خطبه کوتاه ولی به تعبیر حضرت ، 《شِقشِقهُُ هَدَرَت ثُم قَرَّت 》 آهی جانسوز از وجود امیرالمومنین است که خارج میشود. این چند جمله یکی از دردهای بزرگی که جامعه به آن مبتلاست و گهگاهی این جملات ناروا به گوش علی بن ابیطالب هم می رسید.
امیرالمومنینی که فرمود من به راه های آسمان آشنا تر هستم تا راه های زمین، او که شناخته شده تمام آسمانیان است. باید در این خطبه از خود دفاع کند و بگوید من بی سیاست تر از معاویه نیستم.
رسانه دشمن آنقدر بر علیه امیرالمومنین تبلیغ میکنند تا صدای مخالفین به گوش حضرت می رسد و دوستان به خاطر نادانی و ضعف نمیتوانند تحلیل کنند. شبهاتی در جامعه ایجاد شده که حضرت در دفاع از خود این جملات را بیان کردند این خطبه در باب معاویه است.
♦واللهِ مَا معاویه بِاَدهَی مِنِّی به خدا قسم معاویه از من زیرک و باهوش وسیاستمدار تر [ادهی] نیست. حضرت قسم جلاله میخورد حرف حضرت حجت و حق است .گاهی انکار حضرت را مجبور به قسم خوردن میکند.
قسم گاهی به خاطر اینست که رفتار ما چیزی را انکار میکند طرف مقابل باید قسم بخورد و استدلال بیاورد تا باور پذیر شود. باور کنید سیاست علی کمتر از سیاست معاویه نیست خدا گواه و شاهد این مطلب است.
♦ولکِنَّهُ یَغدِرُ ویَفجُر ولیکن معاویه خیانت [یغدر] و فسق و فجور [یفجر] سیاست بازی می کند. سیاست الهی ندارد .من مثل معاویه که نیستم کمتر از او هم نیستم .
تفاوت بین حضرت و معاویه بسیار زیاد است ولی کار به جایی میرسد که سیاست و رسانه معاویه را بالاتر از علی قلمداد می کنند و بسیاری هم میپذیرند. و شبهه در جامعه رواج پیدا میکند .
در کافی آمده: که امیرالمومنین این جملات را بعد از دعوت همه بر منبر می خواند تا به گوش همگان برسد. وباید این شبهه را به طور عمومی جواب دهد.
همانگونه که رهبر گرامی دیروز فرمودند : از شبهه نهراسید به استقبال شبهه بروید گاهی بسیاری از مشکلات در شبهات حل می شوند مقایسه حضرت و معاویه مقایسه صد در صد باطل و مع الفارق است . تا چه رسد بخواهند معاویه را بالاتر از علی قرار دهند که بطلانش واضح است.
در خطبه ۳شقشقیه در جریان شورای شش نفره آمده: 《فَیَالِله وَلِلشُّوریَ》 پناه می برم به خدا از روز شورا چه روز تلخی بود وچه اتفاقات تلخی افتاد، تا خلیفه سوم را مشخص کنند.
《متیٰ اِعترضَ الرّیبُ فِیَّ مع الاوّل منهم》 من کی با خلیفه اول قابل مقایسه بودم؟ ( حَتّی صِرتُ اَقرَنُ اِلَی هذِهِ النَظائِر؟) تا اینکه مرا قرین و همطراز عثمان قرار دادند مرا درحد سعد ابی وقاص، طلحه و زبیر قرار دادند.و یکی از اعضای شورای شش نفره شدم. کی با خلیفه اول همطراز بودم که حالا با این ها هم طراز باشم؟ شان حضرت را پایین آورده اند مردم اگر آگاه و همراه با ولایت و امامت نباشند دشمن شآن امام را پایین می آورد
✅این جمله را بسیاری از مورخین از قول حضرت آوردهاند:《الدَّهرُ اَنزَلَنی ثُم اَنزلَنی ثُم اَنزَلنَی حَتّی قالَ علیُُ وَمُعاویه》 روزگار مرا پایین آورد، پایین آورد، مرا پایین آورد تا کار به جایی رسید که گفتند علی و معاویه (در یک سطح قرار دادند) قابل مقایسه با هم نبودیم. مقام امامت ، وصایت پیامبر کجا و معاویه کجا ؟
مردم روزگار گاهی امام و امامت را درهم میشکنند . دفاع نکردن از حق یعنی کمک کردن به باطل . کوچک کردن حق ، بزرگ کردن باطل و همراهی با مخالفین است.
در خطبه ۲ آمده:《 لا یُقاسُ بِآلِ محمّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِن هذِهِ الأُمّةِ أَحَدٌ 》 هیچ کس حتی یک نفر از امت محمّد (ص) قابل مقایسه با آل پیامبر نیست. حال چطور میگویند معاویه از علی زیرک تر و بالاتر است. یکی از اصول مسلم امامت در مکتب امامیه اینست که امام افضل الناس است. در همه امور از امام بالاتر، عالم تر ،فقیه تر، عابدتر و شجاع تر نیست افضل از دیگران است. این از شروط امامت است کار بجایی رسیده که حضرت می گوید: بخدا قسم معاویه ازمن با هوش تر ، سیاستمدار تر نیست ، معاویه حیله گری وفسق وفجور دارد.
این جمله معروف را حضرت در خطبه ۴۱ آورده: 《ولَقَد أَصبَحنَا فِی زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَکثَرُ أَهلِهِ الغَدَرَ کَیساً وَ نَسَبَهُم أَهلُ الجَهلِ فِیهِ أِلَی حُسنِ الحیلة》 ما در زمانی واقع شده ایم که بیشتر مردم زمانه، غدر و خیانت را به عنوان زیرکی می شناسند. این بیان به امروز و هر روز ما شبیه است. انسانهای نادان هم می گویند: احسنت! چه خوب مدیریت کردی! چقدر با برنامه و کاردان بودی! در حالی که با دروغ و خیانت عمل کرده است. هرکس جنس تقلبی را به عنوان جنس درجه یک به مردم بفروشد و پول دو برابر بگیرد می گویند هوش اقتصادی دارد.
حضرت می فرماید در جامعه اینچنینی معاویه نفر اول و علی کنار زده میشود. 《ونَسبَهُم اهلَ الجهلِ اِلی حُسنُ الحِیلَه》انسانهای جاهل به شخص اهل مکر می گویند چقدر سیاستمدار و زرنگ است جامعه اینگونه آدم را خوب می داند. ( ما لهم قاتلهم الله) این چه فکری است که شما دارید مرگ بر شما با این فکر !
فکری که علی را بی سیاست و معاویه قاتل ،شراب خوار را زیرک بداند آیا این جامعه درستی است؟ خلفا چه بر سر این جامعه آوردند که جامعه قدرت تشخیص حق و باطل را ندارد!!!
♦ولکُلِ غادِرِِ لِواءُُ یُعرَفُ بهِ یومَ القیامَه برای هر انسان خیانتکار [غادر] پرچم و نشانه ایست که در روز قیامت با آن شناخته می شود.
(( این جمله در روایات اهل سنت به عنوان روایت نبوی آمده حضرت این جمله را از زبان خود میگویند ولی بعید نیست که این جمله را پیامبر نقل کرده و ایشان کلام پیامبر را بازگو کرده باشند .چون بحثی به عنوان احادیث پیامبر در نهج البلاغه هست در حدود بیست و چند حدیث از پیامبر به زبان امیرالمومنین آمده.))
فردای قیامت همه میدانند که تو که هستی؟ و گناه تو چیست؟ یکی از عذاب های قیامت همین است که همه اهل محشر تو را میشناسند هرکس با ملکه خود محشور میشود کسی که لباس گرگ بپوشد کاملاً شناخته شده است فردای قیامت لباس خیانتکار به شخص خیانتکار پوشانده شده و همه او را میشناسند. بترسید اگر امروز اهل خیانت باشید فردا شرمنده می شوید و عذاب الهی بر شما نازل می شود.
♦ولَولا کَراهِیُهِ الغَدرِ لَکنتُ مِن اَدهَی النّاسِ به خدا قسم اگر کراهت نداشت و بد نبود خیانت کردن من علی، زیرک ترین مردم بودم. هیچگاه خیانت و گناه نمیکنم ولی به فرض محال اگر قرار بود علی خیانت کند من از همه بیشتر بلد بودم . مومن عرضه دارد ولی نمی خواهد خیانت کند، مومن حدود الهی را رعایت میکند.
✳️ مرحوم کلینی وقتی این خطبه را نقل میکند فرمود: 《 لَولا اِنَ المَکرَ والخَدِیعَه فِی النارِ لَکُنتُ اَمکَرَ النّاسِ》 اگر مکرو خدعه آتش جهنم را به دنبال نداشت من مکارترین مردم بودم ولی تقوا و دین اجازه این کار را نمیدهد معاویه چون دین و تقوی ندارد از هیچ کاری ابا ندارد.
♦ولکِن کلُ غَدرَهُ فَجرَهُ وکُلُ فَجرَهُ کَفرَهَ بدانید هر خیانتی فسق و فجور [فجره] است و هر فسق و فجوری کفر است.
نکته مهمی : نگویید این چیزی نیست خیانت یا فسق و بی عهدی از ما صادر شد. از خیانت شروع و به کفر میرسد از کفر عملی به کفر اعتقادی میرسد. خدا و احکام الهی را انکار می کند شروع از یک گناه عادی و ختم آن به کفر است. 《 ثُم کانَ عاقِبهَ الذِینَ اَساوُا السُّوءآ اَن کَذَّبُوا بایاتِ اللهِ ، روم - ۱۰》 کسانی که کار خلافی انجام دادند و بر اشتباه خود مداومت و اصرار کردند اینست که آیات الهی را تکذیب میکنند. پس کفر عملی شروع میشود هر کس گناهی انجام دهد به اندازه آن گناه کافر شد. ( کفردر لغت به معنی پوشاندن است) خدا امر میکند، بی اعتنا یی به کلام خدا کفر است .کفر عملی آدمی را به کفر اعتقادی میرساند.
در طول تاریخ بسیاری با مقام بالا زمین می خورند از همین جا شروع می شود گناه صغیره و کبیره به انکار دین می رسد حضرت خیانت نمیکند چون خیانت به کفر منتهی میشود حضرت فقط رضایت حق را در نظر دارد .
در خطبه ۱۲۶ : عده ای با دلسوزی به حضرت گفتند: یا علی ما دلسوز تر از شما نسبت به امتیم شما به روسای قوم برس تا کمتر کارشکنی کند و وقتی مقتدر شدی همه را عزل کن .به حضرت می گویند برای دوام حکومت رشوه بده . فرمود: 《 اَتَامُرونی اَن اَطلُبَ النَصرِ بالجَورِ فیمَن وُلّیتُ عَلیه؟》 آیا مرا امر می کنید که پیروزی را با ظلم کردن به رعیت به دست آورم؟ بیت المال را در حلقوم افراد عیاش بریزم برای استمرار حکومت؟ آیا مرا نشناختید؟ معاویه برای استقرار حکومت هر کاری می کند ولی علی به تمام اطرافیان سخت میگیرد چون شرع و قانون دارد و رضایت خدا برایش الویت است.
حضرت در ادامه خطبه ۱۲۶ می گوید اگر مال از خودم بود به انها نمیدادم چه برسد به الان که بیت المال و حق جمیع مسلمین است.
جمل ، صفین و،نهروان پیش آمد چون حضرت راضی به مدارا و سازش نشد اگر حکومت دست معاویه باشد یعنی به رسمیت شناختن شراب خواری و بی دینی من برای اقامه دین آمده ام صفین ۱۷ ماه طول کشید، تا به همه ثابت کند که امر خدا مقدم است.
در نامه ۱۴ آمده : سیاست علوی اینست که شروع کننده جنگ نباشید چون مسلمانان به دنبال فتح و کشورگشایی نیستند. میفرماید من طمع در هدایت دیگران دارم طمع در مال وکشور دیگران ندارم . 《لا تُقاتِلوکم حَتّی یَبدَوُاکم》شما هیچگاه شروع کننده جنگ نباشید، شروع به جنگ کردند، جنگ کنید . 《فاِنَکم بحمدِ الله عَلی حُجَهِ》چون شما دلیل و حجت و برهان دارید. 《فاذا کانتِ الهَزِیمَه باذنِ اللهِ فلا تَقتُلوا مُدبِراً》 اگر جنگ تمام شد عدهای مجروح و زخمی بودند مبادا آنها را بکشید.
این مکتب امام حسین است که برای هدایت در بحبوحه جنگ خطبه خواند معاویه در جریان صفین آب را بر لشکر میبندد. مردم به حضرت گفتند ماهم آب را رر لشکریان معاویه ببندیم. فرمود بین من و معاویه فرق بسیار است ما آب را بر کسی نمی بندیم سیاست علوی هدایت و سیاست اموی حاکمیت بر مردم است.
♦واللهِ مَا اُستَغفَلُ بالمَکِیدَهِ ولَا اُستَغمَزُ بالشَّدِیدَه من خیانتکار نیستم، سیاستهای دنیایی و شیطانی ندارم به سیاست الهی و شرع و دین پایبند هستم. نه به کسی ظلم می کنم و نمی گذارم کسی هم به من ظلم کند. نه کسی را فریب می دهم و نه اجازه میدهم کسی مرا فریب دهد. به خدا قسم نه به کسی حیله میزنم ونه با کیدو مکر گول میخورم .
کسی نمیتواند مرا فریب دهد حدود رادین برایم مشخص کرده و هیچ حادثه شدید و کوبنده ای نمیتواند مرا به زانو درآورد. با تطمیع و تهدید به زانو در نمی آیم.
✅ این هم از جملات کاربردی حضرت است باید بدانیم صاف و صادق بودن به معنی گول خوردن نیست در خطبه ۶ آمده: 《واللهِ لا اَکونَ کالضَّبعِ تَنامُ علیٰ طولِ اللَّدْمُ》بخدا قسم مانند کفتار نیستم که با صدا و آهنگ شکارچی خود را بخواب بزنم ، تا حکومت اسلام را قسمت کنند.
برای صیدکفتار صیاد نیازی به تور و تیر ندارد، شکارچی با آهنگ خاصی دست به زمین می زند، او بخواب میرود و به راحت ترین شکل ممکن فریب می خورد و شکار می شود .من به گونه ای نیستم که کسی بتواند مرا به راحتی صید کند و فکر کند من متوجه نیستم.
در نامه ۲۸ که از نامه های مهم حضرت به معاویه است معاویه حضرت را تهدید میکند که از امروز به بعد بین من و تو شمشیر حاکم است. اگر کسی فریب بخورد از تهدید دشمن می ترسد و به تطمیع دشمن راضی می شود 《وذکرت انه لیس لی ولاصحابی عندک الا السیف ! متی الفیت بنی عبد المطلب عن الاعداء ناکلین وبالسیوف مخوفین؟》 گفتی از امروز بین من و تو شمشیر حاکم است تا الان به یاد داری که علی ترسیده یا از میدان جنگ گریخته باشد؟ 《قد کنتُ وَ ما اُهَدِّدُ بِالحَربِ》 نه کسی جرات کرده و نه میتواند مرا تهدید کند. من بر مبنای دین حرکت می کنم کسی حق ظلم به من را ندارد.
امیرالمومنین فرمود:《رَدوُا الحَجَرِ مِن حَیثُ جاءَ》از هر جایی که به سمت شما سنگ زدند بدون تعلل سنگ بزنید. دشمن نباید فکر کند که ما ضعیف هستیم پاک بودن و متدین بودن دلیل سوء استفاده دشمنان نیست . ما در جای خود (رحماء بینهم) و در جای خود (اشداءعلی الکفار) هستیم .
نکات قابل توجه : نکته اول راجع بحیله و زیرکی معاویه، حیله معاویه چه بود ؟ عقل و سیاست و دینداری با حیله گری تفاوت بسیار است.
✳️ روایتی از حضرت صادق کسی سوال کرد عقل چیست ؟( ماالعقل) فرمود :《ماعُبِدَ بهِ الرَّحمنِ وَاکتُسِبَ بهِ الجِنان》عقل یعنی به عبودیت آمدن. آدم عاقل بنده خداست و بهشت را کسب میکند چون عقل محاسبه گر است. برای ۶۰ سال عبادت ابدیت خود را تضمین می کند. عاقل عبد خدا و دنبال کسب بهشت است .
راوی می گوید به ما گفته بودند معاویه عقل بسیار داشت ولی او دنبال بهشت و عبودیت و دینداری نبود. امام صادق فرمود ( تِلکَ الشَّیطَنَه ) ان عقل نبود نوعی شیطنت بود شباهتی به عقل داشت ولی عقل نبود. تفاوت هست بین عقلی که ما را به عبودیت می رساند و عقلی که فرمان به کشتن همه میدهد برای رسیدن به حاکمیت خود. 《 هی شبیهه بالعقل ولیست العقل》 شباهت به عقل دارد ولی عقل نیست.
✅ نکته دوم مصادیق مکرو حیله معاویه: معاویه قول و قرار زیادی به مردم داد و بعد از شهادت امیرالمومنین حکومت را به دست گرفت در جریان نخیله صریحتا گفت :《وکلُ شَرطِِ شَرَطتُهُ وتَحتَ قَدَمِی هاتَیِن 》هر شرط و شروطی گذاشتم زیر پای من است به هیچ کدام عمل نمیکنم .
وقتی به هدف رسید تمام عهد و پیمان را زیر پا گذاشت در جریان صلح با امام حسن هم بعد از صلح گفت 《علی ان کل شیء اعطیته حسن بن علی فتحت قدمین هاتین 》 بدانید هر چه در صلح نامه امده زیر پای من است به هیچ کدام عمل نمیکنم.
سیاست معاویه اینگونه ست سیاست علوی چیست؟ در خطبه قبل آمده که حضرت قبل از هر جنگی چند توصیه میکرد یکی بحث نماز - زکات و وفای به عهد بود اگر قول و قرار به مردم گذاشتی به آن پایبند بمان. جهاد وابسته به همین است《ثُمَّ اَداءُ الاَمانَهِ فقَد خابَ مَن لَیسَ مِن اَهلِها》 کسی که اهل ادای امانت نباشد خسران و زیان کرده .
نامه ۵۳ نهج البلاغه در باب ادای امانت وسفارش به مالک اشتر فرمود: معاویه با حسن بن علی پیمان می بندد بلافاصله همه را ابطال میکند. به مالک می نویسد《واِن عَقَدتَ بینَک و بینَ عدوٕ لک عُقدةً او اَلبَستَهُ منک ذِمَةً》 اگر عقد صلح برقرار شدو ذیل بند این قرارداد دشمن را لباس ذمه پوشاندی، ویا او را ذیل حکومت درآوردی که امنیت او را حفظ کنی.《فَحُط عهدَک بالوفاء》 در هیچ جای قرارداد بی وفایی نکن. 《فانه لیس من فرائض الله شیء الناس اشد علیه اجتماعاً》هیچ کدام از واجبات ودستورات الهی نیست که مردم همگی به آن اعتقاد داشته باشند . مردم بسیار تفرقه دارند، با تفاوت سلیقه بسیار روی بعضی از چیزها اتفاق دارند. 《مَن تَعظیمَ الوَفاء بالعُهُود 》 به پیمان داری وفادار باشید . 《وقد لَزَمَ المُشرِکونَ فیما بینَهم دونَ المسلمین 》حتی مشرکان قبل از اسلام هم به این عهد وفا دارند.
این نامه اثبات بی دینی معاویه است مشرک هم پایبند عهد و پیمان است ولی معاویه که خلافت مسلمین را برعهده گرفته برهم زننده عهد و پیمان است.
تقریباً همه شارحان نهج البلاغه به تبعیت ابن ابی الحدید معتزلی یک بحث مفصل را مطرح کردند. ابن ابی الحدید در ذیل این چهار خط حدود ۶۰ صفحه مطلب متنوع تاریخی می نویسد. می گوید: اساس سیاست شریعت است سیاست باید با شریعت مطابق باشد رفتار مطابق با دل ، سیاست نیست . سیاست حدودی دارد که آن را دین و شریعت اثبات کرده. ابی الحدید می گوید هرچه گشتم و دیدم کسی سیاستمدار تر و عادل تر و دیندار تر از علی نبود. علی علم غیب دارد ،قاتل خود را میشناسد. به اشعث میگوید که پسر تو حسین مرا می کشد علم متصل به وحی دارد. چرا ابن ملجم را نمیکشد؟ چون قصاص قبل از جرم نمیکند قاتل خود را رها می کند و می گوید هرگاه به من ضربه زد با یک ضربه اورا هلاک کنید.
در آخر ابی الحدید میگوید: 《اِنَهُ اَصَحَ الناس تدبیراً》 مفصل توضیح دادم علی را با خلیفه اول، دوم ،معاویه و دیگران مقایسه کردم ،هیچکس تدبیرش صحیح تر از علی نبود( احسنهم سیاسته) و بهترین سیاست را علی داشت .
تنها دو عامل باعث میشود که حرف حق را نشنید. یک) هوای نفس. دو) تعصب ها. عدهای دشمنی دیرینه با علی را دارند و عده ای عصبیت دارند این عصبیت مانع شنیدن حق است .
حضرت ابوالفضل هم مطیع محض وهم رضایت امام حسین را در نظر گرفت و هوای نفس را کنار گذاشت وبین این دو تفاوت بسیار است.
اللهم عجل لولیک الفرج
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
﷽ شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۲/۶ - ۴شعبان
💢 خطبه ۲۰۰ 💢
کتاب فیض الاسلام۱۹۱
خطبه کوتاه ولی به تعبیر حضرت ، 《شِقشِقهُُ هَدَرَت ثُم قَرَّت 》
آهی جانسوز از وجود امیرالمومنین است که خارج میشود. این چند جمله یکی از دردهای بزرگی که جامعه به آن مبتلاست و گهگاهی این جملات ناروا به گوش علی بن ابیطالب هم می رسید.
امیرالمومنینی که فرمود من به راه های آسمان آشنا تر هستم تا راه های زمین، او که شناخته شده تمام آسمانیان است. باید در این خطبه از خود دفاع کند و بگوید من بی سیاست تر از معاویه نیستم.
رسانه دشمن آنقدر بر علیه امیرالمومنین تبلیغ میکنند تا صدای مخالفین به گوش حضرت می رسد و دوستان به خاطر نادانی و ضعف نمیتوانند تحلیل کنند.
شبهاتی در جامعه ایجاد شده که حضرت در دفاع از خود این جملات را بیان کردند این خطبه در باب معاویه است.
♦واللهِ مَا معاویه بِاَدهَی مِنِّی
به خدا قسم معاویه از من زیرک و باهوش وسیاستمدار تر [ادهی] نیست.
حضرت قسم جلاله میخورد حرف حضرت حجت و حق است .گاهی انکار حضرت را مجبور به قسم خوردن میکند.
قسم گاهی به خاطر اینست که رفتار ما چیزی را انکار میکند طرف مقابل باید قسم بخورد و استدلال بیاورد تا باور پذیر شود. باور کنید سیاست علی کمتر از سیاست معاویه نیست خدا گواه و شاهد این مطلب است.
♦ولکِنَّهُ یَغدِرُ ویَفجُر
ولیکن معاویه خیانت [یغدر] و فسق و فجور [یفجر] سیاست بازی می کند.
سیاست الهی ندارد .من مثل معاویه که نیستم کمتر از او هم نیستم .
تفاوت بین حضرت و معاویه بسیار زیاد است ولی کار به جایی میرسد که سیاست و رسانه معاویه را بالاتر از علی قلمداد می کنند و بسیاری هم میپذیرند.
و شبهه در جامعه رواج پیدا میکند .
در کافی آمده: که امیرالمومنین این جملات را بعد از دعوت همه بر منبر می خواند تا به گوش همگان برسد. وباید این شبهه را به طور عمومی جواب دهد.
همانگونه که رهبر گرامی دیروز فرمودند : از شبهه نهراسید به استقبال شبهه بروید گاهی بسیاری از مشکلات در شبهات حل می شوند مقایسه حضرت و معاویه مقایسه صد در صد باطل و مع الفارق است .
تا چه رسد بخواهند معاویه را بالاتر از علی قرار دهند که بطلانش واضح است.
در خطبه ۳شقشقیه در جریان شورای شش نفره آمده: 《فَیَالِله وَلِلشُّوریَ》 پناه می برم به خدا از روز شورا چه روز تلخی بود وچه اتفاقات تلخی افتاد، تا خلیفه سوم را مشخص کنند.
《متیٰ اِعترضَ الرّیبُ فِیَّ مع الاوّل منهم》
من کی با خلیفه اول قابل مقایسه بودم؟ ( حَتّی صِرتُ اَقرَنُ اِلَی هذِهِ النَظائِر؟)
تا اینکه مرا قرین و همطراز عثمان قرار دادند مرا درحد سعد ابی وقاص، طلحه و زبیر قرار دادند.و یکی از اعضای شورای شش نفره شدم.
کی با خلیفه اول همطراز بودم که حالا با این ها هم طراز باشم؟
شان حضرت را پایین آورده اند مردم اگر آگاه و همراه با ولایت و امامت نباشند دشمن شآن امام را پایین می آورد
✅این جمله را بسیاری از مورخین از قول حضرت آوردهاند:《الدَّهرُ اَنزَلَنی ثُم اَنزلَنی ثُم اَنزَلنَی حَتّی قالَ علیُُ وَمُعاویه》
روزگار مرا پایین آورد، پایین آورد، مرا پایین آورد تا کار به جایی رسید که گفتند علی و معاویه (در یک سطح قرار دادند) قابل مقایسه با هم نبودیم.
مقام امامت ، وصایت پیامبر کجا و معاویه کجا ؟
مردم روزگار گاهی امام و امامت را درهم میشکنند . دفاع نکردن از حق یعنی کمک کردن به باطل .
کوچک کردن حق ، بزرگ کردن باطل و همراهی با مخالفین است.
در خطبه ۲ آمده:《 لا یُقاسُ بِآلِ محمّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِن هذِهِ الأُمّةِ أَحَدٌ 》
هیچ کس حتی یک نفر از امت محمّد (ص) قابل مقایسه با آل پیامبر نیست.
حال چطور میگویند معاویه از علی زیرک تر و بالاتر است.
یکی از اصول مسلم امامت در مکتب امامیه اینست که امام افضل الناس است. در همه امور از امام بالاتر، عالم تر ،فقیه تر، عابدتر و شجاع تر نیست افضل از دیگران است.
این از شروط امامت است کار بجایی رسیده که حضرت می گوید: بخدا قسم معاویه ازمن با هوش تر ، سیاستمدار تر نیست ، معاویه حیله گری وفسق وفجور دارد.
این جمله معروف را حضرت در خطبه ۴۱ آورده: 《ولَقَد أَصبَحنَا فِی زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَکثَرُ أَهلِهِ الغَدَرَ کَیساً وَ نَسَبَهُم أَهلُ الجَهلِ فِیهِ أِلَی حُسنِ الحیلة》
ما در زمانی واقع شده ایم که بیشتر مردم زمانه، غدر و خیانت را به عنوان زیرکی می شناسند. این بیان به امروز و هر روز ما شبیه است. انسانهای نادان هم می گویند: احسنت! چه خوب مدیریت کردی! چقدر با برنامه و کاردان بودی! در حالی که با دروغ و خیانت عمل کرده است.
هرکس جنس تقلبی را به عنوان جنس درجه یک به مردم بفروشد و پول دو برابر بگیرد می گویند هوش اقتصادی دارد.
حضرت می فرماید در جامعه اینچنینی معاویه نفر اول و علی کنار زده میشود. 《ونَسبَهُم اهلَ الجهلِ اِلی حُسنُ الحِیلَه》انسانهای جاهل به شخص اهل مکر می گویند چقدر سیاستمدار و زرنگ است جامعه اینگونه آدم را خوب می داند.
( ما لهم قاتلهم الله) این چه فکری است که شما دارید مرگ بر شما با این فکر !
فکری که علی را بی سیاست و معاویه قاتل ،شراب خوار را زیرک بداند آیا این جامعه درستی است؟
خلفا چه بر سر این جامعه آوردند که جامعه قدرت تشخیص حق و باطل را ندارد!!!
♦ولکُلِ غادِرِِ لِواءُُ یُعرَفُ بهِ یومَ القیامَه
برای هر انسان خیانتکار [غادر] پرچم و نشانه ایست که در روز قیامت با آن شناخته می شود.
(( این جمله در روایات اهل سنت به عنوان روایت نبوی آمده حضرت این جمله را از زبان خود میگویند ولی بعید نیست که این جمله را پیامبر نقل کرده و ایشان کلام پیامبر را بازگو کرده باشند .چون بحثی به عنوان احادیث پیامبر در نهج البلاغه هست در حدود بیست و چند حدیث از پیامبر به زبان امیرالمومنین آمده.))
فردای قیامت همه میدانند که تو که هستی؟ و گناه تو چیست؟ یکی از عذاب های قیامت همین است که همه اهل محشر تو را میشناسند هرکس با ملکه خود محشور میشود کسی که لباس گرگ بپوشد کاملاً شناخته شده است فردای قیامت لباس خیانتکار به شخص خیانتکار پوشانده شده و همه او را میشناسند.
بترسید اگر امروز اهل خیانت باشید فردا شرمنده می شوید و عذاب الهی بر شما نازل می شود.
♦ولَولا کَراهِیُهِ الغَدرِ لَکنتُ مِن اَدهَی النّاسِ
به خدا قسم اگر کراهت نداشت و بد نبود خیانت کردن من علی، زیرک ترین مردم بودم.
هیچگاه خیانت و گناه نمیکنم ولی به فرض محال اگر قرار بود علی خیانت کند من از همه بیشتر بلد بودم .
مومن عرضه دارد ولی نمی خواهد خیانت کند، مومن حدود الهی را رعایت میکند.
✳️ مرحوم کلینی وقتی این خطبه را نقل میکند فرمود: 《 لَولا اِنَ المَکرَ والخَدِیعَه فِی النارِ لَکُنتُ اَمکَرَ النّاسِ》 اگر مکرو خدعه آتش جهنم را به دنبال نداشت من مکارترین مردم بودم ولی تقوا و دین اجازه این کار را نمیدهد معاویه چون دین و تقوی ندارد از هیچ کاری ابا ندارد.
♦ولکِن کلُ غَدرَهُ فَجرَهُ وکُلُ فَجرَهُ کَفرَهَ
بدانید هر خیانتی فسق و فجور [فجره] است و هر فسق و فجوری کفر است.
نکته مهمی :
نگویید این چیزی نیست خیانت یا فسق و بی عهدی از ما صادر شد. از خیانت شروع و به کفر میرسد از کفر عملی به کفر اعتقادی میرسد.
خدا و احکام الهی را انکار می کند شروع از یک گناه عادی و ختم آن به کفر است.
《 ثُم کانَ عاقِبهَ الذِینَ اَساوُا السُّوءآ اَن کَذَّبُوا بایاتِ اللهِ ، روم - ۱۰》 کسانی که کار خلافی انجام دادند و بر اشتباه خود مداومت و اصرار کردند اینست که آیات الهی را تکذیب میکنند.
پس کفر عملی شروع میشود هر کس گناهی انجام دهد به اندازه آن گناه کافر شد.
( کفردر لغت به معنی پوشاندن است) خدا امر میکند، بی اعتنا یی به کلام خدا کفر است .کفر عملی آدمی را به کفر اعتقادی میرساند.
در طول تاریخ بسیاری با مقام بالا زمین می خورند از همین جا شروع می شود گناه صغیره و کبیره به انکار دین می رسد حضرت خیانت نمیکند چون خیانت به کفر منتهی میشود حضرت فقط رضایت حق را در نظر دارد .
در خطبه ۱۲۶ : عده ای با دلسوزی به حضرت گفتند: یا علی ما دلسوز تر از شما نسبت به امتیم شما به روسای قوم برس تا کمتر کارشکنی کند و وقتی مقتدر شدی همه را عزل کن .به حضرت می گویند برای دوام حکومت رشوه بده . فرمود:
《 اَتَامُرونی اَن اَطلُبَ النَصرِ بالجَورِ فیمَن وُلّیتُ عَلیه؟》 آیا مرا امر می کنید که پیروزی را با ظلم کردن به رعیت به دست آورم؟ بیت المال را در حلقوم افراد عیاش بریزم برای استمرار حکومت؟
آیا مرا نشناختید؟
معاویه برای استقرار حکومت هر کاری می کند ولی علی به تمام اطرافیان سخت میگیرد چون شرع و قانون دارد و رضایت خدا برایش الویت است.
حضرت در ادامه خطبه ۱۲۶ می گوید اگر مال از خودم بود به انها نمیدادم چه برسد به الان که بیت المال و حق جمیع مسلمین است.
جمل ، صفین و،نهروان پیش آمد چون حضرت راضی به مدارا و سازش نشد اگر حکومت دست معاویه باشد یعنی به رسمیت شناختن شراب خواری و بی دینی من برای اقامه دین آمده ام صفین ۱۷ ماه طول کشید، تا به همه ثابت کند که امر خدا مقدم است.
در نامه ۱۴ آمده : سیاست علوی اینست که شروع کننده جنگ نباشید چون مسلمانان به دنبال فتح و کشورگشایی نیستند.
میفرماید من طمع در هدایت دیگران دارم طمع در مال وکشور دیگران ندارم .
《لا تُقاتِلوکم حَتّی یَبدَوُاکم》شما هیچگاه شروع کننده جنگ نباشید، شروع به جنگ کردند، جنگ کنید .
《فاِنَکم بحمدِ الله عَلی حُجَهِ》چون شما دلیل و حجت و برهان دارید.
《فاذا کانتِ الهَزِیمَه باذنِ اللهِ فلا تَقتُلوا مُدبِراً》 اگر جنگ تمام شد عدهای مجروح و زخمی بودند مبادا آنها را بکشید.
این مکتب امام حسین است که برای هدایت در بحبوحه جنگ خطبه خواند معاویه در جریان صفین آب را بر لشکر میبندد. مردم به حضرت گفتند ماهم آب را رر لشکریان معاویه ببندیم.
فرمود بین من و معاویه فرق بسیار است ما آب را بر کسی نمی بندیم سیاست علوی هدایت و سیاست اموی حاکمیت بر مردم است.
♦واللهِ مَا اُستَغفَلُ بالمَکِیدَهِ ولَا اُستَغمَزُ بالشَّدِیدَه
من خیانتکار نیستم، سیاستهای دنیایی و شیطانی ندارم به سیاست الهی و شرع و دین پایبند هستم.
نه به کسی ظلم می کنم و نمی گذارم کسی هم به من ظلم کند.
نه کسی را فریب می دهم و نه اجازه میدهم کسی مرا فریب دهد.
به خدا قسم نه به کسی حیله میزنم ونه با کیدو مکر گول میخورم .
کسی نمیتواند مرا فریب دهد حدود رادین برایم مشخص کرده و هیچ حادثه شدید و کوبنده ای نمیتواند مرا به زانو درآورد. با تطمیع و تهدید به زانو در نمی آیم.
✅ این هم از جملات کاربردی حضرت است باید بدانیم صاف و صادق بودن به معنی گول خوردن نیست در خطبه ۶ آمده:
《واللهِ لا اَکونَ کالضَّبعِ تَنامُ علیٰ طولِ اللَّدْمُ》بخدا قسم مانند کفتار نیستم که با صدا و آهنگ شکارچی خود را بخواب بزنم ، تا حکومت اسلام را قسمت کنند.
برای صیدکفتار صیاد نیازی به تور و تیر ندارد، شکارچی با آهنگ خاصی دست به زمین می زند، او بخواب میرود و به راحت ترین شکل ممکن فریب می خورد و شکار می شود .من به گونه ای نیستم که کسی بتواند مرا به راحتی صید کند و فکر کند من متوجه نیستم.
در نامه ۲۸ که از نامه های مهم حضرت به معاویه است معاویه حضرت را تهدید میکند که از امروز به بعد بین من و تو شمشیر حاکم است. اگر کسی فریب بخورد از تهدید دشمن می ترسد و به تطمیع دشمن راضی می شود 《وذکرت انه لیس لی ولاصحابی عندک الا السیف ! متی الفیت بنی عبد المطلب عن الاعداء ناکلین وبالسیوف مخوفین؟》
گفتی از امروز بین من و تو شمشیر حاکم است تا الان به یاد داری که علی ترسیده یا از میدان جنگ گریخته باشد؟
《قد کنتُ وَ ما اُهَدِّدُ بِالحَربِ》 نه کسی جرات کرده و نه میتواند مرا تهدید کند. من بر مبنای دین حرکت می کنم کسی حق ظلم به من را ندارد.
امیرالمومنین فرمود:《رَدوُا الحَجَرِ مِن حَیثُ جاءَ》از هر جایی که به سمت شما سنگ زدند بدون تعلل سنگ بزنید. دشمن نباید فکر کند که ما ضعیف هستیم پاک بودن و متدین بودن دلیل سوء استفاده دشمنان نیست .
ما در جای خود (رحماء بینهم) و در جای خود (اشداءعلی الکفار) هستیم .
نکات قابل توجه : نکته اول راجع بحیله و زیرکی معاویه، حیله معاویه چه بود ؟
عقل و سیاست و دینداری با حیله گری تفاوت بسیار است.
✳️ روایتی از حضرت صادق کسی سوال کرد عقل چیست ؟( ماالعقل)
فرمود :《ماعُبِدَ بهِ الرَّحمنِ وَاکتُسِبَ بهِ الجِنان》عقل یعنی به عبودیت آمدن.
آدم عاقل بنده خداست و بهشت را کسب میکند چون عقل محاسبه گر است.
برای ۶۰ سال عبادت ابدیت خود را تضمین می کند. عاقل عبد خدا و دنبال کسب بهشت است .
راوی می گوید به ما گفته بودند معاویه عقل بسیار داشت ولی او دنبال بهشت و عبودیت و دینداری نبود.
امام صادق فرمود ( تِلکَ الشَّیطَنَه ) ان عقل نبود نوعی شیطنت بود شباهتی به عقل داشت ولی عقل نبود.
تفاوت هست بین عقلی که ما را به عبودیت می رساند و عقلی که فرمان به کشتن همه میدهد برای رسیدن به حاکمیت خود.
《 هی شبیهه بالعقل ولیست العقل》 شباهت به عقل دارد ولی عقل نیست.
✅ نکته دوم مصادیق مکرو حیله معاویه: معاویه قول و قرار زیادی به مردم داد و بعد از شهادت امیرالمومنین حکومت را به دست گرفت در جریان نخیله صریحتا گفت :《وکلُ شَرطِِ شَرَطتُهُ وتَحتَ قَدَمِی هاتَیِن 》هر شرط و شروطی گذاشتم زیر پای من است به هیچ کدام عمل نمیکنم .
وقتی به هدف رسید تمام عهد و پیمان را زیر پا گذاشت در جریان صلح با امام حسن هم بعد از صلح گفت 《علی ان کل شیء اعطیته حسن بن علی فتحت قدمین هاتین 》 بدانید هر چه در صلح نامه امده زیر پای من است به هیچ کدام عمل نمیکنم.
سیاست معاویه اینگونه ست سیاست علوی چیست؟
در خطبه قبل آمده که حضرت قبل از هر جنگی چند توصیه میکرد یکی بحث نماز - زکات و وفای به عهد بود اگر قول و قرار به مردم گذاشتی به آن پایبند بمان.
جهاد وابسته به همین است《ثُمَّ اَداءُ الاَمانَهِ فقَد خابَ مَن لَیسَ مِن اَهلِها》 کسی که اهل ادای امانت نباشد خسران و زیان کرده .
نامه ۵۳ نهج البلاغه در باب ادای امانت وسفارش به مالک اشتر فرمود:
معاویه با حسن بن علی پیمان می بندد بلافاصله همه را ابطال میکند. به مالک می نویسد《واِن عَقَدتَ بینَک و بینَ عدوٕ لک عُقدةً او اَلبَستَهُ منک ذِمَةً》
اگر عقد صلح برقرار شدو ذیل بند این قرارداد دشمن را لباس ذمه پوشاندی،
ویا او را ذیل حکومت درآوردی که امنیت او را حفظ کنی.《فَحُط عهدَک بالوفاء》
در هیچ جای قرارداد بی وفایی نکن.
《فانه لیس من فرائض الله شیء الناس اشد علیه اجتماعاً》هیچ کدام از واجبات ودستورات الهی نیست که مردم همگی به آن اعتقاد داشته باشند .
مردم بسیار تفرقه دارند، با تفاوت سلیقه بسیار روی بعضی از چیزها اتفاق دارند.
《مَن تَعظیمَ الوَفاء بالعُهُود 》 به پیمان داری وفادار باشید .
《وقد لَزَمَ المُشرِکونَ فیما بینَهم دونَ المسلمین 》حتی مشرکان قبل از اسلام هم به این عهد وفا دارند.
این نامه اثبات بی دینی معاویه است مشرک هم پایبند عهد و پیمان است ولی معاویه که خلافت مسلمین را برعهده گرفته برهم زننده عهد و پیمان است.
تقریباً همه شارحان نهج البلاغه به تبعیت ابن ابی الحدید معتزلی یک بحث مفصل را مطرح کردند. ابن ابی الحدید در ذیل این چهار خط حدود ۶۰ صفحه مطلب متنوع تاریخی می نویسد.
می گوید: اساس سیاست شریعت است سیاست باید با شریعت مطابق باشد رفتار مطابق با دل ، سیاست نیست .
سیاست حدودی دارد که آن را دین و شریعت اثبات کرده. ابی الحدید می گوید هرچه گشتم و دیدم کسی سیاستمدار تر و عادل تر و دیندار تر از علی نبود.
علی علم غیب دارد ،قاتل خود را میشناسد. به اشعث میگوید که پسر تو حسین مرا می کشد علم متصل به وحی دارد.
چرا ابن ملجم را نمیکشد؟ چون قصاص قبل از جرم نمیکند قاتل خود را رها می کند و می گوید هرگاه به من ضربه زد با یک ضربه اورا هلاک کنید.
در آخر ابی الحدید میگوید:
《اِنَهُ اَصَحَ الناس تدبیراً》 مفصل توضیح دادم علی را با خلیفه اول، دوم ،معاویه و دیگران مقایسه کردم ،هیچکس تدبیرش صحیح تر از علی نبود( احسنهم سیاسته) و بهترین سیاست را علی داشت .
تنها دو عامل باعث میشود که حرف حق را نشنید.
یک) هوای نفس.
دو) تعصب ها.
عدهای دشمنی دیرینه با علی را دارند و عده ای عصبیت دارند این عصبیت مانع شنیدن حق است .
حضرت ابوالفضل هم مطیع محض وهم رضایت امام حسین را در نظر گرفت و هوای نفس را کنار گذاشت وبین این دو تفاوت بسیار است.
اللهم عجل لولیک الفرج