بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۱/۲۷ - ۲۵ رجب
💢بخش اول خطبه۱۹۸💢
کتاب فیض الاسلام ۱۸۹
موضوع : فضیلت اسلام و قرآن
⭕برخی از شارحان معتقدند این خطبه و خطبه 106 در واقع یک خطبه بوده که سید رضی این بخش را بهصورت جداگانه آورده است.
چند جمله ابتدایی معجزهی سخن حضرت را، چه در الفاظ و چه در معنا و محتوا میرساند.نثر فخیم و ادیبانه و معانی بلند است.
🔶یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ،
خدای متعال فریاد و صدای بلند[عَجِیجَ] حیوانات، در فلاتها و بیابانهای پهناور را میشنود. (هم میشنود، هم علت آن را میداند و هم قدرت اجابت نیاز او را دارد) .
اگر کسی در هر کجای عالم از روی غم ناله سر دهد، خدا آن را میشنود و علت آن را میداند و قادر به رفع عامل آن است.
وقتی یک حیوان فریاد بزند و خدا فریاد رس او باشد چرا ما تضرع نکنیم واز خدا نخواهیم که فریاد رس ماشود.
⭕گاهی ما مکلف به مناجات با صدای آرام هستیم وگاهی مکلف به منادات (با صدای بلند ) همانگونه که جبرائیل در زمان احرام بر پیامبر نازل شدند و فرمودند:
«مُرْ أَصْحَابَکَ بِالْعَجِّ» به اصحاب امر کن تا با فریاد و صدای بلند لبیک گویند.
اگر فریاد نزنیم و تضرع نکنیم از آن حیوانات یک پله عقبیم:
🔻امام صادق علیه السلام میفرمایند :
«یَا مُیَسِّرُ اُدْعُ وَ لاَ تَقُلْ إِنَّ اَلْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إِنَّ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِمَسْأَلَةٍ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ یَسْأَلْ لَمْ یُعْطَ شَیْئاً فَسَلْ تُعْطَ یَا مُیَسِّرُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ بَابٍ یُقْرَعُ إِلاَّ یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ .»
اى میسر دعا کن و مگو که کار گذشته است و آنچه مقدر شده همان شود (و دعا اثرى ندارد)، همانا نزد خداى عز و جل منزلت و مقامى است که بدان نتوان رسید جز بدرخواست و مسألت، و اگر بندهاى دهان خود ببندد و درخواست نکند چیزى باو داده نشود، پس درخواست کن تا بتو داده شود،
اى میسر هیچ درى نیست که کوبیده شود جز اینکه امید آن رود که بروى کوبنده باز شود.
🔺دعا و تضرع ' خواستن از خدا موضوعیت دارد.
– دعا یکی از اسباب حل شدن کارهاست.
– خواستن برای رسیدن به مراتب بالا شرط است
– دعا رزق را به سمت ما میآورد، نباید نا امید شد، برای خدا هیچگاه نشد وجود ندارد.
🔶وَ مَعَاصِیَ الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ،
خداوند گناهان بندگان در خلوت را میداند.
توجه به علم خدا در رشد معنوی ما موثر است به همین خاطر روایات بسیار بر علم خدا تاکید دارند، چرا که کسی که به علم خدا
واقف است، هر طور خواست زندگی نمیکند:
🔻آیه ١٠٨سوره نساء: «یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرْضَىٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا» آنان خیانت خود را از مردم پنهان مىکنند، ولى نمىتوانند از خداوند پنهان دارند، در حالى که شبانه، سخنان غیر خداپسندانه مىگویند (و توطئههاى پنهانى مىکنند) با آنان است وخداوند همواره به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد.
عده ای، از خدا خوف ندارند ولی از بندگان خدا میترسند.
🔶وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ،
تمام حرکت نهنگها[النِّینَانِ ] در دریاهای عمیق و پهناور[غَامِرَاتِ] را میداند.
خداوند به کیفیت و کمیت حرکت موجودات از جمله نهنگ واقف است.
محدودیت ما، مانع از فهم و دید عمیق نسبت به مسائل میشود' بر خلاف خداوند متعال که از جزئیترین اوصاف و حالات و نیاز های مخلوقاتش آگاه و آنها را اجابت میکند.
🔶وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ؛
خدای متعال تلاطم امواج دریاها به سبب تند بادهای در هم شکننده[عَاصِفَاتِ] دریا را میداند.
علم خدا نسبت به تک تک امواج چه از جهت کمی و چه کیفی و علت و میزان خسارت و..... محیط است.
🔶وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ اللَّهِ وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ.
بعد از شهادت نسبت به علم خدا شهادت میدهم به برگزیده بودن از سوی خدا و سفیر وحی الهی و پیامبر رحمت محمدسلز الله علیه واله
خداوند عالمی که نسبت به همهی موجودات اشراف دارد، محمد را به نبوت برگزید و با اینکار خلقت همهی مخلوقات را هدفمند ساخت.
هدف ارسال پیامبر دست گیری از ماست. کیفیت رحمت پیامبر تنها مختص به انسان نیست بلکه به همهی موجودات و ملائکه می رسد.(رحمهُُ للعالمین است)
🔶أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِی ابْتَدَأَ خَلْقَکُمْ
بعد از مقدمه ای که ذکر شد، شما را به رعایت تقوای آن خدایی که شما را آفرید توصیه میکنم.
🔶 وَ إِلَیْهِ یَکُونُ مَعَادُکُمْ
متقی باشید چرا که بازگشت به سمت خداست.تقوا را رعایت کنید چرا که باید حساب پس بدهید.
🛑علت رعایت تقوا:
1️⃣بر اساس قاعده وجوب شکر منعم(اگر کسی نعمتی به ما داد ما مسئول قدر دانی از او هستیم)همه ملزم هستیم به قدر دانی از خدا به خاطر نعمت آفرینش (که با علی و اولادش آشنا شویم و به مدارج بالای معنویت برسیم و...) و اگر نمیآفرید ما جیزی نبودیم (لَمۡ یَکُن شَیۡـٔٗا مَّذۡکُورًا) و این قدر دانی حاصل نمیشود مگر با رعایت تقوا الهی.
2️⃣علت دیگر رعایت تقوا، وجود معاد و بازگشت همه مخلوقات به سوی خداست.[وَ إِلَیْهِ یَکُونُ مَعَادُکُمْ]
🔶وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِکُمْ
رسیدن و موفقیت شما در خواستهایتان فقط و فقط به سبب اوست.
ظاهر کلام این است که لفظ «به» در آخر جمله بیاید که به جهت حصر در ابتدای جمله آمده است.
حضرت میفرماید:خدایا مرا به انسانها واگذار مکن که انها معدن الخیبه (معدن نا امیدی) هستند.
به تعبیر زین العابدین علیه السلام در دعای ٢٨ صحیفه سجادیه:
«طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ»
طلب کردن محتاج از محتاج عین سفاهت است.
🔶وَ إِلَیْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِکُمْ
انتهای آرزو شما تنها باید به سوی او باشد.
انتهای آرزوی ما دنیا نباشد بلکه خدا و اهل بیت باشد
🔶وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِیلِکُمْ
راه شما باید به سوی خدا منتهی بشود.
خدا را به عنوان مقصدتان انتخاب کنید.
🔶وَ إِلَیْهِ مَرَامِی مَفْزَعِکُمْ؛
وپناهگاه شما باید به سوی او باشد.
(مَرَامِی مَفْزَعِکُمْ) جایی است که انسان از ترس به آن پناه میبرد. درحالت فزع و ترس شدید خود را به پناهگاهی پرت میکند.
پناهگاه ما در مشکلات باید آغوش خدا و اهلبیت باشد، چرا که غیر آن بیراهه است.
🔻در زندگینامه امام عسکری علیه السلام امده: یکی از شعرای دربار متوکل عباسی به نام ابو یوسف بعد از مدتی اشعارش جذابیت قبل را از دست داد و از کار بی کار شد، اوضاع مالی او به هم ریخت ودر همان زمان بود که خداوند به او فرزندی داد و او از شدت سختی برای طلب روزی به دوستانش در دبار نامه نوشت، ولی هیچکس به او کمکی نکرد.
در این زمان از شدت فزع و درماندگی در کوچه های سامرا قدم میزد که از خانه امام عسکری رد شد و در همین حین به ذهنش خطور کرد که از امام طلب کمک کند، ولی باز هم این کار رانکرد و قصد بازگشت داشت که در خانه حضرت باز شد و غلام ایشان با کیسه پولی به سمت اوآمد و پول را به او داد و گفت سید من میفرماید:
«أنفِقْ هذه علی المَولود، بارک الله لک فیه» این پول را بگیر وخرج فرزندت کن، خدا او را برایت مبارک دارد.
بر خلاف پادشاهان واشخاص به وقت سود و منفعت با فرد هستند و وقتی کارایی را از دست داد او را از خود میرانند،
در مورد خدا و ائمه فقط کافیست که از نزد آنها عبور کنید تا درآغوش بگیرند و نیاز را بر آورده کنند.
🔺کافیست یکبار یا الله بگویید فرق نمیکند درچه زمان و شرایطی باشید خدا با همان یکبار میخرد و پناهگاه میشود.
این میزان از لطف و احسان و معنویت و دلربایی تنها مختص به خداوند و ائمه اطهار است.
آثار تقوا :
🔶 فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ
1️⃣ بیماری های قلب شما فقط با تقوا درمان میشود. بیماری قلب کبر ، نفاق ، حسادت ، بخل و...... است؛
بیماری روحی همچون بیماری جسمی با درد نمایان نمیشود و همین موجب میشود کسی عمری درگیر بیماری ها باشد و متوجه نشود.
دوای این بیماری های روحی تقوا است.
🔶وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکُمْ
2️⃣ تقوا بصیرت و بینایی قلب هایتان است.
تقوا چشم و چراغ قلب است.
🔻 امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «أَلاَ إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَ أَعْیُنٍ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ فَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَتَحَ لَهُ اَلْعَیْنَیْنِ اَللَّتَیْنِ فِی قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا اَلْغَیْبَ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَیْرَ ذَلِکَ تَرَکَ اَلْقَلْبَ بِمَا فِیهِ.»
آگاه باشید که بنده چهار چشم دارد و با دو چشم کار دین و دنیا را مىبیند و با دو چشم کار آخرتش را . هر گاه که خداوند به بندهاى ارادۀ خیر کند،آن دو چشمى را که در دل اوست باز مىکند و با آنها غیب و کار آخرت را مىبیند و هر گاه که نسبت به او چنین ارادهاى نکند،قلب را به حال خود مىگذارد.
طبق فرمایش امام این دو چشم قلب نشانه ایمان است اگر باز نشود یعنی به آن درجات بالای ایمان نرسیده ایم.
🔻به تعبیر قرآن در آیه 83 سوره یس: «فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
برای هر چیزی ملکوت هست که خدا به آن آگاه است(ما هم میتوانیم تا یک حدی به آن ملکوت دست پیدا کنیم.)
هر چیزی ظاهری دارد که همه آن را میبینند و باطنی دارد که دیدن آن کار همه نیست. به عنوان مثال باران ظاهری دارد که همه آن را میبینند و لی باطن ان، آیا به سبب رحمت خداوند است یا غضب او، نعمت است یا نقمت. با چشم ظاهر نمیتوان دید بلکه با چشم دل قابل دیدن است.
🔻پیامبر خاتم میفرمایند:
«لَوْ لاَ أَنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِی آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَکُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ.
اگر شیاطین» اگر شیاطین دور تا دور قلب فرزندان آدم نمیچرخیدند، فرزندان آدم به ملکوت آسمان و زمین دست میافتند.
همه این برکات با قدم گذاشتن در راه تقوا میرسد، هدف باید رسیدن به خدا و بندگی او باشد ولی اگر هدف ، رسیدن به این آثار باشد هرگز به آنها دست پیدا نخواهید کرد.
🔶وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ
3⃣ تقوا بیماری های قلب شما را شفاء میدهد.
تقوا چگونه بیماری جسم را درمان میکند؟ همانگونه که در خطبه های قبل در مورد شفای دردها با قرآن توضیحات کامل داده شد، اینجا هم همینگونه است. انسان چه چیز بخورد چطور و چقدر بخورد را اهمیت میدهد. همین درست و به اندازه غذا خوردن بخش زیادی از دردها و بیماری ها را درمان میکند. این موارد اثر تقواست
🔻قرآن میفرماید: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» انسان باید به طعام خود نگاه کند.
این نگاه هم به حلال و حرام غذاست هم به اندازه و آداب غذا، که اگر رعایت شد بیماری ها دفع میشود.
🔻پیامبر فرمود:«الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ فِی مِعَاءٍ وَاحِدٍ وَ الْکَافِرُ یَأْکُلُ فِی سَبْعَةِ أَمْعَاءٍ.» مومن با یک معده و شکم میخورد و کافر با هفت معده
مقصود آن است که مومن خیلی از غذا ها را بخاطر حرمت ، نجاست، پرهیز از پرخوری ترک میکند ولی کافر هر چه به دستش برسد میخورد و هیچ محدودیتی را رعایت نمیکند.
🔶وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ
4⃣ اصلاح فساد سینه شما با تقواست.
تقوا سبب اصلاح سینه وآلودگی درونی شما را طاهر میکند.
🔶وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ
5⃣ پاکی و طهارت جان شما با تقواست.
تقوا موجب طهارت شما از آلودگیها می شود.
یک لایه از بصیرت چشم شما را باز میکند ، تقوا یک جلایی می دهد
از بین رفتن آلودگی های اخلاقی مثل وسواس ،حسد و آلودگی های عقیدتی مثل شک ، نفاق ، شرک با تقوا ممکن است. مومن هم طهارت ظاهری دارد هم طهارت قلبی.
اهل بیت به مرحله طهارت رسیدند
«إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا»
ما هم میتوانیم در حد خودمان در سایه سار تقوا به طهارت برسیم.
🔶وَ جِلَاءُ غِشَاءِ أَبْصَارِکُمْ
6⃣ تقوا کم بینایی[غشاء] چشم انسان را جلا میدهد.
🔶وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکُمْ
7⃣ تقوا باعث امنیت و آرامش شما می شود. تقوا قلب شما را از تپشهای[جاشِکم] بیهوده و اضطراب نگه میدارد.
با تقوی در شرایط سخت زندگی آرامش را حفظ میکند ولی بی تقوایی باعث افسردگی و اضطراب و قرص اعصاب میشود.
امیرالمومنین در سخت ترین لحظات جنگ وقتی عسلی از دست یکی از یارانشان خوردند فرمودند: هذا عسل طائفی،(در آن شرایط سخت جنگ متوجه طعم عسل بودند که از کدام منطقه گرفته شده) هیچ حادثه بیرونی نمی تواند قلب امیرالمومنین را تحت تاثیر قرار دهد.
🔶وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکُمْ
8⃣ تقوا روشنایی بخش تاریکی و سیاهی [سواد] درون شماست.
در تاریکی ها و گذرگاه های صعب العبور زندگی این تقوا است که چراغ راه ما خواهد شد.
🔶اجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِکُمْ
حضرت برای اطاعت از خدا چهار مرحله ذکر میکند .
اول طاعت ظاهری، تقوا در ظاهر امور انسان مشخص باشد و انسان ظاهر الصلاح باشد.
🔻نکته مهم آنکه ظاهر طاعت با تظاهر به طاعت متفاوت است. انسان منافق تظاهر به طاعت دارد یعنی خودش را به رنگ مومنان در می آورد در حالی که واقعا اهل طاعت نیست ولی مومن عبدخداست باید ظاهراو نیز مطابق میل خدا باشد.
مرحله دوم طاعت، طاعت پوستی است یعنی طاعتی که با تمام پیکر ما مماس و همراه باشد.انسان نباید به طاعت ظاهری اکتفا کند و باید روز به روز این طاعت را نهادینه تر کند.
🔶 وَ دَخِیلًا دُونَ شِعَارِکُمْ
مرحله سوم وارد کردن طاعت به درون وجود است، طاعت باید با پوست ، گوشت ، استخوان ما عجین باشد.
🔶وَ لَطِیفاً بَیْنَ أَضْلَاعِکُمْ
مرحله چهارم ، وارد کردن اطاعت در قلب همراه با لطافت است. (اضلاع استخوان های دنده).
آخرین مرحله اطاعت، مطیع شدن قلب انسان است که نه تنها در ظاهر و اعضا مطیع خداست بلکه قلب نیز از هیچ دستوری از دستورات الهی دلگیر نمیشود و سر پیچی نمیکند.
🔻نکته ای که در جمله حضرت هست آنکه قلب لطیف است و باید امور را با لطافت به او وارد کرد، با مداومت بر اعمال و انس گرفتن و رفاقت میشود قلب را تغییر داد و او را به مرحله اطاعت قلبی رساند.
🔶وَ أَمِیراً فَوْقَ أُمُورِکُمْ
اطاعت از خدا را امیر تمام امورتان قرار دهید.
همه امور شخصی ، اجتماعی ، عبادی و ... داریم، در تمام این امور فرمانده و امیر باید اطاعت از خدا باشد. هر کاری را باید از امیر بپرسیم اگر او تایید کرد باید انجام دهیم.
سرباز هیچ گاه نباید از فرمان امیر و فرمانده تمرد کند.
در حکمت های نهج البلاغه فرمود:
«کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیر.
یک عده ای عقل را اسیر هوی و هوس خود کرده اند در حالی که عقل باید امیر و فرمانروا باشد.
حضرت در جایی عقل را امیر میداند و در جایی اطاعت از خدا را؛ یعنی هر انسان عاقل به اطاعت از خدا میرسد و عقل راهنمای او به سمت عبودیت است. (اطاعت یک بحث عقلی است.)
🔶وَ مَنْهَلًا لِحِینَ وُرُودِکُمْ
اطاعت از خدا را آبشخوری[مَنْهَلًا] برای وارد شدن و نوشیدن آب حیات قرار دهید
باید از چشمه سار اطاعت از خدا آب نوشید.
مومن همیشه تشنه است، تشنه خدا، تشنه معارف، تشنه محبت امیرالمومنین. این تشنگی با آب دنیایی برطرف نمی شود بلکه عطش قلب به سبب اطاعت از خدا سیراب میشود.
🔶وَ شَفِیعاً لِدَرْکِ طَلِبَتِکُمْ
برای رسیدن به تمام خواسته ها، اطاعت از خدا را شفیع قرار دهید. که به سبب این شفیع به خواسته هایتان برسید.
نیاز انسان به اطاعت بعد از مرگ :
🔶وَ جُنَّةً لِیَوْمِ فَزَعِکُمْ
اطاعت از خدا را سپر [جُنه]روز های سخت[فزَع] بعد از مرگ قرار دهید.
در خطبه 20 فرمود: «فَإِنَّکُمْ لَوْ قَدْ عَایَنْتُمْ مَا قَدْ عَایَنَ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُم.» آنچه را که محتضر در حال رفتن از دنیا دیده شما زندگان می دیدید قطعا به جزع و فزع و اضطراب می افتادید.
ولی خدای متعال اولین عضوی که قبض روح میکند زبان است تا محتضر نتواند از اخبار آن طرف برای زنده ها بگوید وگرنه زندگی بر انسان تلخ خواهد شد.
🔶وَ مَصَابِیحَ لِبُطُونِ قُبُورِکُمْ
اطاعت از خدا چشم و چراغ تاریکی قبر شماست.
🔶وَ سَکَناً لِطُولِ وَحْشَتِکُمْ
اطاعت از خدا باعث سکونت و آرامش شما در روز وحشت طولانی است.
گاهی طولانی شدن حساب و کتاب عذابی است که به شخص میدهند و اطاعت سکونت انسان در سختی هاست.
🔶وَ نَفَساً لِکُرَبِ مَوَاطِنِکُمْ
اطاعت از خدا گشایشی است برای منزلگاه های سختی که پیش رو دارید.
اللهم لا تُزغ قلوبنا و ثبًت اقدامنا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۱/۲۹ - ۲۷ رجب
💢بخش دوم خطبه۱۹۸💢
کتاب فیض الاسلام ۱۸۹
حضرت در این خطبه هشت آثار تقوا را بیان کردند که سرانجام تقوای الهی طاعت است سرانجام متقی مطیع بودن محض است حضرت تقوا و اطاعت را در چهار بخش توصیف کردند.
🔶فانَ طاعةَ الله حرزٌ من متالِفِ مُکتَنِفَه
اطاعت حرز و حافظی هست که اطراف محیط شما را فرا گرفته. بدانید تقوا و اطاعت از خدا باعث می شود شما از جمیع چیزهایی که باعث تلف شدن شما[متالف] میشود حفظ شوید.
متالف، محیط هستند و دور تا دور انسان را فراگرفته و هر لحظه و هر آن ممکن است خطراتی به انسان وارد شود
🔶و مَخاوِفَ مُتَوَقَعه
بدانید اطاعت از خدا می تواند شما را از امور خوفناک [مخاوف]که توقع اش را دارید [متوقعه] حفظ کند
🔶و اَوارِ نیرانِ موُقَدَه
بدانید اطاعت از خدا میتواند آتش برافروخته را از انسان دور کند این سه جمله بهنحوی دنیای ما و به نحوی آخرت ماست انسان در دنیا مهلکه ها و خطر هایی در پیش رو دارد. آتش هایی که در صورت ورود به آنها تمام حیثیت و آبرو وجود انسان را می سوزاند ایمان و اطاعت از خدا ، حافظ و نگهدارنده ماست از خطر هایی که دائم در معرض آن هستیم.
از طرفی آخرت هم خطراتی دارد ایمان و تقوا اطاعت ما را از آن امور اخروی هم حفظ میکند.
چهار مورددفعی آثار تقوا :
🔶فمَن اَخذَ بالتقوی عزَبَت عنهُ الشدائد بعدَ دُنُوِها
۱- بعد از نزدیک شدن سختی ها ، تقواست که آنمشکلات را دور میکند.[عزَبَت]
حالت تدافعی دارد. وقتی تقوا ملکه و نهادینه شد آرام آرام مشکلات را دفع میکند. هرکس تقوا را محکم بگیرد. سختی ها و شدت مشکلات از او دور میشود بعد از اینکه به او نزدیک شده بودند.
یکی از همین سختی ها و بدبختی های دنیا همنشینی با انسان گناهکار است متقی با هرکس نشست و برخاست نمی کند برای همین از عذاب ها و سختی هایی که در اثر همنشینی با گناهکار به وجود می آید دور است .همنشینی با احمق گرفتاریست متقی چون با احمق مراوده ندارد از این سختی ها دور است
🔶اِحلَولَت لهُ الامورُ بعدَ مَرارتِها
۲- بسیار شیرین می شود[احلَولَت] امور زندگی برای اهل تقوا، بعد از اینکه زندگی پر از مرارت و دلهره بود.
تقوا تلخی های روزگار را به شیرینی تبدیل می کند از زندگی لذت ببریم . سختی هست ولی سختی همراه با شیرینی ست بازیکن فوتبال در وسط بازی زحمت می کشد ولی چون عشق به بازی دارد لذت میبرد کسی هم که تقوی دارد رنج و زحمت را متحمل میشود و برایش شیرینی دارد. چون خود انتخاب کرده .
در خطبه ۱۳۰ آمده : وقتی خلیفه سوم ابوذرغفاری را تبعید کرد ممنوع کرد کسی به بدرقه او برود امیرالمومنین و حسنین رفتند و حضرت فرمود: 《ولو اَنَ السَّمواتِ والاَرَضین کانَتا علی' عبدِِ رَتقاً ثمَ اتَّقی یَجعلَ اللهُ له منهما مَخرجا》اگر درهای آسمان و زمین بر کسی بسته شود ولی تقوای الهی را رعایت کند خدا برای او راه گشایشی باز می کند در هر سختی و زحمتی تقوا راه را برای انسان باز می کند و انسان را جلو میبرد. ( ولا یُونِسَنَّکَ اِلَّا الحَقّ) مبادا جز به حق انس داشته باشید(ولا یُوحِشَنَّکَ الَّا الباطِل)مبادا از جیزی جز باطل وحشت کنید .
اگر متوجه این باشیم سر سازش با کفار نداریم( فلو قبلت دنیا هم لاحبوک ولو فرضت منها لامنوک) اباذر اگر بر سفره فساد عثمان بودی تو را دوست می داشتند ولی چون مقابل آنها ایستادی تحریم و تبعید شدی. ممنوع کردن بدرقه تو یعنی راه تو درست است
🔶اِنفَرَجَت عنه الامواجُ بعدَ تراکُمِها
۳- بعد از تراکم امواج بلا بسمت شما ، تقوا می تواند این بلا را از هم باز کند.[انفرجت] تراکم امواج کنار رفته و راه باز می شود .
حضرت در نهج البلاغه لفظ امواج را در دو مورد به کار میبرد .
۱. 《ایها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه 》بشکنید امواج فتنه را بسفن النجات که منظور اهل بیت است سفینه در برابر امواج فتن. هر وقت امواج فتنه به شما شدید شد به تقوا چنگ بزنید و تقوا شما را از امواج فتنه نجات می دهد.
۲. کارکرد امواج در مورد بلاست در حکمت ۱۴۶ آمده《 سو سو ایمانکم بصدقه ، وحصنوا اموالکم بالزکوه ، وادفعوا امواج البلاء بالدعاء》 ایمان خود را با صدقه ، اموال خود را با زکات مال، موج کمرشکن بلا را با دعا کردن حفظ کنید.
پس امواج هم به معنی فتنه و هم به معنی بلاست اگر می خواهید تراکم بلاها را از بین ببرید با دعا و تقواست تقوی می تواند در سختی های کمرشکن جواب دهد آسان کردن امور سخت با تقواست .
🔶و اَسهَلَت لهُ الصِعابُ بعدَ اِنصابِها
۴- آسان میکند[اَسهل] تقوا برای شخص امور مشکل [صعاب] را بعد از اینکه رنج وزحمت خسته کننده [اِنصاب] اورا فرا گرفته بود.
تقوی میتواند در سختی های کمرشکن که به شدت انسان را خسته می کند جواب دهد و آسان کند امور سخت را قرآن کریم فرمود :
《و اتَّقوا اللهَ و یَُعلِمُکمُ الله ، بقره ۲۸۲》 تقوا پیشه کنید خدا معلم شما می شود و به شما علم میدهد خیلی از علم ها بر اثر تقوا و نماز شب است.
سید رضی " رحمه الله " در ۴۷ سالگی از دنیا رفت ۱۱۰۰ سال است که شیعیان بر سفره نهج البلاغه او هستند و با امیرالمومنین آشنا میشوند . با سن کم هم انسان میتواند اوج بگیرد با تقوا کارهای سخت برای انسان راحت میشود راه صد ساله را ۳۰ ساله می توان طی کرد.
چهار مورد آثار عطایی تقوا :
🔶هطَلَت علیهِ الکرامةُبعدَ قُحُوفُها
۱- متقی شوید کرامت و مجد سرازیر می شود[هطَلَت] ، در حالیکه قبل تقوا قحطی[قُحوط] کرامت بود.
سروری و عزت در گرو تقواست. بعد از قحطی باران کرامت بر این شخص می بارد.
انسانی که تقوی ندارد قحطی زده است ولی تقوا باران کرامت را سر ریز مبکند.
انسان با تقوا عزیز است انسان بی تقوی ذلیل.
لفظ کرامت در نهج البلاغه معنای خاص دارد. کرامت در دنیا و در آخرت هر دو فرمود.
در مورد مبعث فرمود:《وقد بلغتم من کرامه الله تعالی لکم منزله تکرم بها امائکم》 شما به برکت اسلام به کرامت رسیدید به برکت اسلام عزیز شدید و زندگی دنیایی شما کریمانه شد.
تعبیر حضرت این است که کنیز های اسلام گرامی داشته شدند مردم به خاطر همسایه مسلمان شخص مشرک را هم گرامی داشتند کرامت انسان را عزیز می کند اسلام در دنیا شما را عزیز می کند تقوا داشته باشید کرامت است.
کرامت هم در دنیا و هم در آخرت است در خطبه ۸۶ فرمود《 الصادق علی شفا منجاه وکرامه》 انسان صادق در قله کرامت ایستاده و انسان راستگو در دنیا عزیز است دروغگو در دنیا ذلیل و در ورطه هلاکت است.
بخشی از کرامت دنیایی و بخشی کرامت آخرتیست . کرامت آخرتی در خطبه ۱۸۳ آمده 《و یُنزِلُهُ منزِلَهَ الکَرامهً عندَهُ فی دارِِ اِصطَنَعَها لِنفسِه》
خدا انسان متقی را در خانه ای قرار میدهد کرامت در دنیا یعنی عزت و حریت و کرامت در آخرت یعنی بهشت. همان بهشتی که در خطبه ۱۸۳ آمده آنچه به شما گفته اند در ورودی بهشت است ،داخل بهشت خبرهای دیگری ست خود بهشت رضوان الهی و محبت به اهل بیت است انسان متقی بعد از اینکه قحطی زده شده بود با تقوا و ایمان باران رحمت بر سرش می بارد
!
🔶تَحَدَبَت علیهِ الرحمةُ بعدَ نفُورِها
۲- احاطه پیدا میکند[تحَدَبَت] رحمت به متقی ، بعد از اینکه رحمت کوچ[نُفور] کرده بود.
قبل تقوا لطف و رحمتی نبود ، بعد بدست آوردن تقوا بر میگردد و احاطه هم دارد. رحمت دو قسم است:
۱. رحمانیت که مخصوص همه است انسان و غیر انسان ، مومن و غیر مومن.
۲. رحیمیت که فقط مخصوص مومنین و عباد است این رحمت برای متقی ست .
🔶تفَرَجَت علیهِ النِعَم بعدَ نُضُوبِها
۳- نعمتهای الهی بسمت متقی به جوشش در می اید[تفرَجَت] بعد از اینکه نعمت ها فرو کش کرده بودند.[نُصوبِها]
متقی که باشید رحمت الهی فرو می ریزد 《ولَو اَن اَهلَ القُری امنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا علیهم برکاتِِ منَ السماءِ والارض ، اعراف -۹۶》 اگر انسان ها متقی باشند برکات آسمان و زمین بر آنها نازل می شود
🔶وَبَلَت علیهِ البرکة بعدَ اِرذاذِها
۴- بارش شدید[وبَلَت] برکت بر متقی، بعد از اینکه این بارش برکت از او دریغ شده بود.چون تقوایی در کار نبود.
باران شدید برکت بر متقی می بارد بعد از اینکه باران رحمت نم نم بود[ارذاذ]
هشت مورد آثار تقوا بر انسان متقی
( فمن اخذ بالتقوی) کسی که تقوا را بگیرد تا دست به این ریسمان نزند از این هشت صفت هم خبری نیست.
🔶فاتقو اللهَ الذی نَفَعَکم بموعظَهِِ
پس تقوای الهی پیشه کنید همان خدایی که با موعظه هایش به شما نفع رساند اثر تقوی در قیامت بر شما نمود بیشتر دارد.
🔶و وَعَظَکم برسالَتِه
نفع ببرید از وعظ و موعظه که به سبب پیامبران به سمت شما فرستاد.
امروز مبعث است پیامبری به سوی شما آمد معارف و مطالبش را بگیرید تقوا در آن است تا رشد کنید
🔶وامتَنَّ علیکم بنعمتِه
خدایی که با نعمتها منت گذاشت .
نعمتهای خدا فراوان است یکی از نعمت ها وجود پیامبر رحمتُُ للعالمین است شکر آن به شناختن و به کار بستن دستوراتش می باشد.
🔶فعَبِدوا اَنفسَکم لعبادتِه
نفس خود را برای اطاعت از خدا، به بندگی بکشید[فعَبِّدوا]
نفس انسان سرکش است در نهج البلاغه آمده هیچ کار خوبی نیست که به نفس عرضه کنیم و از آن اکراه نداشته باشد از نماز کراهت دارد ، بیکاری را دوست دارد. بدانید باید نفس را تادیب کنید تا کار خوب انجام دهد
🔶واخرُجُوا الیهِ مِن حقِّ طاعتِه
حق طاعت خدا را بجا آورید خود را برای اطاعت خدا بریء الذمه کنید. اطاعت خدا .حق خدا را به جا آورید هیچکس حق اطاعت خدا را نمی تواند به جا بیاورد.
《ما عَرَفناک حقَ معرفتِک وماعَبَدناک حق عبادتِک》 ولی هر کس در حد خود باید حق خدارا به جا آورد.
کسی با حواس پرتی و کسی با حضور قلب نماز میخواند حق نماز را ادا کردن یعنی چه ؟
وقتی میگوییم "ایاک نعبد و ایاک نستعین " من موحد محض هستم یعنی خدا من آمده ام گزارش کارم را بدهم این حق نماز را ادا کردن است .
از آیت الله بهجت منقول است که نماز نمود روز شماست اگر غافل باشید نماز با حواس پرتی، اگر همیشه حواس به خدا باشد نماز را خوب به جا می آورید حق عبادت را ادا کنیم خدا به ما نعمت قدرت و توان داده.
بحث اسلام:
🔶ثمَّ اِنَ هذَا الاسلامَ دینُ اللهِ الذی اصطَفاهُ لنفسِه
رسیدن به تقوا ، ممکن نیست مگر ا ز طریق دین. متقی باید ذیل دین باشد.
اسلامیکه موجب تقواست دینی ست که خدا برای خود انتخاب کرد.
《 اِنَ الدین عندَاللهِ الاسلام ومَن یَبتَغِ غیرَ الاسلام دیناً فلَن یُقبَلَ منهُ. ال عمران -۸۵ 》کسانی که حرف دین را شنیدند بعد اسلام، دینی از کسی پذیرفته نیست
🔶واصطَفاهُ علیٰ عینِهِ
اسلام دینی ست که مقابل دیدگان خود آنرا پرورش داد.
احکام و شریعت دین را با حساسیت بالایی برای شما واجب و حرام کرد. خدا به این دین و احکام شریعت عنایت داشت. این دین شما را به هرجا که قرار بود برسید می رساند.
🔶واصطَفاهُ خیرَةَ خلقِهِ
بعد ازمحکم کردن احکام دین ، خالص گردانید برای دین ، بهترین مخلوقات را که پیغمبر خاتم محمد مصطفی صلی الله علیه واله مبلغ و رسول دین انتخاب کرد.
قرآن کریم می فرماید انبیا بعضی بر بعضی دیگر فضیلت دارند نبی و رسول از همه بالاتر هستند پیامبر در بین افضلها افضل است. بالاترین است.
در جریان معراج وقتی پیامبر وجبرئیل به سدرة المنتهی رسیدند، جبرئیل نتوانست از جایی بالاتر برود. پیامبر از جبرئیل که جزء چهار ملک مقرب خداست بالاتر است.
درمعجزات امام هشتم در عیون اخبار الرضا شیخ صدوق آورده : مامون امام رضا را با نیش وکنایه اذیت کرد.
امام هشتم ناراحت شد به خانه برگشت اباصلت هروی می گوید دیدم آقا را که زمزمه میکند.《یا بدیع یا قوی یا منیع یا علی یا رفیع 》حضرت نمازی خواند و بعد از نماز شهر زیر و رو شد.
فرمود : در شان پیامبر آمده 《 صَلِّ عَلی مَن شَرَفتَ صَلو'هً بِصَلَوهِِ علی》 خدایا درود بفرست به کسی که شرافت بخشیدی نماز را باصلوات بر پیامبر .
نماز بدون تشهد شرافت ندارد .نماز ستون وخیمه دین است .نماز بدون صلوات بر پیامبر هیچ است. مهمترین اعمال دینی ما نماز است ولی رکن نماز صلوات بر پیامبر وآل پیامبر است.
🔶و اَقامَ دَعائمَهُ علیٰ محبتهِ
اقامه کرد پایه های دین را بر مسیر محبت خود، دین یعنی محبت،اگر از دین اسلام محبت گرفته شد دین نیست .
اساس و ارکان دین محبت به خداست عاشق که باشیم همه سختیها را به جان می خریم در مناجات شعبانیه آمده《الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیته الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک》 خدایا من هیچ قوه ای ندارم که بخواهم گناه نکنم فقط تو باید با محبت خود مرا بیدار کنی عشق خدا بیدار کننده است انسان با عشق محبوب بیدار می شود.
دین باید عاشقانه باشد باید بتوان جوانها و جامعه را با عشق خدا آشنا کرد. انسان دوستدار زیباییهاست جوان ها باید باخدا که جمیل است آشنا شوند.
مشکل از ماست خدا را بد جلوه دادیم در روایات آمده ادلال کنید با خدا یعنی ناز خدا را بخرید و عاشقانه با خدا برخورد کنید
🔶اذلَ الادیانَ بعزَتهِ
دین با چنین ویژگی بارز آمد، بناچار در مقابل عزت دین اسلام بقیه ادیان ضعیف و ذلیل شدند.[اذل] به اسلام عزتی داد که بقیه ادیان پایین آمدند
🔶وضَعَ المِلَل برَفعِهِ
ادیان مختلف در مقابل رفعت اسلامکرنش کرده پایین نشستند.[وضَعَ]
بقیه ملت ها ونحله ها ' آیین هارا با بالا بردن ورفعت بخشی به اسلام پایین آورد.
《هُو الذِی اَرسَلَ رسولهُ بِالهُدی ودینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ علَی الدِّینِ کُلِّهِ. فتح - ۲۸》
اسلام آمد تا بر همه ادیان غالب شود
🔶واهان اعدائه بکرامته
خدا دشمنان اسلام را خوار کرد باکرامت بخشی به اسلام .
وقتی اسلام را کریم کرد بقیه خوار شدند
🔶وخَذَلَ مُحادیِهِ بنَصرهِ
با نصرت اسلام ، دشمنان [مُحادیه]به خفت و خواری افتادند.
🔶وهدَمَ ارکانَ الضلالةِ برُکنِهِ
به ارکان محکم اسلام ، ستون ضلالت وگمراهی منهدم شد.[هدَمَ]
ارکان( شریعت محکم ، امام ، قران ، رسول ، عقل ) ضلالت وگمراهی ضعیف وخانه روی آب است وباید به چیزی بچسبد.
امیر المومنین می فرماید 《انما سمیت الشبهه شبهه فلو لبس من مزاج الحق》 شبه را شبه گویند چون خود را شبیه به حق می کند اگر باطل از حق جدا شود هیچ کس به سمت باطل نمی رود اگر حق آشکارا بیان شود ضلالت و گمراهی نابود می شود .
عده ای از اصحاب به معاویه ناسزا می گفتند حضرت فرمود من دوست ندارم شما جزء ناسزا گویان باشید《انِّی اُکرِهُ لکم اَن تَکونُوا ََسبّابیِن》حق را آشکار کنید تا تمایل به باطل پیدا نشود
🔶وسَقیٰ مَن عطَشَ مِن حیاضِهِ
طالبان معرفت را به سبب دین از عطش سیراب کرد.[سقی] کسی که تشنه باشد از حوض های اسلام [حیاضه]
شرط بهره برداری از معارف اسلام تشنگی است شرط استفاده از قرآن طهارت است《 لایمسه الا المطهرون، واقعه - ۷۹》
تشنه وعطش علم داشته باشید تا به همه جا برسانند. خداوند فیاض است یعنی کسی که بر او واجب است فیض برساند برای کسی که تشنه باشد .
خداوند وظیفه دارد اتش علمی تشنه را سیراب کند (من طلبنی وجدنی )اگر کسی طالب من باشد می یابد مرا.ما طالب نیستیم و دغدغه نداریم که به جایی نمیرسیم.
فرمود: اصحاب پیامبر چگونه بودند؟ شیران روز و عابدان شب که به مقام بالا رسیدند مثل سلمان و ابوذر.
🔶و اَتاقَ الحِیاضَ بمَواتِحِهِ
خدا پر کرد[ اَتاقَ ] حوض اسلام را به سبب کسانی که از چاه وحی آب کشیدند [مواتح] کسانی که وصل هستند مثل اهل بیت از چاه وحی آب می کشند در حوض میریزند《العلماء ورثه الانبیاء》 عالمان ربانی تشنگان دین را در هنگام رجوع سیراب می کنند.
🔶ثُم جَعَلَهُ لانفِصامَ لِعُروَتهِ
قوام اسلام و دستگیره های آن شکستنی نیست.
🔶ولا فَکُ لِحَلقتِهِ
حلقه های بهم متصل شده اسلام از هم جدا شدنی نیستند.[لافکّ]
🔶ولانْهِدامَ لاَساسَةِ
اساس اسلام ویران شدنی نیست.
در طول تاریخ به اسلام لطمات زیادی وارد کردند، اما حقیقت اسلام بهیچ وجه از بین رفتنی نیست.
اساس اسلام چیست؟ در روایت از پیامبر وامام باقر نقل است : 《 لِکل شیءِِ اَساس واَساسُ الاسلام حُبُنا اهلَ البیت》 برای هر چیزی اساسی است اساس اسلام محبت اهل بیت است که از بین رفتنی نیست .
حضرت آدم متوسل به پیامبر و اهل بیت شد تا نجات پیدا کرد همه انبیا متوسل شدند تا نجات یافتند اساس به محبت اهل بیت است.
✅ نکته۱ :
گفته شد اساس اسلام از بین نمیرود.
با ظواهر متفاوت است . در اثر کم کاری مسلمانان ظواهر اسلام از بین میرود امکان تغییر ظواهر هست ولی اصل و اساس اسلام پابرجاست .وظیفه ما حفظ اسلام است.
نکته ۲ : وظیفه ما آشنا کردن جامعه با اهل بیت است از امام هشتم آمده
《 لو علم الناس محاسن کلامنا لتبعونا》 اگر مردم میدانستند ما چه میگوییم حتماً تبعیت می کردند وظیفه ما حفظ اساس اسلام که همان اهل بیت هستند. باید اهل بیت را به همه معرفی کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج واجعل عواقب امورنا خیراً
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطله ها
۱۴۰۱/۱۱/۳۰ - ۲۸ رجب
💢بخش سوم خطبه۱۹۸💢
کتاب فیض الاسلام ۱۸۹
موضوع: پیامبر و اسلام
در ادامه وصف اسلام امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمود:
🔶ولا زَوالَ لِدَعائِمِه
ستونهای اسلام زوال ندارد .
🔶ولَا انقِلاعَ لِشجَرَهِ
هیچ قلع و قمع [انقِلاع] برای این شجره که
"اصلُها ثابتُُ و فرعُها فی السماء " است وجود ندارد.
حضرت اسلام را به یک درخت تشبیه میکند.و این شباهت نکاتی قابل توجه دارد.
- درخت سایه دارد.
- درخت تکیه گاه است.
- مثمر است و میوه دارد.
- اکسیژن تولید می کند.
- نماد حیات است.
- در حال رویش و رشد است.
-اسلام اینگونه است تشبیهی بسیار بلیغ..
-اسلام حیات دارد در سایه آن میتوان زندگی راحتی داشت.
- تنفس و زنده بودن در ذیل اسلام معنا پیدا میکند.
اسلام مانند درخت است از جهت :
درختچه کوچکی نیست که قابل حمل و انتقال باشد. درخت کهنسال بهیچ وجه قابل انتقال نیست.
شما نمیتوانید نظر خود را بر آن غالب، و بازیچه دست خود کنید. او ثابت است و شما باید در محضر اسلام باشید . و آنرا بدنبال خود نکشید.احکام اساسی را از او بگیرید .
✳️ رسول مکرم فرمود: 《یا علی انتَ بمَنزلَهِ الکعبه》مردم باید بسمت کعبه بروند ، کعبه بسمت کسی حرکت نمی کند. تو بمنزله کعبه هستی.
مثَل اسلام مثَل کعبه است و قلع و قمع در ان راه ندارد.
جبرئیل نزد پیامبر امد : 《قَالَ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ إِنَّ مَثَلَ هَذَا اَلدِّینِ کَمَثَلِ شَجَرَةٍ ثَابِتَةٍ》اسلام درخت ثابتی که ریشه های آن در خاک فرو رفته است .
درخت را شرح میدهد:
- الایمانُ اصلُها ، اساس آن ایمان .
- والصلوهُ عُروقِها ، ریشه در زمین و مایه حیات آن نماز .
- والزکوهُ ماءُها ،آب پای درخت اسلام زکات.
- والصُّومُ سَعَفُها ، شاخ و برگ درخت روزه .
- حُسنُ الخُلق ورَقُها ، برگ زیبای درخت اسلام خوش اخلاقی .
- والکَفُّ عنِ المحارِم ثمَرُها ، میوه اسلام دست کشیدن از کار حرام است.
یا رسول الله : 《فَلاَ تَکْمُلُ شَجَرَةٌ إِلاَّ بِالثَّمَرِ کَذَلِکَ اَلْإِیمَانُ لاَ یَکْمُلُ إِلاَّ بِالْکَفِّ عَنِ اَلْمَحَارِمِ》درختی که مثمر نباشد و میوه ندهد بی فایده است. درخت با میوه کامل است.
اسلامی که مانع دست کشیدن از معاصی نباشد چاره ساز نیست. اسلام با کف محارم کامل میشود.
🔶ولَاانقِطاعَ لِمدَتِه
درخت اسلام مدت و انقضاء ندارد، الی یوم القیمه دینی ست که بقادارد.
🔶ولا عَفاءَ لِشرائِعِه
بهیچ وجه مسیر رسیدن [شرایع] اسلام محو شدنی [عفاء] نیست.
برای ورود به آب حیات باید از دین عبور کرد.
شریعت اسلام مکتبی ست که احکام آن بخدا و حیات میرساند .
🔶لا جَذَ لفروعِهِ
شاخ و برگ درخت [فروعِه]اسلام قطع شدنی نیست.[لاجذَ] نه اصل اسلام ، نه شریعت، نه فروع آن از بین رفتنی نیست.
اهل بیت فروع شریعت را برای امت آوردند ، چه دوران غیبت یا دوران امام حی وحاضر یک نفر والی باید اجتهاد وحکم صادر کند.
در دوران حیات امام هم اجتهاد و صاحبنظر بودند فقط اختصاص به عصر کنونی ندارد.
🔶ولا ضَنکَ لِطَرَقهِ
طریق اسلام که واسعه است هیچگاه تنگ و بسته نمی شود.[لاضَنک]
مسیر اسلام سهل است . و آسان بودن در چند وجه قابل بحث است.
۱. در ورود به اسلام 《قولو لا اله الا الله تفلحوا》 بمحض ورود مال ، عرض ، ناموس
در پاکی و حفاظت قرار می گیرد.
۲. دین استدلالی ؛ با استدلال و عقلانی همه می پذیرند ، کاملا بر مبنای عقل صحبت میکند.پذیرش او راحت است.
۳. وجه سهل بودن اسلام ، عبادات و توبه نسبت به بقیه ادیان آسان است.
استغفار در ادیان دیگر ، خطاب به موسی بن عمران : 《یا قوم اِنَکم ظَلَمتُم انفسَکم بِاتِخاذِکمُ العِجلَ فتُوبوا اِلی بارِئِکم فاقتُلوا انفسَکم؛ بقره - ۵۴》 کار اشتباهی بود به گوساله پرستی رو کردید ، توبه ی شما کشتن یکدیگر باشد . راه توبه در دین اسلام استغفار ، گریه ، و ناله است. راه وارد شدن به اسلام باز و سهل است.
🔶لا وُعُوثَةَ لِسُهولَتِه
سهولت اسلام هیچگاه به مشقت [وُعوثَهَ]گراییده نمی شود.
دین اسلام از شدت راحتی سخت نیست. (گاهی از راحتی به پلشتی و بی نظمی گرفتار میشود، یعنی هر کس هر طور خواست بی ضوابط زندگی کند.) اینگونه نیست.
اسلام قاعده ، قانون ، باید و نباید دارد، با وجود قانون در عین حال راحت است.
مثال: فرو رفتن در مرداب و رمل آسان است اما حرکت در آن خیلی سخت است.گیر کردن دارد.
اسلام راحت است نه بمنزله گیر انداختن باشد بلکه حرکت و پویایی دارد.
🔶ولا سَوادَ لِوَضَحهِ
واضح و شفاف بودن اسلام الی الابد هست و هیچگاه رو به سیاهی و تاریکی [سَواد]نخواهد رفت.
مانند ادیان کذایی مخوف ودر پستو خانه نیست. شفاف است وهمه را نیز به شفافیت دعوت میکند .
🔶ولا عِوجَ لِانتِصابِهِ
اعتدال مسیر اسلام به کجی و انحراف[عِوَج] گرایش پیدا نخواهد کرد.
" اهدنا الصراط المستقیم " است. صراط واضح ، و روشن رو به جلو در حرکت است.
🔶ولا عَصَلَ فی عُودِهِ
ستونهای [عُوده]اسلام کج و مایل[عصَلَ] نمی شود. در هر شرایطی میتوان به این ستونها (وحی ، پیامبر ، ائمه ، عقل )تکیه زد.
باید به این ستونها اعتماد کرد، کجی در کار آنها نیست.
🔶ولا وَغَثَ لِفَجِهِ
دره و مسیر گذر[فجِه] اسلام لغزش[وعَث] در آن راه ندارد.
شاید مسلمان بلغزد اما اسلام نورانیت دارد و ِلغزندگی ندارد. احکام آن بر ضد هم نیست و یکدیگر را نفی نمیکند.
🔶و لانْطِفاءَ لِمَصابیحِهِ
نور و چراغ آن خاموش شدنی[اِنطفاء] نیست.(حسین ، علی ، نهج البلاغه ، قران) چراغند هر چه تلاش کنند برای شبهه پراکنی ، این چراغها خاموشی ندارد.
کلام انان شنیده شود دل درگیر و پابند میشود.
🔶و لا مَرارَةَ لِحَلاوتِه
شیرینی اسلام به تلخی [مراره]تبدیل نخواهد شد. هر چه مدت طولانی از ان بگذرد تازگی خود را از دست نمیدهد.
و یکی از وجوه اعجاز قران همین است. با تکرار کهنه نشده تمیزی ، زیبایی ، روشنایی خود را دارد.
علامه شوشتری کتابی بنام بهج الصباغه دارد. بیست سال برای نوشتن ان زمان صرف کرده . مدت طولانی برای او فرسایش نداشته و هر بار در نوشتن بهجت و نشاط متنوع داشته که اسم کتاب را بهج الصباغه بهجتی که رنگا رنگ است در شرح نهج البلاغه نوشته. (رحمت خدا بر او باد)
ادامه صفات اسلام فرمود:
🔶فهو دعائمُ اساخَ فی الحق اَسناخَها
خداوند اسلام را در حق محکم کرد[اَساخَ] بگونه ای که از بنیان و ریشه قوی و شکست ناپذیر است.
چهار ستون محکم بنا را با حق آمیخت. اسلام به خدا و حق وابسته است و مطابق با واقعیت و حقیقت است.
جمله " فهو " اسلام ، منظور هر اسلامی نیست ،اسلامی که ریشه در حق دارد.، اسلامی که حلاوت ، نورانیت ، استحکام ، اجتهاد و امامت و به خدا وصل است. هر اسلامی منظور نیست.
اسلام منهای امامت ، اسلامی که نورانیت ان کاسته، وصل به حق نباشد ، و اسلام امریکایی نباشد.
🔶و ثَبَّتَ اَساسَها
خداوند پایه های اسلام را محکم کرد.
امام صادق علیه السلام :
《بُنِیَ الاسلام علَی الخَمس، الصلوه، والزکوه ، والحج ، والصوم ، والولایه 》
اسلام بر این پنج ستون استوار است . انقدر که بر ولایت تشویق شده به بقیه ستونها و ارکان دعوت نشده.
ولایت اصل و اساس است. " ولا انهِدامَ لاَساسَهِ " اساس اسلام اهل بیت هستند.
🔶 ویَنابیعَ عَزُرَت عُیونُها
اسلام را دارای چشمه هایی قرارداد که ، همیشه پر آب و در حال جوشش و سرریزند.[عزرَت]هر کس وارد شود سیراب می گردد.
با چشم دل ، با چشم عقل ، با ظواهر اسلام راه باز است
حوضی ست (حیاضه)که اهل بیت دائما انرا پر می کنند و جرعه جرعه به تشنگان این مسیر آب حیات می دهند.
🔶و مصابیحُ شُبَت نیرانِها
اسلام دارای چراغهاییست که آتش چراغها
پرفروغ [شبَّت]و نورانیست و نور آن عالم را در بر گرفته.
🔶و منارُها اقتدیٰ بها سُفارُها
اسلام را یک منار و نشانه ای قرار داده که ، مسافران [سُفّار] اسلام از آن نشانه به مسیر درست رهنمون شوند.[اِقتدی]
(در سفرهای قدیم ، سفر در روز کنار جاده علائمی بود مانند تابلو و در شب مکان مرتفعی که آتش روشن بود [منار] تا مسیر و مقصد شناخته شود)
اهل بیت ، علماربانی ، کتاب ، وجود علما، منار هستند تا کسی از بیراهه حرکت نکند.
🔶و اعلامُ قُصِدَ بها فِجاجُها
اسلام به یک پرچمهایی [اَعلام] آراسته شده که به سبب آن ، مسیر پهناور اسلام [فِجاجُها]پیدا می شود.
اسلام سرتاسر مسیر را نشانه گذاری کرده، در هر شهر و دیاری حجتی هست. هیچ کس هم که نباشد خدا ، ملائک ، اهل بیت هستند ، از جهت معنوی میتوانند هدایت کنند. راه برای حرکت باز است
🔶و مَناهِلُ رَویًَ بها وُرادُها
اسلام دارای آبشخوری ست [مَناهل] هر کس وارد بر این چشمه شد سیراب می کند.[رَوِیَ]
مکتب پویایی ست که فضای آن برای همه باز است ، به نیت فهم و کشف حقایق سیراب بر می گردند.
شرط سیراب شدن تشنگی ست ، طالب میخواهد چون خدا فیاض است همیشه فیض را میرساند .باید ظرف طالب وسعت داشته وظرف طیب و طاهر باشد.
🔶جعَلَ اللهُ فیهِ منتهیٰ رضوانِه
اسلام دینی ست که خدا رضایت تام به این دین دارد.
« رَضیتُ لکمُ الاسلامَ دیناً مائده -۶ »
نهایت رضوان خود را در اسلام قرار داده.
🔶ذِروَةِ دعائمِهِ و سَنامَ طاعتِه
اسلام دارای برترین و مرتفع ترین[ذِروه] احکام ، و بالاترین قله [سنام] اطاعت را در اسلام قرار داد.
بالاترین ادیان هم دین اسلام است.
بلند مرتبه ترین ستون که به آن باید تمسک جست اسلام است و بقیه بیراهه است.
امام باقر علیه السلام فرمود؛ اسلام یک اصل ، یک فرع ، یک قله دارد.
اصل آن نماز ، فرع آن زکات ، قله آن جهاد است.به سبب جهاد نماز برپا می شود، طاعت الهی در سایه قله مرتفع جهاد محقق خواهد شد.
🔶فهو عنداللهِ وَثیقُ الاَرکان ،رفیعُ البنیان
نزد خدا اسلام است که پایه های آنرامحکم بنا کرد. بنیان و زیر بنای آن بلند مرتبه است.
🔶منیرُ البرهان' مُضئُ النیران
برهانهای دین اسلام روشن است.
استدلال قران، استدلال بر عدل ، برهان قیامت ، برهان امامت بلا فصل امیر المومنین ، برهان آشکار دین هستند.کسی نمی تواند مخالف آن را اثبات کند.
🔶عزیزُ السلطان
قدرت آن شکست نا پذیر است.
رهبری فرمود: نجات جوامع از همه ی مشکلات برگشت به اسلام واقعی ست.
اسلام عزت و قدرت است، به عامل آنهم عزت و قدرت می بخشد.
مسلمانی که عزیز نباشدفقط نامی از اسلام دارد، سلطنت اسلام شکست ندارد اگر مسلمان باشد عزیز شکست ناپذیر خواهد بود.حریت پیدا کرده و از ذلت رهایی پیدا می کند.
🔶مشرِفُ المَنار و مُعوِزُ المَثارِ
نشانه های اسلام [منار]مشرف و مرتفع است.
و دگرگون کردن دین نایاب[معوز] است.
از بین رفتن دین هیچگاه محقق نمی شود. خدا اراده کرده که اسلام را حفظ کند.
🔶فَشَرِفُوهُ ، واتًَبِعُوهُ
ای مردم ، دین با چنین اوصافی را عزیز شمرده و او را گرامی بدارید. دین شریف است او را شریف بدانید.
واحکام آنرا پیروی، و از آن اطاعت کنید. که شرافت اسلام حفظ شود.
🔶آدوُا الیهِ حقَهُ
حق اسلام را ادا کنید.از دین طلبکار نباشید به دین مدیون هستید ،حق دین را بجا آورید.
اسلام به گردن همه حق دارد. به اسلام بدهکاریم نه طلبکار .
نزد پیامبر آمدند و گلتند ما مسلمانیم و طلبکار . فرمود: 《یَمُنونَ علیک اَن اَسلَموا قل لا تَمُنُوا علَیَّ اسلامَکم بلِ اللهُ یَمُنُ علیکم اَن هَدیکم لِلاِیمان اِن کنتم صادقین. حجرات - ۱۷》
منت نگذارید که اسلام اوردید ، خدا بر شما منت گذاشت اسلام شما را پذیرفت و شما را هدایت کرد. شما ادای حق کنید.
🔶وَضَعُوهُ مَواضِعَه
اسلام را در همان جایگاه مرتفع که هست و باید باشد قرار دهید.[وضَعُوه]
اسلام خرج مواضع سیاسی نشود،
تفسیر به رأی نشود،
اسلام خرج حزبها نشود،
برای تامین دنیای خود از اسلام مایه نگذارید
جایگاه حقیقت اسلام عوض نشود.
اسلام را امریکایی وکوچه بازاری نکنید. شریف و قداست آنرا آلوده نکنید.
اسلام باید عزیز باشد.
فرمود : جایگاه اهل بیت قران است.
جایگاه قران اهل بیت است.
جایگاه اهل بیت و قران قلب است.
جایگاه و خانه ی اسلام هم قلب است.
مسلمان واقعی باشید.
🔶ثمَ اِنَّ اللهَ سبحانهُ بَعثَ محمداً صلی الله علیه وآله بالحقِّ حینَ دَنا منَ الدنیاَ الاِنقطاع
بعد از توصیف زیبای اسلام وشرافت دین، خداوند برای تبلیغ همان دین پیغمبر خاتم صلی الله علیه واله را برانگیخت بعداز اینکه ، از آشوب و خونریزی بناحق ، سپری شدن و انقطاع دنیا نزدیک شده بود.[حینَ دَنا]
اینکه بعثت پیامبر مساوی بود با روزهای پایانی دنیا ، برای پایان دنیا دو نظریه امده.
۱- معنای آخر الزمان است. به این معنا که:
اگر طول زمان، از ابتدای خلق عالم تا زمان بعثت حساب شود، انتهایی و امت آخر آن کوچک است.
هر چند میلیارد سال باشد ، نسبت به مجموع حیات در عالم اگر سنجیده شود.امت آخر الزمان ما هستیم چون نسبت به ما قبل بسیار فاصله داریم.
قبل از خلقت آدم (ع) هم دورانی بوده ،
امام سجاد فرمود:
《بلی' واللهِ خلقَ اللهُ اَلفَ اَلفَ آدم و اَلفَ الفَ عالَم》قبل از خلق آدم خداوند هزار هزار آدم و هزار هزار عالَمهای متفاوت داشته.
شاید ما نتوانیم اثبات وفهم کنیم ،ولی متصل بوحی امام فرموده که قبل از آدم عالمی بوده ، آمدند و رفتند و شما آخری هستید. پس معنای تمام شدن دنیا آخر الزمان است.
۲- قبل از بعثت پیامبر، شرایط طوری بود هر روز گویا مردم روز آخرشان بود.
دائم جنگ و خونریزی ، بیماری ، ظلم ، بی عدالتی ، خواب با آرامش نداشتند. صبح بیداری انان با امنیت نبود.
🔶و اَقبَلَ من الآخرهِ و الاِطِّلاع
گویا آخرت طلوع کرده بود . پیامبر وقتی آمد که نشانه های آخرت ( با آن دو تعبیر بالا) طلوع کرده بود.
🔶و اَظلمَت بهجَتُها بعدَ اِشراق
خوشی ها و بهجت دنیا بعد از درخشندگی و نورانیت تاریک شده بود.
به سختیهایی گرفتار شده بودند که راه بجایی نمی بردند.
پیامبران بهجت، نشاط و طراوت جامعه بودند. انبیا که رفتند زیبایی و طراوت از جامعه رفت. ( در ۶۰۰ سال دوران فترت و فاصله ایجاد شده) روشنی ما قبل از فترت تاریک شده بود.
🔶و قامَت باَهلِها علی' ساقِِ
دنیاساق پا را بالا کشیده بود.
(در کار مهم انسان ساقها را بالا میزند )
دنبا شدت و حدت بر اهل خود روا داشت ، روی ارامش بر مردم دوران جاهلی نبود.
🔶وخَشُنَ منها مِهاد
بستر آن ناهموار شده و مهار بدست کشنده سپرده شده بود. دائم شبیخون جنگ و زنده بگوری فرزند بود.
🔶واَزِفَ منها قیادٌ
گره خوردن شما به آخرت نزدیک شده بود.
دنیا شما را به هم گره زده و به سمت نابودی حرکت میکرد.
(لفظ قیاد، طنابی که گله گوسفندان بهم می بندند تا گم نشوند.) دو معنا دارد ، معنای اول بستن بود. معنای دوم : انقیاد و تسلیم شدن.
دنیا چنان مردم را تسلیم کرده بود که فکر رهایی و تغییر و تحول به ذهنشان نمیزد.
خود را مجبور به جنگ و نا آرامی می دانستند.
🔶فی انقطاعِ مُدتِها ، واقْتِرابِ مِن اَشراطِها
مدت دنیا رو به پایان و نشانه های[اَشراط] تمام شدن دنیا نزدیک شده بود.
🔶تَصَرُمِ مِن اهلِها
اهل دنیا احساس می کردند و انتظار پایان دنیا را می کشیدند.
🔶وانْفِصامِ مِن حلقَتِها
دنیا حلقه زنجیری که آرام از هم گسسته می شد. و چرخ زندگی و روزگار [حلقه]بخوشی نمی گذشت.
🔶و انتِثارِ بسَبَبِها
اسباب از هم گسسته، نظام دنیا بهم خورده بود. هر کس کار میکرداز روی ظلم دریافتی نداشت و جایی برای اعتراض ، شکایت ، بر رسی و گرفتن حق نبود.
🔶و تَکَشُّفِِ مِن عَوراتِها
زشتی های دنیا خود را نشان می داد.
جنگ و خونخواهی و ظلم زیاد شده و روی خوش آن تمام شده بود.
🔶وقِصَرٕ مِن طُولها
مدت طول عمر کوتاه شدا بود.
✅همه ی کلمات حضرت شرح جاهلیت است.
جاهلیت یک زمان نیست یک فرهنگ است. ابنکه قبل از بعثت جاهلیت بوده و الان نیست به هیچ عنوان صحیح نیست
هر روزی که انسان آرزوی مرگ کند،
هر روزی که چرخ زندگی نچرخد.
ظالم ظلم کند و حق او گرفته نشود،
مظلوم را کسی تحویل نگیرد،
آن روزگار جاهلی ست.
درصد بندی آن متفاوت است.
تمام صفات نماد است.
هرگاه این نمادها در جامعه ای بود ، جاهلیت برگشته است.
عمر باید طولانی باشد بحدی که خدا مقرر کرده ، عمر باید با پیری و کهولت تمام شود.
در خطبه ۴۰ فرمود:
جامعه باید امیر داشته باشد امیر بد بهتر از بی امیری است. اما با امیر خوب و درحکومت عدل عمرها طولانی میشود.
در حکومت ظالم غصه زیاد است و عمر را کوتاه می کند.
اذقنا حلاوة وُدًک و رحمتک
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۲/۱ - ۲۹رجب
💢بخش چهارخطبه۱۹۸💢
کتاب فیض الاسلام ۱۸۹
موضوع : قران
🔶جَعَلَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ
خدای متعال پیغمبرصلی الله علیه و آله را مبلغ و رساننده ی رسالاتش قرار داد.وظیفه ی پیامبر این بود که به گوش مابرساند .
🔶وَ کَرَامَةً لِأُمَّتِهِ
خداوند پیامبر را کرامت امت قرار داد
✳️حضرت علی علیه السلام
در مواضع مختلف در نهج البلاغه درباره رسول خدا سخن گفته اند که در سه جا روی کرامت رسول الله تاکید میفرماید.
۱- ولادت رسول (خطبه ۱)
۲- بعثت رسول
۳- رحلت رسول صلی الله علیه و أله
کسی که ولادت ، بعثت و رحلتش ،کریمانه است ،لطفش شامل حال ما می شود .
🔶وَ رَبِیعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ
پیامبر بهار زمانه است
بهار نماد شکوفایی است ،پیامبر آمد که ما به کمال برسیم
🔶وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ
پیامبر علت رفعت اعوان خود است
🔶وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ
هر کس به پیامبر نصرت دهد شرافت می یابد
زحمت در راه پیامبر (ص)رشد و ترقی خود انسان است .لطف پیامبر. این است که کسی را بدون مزد نمی گذارد .
صفات قران :
حال از آنجا که قانون اساسی قرآن است حضرت در اینجا صفاتی از قرآن که بیش از ۴۰ صفت میباشد . را بیان میفرماید ؛
🔶أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَاب
خداوند بر او کتاب را نازل کرد .کتابی که
🔶 نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ
نوری است که چراغهای او هرگز خاموش نمی شوند
🔶سِرَاجاً لَا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ
چراغ راهنمای زندگی است که خاموش و متوقف نمی شود
🔶بَحْراً لَا یُدْرَکُ قَعْرُهُ
دریایی که عمق و باطن آن شناخته شدنی نیست .هرکس از این دریا به اندازه ای بهره میبرد
🔶وَ مِنْهَاجاً لَا یُضِلُّ نَهْجُهُ
قرآن راه ظریفی است که هیچگاه اهلش را به گمراهی نمی کشد
🔶 وَ شُعَاعاً لَا یُظْلِمُ ضَوْءُهُ
قرآن منبع نور و شعاع نوری دارد که این شعاع نور هم هیچ کس را گمراه نمی کند .و هیچ گاه نورانیت آن در هر شرایطی تمام نمیشود.
🔶وَ فُرْقَاناً لَا یَخْمَدُ بُرْهَانُهُ
قرآن بین حق و باطل فاصله می اندازد و فرقان است
🔶وَ تِبْیَاناً(بُنیاناً) لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ
قرآن آشکار کننده است و بین دو چیز فاصله می گذارد که حق و باطل واضح باشد. و خانه ای مستحکم است که ستونهایش سست نمی گردد
🔶شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ
قرآن شفایی است که بعد از شفا ترسی از بازگشت بیماری وجود ندارد
✳️امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند :
هیچ دارویی نیست مگر آنکه عضو دیگر را بیمار کند ،تنها دارویی که شفای محض است و آثار مخرب ندارد قرآن است .
🔶عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ
قرآن عزتی دارد که انصار و اعوان آن هم عزیز هستند و هیچ قدرتی در آنها اثر ندارد
🔶حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ
قرآن به حق متصل است و هیچگاه انصارش ذلیل نمی گردند
🔶فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِیمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ
اصل ایمان در قرآن است
کسی که ترقی در ایمان را می خواهد باید قرآنی که اوصافش گفته شد بخواند
🔶یَنَابِیعُ الْعِلْمِ و بحوره
قرآن چشمه سار علم است و دریاهای علم در قرآن است (هیچ عالمی ادعای یادگیری کل قرآن را ندارد و قرآن برای هر فرد حرف جدیدی دارد )
🔶رِیَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ
باغ عدالت قرآن است و برکه های[غُدارتُه] عدالت در قرآن است
■ در مقدمه کتاب البیان فی تفسیرالقرآن اثر آیت الله ابوالقاسم خویی که در مورد اعجاز قرآن است ، چند صفت قرآن مانند پیشگویی ،اعجاز و ...را ذکر می کند که یکی از موارد آن اعتدال قرآن است آیات مختلفی داریم مانند :
■ سوره مبارکه النساء آیه ۵۸《 إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها...》
■ سوره نحل آیه ۹۰
《إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسانِ》
■ آیه ۲۹اسراء 《لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ ...》
■ ۱۹۲سوره بقره 《فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ ...》
■ آیه ۸۵هود 《وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ ...》
🔶أَثَافِیُّ الْإِسْلَامِ وَ بُنْیَانُهُ
ستون و پایه [اَثاقیّ]اسلام قرآن است .بنیان اسلام به قرآن است
🔶وَ أَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَ غِیطَانُهُ
صحرای وسیع [اَودیه]و کشتزار حق در قرآن است .قرآن برای انسانهای مستعد نجات و صعود است. به شرط آنکه کشتزار وجود ایشان مستعد باشد .استرداد را باید کسب کرد.
■ طبق آیه ۳۰سوره روم. 《 فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه》
همه انسانها فطرت خداجویی دارند باید این فطرت ارزنده نگه داشته شود.
🔶وَ بَحْرٌ لَا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ
قرآن دریایی است که هرچه برداشت کننده [مُستنزِف]از معارف و تفسیر آن برداشت کنند تمام نمیشود [لایَنزفُه]
🔶وَ عُیُونٌ لَا یَنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ
و چشمه ساری است که کشنده ی آب[ماتِح] هرچه از آن آب بیرون بکشد. آب آن کم نمیشود[لا یَنضب] برای همه حرف جدید دارد وقتی باطهارت سراغش بروند حرف جدید دریافت می کنند
🔶وَ مَنَاهِلُ لَا یَغِیضُهَا الْوَارِدُونَ
قرآن چشمه ها وآبشخورهایی دارد برای کسانی که وارد آن شوند از آن چشمه ها کم نمیشود.[لایَغیضُ]هرچه انس با قرآن بیشتر معارف دریافتی هم بیشتر می گردد .
🔶مَنَازِلُ لَا یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ
قرآن منزلگاهی است که مسیر ان [نَهَجها] پیچ و خم ندارد که بعضی مسافران راه گم کنند برای همه سر راست است
■ آیه ۸۲سوره اسراء 《وننزل من القرءان ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین ولا یزید الظلمین إلا خسارا》
🔶وأَعْلَامٌ لَا یَعْمَى عَنْهَا السَّائِرُونَ
این جاده نشانه هایی دارد که از چشم سِیر کنندگان (کسانی که از شرایط حال حاضر خود ناراضی هستندو تصمیم دارند رشد کنند )مخفی نمیشود .
امکان ندارد کسی برای هدایت سراغ قرآن رود و قرآن به او آموزش ندهد
🔶وَ آکَامٌ لَا یَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ
قرآن تپه مرتفعی [آکامُُ]است که جویندگان از او نمیتوانند عبور کنند[لایَجوز] هر چه بروند به دامنه آن هم نرسیدند
🔶جَعَلَهُ اللَّهُ رِیّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ
خدا قرآن را وسیله ی سیرابی[رَیّاً] عطش علما قرار داد .
تا دل معنویت را نخواهد ،طالب آن نباشد چیزی به او نمی دهند .
حکمت ۴۵۷:دو گروه هیچگاه سیراب نمیشوند. ۱- طالب علم ۲- طالب دنیا
🔶وَ رَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ
کسی که با شدت در قرآن جستجو کند قرآن بهار قلب اوست حضرت در مورد پیامبر (ص)هم فرمود ایشان بهار زمانه هستند.
قرآن و پیامبر (ص)جدا شدنی نیستند
🔶وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ
قرآن راه روشن[محاج] برای انسانهای صالح است
🔶وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ
قرآن دارویی است که بعد از او هیچ دارویی نیاز نیست و بیماری [داءُ]سراغ ما نمی آید .
همه اینها به شرط است، ملاک عمل به قرآن است حفظ الفاظ قرآن خوب ولی مهم تر حفظ کننده ی احکام قرآن در مواقع زندگی است .
✳️روایت از امام باقر ؛
حضرت باقر علیه السّلام فرمود: قاریان قرآن سه گروهند:
الف) قرآن مى خواند و آن را سرمایۀ کسب خود قرار مى دهد،و به وسیلۀ آن از پادشاهان طلب مستمرى مى کند،و به مردم بزرگى مى فروشد،
ب) و دیگری قرآن بخواند و حروف آن را حفظ کند ولى احکام و حدود آن را ضایع گرداند،
ج) مردى که قرآن خواند و داروى قرآن را بر دل دردمندش نهد و با آن شب زنده دارى کند، و روزش را به تشنگى بسر برد،و در هنگام نمازهایش و در مساجد بدان قیام کند،و از بستر خواب خود به احترام آن دورى کند،
خداوند به وسیلۀ آنان بلا را بگرداند،و به برکت اینان خداى عزّ و جل شر دشمنان را باز دارد،و به برکت آنان خداوند از آسمان باران نازل کند.بخدا سوگند اینان در میان قرآن خوانان از کبریت احمر کمیاب ترند.
🔶وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ
قرآن نوری است که ظلمتی با او نیست
🔶 وَ حَبْلًا وَثِیقاً عُرْوَتُهُ
قرآن طنابی است که در فاصله هوایی که در آن گره های مستحکم دارد نجات از چاه دنیا با دستاویز این گره ها میسر است .
🔶وَ مَعْقِلًا مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ
قرآن پناهگاهی[معقِل] است که قله[ذروتُه] آن مرتفع است
🔶و عزا لِمَنْ تَوَلَّاهُ
قرآن برای کسی که قرآن را متولی امور خود قرار داد و هرکاری را با اجازه قرآن انجام داد ،عزت است
🔶 وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ
قرآن سلم و پناهگاهی است برای کسی که داخل قلعه آن شود در امنیت نگه داشته می شود .
🔶هُدًى لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ
قرآن برای کسی که اعتماد[اِئتَمَ]به قرآن کند هدایت است
🔶وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ
قرآن باعث پذیرش عذر کسی است که قرآن را بانوان دین و آئین [نِحله]پذیرفت
🔶وَ لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ
کسی صحبت مستحکم قرانی نماید هیچکسی او را نمیتواند شکست دهد
🔶شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ
اگر با کسی مخاصمه علمی داشتند و با قرآن استشهاد نمودند ،قرآن آنها را تصدیق می کند
🔶وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ
قرآن باعث پیروزی [فلجاً]کسی است که احتجاج به قرآن نماید
اهل بیت در پاسخ به شبهات به قرآن ارجاع می دادند
🔶وَ حَامِلًا لِمَنْ حَمَلَهُ
کسی که قرآن را حمل کند( حمل کننده احکام قرآن ،عامل به قرآن ) قران او را حمل میکند به جایی که باید برسد ،می رساند
✳️پیامبر (ص)فرمود کسانی که قرائت قرآن می کنید تقوا داشته باشید من مسئول رساندن قرآن به شما مردم هستم و شما مسئول هستید به سبک قرآنی که مشخص بود چرا عمل نکردید !!
🔶وَ مَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ
قرآن می تواند مرکز سیر و سلوک و مرکب راهواری[مطیه] باشد برای کسی که به آن عمل می کند.
🔶آیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ
قرآن مدال و نشان کسی است که خود را با قرآن نشانه گذاری [تَوَسم] نموده.
🔶وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلْأَمَ
قرآن سپر برای کسی است که قرآن را بپوشد (لباس زیور تقوا ا از قرآن بدست آورده به تن کند )
🔶وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَى
قرآن برای کسی که حافظ معارف قرآن باشد [وَعی]،علم آموز است
🔶حَدِیثاً لِمَنْ رَوَى
قرآن برای کسی که روایت کند [رَوی']کلام پرارزش است.
🔶 وَ حُکْماً لِمَنْ قَضَى
قرآن برای کسی که با قرآن حکم کند [قضی] حکم درستی است .
✳️در خطبه ۱۵۸حضرت فرمود :این قرآن مقابل دیدگان شماست قرآن را به نطق آورید. ولی قرآن باهیچ یک از شما حرف نمی زند ،من مفسر قرآن هستم .
نهج البلاغه شرح قرآن است
کسی که قرآن را متولی امر خود قرار داد و همانطور که در قبل آمده هر کار خود را با اجازه قرآن انجام دهد ،این صفات قرآن شامل او می گردد .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
الحمد لله رب العالمین
الحمدلله رب العالمین