بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۱/۲۴ - ۲۲رجب المرجب
💢بخش دوم خطبه ۱۹۵💢
کتاب فیض الاسلام ۱۸۷
♦️لَا یَلْوِیهِ شَخْصٌ عَنْ شَخْصٍ
هیچکس نمی تواند خدا را از کس دیگر منحرف نماید.[لا یلویه]
دغدغه انسان از اینکه در میان میلیارد ها موجود از نگاه خدا جا نماند.
هیچ شخصی حواس خدا را پرت نمیکند، که از شخص دیگر غافل شود
♦️وَ لَا یُلْهِیهِ صَوْتٌ عَنْ صَوْتٍ
هیچ صدایی خدا را از شنیدن صدای دیگر باز نمی دارد
هیچ صوتی از صوت دیگر، خدا را مشغول نمیکند.همه را می بیند و به همه آگاه است.
♦️وَ لَا تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْبٍ
هبه کردن به کسی خدا را منع نمی کند از هبه کردن به شخص دیگر.
خداوند اینطور نیست که به دلیل هبه و اعطا به شخصی ،از دیگران سلب کند .
♦️ولَا یَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَةٍ
اینطور نیست خدا در لحظه ای که به دیگری غضب می کند نتواند به دیگران مهربانی کند .
خداوند به کسی می بخشد در همان لحظه از کسی سلب میکند.از روی حکمت کار می کند همه را یکدست نمی بخشد یا همه را یکدست رد نمی کند.
اگر استعداد خود را بروز دهید خدا به شما عطا میکند، در همان لحظه از دیگری انتقام می گیرد. خداوند یک جنبه کار نمی کند
♦️وَ لَا تُولِهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَابٍ
رحمت خداوند به کسی او را از عقاب دیگری سرگردان نمی کند [لا تولهه]
رحمت خداوند او را از عقاب باز نمی دارد.
♦️لا یُجِنُّهُ الْبُطُونُ عَنِ الظُّهُورِ
خداوند به باطن توجه نمود ولی اینطور نیست که باطن پرده ای بیندازد و از ظاهر غافل نماید
اگر دید خدا به اسرار و باطن عالم بود اینگونه نیست از ظواهر غافل شود.
♦️وَ لَا یَقْطَعُهُ الظُّهُورُ عَنِ الْبُطُونِ
ظاهر برای باطن حائل ایجاد نمی کند
باطن نمی تواندظاهر را برای خدا بپوشاند.
ظاهر هم نمی تواند باطن را از خدا بپوشاند.درهمه حالات شما در محضر پروردگار هستید
✳️عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم.تمام حالات شما را خدا میداند و متناسب آن توفیق می دهد
♦️قَرُبَ فَنَأَی وَ عَلَا فَدَنَا
خدا نزدیک است در همان حال دور است.
قرب خدا علمی ست، نزدیک است چون علم دارد.
دور است بُعد او مقامیست ،چون مقام او دور است دست یافتنی نیست.
دور است در همان حال نزدیک است.
خدا نزدیک است ولی قرب ظاهری نیست ،از نظر شأن دور می باشد . او واجب الوجود است و ما ممکن الوجود هستیم . و در حالیکه بلندمرتبه می باشد قرب و نزدیکی دارد و از همه حالات شما با خبر است .
♦️وَ ظَهَرَ فَبَطَنَ وَ بَطَنَ فَعَلَنَ
خدا آشکار است ولی ناپیداست . نشانه های او را می بینیم ولی ناپیداست.
کنه خدا ناپیداست
پنهان است ولی به هر جا نگاه می کنیم آثار وجود خدا را می بینیم .
♦️وَ دَانَ وَ لَمْ یُدَنْ.
جزا می دهد[دانَ] ولی کسی نمیتواند خدا را مواخذه نماید و جزا یا عقوبت کند چون او حاکم ،عادل و.. علی الطلاق می باشد .
♦️لَمْ یَذْرَأِ الْخَلْقَ باحْتِیَالٍ، وَ لَا اسْتَعَانَ بهِمْ لِکَلَالٍ.
خدا عالم را خلق نمود ولی اینطور نبود که چاره اندیشی [اختیال] یا مهندسی نماید و خلق کند و اینگونه نبود که از روی خستگی[کلال] از دیگران کمک بگیرد .
به طور مثال او میدانست که شرط الگو و اسوه پذیری آن است که زندگی رهبر مثل مردم باشد لذا پیامبران را از جنس بشر قرار داد نه اینکه احتیاج به پیامبران داشته باشد .
خداوندخلق کرد و برای هدفی هم خلق کرد اما در این خلق تفکر و اندیشه نکرد.
از مخلوق طلب کمک نکرد.
برای اداره عالم اظهار خستگی نکرد که به دیگری واگذار کند.
خدا هست و با قدرت و قوت کار خود را ادامه می دهد.
پس از آگاهی دادن درباره نظام خلقت و توحید و نبوت و بیان مطالب مهمی از هدف خلق عالم و پس از اتمام حجت به تقوا توصیه می فرمایند ؛
♦️أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بتَقْوَی اللَّهِ، فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ
شما را سفارش میکنم به تقوا یی که دو صفت " زمام وقوام " را دارد.
تقوا در وجود کسی نهادینه باشد اورا از افتادن در چنان مسائل مهار میکند.
۱. ترمزی هست [زمام]که از سقوط جلوگیری می کند.. تقوا افسار و مهاری درمقابل نفس است و تنها چیزی که می تواند افسار نفس را بکشد ،تقواست .
۲. و قوام است، ستون زندگی که برآن استوار است تقواست. تقوا نباشد زندگی بر روی آب بنا شده ، به ستونی تکیه نباشد قطعا فرو خواهد ریخت.
تقوا ستون مستحکم است که پابرجا نگه میدارد.
تقوا نظم زندگی ست.انسان متقی در زندگی می داند چه کند و چه نکند ،چه بخورد و چه نخوردو ... لذا نظم در زندگی دارد.
♦️ فَتَمَسَّکُوا بوَثَائِقِهَا
ای مردم حال که تقوا دو صفت خوب دارد ، دو مطلب را رعایت کنید.
۱- تمسک به دستگیره [وِثاقِ]جویید
ظاهر تقوا هر چه هست رعایت کنید..
دینداری یک ظاهر الصلاحی میخواهد. اهل تقوا ظاهر امر دست بهر کاری نمی زنند.
♦️وَ اعْتَصِمُوا بحَقَائِقِهَا
۲- به ظاهر اکتفا نکنید بلکه حقایق تقوارا هم رعایت کنید.
غیبت ظاهر گناه است اما باطن آن دیدن گوشت برادر مرده است.
به دستگیره های محکم تقوا که مانند گره های روی طناب هستند متمسک شوید که اگر این دستگیره ها را نگیرید ،سقوط می کنید.
در حالیکه ظاهر شریعت را رعایت می کنید، در جاییکه کسی هم حضور ندارد معنویت را رعایت نمایید و ملتزم به حقایق ایمان و تقوا باشید .
در خطبه ۳۲نهج البلاغه حضرت مردم را تقسیم بندی می فرمایند و اینطور بیان می دارند که دسته ای از مردم ؛
《وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَیَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَیْسَ مِنْ ذَلِکَ فِی مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى》
برخى با پستى و ذلّت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، که خود را به زیور قناعت آراسته، و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز، در هیچ زمانى از شب و روز، از زاهدان راستین نبوده اند.
♦️تَؤُلْ بکُمْ إِلَی أَکْنَانِ الدَّعَةِ،وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ
اگر تقوا را مر اعات کنید :
الف. شما را بر میگرداند [تَوُل]به محل آرامش وآسایش.[الدعه]
وطنی هست [اوطان]پر وسعت و پر از رزق و روزی.
شما را نمی برد بلکه باز میگرداند چون از آنجایید به وطن اصلی خود بر می گرداند
(این کلمه بازگرداندن نشان میدهد که ما اهل بهشت بوده ، امدیم و باز می گردیم)
♦️ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْز
ب. تقوا شمارا به یک پناهگاه حفاظت شده[حِرز] می برد.
تقوا پناهگاه مستحکمی می باشد که نگهدارنده است .
به طور مثال بعضی می گویند چه کنیم که سحر و جادو در ما اثر نکند ،پاسخ این است که تقوا داشته باشید
♦️وَ مَنَازلِ الْعِزِّ،
فِی «یَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ»
ج. به منازل عزت می برد.
بخشی از آن در دنیاست و بخش اعظم در موطن اصلی.
《 ولو اَنَ اهلَ القُریٰ امَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا علیهم بَرَکاتٕ منَ السَّماءِ و الاَرضِ اعراف - ۹۸ 》اگر مردم اهل تقوا بودندهر آینه برکات اسمان و زمین را بروی آنان می گشودیم.
منزل عزت و پر وسعت قیامت است.
به منازل پر سود میرساند در چه زمان!!!
♦️فِی «یَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ»
این نعمتها در روزی داده می شود که قیامت بر پا می شود.
ویژگی شروع قیامت :
در همان روزی که چشمها از بهت خیره می شود.[تَشخَص]شما در آسایش هستید چون تقوا دارید. آنجا تقوا سود می دهد.
✅ امام جواد علیه السلام :کسی که تقوا داشته باشد مردم او را دوست دارند و لو اینکه خودشان تقوا نداشته باشند .
♦️وَ تُظْلِمُ لَهُ الْأَقْطَارُ
شرح آنروز :
تاریک می شود برای چشم ها تمام اطراف و اکناف.[الاَقطار] خورشیدی در میان نیست که روشنی بخش عالم باشد.اما شما به سبب تقوا خوشحالید.
♦️وَ تُعَطَّلُ فِیهِ صُرُومُ الْعِشَارِ
چنان روزیست که گله شتران نفیس[عِشار] رها شده .[صُرومُ]
از روی هول و هراس فکرها از ذهن رفته واشیا قیمتی مورد توجه قرار نمی گیرد
وقتی همه اطراف برای فرد تاریک می شود ظلمت همه جا را می گیرد، گله گله شتر باردار که در دنیا خیلی با ارزش بود، کسی نگاه نکرده و ارج نمی نهد.
♦️و ینفخُ فی الصور، فتَزهَقَ کلُ مُهجَةٕ
با صدای نفخه صور همه قلبها [مُهجه]از حرکت می ایستد.[تزهق]
♦️ وَ تَبْکَمُ کُلُّ لَهْجَةٍ
و تمام لهجه ها و زبانها لال می شوند[تبکم]
♦️تَذلُّ الشُّمُّ الشَّوَامِخُ وَ الصُّمُّ الرَّوَاسخُ،
کوههای سربفلک کشیده فرو می ریزد
مکانهای مرتفع و کوهای بلند مرتبه[شوامخ] در هم کوبیده و ذلیل و خوار می شوند و تخته سنگهای [الصم] مستحکم و سرسخت[رواسخ] در هم کوبیده می شوند.
♦️فَیَصِیرُ صَلْدُهَا سَرَاباً [رَقْرَاقاً] رَقْرَقاً
آنچنان در هم کوبیده میشوند که مانند سراب لرزان [رقرقا]می مانند.
سراب از دور یک آب مواج دیده می شود.وکوههای شکسته و فرو ریخته با آنهمه عظمت بشکل سراب متلاطم تبدیل می شود
یک خیال و وهم می ماند .
♦️و مَعْهَدُهَا قَاعاً سَمْلَقاً،
چنان لرزه تمام جایگاه کوهها صاف و مسطح[قاعاً] می شودبدون تپه و فراز و فرود.
تمام کوهها و دره ها طوری صاف می شوند[ سَملَقا] که گویا از اول صاف بوده و هیچ برآمدگی یا فرورفتگی نبوده است .
✅ در این روز سخت و پر دلهره همه دنبال پناهگاه هستند آرامش بگیرند.شما اهل تقوا در پناه و آرامشید. نگران نیستید چون بهشت روبروی شماست و تقوا شما رابه مقصد میر ساند.
♦️فَلَا شَفِیعٌ یَشْفَعُ وَ لَا حَمِیمٌ یَنْفَعُ وَ لَا مَعْذرَةٌ تَدْفَع
هیچ شفیعی نیست که مشکل انسان را رفع کند و هیچ رفیق گرمی به کار انسان نمی آید و هیچ معذرت خواهی نمیتواند عذاب را از کسی دفع نماید .《ما لظالمین من حمیمٕ و لا شفیعٕ یُطاع غافر -۱۸ 》
- شفاعت هیچ شفیعی مورد قبول نیست
« فلا شفیعٌ یَشفع »
- هیچ دوست صمیمی و دلسوز فریاد خواهی و کمک رسانی ندارد.
« ولاحمیمٌ یَدفَع »
- هیچ معذرتی هم پذیرفته نمی شود.
« ولا معذرَةٌ تَنفَع »
《 فیومئذٕلا یَنفعُ الذین ظلَموا معذِرتُهم و لاهم یُستعتَبون روم - ۵۸ 》
فردا روز پذیرفته نمیشود،چون امروز روز عمل است فردا روز حسابرسی هست.
اللهم اخْتم لنا بالسعادة
✳️چند نکته
۱- بحث شفاعت :شفع یعنی جفت در مقابل وتر به معنای تک
فرمودند شما باید شفیع داشته باشید. فلاسفه می گویند که سنخیت است که دو نفر را به هم وصل می کند در قیامت انسان باید چیزی داشته باشد که بدنبال کسی باشد. او را کامل کند. اگر هیچ چیز مثبتی در انسان نباشد شفیعی نمی تواند باشد که به او سود دهد .
۲- حضرت فرمودند هیچ شفیعی نیست که شفاعت کند. سوال پیش میآید که چطور هیچ شفاعتی پس از نفخ صور نیست؟
یکی از پاسخها اینست: شفاعت مربوط به قیامت است نا برزخ .
حضرت در مورد برزخ و نفخ صور صحبت می کنند. لذا می فرمایند در برزخ شفاعت نیست
در روایت امده از برزخ بترسید در قیامت شفاعت داریم .
از اصول مکتب امامیه شفاعت است .
حضرت فرمود انسان گنهکار شفیعی ندارد ولی اگر اعمال نیک باشد شخص شفیع هم دارد .
✳️امام باقر علیه السلام :در روز قیامت احدی نیست مگر محتاج شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند .
۳- اگر متمسک به اموری باشیم مورد شفاعت ائمه علیهم السلام قرار می گیریم .
امام کاظم علیه السلام فرمودند: لحظه ایکه پدرم خواست از دنیا برود فرمود فرزندم این وصیت من ؛به هیچ وجه به شفاعت ما نمیرسد کسی که نماز را خفیف بشمارد .
استخفاف نماز یعنی آداب،وقت آن را به جا نیاوردن . ترک الصلواه جدای از استخفاف است.
نماز می تواند گلایه کند یا راه شفاعت را باز کند .
✳️ روایت : که کسی که آخر وقت نماز می خواند. نماز شکایت می کند خدایا مرا ضایع کرد اورا ضایع کن .
《لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً مریم - ۸۷》
《...وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ ؛ انبیا- ۲۸》
کسانی که دین را انتخاب کردند ذیل دین قرار گرفتند این اعتراف و اذعان باعث می شود که شفاعت شامل حالشان گردد
۴- تقوا چیست و چه موقع به کار میآید ؟
درحکمت ۱۳۰نهج البلاغه حضرت هنگام بازگشت از صفین خطاب به مردگان قبرستانی فرمودند :
ساکنان خانه هاى وحشت و محله هاى تهى ، ساکنان گورهاى تاریک، اى در خاک فرو رفتگان، اى غریبان ، اى ترسندگان، شما در رفتن بر ما پیشى گرفته اید و ما از پى شما خواهیم آمد.
اما دیگران در خانه هایتان، آرمیده اند. وزنانتان، دیگران آنان را به زنى گرفته اند،
و اما اموالتان در میان دیگران تقسیم شد. اینها خبرهایى بود که ما داشتیم،
شما چه خبر هایی دارید؟
[سپس، به اصحاب روى کرد و فرمود:]
اگر اینان رخصت سخن گفتن مى داشتند، به شما مى گفتند که بهترین توشه ها تقوا و پرهیزگارى است.
اللهم اختِم لنا بالسعاده
غفرالله لی و لکم
﷽ شرح خطبه ها
۱۴۰۱ /۱۱/۲۳ - ۲۱ رجب
💢خطبه۱۹۵💢
کتاب فیض الاسلام ۱۸۷
توحید، نبوت ، تقوا
💠الحمدُ للهِ الذی اَظهَرَ مِن آثارِ سلطانِه و جلالِ کبریائِهِ
حمد مختص خدایی که آشکار کرد [اظهرَ] از آثار سلطنت و بزرگی و جلالت کبریایی خود،
💠ما حَیَّرَ مُقَلَ العیونِ مِن عجائبِ قدرتِه
حیران کرده است [حیَّر] تمام چشمان عقول را [مُقَل] از بس که قدرت خدا عجیب است.
💠و رَدَعَ خَطَراتِ هَماهِمِ النُفُوسِ مِن عرفانِ کُنهِ صفتِهِ
بازداشته است [ردع] از خطورات و صدای مبهم و همهمه[هماهم] انسانها را از اینکه بتوانند به کنه صفات الهی علم پیدا کنند و صفات باطن الهی را فهم کنند.
حمد مختص ان خدایی که دیدنی نیست، ولی آثار او دیده میشود (آیات انفسی و آفاقی ) که این اثار نعمت، چشم عقل را حیران کرده است.
تازه یک نشانه هایی از خدا هستند.
خدا همه ی قدرت خود را بر خلق اسمان و زمین نگذاشته . اراده کرده و ذره ای از قدرت مندی خود این کهکشان عطیم را خلق کرده که از عجایب قدرت است.
لفظ " هماهم" اگر همهمه انسان باشد. انسانها هر چه خواستند صفات و کنه خدا را فهم کنند ، عاجز ماندند.
و اگر " هماهم " معنای همت باشد.
انسانهای با همت وقت صرف کردند تا کنه صفات را فهم کنند سر در نیاوردند. چون ذات خدا شناختنی و دست یافتنی نیست.
انقدری هست که در همین آثار و نعمت ها تامل و دقت کنید حیران می شوید.
اگر کسی عظمت خدا را دید " صغُرَ ما دُون"
هم دیگران و هم نفس خود در نظرش کوچک می شود. چون عظمت آثار خدا را دیده است.
امیرالمومنین در بخشهای مختلف راجع به دبده نشدن خدا موارد متعددی دارد. و تاکید بر این دارد که شما نمی توانید خدا را وصف کنید از عهده شما خارج است.
در مرحله پایین تر می فرماید : مگر شما میتوانید یکی از مخلوقات خدا را توصیف کنید . از وصف آنهم عاجز هستید، چه برسد به توصیف ذات خداوند.
در خطبه ۱۱۲ فرمود: 《 هَلْ تُحِسُّ بِهِ إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا، أَمْ هَلْ تَرَاهُ إِذَا تَوَفَّى أَحَداً؟ 》
ایا زمانی که ملک الموت برای جان گرفتن وارد خانه میشود متوجه اومی شوید!!!
ایا جنین در بطن مادر قبض روح می کند میدانید چگونه وارد میشود!!!
ایا از بیرون وارد مبشود یا از ابتدا همراه جنین بوده!!!
هنوز یک مخلوق خدا را نشناخته و قدرت وصف ندارید .《کَیْفَ یَصِفُ إِلَهَهُ مَنْ یَعْجَزُ عَنْ صِفَةِ مَخْلُوقٍ مِثْلِهِ؟》چگونه خالق انرا شناسایی می کنید.!!!
در خطبه ۱۶۵ طاووسیه می فرماید:
《اِن و اذا تَصَفَحَت شَعرهً شَعَراتِِ قَصَبهِ اَرَتکَ حُمرَتاً وَردِیَه و تارهً خُضرَهً زَبَرجَدیه ، و احیاناً صُفرهً عَسجدِیَه 》
هرگاه بدقت تامل کنی به مویی از موهای پر بنگری رنگ آمیزی یکبار بتو سرخ مانند گل سرخ و باردیگر سبز زبرجد رنگ نشان می دهد.و گاهی بشکل زرد طلایی [عسجدیه]. همزمان سه رنگ مختلف دارد وقتی باد بوزد از هر زاویه که دیده شود رنگ خاص تبلور می کند.
اگر توانستید طاووس را وصف کنید وصفی متناسب با زیبایی او باشد. در پایان اقرار به عجز خود خواهید کرد.
ممکن است ملک الموت دیده نشود ولی طاووس قابل دیدن و لمس کردن است.
وقتی مخلوق لمس کردنی برای شما قابل توصیف نیست، چگونه میتوان ذات و قدرت خدا را فهم و وصف کرد!!!
ملائک که از نوع انسان بالاترند اگر کنه خدا را ببینند، می فهمند که خود هیچ اند. چند هزار سال به سجده اند اما به کنه ذات پی نبرده اند، چون ذات شناختنی نیست.
تنها چیزی که میشود گفت : آثار سلطنت او مشاهده کنید از آثار پی به موثر ببرید.
💠و اشهَدُ اَن لا الهَ الَّا الّلهُ شهادهَ ایمانِِ و اِیقانِِ و اخلاصِِ و اِذعانِِ
شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست و این شهادت فقط صرف یک شهادت نیست بلکه چهار ویژگی دارد.
//شهادت همراه با "ایمان " که مرتبه ای بالاتر از اسلام است.ولی به یقین نرسیده ممکن است لغزش داشته باشد.
//شهادت به توحید که همراه با " یقین " است.
//شهادت با " اخلاص " که نفی ما سوی الله است.جز خدا کسی را حساب نکند.
//شهادت به یگانگی که همراه با " اعتراف عملی" باشد.
تمام اعمال و اخلاق، ارتباطات متناسب با همین عقیده توحیدی و" لا اله الا الله " باشد.
لعظ اله و الله در عرب مورد توجه قرار گرفته معانی معروف و مشهور آن:
اله کسی ست که سزاوار واله و شیدایی باشد. جز الله شیدای دنیا و ثروت نشوید.چون فقط الله سزاوار است.
معنای دوم : ملجا و پناهگاه ،
هبچ کسی جز خدا سزاوار نیست که به او پناه برده و همه امور را به او تفویض کنیم. تنها پناهگاه الله است.
دکر " لا اله الا الله " فقر می آورد چیست !!!
پیامبر فرمود: 《 الفقرً فخری 》فقر فخر من است.، این چه فقری ست که افتخار دارد!!
همه روایات بر ضد فقیر بودن است تاکید بر تلاش و کار و کوشش است. نه اینکه بااختیار مسکین بودن را انتخاب کنیم مگر خدا بر کسی مقرر کرده باشد..و فقر حُسن نیست.
این فقر ، فقر ذاتی ست. 《 یا ایها الناسُ انتمُ الفقراءُ الیَ الله》همه شما فقیر درگاه او هستید و از خود هیچ ندارید. همه ی وجود ما وابسته به خداست.
ذکر" لا اله الا الله " فقر مادی ندارد بلکه غنای مادی به همراه دارد.. و فقر آن فقر ذاتی ست می فهماند که فقیر خدا هستیم. می فهمد غیر او هیچ است.
می فهمد در عالم همه کاره خداست.
《لا موثرُ فی الوجود الا الله》ذاتاً فقیر است را می فهمد.
پیامبر فرمود: به این ذکر مداومت کنید در نور الله اعظم هستید.
برای سرانجام رسیدن کارها ، عصمت امور حفظ شود، کار به سرانجام برسد.شهادت به توحید و نبوت: " لا اله الا الله محمدُُ رسول الله" مداومت کنید.
💠و اَشهدُ اَنَ محمداً عبدُهُ و رسولُهُ
شهادت می دهم به رسالت پیامبر خاتم ( ص ) قبل از شهادت به رسالت خاتم ، شهادت به عبد بودن که مقام عبودیت والاست و او را به رسالت رساند.
صحبت از قدرت خدا بود به شهادت دادن بر پیامبر ختم شد.از این بابست :
یکی از آثار قدرت خدا پیغمبر و رحمت واسعه است که عالم را نجات داد.
زمان جاهلیت که تمام وجود انحراف بود مردم با چنین پیامبری رشد کرده و سلمان و مقداد ترلیت شدند.
و این عظمت خداست که بنده ای را تربیت کرد که از حضیض ذلت به اوج عزت و حریت برساند. که در بند غیر از خدا نباشند.
پیامبر نمود قدرت خدا بود..
💠اَرسَلَهُ و اَعلامُ الهُدی دارِسُهُُ ، و مَناهِجُ الدّینِ طامِسَهُُ
پیامبر آمد در حالیکه نشانه های هدایت در جامعه کهنه و مندرس شده بود[دارَسَ]
در فاصله ۶۰۰ سال فترت بعد از پبامبر اولولعزم قبل عیسی بن مریم ، مسجد و مناره و دین نشان از تقوا نداشت.گرد و غبار شبهات وزیده و مسیردین محو شده بود.[طامس] افکار انحرافی در جامعه چنان زیاد شده بود که طریق دین محو گردیده بود .
پیامبر مبعوث شد.
💠فَصَدَعَ بالحقِّ ،
۱. در چنان وضع پیامبر آنقدر زحمت کشیدتا کهنگی جامعه را به جایی رساند تا باطل را شکافت [صدع] و از درون آن حق راآشکار کرد. و مردم حق رادیدند.
از انحراف اعلام انزجار و اوامر الهی را پیاده کرد بدون تقیه با خرافات جنگید.
💠و نَصَحَ لِلخلقِ
۲. پیامبر شروع به نصایح و دلسوزی مردم کرد.انقدر دلسوزی که قران فرمود : برای این مردم نزدیک است که جان خود را بدهی.
《لَعَلَکَ باخِعُُ نفسَک؛ شعرا- ۵ 》
مهربانی پبامبر برای جامعه اسلامی محدود به حیات او نبود .
پبامبر رحمت دائمی ست ، بمیرد هم زنده است. ادم (ع) در توسل خود به پیامبر و اهل ببت متوسل شد که ظاهرا بدنیا نیامده بودند. حال که هست و رحمت او بر مردم و جوامع رساناست .
💠و هَدیَ اِلیَ الرُّشدِ
۳. مردم را به سوی کمال هدایت کرد آنان را در حد پایین نگه نداشت.طالبان را بسوی کمال هدایت کشاند. که هبچ کجا حد یقف نباشد، فارغ شدن معنا ندارد.فقط با مرگ فراغت حاصل میشود.
💠و اَمَرَ بالقَصدِ صلی اللهُ علیهِ وآله
۴. مردم را به میانه روی و عدل و داد ، دوری از ستم دعوت می کرد. که درود خدا بر این پیامبر که توحید را با این زیبایی و رسا بیان کرد.
✅ اگرحضرت پیامبر را چنین معرفی می کند. او چنین بود و چنین کرد یعنی شما هم چنین باشبد.اسوه شما باشد واز کار او الگو بگیرید.و چونان او عمل کنید.
توصیه اخلاقی :
توحید و نبوت را بعنوان مقدمه ذکر می کند تا جریان مربوط به انسانها را بیان کند.
💠وَاعلَمُوا عبادَاللّهِ ، اِنَهُ لم یَخلُقُکم عَبَثاً
خدایی که پیامبر را فرستاد به عبث اینکار نکرد. شما را بیهوده خلق نکرد.
هریک از مخلوقات ماموریتی دارند انسانها آمدند وظیفه و ماموریت خود انجام بدهند.
هر یک از شما باید باری را بردارید.هدف خلقت خود را باید کشف کنید.
💠ولم یُرسِلُکم هَمَلاً
خداوند بعد از خلقت شما را بی سرپرست[هَملا] رها نکرده ، بیهوده که خلق نشدید.راهنمایی هم هست که شما را راهنمایی میکند.
✅ در مواردی تاکید لازم نیست ولی گاهی تاکید برای انست که عمل بگونه ایست که گویا اعتقادی نیست.
مانند دانش آموزی که صفر گرفته معلم او را یادآور میشود که تو دانش آموز هستی !!
(در حالبکه او مبداند دانش اموز است ) یعنی عمل تو متناسب با دانش آموزی نیست.
بندگان میدانند که بیهوده خلق نشدند ولی رفتار و عملکرد طوری زندگی می کنند ، گویا به هدف و مقصد رسبدن در کار نیست.
وقتی در عمل اینگونه نیستبم حضرت تاکید می کند و قسم میخورد.تا باور کنیم تا عمل متناسب با باور باشد.
💠عَلِمَ مَبلَغَ نِعَمِهِ علیکم، و اَحصی احسانَهُ اِلیکم
خداوند میزان نعمت هایی را که به شما داده می داند ، شمارش کرده، تمام نعمتهای داده شده را به عدد آورده ، و همه را میداند.
✅ خدا عالم است ، یک باور برای ماهست ولی آیا در زندگی هم جاری و ساری هست !!!
می داند چه ظرفیتهایی در شما نهاده ، چه ابزار و امکاناتی در اختیار شما گذاشته انکار نکنید، اعلان ناتوانی نکنید. مواخذه میکند چرا پیگیری نکردید!! چرا دنبال آن نرفتید!!
چون شمارش احسان و ظرفیتها را میداند در مقابل دانستن باز خواست هم می کند.
برای رسیدن به آن هدف عالی تجهیزات و امکانات ، ظرفیت درونی هم داده ، آمادگی طی کردن در این مسیر را عنایت کرده ، شما استعداد خود کشف و ظرفیت خود را بشناسید.
《لا یکلفُ الله نفساً الا وسعَها》
(خدا از ما انتظار زیاد ندارد یک ترجمه اشتباه است.)
هر چه امر کرده و خواسته ، ظرفیت انرا داده ، بیش از ظرفیت خدا نخواسته.
و ظرفیت انسان ملک شدن و بلکه بالاتر از آن رسیدن است.
اگر نمی توانستیم و ظرفیت رسیدن نبود تکلیف ما لا یطاق بود.
پس ظرفیت را میداند نعمتهای داده را علم دارد ،میگوید حرکت کن و نترس ، فقط همت می خواهد.
حال که میداند و امر کرده پس :
💠واستفتِحُوهُ
۱. طلب فتح کنید دربهای بسته را برای شما فتح باب میکند.وقتی خدا مقدمات ، وسیله هدایت را فرستاد وظیفه شماست که از خدا طلب کنید .فتح باب دعا ، التماس و تضرع می خواهد.
💠 واسْتَنجِحُوهُ
۲. برای رسیدن به مقصود و مطلوب [نجاح]از خدا طلب کنید که شما را به آن راه برساند.
دعا با لفظ نیست، دعا دعوت ، توجه و خواستن است .
ساکت است ولی دعا می کند.
قرائت میکند اما توجه و دعا در کار نیست.
💠واَطلبُوا اِلیهِ
۳. فقط از او درخواست کنید. طلب فقط از خدا باشد نه غیر...
💠واسْتَمنِحُوهُ
۴. از او طلب عطا و بخشش[منَح] کنید.
مفهوم این چهار جمله ،فاعلیت خدا هست ، فیاض علی الاطلاق است. می خواهد و می تواند شما را به هدف خلقت برساند ولی قابلیت انسان است که باید به میدان وارد شود و از خدا طلب کند خدا مجدد دست بکار می شود ، دوباره یاری میکند.
تا طلب نباشدفتح باب هم نیست.
💠فما قَطَعَکم عنه حجابُُ
هیچ چیز بین شما و خدا مستور نشده و هیچ حجابی نیست .
((در روایات امده بین خدا وانسان هزاران حجاب وجود دارد.))
کلام حصرت در خطبه اینست: سخن گفتن با حدا نگهبان و محافظ ، صبح و شب ، بودن با نبودن.، خواب و بیدار ، در کار نیست. همیشه هست. هیچ چیز خدا را از شما مستور نکرده ، شما و اعمال شما را می بیند از او طلب کنید.
💠ولا اُغلِقَ عنکم دُونَهُ بابُُ
برای رسیدن بخدا هیچ دری هم بسته نیست.
فقط باید انسان اراده کند او آماده است. یک قدم را با ده قدم پاسخ میدهد.
حدیث قدسی : من به شما مشتاق ترم نا شما به من...
💠و اِنَّهُ لَبِکُلِّ مکانِِ ، وفی کلِّ حینِِ و اَوانِِ و معَ کلِّ اِنسِِ وجانِِ
خدا قطعا در هر مکانی و در هر زمانی [حین] هست. در کنار هر انس و جنی هست.
با همه و در همه جا و در هر موقعیتی حاضر است. از رگ گردن نزدبکتر ...
این صفات خدا دلیل بر همه جا بودن اوست همه جا هست و همیشه هم هست.
هر مکانی و در هر زمانی و هر قطعه ای از تاریخ خدا حضور دارد.و خدا با همه معیت دارد.
💠لا یَثلِمُهُ العَطاء
در عطا و لطف او خلل [یثلمه] ایجاد نمیشود.
اگر از او طلب کنید و عطا کندخزائن او خالی نمی شود.هیچ شکاف و خلل در دستگاه قدرت او بعد عطا کردن پدیدار نمی شود.
💠ولا یَنقُصُهُ الحِباءُ
خدا هر چه به خلایق بخشش ، لطف و احسان کند از خزائن او هیچ کم نمیشود. در بخشش انتظار جبران ندارد.[حباء]
دعای افتتاح: 《لا تَزیدُهُ کثرَهُ العَطاءِ الا جوداً و کَرَماً》هر چه بیشتر عطا کند جود او بیشتر میشود.
سائل بیش شود جود بیشتر...
💠ولا یَستَنفِدُهُ سائِل
هیچ سائل و گدایی نمی تواند نعمتهای خدا را فانی کند.[یَستنفد]
اینطور نیست سائل با دریافت، خزینه خدا را خالی کند. تمام شدنی نیست ، چون به نامتناهی وصل است.- نعمتهایی که میدهد پس نمی گیرد و از او چیزی کسر نمی شود هر چه ببخشد کرم او بیشتر می شود.
💠ولا یَستَقصِیهِ نائِلُُ
هیچ نائل و بهره مند از نعمت خدا نمی تواند گنجینه را از لطف و رحمت خالی کند. [لایَستصقی]
اللهم حققّنا بحقایق الامور
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️