نقش اخبار در هدایت و ضلالت + دروغ و هبوط آدم + نقش دروغ در شکل گیری سقیفه + جهاد تبیین، مبارزه با دستگاه دروغ پراکنی دشمن
نقش اخبار در هدایت و ضلالت + دروغ و هبوط آدم + نقش دروغ در شکل گیری سقیفه + جهاد تبیین، مبارزه با دستگاه دروغ پراکنی دشمن
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۱/۲ - ۳۰جمادی الثانی
💢بخش یازدهم خطبه۱۹۲💢
خطبه قاصعه
حضرت در بخش قبل از بنی اسرائیل شروع کرد، و در آنزمان نماند، زمان را مرور کرد تا رسید به دوران جاهلیت ، رسید به نزدیکی های بعثت. جهل ها ، دشمنی ها ، جدایی ها ، را بیان کرد تا رسید به جاهلیتی که اوج انحراف بودند.
بعد از توجه دادن به احوال گذشتگان و مومنین گذشته، به جاهلیت و دوران بعثت اشاره داشتند.
فرمود: چقدر دوره ها به هم شبیه هستند، دوره ابراهیم خلیل تا موسی کلیم ، از ضعف به قدرت رسیده و دوباره از قدرت به ضعف برگشتند.
دوران جاهلیت را به عصر بنی اسراییل و زمان قدرت گرفتن هنگام بعثت موسی بن عمران ، و بعداز ان دوباره دچار ضعف شده را تشبیه به دوران پیامبر کرده که مسلمانان بعد پیامبر هم دچار ضعف شدند.
♦️اُنظروا الی مواقِعِ نعمِ اللهِ علیهِم حینَ بعثَ اِلیهم رسولا
نگاه کنید به مواقع نزول نعمت بر بنی اسرائیل که سلسله وار ادامه داشت.
مردم دوران جاهلیت چگونه بودند در عصر پیعمبر چکونه شدند.
(لفظ " انظروا " فقط نگاه کردن نیست، اندیشیدن است همراه با عبرت گرفتن.)
نعمتهایی بر مردم جاهلی داد وقتی که پیغمبر را بر آنهامبعوث کرد.
لفظ " مواقع " گاهی توجه و متذکر شدن به خود نعمت است که بسیار خوب است و نباید از نعمتها غافل بود.
اما مرحله بالاتر آن ، مواقع نعمت است . توجه به موقعیت نعمت در کی ، کجا ، و چگونه خدا نعمت داد.
موقعیت نعمت یعنی چه زمانی(حین) و با چه کیفیتی(کیفَ) نعمت داد.
گاهی در کنار یک نعمت مشکلات زیادی هست که ان نعمت گم میشود و بی لذت می ماند.
خدا نعمت بیداری شب می دهد اما در کنار ان بقدری موانع ، غفلت و سرگرمی بیهوده هست که نماز شب از دست میرود.
اما گاهی نعمت بعد از بلاها و سختی سرازیر میشود. نعمت میرسد با لذت ماندگار و پایدار میشود. فرق می کند نعمت چه زمانی ، وبا چه کیفیتی باشد. شاید ما نفهمیم ولی داده های خدا همه از روی حکمت است.
دیدن موقعیت نعمت ، موضوعیت دارد. نعمت تام و تمام مانند قطاری که با واگنها میرسد با شکر و دیدن نعمت بقیه واگنها پشت هم میرسند ودر صورت عدم شکر واگنهای بعدی بر می گردد.
پیامبر نعمتی بود که در سخت ترین شرایط آمد تمام بلاها را دفع کرد و با چه کیفیتی امد؟ ولادت ، حیات ، و رحلت او کریمانه بود.
با این کیفیت در زمان جاهلی امد.و امت را نجات داد.
بحث موقعیت در کلام قران هم امده.
《فلا اُقسمُ بمواقِعِ النجوم 》موقعیت های نجوم حساب و کتاب دارد. کلمات والفاظ حضرت در نهج البلاغه نکته های فراوان و ظرایفی دارد که با خواندن حقائق و معارف ریز فهمیده شود.
♦️فعقدَ بملَتهِ طاعَتَهم
خداوند مردم را به آیین و دین [مله] و اطاعت مردم از پیامبر گره زد[عقدَ] که پیرو دین و مسیر پیامبر باشند.
♦️و جَمعَ علی دَعوتِهِ اُلفَتَهم
الفت و انس ، محبت بین آنها ، همه را بر محور پیامبر جمع کرد.
♦️کیفَ نَشرَتِ النعمهُ علیهِم جَناحَ کرامتِها
نگاه کنید و ببینید خدا چگونه نعمتهای کریمانه را بال رحمت بر سر مردم بازکرد. [جَناح]
پرنده در محبت به فرزند و در حمایت از او بال خود را بر سر فرزند باز می کند.
بال گسترده دو معنا دارد محبت و حمایت را میرساند. فرمود: پیامبر که امد مانند کبوتری بال بر سر مردم باز کرد.
✅ نکته: اگر به کسی نعمت دادید مانند پرنده ای باشد که بال گشوده با محبت و حمایت باشد. گاها محبت هست اما برای حمایت نیست.
♦️و اَساَلَت لهم جَداوِل نعیمِها
چگونه نهرهای[جَداول] رحمت را بسوی مردم سرازیر کرد.[اسالَت]
♦️والتَفَتِ المِلّهُ بهِم فی عَوائِدِ برَکتِها
این شریعت برکتی داشت که با تمام منافع و سود[عوائد] پر برکت جاری شد و مردم را در بر گرفت [التفت]
با انس ، الفت ، همدلی ، کنار زدن جاهلی و بدی ، خدا رحمت را نه بصورت عادی بلکه کریمانه همراه با سود و برکت سیلان داشت.
♦️فاَصبَحوا فی نعمتِها غِرقِین
مردمی که تا دیروز غرق جاهلیت بودند غرق دریای نعمت و رحمت شریعت پیامبر شدند.
♦️و فی خُضرَهِ عیشِها فَکهین
ودر زندگی خرم و سرسبز [خضره]شریعت پیامبر ، شادمان[فکهین] شدند.
✅ زندگی کم و زیاد دارد ولی در اکثر آن سرور و شادمانی نیست. اکثر عیش ندارند. شاید کامل و تام به دین و روش پیغمبر نیستند باید در زندگیها انرا جستجو کرد.
♦️قد تَرَبَعَتِ الاُمورُ بِهم فی ظِلِّ سلطانِِ قاهِر
امور در دست آنها ثابت شد[تربعت]آنهم در سایه ی حکومت مستقل و با قوام..
بعد مدتی پیامبر حکومت تشکیل داد بر همه چیره شد ، تا زندگی و دینداری مردم به سرانجامی برسد و امور بر وفق مراد مردم شد.(تربعت یعنی چهار زانو نشستن و کنایه از اقامت است.)
گروهی معترض هستند که حکومت به چه دردی می خورد!!نباز به ان نیست! حضرت اشاره می کنند.
اگر دشمن بتواتد سلطان قاهر و حکومت را بگیرد. قطعا حیات مادی و معنوی را هم می گیرد. در خطبه ۴۰ فرمود:
اگر مومن راس حکومت باشد، هم مومنین لذت میبرند و هم کفار.، حیات مادی کفار هم فراهم است .اما اگر غیر مومن رآس حکومت باشد، رگ حیات و معنویت مومنین را قطع می کند. کاری که بنی امیه کرد.
بسیار فرق است که چه کسی حاکم باشد.
فی ظلّ سلطان قاهر میتوان تربعت بود.
♦️و آوَتهُم الحالُ الی کنفِ عزِِ عالب
پناه داد به انها حال خوش ، شادمانی ، عیش دنیا و آخرت [الحال] زیر سایه حکومت که استقلال خود را داشته باشند.
همان مردم جاهلی به سبب اتحاد و اجتماع عزت بر آنها سایه افکند. و عزت پناهگاه آنها شد.
نکویی حال آنها در سایه عزت و غلبه بر دشمنان است.وقتی حال دل خوب باشد، غلبه حاصل میشود. و حال دل زمانی خوش است که به دین پیغمبر عمل شود.
♦️و تَعَطَفَتِ الاُمورُ علیهم فی ذُوی مُلکِِ ثابتِِ
اسودگی امور به آنها رو کرد ودر بلندای[ذوی] حکومتی پایدار به آسایش و امنیت رسیدند.
همان مردم جاهلی بودند که" غارات مشنونه" داشتند ، و در سایه حکومت به اسودگی و طمانینه رسیدند.
♦️فهم حکامُُ علیَ العالَمین
همانهایی که برده بودند و تبعید می شدند تبدیل به حکام شدند.- امور بسمت آنها مایل شد ،در خانه هایشان زانو زد و اقامت کرد
♦️و ملوکُُ فی اطرافِ الاَرَضین
در گوشه و کنار زمین به مُلک رسیدند.
♦️یَملِکونَ الاُمورَ علی مَن کانَ یَملِکُها علیهِم
تا قبل از ان قیصر و کسری بر آنها حکومت می کرد. امروز مسلمانها بر همان قیصر هاحاکم شدند.
♦️و یُمضونَ الاَحکامَ فیمَن کانَ یُمضیها فیهِم
احکام را اجرا و نفوذ می دادند [یُمضون] بر همان کسانی که تا دیروز به انها زور گفته و دیگران بر مسلمانها حکم جاری می کردند.
♦️لا تُغمَزُ لهم قَناتُُ
هیچ نیزه ای[قناه] در مقابل انها خم نمیشد. [لا تغمز]
مسلمانهایی که در اوج ذلت بودند کارشان بجایی رسید کا نتوانستند ضربه ای به انها بزنند.
♦️و لا تُقرَعُ لهم صَفاهُُ
و سنگی[صفاه] به سمت آنها پرتاب نمیشد[لاتقرع] به چنین عزت و اقتداری رسیدند که از دست دشمن کاری بر نمی آمد.
عزت از اتحاد ، الفت ،و بر محور حق مجتمع بودن ، حاصل شد.
♦️اَلا و اِنَکم قد نَفَضُتُم اَیدیَکم مِن حبلِ الطاعهِ
ای مردم شما ریسمان اطاعت خدا را در زمانی که قدرت داشتید ،دست کشیده و رها کردید. [نفضتم] شما هم مثل مردمان گذشته، چند صباحی لذت بندگی و امنیت را چشیدید و نعمت را از یاد بردید دوباره به تفرقه، تعصب ، و تکبر باز گشتید.
(لفظ " نفضتم " بمعنای تکان دادن دست، بهنگام خاکی یا آردی بودن دست هست. با تکان دست همه بریزد و ذره ای نماند.)
شما چنان دست از دین کشیدید که هیچ الفتی با دین و حبل الله نداشتید.
♦️و ثَلَمتُم حِصنَ اللهِ المَضروبَ علیکم باَحکامِ الجاهلِیَّه
حصار محکمی خدا دور شما ایجاد کرده بود [مصروب]،در این دیوار مستحکم شکاف وارد کردید.[ثلمتم] به سبب عمل به احکام جاهلیت و احیای رسوم مجدد جاهلی ، هیچ حصن حصینی برای شما باقی نماند.
اگر از طاعت خدا دست بردارید حمایت از شما برداشته میشود.
♦️واِنَ اللهَ سبحانه قدِامتَنَّ علی جَماعهِ هذهِ الاُمهِ فیما عَقَدَ بینَهم مِن حبلِ هذِهِ الالفَهِ
خداوند بر مسلمین منت گذاشت و بین آنها ریسمان الفت را گره زد.
♦️التی یَنتَقِلونَ فی ظِلِّها و یَآوُونَ اِلی کنَفِها
این الفت چیزیست که در سایهٔ آن رفت و آمد و زندگی می کنید.و به سایه حمایت الفت پناه می برید.
♦️بنِعمَهِِ لا یَعرِفُ احدُُ منَ المخلوقین لها قِیمهً
مگر میشود برای الفت و دوستی قیمتی بگذارید. هبچ مخلوقی قیمت انرا نمیداند.
نمی فهمید قیمت اتحاد و اجتماع و الفت چقدر زیاد است.
♦️لِاَنَّها اَرجَحُ مِن کلِّ ثَمَن
از هر پول و شی یی گرانبها تر الفت جامعه است.
-هیچ پول و طلایی به اندازه اجتماع و الفت ارزش ندارد.
الفت اعظم است از هر شی گرانبهایی که به ذهن شما برسد.
در عصر پیامبر شما به این گوهر گرانبها ،الفت و اخوت بین مومنین مزین شدید.
« واعتصموا بحبل اللهِ جمیاً ولا تفرقوا واذکروا نِعمةَ اللهِ اذ کنتم اعداءً فاَلَفَ بینَ قلوبِکم فاَصبَحتُم بنِعمتهِ اخواناً . ال عمران - ۱۰۳ »
خدا در دل شما محبت ایجاد کرد در حالیکه دشمن یکدیگر بودید، ولی به محبت دین برادران هم شدید.
♦️و اَجَلُّ مِن کلِ خَطَر
از هر شی یی گرانبها و با ارزشتر[خطر] است.
اما از این نعمتهای بزرگ دست کشیدید.
♦️واعلَموا اَنَکم صِرتُم بعدَ الهجرَهِ اََعراباً
شما از شرک و بت پرستی به اسلام هجرت کردید ولی بعد این هجرت مقدس، دوباره به اعراب بادیه نشین، اعراب جاهلی بازگشتید.[صرتم]
♦️و بعدَ الموالاهِ اَحزاباً
بعد از اینکه موالات و محبت همدیگر را پیدا کردید دوباره از هم جدا ، وگروه گروه شدید وبین شما تفرقه ایجاد شد.
♦️ما تَتَعَلَّقُونَ منَ الاَسلامِ اِلّا بِاسمِهِ
آنقدر عوض شدید که از محتوای دین خالی شدید.از حقیقت اسلام در شما چیزی نبود جز یک نام اسلام،
♦️ولا تَعرِفونَ منَ الایمانِ اِلّا رَسمَهُ
از ایمان فقط یک شکل [رسم] و قیافه می شناسید اما خود مزین نیستید.
پایین ترین حد اسلام شهادتین است و کار کِرد ان اینست که بدن نجس نباشد و در قبرستان مسلمین دفن شود.
فکر ، عمل ، اعتقاد، درست نباشد همنشینی با پیامبر در کار نیست. حقایقی در ان وجود ندارد.
♦️تقولونَ : النّارَ ولَا العارَ
شما فریاد می زنید النار والعار
حاضرید آتش دوزخ بجان بخرید ولی زیر بار عار نمی روید . در حالیکه دست برداشتن از تکبر و عصبیت ، زنده بگوری دختران ، ننگ و عار نیست.
معنای دیگری هم از جهت مثبت دارد.
اتش دنیا و شمشیرها ، اتش گرسنگی و تشنگی را بجان می خرد ولی حاضر به تسلیم و ننگ دشمن نمیشود.
جدایی از امام، دین ، و اصول اخلاق را نمی پذیرد، ولو اتش فتنه به سمت او سرازیر شود.
♦️کاَنَکم تُریدونَ اَن تُکفِئُوا الاسلامَ علی وَجهِهِ انتِهاکاً لِحَرِیمَه
شما اسلام را واژگون می کنید[تکفئوا] باقی ماندن براین جمله مانند اینست که اسلام را برگردانبد و با صورت به زمین بزنید.
مانند اینست که اسلام را هتک حرمت کنید.[انتهاکاً] یعنی هر چه اسلام گفته برای خود گفته ،ما دست از رسوم جاهلی برنمی داریم.
✅ حریم اسلام احکام آن است .
هر کس احکام را عمل کند و پایبند باشد حرمت اسلام را حفظ کرده.
مدافع حرم از نظر امیرالمومنین، حفط و عمل به احکام دین است ، عمل نکند هتک حرمت کرده است.
♦️و نَقضاً لمیثاقِهِ الذی وَضَعَهُ اللهُ لکم حَرَماً فی اَرضِه ، و امناً بینَ خلقِه
با این عمل عهد و پیمان خدا را نقض کردید پیمانی که با شما بسته بود که در این مسیر پایدار بمانید. و شما به این حریم پشت پا زدید.
♦️و اِنَکم اِن لَجَاتُم اِلی غیرِهِ حارَبَکم اَهلُ الکُفر
اگر دست از اسلام بردارید با نام مسلمانی به عمل جاهلیت رو کنید، و به غیر اسلام پناه ببرید [لجاتم] دشمن بر شما چیره می شود.چون از درون پوسیده اید.
اگر به غیر خدا و اسلام پناه ببرید، همان کفار بر شما وارد شده جنگ و محاربه میکنند ، شکستتان میدهند.
ایمان و اشتیاق مومن است که او را در مقابل دشمنان ایستا و مقاوم میکند.
♦️ثُمّ جبرائیلُ و لا میکائیلُ ولا مُهاجرونَ و لا اَنصارُُ یَنصُرونَکم
نه فرشتگان امداد میکنند ،نه کمک غیبی هست (اسمانیان)و نه مهاجر و انصار مومنین (زمینیان)شما را یاری میکنند.چون از ذیل دایره حقیقی اسلام خارج شدید. زیر سایه دین جبرئیل نصرت می دهد.
《اِذ تَستغیثون ربَکم فاستجابُ لکم اَنّی مُمِدُّکم باَلفِِ منَ الملائکهِ مُردِفین . انفال- ۹》دسته جمعی و متحد ناله و استغاثه کردند ، خدا هم با هزار ملک امداد آسمانی در جریان بدر انها را نصرت داد.
♦️اِلّاَ المُقارَعَهَ بالسَّیفِ حتّی یَحکُمَ اللهُ بینَکم
کسی به داد شما نمیرسدو تنها راه نجات شما ،زدو خورد با شمشیر است[مقارعه] مدافع شما شمشیری هست که به جنگ بپردازید و با وجود ضعف درونی در جنگ شکست خواهید خورد .تا ابنکه خدا بین شما حکم صادر کند.
دورانی را حضرت بیان می کند که پیامبر رحلت کرده، مردم دوباره به جاهلیت رو کردند. جانشین پیامبر را کنار زدند.
تفرقه ، اختلاف وگرفتاری به سراغشان امد.
اللهم اجعلنا حُمات الدین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسیار عالی