یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱۰/۸ - ۷جمادی الثانی
💢خطبه ۱۸۷💢
این خطبه در باب ملاحم می باشد .ملاحم پیشگویی های حضرت در مورد فتنه ها و جنگها در آینده است .
🔹أَلَا بِأَبِی وَ أُمِّی هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِی الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ
حضرت می فرمایند آگاه باشید پدر و مادر من فدای آنها باشند ؛همان کسانی که نام آنها در آسمان معروف است گرچه در زمین گمنام هستند .
🔺سوال ؟
ایشان چه کسانی هستند ؟
پاسخ این سوال محل اختلاف شارحین می باشد .
۱- بعضی منظور از ایشان را ائمه معصومین بعد از حضرت عنوان کرده اند.
۲- بعضی مقصود از ایشان را مطلق مؤمنین راستین در تمام اعصار که ورثه الانبیاءهستند
ذکر کرده اند.
۳- بعضی منظور از ایشان را افراد خاص که در رکاب حضرت مهدی (عج) قیام می کنند و ظهور با شمشیر و قلم و ...انها به وقوع می پیوندد ، که این قول سوم محکم تر می باشد .
🔺 در کتاب صفین مدائنی این خطبه حضرت مفصل بیان گردیده اما سید رضی بخشی از این خطبه را ذکر کرده است .این جملات آمده که وقتی این آقا ظهور می کند خَسف بَیداء که یکی از معجزات حضرت است به وقوع می پیوندد ؛
بَیداء نام محلی میان شهر مکه و شهر مدینه است. بنابر روایات شیعه، لشکر سفیانی در حالی که از مدینه برای دستگیری مهدی عج بسوی مکه خارج میشود، در این مکان زمین لشکر سفیانی و مخالفان حضرت را در خود فرو میبرد. به این رویداد خسف بیداء گفته میشود.»
لذا این نظریه سوم تقویت می شود .
🔺یاران واقعی حضرت صاحب الزمان به دنبال شناخته شدن و معروف شدن نیستند
🔺اینکه ائمه معصومین به این صورت قسم می خورند که« پدر و مادرم فدا باد» این قسم عظمت طرف مقابل را نشان می دهد .
🔺 در روایتی آمده که جبرئیل محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود جناب ابوذر وارد شد جبرئیل گفت :یا رسول الله این کیست ؟حضرت رسول(ص)فرمودند ابوذر است .جبرییل فرمود بله در آسمان او را بهتر میشناسند تا در زمین .
مرحوم مجلسی ذکر کرده اند که جبرئیل از رسول خدا خواست از ابوذر بپرسند صبح به صبح که از خواب بیدار می شود چه دعایی می خواند ؟
ابوذر چند دعا را عنوان نمود ؛
۱- خدایا من از تو طلب ایمان می کنم 《اللهم اِنی اَسئلُک الامنَ و الایمانَ بِک و التصدیقَ بنبیِک》
۲- پیامبر را تصدیق میکنم
۳- حرف و عمل پیامبر(ص)بر من حجت باشد
۴- عافیت از بلاها داشته باشم
۵- وقتی عافیت دارم شکر گزاری باشم
۶- محتاج کسی نباشم
🔹أَلَا فَتَوَقَّعُوا مَا یَکُونُ مِنْ إِدْبَارِ أُمُورِکُمْ وَ انْقِطَاعِ وُصَلِکُمْ وَ اسْتِعْمَالِ صِغَارِکُمْ
ای مردم منتظر باشید که بلاهایی سر شما می آید و منتظر عواقب امور خود باشید،چون امور شما به هم ریخته است و پیوند های شما به گسستگی رسیده و بترسید که کوچکترها ( از نظر سن یا خرد که تجربه ندارند یا تخصص لازم در امور مربوط را ندارند )بر شما حکومت کنند . وقتی کوچکترها حکومت نمایند بلا بر سر جامعه می آید و جامعه دچار تفرقه می شود.
سه ویژگی از دوران آخر الزمان می فرماید :
۱- در آینده امور شما در یک فضای بهم ریخته و امورات از هم گسسته برای شما پیش می آید.[ما یکونُ مِن اِدبارِ امورِکم ]
۲- ارتباطات و پیوند های شما از هم قطع می شود ،بین شما جدایی ایجاد می شود.
[وانْقطاعِ وُصلِکم]
۳- کودکان به مسئولیت حکومتی می رسند.
[واسْتعمالِ صغارِکم]
اگر این سه ویژگی منطقی پشت هم قرار بگیرد ، از آخر به اول اینگونه می شود.
علت از هم گسستگی امور جامعه استعمال صغار است.وقتی کودک به حکومت بنشیند ، به طور طبیعی و ناخواسته هرج و مرج بپا می شود.چون برای اثبات خود و ماندن در حکومت خود هر کار غلط و نابجایی را انجام می دهد که نتیجه آن گسیختگی امور و قطع ارتباط است.
استعمال صغار یک استعمار فرهنگی ست.
کودک خود نمی تواند حاکم شود ، نه قدرت دارد، نه کیاست ، نه معروفیت ،
کودک به معنای کم سن وسال نیست ،هر کسی که از جهت فکری کوته اندیش باشداز جمله صغار است.
یک دولت سایه و عده ای سود جو چنین کودکی را علم می کنند تا خود به مقاصد شان برسند.انسان کم خرد از خود رای و نظر مستقل ، و اختیاری ندارد. دائم دنبال نظر دیگران است چنین فردی امور جامعه را از هم می پاشد
🔺مرحوم خویی در منهاج البرائه ذکر کرده اند ؛
از حکیمی علت شکست ساسانیان با آن همه قدرت را پرسیدند ،پاسخ داد چون ساسانیان بچه های نا پخته و کم تجربه را به کارهای بزرگ و بزرگان را به کارهای کوچک گماردند لذا دچار شکست گردیدند .کارهای بزرگ بخاطر رها شدن کوچک کم خرد، و کارهای کوچک بخاطر عار دانستن افراد بزرگ بر زمین ماند.هیمنه و قدرت آنها فرو ریخت.
🔺این سخن حضرت هیچ منافاتی با جوان گرایی در حکومت ندارد اگر شخصی جوان با تجربه کار کرده بود او را را باید به کار گرفت در غیر این صورت این کار عواقبی که در بالا ذکر گردید به دنبال دارد .
🔹ذَاکَ حَیْثُ تَکُونُ ضَرْبَةُ السَّیْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ
ان دوره، در زمانی است که ضربه شمشیر بر مومن آسانتر است از به دست آوردن یک درهم مال حلال میباشد .
🔺پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند :دو چیز در آخر الزمان کم یاب است :
۱- برادر و دوست خوب .
۲- لقمه ی حلال .
لقمه حلال در انتخاب حکومت های خوب و حکومت های خوب در بدست آوردن لقمه حلال تاثیر دارند .
🔹ذَاکَ حَیْثُ یَکُونُ الْمُعْطَى أَعْظَمَ أَجْراً مِنَ الْمُعْطِی
ان دوره ، زمانی است که ارزش کسی که پول را میگیرد [المعطَی]بیشتر از کسی است که پول را میدهد و می بخشد[معطِی]
(بر خلاف آنچه می دانیم که در روایت امده ارزش فرد اعطا کننده ی مال بیش از فرد کمک گیرنده است )!
این کلام دو معنی دارد.
۱- چون کسی که پول را میگیرد نمیداند از کجا بدست آمده لذا نکوهشی به او نیست که پول اگر حلال بدست نیامده باشد.
۲- در آخر الزمان فقیر بودن بهتر از غنی بودن است چون در غنا احتمال ناپاک بودن مال بیشتر است
🔹ذَاکَ حَیْثُ تَسْکَرُونَ مِنْ غَیْرِ شَرَابٍ بَلْ مِنَ النِّعْمَةِ وَ النَّعِیمِ
آن دوره ای که صحبت از آن است،زمانی است که شما مست هستید ولی مست شراب نه (که مقطعی باشد و انسان به حالت هوشیار در آید ) بلکه مست نعمتها هستید (طول می کشد تا شخص از مستی در آید )
مستی شراب یک یا دو روز است اما با سکرات نعمت عمری را سپری میکند.
ضرر مستی شراب به چند نفر وارد می شود
اما مست نعمت تفکر فرعونی دارد اعتقادات مردم را خراب میکند.
🔹وَ تَحْلِفُونَ مِنْ غَیْرِ اضْطِرَارٍ
در آن زمان راحت بدون هیچ اضطراری قسم می خورید .
در روایت داریم که حضرت عیسی (ع)فرمود برادرم موسی فرمود به دروغ قسم نخورید. ولی من می گویم به راست هم قسم نخورید.
در روایتی دیگر درباره امام صادق علیه السلام داریم که حضرت با وجود آنکه حق و حقوق همسر مطلقه ی خود را پرداخت کرده بود و او به دروغ گفته بود پرداخت نشده ،حضرت حاضر به قسم خوردن نشدند که این مال را داده اند و دوباره ۴۰۰دینار را پرداخت نمودند .
در جایی در مورد امام رضا علیه السلام هم شبیه این موضوع در مورد فردی دیگر روایت داریم که تکرار گردیده .
🔹وَ تَکْذِبُونَ مِنْ غَیْرِ إِحْرَاجٍ
و نه از روی ناچاری دروغ می گویند
در روایات آمده تا می شود از دروغ حتی در مواقع ناچاری جلوگیری کنیم و مسأله تئوریه (اشاره مستقیم به مطلبی نکردن طوری که دروغ نگردد )عنوان شده .
🔹ذَاکَ إِذَا عَضَّکُمُ الْبَلَاءُ کَمَا یَعَضُّ الْقَتَبُ غَارِبَ الْبَعِیرِ
در چنین زمانی بلا شما را می گزد
در تنگنا و فشار بلاها قرار می گیرید همانگونه که جهاز شتر پشت و بدن او رازخم می کند.
بلا شما را با دندان گاز میگیرد[عضَکم] همانطور که وقتی پالان [غتَب]شتر جنس خوب نباشد کمر حیوان اذیت می شود فتنه هم انسان را از پای می اندازد و ریزش افراد اتفاق می افتد و فتنه افراد را اذیت می کند تا ایمان خود را از دست بدهند
🔹مَا أَطْوَلَ هَذَا الْعَنَاءَ وَ أَبْعَدَ هَذَا الرَّجَاءَ
چقدر این رنج [عناء]طول می کشد و چقدر رجا و امید و گشایش دور[ابعد] است (رنج دوران فتنه و سرکار بودن ظلم و ...)
🔺همانطور در خطبه ۸۸ ذکر شده بنای خدا این نیست که زود ظلم برچیده شود .خدا به همه کسانی که می خواهند حکومت کنند فرصت می دهد تا جاییکه همه به اضطرار آمدن امام عج برسند تا ظهور اتفاق بیفتد .
چقدر امید فرج دور است.
در روایات آمده که ظهور را نزدیک دیده و دور مپندارید. ولی حضرت در اینجا ظهور را بعید بیان میکند.
وجه جمع این دو اینست:
ظهور حضرت یک حقیقتی هست که وابسته به شرایطی ست ، ظهور حتماً محقق میشود.
دور و نزدیک بودن آن به عهده مردم است ، بستگی به شرایط و حالات مردم دارد..
اگر در جامعه ای صلح و صفا ، وفای بعهد، دیانت ، خصوصیات خوب رواج داشته باشد ظهور به تعجیل می افتد.
اماجامعه ای که دچار درگیری و ظلم به یکدیگر باشند .این مسیر ظهور را دور میکند.
و چقدر ظهور بعید است.
🔺این خطبه بعد از جنگ نهروان در اواخر عمر حضرت ایراد گردیده که حضرت به فتنه بنی امیه اشاره می کند.
ای مردم شما جلو دار فتنه نباشید،فتنه هایی که در آینده رخ خواهد داد،شما زیر بیرق فتنه قرار نگیرید.حق را رها نکنید و دنبال باطل فرماندهی کنید.ازاین مسیرهر چه سریعتر برگردید که آسیبهای ویرانگر فتنه کمتراست
🔹أَیُّهَا النَّاسُ أَلْقُوا هَذِهِ الْأَزِمَّةَ الَّتِی تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الْأَثْقَالَ مِنْ أَیْدِیکُمْ
ای مردم افسار شتر فتنه که بار سنگینی به دوش دارد را رها کنید[القوا] این فتنه خیلی بار سنگین رنج و سختی و غارت و کشتار و ... دارد)این زمانی است که ما خود زمامدار فتنه گردیم به عوض آنکه او راعقب بزنیم .
ذات فتنه سنگین است سنگینی آن جامعه را زمینگیر میکند. فتنه اذیت دارد.
در چنین موقعیتی مراقب باشید شما راه فتنه را باز نکنید و افسار آن بدست شما نباشد. در فتنه هاجلودار و الگوی دید دیگران نباشید
🔹وَ لَا تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِکُمْ
ای مردم در آن زمان مبادا از سلطان و رهبر و امام خود ،جدا شوید[لاتصدعوا]
🔹فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِکُمْ
که اگر پراکنده شوید خود را سرزنش [غِب]خواهید کرد .
هر کسی از کنار امام خود دور شد ، در پایان کار از مذمت و سرزنش دور نمی شود.
دیری نخواهد گذشت که دچار پشیمانی خواهد شد.که پشیمانی دردی را دوا نمی کند
🔹وَ لَا تَقْتَحِمُوا مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ نَارِ الْفِتْنَةِ
مواظب باشید که در آتش فتنه ها که روبرو است فرو نروید .در فوران آتش[فور نار] فتنه خود را نیندازید .گاهی آتش فتنه طوری می گردد که افراد بیشتری را در خود می کشد مبادا هیزم این آتش گردید.
مراقب باشید در استقبالروی شما ،یک آتشفشان از فتنه فوران میزند.دامنگیر شما نشود.بجای اینکه از امام خود دور شوید و کناره بگیرید.از این آتش دور شوید.
هر چه از فتنه دور شوید به امام خود نزدیک می شوید.هر چه از امام دور شوید به فتنه نزدیک می شوید
این دو باهم تباین کلی دارند.ازیک جنس نیستند.دوری از یکی نزدیک شدن به دیگری است.
🔹أَمِیطُوا عَنْ سَنَنِهَا
ای مردم ،از جاده ای که به فتنه ختم می شود پرهیز کنید[اَمیطوا]
از چنین راهایی برحذر باشید.
🔷 و خلَّْوْ قصدَ السبیلِ لها
خالی کنید ، راه را باز کنید تا فتنه عبور کند.
دو نوع می شود با فتنه ارتباط برقرار کرد.
۱- گاهی فتنه می آید اعتقادات و اصل دین را میزند .آنها را برای نابودی نشانه گرفته،در چنین وضعی باید مقابل آن ایستاد ، باید برای آن کربلا را علم کردو به فتنه راه نداد حتی اگر منجر به کشته شدن بشود.
۲- فتنه آمده اما در صدد از بین بردن کل دین نیست .در چنین وضعی صبر لازم است.
صبری که حضرت فرمود راه را باز کنید تا عبور کند.
مانند سیلاب رودخانه های دائمی که آگر رها شود شهر های زیر دست را ویران میکند.
بالاجبار باید کنترل کرد و سدی در مقابل آن ایجاد کرد.اما در مقابل سیلاب موقتی و گذرا باید مسیلها باز باشد تا جریان آن عبور کند و ختم به دریا و رود خانه شود.
در مقابل فتنه هم همینگونه است ، کاسه داغتر از آش نباید شد.در فتنه نوع دوم صبر لازم است تا عبور کند .
کشته شدن یک فرد تاثیری در فتنه ندارد.
فتنه مسیر خود را طی میکند و میرود .
آنچه لازم است ماندن و صبوری ،و فراهم کردن نیرو و تجهیز برای نابودی فتنه از عقبه است.
🔹فَقَدْ لَعَمْرِی یَهْلِکُ فِی لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ وَ یَسْلَمُ فِیهَا غَیْرُ الْمُسْلِمِ.
به جانم قسم در فتنه بنی امیه یا فتنه های بعد از من مومنین هلاک می شوند و به رنگ می افتند و آنان که مسلمان نباشند ( تاثیر گذار نباشند بلکه تاثیر پذیر باشند ) آن دوران را راحت می گذرانند.
در مقابل فتنه های براندازی دین باید در مقابل آن ایستاد.از فتنه های نوع دوم برحذر باشید،در غیر اینصورت انسانهای مومن در شرارهٔ آتش [لهبِها]فتنه از بین می روند.
شهادت بهر قیمتی را دین نمی پسندد.
شهادت باید با ارزش باشد ،موج ایجاد کند.
اگر در این فتنه ها صبوری و کنار کشیدن نباشد .جان مومنین از بین میرود بدون اینکه سودی عاید شود.
کسانی که اسلام و ایمان ندارند ، پایه های محکم اعتقادی ندارند ، در امان می مانند.
« ویَسلَمُ فیها غیرُ مومن »
چون فتنه آمده اعتقادات مردم را بگیرد.
اسلامی که برای فتنه ها مهم نیستند اسلامی که در مقابل زیاده خواهی نایستد ، اسلام تسلیمی در فتنه ها در امان می ماند.اما آنکه مومن است بر ضد فتنه کار ساز است ،بدون برنامه و تدبیر وارد معرکه شود فورا نابودی و سر به نیست شدن او حتمی ست.
در حکمت های نهج البلغه حضرت فرمودند : هرکس محبت و ولایت مارا پذیرفت برای سختی و گرفتاری آماده شود
🔹إِنَّمَا مَثَلِی بَیْنَکُمْ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی الظُّلْمَةِ یَسْتَضِیءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا
ای مردم بدانید:
جایگاه و مثَل علی بمانند چراغیست در تاریک مطلق.هم خود چراغ روشن است ،هم اطراف را روشن میکند، هم دیگران به سبب نور چراغ راه را تشخیص می دهند.
ای مردم ،اگر کسی خواست به معرفت و نورانیت علی برسد باید بداند در ظلمت است، در مقابل علی خود را کسی نداند ، اگر خود را کس ببیند از نور علی بی بهره می ماند.
کسی به نور علی دست می یابد که خود را در ظلمت بداند ، خاکساری کند ، بفهمد در ظلمت است.تا به معرفت دست بیابد.حب علی و معارف علی نباشد.سر از بیراهه ها در می اورید.
🔹 فَاسْمَعُوا أَیُّهَا النَّاسُ وَ عُوا
ای مردم،
۱- کلام علی بشنوید.[فَاسمَعوا]
۲- در جان خود حفظ کنید.[وَعُوْا]
🔹أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِکُمْ تَفْهَمُوا
۳- گوشهای قلب خود را حاضر کنید. [اَحضِروا]
۴- فهم کنید.[تَفهَمُوا ]
گوش دل را برای شنیدن حرف من بیاورید.تافهم کنید.
اگر بدینجا رسیدید می فهمید
با گوش کردن و خواندن آدمی به فهم نمی رسد ، فهم آنجاست که در گوش قلب چیزی بخوانند.
چراغ روشنی که حضرت فرمود معنوی است لذا برای بهره بردن و روشنی گرفتن با گوش دل سخن حضرت را باید شنید .
🔺 در تاریخ آمده شخصی در این جمع حاضر بود که مدام به فرد کناری خود بدون هیچ دلیل می گفت علی دروغ می گوید هنوز صحبتهای حضرت به اتمام نرسیده بود که فلج گردید . و همان شب مرد. این همواره است که افترا و اهانت به ائمه علیهم السلام هلاکت در پی دارد .
غفر الله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
الحمدلله رب العالمین