بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۱۲/۹ - ۷ شعبان
💢 خطبه ۲۰۳ 💢 کتاب فیض الاسلام۱۹۴ موضوع : زهد به دنیا
خطبه کوتاه ولی یک درس اخلاقی کامل و جامع در غالب بی رغبتی بدنیا و ترغیب در آخرت ایراد شده.
🔶ایها الناسُ اِنمَا الدّنیا دارُ مَجازٕ ، ای مردم این یک اصل مسلم است که دنیا محل عبور[مجاز] است، دنیا جای ماندگاری ندارد.
(از معنای ظاهر عبور کردن و به یک معنای ثانویه رسیدن ، معنای مجاز است . فضای مجازی هم همین است عبور از فضای حقیقت به فضای غیر حقیقی رسیدن ، فضای مجازیست )
دنیا محل عبور و گذرگاه است طبق روایات دنیا یک پل عبور است. محل توقف و آبادانی نیست، باید گذر کرد. اگر بر روی پل خانه ای ساخته شود ، گویا در خانه همسایه و غصب ساخته شده ، تصرف عدوانی را روزی پس می گیرند.
✅ دنیا باید خوب شناخته شود، شناخت دنیا به خوب زندگی کردن انسان کمک می کند. مانند مسابفه دهنده ای که تصور خوبی از وضعیت مسابقه نداشته باشد با کوله بار سنگین وارد میدان میشود. سرعت در مسابقه هم ملاک است ، امادگی لازم با وجود زحمات زیاد و خستگی در عین حال لذت بخش است.
دنیا دار گذر است ،باید دنیا را داشته باشید. لفظ دار موضوعیت دارد. خانه ای موقت که چند صباح زمستان در دنیا هستیم اما بهار آن در خانه دیگر(اخرت) هستیم. همه ی تلاش را برای دنیای خوب و آباد داریم اما، دنیای خوب بمعنای رفاه مطلق نیست. دنیایی که گذران زندگی باشد و لذت آن هم برده شود.
در روایات آمده خانه ی بزرگ داشتن از کرامت انسان است. فرمود دنیا دار مجاز است ، این خانه را برسمیت می شناسیم به تبع از امیرالمومنین ، اما خانه اجاره ایست ، چند صباح دیگر خواهند گرفت.
🔶والاخرةُ دارُقرارٕ خانه ی ابدیت خانه استقرار و خانه همیشگی است. هیچ عاقلی ویرانه را آباد نمی کند که رها کند و برود. عاقل جایی پایه گذاری میکند که برای او بماند. عاقل می فهمد کجا را آباد کند.
آباد گری در ذات انسان نهفته است، فقط اشتباه تشخیص میدهد ، بجای آنکه آخرت بسازد دنیا را می سازد..
🔶خُذُوا مِن مَمَرِکُم لِمقَرِکم شما عاقل باشید میانه راه را آباد نکنید، به سراغ انتهای مقصد بروید. از مسیر عبورتان که دنیا باشد [ممرکم] جمع کنید [خذوا]برای جایی که مقر شماست وتا ابدیت خواهید بود. جمع کنید برای مکانی که بابت آن چند صباحی در دنیا اقامت دادتد.
《الدّنیا مسجِدُ احِباءِ الله》دنیا محل سجود وکسب فضائل است. 《الیوم عملُُ والغَد لِلحساب》امروز روز عمل است و فردا روز حسابرسی. چند صباحی که هستید توشه برگیرید برای فردا که بر سفره اعمال و تدارک خود اطعام میشوید.
✅ باغ و بستان بهشت تجلی امیرالمومنین، تجلی عبادت و تجلی خون دل خوردن در راه احقاق حق است. اعمال است که انطرف را می سازد ، انجا که از خود چیزی ندارد. عمل انجا را بستان می کند.
روایت عیسی بن مریم : 《الدنیا قَنطَرَهُُ فَاعبُروها ولا تَعمُروها》 دنیا پل عبور است، عاقل روی پل خانه نمی سازد عبور کردن مجاز است ولی عمارت ساختن مجاز نیست.
●روزی در گفتگویی جبرئیل با نوح پیامبر ( ص) از او سوال کرد 《اَسئَلُ الاَنبیاء شیخاً》با این عمر طولانی و تجربه زیاد دنیاچگونه است؟ (عمر طولانی در بین انبیا داشت روایت دوهزار تا دوهزار پانصد سال، و قران نهصد و پنجاه سال نبوت او را ذکر میکند.)
دنیا را با این عمر و تجربه چطور یافتی ! 《کیفَ وجَدتَ الدنیا》 فرمود : دنیا مانند خانه ای که دو در دارد از یک در وارد و از در دیگر خارج می شویم. به این زودی و به این راحتی ، فاصله زیادی نیست.
برای چنین دنیایی نباید استعداد را خرج کرد.فقط باید گذراند چون محل گذر است. ولی ابدیت باید ساخته شود چون ماندگار و استقرار دارد.
این حس آباد گری در ذات انسان، بر اساس فطرت عمل میکند خانه. را آباد میکند. یا آنکه بر اساس فطرت آخرت آباد میکند. هر دو به فطرت عمل میکنند.فرق اینست که دنیا طلب ، اشتباهی اباد میکند. ساختن و آباد کردن ذات و فطرت انسان است ،کجا را آباد کند و بسازد مهم است.
🔶ولا تَهتِکوا اَستارَکم عندَ مَن یعلَمُ اَسرارَکم ای مردم پرده دری نکنید استار و پوششهایی را که خدا مقابل شما گذاشته،در حالیکه تمام سر شما را میداند او ستار است آبروی شما را حفظ میکند و همه چیز را می داند و می بیند بی حیایی نکنید. (تعبیر لطیفی دارد.) یک زمان دیگران نمیدانند فلانی چکاره است، توصیه میشود ظاهر خود را حفظ کند، پوششی بر اعمال بزند تا دیگران نفهمند. اما خدا همه اسرار شما را میداند. در مقابل دانستن او هتک نکنید. 《اللهم اغفِر لیَ الذُنُوبَ التَّی تهتِکُ العِصَم》خدایا گناهانی را ببخش که پرده عصمت را میدرد.
خدا بهر کس درجه ای از عصمت داده ولی گناه انرا پاره کرده و بی حیایی میکند. خدا از باطن خبر دارد ولی دوست دارد در عین اینکه( شاید گنهکار باشد) اما پرده حیا را حفظ کند. ورود ممنوعه و خط قرمز ی داشته باشد. همینکه انسان یک محدوده ی خاصی برای خود قائل باشد تحسین بر انگیز است. حرمت قائل نشدن برای مکان ، زمان ، اشخاص ، وایامی خیلی بد است.
شارحان برای پرده دری دو نظر دارند. الف. در انظار اصرار بر گناه نکنید. اشتباهات پنهان باشد.پرده در ی نکنید . ب. منظور گناهان کبیره باشد که از حد بندگی خارج می کند. وباعث پارگی استار میشود. گناهان کبیره و اصرار بر آن ،حفاظ و حصن حصین خدا را از دور ما بر میدارد. گناه کبیره بحال خود رها شدن است.
در کافی ج۲ ص۲۷۹ امیرالمومنین فرمود: 《مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً》هر شخصی دور او چهل پرده و سپر قرار داده شده.《حَتَّى یَعْمَلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً》هر بار گناهی که انجام میدهد یکی از این حفاظها از بین میرود 《فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً اِنْکَشَفَتْ عَنْهُ اَلْجُنَنُ》وقتی چهل کناه کبیره انجام داد (گناه کبیره ای که وعده عذاب داده شده)خدا حفاظت خود را برمیدارد《فَیُوحِی اَللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِمْ أَنِ اُسْتُرُوا عَبْدِی بِأَجْنِحَتِکُمْ فَتَسْتُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَ》به ملائکه امر میکند شما او را در حفاظ خود بگیرید و ملائک با بال خود او را پوشش میدهند. 《فَمَا یَدَعُ شَیْئاً مِنَ اَلْقَبِیحِ إِلاَّ قَارَفَهُ حَتَّى یَتَمَدَّحَ إِلَى اَلنَّاسِ بِفِعْلِهِ اَلْقَبِیحَ》 از تکرار گناهان عبور می کند تا اینکه عمل قبیح خود را برای دیگران تشریح و مدح میکند. بدون سرشکستگی. 《فَتَقُولُ اَلْمَلاَئِکَةُ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إِلاَّ رَکِبَهُ》 تا اینکه ملائک میگویند خدایا : این بنده هر چه میخواهد انجام میدهد تعریف هم میکند خوشحال هم هست خجالت زده هم نشد. 《فَیُوحِی اَللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اِرْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ》 کار بجایی میرسد که خدا امر میکند سپر و حفاظ خود را از دور او بردارید و بحال خود رها میشود. 《فَإِذَا أَخَذَ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ》 بحال خود رها شد بغض ما اهل بیت را به دل می گیرد. ( هشدار جدی به محبین) سرانجام اصرار بر گناه به بغض منجر میشود.انسانی که خدا محافظ او نباشد به شیطان پناه میبرد.
🔶اَخرِجوا منَ الدنیا قلوبَکم مِن قبلِ اَن تَخرُجَ اَبدانَکم قلب و باطن خود را از دنیا خارج کنید، قبل از اینکه جسم شما خارج شود. قبل از اینکه روح برود ، جسم شما برود و انقطاع حاصل شود. در دنیا با مال و فرزند باشید ولی دلبسته نباشید، از آنها جدا باشید ، - مرگ قطعی و شکی در آن نیست. - هر مخلوقی مرگ دارد قطع مسلم است. پس قبل از مرگ طبیعی قلب خود را خارج کنید.
حقیقت مرگ انقطاع است، انقطاع از همسر ، مال ، فرزند حاصل میشود. این انقطاع مرگ است. یعنی مرگ قبل از ' موتوا ' باشد. قبل از مرگ جسم ، مرگ باطنی عارض و قلب از دنیا کنده شود .
وابسته و دلبسته مال و فرزند از پشت سر خود ترس دارد ، از رفتن به درون حادثه ها ترس دارد، قیود زیادی به گردن دارد.که او را پایبند کرده. شما غیر از آنها هستید.اگر این باور آمد انسان منقطع شده است و مرگ جسم او ، قبل از مرگ روح، ایجاد شده.
🔶فَفیهَا اُختُبِرتُم در دنیا شما امتحان [اختبار] می شوید. - اینکه دنیا رفتنی و آخرت ماندنی ، یک امر قطعی است. - اینکه دنیا دار امتحان است امر قطعی است. - جلسه امتحان برای سنجش برگزار میشود و در کل امتحان سخت است. - بدانیم دنیا محل امتحان است و اگر متوجه آن باشیم ، کسی از بیماری ، کمبود، فقر، مشکلات ، شکایت و گلایه نمیکند. میداند در جلسه امتحان است.
معلم در امتحان سوال را اطلاع نمیدهد چون رشد نمی کند. اگر سوال راهم بگوید خیانت کرده، و لطف نبوده. امتحانات مبهم است. در دنیا نمیشود کسی امتحان نداده برود.ممکن است مردود بشود اما بی امتحان نمیرود.
●علی علیه السلام فرمود: نگویید خدایا ما را از امتحان و فتنه دور نگهدار، بلکه بگویید از فتنه های گمراه کننده دور نگهدار.
🔶و لغیرِها خُلِقتُم شما برای دنیا خلق نشدید ،خود را ارزان نفروشید برای آخرت خلق شدید ارزان فروختن ضرر در پی دارد.
وقتی همه ی سعی و تلاش برای بهترین دنیا باشد هدف خلقت را نشناخته ، هدف خلقت دنیا نبوده، هدف غیر دنیا (آخرت) بوده، اگر حرکت بسمت آن نباشد یعنی به هدف خلقت نرسیده.
حکمت ۴۶۳: 《الدنیا خُلِقَ لغَیرِها و لَم تَخلُق لنفسِها》خود دنیا برای جای دیگری خلق شده ، و شما هم برای جای دیگری خلق شدید، دنیا مقدمه آخرت و زندگی دنیای شما مقدمه زندگی آخرت است. پس ، از دنیا حرکت کنید بسمتی که برای همان خلق شدید.
●علامه مجلسی در بحار بعد از جمله "من غیرها خلّقتم " جمله ای هم آورده که نهج البلاغه ذکر نکرده. 《اِنَّما الدّنیا کَالسَّم یَاکُلُهُ مَن لا یَعرِفُهُ》دنیا مانند سم است کسی آنرا میخورد که آسیبهای سم را اگاهی نداشته باشد.
همه نیاز های طبیعی داریم ، برای زندگی ، عبادت ، حیات و تا این حد را دین ممنوع نکرده است ، خوب کار کردن و رفاه را تشویق هم کرده ، اصلا ویژگی مثبت مومن اینست که زیاد داشته باشد و دیگران را دستگیری کند. ولی در عین حال زیاده خواه، دلبسته ، و حرص و ولع نداشته نباشد.
جام زهر را دیوانه می نوشد یا کسی که نداند چیست. برای کسب دنیا خوب محاسبه گری می کنند پس دیوانه نیستند. چون دلبستگی دارند گذشت از آن را ندارند
نامه ۱۸ : 《فاِنما مثلُ الدنیا مثلُ الحَیَةِ لَیِنٌ مَسُهُا قاتلٌ سَمُها》 دنیا تشبیه به ماری میشود که ظاهر آن نرم و لطیف مخملی ست ولی باطن مار به سبب سم ، قاتل هر کس میتواند باشد. دنیا ظاهری جذاب و جلب کننده دارد اما باطن دنیا چنان مسموم می کند که برای درمان مدتها معالجه لازم دارد..
تفاوت عمده دنیا طلبی و آخرت طلب ، بعنوان یک مصداق معرفی میکند.
🔶انَ المَرءَ اذا هَلَکَ ،قالَ الناسُ ما تَرَکَ انسان وقتی از دنیا می رود، یک گروه در باره او میگویند ، چه چیزی باقی گذاشته،[ماترَک] میراث او چیست ...
🔶قالتِ الملائکه ما قَدَمَ گروه دوم ملائک هستند می گویند چه چیز پیش فرستاده. با خود چه آورده، [ماقدَّم] اخلاق حسنه ، صفات بلند مرتبه ، اعمال صالح ، توجه و تذکر ، چه چیزی آورده..
ملکوتی بودن یک نوع تفکر و اندیشه است که در لسان هم معلوم میشود دنیا طلب است یا آخرت طلب. و گرایش بکدام طرف دارد.
🔶لِلهِ اُباءُکُم پدر آمرزیده ها (یک اصطلاح است ، مطلبی همراه با تذکر یا کراهت یا مدح، گفته میشود)
دو توصیه مهم حضرت در مورد اموال:
🔶فَقَدِمُوا بَعضاً یَکُن لکم قرضاً پیش فرستید بعضی از اموال خود را و به خدا قرض دهید خدا همان کسی ست که « ما عندَاللهِ باقٕ » قرض دادید باقی می ماند و فردا روز از خدا پس می گیرید ،اما در دنیا معلوم نیست باقی بماند یا نه! مقداری از اموال را برای خود نگه دارید تا دست در مقابل دیگران دراز نشود ، بخشی را برای پیری ، آینده ، فرزندان باقی گذارید
جمله " بعضاً " بسیار مهم است. دلیل حجیت نهج البلاغه، عدالت آنست. می فرماید : بعضی از دارایی خود را پیش فرستید نه تماماً . (حد اعتدلال را رعایت کرده)
توصیه دوم:
🔶ولا تُخَلِفُوا کلاً فیَکونَ فرضَاً علیکم هرچه اموال دارید کل دارایی خود را در زمین باقی نگذارید.[لا تَخلفوا] کل سرمایه را برای ورثه نگذارید. تماماً برای وراث ماندن، کفایت و مشکلی را حل نمی کند. حسابرسی از صاحب اموال خواهد بود بر شما واجب شده [فرضاً] پاسخگویی به اینکه: از کجا آمده و به کجا خرج شده است!!
ورثه با این پول چه کرده اند از صاحب مال پرسش خواهد شد.《اِنَ الانسانَ لَیَطغی اَن رَاهُ استَغنی'》 وقتی به انسان حالت غنا دست بدهد طغیان میکند. آنقدر ارث رسید که حالت طاغوت پیدا کرده.
نه همه اموال بخشیده شود که خانواده در مضیقه بماند و نه همه اموال امساک شود که در روز مبادا دست تهی بماند وهیچ اندوخته و پیش فرستاده نداشته باشد.
جمله " بعضی از آنچه را دارید بدهید " به دو نکته اشاره می کند. الف. زمان مرگ آشکار نیست ، برای آینده هم پیش بینی کنید.(عموم مردم)
آنقدر حسن ظن بخدا دارند که داشته امروز را خرج کردند برای فردا اگر زنده باشند از خدا طلب می کنند که برساند.(خواص مردم)
ب. پیامبر گلایه کرد از کسی که همه اموال را ببخشد در حالیکه در خانه طفل صغیر دارد و آنها نانخور دیگران شوند. فرمود: اگر میدانستم فلانی (بانام شخص) همه اموال خود را بخشیده و خانواده او در تنگنا هستند او را در قبرسنان مسلمین دفن نمی کردم. 《فی حلالِها حسابُُ و فی حرامِها عقاب》 در حلالها حساب و کتاب و پاسخگوی دارد در حرام که عقوبت است.
● امام صادق ذیل آیه 《اعمالِهِم حسَراتِِ علیهم》فرمود : کسی که با دست خود انفاق نکند، ورثه همان پول را خرج می کنند. ورثه ازدوحال خارجنیستند. اگر ورثه صالح بوده در راه خیر خرج کنند ، صاحب مال حسرت خواهد خورد که با اموال او، خیر کسب میکنند و او فقط پاسخگو خواهد بود.
ورثه ناخلف هم با اموال پدر گناه می کنند برای پدر اعانه با معصیت ثبت می شود. ورثه ای که ظرفیت ندارد با اموال زیاد بیشتر گناه می کند.
انفاق کردن باعث بزرگ شدن است. این دل کندن از مال و در قید حیات انفاق و بخشش و گذشت سبب بزرگی روح خواهد شد.
اللهم اجعلنا ممن یُسارع فی الخیرات
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۲/۹ - ۷ شعبان
💢 خطبه ۲۰۳ 💢
کتاب فیض الاسلام۱۹۴
موضوع : زهد به دنیا
خطبه کوتاه ولی یک درس اخلاقی کامل و جامع در غالب بی رغبتی بدنیا و ترغیب در آخرت ایراد شده.
🔶ایها الناسُ اِنمَا الدّنیا دارُ مَجازٕ ،
ای مردم این یک اصل مسلم است که دنیا محل عبور[مجاز] است، دنیا جای ماندگاری ندارد.
(از معنای ظاهر عبور کردن و به یک معنای ثانویه رسیدن ، معنای مجاز است .
فضای مجازی هم همین است عبور از فضای حقیقت به فضای غیر حقیقی رسیدن ، فضای مجازیست )
دنیا محل عبور و گذرگاه است طبق روایات دنیا یک پل عبور است. محل توقف و آبادانی نیست، باید گذر کرد.
اگر بر روی پل خانه ای ساخته شود ، گویا در خانه همسایه و غصب ساخته شده ، تصرف عدوانی را روزی پس می گیرند.
✅ دنیا باید خوب شناخته شود، شناخت دنیا به خوب زندگی کردن انسان کمک می کند. مانند مسابفه دهنده ای که تصور خوبی از وضعیت مسابقه نداشته باشد با کوله بار سنگین وارد میدان میشود.
سرعت در مسابقه هم ملاک است ، امادگی لازم با وجود زحمات زیاد و خستگی در عین حال لذت بخش است.
دنیا دار گذر است ،باید دنیا را داشته باشید.
لفظ دار موضوعیت دارد.
خانه ای موقت که چند صباح زمستان در دنیا هستیم اما بهار آن در خانه دیگر(اخرت) هستیم.
همه ی تلاش را برای دنیای خوب و آباد داریم اما، دنیای خوب بمعنای رفاه مطلق نیست.
دنیایی که گذران زندگی باشد و لذت آن هم برده شود.
در روایات آمده خانه ی بزرگ داشتن از کرامت انسان است.
فرمود دنیا دار مجاز است ، این خانه را برسمیت می شناسیم به تبع از امیرالمومنین ، اما خانه اجاره ایست ، چند صباح دیگر خواهند گرفت.
🔶والاخرةُ دارُقرارٕ
خانه ی ابدیت خانه استقرار و خانه همیشگی است.
هیچ عاقلی ویرانه را آباد نمی کند که رها کند و برود. عاقل جایی پایه گذاری میکند که برای او بماند. عاقل می فهمد کجا را آباد کند.
آباد گری در ذات انسان نهفته است، فقط اشتباه تشخیص میدهد ، بجای آنکه آخرت بسازد دنیا را می سازد..
🔶خُذُوا مِن مَمَرِکُم لِمقَرِکم
شما عاقل باشید میانه راه را آباد نکنید، به سراغ انتهای مقصد بروید.
از مسیر عبورتان که دنیا باشد [ممرکم] جمع کنید [خذوا]برای جایی که مقر شماست وتا ابدیت خواهید بود. جمع کنید برای مکانی که بابت آن چند صباحی در دنیا اقامت دادتد.
《الدّنیا مسجِدُ احِباءِ الله》دنیا محل سجود وکسب فضائل است.
《الیوم عملُُ والغَد لِلحساب》امروز روز عمل است و فردا روز حسابرسی.
چند صباحی که هستید توشه برگیرید برای فردا که بر سفره اعمال و تدارک خود اطعام میشوید.
✅ باغ و بستان بهشت تجلی امیرالمومنین، تجلی عبادت و تجلی خون دل خوردن در راه احقاق حق است. اعمال است که انطرف را می سازد ، انجا که از خود چیزی ندارد. عمل انجا را بستان می کند.
روایت عیسی بن مریم : 《الدنیا قَنطَرَهُُ فَاعبُروها ولا تَعمُروها》 دنیا پل عبور است، عاقل روی پل خانه نمی سازد عبور کردن مجاز است ولی عمارت ساختن مجاز نیست.
●روزی در گفتگویی جبرئیل با نوح پیامبر ( ص) از او سوال کرد 《اَسئَلُ الاَنبیاء شیخاً》با این عمر طولانی و تجربه زیاد دنیاچگونه است؟
(عمر طولانی در بین انبیا داشت روایت دوهزار تا دوهزار پانصد سال، و قران نهصد و پنجاه سال نبوت او را ذکر میکند.)
دنیا را با این عمر و تجربه چطور یافتی !
《کیفَ وجَدتَ الدنیا》
فرمود : دنیا مانند خانه ای که دو در دارد از یک در وارد و از در دیگر خارج می شویم.
به این زودی و به این راحتی ، فاصله زیادی نیست.
برای چنین دنیایی نباید استعداد را خرج کرد.فقط باید گذراند چون محل گذر است. ولی ابدیت باید ساخته شود چون ماندگار و استقرار دارد.
این حس آباد گری در ذات انسان، بر اساس فطرت عمل میکند خانه. را آباد میکند.
یا آنکه بر اساس فطرت آخرت آباد میکند.
هر دو به فطرت عمل میکنند.فرق اینست که دنیا طلب ، اشتباهی اباد میکند.
ساختن و آباد کردن ذات و فطرت انسان است ،کجا را آباد کند و بسازد مهم است.
🔶ولا تَهتِکوا اَستارَکم عندَ مَن یعلَمُ اَسرارَکم
ای مردم پرده دری نکنید استار و پوششهایی را که خدا مقابل شما گذاشته،در حالیکه تمام سر شما را میداند
او ستار است آبروی شما را حفظ میکند و همه چیز را می داند و می بیند بی حیایی نکنید.
(تعبیر لطیفی دارد.)
یک زمان دیگران نمیدانند فلانی چکاره است، توصیه میشود ظاهر خود را حفظ کند، پوششی بر اعمال بزند تا دیگران نفهمند.
اما خدا همه اسرار شما را میداند.
در مقابل دانستن او هتک نکنید.
《اللهم اغفِر لیَ الذُنُوبَ التَّی تهتِکُ العِصَم》خدایا گناهانی را ببخش که پرده عصمت را میدرد.
خدا بهر کس درجه ای از عصمت داده ولی گناه انرا پاره کرده و بی حیایی میکند.
خدا از باطن خبر دارد ولی دوست دارد در عین اینکه( شاید گنهکار باشد) اما پرده حیا را حفظ کند.
ورود ممنوعه و خط قرمز ی داشته باشد. همینکه انسان یک محدوده ی خاصی برای خود قائل باشد تحسین بر انگیز است. حرمت قائل نشدن برای مکان ، زمان ، اشخاص ، وایامی خیلی بد است.
شارحان برای پرده دری دو نظر دارند.
الف. در انظار اصرار بر گناه نکنید. اشتباهات پنهان باشد.پرده در ی نکنید .
ب. منظور گناهان کبیره باشد که از حد بندگی خارج می کند. وباعث پارگی استار میشود. گناهان کبیره و اصرار بر آن ،حفاظ و حصن حصین خدا را از دور ما بر میدارد.
گناه کبیره بحال خود رها شدن است.
در کافی ج۲ ص۲۷۹ امیرالمومنین فرمود:
《مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً》هر شخصی دور او چهل پرده و سپر قرار داده شده.《حَتَّى یَعْمَلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً》هر بار گناهی که انجام میدهد یکی از این حفاظها از بین میرود
《فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِینَ کَبِیرَةً اِنْکَشَفَتْ عَنْهُ اَلْجُنَنُ》وقتی چهل کناه کبیره انجام داد (گناه کبیره ای که وعده عذاب داده شده)خدا حفاظت خود را برمیدارد《فَیُوحِی اَللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِمْ أَنِ اُسْتُرُوا عَبْدِی بِأَجْنِحَتِکُمْ فَتَسْتُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَ》به ملائکه امر میکند شما او را در حفاظ خود بگیرید و ملائک با بال خود او را پوشش میدهند.
《فَمَا یَدَعُ شَیْئاً مِنَ اَلْقَبِیحِ إِلاَّ قَارَفَهُ حَتَّى یَتَمَدَّحَ إِلَى اَلنَّاسِ بِفِعْلِهِ اَلْقَبِیحَ》
از تکرار گناهان عبور می کند تا اینکه عمل قبیح خود را برای دیگران تشریح و مدح میکند. بدون سرشکستگی.
《فَتَقُولُ اَلْمَلاَئِکَةُ یَا رَبِّ هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إِلاَّ رَکِبَهُ》 تا اینکه ملائک میگویند خدایا : این بنده هر چه میخواهد انجام میدهد تعریف هم میکند خوشحال هم هست خجالت زده هم نشد.
《فَیُوحِی اَللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اِرْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ》 کار بجایی میرسد که خدا امر میکند سپر و حفاظ خود را از دور او بردارید و بحال خود رها میشود.
《فَإِذَا أَخَذَ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ》 بحال خود رها شد بغض ما اهل بیت را به دل می گیرد. ( هشدار جدی به محبین)
سرانجام اصرار بر گناه به بغض منجر میشود.انسانی که خدا محافظ او نباشد به شیطان پناه میبرد.
🔶اَخرِجوا منَ الدنیا قلوبَکم مِن قبلِ اَن تَخرُجَ اَبدانَکم
قلب و باطن خود را از دنیا خارج کنید، قبل از اینکه جسم شما خارج شود.
قبل از اینکه روح برود ، جسم شما برود و انقطاع حاصل شود.
در دنیا با مال و فرزند باشید ولی دلبسته نباشید، از آنها جدا باشید ،
- مرگ قطعی و شکی در آن نیست.
- هر مخلوقی مرگ دارد قطع مسلم است.
پس قبل از مرگ طبیعی قلب خود را خارج کنید.
حقیقت مرگ انقطاع است، انقطاع از همسر ، مال ، فرزند حاصل میشود.
این انقطاع مرگ است. یعنی مرگ قبل از ' موتوا ' باشد. قبل از مرگ جسم ، مرگ باطنی عارض و قلب از دنیا کنده شود .
وابسته و دلبسته مال و فرزند از پشت سر خود ترس دارد ، از رفتن به درون حادثه ها ترس دارد، قیود زیادی به گردن دارد.که او را پایبند کرده.
شما غیر از آنها هستید.اگر این باور آمد انسان منقطع شده است و مرگ جسم او ، قبل از مرگ روح، ایجاد شده.
🔶فَفیهَا اُختُبِرتُم
در دنیا شما امتحان [اختبار] می شوید.
- اینکه دنیا رفتنی و آخرت ماندنی ، یک امر قطعی است.
- اینکه دنیا دار امتحان است امر قطعی است.
- جلسه امتحان برای سنجش برگزار میشود و در کل امتحان سخت است.
- بدانیم دنیا محل امتحان است و اگر متوجه آن باشیم ، کسی از بیماری ، کمبود، فقر، مشکلات ، شکایت و گلایه نمیکند. میداند در جلسه امتحان است.
معلم در امتحان سوال را اطلاع نمیدهد چون رشد نمی کند. اگر سوال راهم بگوید خیانت کرده، و لطف نبوده. امتحانات مبهم است.
در دنیا نمیشود کسی امتحان نداده برود.ممکن است مردود بشود اما بی امتحان نمیرود.
●علی علیه السلام فرمود:
نگویید خدایا ما را از امتحان و فتنه دور نگهدار، بلکه بگویید از فتنه های گمراه کننده دور نگهدار.
🔶و لغیرِها خُلِقتُم
شما برای دنیا خلق نشدید ،خود را ارزان نفروشید برای آخرت خلق شدید ارزان فروختن ضرر در پی دارد.
وقتی همه ی سعی و تلاش برای بهترین دنیا باشد هدف خلقت را نشناخته ، هدف خلقت دنیا نبوده، هدف غیر دنیا (آخرت) بوده، اگر حرکت بسمت آن نباشد یعنی به هدف خلقت نرسیده.
حکمت ۴۶۳: 《الدنیا خُلِقَ لغَیرِها و لَم تَخلُق لنفسِها》خود دنیا برای جای دیگری خلق شده ، و شما هم برای جای دیگری خلق شدید، دنیا مقدمه آخرت و زندگی دنیای شما مقدمه زندگی آخرت است.
پس ، از دنیا حرکت کنید بسمتی که برای همان خلق شدید.
●علامه مجلسی در بحار بعد از جمله
"من غیرها خلّقتم " جمله ای هم آورده که نهج البلاغه ذکر نکرده.
《اِنَّما الدّنیا کَالسَّم یَاکُلُهُ مَن لا یَعرِفُهُ》دنیا مانند سم است کسی آنرا میخورد که آسیبهای سم را اگاهی نداشته باشد.
همه نیاز های طبیعی داریم ، برای زندگی ، عبادت ، حیات و تا این حد را دین ممنوع نکرده است ، خوب کار کردن و رفاه را تشویق هم کرده ، اصلا ویژگی مثبت مومن اینست که زیاد داشته باشد و دیگران را دستگیری کند. ولی در عین حال زیاده خواه، دلبسته ، و حرص و ولع نداشته نباشد.
جام زهر را دیوانه می نوشد یا کسی که نداند چیست. برای کسب دنیا خوب محاسبه گری می کنند پس دیوانه نیستند. چون دلبستگی دارند گذشت از آن را ندارند
نامه ۱۸ : 《فاِنما مثلُ الدنیا مثلُ الحَیَةِ لَیِنٌ مَسُهُا قاتلٌ سَمُها》
دنیا تشبیه به ماری میشود که ظاهر آن نرم و لطیف مخملی ست ولی باطن مار به سبب سم ، قاتل هر کس میتواند باشد.
دنیا ظاهری جذاب و جلب کننده دارد
اما باطن دنیا چنان مسموم می کند که برای درمان مدتها معالجه لازم دارد..
تفاوت عمده دنیا طلبی و آخرت طلب ، بعنوان یک مصداق معرفی میکند.
🔶انَ المَرءَ اذا هَلَکَ ،قالَ الناسُ ما تَرَکَ
انسان وقتی از دنیا می رود،
یک گروه در باره او میگویند ، چه چیزی باقی گذاشته،[ماترَک] میراث او چیست ...
🔶قالتِ الملائکه ما قَدَمَ
گروه دوم ملائک هستند می گویند چه چیز پیش فرستاده. با خود چه آورده، [ماقدَّم] اخلاق حسنه ، صفات بلند مرتبه ، اعمال صالح ، توجه و تذکر ، چه چیزی آورده..
ملکوتی بودن یک نوع تفکر و اندیشه است که در لسان هم معلوم میشود دنیا طلب است یا آخرت طلب. و گرایش بکدام طرف دارد.
🔶لِلهِ اُباءُکُم
پدر آمرزیده ها
(یک اصطلاح است ، مطلبی همراه با تذکر یا کراهت یا مدح، گفته میشود)
دو توصیه مهم حضرت در مورد اموال:
🔶فَقَدِمُوا بَعضاً یَکُن لکم قرضاً
پیش فرستید بعضی از اموال خود را و به خدا قرض دهید
خدا همان کسی ست که « ما عندَاللهِ باقٕ » قرض دادید باقی می ماند و فردا روز از خدا پس می گیرید ،اما در دنیا معلوم نیست باقی بماند یا نه!
مقداری از اموال را برای خود نگه دارید تا دست در مقابل دیگران دراز نشود ، بخشی را برای پیری ، آینده ، فرزندان باقی گذارید
جمله " بعضاً " بسیار مهم است.
دلیل حجیت نهج البلاغه، عدالت آنست. می فرماید : بعضی از دارایی خود را پیش فرستید نه تماماً . (حد اعتدلال را رعایت کرده)
توصیه دوم:
🔶ولا تُخَلِفُوا کلاً فیَکونَ فرضَاً علیکم
هرچه اموال دارید کل دارایی خود را در زمین باقی نگذارید.[لا تَخلفوا]
کل سرمایه را برای ورثه نگذارید. تماماً برای وراث ماندن، کفایت و مشکلی را حل نمی کند. حسابرسی از صاحب اموال خواهد بود بر شما واجب شده [فرضاً] پاسخگویی به اینکه: از کجا آمده و به کجا خرج شده است!!
ورثه با این پول چه کرده اند از صاحب مال پرسش خواهد شد.《اِنَ الانسانَ لَیَطغی اَن رَاهُ استَغنی'》 وقتی به انسان حالت غنا دست بدهد طغیان میکند.
آنقدر ارث رسید که حالت طاغوت پیدا کرده.
نه همه اموال بخشیده شود که خانواده در مضیقه بماند و نه همه اموال امساک شود که در روز مبادا دست تهی بماند وهیچ اندوخته و پیش فرستاده نداشته باشد.
جمله " بعضی از آنچه را دارید بدهید " به دو نکته اشاره می کند.
الف. زمان مرگ آشکار نیست ، برای آینده هم پیش بینی کنید.(عموم مردم)
آنقدر حسن ظن بخدا دارند که داشته امروز را خرج کردند برای فردا اگر زنده باشند از خدا طلب می کنند که برساند.(خواص مردم)
ب. پیامبر گلایه کرد از کسی که همه اموال را ببخشد در حالیکه در خانه طفل صغیر دارد و آنها نانخور دیگران شوند.
فرمود: اگر میدانستم فلانی (بانام شخص) همه اموال خود را بخشیده و خانواده او در تنگنا هستند او را در قبرسنان مسلمین دفن نمی کردم.
《فی حلالِها حسابُُ و فی حرامِها عقاب》
در حلالها حساب و کتاب و پاسخگوی دارد در حرام که عقوبت است.
● امام صادق ذیل آیه 《اعمالِهِم حسَراتِِ علیهم》فرمود : کسی که با دست خود انفاق نکند، ورثه همان پول را خرج می کنند.
ورثه ازدوحال خارجنیستند.
اگر ورثه صالح بوده در راه خیر خرج کنند ، صاحب مال حسرت خواهد خورد که با اموال او، خیر کسب میکنند و او فقط پاسخگو خواهد بود.
ورثه ناخلف هم با اموال پدر گناه می کنند برای پدر اعانه با معصیت ثبت می شود.
ورثه ای که ظرفیت ندارد با اموال زیاد بیشتر گناه می کند.
انفاق کردن باعث بزرگ شدن است.
این دل کندن از مال و در قید حیات انفاق و بخشش و گذشت سبب بزرگی روح خواهد شد.
اللهم اجعلنا ممن یُسارع فی الخیرات