بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۹/۲۸ - ۲۴جمادی الاولی
💢بخش دوم خطبه۱۸۵💢
🔹تَتَلَقَّاهُ الْأَذْهَانُ لَا بِمُشَاعَرَةٍ
عقول می توانند خدای متعال را بیابند ولی این یافتن از نوع لمس کردن نیست
🔹 تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِی لَا بِمُحَاضَرَةٍ
و چشمها اورا می توانند ببینند [مرائی]ولی به معنای ملموس بودن و حضور نیست .
🔺معنای دیگر مرائی جمع مرآت به معنای اینه است .این عالم آینه خداست در هر گوشه که بنگری خدا را می بینی ولی خدا در این آینه نیست بر خلاف ما و دنیا که اگر در مقابل آینه نباشیم و در کنار باشیم ما را نشان نمیدهد . واز آنجا که عالم محدود است آینه تمام نمای خدا نیست
🔹لَمْ تُحِطْ بِهِ الْأَوْهَامُ بَلْ تَجَلَّى لَهَا بِهَا
عقول نمی توانند به خدا احاطه یابند.
چون خدا نامحدود و عقول محدود هستند ولی خدا به سبب همین عقل بر عقل تجلی یافته است.
🔺برهانهای حدوث و نظم و ...باعث می شود که عقل خدا را ببیند گرچه به آن احاطه نمی یابد
🔹بِهَا امْتَنَعَ مِنْهَا
خدا به سبب عقل ، عقل را از بلند پروازی منع کرد .عقل می فهمد که نمیتواند ذات خدا را دریابد .با عقل می توان به خدا رسید ولی به کنه ذات او هرگز .
🔹وَ إِلَیْهَا حَاکَمَهَا
و خدا به سبب همین عقل کسی که پا از گلیم خود فراتر نهاده را محاکمه می کند .و قاضی دادگاه محاکمه خود عقل است
🔹 لَیْسَ بِذِی کِبَرٍ امْتَدَّتْ بِهِ النِّهَایَاتُ فَکَبَّرَتْهُ تَجْسِیماً
خدا کبیر است ولی کبیر بودن به معنای این نیست که به انتهای جسم بتوان رسید، و در جایی ختم شود. این بزرگ بودن خدا به معنای بزرگتر بودن جسم او نیست که بتوان بااجسام دیگر مقایسه کرد کدام بزرگتر است.
🔹 وَ لَا بِذِی عِظَمٍ تَنَاهَتْ بِهِ الْغَایَاتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسِیداً
خدا عظیم است ولی عظمت او به این معنا نیست که به نهایتی برسد .عظیم بودن به معنای جسم و جسد داشتن نیست .
🔹بَلْ کَبُرَ شَأْناً وَ عَظُمَ سُلْطَاناً
بلکه به معنای بزرگ بودن در شأن است و عظمت در مورد سلطنت و قدرت خدا است
اگر کبیر گفته شد، منظور شإن خداست اگر عظیم گفته شد منظور جسم داشتن خدا نیست عظمت در سلطنت دارد.
امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید الله اکبر در نظر تو یعنی چه؟
گفت : خدا بزرگتر از هر چیزی است .
فرمود: اشتباه گفتی چون خدا را محدود کردی. خدا را مقایسه کردی با فلان شی ، که او مثلا ۲۰ کیلو وزن دارد خدا ۲۰۰ کیلو وزن دارد. و این اشتباه است.
ولی اگر می گفتی" الله اکبر مِن اَن یُوصَف " این درست بود. قیاس خدا با مخلوقات غلط است .
حضرت امیر علیه السلام در همین نهج البلاغه فرمودند خدا عظیم است یعنی اگر خدا رابزرگ دیدی دیگران را کوچک می بینی این باعث می گردد در مقابل دون خدا سر فرود نیاوری.اگر مقابل ثروتمند به دلیل پول او گردن خم کردی ، دو سوم دین خود را از دست داده ای
بعد از توحید حضرت توجه به نبوت می دهد .
🔹وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِیُّ وَ أَمِینُهُ الرَّضِیُّ (صلى الله علیه و آله
من شهادت می دهم محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خدا است هم صفی وهم امین است که مرضی خداست .امامت پیامبر صلی الله علیه و آله همان وحی و بار هدایتی که بر دوش او بود، می باشد.
🔹 أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِیضَاحِ الْمَنْهَجِ؛
خداوند پیامبر را با براهینی که لازمه ی تبلیغ بود و با پیروزی[فلَج] آشکار فرستاد حتی در دورانی که به جهت ظاهر ضعیف بود .پیامبر رسالت خود را آشکار کرد
چون سرانجام کار پیروزی است از اول ایشان پیروز بودند
🔺بعضی میپرسند . آیا حدیث غدیر در نهج البلاغه آمده ؟خیر هدف سید رضی جمع آوری سخنان حضرت بوده و می خواست وحدت ایجاد و از تفرقه جلوگیری گردد .ولی دراین بخش که میفرماید «مبلغ رسالاته»
درقرآن هم داریم «یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیک من ربک»
لذا در نهج البلاغه هم مسیر و مسئله غدیر را مشخص می کند. امادر لفافه سخن می گوید.
🔹فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَیْهَا،
پیامبر در این مسیر در راهی که دائما دلیل و راهنما و تابلو مسیر بود مردم را حمل کرد و به دوش گرفت .آن جامعه جاهلیت را به جامعه ای متمدن رساند .حضرت امیر علیه السلام هم در زمان خلفا که نشانه ها در جامعه محو شده بودند کار پیامبر را انجام دادند .
🔹وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّیَاءِ
پیامبر نشانه هایی را در مسیر هدایت برای درستی حرکت مردم قرار داد.
(مساجد ،عالم ربانی،قرآن و ..)
🔹و جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِینَةً،
اسلام تک رشته نیست طنابهای متعدد است که با هیچ وسیله ای ازبین نمیروند .پیامبر بود که این طناب[امراس] محکم اسلام را آورد
پیرو اهل بیت بودن یکی از طنابهاست . احکام را رعایت کردن یک طناب است.
همه انها با هم طناب محکم اسلام میشود.
🔹عُرَى الْإِیمَانِ وَثِیقَةً
دستاویز [عُری]و گره های ایمان را محکم قرارداد .این گره ها ، ایمان و علقه دین داشتن است .گره یعنی تمام عقاید و این مسائل با گوشت و پوست گره خورده باشد.
🔺 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند به نظر شما کدام دستاویز ایمان محکم است که اگر به آن چنگ انداختید محکم تر باشد؟
هر کس اسمی را گفت، نماز، حج، عبادت،
فرمود : همه درست است ولی مستحکم ترین آنست که" حب و بغص شما لله باشد" دوست داشته باشید بخاطر خدا ، نه بخاطر دل خود. و چیزی یا کسی را به خاطر خدا دشمن بدارید .
🔺در اخبار عیون الرضا از پیامبر( ص) آمده هر کس دوست دارد متمسک به چیزی محکم متمسک شود. به من و اهل بیت و علی علیهم السلام تمسک بجوید.
ابتدای خطبه حضرت توحید را بیان فرمود : که باید اندیشه آنها را باور داشته باشد.
یک مصداق از توحید اشاره به خلق اصنافی از حیوانات از جمله مورچه که میتواند برای تفکر موضوع خوبی باشد
🔷ولو فکَّروا فی عظیمِ القدرتِ و جَسیمِ النعمهِ
اگر مردم تفکر میکردند در دو موضوع:
۱- در قدرت عظیم لا یتناهی خدا ، فکر میکردند که تمام عالم در قبضهٔ قدرت اوست.
اتفاق مبارکی می افتاد.
۲- در نعمتهای بزرگ خدا فکر میکردند که خدا می تواند و قادر است
🔷لرَجَعُوا الیَ الطریق ، و خافو عذابَ الحریق
نتیجه این دو تفکر :
۱- از راه کج به مسیر حق باز گشته[لرجعوا] نجات پیدا میکردند .اینهمه دلهره و افسردگی و ترس نداشتند می فهمیدند عالم در دست اوست.
۲- دومین اثر تفکر در قدرت و نعمت :
ترس از عذاب است چون می فهمیدند عذاب از غضب اوست و میتواند آتش سهمگین فراهم کند ،از مسیر گناه باز می گشتند.
✅ هر مربی فرهنگی برای اشنا کردن مردم با دین ، یاداوری قدرت خدا و معرفی ، شناسایی نعمتهای خداست.
🔷ولکنَّ القلوبَ عَلیلَه ، والبصائِرَ مدخُولَه
آسیب شناسی : چرا مردم از مسیر ارتکاب گناه برنمی گردند ؟ مشکل کار چیست ؟
۱- قلبها ، عقلها مریض [علیل] است
۲- چشمها ناپاک[مدخوله] و ناخالصی دارد.
تار می ببند و خدا را نمی شناسد.
عقلی که با هوی و هوس درگیر باشد ، عقلی که از هستی ساقط شده ، شهوت او را سر بریده ، چنین عقلی خدا را نمی بیند به بیراهه میرود. دیدن نعمت بسیار خوب است ،اما ما معمولا نعمت را نمی بینیم. نعمتهای عمومی و خصوصی کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
🔷اَلایَنظُرونَ اِلی صغیرِِ ما خلَقَ کیفَ اَحکَمُ خلقَه، و اَتقَنَ ترکیبَه
ایا بندگان در مورد کوچکترین موجود که چگونه خلقت او را محکم قرار داد. به خلق ان نگاه نمی کنند !!
از جهت درون با دستگاه گوارش بسیار خلق او را احکم قرار داد.
از جهت ترکیب و هیئت ظاهری ، دست و پا ، شاخک ،بسیار متقن قرارداد.[اتقن]
🔷و فلَقَ لهُ السَّمعَ و البصَرَ ، و سَوّی لهُ العَظمَ و البَشَر
برای او گوش و چشم شکافت. برای او استخوان [عظم] منظم و مرتب کرد [سویّ]
و پوست ، تمام اجزا در بهترین شکل کنار هم قرار گرفتند.
گوش مورچه بر خلاف حیوانات دیگر در سر نیست، شاخک گوش او نیست. بلکه زیر پوست در بدن اوست.
(اعجاب کلام حضرت است) فکر کردن به این موارد ، نشان از قدرت و عظمت خداست.
🔷اُنظُروا اِلیَ النَملهِ فی صِغَرِِ جُثًّتِها ، ولَطافَهِ هَیبَتِها
نگاه کنید مورچه با جثه نحیف ،بدن ظریف و لطیف ،سری بزرگ ، اندام شکننده ای دارد.
🔷لا تَکادُ تُنالُ بِلَحظِ البَصَر
با یک لحظه نگاه چیزی دیده نمی شود، انقدر ریز است که به نگاه نمی نشیند.
🔷ولا بِمُستَدرَکِ الفِکَر
و با فکر هم درک نمی شود. این موجود ریز با دستگاه پیچیده ،فکر انسان به آن عاجز است که بتواند به کیفیت خلقت آن دست بیابد.
حضرت حاکم جامعه ، ابر قدرت عصر خود بالای منبر در مورد مورچه حرف میزند ، در حالیکه انسان فکر خود را در این امردرگیر نمی کند ، و روی آن حساب باز نمی کند. و همین امر مورد ملامت حضرت است چرا او را ریز می بینید و دقت نمی کنید.
🔷کیفَ دَبَّت علی اَرضِها
به حرکت مورچه دقت کردید چگونه بر زمین خودش حرکت می کند [ارضها] در زمینهای ناهموار سنگلاخی که انسان عبور کند چند بار زمین میخورد. مناطقی از زمین که مربوط به انهاست. و انسان بدانجا راه ندارد.
((قاعده ای در ادبیات عرب هست بنام قلب ، که برای بزرگ نشان دادن، کلمه را اول می اورند ، نان و ماست را بشکل ماست و نان اورده میشود، بجهت زیاد نشان دادن ماست ))
🔷و صُبَّت علی رزقِها
مورچه بر روزی خود می ریزد. انقدر که خدا برای او روزی قرار داده. نفرمود ،روزی بر او فرو می ریزد. میخواهد فراوانی روزی را بیان کند. از " قاعده قلب " استفاده کرده است.
از روی درخت عمودی بالا میرودتا به رزق خود دست پیدا کند.
🔷تَنقُلُ الحبَّهَ اِلی حُجرِها ، و تَعُدُّ فی مستقَرِها
چگونه دانه را به دندان گرفته بسمت لانه[حُجر] میکشد .فقط صرف کشاندن به لانه نیست. هر کدام از دانه را در جای خاصی می گذارد.[مستقرها]
مورچه تا ۵۰ برابر وزن خود میتواند دانه را بکشد .یک ورزشکار چند برابر خود میتواتد وزنه بلند کند!!
دانه در زیر زمین مرطوب جوانه میزند. حیوان همه دانه ها را نصف میکند بعضی از دانه مانند بذر گشنیز با نیمه شدن هم جوانه میزند باید چهار قسمت شود، تا رشد نکند. حیوان انرا از غریزه می فهمد. این غریزه تصادفی نیست. خدا او را هدایت کرده.
🔷تَجمَعُ فی حَرِّ ها لِبَردِها
در تابستان دانه ها را به لانه میکشد تا خشک شود.قسمت دوم کار او ، دانه را در جایی مستقر کند تا برای زمستان بماند.
🔷و فی وِردِها لِصَدَرِها
در روز خوشی برای ناخوشی تدارک می بیند. مورچه تابستان در فضای مناسب و شرایط خوب دانه جمع میکند برای سرمای زمستان ،مورچه ای که هنوز زمستان را ندیده و نمیداند زمستان چیست !
ولی آینده نگری دارد، پیش بینی می کند ، برای سرماجمع میکند.
فکر مورچه را خدا به او داده ،به این موارد فکر کنید.
🔷مَکفُولَهُُ برِزقِها
او دانه می آورد ولی خدا بعهده گرفته رزق همه موجودات را ،حتی سگ و خوک نجس العین را ، روزی میدهد. خدا کفیل رزق موجودات از جمله مورچه شده.
🔷و مرزوقةٌ بوِفقِها
خداوند برای مورچه غذایی فراهم کرده که مورد طبع او باشد ،موافق میل او باشد.
مورچه ای که چوب خوار است.
مورچه ای که دانه خوار است.
مورچه بیابانی که گوشت خوار است.
هر کدام در مکانی باشند متناسب با رزق و غذای خود رزق باب طبع می دهد.
🔷لا یَغفِلُهاَ المَنّان ، ولا یَحرِمُهَا الدَّ یان
خداوندی که منان است حواس او به مورچه هم هست از هیچ موجودی غفلت نکرده.
خدایی که دیان و مدبر است هیچگاه رزق او را تحریم نکرده و مورچه را فراموش نکرده.
🔷ولو فِی الصَّفا الیابِس ، والحَجَرِ الجامِس
اگر اینمورچه در تخته سنگ خشکی باشد [یابس] یا در سنگ جامدی[جامس] باشد،
در سنگ بزرگ یا کوچک ، سنگ خارا یا نرم، خشک یا مرطوب باشد، از احوال او آگاه است تکفل کرده رزق او را میرساند. در خشک ترین حالت درون سنگ که هیچ رطوبت و آب نیست که بذری رشد کند، اما او گرسنه نمی ماند.
🔷ولو فَکَّرتَ فی مَجارِز اَکلِها ، و فی عُلُوِها و سُفلِها
انسان اگر فکر کنیید در مجاری غذا و دهان مورچه ، در قدو بالای او ، شکم ، از بالا تا پایین تفکر کنید
🔷و ما فی الجَوفِ مِن شَراسِیفِ بَطنِها
انچه در شکم او [جوف] و برای او دنده هایی [شراسیف] در قفسه سینه قرار دادیم ،
🔷و ما فِی الرآسِ مِن عینِها و اُدُنِها
و انچه که سر کوچک او چشم و گوش دارد.
🔷لَقَضَیتَ مِن خلقِها عجَبا
ای انسان در اجزای مورچه فکر کنید از خلقت عجیب او فقط در شگفتی و حیرت قرار می گیرید.
🔷و لَقیتَ مِن وصفِها تَعَبا
از وصف کردن مورچه به تعب و سختی می افتید . موجودی که دیده نمی شود تمام امکانات و اجزاء یک موجود بزرگ در او هم قرار داده شده است.
🔷فتعالَیََ الذی اَقامَها علی قَوائِمِها
متعالی است خدایی که قرار داد مورچه را بر دست و پای ظریفش.[قوائمِها]
🔷و بناها علی دَعائِمِها
خدایی که بنا کرد بر ستونهایی که دارد
اورا بر همان دست و پای ظریف قائم نگه داشت.
🔷لم یَشرُکهُ فی فِطرَتِها فاطِر ، و لم یُعِنَهُ علی خلقِها قادر
هیچ کس در ساخت مورچه خدا را مشارکت و کمک و یاری نکرد.[لم یُعِنه]
اصلا از حد انسان فراتر است .کلا و حاشا از دست کسی براید.
برای خدا شناسی راه سختی لازم نیست همین خلق مورچه و ویژگی های زندگی او بهترین تفکر است.
🔷و لو ضَرَبتَ فی مَذاهِبِ فکرِکَ لِتَبلُغَ غایاتِهِ
اگر انسان تمام راههای فکر و غایت فکر را طیکند تمام فسفر مغز را بسوزاند که بفهمد این مورچه چیست ؟
عقل هیچ چیزی نمی گوید جز اینکه اقرار کند به این نکته :
🔷ما دَلَّتکَ الدَلالهَ اِلّا علی اَنَّ فاطرَ النَملهِ هو فاطِرُ النَخلَه
خدایی که خالق مورچه است ،خالق همان نخل پهناور سر بفلک کشیده است.
هر چه نیاز است برای زنده ماندن ، تغذیه ، باروری ، حیات یک نخل ، تمام سیستم پیچیده در مورچه هم بکار رفته است.
پیچیدگی های متفاوتی که در هر موجودی وجود دارد متناسب با خود در آنها بکار رفته
《رَبُنَا الذی اَعطیٰ کلَّ شیٕ خَلْقَهُ ثم هَدیٰ
سجده - ۶ 》
🔷لِدقیقِ تفصیلِ کلِّ شئِِ ، و غامِضِ اختلافِ کلِّ حیّ
یک سیستم کلی برای همه موجودات بکار نرفته بلکه برای هر یک جدا گانه متناسب با او خلقتی قرار دادیم .
نهنگ خلقتی دارد
ماهی در عمق و تاریکی خلقتی دارد
ماهی در سطح و روشنایی هم خلقتی دارد
هریک ویژگی خاص بخود را دارد.
چند نکته قابل ذکر :
۱- در قرآن امده « حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ ... نمل - ۴۰»
در روایتی داریم که مرحوم مجلسی در بحار جلد۶۱ص۲۴۴نقل فرموده که سلیمان بعد از آنکه مورچه به دوستان انذار داد پرسید چرا دستور عقب نشینی دادی ؟نکند ترسیدی که که من ظلم کنم !؟ من که پیامبرم و معصوم ،اجازه نمی دادم به شما ظلمی برسد مورچه در پاسخ گفت نه از شما نترسیدم و لیکن ترسیدم این مورچه ها هیبت تو را ببینند وار یاد خدا غافل و مشغول شوند .و از عبادت خدالحظه ای فراموشی بگیرند.
۲- تحقیقات زیست شناسی نشان داده وزن مورچه های دنیا از وزن تمام انسانهای میلیاردی بیشتر است .
۳- روایتی از امام صادق علیه السلام که پیامبر صلی الله علیه و آله از کشتن چند حیوان منع فرمودند:
" هدهد ، زنبور عسل ، مورچه " و برای هر کدام دلیلی فرمودند در مورد مورچه فرمودند در زمان سلیمان نبی خشکسالی گردید حضرت سلیمان همه را جمع کرد جهت نماز استسقا به بیابان روند ناگهان فرمود برگردید مردم متعجب شدند که نماز را نخوانده چرا برگردند ؟
حضرت فرمود هنگامی که می رفتیم دیدم مورچه ای با خدا حرف می زند که خدایا ما مخلوقات تو هستیم اگر ما را بی نیاز نکنی کسی را نداریم روزی به ما برساند و ما را به خاطرگناهان فرزندان آدم نگیر. به برکت دعای او باران آمد .پیامبر (ص)فرمود مورچه ها مستجاب الدعوه هستند آنها را نکشید
۳- امام موسی کاظم (ع)فرمود :اگر خدای متعال مورچه ای را بخواهد عذاب فرماید ، بر اثر مخالفت به او شری برساند ، دو بال به او می دهد همین که بال زد بقیه حشرات او را می خورند .
در جایی حضرت فرمودند اگر کسی قناعت کند، خدا نعمت را بر او مستدام می کند. بعضی مورچه ها ....(حضرت در ادامه همین مطلب مورد ۳ که به مورچه بال میدهد ... را ذکر می فرمایند.
الحمدلله
تبارک الله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۹/۲۹ - ۲۵جمادی الاولی
💢بخش سوم خطبه۱۸۵💢
کناب فیض خطبه ۲۲۷
امیرالمومنین صلوات الله علیه بعد از توحید نظری، توحید عملی را ، در یکی از افعال خدا بما نشان داد در موجود ریزی بنام مورچه، که خود گواهی میدهد بر وجود خدا. و جمله کوتاه و بسیا مهم فرمود اگر در قدرت و نعمت خدا تفکر کنید به راه حق باز می گردید و قیامت ترس میشوبد. و بعد از شاهد مثال مورچه می فرماید.
🔷و مَا الجلیلُ واللطیف ، والتَقلیلُ و الخَفیف، والقَویُّ و الضعیف ، فی خلیِهِ اِلا سواءُُ
خدا همانطور که مورچه لطیف افرید ،حیوان بزرگ مانند شیر دریایی که پمپاژ خون قلب آن سه تن وزن دارد.[حیوان جلیل]
حیوان سنگین و سبک ، قوی وضعیف ، خلق انها برای خدا یکسان است.
انسان چون با ابزار کار می کند ، کاری برای او اسان و کاری بسیار سخت است ، اما خدا با اراده کار می کند هیچ سختی ندارد.
اکنون با تصور اینکه کره زمین را از جا بکنید، یا لیوان ابی را بردارید ، سخت نیست و هیچ تفاوتی ندارد ، چون ذهن، اراده است. و در اراده وزن ، کوچک و بزرگی مهم نیست.
🔷و کذالک السماءُ و الهواء
این سیستم پیچیده و دقیق مختص به مورچه نیست.یک قاعدهٔ کلی ست .
توحید را می توان از طرف مخلوقات وبا نگاه کردن به صحرا و دریا و آسمان بدست آورد.
یک مورد آن آسمان پهناور و عحیبی که با پیشرفت علم ، انسان هنوز هیچ نمی داند.
کهکشانی که با یک ملیون سال نوری از ما دور است کشف شده اما اطلاعاتی آنچنانی در مورد آن ندارند.
از آسمان پایین تر « والهواء» اکسیژن است که در فضای دور تا دور کرهٔ زمین را طوری محافظت کرده که اکسیژن به بیرون درز پیدا نکند.
همین هوایی که پیوسته استنشاق می کنید ،حتی در لحظه خواب تنفس استفاده می شود. در لحظه تحرک که میزان اکسیژن بیشتری نیاز است تا سلولها فعال باشند.
دستگاه و سیستم بدن طوری تعبیه شده که سوخت رسانی راحتر انجام بگیرد. دیدن اینها توحید است ،برهان فلسفی نمی خواهد.
🔷و الرِّیاحُ و الماءُ
نگاه کنید به بادها ، که اصل پیدایش باد از اختلاف دما ، یک پدیده ی عجیبی قرار داده ،
باد را ما مسخر کردیم به حرکت ابرها و فشردن ، بارور شدن ، باریدن ، همه با حرکتهای باد صورت می گیرد.
باد ماموریت دارد از کجا بوزد تا به کجا!!
با چه سرعتی بوزد!
نسیم صبگاهی باشد یا طوفان !
همه را خدا برای او مشخص کرده است !
《اللهُ الذی یُرسلُُ الریاحَ فتُثیرُ سحاباً فیَبسُطُهُ فی السماءِ و یَجعَلُهُ کسَفاً فَتَرَی الوَدقَ یَخرُجُ مِن خِلالِه روم - ۴۸ 》
خدایی که بادها را می فرستد ،حرکت میدهد ابر ها را ، در آسمان منبسط میکند هر کجا که بخواهد متفرق می کند. انگاه می بینی باران را که خارج می شود از خلال ابرها وبه هر زمینی که بخواهد میرسد.
«والماءُ »این آب باران را وسیله حیات موجودات قرار دادیم 《و جعَلنا مِنَ الماءِ کلَّ شیءٕ حَیّ انبیاء - ۳۰ 》 شما در مورد همین آب بیندیشید و نگاه کنید توحید شما درست می شود.
🔷فانظُر الی الشمس و القمر
به جزئیات آسمان اشاره میکند
ذیل آسمان ،شمس و قمر که یکی از مخلوقات است دانشمندان کشف کردند هرچه به هسته مرکزی خورشید نزدیکتر شویم حرارت گرمای آن بیشتر است
هر لایه خورشید از لایه قبلی داغتر است اما در لایه چهارم خورشید، نزدیک به هسته مرکزی یک لایه آن سرد است و حرارتی در آن وجود ندارد ، این هنوز ثابت نشده چگونه بین دولایه آتشین یک لایه سرد وجود دارد و سرمای آن از کجاست؟
🔷والنباتِ و الشجَر
به گیاهان نگاه کنید چگونه رشد میکنند .
یک بذر خشک گندم که در آسیاب زیر سنگ سخت و سنگین ساییده می شود تا تبدیل به آرد شود تا انسانی که دندان هم دارد بتواند بخورد. این گندم خشک سخت در دل خاک جوانه ظریفی می زند ، مرده ای زنده می شود.
همان سیستم عجیب بکار رفته در مورچه در این دانه و بذر و درختان هم تعبیه شده
سیستم عجیب درختان در کنار هم از یک آب ، خاک ، نور ، کود، مواد مصرفی ثابت استفاده می شود ولی محصولات آنها متفاوت با رنگ و طعم خاص ، که از عهده بشر خارج است. آیا دلیل خوبی نیست برای خدا شناسی!!!
🔷والماءِ والحَجَر
سنگهای سخت چگونه بوجود می ایند
چگونه بمرور تجزیه شده بخاک تبدیل می شوند .
تمام محصولات از خاک ، و خاک دسترنج سنگ است.خاکی که فرسوده و پودر شدهٔ سنگهاست.
🔷وَاختِلافِ هذَا اللَّیلِ و النَّهار
نگاه کنید به این سیستم پیچیدهٔ شب و روز ،
شب برای آرامش ، روز برای تحرک و تلاش ، عامل حرکت ، شما به رفت و آمد نگاه کنید چگونه راس ساعت مشخص بدون وقفه عالم در حال چرخش ، شب میرود ، روز می آید.
《 ومِن ایاتهِ مَنامُکم باللیلِ و النهارِ وابْتِغاؤکُم مِن فضلِهِ روم - ۲۳ 》
هر کدام نباشد زندگی مختل می شود.
در تابستان گرم رطوبت بطور طبیعی کمتر و خواب کمتر می شود،نظام آفرینش به گونه ای می چرخد که شبها کوتاهتر و نیاز بشر به خواب کمتر است .
در زمستان بدلیل باران و رطوبت هوا ، رطوبت بدن بیشتر ، نیاز به خواب هم بیشتر میشود.طولانی بودن شب ، آن نیاز بدن را جبران میکند.
این رفت و آمد نشانه نیست ؟
این نظم پیچیدهٔ خداوند است!
🔷و تَفجُرِ هذِهِ البِحار
جوشش و حرکت ، موج دریاها ، اصل پیدایش دریا و انفجار دریا اشاره می کند.
اینهمه آب از کجا آمده ؟
این اقیانوسهای عظیم ، این شکافها و دره های در دل آب ، موجهای سنگین آب، رفت و آمد آب ،همه نشان بر نظم دقیق و وجود خداوند است.
《و هو الذی سخرَ البحرَ لِتَاکلُوا منهُ لَحماً طریاً و تَستَخرِجوا منهُ حِلیَةً تَلبَسونَها و تَریَ الفُلکَ مَواخِرَ فیهِ و لِتَبتَغوا مِن فضلهِ و لعلکم تشکرون نحل - ۱۵ 》
خدایی که مسخر کرد دریا را برای شما تا از أن گوشت تازه ماهیان بخورید و از آن دریا زیور استخراج کنید و می بینید کشتیها چگونه دریا را میشکافند و حرکت میکنند تا شما فضل خدا را بدست آورید بلکه شکر گذار باشید.
🔷و کثرِتِ هذهِ الجِبال ،و طولِ هذهِ القِلال
و تعداد ابن کوهها و طول و درازای قله ها[قلال] در شگفتی افرینش انها تامل کنید.
🔷و تفَرّقُ هذهِ اللُغات
آیا به لغات و کلمات توجه نمیکنید
هر گروهی هر قومی با یک زبان خاص صحبت میکنند که بسیاری از آنها شناخته شده نیست ولی آنها در قالب الفاظ بکار می برند《 ومِن ایاتهِ خلْقُ السمواتِ والارضِ واخْتِلافُ السنَتِکم و اَلوانُکم روم - ۲۳ 》
از آیات و نشانه خدا خلق آسمان و زمین ، تکثر و اختلاف زبانهای شماست .
ظرفیت عجیب زبانهای شما نشان است از اینکه من هستم.
زبانهای مختلف پیچیدگی هایی دارد که می تواند شما را خدا شناس کند.
🔷 فویلٌ لِمن انکرَ المقدِر
وای بر کسانی که با این آیات روشن تقدیر کننده را انکار میکنند. برای این مجموعه عالم هستی چه کسی مقدرات معلوم کرده ؟
چهکسی حد وحدود را مشخص کرده ؟
خورشید اینگونه نور افشانی کند !
ستارگان اینگونه باشند!
قمر آنگونه بچرخد !
زمین اینطور باشد!
نه تنها اصل مقُدر بلکه مدبر این سیستم پیچیدهٔ عالم هم هست
🔷و جحدَ المدَبر
وای بر کسانی که نسبت به مدبر جحود داشته باشند.
🔷 زعموا اَنهم کالنباتِ ما لهُم زارع
کسانیکه به لجاجت با خدا بر می خیزند فکر میکنند همه چیز در عالم مانند گیاه بیابانی خود رو هستند و زارع ندارند؟
در حالیکه از جهت دید عقلی و درست ، همان گیاه بیابانی بوجود آمده را ،خدا امر کرده باد بوزد، دانه را سطح زمین پراکنده کند.
باران امر کرده ببارد تا بذر در دل زمین فرو رود.به خاک فرموده دانه را محکم در آغوش بگیرد.به خورشید فرمان تابش داد تا جوانه بزند.
آن گیاه خود رو هم فعل و خلق خداست
ولی انسان فکر میکند خودکار روییده .
"زعموا اَنَهم ما لهُ زارع "
🔷 ولا لاختلافِ صُوَرهِم صانع
در نظام خلقت عالم، هیچ چیز تصادفی ، یکباره ، شانسی ،و جود ندارد. طبق نظم و تدبیر است.طبق علت و معلول است.
اینگونه رفتار کنید لاجرم اینگونه می شود.واین "باید اینگونه بودن " را خدا قرار داده است.
🔷ولم یَلجَاوُا اِلی حُجَهِِ فیما اَدَّعُوا
پناه نمی برند به یک دلیل قانع کننده ای که بر آن ادعا دارند.
مگر عالم اتفاقی و تصادفی خلق شده ، که هبچ حجتی بر ادعا و انکار خود ندارند.
🔷ولا تحقیقِِ اَوَعُوا
هیچ حقانیتی ندارند بر آنچه که در محفوظات خود حفظ کرده اند.[اَوعَوا] سخن انها طبق حرف صحیح ، دلیل و حجت نیست.بی دلیل انکار می کنند و طبق طبیعت می دانند.
🔷هل یکونُ بناءٌ مِن غیرِ بان
استدلال مهم حضرت در نفی بی خدایی عده ای بر اینست:
آیا می شود یک بنای شکیل با یک معماری پیچیده با یک مهندسی و نقشه های عجیب و لوازم هوشمند بدون بانی و سازنده باشد ؟
اندیشه این افراد کشیده می شودبسمت ،
عجب نقشه ای ، عجب طراحی ،عجب شرکتی ،و....
آیا بنای عظیم خلقت ،یک گوشهٔ کوچک آن زمین است و خورشید است ،بانی ، سازنده ، و خالق نداشته باشد.
اصلا ممکن نیست!!
ساختن که هیچ ، محال عقلی ست ، و حتما سازنده دارد.
در ویرانی و خراب شدن هم علتی دارد .
در تخریب هم مهندسی و طراحی ، فکری ، پشت آن قرار دارد
🔷او جنایةٌ مِن غیرِ جانٕ
هر ویرانی علتی دارد، طوفان ، رعد ، سیل ، زلزله ، دست انسان ، همه نشانه ها گواهی می دهد که خدایی در عالم هست و انکار کننده آن خود نمی فهمد عالم نظم دارد و هر نظمی ناظم دارد و این برهان نظم است .
🔷و اِن شِئتَ قلتَ فی الجَرادهِ اذ خلَقَ لها عَینَین حَمراوَین
تامل در قدرت و دیدن نعمت در همه ی موجودات ایه و نشانه است از جمله ملخ:
اگر خواستید در مورد ملخ تفکر کنید،
زمانی که خدا او را خلق کرد دو چشم قرمز[حمراوین] برای او قرار داد.
🔷و اَسرَجَ لها حَدَّقتُینِ قَمراوَین
و دو حدقه ی چشم مثل قمر نورانی قرار داد.
🔷و جَعلَ لهَا السَّمع الخَفیّ
برای ملخ گوش مخفی قرار داد . مانند مورچه که بعضی قائلند مورچه گوش ندارد ولی حضرت می فرماید گوش دارد شما نمی بینید داخل بدن زیر پوست قرار دارد.
🔷و لهِاَ الفَمَ السَّوِیَّ
وبرای او دهانی متناسب [سویّ] با وجود او مناسب با غذایی که باب طبع خود می خورد، برای او قرار داد.
خدا هر موجودی را برای نیازهای طبیعی ابزار مناسب به او ارزانی داشته.
《ربنَا الذی اَعطی کلَ شئِِ خلقُهُ ثم هَدی طه - ۳۰ 》
🔷و جعَلَ لها الحِسَّ القَویّ
ملخ از موجوداتی ست که حس بسیار قوی دارد.، خیلی چیزها را می فهمد و همه را با احساس خود می فهمد.
🔷و نابَینِ بهِما تَقرِض ، و مِنجَلَینِ باِما تَقبِض
خدا دو دندان [نابین] داد که شاخه و خوشه را می چیند.[تقرِض]
دو دست داد بشکل داس [منجلین]خوشه را می گیرد و با دندان قطع می کند.
🔷یَرهَبُهَا الزُّراعُ فی زَرعِهِم
تمام کشاورزان از دست ملخ هراس دارند، مبادا به محصول و زراعت انها حمله کند.
🔷ولا یَستطیعونَ ذَبَّها ولو اَجلَبُوا بجمعِهِم
تمام کشاورزان عالم جمع شوندتا با ملخ مقابله کنند ممکن نیست که بتوانند.
امروزه با سمپاشی پیشرفته نمیشود جلوی آنها را گرفت. و اگر حمله کند کار را تمام می کند. چون انسان مخیر است یا باید آنقدر سمپاشی کند که خود انسان هم درگیر شود ، تمام محصول از بین برود ، خاک آلوده شود، یا اینکه ملخ ها بخورند انچه را که می خواهند. و عجیب اینکه دو برابر خود می خورد.
✳️ درروایت مفضّل امده :
《اُنظروا الیَ الجُراده ، اَلا تَری مَلِکِ المُلوکِ الارضَ لو جمُعُ لمُحلیِ البلاده منَ الجَرادِ لم یَقدِر علی ذالک 》
به ملخ نگاه کنید بعضی اورا بزرگ می ببنند بخاطر آفتهای او، برخی او را کوچک می بینند بخاطر جثه ی کوچک او . اما اینرا بدانید اکر ملوکان سواره نظام و پیاده نظام خود را جمع کنند به مقابله با ملخ ، اصلا توانایی نابودی انها را نخواهند داشت.
《اَفلیسَ مِن دلائلِ علی قدرتِه》
ایا دلیل بر قدرت خدا نیست!!!
ضعیفترین موجود را بر قویترین می فرستد، اما برنده همان موجود ضعیف خواهد بود. خدا او را چنین خلق کرده است.
🔷حتی تَرِدَالحَرثَ فی نَزَواتِها ، و تَاکلُ منهُ شهواتِها
هیچکس یارای مقابله ندارد تا اینکه پرش وار [نَزَوات] وارد بر کشتزار میشود.
ملخ هم پرواز دارد هم پرش ، با این پرش کوتاه کسی حریف او نیست. آنقدر میخورد تا اشتهای او [شهوات] بر آورده و راضی شود.
🔷و خلقُها کلُهُ لا یکونُ اِصبَعَاً مُستَدّقَّه
خلق کرد خدا او را در حالیکه طول و عرض و ارتفاع او باندازه ی یک بند انگشت نازک[مُستدَقه] با چند گرم وزن اما با آسیب بسیار زیاد آفرید.
ملخ همیشه بلا نیست ، مامور خداست، خدا امر می کند مظهر رحمت باشد یا مامور پاکسازی و نابودی باغی باشد.
ملخ از خود سمی منتشر می کند که تمام آفات درخت را از بین میبرد.او سرباز خداست.میتواند مظهر رحمت باشد.
✳️ روزی ملخی پیش پای پیامبر بر زمین افتاد فرمود: می دانید روی بال ملخ چه نوشته شده. 《نحنُ جُندُ اللهِ الاکبر》ما سربازان بزرگ خداییم ، انچه از ما خواسته اجرا می کنیم.
✳️مرحوم مجلسی در بحار ج۶۲ ، ص۹۴ اورده : عبد الله بن عباس نقل می کند. شنیدم بر باد ملخ نوشته شده
《اِنی انَا الله لا اله اِلّا اَنَا ، الجَرادَ جندُُ مِن جُندی ، اَسلِطُهُ علی مَن شاء....》
من خدایی هستم که جز من خدایی و شریکی نیست و ملخ لشکر و سپاه من است ، بر هر کس بخواهم ملخ را بر او مسلط می کنم.
خدا به او امر می کند از باغی سالم عبور میکند به باغ کنار دستی صدمه میزند.بستگی به عمل انسان دارد.
شانس و تصادف نیست حساب و کتابی داردکه کسی نمیداند.
🔷فتبارکَ الذی یسجدُ لهُ مَن فی السمواتِ والارضذ طَوعاً و کَرهاً
مبارک نام خدایی ست که برای او در حال سجده هستند ، هر انچه که در اسمان و زمینند ، چه با اختیار و چه بااکراه ،
چه در خوشی ، یا ناخوشی و بی رضایت. ولی عالم در محضر خدا بسجده هستند.
🔷یُعَفِرُ لهُ خدّاً و وجهاً ، و یُلقِی بالطاعهِ الیه سِلماً و ضَعفا
گاه پیشانی خاکمال [یَعفِر] میکنند و گاهی صورت [خدّ]را به سجده میزنند.
تمام عالم به اطاعت گردن نهادند انوقتی که سالمند و چه وقتی که دچار بیماری و ضعفند. فقط انسان است که قد علم می کند و در مقابل می ایستد. و روزی می فهمد که دیر است. در ظهور آثار مرگ متوجه میشود.
✅ از آداب سجده گاهی پیشانی و گاه دو طرف صورت ، گونه ها بخاک بیفتد نهایت ذلت بنده در پیشگاه خدا ست.
🔷و یُعطی لهُ القیادَ رَهبَهََ و خَوفاً
زمام اختیار خود را[قیاد] به خدا عطا کردند زمانی که [رهبه] ترسی که همراه با خود نگهداری باشد و ترس بروز نکند ، و چه در زمانی که [خوف ] دارند. ترسی که علائم ترس آشکار میشود.
(( فرمود؛ عالم اینگونه است شما هم باید اینگونه باشید. ))
🔷فالطّیرُ مُسَخَرهُُ لاَمرِه
تمام پرندگان در تسخیر قدرت خدا هستند.
🔷اَحصی عددَ الرِّیشِ منها و النفَس
خداوند عدد پرها [ریش] و تعداد نفسهای انها را میداند.
چه تعداد پرنده ، با اصناف و گونه های مختلف هر کدام چند پر دارند!! نفس زدن انها از روی ترس است یا شوق ، برای فرار است یا رسیدن به طعمه ، علم خدا فقط کلیات نیست از تمام جزئیات با خبر است.
🔷و اَرسی قَوائِمِها علَی النَّدی والیَبَس
خدا پاهای پرندگان را [قوائم] ثابت و پابر جا کرد. پای پرنده ای که دریایی و در رطوبت [ندی] است .و پای پرنده ای که در خشکی متناسب با کویر برای او پا قرار داد.
🔷و قدّرَ اَقواتَها
رزق و قوت انها را تضمین کرده .
هر کدام چقدر روزی ، و در کجا روزی بگیرد، رزق انها از قبل تدارک شده.
🔷و اُحصی اَجناسَها
شمارش تمام اجناس پرندگان را دارد.
جنس عقاب ، جنس کبوتر، و هر کدام از اجناس ، اصناف مختلفی دارند. چندین نوع کبوتر دارند . کجا هستند ، چند پر دارند ، چه و کجا میخورند ، چند نفس میزنند ، کی میمیرند. همه در علم خدا هست.
🔷فهذا غُرابُُ ، و هذا عقابُ، و هذا نَمتمُُ ، و هذا نَعامُ
اگر تفکر در قدرت ، و دیدن نعمت خدا باشد در هر کدام از موجودات بنگرید به راه راست بر می گردید. نمونه : این کلاغ است [غراب]و این عقاب و کبوتر و این شتر مرغ [نعام]
چه آیت بزرگی ، چه عظمتی ، و چه خلقتی !!
عجائب خلقت انها در چیست!!
در باب کبوتر بازی در روایت نهی شده ، سرانجام دچار فقر میشود. اما به نگهداری کبوتر توصیه شده ، باعث آرامش است و حفظ از اذیت جنیان می کند.
و شتر مرغ در کتاب الحیوان امده مجموع ده حیوان شتر مرع است ، سر ، پا ، دم ، هر کدام شبیه حیوانی ست.
✳️ روایت در جریان معراج پیامبر ، خدا فرمود: 《 یا احمدمثَلُ النفس کمَثلِ نَعامَه تآکلُ الکثیر ، فاذا احتمَلَ علیها ثقیل》
نفس انسان مانند شتر مرع است زیاد میخورد بار کمتر متحمل میشود.بار برای او سنگینی می کند. اشتهای نفس زیاد است.اما
بار نفس ، عبادت ، معنویت اخلاص است ، بر او حمل شود سر باز میزند اظهار سنگینی می کند
🔷دَعا کلَّ طائِرِِ بِاسمِهِ ، و کَفَلَ لهُ برِزیِهِ
هر پرنده ای را به اسم صدا کرد. با ان اسم و نشان شناخته میشود. و هر کدام پرونده ی رزق جدا گانه دارند.
🔷و اَنشَاَ السَّحاب الثِقالَ فاَهطَل دِیمَها،عَدَّدَ قَسمَها
خداوند ابرهای سنگین باران زا را ایجاد کرد. باران درشت نافع بدون سیل[دِیمها] و پی در پی باریدن [اهطل] خدا امر کرد کجا ببارد ، چقدر ببارد، نافع باشد یا زیانبار ، کجا باران رحمت باشد و کجا به سیل تبدیل شود.
ابر هم سرباز خداست و دستور می گیرد.
🔷قبلَ الارضَ بعد جُفُوفِها
باران زمین را مرطوب و تر کرد، بعد از خشک بودن [جُفون]زمین.
🔷و اَخرَجَ نبتَها بعدَ جُدُوبِها
و گیاهان را بعد از خشکی طولانی خارج کرد.
با این تفاسیر امیرالمومنین بشر را در قدرت خدا متحیر و سرگردان کرد. با موجوداتی که هر روز با آنها در ارتباطیم.
مورچه ای اگر کنار شهد انجیر باشد انرا آفت زده میدانیم و با اکراه رد می کنیم اما همان انجیر حیات خود را مرهون همان مورچه است.
اگر مورچه نباشدارتباطی بین راههای زیر زمینی نیست.، ریشه درختان خشک میشود، هوا نفوذ نمیکند، ریشه برای رشد جا ندارد. آب پایین نمیرود. این نعمت به ظاهر کوچک چه منفعت و عظمتی دارد!!!
اللهم حققنا بحقایق الایمان
ت
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۴۰۱/۹/۲۷ - ۲۳جمادی الاولی
💢بخش اول خطبه۱۸۵💢
ازکتاب فیض الاسلام خطب۲۲۷
بحث توحید
فضای کلی خطبه مباحث توحیدی است که در ضمن این خطبه به آفرینش دو حیوان یعنی مورچه و ملخ نیز اشاره شده است (خطبه های 155, 165 , 185 به طور ویژه در مورد آفر ینش حیوانات مطالب ناب و قابل استفاده ای دارد.)
🔷الحمدُ لله الذی لا تُدرِکهُ الشواهد
حمد مختص خدایی که هیچکدام از حواس پنجگانه اورا درک نمیکند.
🔷ولا تَحوِیهِ المَشاهِد
هیچ مکانی اورا احاطه ندارد.
هیچ جا و مکانی نمیتواند او را در بر بگیرد.
🔷و لا تَراهُ النواظِر
هیچ چشمی نمیتواند خدا را ببیند
.
هر سه صفت بالا اشاره به عدم جسمانیت خدا دارد. خدا جسم ندارد پس حواس پنج گانه او را درک نمی کنند، محدود نیست که کسی بر او احاطه پیدا کند، و دیده شود.
🔷ولا تحجُبُهُ السواتِر
هیچ پرده و پوششی نمی تواند اورا پوشش دهد. (نه خدا را میتوان پشت پرده ای پنهان کرد نه پرده ای میتواند حقایق عالم را از چشم خدا پنهان کند)
جالب آنکه هر چهار صفت فوق ، سلبی هستند و در ذیل الهیات تنزیهی قرار میگیرند.
🔷الدالُ علی قِدَمِه بحدوثِ خلقِه، وبحُدوثِ خلقهِ علی وجودِه
حمد مختص خدایی است که دلالت کرده بر قدیم بودن خود، به حادث شدن خلق.،و دلالت کرده به حادث بودن مخلوقات بر اینکه او هست.
حضرت دو مطلب بیان میکند.
۱- اصلوجود. ۲- قدیم بودن.
تمام مخلوقات حادث اند یعنی سابقه ی عدم دارند (در شناسنامه همه مخلوقات تاریخ تولد هست یعنی قبل از آن تاریخ نبوده اند) از آنجا که تسلسل باطل است پس این سلسله ی مخلوق حادث باید به خدایی که خالق است و قدیم است(سابقه ی عدم ندارد) ختم شود. لذا با اثبات حادث بودن مخلوقات هم اصل وجود خدا ثابت میشود هم قدیم بودن او.
🔷و باَشتِباههِم علیٰ اَن لا شَبهَ لهُ
همین که مخلوقات شبیه و مانندی دارند دلیل است بر اینکه خداوند شبیه و مثل و مانندی ندارد.
خداوند نامتناهی است ، و لاجرم در عالم یک نامتناهی بیشتر نداریم چرا که دو نامتناهی پارادوکس و باطل است زیرا دوئیت نشانه ی محدود بودن است نه نامتناهی بودن، لذا وقتی مخلوقات را می بینیم که به هم شبیه هستند می فهمیم انها یک خالق نامتناهی دارند.
🔷الذی صَدَقَ فی میعادِه
همان خدایی که دروعده هایش صادق و راستگوست.
به طور کلی علت تخلف در وعده ها یا جهل است یا عجز یا ضعف ، خدا نه عجز دارد نه جهل دارد و نه ضعف ، پس تخلف از وعده ندارد.
در ضمن مباحث توحیدی نهج البلاغه توضیح داده شد که حضرت توحید را به نحوی بیان میکنند که قابلیت بهره برداری تربیتی و اخلاقی برای ما داشته باشد؛ خدا صادق الوعد است پس ما نیز باید به اخلاق الهی متصف شویم.
🔷وارتَفَعَ عن ظُلمِ عباده
خداوند بلند مرتبه تر از آن است که به کسی ظلم کند.
در مراتب پایین ایمان شاید شخص از ترس جهنم یا به طمع بهشت گناه نکند ولی برای کسی که رشد کرده باشد گناه کسر شآن محسوب میشود؛ یعنی خودش را بالاتر از آن میداند که در منجلاب گناه آلوده شود.
🔷و قامَ بالقسطِ فی خلقِه
خداوند همان کسی است که قیام به عدل کرده در بین مخلوقات یعنی قسط و عدل را بین آنها جاری و ساری ساخته است.
باز از این صفت الهی نیز میتوان درس زندگی و اخلاق گرفت.
🔷و عَدَلَ علیهِم فی حکمِه
خداوند در تمام احکام و قوانینش جانب عدل را رعایت کرده است.
چه آنجایی که قانون و احکام شرعی و اجتماعی را وضع کرده است چه آنجا که در مورد اعمال انسان حکم صادر میکند و فرد بهشتی یا جهنمی میشود
🔷مستشهِدٌ بحدوثِ الاشیاءِ علی ازَلیّتِه
خداوند کسی است که حدوث اشیاء را بر ازلیت خود شاهد گرفته.
جمله ی اخیر با جمله " الدالُ علی قِدَمِه بحدوثِ خلقِه" ترادف معنایی دارد.
🔷وسَمَها به مِن العجزِ علی قدرتِه
خداوند ناتوانی مخلوقات را نشانهٔ قدرت خود گذاشته است. انسان ضعف ها و نقص های فراوانی را در زندگی روزانه ی خود می بیند نه میتواند جلوی بیمار شدن را بگیرد نه میتواند آنچنان که میخواهد بیماری ها را معالجه کند و... پس عجز ، جزئی از انسان است. انسانی که عجز دارد یعنی کمال مطلق نیست باید در عالم یک کمال مطلق باشد و آن هم خداست.
✅ در جهان بینی امیر المومنین همه چیز آینه خداست پس همین ضعف ما هم نشان دهنده ی قدرت خداست.
🔷و بمَا اضطَرَّها الیهِ منَ الفناءِ علی دَوامِه
تمام موجودات بناچار باید فانی شوند چه بخواهند و چه نخواهند ، این فانی شدن دلیل بر دوام و ابدیت خداست.
وقتی همه می میرند نشان دهنده اینست که او می ماند چون یک نفر باید باقی باشد، همان کسی که حیات ذات اوست. و آن را از جایی نگرفته تا بخوهد آن را از دست بدهد
🔷واحِدٌ لا بِعَدَد
خدا واحد است یکی بودن او عددی نیست.
هر وقت یک آمد دو هم می آید اعداد پشت هم ردیف می شوند.
خدا یک است برای او اصلا دویی تصور نمی شود.
🔷 ودائمٌ لا بِاَمَد
خداوند دائم است ولی دائم بودن او ذیل زمان نیست.
زمان از چرخش خورشید و فصلها بدست آمده ، زمان مخلوق خداست.خدا بود قبل از اینکه زمان باشد.
🔷وقائمِ لا بعَمَد
خداوند ایستاده ولی قیام او تکیه بر چیزی نیست، قیام او بالذات است.
تمام تکیه گاهش به ذات خود است ابزار نیاز ندارد.
🔷تتَلَقاهُِ الاَذهانُ لا بمُشاعَرَه
درک نمیکند خدا را هیچ اذهانی.
ذهن ما خدا را می شناسد اما ، نه از روی دیدن و شنیدن و نه از روی لمس کردن.
🔷تَشهدُ له المَرائی لا بمُحاضرَه
چشمها گواهی میدهند که خدا هست ولی حضوری نیست.