بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۹/۵ - ۲جمادی الاولی
💢خطبه ۱۷۵ 💢
این خطبه حاوی نکات عجیبی در رابطه با علم غیب حضرت امیرالمومنین است .
از دو بخش تشکیل شده بخش اول موعظه ی بسیار تاثیر گذار ، و بخش دوم علم غیب حضرت که بعضی از کرامات خود پرده برداری می کنند
♦اَیهاَ الغافلونَ غیرُ المَغفُولِِ عنهم
ای کسانی که در غفلت فرو رفته اید، خدا از شما غافل نیست و ملائک ثبت اعمال مراقب شما و ملک الموت به شما توجه دارد.
درست است شما از خدا غافل هستید ولی غفلت شما مساوی با غفلت خدا نیست به تعبیر علامه جعفری یکی از اصول اساسی این است تو اگر غافلی، دیگران از تو غافل نیستند..
همان تعبیری که حضرت در مورد دشمن به کار برده، اگر خواب باشیید و حواس جمع به دشمن نباشید دشمن نمی خوابد و حواسش به شما جمع است.
خدای متعال مواظب ماست چه در جایی که بخواهد دستگیری کند و چه بخواهد گناه ما را ببیند . پس غفلت خود را تبدیل به حضور کنید چون شما همیشه در محضر خدا هستید پس بهتر است به جای غفلت به مرتبه حضور برسید.
مرحوم کلینی در جلد ۳ کافی صفحه ۱۳۷ روایتی را نقل می کند. در باب ملک الموت که می گوید:(انه لیس فی شرقها ولا فی غربهااهل بیت مدر ولاوبعد الاوانا فی کل یوم خمس مرات ولانا نعلم بصغیرهم وکبیرهم منهم بانفسهم) شرق و غرب عالم هیچ شهری و روستایی چادر نشین یا کسی که در برج های مستحکم است کسی نیست مگر اینکه من حواسم به اوست و هر روز پنج بار به او توجه می کنم و من از خود ایشان به خودشان آگاه ترم. ملائکه الهی اینگونه اند
♦والتارِکونَ المَاخُوذُ منهم
و کسانی که ترک کننده اوامر و نواهی الهی هستید فردا شما را مواخذه خواهند کرد فرمود: غفلت نکنید چون از شما غفلت نمی شود و ترک نکنید دستورات الهی را چون باید نسبت به آنها پاسخگو باشید.
البته (المأخوذ منهم) معنای دیگری هم دارد اخذ یعنی گرفتن گاهی کسی را می گیرند تا از او حسابرسی کنند و گاهی اخذ به معنی گرفته شدن چیزی یعنی چیزی را از تو میگیرند ای کسانی که اوامر و نواهی الهی را ترک کردید چیزهایی از شما گرفته میشود همانگونه که اگر کسی اهل طاعت و عبادت باشد( ولو ان اهل القری امنوا واتقوا لفتحنا برکات من السماء والارض) آسمان و زمین رزق برای آنها می ریزد اگر کسی اهل گناه باشد و از او گرفته می شود .
منظور از رزق فقط روزی نیست علم و فهم و عرفان نیز هست معنای دوم معنای لطیف تری است یعنی در مقابل هر کاری که خدا گفت مسئول هستید و باید جواب پس بدهید ضمن اینکه سرپیچی از دستورات محرومیت هایی را به دنبال دارد گاهی خدا راه فهم را میبندد و مراتب دیدنی را از انسان میگیرد اگر به اوامر الهی تن ندهیم خودمان رااز رسیدن به کرامت ها محروم کرده ایم .
♦مالِی اَراکم عنِ اللهِ ذاهِبین واِلی غیرِهِ راغِبین؟
شما را چه شده است که از خدا رویگردان[ذاهبین] شده اید و رو به دیگران کرده اید؟ همه چیز دست خداست چرا به خدا پشت کرده اید و به دیگران رو آوردهاید حضرت در اینجا دو مثال می زند.
♦کاَنَکم نَعَمُُ اَراحَ بها سائِمُُ اِلی مَرعَیً وَبیًِِ ومَشربِِ دَویِِِِِ
غافل مانند شتر و چهار پایی [نعم] هست که چوبان یا ساربان[سائم] او را سوق می دهد[اَراح] به یک بیابان پر آب و علفی ، علوفه آن و باخیز است[وَبیّ] و شما را به چشمهای می برد بجای رفع تشنگی درد اور[دَویّ] است.
♦اِنما هیَ کَالمَعلُوفهِ لِلمُدَی
تشبیه دوم انسان غافل ، مثل حیوانی ست که برای چریدن صحرا برده نمی شود ، علوفه [معلوفه] را در آغل به حیوان میدهند.
فرمود اگر حیوان را بیرون ببرند به یک زمین آلوده ، وبا خیز و اگر در اغل به غذا دادند،او را فربه وآماده چاقو[مدی] و سر برزدن می کند. شیطان فربه میکند برای روزی که سر از تن جدا کند.
♦لا تَعرفُ ماذا یُرادُ بها اذا اُحسِنِ الیها
این حیوان نمی فهمد این علف دادن برای چیست چرا اینقدر به او خوبی می کنند.
♦تَحسِبُ یَومَها دَهرَها وشِبَعَها اَمرَها
این حیوان فقط امروز را می بیند وقتی ساربان به او علوفه میدهد خیال می کند امروز روزگار اوست و قرار است هر روز همین باشد و این سیری [شِبَعُها] برای او همیشگی است ولی نمی داند سیری امروز هدفی دارد و آن ذبح کردن اوست.
شیطان گاهی انسان را به سمت گناه می برد گاهی در داخل خانه از راه بدر میکند خطا و غفلت و دوری از دستورات الهی انسان را به خود غره می کند شیطان او را چاق میکند تا روزی به هلاکت بیاندازد.
♦واللهِ لو شِئتُ اَن اُخبِرَ کلَ رجُلِِ منکم بمَخرَجِه ومَولِجِهِ وجمیعِ شَانِهِ لَفَعَلتُ
به خدا قسم اگر من اراده کنم و بخواهم خبر بدهم در مورد هر کدام از شما که به کجا می رود[بمخرجه] و از کجا وارد می شود [مولجه] و تمام اتفاقاتی را از روزی که به دنیا آمده اید تا روزی که میمیرید میتوانم بگویم.
حضرت به علم غیب خود، که خدا عنایت کرده استشهاد می کنند .
✳️ نکته: ربط این جمله با جملات قبل چیست!!
حضرت می گوید حرفهایی که زدم جدی و راست بود فردا از شما حسابرسی می کنند در مقابل انواع اعمالی که انجام داده یا ترک کردید باید پاسخگو باشید
.مثال شیطان و انسان و علوفه واقعیت است من کسی هستم که به جمیع جهات و روحیات انسانی علم دارم . علم خود را مطرح میکند تا به حرفهای امام اعتماد کنیم.
✳️ در مورد علم غیب امام قصه های دربصائر الدرجات جلد ۱ صفحه ۳۰۶ آمده هشت نفر هستند که روز یکشنبه امیرالمومنین به آنها فرمود بروید در مدائن کاری انجام دهید . آنها رفتند و در مسیر راه غذا درست کردند. در مقابل آتش سوسمار کوچکی جلو آمد یکنفر از انها دست خود را جلو برد و این سوسمار روی دست او قرار گرفت برای مزاح گفت من با این سوسمار بیعت کردم و هرکدام از دوستان او سوسمار را روی دست گرفته وهمان جمله بیعت با سوسمار را تکرار کرده و خندیدند.
روز جمعه در نماز جمعه به حضرت وارد شدند تا گزارش کار خود بدهند..
حضرت تو آناا را دید فرمود:
《یَومَ نَدعُوا کُلُ اُناسِِ بِاِمامِهِم 》در قیامت هر کس را با امام خود محشور می کنندو فرمود:《اِنیِ اُقسِمُ لکم باللهِ لَُتبعَثُنَ ثَمانیهَ ِامامهمُ الضَّب》 قسم به خدا هشت نفر هستند که امام آنها سوسمار است و اگر بخواهم هر هشت نفر را به اسم میگویم ولی صلاح نمی بینم.
این هشت نفر می گویند ما سر پایین انداخته و از خجالت آب شدیم در روایت هم اسم آنها آمده ، ادب کم داشتند. چنین مزاح بدی کردند. باید مراقب همه اعمال بود.
♦ولکن اَخافُ اَن تَکفُرُوا فِیَّ برسولِ اللهِ صلی الله علیه وآله
ولی چیزی نمی گویم چون میترسم اگر علم غیب خود را آشکار کنم شما نسبت به پیامبر اکرم کافر شوید.
منظور این است که شما نسبت به من دچار غلو شده و علی را بالاتر از پیامبر ببینید من برای اینکه شما دچار غلو در مورد من نشوید و من را تا حد خدایی بالا نبرید علم غیب خود را آشکار نمی کنم.
ولی آشکار نکردن به معنی نداشتن نیست.
روزی رسول خدا در جمع اصحاب بودند وقتی امیرالمومنین وارد شدند فرمودند علی جان تو شباهتی به عیسی بن مریم داری علی جان تو کرامات و فضایلی داری که اگر من آنها را بگویم در هر سرزمینی وارد بشوی مردم خاک پای تو را به تبرک برمیدارند همانگونه که عیسی را به عنوان خدا قرار دادند میترسم تو را هم به عنوان خدا قرار دهند در نهج البلاغه ذره ای از علم غیب حضرت آمده قطره در برابر دریاست.
♦اَلا واِنِی مُفضِیهِ اِلیَ الخاصَهِ مِمَن یُومِنُ ذلک منه
بدانید ، اخبار غیبی را برای عدهای از خواص که، به غلو و کفران رسول نمی رسند می گویم . لذا سلمان با امیرالمومنین سر و سری دارند امثال میثم تمار و حبیب بن مظاهر که از صحابی خاص امیرالمومنین بودند آنها علومی از حضرت داشتند و خودشان هم به مرتبه ای از علم غیب رسیده بودند.
✳️ در سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۲۶ نقل شده میثم تمار و حبیب بن مظاهر به هم رسیدند با هم صحبت کردند حبیب گفت من شخصی را با تمام صفات میثم نقل کرد، درحب به علی میشناسم و وقایع شهادت میثم را گفت.
میثم هم تمام صفات و ویژگی های حبیب را گفت که در راه فرزند پیامبر در کربلا به شهادت میرسد او را به کوفه می آورند و در کوچه های کوفه می گردانند انها قبل از وقایع کربلا اطلاع داشتند .
فرمود اگر ما کسی را اهل سر و راز دار خود بدانیم و نسبت به اعتقاد او خاطر جمع باشیم چیزهایی را می گوییم .
باید ظرفیت خود را زیاد کرد مشکل از ظرف
ماست که یا پر است یا آلوده. آب ریختن در ظرف آلوده یا بدون گنجایش خلاف حکمت است آب زمزم را در ظرف پر یا در ظرف نجس ریختن خلاف حکمت است ظرف را وسیع و طاهر کنید تا خدا علم و معرفت برساند.
♦والذِی بعثَهُ بالحقِ واصطفاهُ علیَ الخَلق
قسم به خدایی که پیامبررابه حق مبعوث کرد و پیامبر را بر همه مخلوقات برتری بخشید.
جایگاه پیامبر را بیان می کندکه من هرچی می گویم و می دانم از پیامبر است مبادا علی را از پیامبر بالاتر بدانید
♦مااَنطقُ اِلا صادقاً ولقد عَهِدَ اِلیَّ بذلک کلِهِ
هرچه می گویم راست و همه علوم و خبرها را پیامبر به من آموخت و عهد هایی است که پیامبر با من بست من هزار باب علم از رسول الله آموختم که از هر بابی هزار باب دیگر روی من گشوده شد و این علم ها در سینه من است.
هر چه علی دارد از پیامبر گرفته شده در خطبه ۱۲۸ شبیه این آمده علی هرچه دارد از صاحب علم گرفته و صاحب علم پیامبر است البته راههای علم امام متعدد است یک راه این است که امام از پیامبر علم بگیرد امام دارای رویای صادقانه وبا ملائکه در ارتباط است ولی مهمترین آن گرفتن از پیامبر است.
♦وبمَهلکِِ مَن یَهلکُ ومَنجَی مَن یَنجُو و مالِِ هذَا الامر
میدانم محل هلاکت هر کسی که هلاک شدنی و محل نجات هر کسی که نجات یافتنی یست و میدانم سرانجام امر حکومت چه میشود[مال]
♦وما اَبقی شیئا یَمُرُ عَلی رَاسِی اِلا اَفرَغَهُ فی اُذُنَیَ واَفضَی به اِلیَّ
به خدا قسم هیچ چیزی باقی نمانده که از سر من بگذرد[یمر علی راسی]
(کنایه است از سپری شدن روزگار)
هیچ اتفاقی نیست که بنا باشد برایم بیفتد مگر اینکه پیامبر خبر آن را در گوشم خوانده است[افرغه] و همان خبر و ماجرا را به من سپرده است[افضی]
هرچه قرار است اتفاق بیفتد پیامبر از قبل به من آموخته و من کاملا به آن آگاهم.
✳️ در کتاب تمام نهج البلاغه صفحه ۲۲۲ بعد از ذکر این خطبه حضرت علم غیب دیگری را بیان می کند و آن هم جابجایی حجرالاسود است قرامطیان عده ای از شیعیان اسماعیلی بودند که مشهور به جریان غلو بودند . فساد گستردهای داشتند سالیان زیادی حکومت در دست ایشان بود و ظلم زیادی می کردند مخصوصاً ابوطاهر قرمطی یکی از حاکمان با حکومت طولانی بود و بسیاری از مسلمانان را کشت ،شراب را حلال و احکام الهی را جابجا کرد.
انها به کعبه حمله در را شکسته و زیورآلات کعبه را غارت کردند و بین ۱۰ تا ۳۰ هزار حاجی را کشتند .
یکی از کارهای قرامطه جریان ربودن حجرالاسود است منطقه حکومت آنها بحرین فعلی بود کعبه را خراب و حجرالاسود را به بحرین بردند نزدیک بیست و چند سال حجرالاسود آنجا بود و بعد از سالیانی به جای اصلی برگردانده شد.
یکی از علم غیب به طور اجمالی این است(ان فضیلته لیس فی نفسه بل فی موضعی وغص) شان و جایگاه حجرالاسود که خود سنگ نیست بلکه این جایگاه کعبه جایگاه مهم است و هرکس آنجا قرار بگیرد شأن پیدا میکند این پرده آویزان یک پارچه وحجر یک سنگ است .جایگاه کعبه انها را مهم و با ارزش کرده.
انگشتر سلیمان خوب است ولی جایگاه آن که انگشت سلیمان است متفاوت است
♦ایها الناسُ انی واللهِ ما اَحَثُکُم علی طاعهِِ اِلا واَسبِقُکم الیها ولا اَنهاکُم عن معصیهِِ اِلا واَتناهَی قبلَکم عَنها
حضرت پایان خطبه را به ابتدای خطبه برمیگرداند ابتدا موعظه اخلاقی بود مردم من اگر می گویم غافل نباشیم طاعت و گناه را یادآور می شوم
من شما را ترغیب نکردم [مااَحثُکم]به کار خیری، مگر قبل از اینکه بگویم خور عمل کردم. وشما را از هیچ گناه و خطایی منع نکردم مگر قبل از گفتن آن را ترک کرده بودم.
این شان تربیت را می رساند اگر می خواهید حرف شما تاثیرگذار باشد باید عامل باشید امام صادق فرمودند ( کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم) مردم را با عمل خود به دین دعوت کنید. گاهی حرف دینی است ولی در عمل خبری از مسلمانی نیست .
یکی دیگر از علوم غیب که از حضرت رسیده و در نهج البلاغه نیست روایتی در عیون اخبار الرضا جلد ۲ صفحه ۴۸ امیرالمومنین فرمود: میبینم قصر هایی را که دور تا دور قبر اباعبدالله را گرفته و می بینم مرکب هایی از کوفه راه می افتند به مقصد کربلا و می بینم روزی را که شب و روز مردم به سمت حرم اباعبدالله راهی هستند
اللهم عجل لولیک الفرج
عالی بود و بسیار لذت بخش است کلام مولا و تدریس شما استاد عزیز
الهی آمین الحمدلله رب العالمین