بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۲۴۰۱/۱۰/۱۳ - ۱۱جمادی الثانی
💢بخش اول خطبه۱۹۱💢
کتاب فیض الاسلام ۲۳۲
🔸الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ حَمْدُهُ
حمد مختص خدایی که پراکنده است همه ی مخلوقات را حمد او.
حمد او مختص انسان نیست، تمام موجودات و مخلوقات ذی روح و غیره ، همه در حال تسبیح و حمد و ثنای الهی هستند.
میرزا حبیب الله خویی (ره) در کتاب خود ثابت می کند که همه ی موجودات عالم مشغول حمد خداوند متعال هستند.
آیه ی 13 سوره ی رعد نیز به این موضوع تصریح می کند. یعنی حتی صدای غرّش رعد و برق را حمد و ثنای الهی بر می شمارد. بلکه بر خلاف نظر رایج که گفته می شود انسان تنها موجودی است که حمد الهی می کند، باید گفت انسان موجودی است که گاهی طغیان می کند و حمد و سپاس خدای متعال را به جای نمی آورد.
🔸وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ
همان خدایی که سپاه او همیشه غالب است و شکست در او را ندارد. تمام عالم سپاه خداست که هیچ گاه شکست ندارد. چون خدای متعال عزیز و شکست ناپذیر است، پس سپاه او هم شکست ناپذیر است.
🔸وَ الْمُتَعَالِی جَدُّهُ
همان خدایی که شأن وعظمتش متعالی است. خدای متعال کسی است که عظمت او علوّ دارد. بالاتر و والاتر از او نمی توان پیدا کرد. کسی که بالاترین است، سپاه او نیز شکست ناپذیر است.
🔸أَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ
حمد مختص خدای بلند مرتبه که
نعمتهای خود را پی در پی و توامان، نعمت دو قلو [توام] بر ما جاری کرده ، نعمت مادی و نعمت معنوی ،اهل بیت و محبت و قلب سالم و صالح
خدای متعال وقتی نعمتی به انسان می دهد، یک نعمت نیست، بلکه ده ها و صدها نعمت مادّی و معنوی به انسان می رسد. چیزی در عالم به طور طبیعی نداریم، بلکه همه نعمت های خدای متعال است. هر نعمتی را تصوّر کنید، ده ها نعمت در کنار خود دارد.
🔸وَ آلَائِهِ الْعِظَامِ
منظور از آلاء نعمت های معنوی است. چه نعمت های بزرگی خدای متعال در جان و روح ما قرار داده است. آنها را باید ببینیم تا شکرگزار باشیم.
🔸الَّذِی عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَا
چرا باید خدای متعال را حمد کنیم؟ حضرت پاسخ می دهد: حمد کنید خدا را که حلم او عظیم است و به خاطر همین حلم عظیم است که می بخشد. آیا اگر خدای متعال انسان را نمی بخشید و در برابر هر جرمی انسان تقاص می شد، خوب بود؟
باب توبه را خدای متعال باز کرد. شما توبه کنید تا او ببخشد. اصلاً خدای متعال منتظر است تا بنده توبه کند و او را ببخشد. خدای متعال راه توبه را به واسطه ی شب قدر، روز عرفه و ... برای انسان باز می کند تا با اشک و گریه و تحوّل او را ببخشد. آیا این خدا دوست داشتنی نیست و نباید حمد و ستایش شود؟
🔸وَ عَدَلَ فِی کُلِّ مَا قَضَى
خدا را حمد کنید به خاطر عدالتش در آنچه حتمی که کرد.[ما قضی]
در هر حکمی که خدای متعال صادر می کند، عدالت دارد. چه احکام تکوینی و چه احکام تشریعی. تمام احکام الهی طبق عدالت است. خدایی که عادل است، باید مورد حمد قرار گیرد.
🔸وَ عَلِمَ مَا یَمْضِی وَ مَا مَضَى
خدایی که علم دارد به اتفافات آینده و آنچه که در گذشته رخ داده است.
خدای متعال عالم است و علم او کفایت می کند که شما اهل حمد باشید. آیا خدایی بهتر از این خدا سراغ دارید؟
حمد مختص خدایی که :
الف. خدادر صدور حکم رعایت کنندهٔ عدل است.
ب. پوشش علم او بر آینده و گذشته فراگیر است.
ج. ابداع خلق را بدون نمونه و کمک دیگران انجام داد.
د. ایحاد خلقت بر مبنای حکمت بوده.
حمد مختص چنین خدایی که حمد او سراسر گیتی را فراگرفته .
توحید گوی او نه بنی آدمند/
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد/
«سعدی»
🔸مُبْتَدِعِ الْخَلَائِقِ بِعِلْمِهِ
خدایی که ابتدائاً تمام موجودات را با علم خود خلق کرد. بدون نمونه ی سابق خلق نمود.
🔸وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُکْمِهِ
همان خدایی که عالم را با حکمت خود ایجاد کرد. [مُنشئ]
حکم دو معنا دارد:
به معنای حکمت است. خدای متعال دنیا را با حکمت و تدبیر خود خلق کرد.
معنای دوم فرمان است. یعنی خدای متعال فرمان داد و حکم صادر کرد و عالم خلق شد. هم حکم او حکیمانه است و هم فرمان او نافذ است و اجرا می شود.
🔸بِلَا اِقْتِدَاءٍ وَ لَا تَعْلِیمٍ
تفاوت خدای متعال با شما در این است. اگر بخواهد چیزی را خلق کند، از کسی تبعیت نمی کند. از کسی هم آموزش و تعلیم نمی بیند.
🔸وَ لَا احْتِذَاءٍ لِمِثَالِ صَانِعٍ حَکِیمٍ
خدای متعال از روی دست دیگران عالم را خلق نکرد. کسی جز خودش نبود که بخواهد از روی دست او الگو بگیرد[اِحتذاء]. عالم را خلق کرد و ابتدائاً هم خلق کرد.
🔸وَ لَا إِصَابَةِ خَطَإٍ
عالم را خلق کرد بدون این که ذرّه ای خطا در آن باشد. در مورد خدای متعال حرکت مطلقاً ممتنع است. چه به نقصان باشد، چه به زیاده باشد. این که بگوییم هر چه جلوتر رویم، علم و تجربه ی خدای متعال بیشتر می شود، در مورد خدا صحیح نیست و در خداراه ندارد. همین طور خدا پیر و فرسوده هم نمی شود. علم او هم کم نمی شود. فراموشی هم نمی گیرد. خدایی که هزاران میلیارد سال قبل بود، امروز هم هست.
🔸وَ لَا حَضْرَةِ مَلَإٍ
خدای متعال برای خلق عالم جمع زیادی را احضار نکرده است. هر چه را خواسته است با علم و قدرت و اراده ی خویش خلق نموده است.
حضرت، اشاره به نبوّت و سیره ی پیغمبر خاتم (ص) می نماید.
🔸وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
شهادت می دهم که حضرت محمد (ص) عبد و رسول خدای متعال بود. اگر پیامبر (ص) به مقام رسالت رسید، به این خاطر بود که از عبودیت شروع کرد.
ما دنبال این هستیم تا بدون عبودیت و طی کردن مراحل تقوی به جایی برسیم. عبودیت پیامبر (ص) او را به رسالت رساند و اشرف مخلوقات شد.
✅از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند: حقیقت عبودیت چیست؟
فرمود: عبودیت سه مرحله است:
1️⃣ اگر خدای متعال چیزی به تو عنایت کرد آن را ار آنِ خود ندان.
2️⃣ اگر خدای متعال یک مسیر را برای تو اراده و تدبیر کرد، جلوی خدا نایست.
3️⃣ این که ببینید خدای متعال چه می خواهد و اشتغال بنده باید به امر خدای متعال باشد.
🔸ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ یَضْرِبُونَ فِی غَمْرَةٍ
خدای متعال پیامبر (ص) را مبعوث کرد، در حالی که مردم به سرعت در جهل و فساد حرکت می کردند.[یضربون فی] حرکت مردم در زمان جاهلیت در جنگ و خونریزی بود. مردم بویی از اخلاق نبرده بودند.
🔸وَ یَمُوجُونَ فِی حَیْرَةٍ
مردم در دریای حیرت سرگردان موج میزدند. اگر در زندگی حیران و سرگردان هستیم، معلوم است که در جاهلیت به سر می بریم. حیرت نتیجه ی جاهلیت است.
🔸قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُ الْحَیْنِ
افسار[ازمّه] مردم در دست هلاکت بود.[حَین] در مسیری می رفتند که سرانجامی نداشت.
🔸وَ اسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ الرَّیْنِ
انها کسانی بودند که بر قلب هایشان قفلی زده بودند[اِستغلق] که این قفل زنگ زده بود.[رین]
جاهلیت قلب را می بندد و نور خدا و معنویت را نمی بیند. راه این است که سر کلاس نهج البلاغه بنشینیم تا این قفل قلب ما باز شود و زنگ نزند.
علمای بزرگ مصرّ بودند که هر روز درس اخلاق بخوانید، هر روز قرآن بخوانید، به همین خاطر است که قلب انسان دچار زنگ نشود.
🔸عِبَادَ اللَّهِ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَیْکُمْ
ای مردم همه ی شما را توصیه می کنم به تقوی الهی چون تقوی حق خدا بر شماست. باید حق را ادا کنیم. تا تقوی را ادا نکنیم برائت ذمه حاصل نمی شود.
🔸وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللَّهِ حَقَّکُمْ
در مقابل، خدای متعال خود را بدهکار انسان می کند. یعنی در مقابل تقوای انسان، به او جزا می دهد. تقوا حق الله است و باید متّقی شویم. اگر متّقی شدیم، بنده بر خدای متعال حق پیدا می کند و این همان لطف سرشار خدای متعال است.
دو توصیه من بشما ،
۱- از خدا یاری بجویید برای کسب تقوا .
نهایت تقوا که عصمت است با یاری جستن از خدابدست می آید .
《وما تَوفیقٖی الا باللّهِ علیه توکلتُ یونس - ۸۸ 》
۲- به سبب تقوا کمک بگیرید برای رسیدن به خدا.این تقوا مرکبی ست که راحت شما را به خدا می رساند.
🔸وَ أَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَیْهَا بِاللَّهِ
ای مردم! استعانت بجویید از خدا بر تقوی . برای رسیدن به تقوی هم از خدای متعال کمک بخواهید. انسان با اختیار خود به سختی می تواند به تقوی برسد. چون نفس بر انسان سوار است. فقط با لطف خداست که می توانید به تقوی برسید. از خدا باید کمک گرفت تا به تقوی رسید. نه عدالت و نه عصمت بدون لطف خدای متعال حاصل نمی شود.
🔸وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَى اللَّهِ
کمک بگیرید از تقوی برای تقرب به خدای متعال. تقوی مرکبی می شود که شما را به قرب الهی می رساند.
🔔گر می روی بی حاصلی /
🔔 گر می برندت واصلی/
اگر انسان بگوید خودم متقی می شوم و خودم گناه نمی کنم، این «خودم» اول بدبختی است. ولی اگر انسان از خدا بخواهد تا کمک کند که گناه نکند و خود را از شرّ نفس و شیطان به خدای متعال بسپارد و در حقیقت عبودیت خود را به دست خدا دهد، به مقام تقوی می رسد. انسانی که به تقوی برسد، به قرب الهی نزدیک می شود.
معنای دیگری هم از این عبارت دریافت می شود و آن این است که تنها و تنها، اعمال شما با تقوی پذیرفته می شود.
《انّما یتقبّل الله من المتقین》 باید تقوی داشته باشید تا اعمال شما پذیرفته شود.
تقوا را چگونه کسب کنیم؟ باید از خودش بخواهیم. شما با اراده ی خود نمی توانید به مقامات بالا برسید.
🔸فَإِنَّ التَّقْوَى فِی الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ
می دانید تقوی چیست؟ تقوی همان چیزی است که امروز سپر [حرز]و پناهگاه شماست. حرز واقعی و اصلی تقوی است و اگر کسی تقوا داشته باشد، حرز الهی را به گردن خود آویخته است.
🔸وَ فِی غَدٍ الطَّرِیقُ إِلَى الْجَنَّةِ
فردای[غدِِ] قیامت هم همین تقوی است که انسان را به بهشت می رساند. بهشت مختص کسانی است که متقی بوده اند و یک عمر زحمت کشیده اند.
🔸مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ
ای مردم بدانید
طریق و مسیر تقوا واضح است .
دو علت واضح بودن طریق:
۱- فطرتی که در انسان نهادینه شده در وجود همه بطور مساوی تقسیم شده ، نفس مستوی الخلقه است.
《و نفسٕ و ما سوٰیٰها فاَلهَمَهٰا فجورَها و تقویٰها شمس -۱۲》
این فطرت همان تقوایی ست که سفارش کرده ،مسلک واضح یعنی فطرت و درون شما کلیات دین و اخلاق را تشخیص می دهد.
۲- گفتار انبیاء هم آنقدر هست که یقین پیدا کند به مسیر ، به تمام زوایا و جزئیات مسیر علم پیدا کند.
همه ی انبیا و اولیای الهی آمدند تا بگویند چگونه رفتار کنیم تا تقوی داشته باشیم. در هر شغلی که باشیم، شغل ما راه رسیدن به تقوی است. شغل و روزگار ما می تواند تقوا و در نتیجه بهشت ما را تضمین نماید.
🔸وَ سَالِکُهَا رَابِحٌ
کسی که در اینراه قرار گرفت عمل و تجارت او سود کننده [رابح]است.تجارت و سودی که دنیا را تامین و آخرت را تضمین میکند .
《یا ایها الذین امنوا هل اَدُلُکم علیٰ تجارةٕ تُنجیکُم.....تومنون باللهِ و رسولهِ و تجاهدونَ فی سبیلِ اللهِ باموالِکم و انفسِکم صف -۱۱》
ای مومنین ، آیا شما را راهنمایی کنم به یک تجارت پر سود ؟
ایمان بخدا و رسول و جهاد دراه خدا با مال و جان همان تجارت پر سود است.
تقوی به عمل است. سالک کسی است که راه می پیماید. شنیدن و گفتن جملات تقوا را تضمین نمی کند. تقوا سلوک و پیمودن است.
🔸وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ
امانتدار این تقوا حافظ است
این جمله ظرفیت سه معنا را دارد.
1️⃣حافظ این تقوا خداست که زیر معامله نمی زند.تقوا را میگیرد و به بهترین شکل امانت حفظ میکندو درقیامت به هنگام نیاز پس می دهد.
2️⃣ مستودع اسم مکان باشد، محل تقوا که قلب باشد، حافظ است.تقوا برای گوش و چشم و قلب است ، باطن انسان جایگاه تقواست.قلب یک حصن محکمی که تقوا درآن رسوخ کند، این ظرفیت حفاظت از تقوا را دارد.
3⃣ لفظ حافظ که اسم فاعل است بجای مفعول باشد.مانند قتیل العبرات که قتیل بمعنای مفعول است.
حافظ بمعنای محفوظ ، اهل تقوا در زیر چتر تقوا ، از تمام تاریکی و سقوط محفوظ خواهند ماند.
🔸لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِینَ مِنْکُمْ
تقوی همیشه[لم تبرح] خود را عرضه کرده بر امت های پیشین و کسانی که امروز باقی مانده اند.
از روزی که حضرت آدم (ع) آمد، تقوا مطرح بود. امروز هم تقوی بر شما عرضه شده است. اگر شما بپذیرید خوشا به حالتان و اگر نپذیرید جزء مخالفین هستید.
🔸وَ الْغَابِرِینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَداً
همه ی شما فردا به این تقوی احتیاج دارید. اگر شما اهل تقوی باشید، درب های آسمان و زمین در همین دنیا به روی شما باز می شود.
🔸إِذَا أَعَادَ اللَّهُ مَا أَبْدَى
روزی که خدای متعال آنچه را که خلق کرده است، [ما اُبدی]باز می گرداند. همه ی ما یک روزی بر می گردیم.
🔸وَ أَخَذَ مَا أَعْطَى
خدای متعال می گیرد آنچه را که به ما عطا کرده است. همه ی نعمت هایی که خدای متعال به ما داده است، باید در قبال آن عملی ارائه دهیم.
🔸وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَى
و بازخواست می کند از همه ی آنها که مورد نیکی[اَسدی] خدای متعال قرار گرفته اند. انسان اگر نتواند عمل صالحی ارائه دهد، محاکمه شده و به جهنم می رود. اگر کسی نعمت خدای متعال را ضایع کرده باشد، مورد غضب الهی قرار می گیرد.
🔸فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا
این گلایه ی امیرالمؤمنین (ع) است. چقدر کم هستند کسانی که تقوی را بپذیرند؟ [قبِلَها]
🔸وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا
ای مردم حق تقوا را رعایت کنید آنچه که شایسته است ، نهایت تقوا که عصمت است آنرا بدست آورید.
《یا ایها الذین امنوا اتقو الله حَقَ تُقاتِهِ
آل عمران - ۱۰۲ 》آن گونه که باید متّقی باشند.
🔸أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً
متقین واقعی از لحاظ عدد بسیار کم هستند.
ولی مورد مدح و توصیف خدای متعال قرار گرفته اند.
🔶وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ یَقُولُ
انسانهای متقی کم هستند که حق تقوی را رعایت کنند، کسانی هستند که خدا زبان باز کرده است در وصف آنها. آنجا که می فرماید:
🔸وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ
چقدر کم هستند بندگان با تقوای من .و انها محبوب من هستند. شکور به معنای متقی است. منظور از شکر، شکر عملی است. شکر به تقوی است و به عدالت و عصمت انسان است.
《 و قلیلّ مِن عِبادیَ الشکور سبا - ۱۲》
آیه مدح اهل تقوا که حضرت شکر را بمعنای تقوا می داند.
الحمد لله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطله ها
۱۴۰۱/۱۰/۱۷ - ۱۴جمادالثانی
💢بخش دوم خطبه۱۹۱💢
در بخش قبل تاثیر پذیرفتن تقوا بسیار مهم بود که امیرالمومنین صلوات الله علیه بیان فرمود. و گلایه از کم بودن انسان متقی،
که بنا نیست وقتی جمعیت کم بود توجه خدا به آنان نباشد. متقیان کمند ولی خدا در عین گلایه از گروهی که شاکر متقی هستند تعریف می کند.
" اولئک اقلّ عددا " اولئک اسم اشاره به دور است. متقین را مانند خود نبینید.در جمع و دیار شما هستند، اما دل در جای دیگر دارند. حقیقت باطن آنان در جای دیگری سیر میکند. گرچه در جمع شما باشند.
در خطبه ۱۴۱ در لحظات آخر عمر خود فرمود: مردم، جسم من چند روزی با شما همراه بود.ولی روح من از ابتدا جای دیگر بود.
🔶فاَهطِعُوا باَسماعِکم الیها
ای مردم گوش جان را جلو آورید [اهطعوا] و در معرض شنیدن حرفهای تقوایی قرار دهید.
صرف شنیدن تنها کفایت نمی کند. شنیدن بمعنای ترتیب اثر دادن باشد.
《قالوا لوکنّا نَسمعُ اَو نَعقِلُ ما کنّا فی اصحابِ السعیر 》جهنمیان می گویند : اگر ما حرف حق را شنیده و ترتیب اثر می دادیم اکنون در جهنم نبودیم. و چنین به خطای خود اعتراف می کنند.
امام سید الساجدین در دعای ۱۷ صحیفه از شیطان رجیم بخدا پناه میبرد..
《اَعطنا و اَهلَینا و اِخوانَنا و جمیع المومنین و المومنات مَن مَااستَعذَنا بک ..... و اَسمِع دَعَونا 》همه دوستان و مومنین را از شیطان حفظ کن و دعای ما را بشنو (خدا که می شنود)خدایا دعای ما را ترتیب اثر بده.
سمیع الدعایی که دو بار در قران امده ترتیب اثر ان مهم است. وگرنه خدا همه را می شنود.
🔶و اَلِزوا (واکِظوا) بِجِدِکم علیها
برای کسب تقوا ملازمت و جدیت می خواهد.برای رسیدن به تقوا باید با جدیت ملازم باشد. تقوا مرتبه ای ست که با عزم راسخ بدست می اید.
اهداف دنیا سالها تلاش میخواهد آیا ساختن ابدیت جدیت نمی خواهد!!!
🔶واعْتاضُوها مِن کلِ سلَفٕ خَلَفا
جابجا کنید[اعتاضو] بجای اعمال خلاف گذشته خود ، تقوا را قرار دهید.
از تقوا لذتی بدست می آید که جای از دست رفته ها را پر وجبران می کند.شما در یک معامله هستید چیزی را از دست می دهید و چیزی را کسب می کنید.
🔶ومِن کلِ مُخالفٕ موافقاً
در مقابل تمام اعمالی که مخالف تقواست ، عملی موافق تقوا را جانشین کنید.
در مسیر تقوا این دو مطلب را پایبند باشید.
۱- جابجایی تقوا بجای گناه.
۲- وعمل موافق جایگزین عمل مخالف.
اهل تقوا در این راه مورد شماتت ، رنج ، سنگ اندازی قرار می گیرند. مسیر بندگی سختی دارد. یک موافقی بنام تقوا با ان رنجها جابجا و عوض کنید.
اگر بخاطر تقوا چیزی را کنار نگذاشتید ، کسی را پس نزدید ، باید در آن تقوا شک کرد
نظام عالم نظام تجارت و خرید و فروش است.هیچ ممکن نیست در دنیا به یک چیز با ارزشی برسید مگر بعد از خرید و از دست دادن چیزی . در نظام عالم معامله ، چه چیزی فروخته و چه چیز خریده شود مهم است.
اگر خرید و فروش نباشد مسیر اشتباه است
اگر خرید و فروش اشتباه باشد سرانجام آن خسران است. همیشه تجارت برای سود بردن است. ذات تجارت چنین است سود مادی یا معنوی . عمر فروخته شده ، اندوخته ی آن چه چیز باشد مهم است!!!
در حکمت ۱۳۳فرمود: دنیا محل عبور است نه محل قرار.. مردم دنیا همه تاجرند فقط چه چیزی را تجارت می کنند مهم است.
《رَجلُُ باعَ نفسَهُ و اَوبَقَها 》گروهی جان را در قبال شهوات و فساد می فروشند.
《و رَجلُُ اَبطاع نفسَهُ فاعتَقَها 》
گروهی هزینه کردند تا جان خود را بخرند و خود را آزاد کنند. از ارزشهای دین دست نمی کشند و هزینه می دهند.
🔶اََیقِظوا بها نَومَکم
ای مردم به سبب تقوا خواب خود را به بیداری [ایقِض]تبدیل کنید.بانگ هشدار باش و دست انداز این مسیر تقواست.
در طول بیداری ، روز شما با غفلت سپری نشود.، تا شرایط تقوا را زیر پا نگذارید.
اهل دنبا مسافرانی هستند که خوابند ، انسانی که خواب باشد ، راننده هر جا بحواهد او را میبرد. ولی هوشیار باشد خود تصمیم می گیرد. بی تقوایی خوابی ست که دیگران برنامه ریزی و تصمیم گیری می کنند.
شخص و جامعه ی هوشیار بمحض آشکار شدن رگه هایی از فتنه آلارم میزند.
ذهنهای هوشیار علائم را می بیند ، خوب و بد را می فهمد راحت تشخیص میدهد چون راه برون رفت آن هوشباری را دارند.
🔶واَقطَعوا بها یومَکم
روز را با تقوا سپری کنید.. بزرگان فرمودند.
مشارطه ، مراقبه ، محاسبه ، معاتبه ، کار روزانه هر کس میتواند باشد.
انسان عاقل هر صبح با خود شرط کند اهل تقوا باشم. در طول روز هم خلاف تقوا عمل نکند، و آخر روز هم خود را محاسبه کند که نسبت به شرط اول صبح چقدر قدم درست برداشته است.
🔶و اَشعِروها قلوبَکم
تقوا را مانند لباس زیرین[شِعار] به خود بچسبانید. تقوا بحث درونی و مخفی است
《افضلُ الزاهد اِخباءُ الزهد》 بالاترین زهد اینکه کسی نفهمد زاهد است. ابراز تقوا این نیست، که ریا نشود. بلکه ظاهر متقی باشد در عین حالی که تمام تلاش این باشد که اهل نمایان کردن خود نباشد.
یا اینکه تقوا [ شُعار ] پرچم ، نماد و فریاد شما باشد.از تمام وجودِ شما تقوا نمایان باشد باید در سطح وسیع جامعه رفتار ، ظاهر ، اخلاق ، نشان دهنده ی تقوا باشد. (ریا نیست) انچه از شما ظاهر است فریاد لسانی یا عملی تقوا باشد.
🔶وارْحَضوا بها ذُنوبَکم
به سبب تقوا گناهانتان را شستشو دهید. آبی که میتواند پلیدی گناه را تطهیر کند تقواست.《و مَن یَتَقِ اللهَ یُکَفِر عنه سَیِّئاتِهِ 》
🔶و داوُوا بها الاَسقام
و به سبب تقوا بیماریهایتان را مداوا کنید ازک لفظ در مورد قران هم آمده. همه ی بیماری روحی و جسمی با قران معالجه میشود. قران و تقوا گره خورده بهم هستند.
اضطراب درونی ، تشویش ، استرس ها را تقوا از بین میبرد . بسیاری از بیماریهای جسم منشآ روحی دارد. جسم و روح بر هم اثر دارند. یکی از عوامل بیماری تاثیر روح است اثر بیماری در جسم هم نمایان میشود.
🔶و بادِروا بهَا الحِمام
به سبب تقوا بر مرگ [حِمام]پیشی بگیرید.
با تقوا زاد و توشه قیامت و مرگ را فراهم کنید.
🔶واعتبروا بمَن اَضاعَها
-عبرت بگیرید از کسانی که تقوا را ضایع کردند ، و مسیر آنها را پیش نگیرید.
🔶ولا یَعتَبِرونَ بکم مَن اَطاعَها
مبادا عبرت بگیرند از شما ، کسانیکه پیرو تقوا بودند، وشما آینهٔ عبرت آنها بشوید.
عبرت بگیرید ولی آینه عبرت دیگران نشوید. طوری زندگی نکنید که دیگران بدبختی شما را دیده و سرمشق زندگی خود قرار بدهند.
《فقالَ اَنَا ربُکمُ الاَعلی فاَخذَهُ اللهُ نَکالُ الاخرهَ و الاولی ، اِنَّ فی ذالک لَعِبرََه》
این مسیر برای همه هست.اگر در خانه ادعای خدایی باشد ، سرانجام فرعونیت است.
به میزان و دایره اثر گذاری بستگی دارد. فردی در خانه ، فردی در محله ، فردی در شهر فرعونیت دارد. و فردی در جامعه اثر گذاری دارد.
درخطبه ۳۲ فرمود:《واتَّعِظُوا بمَن قبلَکم 》قبل از اینکه بعدی ها از شما عبرت بگیرند عبرت بگیرید. لقمان از بی ادبان ادب آموخت، بی ادبان آینه ی عبرت لقمان شد ، لقمان رشد پیدا کرد. یا باید عبرت گرفت یا آینه عبرت شد.
🔶 الا فَصُونوها
تقوا را در جان خود حفظ و صیانت کنید و به صرف دو عمل صالح حفظ نمی شود ،بلکه با سختی و زحمت ماندگاری دارد.
🔶 تَصَوَنُوا بِها
اگر تقوا را در جان خود حفظ کردید ،بعداز حفظ ، تقوا محافظ شما می شود و شما را در حصن محکمی قرار میدهد.
ابتدا شما باید تقوارا حفظ کنید .
بعد از نفوذ در جان ، تقوا شما را حفظ میکند
مانند کودکی که پدر و مادر او را حفاظت می کنند ، قد که کشید از والدین پیر خود محافظت می کند .
در مرتبه اول ،تقوا جوانه است مراقبت می خواهد، شیطان انرا درو نکند، نفس لگد مال نکند. وقتی در جان ریشه دواند سایه ی او بر سر مراقبت می کند.
عصمت یعنی همین که تقوا ریشه دار شده باشد. یک حقیقت زنده ای می ماند که در خطا نهی و صیانت می کند.
🔶و کونوا عنِ الدنیا نُزّاها و اِلَیَ الآخرهِ وُلاها
از دنیا خویشتنداری کنید . منزه از دنیا باشید.دنیا می تواند همه ی تقوا را از شما بگیرد و در ورطه هلاکت بیندازد. همه ی اشتیاق شما [ولاه] بسمت آخرت باشد.
بر دوش ما بار و آبروی همه ی اولیاء هست ، ابروی دین هست. پاک زندگی کنبم که تربیت امام صادق حساب شود. پشتوانه تقوا بر دوش ماست ، آبروی تقوا را حفظ کنیم.
یکی از مواردی که آبروی تقوا را میبرد نمی تواند به حقیقت تقوا برسد خصومت است کسی که ذات او دعوا و خصم باشد متقی نیست.
🔶ولا تَضعُوا مَن رَفَعَتهُ التقوی
کسی که تقوا او را بالا برد او را پایین نکشید.[لاتضعوا] شبهه هایی که دیگران ایجاد می کنند اراجیفی که دیگران پشت سر او درست می کنند باور نکنید.
معیار متقی بزرگی شآن و جایگاه اوست ، او را خدا بزرگ کرده قلب شما را نلرزاند.
معیار مهم ارزش انسانها به مال و فرزند و فالوور نیست. به عبودیت و تقواست.
در حکمت۹۴ فرمود: خیر و نیکی به مال ، فرزند ، تعداد قبور (بزرگی قبیله) نیست .
《ولکنِ الخیر یَکثُر حِلمَک و یَعظُم علمَک اَن تُباح الناس بعبادهِ ربِک 》
بزرگی انسان به علم زیاد و به کثرت حلم و صبوری و خیر در میزان عبودیت اوست.
🔶ولا تَرفَعُوا مَن رَفَعَتهُ الدنیا
کسی که دنیا او را بالا برد او را بزرگ نبینید.
قدرت ، منصب ، زر کسی را بزرگ نمی کند.
✳️ مرحوم مجلسی ج ۶۲ بحار ص۲ روایت تفسیری فرمود:
عده ای از اشراف نزد رسولخدا آمده گفتند:
بالای مجلس بنشین ، فقرا را از خود دور کن (سلمان، مقداد ، اباذر) انان که لباس پشمی زاهدانه بتن دارند . ( اسم هم نمی بردند برای تحقیر)
با ما همنشین باش، درس آموز تو می شویم. اطراف تو را پر میکنیم.
تنها چیزی که برای اشراف مانع است اطرافیان توست.از جهت مالی ضعیف که در شآن ما نیست.
آیه آمد: 《واصبِر نفسَک معَ الذینَ یَدعونَ ربَهم بِالغَداهِ و العَشیِّ یُریدونَ وجهَهَ 》
ای پیامبر تو ماموری که با همانها همنشین باشی مخلصان جان برکفی که جانفشانی میکنند، لحظه ای از آنها چشم برندار.
فرمود: 《الحمدُللهِ الذی لم یُمیتُنی حتی اَمرَنی 》 شکر خدا را، که نگذاشت بمیرم در حالیکه امر کرد که با سلمان زاهد و اباذر دنیا رها کرده همنشبن باشم.
《معَکم معَکم لا معَ غیرِکم》معیت با خدا و پیامبر بر ما سفارش شده، اما پیامبر در این باب فرمود: حیات و ممات من با شما خوب است. همانهایی که فقر دارند ، مشهور و سلبریتی نیستند. کسی را که خدا بزرگ کرد او را بزرگ ببینم.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۰/۱۸ - ۱۵جمادالثانی
💢بخش سوم خطبه۱۹۱💢
کتاب فیض الاسلام ۲۳۲
امیرالمومنین صلوات الله علیه در بخش قبل فرمود: در مواجهه با مردم کسانی که مزین به زینت تقوا هستنددر نگاه شما بزرگ باشد .
مبادا کسانی را به صرف موقعیت دنیایی بزرگ بدانید . بزرگی حقیقی به دنیا داری نیست.
صفات و ویژگی دنیا :
🔶ولا تَشیمُوا بارِقَها
چشم ندوزید[لا تُشیموا] به زرق و برق دنیا .برای ظواهر دنیا دل مبازید.
چرا دل نبندید ؟چون زیور دنیا برق دارد فریبنده است نور حقیقی ندارد. بارق مانند رعد و برقی که صدای بلند دارد ولی بدون باران و تو خالی است.
🔶ولا تَسمَعوا ناطِقَها
اگر کسی در مدح دنیای مذموم نطقی کرد ، دنیا را تلطیف کرد تا شما را بسمت دنیا بکشد آنرا نشنیده بگیرید.چرا ؟
چون سخن دنیا کلام حقیقی نیست و کاذب است وچشم بندی. دنیا هم بازار یاب خود را دارد.
🔶ولا تُجیبوا ناعِقَها
مبادا اجابت کنید ، به قار قار [ناعق]دنیا پاسخ ندهید.
صدای دنیا را به صدای زمخت و کریه کلاغ تشبیه می کند. همین تشبیه دنیا را در نگاه انسان کوچک می کند.
نکته: ۱- صدای دنیا را به زشت تشبیه میکند تا اگر زرق و برق ظاهری دارد ، از طرف دیگر صدای زشت انرا هم بشنوید.تا امیال بسمت دنیا کاهش یابد.
۲- کلاغ بسیار ترسوست.با یک صدای کوچک فرار می کند.(صدای فریاد رسانه دنیا طلبان که بلند میشود، صدایی فوق صدای انها بلند شود بشدت میترسندو کنار می کشند.)
🔶ولا تَستَضیئُوا باِشراقِها
شما از دنیایی که نورانیت ظاهری آن هم تاریک است طلب نور نکنید. سرابی ست که سرتاسر ظلمت است.
دنیای مذموم باطن ان هم تاریک است. ظاهر نوری دارد که هرکس بسمت ان برود به چاهی فرو می افتد.
🔶ولا تُفتَنوا باَعلاقِها
فریب نخورید از اشیای نفیس دنیا [اعلاق]
اشیای نفیس ظاهر آن زیبا و لی باطن ان بی ارزش است.
عرب به شی نفیس علاق می گوید،فارسی بملنای دوست داشتن است.
دوست داشتن در نهاد ادمی وجود دارد. ولی هر دوست داشتنی را نباید دوست داشت.
اول باید نفیس باشد تا علاقه مندی باشد.
شیطان ابتدا خوب و بد را جابجا میکند. منکر را معروف ، زشت را به زیبایی تغییر می دهد. ذات انسان می فهمد که باید نفیس را دوست بدارد. اما دشمن نفیس را زشت جلوه داده و نفیس حقیقی را خُرد و حقیر میکند، خیانتکار را تطهیر و با یک روتوش با نام " مردم دوستی ، صدای مردم " زیبا می کند.وقتی فریب امد نفیس کذب را علاقه مند میشود. دلبسته می گردد چون او را نفیس پنداشته . و همه ی هنر در جهاد تبیین اینست کا روتوش معرفی شود و معرفی باطن با هزاران عیب باشد . تا عیب را که ببیند دلبستگی از بین میرود.
دنیای هوس و دنیای شهوات زشت است ، دنیای تقوا زیباست ، جابجا نکنید ، مراقب باشید فریب ندهند.
🔶فانَ برقَها خالِب، و نطقُها کاذب
گاهی دلبستگی انسان به چیزی هست که اصلا نفیس هم نیست.چون برق دنیا فریبنده[خالب] است. مانند ابری که باران نافع ندارد. هیمنه ی دنیا دلربا ست.
و سخنان دنیا همه دروغ است.
🔶اموالُها مَحروبَةً،و اَعلاقَها مسلوبَه
به اموال دنیا دل مبندید که اموال دنیا غارت شده ست.[محروبه] و اجناس گرانقدر دنیا سلب شده است.در دنیا مردم بدنبال غارت مناصب یکدیگرند.اگر هم بدست آورند فردا دیگری از او غارت خواهد کرد.
فرمود: دیدم چگونه برای حکومت حرص میزدند ولو اینکه حسنین زیر دست و پا بمانند و فاطمه را شهید کنند. و ما هم سخاوت کردیم که ، حکومت از آنِ شما باشد.
مدام از دست هم می ربایند.هرکسی حاکم شد دیگری در فکر از چنگ دراوردن است.
تقوا نباشد دنیا همین است. دنیا ی تجمل و قدرت طلبی چنین زشت است.
ویژگی باطن دنیا :
🔶و هی مُتَصَدیةُ العَنُون
- دنیایی که می بینید، مانند یک زن بدکارهٔ، خودنما ست[عنون] که خود را بر شما عرضه می کند.[متصدیه] با خود نمایی خود را به هر کس عرضه می کند.
🔶والجامِحَهُ الحرون
- دنیا یک حیوان چموش [جامحه] سرکش[حرون] است.
حیوان چموش اگر افسار هم دست راکب باشد کار خود را می کند، با چموشی میرود توقف ان به دست راکب نیست.
حیوان سرکش [حرون]ایستاده سرکشی داردو حرکت نمیکند .
دنیا اگر افسار گرفت و کسی سوار بر این مرکب چموش شد نه اختبار حرکت دارد و نه اختیار ایستادن ، هر جا بخواهد میرود، اختیار را از راکب سلب میکند.
🔶والمائِنَهُ الخَووُن
- دنیا یک دروغگوی [مائنه]خیانتکار است.
🔶والجُحُودُ الکُنود
- دنیا یک انکار کننده ناسپاس[کنود] است.
عمری دعوت به ماندگاری میکند تا دین و معنویت را دور کند. بعد از مدتی که به هدف خود رسید انکار دعوت و ماندگاری می کند.
🔶والعَنودُ الصَّدُود
- دنیا یک دشمن باز دارنده [صدود]است.
دنیا دشمنی که سد راه معنویت است.
اوایل با هردو کنار می اید، هم معنویت باشد هم گناه ، هم مجلس روضه باشد هم خطا، از جایی ببعد سد راه میشود اجازه نمی دهد که معنویت باشد.
حضرت باطن دنیا را با چه ظرافتی هم از نظر لفظ و هم معنا بیان می کند. الفاظ ظریف ، قافیه کامل تا تناسب رعایت شود.
🔶والحَیودُ المَیُود
- دنیا پشت کننده [حیود]مضطرب[مَیود] است.
دنیا بسمت خود دعوت میکند ،هر چه بسمت آن پیشروی شود، دنیا پشت کرده خود رادور می کند.چون دنیا به معنویت پشت کننده است و از درون ارام نیست و لرزان است.
ذات دنیا اضطراب است، بعد از عمری تلاش وقتی به دنیا رسید تازه در وسط گسل قرار گرفته ، مگر در آرامش میماند!!!
🔶حالُها انتقال
- لرزانی دنیا ، مدام در حال تغییر است.
امروز مشهور میکند فردا گمنام.
روزی جوان و روزی پیر می کند .غنی را فقیر و سالم را بیمار میکند.
کیفیت دنیا پیوسته دگرگونیست.
قرارگاه و محل آرامش انسان در دنیا متزلزل است.تا بحال برای کسی از ابتدا تا انتها به یک مسیر نرفته فراز و نشیب دارد. دار قرار و امنیت نیست.
🔶وطَاتُها زلزال
- گامهای دنیا پیوسته لرزش ایجاد میکند
گام لرزان انسان را تحت تاثیر قرار می دهد.
🔶وعِزُها ذُلّ
- عزت دنیا ذلت است
🔶و جَدُّها هَزل
- حرف جدی دنیا شوخیست.
🔶و عُلُوِها سُفلُ
- بلندی و مقام دنیا در حقیقت پایین[سفل] است.
🔶دارُ حربٕ و سَلبٕ
- دنیا میدان جنگ و غارت[سَلب] است .
🔶ونَهبٕ و عَطَبٕ
- دنیا محل غارت[نهب] و هلاکت[عطَب] است .
سلَب؛ غارت کلی اموال ،
نهَب ؛ غارت جزئی و نفیس اموال است.
✳️ در جریان " حالها انتقال " دگر گونی دنیا ، به جریان بهشت شداد اشاره می شود.
در عصر پیامبر هود (ع) پادشاهی طغیانگر بنام شداد بود. هود نبی او را دعوت به توحید کرد در قبال پذیرش او وعده های بهشت را یاد آور شد.
شداد ناراحت شد من پادشاه را وعده بهشت می دهی!!! خود در همین دنیا بهشت می سازم. بین حجاز و یمن یک سرزمینی بی نظیر ساخت که ستون ساختمانها از زبرجد بود.
قران از بنای او چنین ذکر می کند.
《التی لم یُخلَق مِثلُها فِی البلاد 》چیزی ساخت که مثل و مانند او در جهان نبود.
۹۰۰ سال هم عمر کرد بعد از مدتها تلاش خواست وارد بهشت خود ساخته بشود ملک الموت مامور گرفتن جان او شد.
صاعقه ای آمد ، او و تمام ساخته های او را نابود کرد.
✳️ روایتی در مورد شداد ، در کتاب جوامع الحکایات امده :
روزی عزرائیل خدمت پیامبر مشرف شد . پیامبر از او سوال کرد. ایا تا بحال در قبض روح کسی ناراحت و دلگیر شدی .
عرض کرد بله یا رسول الله دوبار پیش آمده.
یکبار ، در وسط دریا طوفانی شد که همه مسافران کشتی غرق شدند یک خانم باردار موفق شد با آویزان شدن به تخته چوبی بسختی خود را به ساحل برساند. بعد از حمل فرزند مامور گرفتن جان مادر شدم. در انجا به ان طفل ناراحت شدم در تنهایی و بی کس کنار ساحل و یک طفل نوزاد دلگیر شدم.
دوم ؛ در قبص روح شداد که بعد از سالهای متمادی زحمت می خواست وارد بهشت خود ساخته شود او را قبض روح کردم.
همان لحظه جبرئیل نازل شد ، یا رسول الله ان طفل نوزاد همین شداد بود. خدا او را حفاظت ، تربیت ، سرپرستی کرد بدینجا که رسید طغیان و ناسپاسی کرد، و عذاب الهی بر او نازل شد.
حالات و ویژگی دنیا طلب :
🔶اهلَها ساقٕ و سیاق، ولِحاقٕ و فراق
اهل دنیا، از روز اول در حال حرکت[ساق] بسوی مرگ هستند.
یا دنبال لحاق و پیوستن هستند یا دنبال فراق و گسستن.
به مولودهای جدید دنیا پیوستند و از مردگان و گذشتگان خود در فراقند.دنیای بی ثبات پیوسته در لحاق و فراق است.
🔶قد تَحیَرَت مَذاهِبُها
راهها و مذاهب دنیا حیرت انگیز است.
بر سر دو راهی شما را متحیر میکند ،و بر سر تحیر شما را به اشتباه می برد.
🔶و اَعجَزَت مَهارِبِها
در زمان فرار از دنیا، پناهگاه و گریزگاه [مهارب]دنیا خیلی ضعیفند.
🔶وخابَت مَطالبُها
تمام مقاصد و هدفهای دنیا یأس آور[خابت] است.رسیدن به اهداف دنیا ، زحمت مسیر، طولانی بودن ، و آفتهای مسیر دلسردی به همراه دارد.
مراقب باشید گرچه دنیا دست خالیست اما سلاحهایی دارد ، وابستگی و دلبستگی، برای آن باید عزم جزم کرد.
🔶فَاَسلَمَتهُمُ المَعاقِل
دنیا ،زمان مرگ افراد که برسد آنها را دست بسته تسلیم مرگ و تحویل قبر [معاقل]می دهد.
🔶لَفَظَتهُمُ المنازِل
دنیا در زمان مر گ افراد را از منزل به بیرون پرتاب میکند.[لفَظَتهم]
🔶و اَعیَتْهُمُ المَحاوِل
اهالی دنیا هرچه چاره و تدبیر[محاول] میکنند عمر بیشتری داشته باشند ،خسته تر می شوند.[اَعیَتهم]
این سه مورد افراد را مجبور میکند ، باید از دنیا کوچ کنند و بروند.
🔶فَمِن ناجٕ مَعقُور
/ بعضی به علت داشتن هم دنیا و هم دین ، از دنیا نجات پیدا میکنند ولی (روح) انها مجروح[معقور] است.
🔶ولَحمِِ مجزور
/ دنیا توانسته گوشت (روح) آنها را تکه تکه[مجزور] کند.
🔶و شِلوِِ مَذبُوح
/عده ای سر از تن ذبح شده است
🔶و دمِِ مَسفوحِِ
/ عده ای در خون غلتیده اند. خون انها ریخته شده [مسفوح]
🔶و عاضِِ عَلی یَدَیهِ
/از شدت پشیمانی دست خود گاز میگیرند.[عاضّ]
🔶وصاقِقِِ بکَفَیّهِ
/ دست بر روی دست می زنند [صاقِق]نشان از پشبمانی.
🔶مُرتَفِقِِ بخَدَّیهِ
/عده ای تکیه بر آرنج زده به حالت حسرت ، گونه ها را در دست گرفته اند[خدّیه]
🔶و زارٕ علیٰ رَایهِ
/ملامت کننده نظر ات و تصمیمات اشتباه خود هستند.
🔶و راجِعِِ عن عَزمِه
/ برخی از قصد خویش روگردانند
🔶 وقد اَدبَرتِ الحیلة
مرگ که عارض شد تدبیر و چاره اندیشی سودی ندارد.
🔶و اَقبَلَتِ الغیلة
زندگی و کارهای غافلگیرانه منتظر شماست.
از این ببعد سر سفره اعمال خود خواهید نشست.
🔶وَلاتَ حیٖنَ مَناصٕ
برگرفته از قران ایه ص -۴ »
در آنزمان راه چاره[مناص] تمام شده .
🔶هیهاتَ هیهات، قد فاتَ ما فاتَ ، و ذُهبُ ما ذَهَبَ
گذشت آنچه که گذشت.و رفت آنچه که رفت.
سرمایه عمر ،عقل، نیروی جوانی به هدر رفت و گذشته ها گذشت.
🔶و مَضَتِ الدنیا لِحالِ بالِها
دنیا همانطور که میل خود[بالها] بود گذشت [مضَت]و میگذرد. در ابتدا وعده و وعید می دهد تا بسمت خود بکشد اما اختیار خود را به کسی نمی دهد ، در دام خود اسیر میکند و پایان کار هم به راهی که خود بخواهد میرود نه به میل راکب و نهایت دو دستی هم تقدیم ملک الموت میکند.
همانطور که با گذشتگان عمل کرد با آیندگان نیز همان خواهد کرد.
🔶فما بَکَت علیهِمُ السماءُ والارضُ و ما کانوا مُنظَرین
اهل آسمان و زمین بر مرگ دنیا پرستان گریه نکردند، ناراحتی بخودشان راه ندادند برای جبران خطا و اصلاح از مهلت داده شدگان هم نیستند.[ما کانوا منظرین]
✅ شما آینه عبرت دیگران نشوید بلکه اسوه نیکان عالم بشوید.
نکته روایتی :
✳️ در جریان صفین حصرت با اصحاب از شهر مدائن گدر کردند.یکی از یاران وقتی ویرانه های کاخ مدائن را دید گفت:
《جَرَتِ الریاحُ علی محلِّ دیارِهِم فَکاَنَما کانوا میعادی》 چنان حاک سراسر قصر را گرفته گویا از ابتدا کسی اینجا ساکن نبوده .
حضرت فرمود : چرا آیه قران نمیخوانی.
《کم تَرَکوا مِن جناتِِ و عُیُون و زُرُوعِِ و مقامِِ کریم و نَعمَهِِ کانوا فیها فاکِهین کذالک اَورَثناها قوماً آخَرین فما بَکَت علیهِمُ السماءُ والاَرضُ و ما کانوا مُنظِرین. - دخان 》
صاحبان قدرت و زر چنان رفتند گویا اصلا نبودند. تمام اموال به وارثین ماند در حالیکه آسمان و زمین بر آنها گریه نکرد.
✳️ نکته ۲ : معلوم میشود که آسمان و زمین بر خوبان گریه می کنند. در واقع این آیه به علت پستی عده ای توبیخ میکند.
در خطبه ۱۹۷ فرمود: در جریان رحلت پیامبر ، در و دیوار خانه زار میزدند.
《زَجَهِ الدّارُ والاَرض》
زمین و آسمان ذی شعورند ، می فهمند گریه می کنند.
✳️ ابن عباس نقل می کند از پیامبر پرسیدم ایا آسمان بر کسی گریه می کند؟!
فرمود بله . فردی که سجاده پهن میکند بنماز و عبادت و نماز شب ، بعد از مرگ او زمین زار میزند کجاست آن کسی که اینجا نماز می خواند.
✳️ آسمان درهای متعددی دارد که اعمال خیر هر کس از دری بالا میرود. بعد از مرگ برای بسته شدن این در ناله می کنند. برای صعود خیر به آسمان که در بسته شد، زجه میزنند.
تشبیه و خیالبافی نیست حقایق عالم است که ما متوجه نمی شویم اما آن کسی که می فهمد پیامبر خاتم برای ما توضیح میدهد.
✳️ امام صادق علیه السلام فرمود :
《اِنَ حسین بنَ علی بَکی لِقتلهِ السماء و الارض 》اسمان در شهادت حسین خون گریه کرد.
این شفق قرمز در آسمان قبل از شهادت حسین نبود، بعد شهادت قرمز شد.
✳️ عبدالله بن عباس روایت می کند :
وقتی نبی یی از انبیاء الهی از دنیا میرود آسمان و زمین ۴۰ سال گریه می کنند.
《أَنَّهُ إِذَا قَبَضَ اللَّهُ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ بَکَتْ عَلَیْهِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ》
《واذا ماتَ العالِمُ العاملُ بعلمِهِ بَکَیَاً علیه اربعینَ یوماً》
هنگامیکه عالم اهل عمل بمیرد بر او ۴۰ سال گریه می کنند.
《و اَما الحسین علیه السلام فَتَبکی علیهِ السماءُ والارض طولُ الدَّهر》تا ابد الدهر بر حسین گریانند.
"صلی الله علیک یا ابا عبدالله "
اللهم لا تجعل الدنیا اکبرَ همِّنا
الحمد لله رب العالمین
الحمد لله رب العالمین