بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۱۲/۲۰ - ۱۸شعبان
💢 خطبه۲۱۲💢 کتاب فیض الاسلام۲۰۳
💠و من خطبة له (علیه السلام) کان یَستنهضُ بها أصحابَه إلى جهاد أهل الشام فی زمانه موضوع : تشویق یاران خودبه نبرد با شامیان اینکه خطبه در چه زمان و مقطعی ایراد شده اختلاف نظر هست . برخی قائلند موقعیتی مشخص نشده. اما در پایان خطبه مطلبی هست که میتوان استنباط کرد که در جربان صفین اتفاق افتاده حضرت برای قرص شدن دل یاران و بسیج کردن آنها با این جملات ، خدای متعال را مخاطب خودقرار داده و بیان می دارند. از دست چنین افرادی که در میدانهای سخت حضرت را تنها می گذاشتند. به خدا شکوه میکند.
💠اَللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِکَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادِلَةَ غَیْرَ الْجَائِرَةِ خدایا هر بنده ای از بندگان تو (درهر زمان و مکانی که امروز ما را هم شامل میشود) که سخن ما را بشنود، باید به ان پایبند باشد.در حالیکه سخنان ما[مَقالَتَنا] عدل محض است و ظلم، جور، انحراف در آن راه ندارد. کما اینکه شخصیت حضرت محور عدل و محور حق است. رجز ما بنا حق نیست. عده ای را برای جهاد آماده میکنیم که عین عدالت است.
💠 وَ الْمُصْلِحَةَ غَیْرَ الْمُفْسِدَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا، این دعوت و بسیج عمومی ،چه در دین وچه در دنیای مردم. مصلحت همگان خواهد بود. هیچ فسادی در آن راه ندارد. اگربخواهند از جهت دینی زیر سلطه جور نروند باید علی را یاری کنند. اگربخواهند در زندگی دنیا دچار نا برابری و حق کشی نشوند، باید با علی همراهی و دفاع کنند.
یعنی برای اصحاب معاویه هم دلسوزی می کند، این جنگ مصلحت کل جامعه در آن بود. متناسب با اینکه کلام حضرت را بپذیرند یا نپذیرند. ویژگی کلمات : ۱. سخنان ما اصلاح کننده است. [مصلحه] ۲.هیچ فسادی در آن راه ندارد. [غیرمفسده] ۳. سخن ما عدل است [عادله] ۴.خللی در آن نیست [غیرُجائره]
💠 فَأَبَى بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلَّا النُّکُوصَ عَنْ نُصْرَتِکَ کسانیکه شنیده و ابا کردند، بحای کمک و همراهی عقب نشبنی کردند نپذیرفتند، این پشت کردن هیچ دلیل موجه و شرعی ندارد مگر اینکه از نصرت تو (خدا)عقب نشینی[نُکوص] کرد.
💠وَ الْإِبْطَاءَ عَنْ إِعْزَازِ دِینِکَ، اگر علی را تنها می گذارندهیچ دستاویزی ندارندمگر اینکه در نصرت دین تو کندی[اِبطاء] می کنند.و دین تو را عزیز نمیدارند. یاری من یاری خداست [نصرتک] خدا که آنجا نیست ، علی بعنوان جلوهٔ خدا و حاکم از جانب خداست. یاری علی گویا یاری کردن خداست.
نصرت دین خدا توسط مومنین انجام میگیرد اگر چه خدا به کسی احتیاج ندارد ولی رشد و کمال و عاقبت بخیری انسانها در تلاش و نصرت دین است.
عده ای حرف حق را می شنوند و عمل نمی کنند، زیر پرچم حق قرار نمی گیرند، چون دوست ندارند دین تو عزیز شود. اگر دین تو عزیز شود برای آنها سختی بوجود می آید، شنیدند اما ابا کردند
💠 فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُکَ عَلَیْهِ یَا أَکْبَرَ الشَّاهِدِینَ شَهَادَةً، خدایا تو را شاهد میگیرم[نَستَشهدُک] و هیچ شاهدی بزرگتر از تو نیست. خدایا تو شاهدی و شهادت تو مقبول است چون از همه وقایع با خبر هستی. باید جواب دهند شنیدند ولی یاری نکردند 《قُل اَیُّ شیِِ اَکبَرُ شهادهً قلِ اللهُ شهیدُ بینی و بینَکم؛ انعام - ۱۸》شاهدی که خود حاکم هم هست و خود او حکم می کند.وبه شهود ، بینه ، اقامه دلیل نیاز ندارد. او خود حاضر و ناظر بوده.
💠وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَیْهِ جَمِیعَ مَا أَسْکَنْتَهُ أَرْضَکَ وَ سمَاوَاتِکَ، علاوه بر شاهد گرفتن خدا ، تمام ساکنین[مااَسکَنتَهُ] آسمان و زمین را شاهد می گیرم در دادگاه حقی که علیُ معَ الحقّ و الحقُ معَ علی هر چه علی شهادت دهد حق است ، همه مومنین شهادت میدهند بر علیه کسی که شنید و حق را یاری نکرد.
در خطبه ۲۰۸ فرمود: عده ای که از میدان جنگ فرار می کنند حب بقا دارند ، از مرگ فراری هستند.در حالیکه حرف حق ، مصلحت سنجی علی را شنید، عقب گرد داشت و حجت حق را یاری نکرد.
البته عده ای نبودشان، بهتر از بودن آنهاست. انانی که پیوسته دل در گرو خانه و اموال و دائم معترض، که روحیه لشکر را بهم می ریزند. اگر نباشند بهتر است بودن آنان خسارت بار است.
در نامه ۴ فرمود:《فاِنَّ المُتَکارِهَ مُغیِبُهُ غیرُ مِن مَشهَدِه》 انسانی که پیوسته در حال اعتراض و غر زدن هست ضرری که در بودن او هست در نبود او نیست. نشستن او بهتر از قیام اوست.
حضرت گلایه می کند چرا نبود شما بهتر از بود، و قعود شما بهتر از قیام شماست. تاثیر گذار باشید حیات داشتن به اثر گذاری ست ،بی اثر بودن مانند مردگان است.
💠جمیع ما اَسکَنتَهُ اَرضَکَ و سماواتِک خدا شهادت میدهد بر علیه کسی که میتوانست یاری کند ولی نکرد و همه انانکه در سرتاسر زمین و آسمان ساکن کردی بر علیه او شهادت می دهند.
- برخی قائلند: لفظ "ما" همه اشیاست. جامدات و ذی شعور - برخی : لفظ "ما" بمعنای حقیقی (سنگ، چوب ، جامدات)که تماما بر علیه شهادت می دهند. - بعضی : لفظ "ما" بمعنای "مَن" ذوی العقول جن ، انس ، فرشته تماما شهادت میدهند.
✅تمام کلام حضرت حق است و مصلحت عام در آن رعایت شده ، اگر عمل نکنیم مشمول همین شهادت قرار می گیریم.
💠ثُمَّ أَنْتَ بَعْدَهُ الْمُغْنِی عَنْ نَصْرِهِ سپس اگر انها پشت کردند، ای خدا تو همان کسی هستی که میتوانی یار و یاور باشی. تو بی نیاز کننده ای[المُغنی] تا تو باشی نیازی به یاری کسی نیست.
💠وَ الْآخِذُ لَهُ بِذَنْبِهِ. از آنطرف تو خدایی هستی که شخص پشت کننده را رها نمی کنی. در جایی به سبب این گناه گوش او را می گیری [والآخِذ]
✅ از ریزشها تنرسید هرانقلاب و هر حکومتی یک ریزش، و یک رویش دارد. ریزشها آینده را مشخص نمی کند.اینده در نصرت الهی است. نصرت شامل شود با رویشها نقائص را جبران می کند. مهم اینست اولا: نصرت دهنده حقیقی خداست، مومنین را نصرت می دهد. از جهت اعتقادی باور داشته باشید اگر خدا نخواهد یا خدا بخواهد کسی نخواهد توانست بر خلاف اراده خدا عمل کند..این اصل مهم است ، که همه کارهٔ عالم خداست. و نصرت را او می دهد.
پس هر حکومتی و جریان فکری ، ریزش دارد. صرف چند نفر خواص اشتباه کرده یا پشت کردند خود را نباید ببازیم.بطور قطع از طرف دیگر رویش هم هست.
حصرت به ابوموسی فرمود: گمان مبر که فرمانداری را رها کنی کار ما لنگ می ماند. کار حدا معطل اشخاص نمی ماند. تو بروی دیگران هستند که کار را تمام کنند، مهم تبعیت و حمایت از امام است.
بسباری از اشخاص فکر می کردند استوانه ی انقلاب هستنداگر نباشند همه چیز از هم می پاشد.رفتند اما آب از آب تکان نخورد.خدا جابر است و همه را میتواند جبران کند.
🔺 وقتی کلام حضرت بدینجا رسید یک نفر از جمع بلند شد وگفت: 《اَتُریدُ علیَ اِخوانِنا مِن اَهلِ الشام فَتَقتُلُهُم》ما حرف تو را گوش نمی کنیم، آمدی ما را نابود کنی، میخواهی ما را راهی شام کنی تا برادرانمان را بکشیم. 《کَما صِرتُ عَلَی اِخوانِنا مِن اَهلِ البَصرَه》همانطور کا ما را بصره فرستادی در جمل با برادران خود جنگیدیم الان هم در صفین می خواهی ما برادر کشی کنیم.
مالک اشتر فریاد زد این منافق را بگیرید . از جاسوسان و نفوذی معاویه است پول میگیرد که حرفهای امام را تحریف کند ، در برابر سخن حضرت موضع گیری کند.مردم را دلسرد کند.
این مکتب، مکتبی ست که معاویه صفت زیاد دارد، از ابتدا هم همینطور بوده ، موضع گیری غلط آنها به اندازه کلام حضرت، اثر منفی دارد و مردم را دلسرد و بدبین می کند.
امروزه هم عده ای عملا عمامه بسر دارند ولی با رسانه، پبام ، صدا ، روزنامه حرف اسرائیل را میزند. با مصاحبه ، سخنرانی ، با پست و ... عملا در راه مانع ایجاد می کنند. ما همه برادریم ، همه در یک صف هستیم ، با هم نماز می خوانیم خود را در میان مردم جا میزنند در حالیکه فکر انان فکر جاهلی و فکر دشمن است. کسانیکه مردم را دلسرد می کنند سخنگوی بیگانه می شوند . معاویه صفتان همیشه در بین نیروهای انقلابی و اسلامی نیرو دارند.و در حالت امتثال امر و در حالت متحولی دلها شبهه ای بمیان می اندازندو جمعیت را در گیر شبهه می کنند و عده ای هم ناخواسته، وارد این گود می شوند،( نکند که راست باشد) مخالفت با کلام ولی، برابر با دلسردی مردم می شود. مالک فرباد زد او را بگیرید و او فرار کرد و از ترس وارد اصطبل حیوانات شد. حیوان رم کرده و او کشته شد.
از عمل این شخص و بیان خطبه میشود استنباط کرد که در آستانه جنگ صفین صادر شده، و معاویه خوب می دانست که شکست او حتمی است و هر کاری کرد تا در سپاه حضرت خلل بوجود بیاورد و در پایان هم با خدعه ی حکمیت از شکست خود جلوگیری کرد.
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۲/۲۰ - ۱۸شعبان
💢 خطبه۲۱۲💢
کتاب فیض الاسلام۲۰۳
💠و من خطبة له (علیه السلام) کان یَستنهضُ بها أصحابَه إلى جهاد أهل الشام فی زمانه
موضوع : تشویق یاران خودبه نبرد با شامیان
اینکه خطبه در چه زمان و مقطعی ایراد شده اختلاف نظر هست .
برخی قائلند موقعیتی مشخص نشده. اما در پایان خطبه مطلبی هست که میتوان استنباط کرد که در جربان صفین اتفاق افتاده
حضرت برای قرص شدن دل یاران و بسیج کردن آنها با این جملات ، خدای متعال را مخاطب خودقرار داده و بیان می دارند.
از دست چنین افرادی که در میدانهای سخت حضرت را تنها می گذاشتند. به خدا
شکوه میکند.
💠اَللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِکَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادِلَةَ غَیْرَ الْجَائِرَةِ
خدایا هر بنده ای از بندگان تو (درهر زمان و مکانی که امروز ما را هم شامل میشود) که سخن ما را بشنود، باید به ان پایبند باشد.در حالیکه سخنان ما[مَقالَتَنا] عدل محض است و ظلم، جور، انحراف در آن راه ندارد. کما اینکه شخصیت حضرت محور عدل و محور حق است.
رجز ما بنا حق نیست. عده ای را برای جهاد آماده میکنیم که عین عدالت است.
💠 وَ الْمُصْلِحَةَ غَیْرَ الْمُفْسِدَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا،
این دعوت و بسیج عمومی ،چه در دین وچه در دنیای مردم. مصلحت همگان خواهد بود. هیچ فسادی در آن راه ندارد.
اگربخواهند از جهت دینی زیر سلطه جور نروند باید علی را یاری کنند.
اگربخواهند در زندگی دنیا دچار نا برابری و حق کشی نشوند، باید با علی همراهی و دفاع کنند.
یعنی برای اصحاب معاویه هم دلسوزی می کند، این جنگ مصلحت کل جامعه در آن بود. متناسب با اینکه کلام حضرت را بپذیرند یا نپذیرند.
ویژگی کلمات :
۱. سخنان ما اصلاح کننده است. [مصلحه]
۲.هیچ فسادی در آن راه ندارد.
[غیرمفسده]
۳. سخن ما عدل است [عادله]
۴.خللی در آن نیست [غیرُجائره]
💠 فَأَبَى بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلَّا النُّکُوصَ عَنْ نُصْرَتِکَ
کسانیکه شنیده و ابا کردند، بحای کمک و همراهی عقب نشبنی کردند نپذیرفتند،
این پشت کردن هیچ دلیل موجه و شرعی ندارد مگر اینکه از نصرت تو (خدا)عقب نشینی[نُکوص] کرد.
💠وَ الْإِبْطَاءَ عَنْ إِعْزَازِ دِینِکَ،
اگر علی را تنها می گذارندهیچ دستاویزی ندارندمگر اینکه در نصرت دین تو کندی[اِبطاء] می کنند.و دین تو را عزیز نمیدارند.
یاری من یاری خداست [نصرتک]
خدا که آنجا نیست ، علی بعنوان جلوهٔ خدا و حاکم از جانب خداست.
یاری علی گویا یاری کردن خداست.
نصرت دین خدا توسط مومنین انجام میگیرد اگر چه خدا به کسی احتیاج ندارد ولی رشد و کمال و عاقبت بخیری انسانها در تلاش و نصرت دین است.
عده ای حرف حق را می شنوند و عمل نمی کنند، زیر پرچم حق قرار نمی گیرند، چون دوست ندارند دین تو عزیز شود.
اگر دین تو عزیز شود برای آنها سختی بوجود می آید، شنیدند اما ابا کردند
💠 فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُکَ عَلَیْهِ یَا أَکْبَرَ الشَّاهِدِینَ شَهَادَةً،
خدایا تو را شاهد میگیرم[نَستَشهدُک] و هیچ شاهدی بزرگتر از تو نیست.
خدایا تو شاهدی و شهادت تو مقبول است چون از همه وقایع با خبر هستی.
باید جواب دهند شنیدند ولی یاری نکردند
《قُل اَیُّ شیِِ اَکبَرُ شهادهً قلِ اللهُ شهیدُ بینی و بینَکم؛ انعام - ۱۸》شاهدی که خود حاکم هم هست و خود او حکم می کند.وبه شهود ، بینه ، اقامه دلیل نیاز ندارد. او خود حاضر و ناظر بوده.
💠وَ نَسْتَشْهِدُ عَلَیْهِ جَمِیعَ مَا أَسْکَنْتَهُ أَرْضَکَ وَ سمَاوَاتِکَ،
علاوه بر شاهد گرفتن خدا ، تمام ساکنین[مااَسکَنتَهُ] آسمان و زمین را شاهد می گیرم در دادگاه حقی که علیُ معَ الحقّ و الحقُ معَ علی هر چه علی شهادت دهد حق است ، همه مومنین شهادت میدهند بر علیه کسی که شنید و حق را یاری نکرد.
در خطبه ۲۰۸ فرمود: عده ای که از میدان جنگ فرار می کنند حب بقا دارند ، از مرگ فراری هستند.در حالیکه حرف حق ، مصلحت سنجی علی را شنید، عقب گرد داشت و حجت حق را یاری نکرد.
البته عده ای نبودشان، بهتر از بودن آنهاست. انانی که پیوسته دل در گرو خانه و اموال و دائم معترض، که روحیه لشکر را بهم می ریزند. اگر نباشند بهتر است بودن آنان خسارت بار است.
در نامه ۴ فرمود:《فاِنَّ المُتَکارِهَ مُغیِبُهُ غیرُ مِن مَشهَدِه》 انسانی که پیوسته در حال اعتراض و غر زدن هست ضرری که در بودن او هست در نبود او نیست.
نشستن او بهتر از قیام اوست.
حضرت گلایه می کند چرا نبود شما بهتر از بود، و قعود شما بهتر از قیام شماست.
تاثیر گذار باشید حیات داشتن به اثر گذاری ست ،بی اثر بودن مانند مردگان است.
💠جمیع ما اَسکَنتَهُ اَرضَکَ و سماواتِک
خدا شهادت میدهد بر علیه کسی که میتوانست یاری کند ولی نکرد و همه انانکه در سرتاسر زمین و آسمان ساکن کردی بر علیه او شهادت می دهند.
- برخی قائلند: لفظ "ما" همه اشیاست. جامدات و ذی شعور
- برخی : لفظ "ما" بمعنای حقیقی (سنگ، چوب ، جامدات)که تماما بر علیه شهادت می دهند.
- بعضی : لفظ "ما" بمعنای "مَن" ذوی العقول جن ، انس ، فرشته تماما شهادت میدهند.
✅تمام کلام حضرت حق است و مصلحت عام در آن رعایت شده ، اگر عمل نکنیم مشمول همین شهادت قرار می گیریم.
💠ثُمَّ أَنْتَ بَعْدَهُ الْمُغْنِی عَنْ نَصْرِهِ
سپس اگر انها پشت کردند، ای خدا تو همان کسی هستی که میتوانی یار و یاور باشی.
تو بی نیاز کننده ای[المُغنی] تا تو باشی نیازی به یاری کسی نیست.
💠وَ الْآخِذُ لَهُ بِذَنْبِهِ.
از آنطرف تو خدایی هستی که شخص پشت کننده را رها نمی کنی.
در جایی به سبب این گناه گوش او را می گیری [والآخِذ]
✅ از ریزشها تنرسید هرانقلاب و هر حکومتی یک ریزش، و یک رویش دارد. ریزشها آینده را مشخص نمی کند.اینده در نصرت الهی است. نصرت شامل شود با رویشها نقائص را جبران می کند.
مهم اینست اولا: نصرت دهنده حقیقی خداست، مومنین را نصرت می دهد.
از جهت اعتقادی باور داشته باشید اگر خدا نخواهد یا خدا بخواهد کسی نخواهد توانست بر خلاف اراده خدا عمل کند..این اصل مهم است ، که همه کارهٔ عالم خداست. و نصرت را او می دهد.
پس هر حکومتی و جریان فکری ، ریزش دارد. صرف چند نفر خواص اشتباه کرده یا پشت کردند خود را نباید ببازیم.بطور قطع از طرف دیگر رویش هم هست.
حصرت به ابوموسی فرمود: گمان مبر که فرمانداری را رها کنی کار ما لنگ می ماند.
کار حدا معطل اشخاص نمی ماند.
تو بروی دیگران هستند که کار را تمام کنند، مهم تبعیت و حمایت از امام است.
بسباری از اشخاص فکر می کردند استوانه ی انقلاب هستنداگر نباشند همه چیز از هم می پاشد.رفتند اما آب از آب تکان نخورد.خدا جابر است و همه را میتواند جبران کند.
🔺 وقتی کلام حضرت بدینجا رسید یک نفر از جمع بلند شد وگفت:
《اَتُریدُ علیَ اِخوانِنا مِن اَهلِ الشام فَتَقتُلُهُم》ما حرف تو را گوش نمی کنیم، آمدی ما را نابود کنی، میخواهی ما را راهی شام کنی تا برادرانمان را بکشیم.
《کَما صِرتُ عَلَی اِخوانِنا مِن اَهلِ البَصرَه》همانطور کا ما را بصره فرستادی
در جمل با برادران خود جنگیدیم
الان هم در صفین می خواهی ما برادر کشی کنیم.
مالک اشتر فریاد زد این منافق را بگیرید .
از جاسوسان و نفوذی معاویه است پول میگیرد که حرفهای امام را تحریف کند ، در برابر سخن حضرت موضع گیری کند.مردم را دلسرد کند.
این مکتب، مکتبی ست که معاویه صفت زیاد دارد، از ابتدا هم همینطور بوده ، موضع گیری غلط آنها به اندازه کلام حضرت، اثر منفی دارد و مردم را دلسرد و بدبین می کند.
امروزه هم عده ای عملا عمامه بسر دارند ولی با رسانه، پبام ، صدا ، روزنامه حرف اسرائیل را میزند. با مصاحبه ، سخنرانی ، با پست و ... عملا در راه مانع ایجاد می کنند. ما همه برادریم ، همه در یک صف هستیم ، با هم نماز می خوانیم
خود را در میان مردم جا میزنند در حالیکه فکر انان فکر جاهلی و فکر دشمن است.
کسانیکه مردم را دلسرد می کنند سخنگوی بیگانه می شوند .
معاویه صفتان همیشه در بین نیروهای انقلابی و اسلامی نیرو دارند.و در حالت امتثال امر و در حالت متحولی دلها شبهه ای بمیان می اندازندو جمعیت را در گیر شبهه می کنند و عده ای هم ناخواسته، وارد این گود می شوند،( نکند که راست باشد) مخالفت با کلام ولی، برابر با دلسردی مردم می شود.
مالک فرباد زد او را بگیرید و او فرار کرد و از ترس وارد اصطبل حیوانات شد. حیوان رم کرده و او کشته شد.
از عمل این شخص و بیان خطبه میشود استنباط کرد که در آستانه جنگ صفین صادر شده، و معاویه خوب می دانست که شکست او حتمی است و هر کاری کرد تا در سپاه حضرت خلل بوجود بیاورد و در پایان هم با خدعه ی حکمیت از شکست خود جلوگیری کرد.
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره