روزی حضرت در دوران خلافت در شهر بصره به عیادت فردی بنام علاء بن زیاد حارثی رفت که خانه ی بزرگ دارای اتاقها و حیاط وسیع داشت، این خطبه را ایراد فرمود:
🔻نکته ۱ : بسیاری از شارحان به این موضوع اشاره کردند که اشتباهی رخ داده و این شخص ربیعه این زیاد حارثی هست که از اصحاب بوده و لی علا بن زیاد از دشمنان حضرت می باشد. حال سید رضی به چه دلیل ، یا اشتباهی ، یا بر طبق نسخه ای که داشته اشتباه شده نام ربیعه با علا جابجا شده. علامه مجلسی در بحار " فی احتجاج عاصم بن زیاد حارثی " برادر ربیعه حارثی ذکر کرده.
🔻نکته ۲ : بیماری او چه بوده!! ابن ابی الحدید نقل میکند. در یکی از جنگها تیری به پیشانی ربیعه اصابت کرد او همیشه ناشی از آن تیر سردرد و چشم درد شدبدی داشت. طوری که سوی چشم او رو به کوری میرفت.
حضرت به عیادت او رفت اوگفت از درد سر و چشم حاضرم چشمانم کور شود ولی درد تمام شود. امام فرمود:《ما قِیمهُ بَصَرُکَ عندَک》چشمها برای تو چند می ارزد برای سلامتی چشمان حاضری چقدر خرج کنی!! گفت 《لو کانَ لیَ الدنیا لَفَدیتُهُ بها》 اگر دنیا از آن من بود خرج می کردم تا نورچشمانم برگردد و درد تمام شود.
فرمود: 《اِنَّ اللهَ یُعطِی علَی قَدَرِ المُصِیبه》خدا به اندازه مصیبت و درد جزا میدهد. خدا کریمتر است در مقابل عارض شدن درد ثوابهایی بتو عنایت میکند. عیادت او ، همه حکمت است، جمله ای فرمود که دل او را قرص کرد.
دردی که بر اثر بی احتیاطی و تقصیر انسان باشد ، درد آنرا هم متحمل مبشود . اما گاهی درد را خدا اراده میکند قصورات شخص در کار نیست. از جانب خدا امده. برای تحمل آن اجر هم میگیرد.
امیرالمومنین وقتی وارد خانه شد وسعت و بزرگی خانه او را دید، این خطبه را ایراد فرمود :
🔷ما کنتَ تَصنعُ بسَعَةِ الدارِ فی الدنیا این خانه بزرگ به چکار تو می آید. با وسعت این خانه چه میکنی [تصنع] نکند دلبسته این خانه باشی ، نکند اشرافیت بر تو غالب باشد.
🔷و انت الیها فی الاخرةِ کنتَ اَحوَج در حالیکه این خانه بزرگ را در آخرت بیشتر نیاز داری. نیاز به این خانه در دنیا چند سال است اما در آخرت برای ابدیت به آن احتیاج داری.
🔷و اِن شِئتَ بَلَغتَ بها الاخره اگر بخواهی با همین خانه دنیایی، به آخرت برسی راه آن باز است. همین خانه تورا رشد میدهد و به بهشت میرساند.
هیچوقت اسلام با داشتن ،و بهره بردن مخالف نیست.استفاده کن ، بهره بگیر ولی دلبسته مباش ، مرگ رسید تورا غم نگیرد. دنیای تو ،میتواند آخرت تو را تضمین کند بشرطها :
🔷تَقرِ ی فیهَا الضَیف ۱. این خانه بزرگ می تواند محل رفت و آمد ، پذیرایی[تُقری] میهمان ، ایتام، و فقرا باشد. ایتام در این خانه سهمی داشته باشند بهشت تو تضمین است.
🔷متَصِلَ فیهَا الرَحِم ۲. این خانه باید محل اتصال خانواده باشد. در این خانه میهمانی، صله ارحام برقرار باشد، بهشت تو مهیا شده است.
🔷و تَطلِعَ منهَا الحقوقَ مطالعَها ۳. انچه که از حقوق افراد آشکار شد، در جایی که باید حقوق به انها برسد کوتاهی نکرده و حق را ادا کن.(خانه بزرگ خرج دارد حق کارگر، ادا کردن دارد.) حقوق واجبه و مستحبی این خانه را باید ادا کنی .حق خمس ، فقیر ، جایی برای ابن السبیل ، قرار بده.
🔷فاِذا اَنتَ بلَغتَ بهَا الاَخِرَه اگر اینکارها را کردی(سه نمونه بعنوان مصداق) یقین بدان خانه بزرگ تو عامل بهشتی شدن تو میشود.
🔻در نگاه اول تصور هر شخصی شاید این باشد که حضرت او را ملامت میکند ، چرا خانه پر خرج دارد ، بین فقرا تقسیم کند ، آنچه در اذهان نقش بسته اینست که امیرالمومنین در نهج البلاغه ضد دنیا و بی توجهی بدنیا سخن گفته و این کتاب را کتاب صوفیه می دانند.اما حضرت خانه او را عامل تضمین قیامت و عامل رشد او میداند. نهج البلاغه یک مجموعه است همه را باید با هم دید.
روایات مختلفی در باب وسعت خانه از راه درست، وجود دارد. ✳️مرحوم کلینی کافی ص ۵۲۶ از پیامبر نقل میکند.《مِن سعادتِ المَرءِ المُسلم اَلمَسکنُ الواسِع》از سعادت مسلمان داشتن خانه بزرگ است.
امام هشتم غلامی داشت که صاحب خانه کوچک بود. چون در خدمت امام بود نگاه ویژه ای به او داشتند. برای او خانه ای وسیع خریدند.《اِنَّ ابالحسن اِشتَری داراً اَمرَ له اَن یَتَحَوَلُ الیها》خانه را به او داد و امر کرد به آنجا نقل مکان کند.
غلام کم معرفتی کرد ولطف امام را ندید و نپذیرفت. گفت خانه ما کوچک است ولی یادگار پدر است و همانجا می مانیم. فرمود برای تو خانه تهیه کردم روی تعصبات بیجا قبول نمیکنی ، اشتباهی که پدر کرده تو تکرار میکنی. حماقت است کسی بتواند خانه بزرگ داشته باشد ولی مهیا نکند و درجای کوچک محصور باشد.امر شده که خانه بزرگ داشته باشیم.
✳️ امام رضا سلام الله علیه: 《عیشُ الدّنیا سَعَهُ المَنزِل و کثرَتُ المُحبیّن》از فضل و خوشی های دنیا داشتن خانه وسیع و دوستان مومن زیاد در اطراف او باشد.
اهل بیت وسعت خانه را معنا کرده اند، وسعت بمعنای قصر و اشرافیت نیست. ✳️ امام صادق سلام الله علیه: چند چیز موجب راحتی روح انسان است. " دارُ الواسعه " گویا سوال در اذهان باشد که خانه چند متری و حد و حدود خانه واسع چیست !!! فرمود: خانه وسیع طوری باشد که اگر صدا بالا رفت به کوچه و خانه همسایه نرسد. اسرار بیرون درز نکند حرف ، سِر و آبرو در آن محفوظ باشد.
✳️ پیامبر فرمود: حاضران به غایبان برسانند مانند کلامی که در غدیر فرمود. نسل به نسل تا قیامت منتقل کنید. 《اَن یَصِلَ الرَحِم اِن کانَت علَی مسیرَهِ السَّنَه واِنَّ ذالکَ منَ الدِّین》 به اقوام و خویشان خود سر بزنید اگر چه برای صله ارحام یکسال راه رفتن باشد. راه این مسیر عبادت خداست . یکسال مسافت طی کردن دین خداست.
بخش دوم خطبه :
🔷فقال له: یا امیرالمومنین اَشکُوا اِلیکَ اَخی عاصم بن زیاد ربیعه بیمار از برادر خود عاصم به حضرت شکوه کرد .و حضرت علت را جویا شد.
🔷لَبِسَ العَباءهََ و تَخَلّی منَ الدنیا برادرم لباس زهد پوشیده و دست از دنیا کشیده ، از مردم و خانواده دور شده [تخلی] و به خلوتی و عبادت و ذکر مشغول شده.
🔷قال: عَلَیَّ بِهِ حضرت برادر او را طلبید وقتی بنزد حضرت آمد.فرمود:
🔷یا عُدَی نفسه لقدِ اسْتَهامَ بک الخبیث حضرت با سخن تندی او را سرکوب کرد که فکر زهد های ظاهری از سر او بیرون بپرد. فرمود: ای دشمن کوچک خود[عُدئ] این زهد و تقوا نیست ، با خود دشمنی کردی. شیطان تو را سرگردان کرده.[استهام] تو را به بازی گرفته ،راه درست را به اشتباه میروی ،این مسیر شیطان است.
🔷اَما رحِمتَ اهلکَ و وَلدَک مشکل دوم تو ،بهخانواده ظلم کردی. (کار کردن ، تلاش ،و خرج معاش فراهم کردن از صفت متقین است.) ایا به خانواده رحم نمی کنی !!! برای تامین معاش از برادر تو کمک بگیرد!! نفقه او بر تو واجب نیست!!
🔷اَ تَرَیَ اللهَ اَحلَ لکَ الطیبات وهو یَکرَهُ اَن تاخُذَها آیا تو فکر میکنی خدا اموری را حلال کرده [احَلّ] طیبات رابرای استفاده مردم قرار داده واز طرف دیگر خدا کراهت داشته باشد[یکرِه] که امور حلال استفاده بشود!! آیا اینگونه گمان میکنی که خود را از دنیا محروم میکنی!!
🔷انت اَهوَنُ علی اللهِ ذالک تو کوچکتر [اهون] از آنی که خدا بتو بگوید نخور و استفاده نکن.این امر برای خواص و اولیا هست. تو ریز تر از آن هستی که خدا بترسد چیزی را که دوست نداشت و کراهت داشت آنرا حلال و طیب کند. بر خود سخت نگیر و طیبات را استفاده کن. 《ولا تَنسَ نَصیبَک منَ الدنیا؛ قصص - ۸۷》 خدا حلالها را برای مومنین قرار داده ،فراموش نکن بهره خود از دنیا را بگیر.
🔷قال یا امیرالمومنین انتَ فی خشونةِ مَلبَسَک و جَثوبَةِ مَاکَلَک عاصم بی ادبی کرد و گفت: شما هم اینگونه اید لباس خشن[ملبَسک] می پوشید و غذای خشک و سخت [جشوبه]می خورید.[ماکَلَک] چرا ما را نهی می کنید.!!
🔷وَیحَکَ اِنّی لَستُ کاَنتَ وای برتو [ویحَکَ] من مثل تو نیستم ، من مسئولیت اجتماعی دارم ،من پیشوا، امام ودر مقابل دیدگان مردم هستم .
🔷اِنَّ اللهَ تعالی فرَضَ للی اَئمَهِ الحقِّ اَن یُقَدروا انفسَهم بضَعَفَةِ الناس خداوند از بزرگان و ائمه عهد گرفته باید خود را با ضعیف ترین مردم بسنجند نه با اهل رفاه. از من تعهد گرفته مانند ضعیف ترین باشم از تو چنین تعهدی گرفته نشده. در این امور خود را با من مقایسه نکن. از دار دنیا یک دست لباس و یک قرص نان دارم شما نمی توانید مانند من باشید. از شما چنین چیزی خواسته نشده.
🔷کیلا یَتَبَیَغُ بالفقیرِ فقرُهُ حکام و سردمداران باید ساده باشند تا فقیر در فقر خود هیجان طغیان[یَتبیغ] نکند. مبادا خدا را عبادت نکند و خدا را ظالم ببیند. وقتی فقیر حاکمان خودرا به مانند خود ساده و ضعیف ببیند ، فقر او را در مقابل خدا به گردنکشی نمی کشاند. من میتوانستم عسل خالص ناب و نان گندم بخورم ولی نمیخورم چون مردم فقیرند.
اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۴۰۱/۱۲/۱۴ - ۱۲ شعبان
💢 خطبه ۲۰۹ 💢
کتاب فیض الاسلام۲۰۰
روزی حضرت در دوران خلافت در شهر بصره به عیادت فردی بنام علاء بن زیاد حارثی رفت که خانه ی بزرگ دارای اتاقها و حیاط وسیع داشت، این خطبه را ایراد فرمود:
🔻نکته ۱ : بسیاری از شارحان به این موضوع اشاره کردند که اشتباهی رخ داده و این شخص ربیعه این زیاد حارثی هست که از اصحاب بوده و لی علا بن زیاد از دشمنان حضرت می باشد.
حال سید رضی به چه دلیل ، یا اشتباهی ، یا بر طبق نسخه ای که داشته اشتباه شده نام ربیعه با علا جابجا شده.
علامه مجلسی در بحار " فی احتجاج عاصم بن زیاد حارثی " برادر ربیعه حارثی ذکر کرده.
🔻نکته ۲ : بیماری او چه بوده!!
ابن ابی الحدید نقل میکند.
در یکی از جنگها تیری به پیشانی ربیعه اصابت کرد او همیشه ناشی از آن تیر سردرد و چشم درد شدبدی داشت. طوری که سوی چشم او رو به کوری میرفت.
حضرت به عیادت او رفت اوگفت از درد سر و چشم حاضرم چشمانم کور شود ولی درد تمام شود.
امام فرمود:《ما قِیمهُ بَصَرُکَ عندَک》چشمها برای تو چند می ارزد برای سلامتی چشمان حاضری چقدر خرج کنی!!
گفت 《لو کانَ لیَ الدنیا لَفَدیتُهُ بها》 اگر دنیا از آن من بود خرج می کردم تا نورچشمانم برگردد و درد تمام شود.
فرمود: 《اِنَّ اللهَ یُعطِی علَی قَدَرِ المُصِیبه》خدا به اندازه مصیبت و درد جزا میدهد.
خدا کریمتر است در مقابل عارض شدن درد ثوابهایی بتو عنایت میکند.
عیادت او ، همه حکمت است، جمله ای فرمود که دل او را قرص کرد.
دردی که بر اثر بی احتیاطی و تقصیر انسان باشد ، درد آنرا هم متحمل مبشود .
اما گاهی درد را خدا اراده میکند قصورات شخص در کار نیست. از جانب خدا امده. برای تحمل آن اجر هم میگیرد.
امیرالمومنین وقتی وارد خانه شد وسعت و بزرگی خانه او را دید، این خطبه را ایراد فرمود :
🔷ما کنتَ تَصنعُ بسَعَةِ الدارِ فی الدنیا
این خانه بزرگ به چکار تو می آید. با وسعت این خانه چه میکنی [تصنع]
نکند دلبسته این خانه باشی ، نکند اشرافیت بر تو غالب باشد.
🔷و انت الیها فی الاخرةِ کنتَ اَحوَج
در حالیکه این خانه بزرگ را در آخرت بیشتر نیاز داری.
نیاز به این خانه در دنیا چند سال است اما در آخرت برای ابدیت به آن احتیاج داری.
🔷و اِن شِئتَ بَلَغتَ بها الاخره
اگر بخواهی با همین خانه دنیایی، به آخرت برسی راه آن باز است. همین خانه تورا رشد میدهد و به بهشت میرساند.
هیچوقت اسلام با داشتن ،و بهره بردن مخالف نیست.استفاده کن ، بهره بگیر ولی دلبسته مباش ، مرگ رسید تورا غم نگیرد.
دنیای تو ،میتواند آخرت تو را تضمین کند بشرطها :
🔷تَقرِ ی فیهَا الضَیف
۱. این خانه بزرگ می تواند محل رفت و آمد ، پذیرایی[تُقری] میهمان ، ایتام، و فقرا باشد. ایتام در این خانه سهمی داشته باشند بهشت تو تضمین است.
🔷متَصِلَ فیهَا الرَحِم
۲. این خانه باید محل اتصال خانواده باشد.
در این خانه میهمانی، صله ارحام برقرار باشد، بهشت تو مهیا شده است.
🔷و تَطلِعَ منهَا الحقوقَ مطالعَها
۳. انچه که از حقوق افراد آشکار شد، در جایی که باید حقوق به انها برسد کوتاهی نکرده و حق را ادا کن.(خانه بزرگ خرج دارد حق کارگر، ادا کردن دارد.)
حقوق واجبه و مستحبی این خانه را باید ادا کنی .حق خمس ، فقیر ، جایی برای ابن السبیل ، قرار بده.
🔷فاِذا اَنتَ بلَغتَ بهَا الاَخِرَه
اگر اینکارها را کردی(سه نمونه بعنوان مصداق) یقین بدان خانه بزرگ تو عامل بهشتی شدن تو میشود.
🔻در نگاه اول تصور هر شخصی شاید این باشد که حضرت او را ملامت میکند ، چرا خانه پر خرج دارد ، بین فقرا تقسیم کند ،
آنچه در اذهان نقش بسته اینست که امیرالمومنین در نهج البلاغه ضد دنیا و بی توجهی بدنیا سخن گفته و این کتاب را کتاب صوفیه می دانند.اما حضرت خانه او را عامل تضمین قیامت و عامل رشد او میداند.
نهج البلاغه یک مجموعه است همه را باید با هم دید.
روایات مختلفی در باب وسعت خانه از راه درست، وجود دارد.
✳️مرحوم کلینی کافی ص ۵۲۶ از پیامبر نقل میکند.《مِن سعادتِ المَرءِ المُسلم اَلمَسکنُ الواسِع》از سعادت مسلمان داشتن خانه بزرگ است.
امام هشتم غلامی داشت که صاحب خانه کوچک بود. چون در خدمت امام بود نگاه ویژه ای به او داشتند. برای او خانه ای وسیع خریدند.《اِنَّ ابالحسن اِشتَری داراً اَمرَ له اَن یَتَحَوَلُ الیها》خانه را به او داد و امر کرد به آنجا نقل مکان کند.
غلام کم معرفتی کرد ولطف امام را ندید و نپذیرفت.
گفت خانه ما کوچک است ولی یادگار پدر است و همانجا می مانیم.
فرمود برای تو خانه تهیه کردم روی تعصبات بیجا قبول نمیکنی ، اشتباهی که پدر کرده تو تکرار میکنی.
حماقت است کسی بتواند خانه بزرگ داشته باشد ولی مهیا نکند و درجای کوچک محصور باشد.امر شده که خانه بزرگ داشته باشیم.
✳️ امام رضا سلام الله علیه:
《عیشُ الدّنیا سَعَهُ المَنزِل و کثرَتُ المُحبیّن》از فضل و خوشی های دنیا داشتن خانه وسیع و دوستان مومن زیاد در اطراف او باشد.
اهل بیت وسعت خانه را معنا کرده اند، وسعت بمعنای قصر و اشرافیت نیست.
✳️ امام صادق سلام الله علیه:
چند چیز موجب راحتی روح انسان است.
" دارُ الواسعه " گویا سوال در اذهان باشد که خانه چند متری و حد و حدود خانه واسع چیست !!!
فرمود: خانه وسیع طوری باشد که اگر صدا بالا رفت به کوچه و خانه همسایه نرسد. اسرار بیرون درز نکند حرف ، سِر و آبرو در آن محفوظ باشد.
✳️ پیامبر فرمود: حاضران به غایبان برسانند مانند کلامی که در غدیر فرمود. نسل به نسل تا قیامت منتقل کنید.
《اَن یَصِلَ الرَحِم اِن کانَت علَی مسیرَهِ السَّنَه واِنَّ ذالکَ منَ الدِّین》 به اقوام و خویشان خود سر بزنید اگر چه برای صله ارحام یکسال راه رفتن باشد. راه این مسیر عبادت خداست . یکسال مسافت طی کردن دین خداست.
بخش دوم خطبه :
🔷فقال له: یا امیرالمومنین اَشکُوا اِلیکَ اَخی عاصم بن زیاد
ربیعه بیمار از برادر خود عاصم به حضرت شکوه کرد .و حضرت علت را جویا شد.
🔷لَبِسَ العَباءهََ و تَخَلّی منَ الدنیا
برادرم لباس زهد پوشیده و دست از دنیا کشیده ، از مردم و خانواده دور شده [تخلی] و به خلوتی و عبادت و ذکر مشغول شده.
🔷قال: عَلَیَّ بِهِ
حضرت برادر او را طلبید وقتی بنزد حضرت آمد.فرمود:
🔷یا عُدَی نفسه لقدِ اسْتَهامَ بک الخبیث
حضرت با سخن تندی او را سرکوب کرد که فکر زهد های ظاهری از سر او بیرون بپرد. فرمود:
ای دشمن کوچک خود[عُدئ]
این زهد و تقوا نیست ، با خود دشمنی کردی.
شیطان تو را سرگردان کرده.[استهام] تو را به بازی گرفته ،راه درست را به اشتباه میروی ،این مسیر شیطان است.
🔷اَما رحِمتَ اهلکَ و وَلدَک
مشکل دوم تو ،بهخانواده ظلم کردی.
(کار کردن ، تلاش ،و خرج معاش فراهم کردن از صفت متقین است.) ایا به خانواده رحم نمی کنی !!!
برای تامین معاش از برادر تو کمک بگیرد!!
نفقه او بر تو واجب نیست!!
🔷اَ تَرَیَ اللهَ اَحلَ لکَ الطیبات وهو یَکرَهُ اَن تاخُذَها
آیا تو فکر میکنی خدا اموری را حلال کرده [احَلّ] طیبات رابرای استفاده مردم قرار داده
واز طرف دیگر خدا کراهت داشته باشد[یکرِه] که امور حلال استفاده بشود!!
آیا اینگونه گمان میکنی که خود را از دنیا محروم میکنی!!
🔷انت اَهوَنُ علی اللهِ ذالک
تو کوچکتر [اهون] از آنی که خدا بتو بگوید نخور و استفاده نکن.این امر برای خواص و اولیا هست.
تو ریز تر از آن هستی که خدا بترسد چیزی را که دوست نداشت و کراهت داشت آنرا حلال و طیب کند. بر خود سخت نگیر و طیبات را استفاده کن. 《ولا تَنسَ نَصیبَک منَ الدنیا؛ قصص - ۸۷》 خدا حلالها را برای مومنین قرار داده ،فراموش نکن بهره خود از دنیا را بگیر.
🔷قال یا امیرالمومنین انتَ فی خشونةِ مَلبَسَک و جَثوبَةِ مَاکَلَک
عاصم بی ادبی کرد و گفت:
شما هم اینگونه اید لباس خشن[ملبَسک] می پوشید و غذای خشک و سخت [جشوبه]می خورید.[ماکَلَک]
چرا ما را نهی می کنید.!!
🔷وَیحَکَ اِنّی لَستُ کاَنتَ
وای برتو [ویحَکَ] من مثل تو نیستم ، من مسئولیت اجتماعی دارم ،من پیشوا، امام ودر مقابل دیدگان مردم هستم .
🔷اِنَّ اللهَ تعالی فرَضَ للی اَئمَهِ الحقِّ اَن یُقَدروا انفسَهم بضَعَفَةِ الناس
خداوند از بزرگان و ائمه عهد گرفته باید خود را با ضعیف ترین مردم بسنجند نه با اهل رفاه. از من تعهد گرفته مانند ضعیف ترین باشم از تو چنین تعهدی گرفته نشده.
در این امور خود را با من مقایسه نکن. از دار دنیا یک دست لباس و یک قرص نان دارم شما نمی توانید مانند من باشید. از شما چنین چیزی خواسته نشده.
🔷کیلا یَتَبَیَغُ بالفقیرِ فقرُهُ
حکام و سردمداران باید ساده باشند تا فقیر در فقر خود هیجان طغیان[یَتبیغ] نکند.
مبادا خدا را عبادت نکند و خدا را ظالم ببیند.
وقتی فقیر حاکمان خودرا به مانند خود ساده و ضعیف ببیند ، فقر او را در مقابل خدا به گردنکشی نمی کشاند.
من میتوانستم عسل خالص ناب و نان گندم بخورم ولی نمیخورم چون مردم فقیرند.
اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم