بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۹/۲ - ۲۸ربیع الثانی
💢خطبه ۱۷۳💢 ویژگی رهبری الهی ازمنظر حضرت ومحاجه با غاصبان خلافت بخش اول ۴ صفت از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را بیان میفرماید:
💠اَمینُ وحیهِ وخاتَمُ رُسُلِه پیامبر، امین وحی الهی وخاتم پیامبران است با آمدن ایشان جریان نبوت به پایان رسید.
💠وبَشیرُ رَحمتِه ونَذیرُ نِقمتِه بشارت دهنده رحمت خدا وبیم دهنده ازعذاب خدا ست. پیامبر آمد تا بشارت دهد که چنانچه اهل دینداری واستقامت باشید خدا لطفش را شامل حال شما میکندودرعین حال درمقابل خطا وگناهان تان شماراازکیفر وعذاب الهی بیم وانذارمیدهد.
💠ایهاالناسُ اِنَ اَحقَّ الناسَ بهِ هذَاالاَمرِ اَقواهُم علیه واَعلمَهُم باَمرِاللهِ فیِه ای مردم، مستحق ترین فرد در امر (حکومت) تواناترین وداناترین افراد است . کسی ازبقیه شایسته تر است برای احراز مقام خلافت پیامبر، که از بقیه مردم برای این مقام بیشترین قوت و قدرت مدیریت جامعه را داشته باشد ودرعملکرد قوی ترین افراد باشد ونیز باید آگاهترین فرد به دین و اوامر و نواهی خدا باشد.
چنانچه یک زن نمیتواند خلیفه باشد هرچند مقام وفضیلتش بالا باشد مانند حضرت زهرا سلام الله علیها، چون نبوت وامامت یک مقام اجرایی ست . از جهت اندیشه وتوانایی اجرای دستورات دینی درحد اعلم واقوی باشد .این صفت تفضیل است یعنی عالم ترین وقوی ترین فرد در مدیریت جامعه و احکام دین باشد .
همانطور که درقران کریم درمورد جناب جالوت هم فرمود که درجسم وعلم سرآمد دیگران بود نه برخلاف عقیده مردم آن زمان که ثروت و مکنت را شرط رهبری جامعه میدانستند. در بررسی ادله امامت که باید این امرازجانب خداباشد ، اما این نیز بدون حساب وکتاب نیست بلکه خداوند افضل را برمی گزیند وچون ما نمیشناسیم باید دراین امر تسلیم فرمان الهی باشیم. قاعده رعایت افضلیت ، یک قاعده عقلی مسلم ست که حتی درکوچکترین کارها رعایت باید کرد مانند انتخاب نماینده برای یک کلاس کوچک وخدا خلاف این قاعده عمل نمیکند .
اما متاسفانه اهل سنت دراینجا منکر این اصل عقلی میشوند مانند ابن ابی الحدید که میگفت چنین نیست که هرافضلی را رئیس کنیم چنانچه خدا گاهی مفضول را حاکم میکند .در شرح نهج البلاغه خود میگوید : 《الحمدلله الذی قدَّمَ المفضول علی الفاضل》 اما حضرت امیر در نامه به معاویه ودرخطبه سوم میفرماید من کجا واینها کجا ؟! قابل مقایسه نیستم تفاوت از زمین تا آسمان است. اما شخصی مانند ابن ابی الحدید این قاعده انتخاب افضل را زیرپا میگذارد چون نمیتواند بگوید که فلانی و فلانی ازراه غصب وظلم ؛حکومت رابدست گرفتند!!! میگوید خدا ، علی را کنارگذاشت تاخلیفه اول بحکومت برسد ؛ فعل و ظلم وغصب خود را بخدا نسبت میدهند.
این یک بحث عمومی ست که در مدیریت باید شجاعت وعلم وتوانایی ملاک باشد وگرنه کسانی که بعنوان خلیفه انتخاب شدند افضلیت شان کجابود؟؟!! عدم شجاعت وعلمی که خود اهل سنت به آن اقرارمیکنند ودرکتب خودشان آمده که خلیفه اول خودرا چون بزکوهی ترسو در جنگها فرار می کند. وآنجا که میگوید« لولا علی لهلک عمر » ولی علی علیه السلام تاپای جان دردفاع ازپیامبر میایستد و لیله المبیت ها گواه صدق براین مطلب هستند .
متن نویسی : موسوی
💠فاِن شَغِبَ شاغِبُُ اِستُعتِب اگر شروری [شاغب] آمدو شری را[شغِب] ایجاد کرد ؛ به حق بازگردانده شود. خلیفه اعلم واقوی باشد فرد شرور هم شری بپاکرد ازاو میخواهد که ازاشتباهش برگردد.
💠فاِن أبی قُوتِلَ اگر ( ازپذیرش حرف امام عادل )ابا وسرپیچی کرد بااو مبارزه و کشته میشود.
💠ولِعَمرِی لَئِن کانتِ الِامامَةُ لاتَنعَقِدُحتّی تَحضُرَها عامَةُ الناسِ فما اِلی ذلِک سَبیلُُ بجانم سوگند ، اینطور نیست امامت امام محقق نمیشود مگرهمه مردم حاضر شوند وبیعت کنند در اینصورت راهی برای تحقق آن نخواهد بود. حضرت به یکی ازشبهات معاویه پاسخ میدهد که می گفت ما حکومت علی رانمیپذیریم چون موقع بیعت با او حاضر نبودیم . لذا می فرماید: چنین چیزی ممکن نیست که برای بیعت بایدهمه آحاد جامعه حاضر باشند وبا خلیفه وامام بیعت کنند، خاصه آن زمان که امکاناتی رسانه ای نبود و برای افراد دوردست امکان بیعت حضوری نبود مدتهای بسیاری طول میکشد که همه بیایند وبیعت کنند.وقتی مردم مکه و مدینه ومناطق در دسترس آمدند وباچه شور واستقبالی با حضرت بیعت کردند دیگر حضور بقیه مردم لازم نیست و همه جامعه باید تابع این بیعت باشند وحق مخالفت ندارند.
مگر هنگام خلافت خلیفه اول ، همه مردم با او دست بیعت دادند ازجمله خودحضرت امیر وچقدر ازمردم با زور واجبار بیعت کردند وخلیفه دوم که بوصیت خلیفه اول بخلافت رسید مگرهمه مردم بااو دست بیعت دادند ؟ چرامعاویه آن زمان اعتراض نکرد و تازه ازطرف آنها فرمانداری شام راهم قبول کرد ؟ حال که نوبت بحضرت علی علیه السلام رسید شرط و شروط میگذارد؟؟!!
💠ولکِن اهلَها یَحکُمُونَ عَلی مَن غابَ عَنها ولی اهل حکومت ( که اهلیت برای انتخاب دارند)برافراد غائب از بیعت هم حکم میکنند. زمانی کهافراد دارای رای وصلاحیت انتخاب دارند فردی را برمیگزینند بردیگرانی هم که نبودند حجت تمام است و حرف عامه مردم راباید بپذیرند. همه مردم سوی امام آمدند نه اینکه امام بسوی مردم رفته باشد آنچنانچه که میفرماید جان حسن و حسین من ( علیهمالسلام) از ازدحام جمعیت بخطر افتاد. حال شما در شام بودید وبیعت نکردید باید تابع مردم باشید ومخالفت نکنید.
💠ثُم لیسَ لِلشاهدِ آن یَرجِع سپس شاهد بیعت نمیتواند بازگردد.
💠ولالِلغائِبِ آن یَختارَ وبه غائبان اختیار داده نمیشود وقتی حاکم بحکومت رسید دیگر برای آنهایی که بیعت کردند راه بازگشتی نیست حتی برای کسی هم که دور بود ونیامد .وقتی حکومت وقانون برداشت دیگر مهم نیست که کسانی مخالف بودند یا نیامدند همه ملزم به تبعیت هستند وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود .
💠اَلا واِنِّی اُقاتِلُ رَجُلَین بدانید که من با دوکس میجنگم.
💠رَجُلاً اَدَّعِی مالیسَ لَه کسی که ادعای چیزی میکند که از آن اونیست (معاویه) معاویه خونخواهی عثمان میکرد درحالیکه این قضیه به او مربوط نمیشد زیرا نه ولی دم ونه ازورثه او بود. عده ای براین هستند که شاید منظور حضرت ، حکومت طلبی معاویه بوده ست .
💠وآخَرَ مَنَعَ الذَی عَلیهِ دوم با کسی که، از آنچه براوست امتناع میکند(طلحه وزبیر) حضرت با دو کس مبارزه میکند کسی که زیاده طلب ست وکسی که بیعت کرده ولی از بیعت سربازمیزند ومخالفت میکند .
بخش سوم
💠اوصیکم عبادالله بتقوی الله فانها خیر ماتواصی العباد به شمارا توصیه میکنم به تقوای الهی چرا که آن بهترین چیزی ست که بندگان همدیگررا به آن توصیه میکنند.[تَواصِی] با یکدیگر هرچه سخن بگوییم اگر حرام نباشد کم ارزش هستند اما بهترین چیزی که دونفر بهم میرسند ودرمورد آن باید حرف بزنند ودعوت وتوصیه کنند تقواست. (تواصا: گفتگوی دوطرفه )
💠 وخیر عواقب الامور عندالله (تقوا ) بهترین سرانجام نزد خداوند میباشد. اگر طلب عاقبت بخیر هستید همدیگر رابه تقوا توصیه کنید و به آن عمل کنید
جریان صفین را بازگو میکند.
💠 وقدفَتحَ بابُ الحربِ بینَکم وبَینَ اَهلِ القِبلَة امروز درب جهاد برروی شمابازشده بین شما و اهل قبله ای برادران ایمانی میدانید امروز تقوا درچیست ؟ تقوا مثل ایمان یک عنوان کلی ست چنانچه درقران وروایات مصادیق ایمان مطرح شده ، تقوا هم دارای مصادیقی هست وبیان شده ، یکی ازمصادیق تقوا اینست، امروز باید با مسلمان بجنگیم .درزمان پیامبر باکافرومشرک حربی میجنگیدیم . تقوا یعنی گول دین واسلام و محاسن آنها را نخورید .شمارا به تقوا دعوت میکنم ؛ تقوا همین جنگ با برادر مسلمانی ست که ازاسلام فقط ظاهر ولفظش را دارند .
💠ولایَحمِلُ هذَاالعَلَمِ اِلا اهلُ البَصَرِ والصَّبرِ والعِلمِ بمَواضِعِ الحقِ پرچم را جز اهل بصیرت وصبر و علم به جایگاه های حق حمل نمی کند.
((این جمله در جامعه ما درسال ۸۸ معروف شد ، زمانی که مقام معظم رهبری حفظه الله درجریان فتنه این کلام حضرت را فرمودند )) این یک پرچم وعلم عادی نیست وقتی جنگ با برادر منافق شد ، یک جنگ پیچیده ای میشود آنوقت علمدار این جنگ بر دست کسی خواهدبودکه سه ویژگی دارد بصیرت ، صبر ،علم به مواضع حق. جایگاه حق را باید شناخت .ملاک شناخت دین وحق ؛ شخص نیست . «علی مع الحق و الحق مع علی » اهل بصیرت ، اهل دیدن حق وباطن حقایق هستند ودربرابرسختی ها وتلخی ها صابرند.
💠فَامضُوا لِما تُؤمَرونَ بِه پس حرکت کنید به آنچه که به آن امرشده اید
💠وقِفُوا عندَ ما تُنهَونَ عَنهُ وبایستید آنجا که ازآن نهی شده اید آنجا که امر شدید بدون چون وچرا عمل کنید وحرکت کنید و آنجایی که نهی شدید متوقف شوید
💠ولاتعجلوا فی امرِ حَتی تَبَیَنُوا وعجله نکنید در کاری تا روشن و تبیین شود بمحض شنیدن حرفی یا دیدن مطلب وپیام وفیلمی شتاب نکنید ، خوب تحقیق باید کرد تا زوایای پنهان این امر آشکار شودو سریع درموضع تقابل قرار نگیرید .عجله درقضاوت ونشر از امور مهلکه جامعه امروز ماست .
💠فاِنَّ لَنا معَ کلِ اَمرِِ تُنکِرونَهُ غِیَرا پس برماست اگر امری را شما راضی نیستید تغییر دهیم . البته منظور حضرت قطعا احکام وحدود شرعی نیست که حکم الهی قابل تغییر نیست مثلا درامور حرام ربا وشراب ویا امور حلال و واجب مانند نماز وقانون حجاب هرچند عده قلیلی مخالف آن باشند، تغییر مجاز نیست. .امادرقوانین انسانی وغیر قانون خدا اگر مردم نارضایتی یا اکراه داشتند قابلیت تغییر توسط حکومت هست .
آیت الله مکارم شیرازی براین نظر هستنداما علامه مجلسی ره نظرشان براین ست که درچنین مواردی حکومت کاری کند وباآنها حرف بزند که مردم تغییر کنند چون حرف امام ،حرف خدا ودین ست .چنانچه در نامه ۵۳ به مالک اشتر فرموده برای مردم روشنگری کن تاشبهات ازبین برود .
متن نویسی : موسوی
💠الا وان هذه الدنیا آلتی اصبحتم تتمنونهاوترغبون فیهاواصبحت تغضبکم وترضیکم آگاه باشید دنیایی که آنرا آرزو می کنید[تتَمَنَوها] و تمنا دارید و تمام وجودتان رغبت به آن است گاهی شما را خوشحال و راضی می کند[تُرضیکم] وگاهی شما را غضبناک می کند
💠لیست بدارکم ولامنزلکم الذی خلقتم له ولا الذی دعیتم به این دنیا خانه شما نیست و منزلی نیست که برای آن خلق شدید .و برای آن دعوت نشده اید . دنیا گذرگاهی است که باید از آن رد شده به اندرون خانه برسید. اندرونی خانه آنجاست که« حب الوطن من الایمان » وطن؛ شام ؛عراق و مصر نیست. وطن قیامت، بهشت، است خود را ارزان نفروشید. ( اَلا )که میفرماید برای آگاهی دادنست. همه میدانند مرگ درانتظارشان است ولی رفتارو کردارشان آنچنان است که گویا مرگی در کار نیست و برای این دنیا خلق شده اند. آگاه باشید علمی نیست بلکه آگاه باشید عملی است میخواهد باورمندی را زیاد کند.
💠الا وانهالیست بباقیة لکم ولاتبقون علیها بدانید دنیا برای شما باقی نیست و شما هم بر زمین باقی نمی مانید هم دنیا و هم شما هر دو فانی هستید پس چرا اینقدربه دنیا وابسته اید.
آیت الله جوادی آملی در شرح جامعه کبیره بیانی دارد وقتی که حضرت ابراهیم به ماه و خورشید و ستارگان توجه کردو گفت من هرچه را که افول کند دوست ندارم . پس دنیا که فانی ست دوست داشتنی نیست بلکه خدا و اهل بیت و شهدا که باقی هستند را باید دوست داشت .
💠وهی وان غرتکم منها حذرتکم شرعا فدعوا غرورها لتحذیرها اگر دنیا گاهی شما را فریب داد ، شُرور این دنیا به شما هشدار داد پس رها کنید فریب خوردن دنیا را.. مرگ و بیماری هشدار دنیا است چرا فریب های دنیا را می بینید اما اندرزها و هشدارهای دنیا را نمی بینید. پادشاهی که مست قدرت است و دیگران از دیدن آن بیخود می شوند آیا سرنوشت پادشاه قبلی را ندید. این خود بزرگترین درس است که به دنیا دل نبندید. هشدارهای دنیا را باید قبل از تشویق ها و دلبری های آن دید همانند مجنونی که معایب دنیا را نمی بیند اما اگر بی طرفانه بدان نگاه کنید به قدری دنیا معایب دارد و هرکدام را که نشان دهد دیگر دلزده شده و دنبال دنیا نمی روید .
💠واطماعها لتخویفها طمع های دنیا را به خاطر خوف هایی که دارد، رها کنید.
وزیری آرزوی پادشاهی داشت روزی پادشاه به او گفت امروز تو پادشاه باش هر چه بگویی من فرمان میبرم.وزیر بر تخت پادشاهی نشست اما دید بالای سرش خنجری تیز به مویی آویزان است ترسید و از تخت به زیر آمد. پادشاه گفت بله حکومت چنین است هر آن در معرض خطر و نابودی هستی . اگرکسی حریص دنیا باشد خطر های عجیب و غریب و بلا های کوبنده سراغش می آید و کارش تمام است.
💠وسابقوا الی الدارالتی دعیتم الیها در همین دنیا سبقت بگیرید به سوی وطنی که شما را به آن فرا خوانده اند.
💠وانصرفوا بقلوبکم عنها با قلب خود از دنیا منصرف شوید باید نسبت به دنیا زهد داشت اما زهد پوشیدن لباس پارینه نیست بلکه دل به دنیا ندادن ست. کسی که ادعای زهدمی کرد روزی به خانه مرحوم نراقی وارد شد و از دیدن خانه و مکنت او تعجب کرد مرحوم نراقی به او گفت آیا فردا با هم به کربلا برویم پذیرفت فردا در ابتدای راه زاهد گفت باید برگردم زیرا چوب دستی را که داشتم با خودم نیاوردم مرحوم نراقی گفت من این همه امکانات را گذاشته و به راه افتادم ولی تو دلبسته یک چوب دستی هستی .
💠ولایخنن احدکم خنین الامة علی ما روی عنه منها همچون کنیزی[اَمَه] به خاطر چیزی که از دست داده گریه شدید نکنید.[ولا یَختَنَّ]
خنین صدای ناله ای که از بینی خارج میشود ولی حنین صدای گریه ای ست که ازدهان خارج میشود.درگریه شدید دهان بسته شده وصدای ناله ازبینی خارج میشود. اشارهی به کنیز که حقارت بیشتری در اوست نسبت به عبد( خدمتگزار) و اینکه کنیز به کوچکترین چیزی که به او داده شده شود خوشحال و با کمترین چیزی که از او گرفته شود ناراحت می شود.
امام با این تعبیر لطیف می فرماید مبادا برای از دست دادن چیزی از دنیا همانند یک کنیزناله بزنید.
💠واستتموا نعمة الله علیکم بالصبر علی طاعة الله تمام و کامل کنید نعمت های خدا را بر خودتان با صبر در طاعت الهی عبادت تکلیف است و سختی دارد اما خود را باید به صبوری تسلی دهید سختی نماز و روزه و عبادات را تحمل کنید تا نعمت خدا بر شما کامل شود.
💠والمحافظة علی ما استحفظکم من کتابه محافظت کنید از همه آنچه که خداوند در کتابش محافظت از آن را از شما طلب کرده است. خداوند در قرآن کریم محافظت از اموری را از بندگان خواسته است مانند: حافظوا علی الصلوات که بر نمازها به خصوص نماز وسطی محافظت کنید .محافظت بر این امور که قرآن از ما خواسته است موجب اتمام نعمت الهی بر ما می شود.
حضرت در حکمت ها فرموده نعمت های الهی همانند قطاری به سوی شما در حرکت است اگر با رسیدن اولین نعمت شکرگزاری کردهاید نعمت بعدی به شما خواهد رسید واگرشکرش رابجا آوردی همینطور نعمت بعدی میاد اما اگر شکر نعمت اول را به جا نیاوریم نعمت قطع شده و نعمت های بعدی بر شما نمی رسد. صبر بر طاعت و محافظت بر آنچه که قرآن فرموده باعث ادامه و تکمیل نعمت های الهی بر ماست
💠الاوانه لایضرکم تضییع شیئ من دنیاکم بعد حفظکم قائمة دینکم آگاه باشید و بدانید اگر قائمه و اصول ارکان دین را حفظ کنید ولی هرچه از دنیای شما از دست برود به شما ضرری نمی رسد اگر طبق فرمایش حضرت به دین خدا بچسبیم؛ هرچه که از دنیا از ما گرفته شود مقام و مسئولیت و.... ضرری متوجه ما نخواهد بود. خدایی که روزی ده همه پرندگان و حیوانات و... است بنده که کمتر از آنها نیست وقتی که اصول دین را رعایت کند و سختی طاعت و بندگی را به خود بدهد آیا خداوند آبرو و روزی او را حفظ نمیکند ؟! حتماً چنین میکند و تمام قد برای او می ایستد. همچنان که امام حسین علیه السلام با تمام قامت برای دین خدا ایستاد خدا هم با تمام هستی آمد تا جبران کند.
💠الاوانه باینفعکم بعدتضییع دینکم شئ حافظتم علیه من امردنیاکم بدانید اگر اصول دین را رعایت نکردید همه دنیا را هم که به شما بدهند برای شما منفعتی نخواهد داشت اینجا سخن از سود و زیان حقیقی است. ضرر و منفعت به تعداد صفرهای حساب بانکی نیست. چنانچه اصول دین را حفظ کنیم اگر همه دنیا را هم از دست بدهیم ضرر نکرده ایم و اگر اصول و قواعد دین را رها کنیم همه دنیا را هم که به ما بدهند منفعتی برای ما نخواهد داشت.
💠 اخذالله بقلوبکم الی الحق والهمنا وایاکم الصبر خداوند قلوب شما را به سمت حق هدایت کند و به من و شما صبر عنایت کند. از آنجایی که حضرت امیر خود معیار حق است( الحق مع العلی و علی مع الحق) و فرمود از روزی که حق به من داده شد دیگر در حق شک نکردم لذا نمیفرماید خدا قلب من را بسوی حق هدایت کند. اما صبر امری است که مدام انسان باید طلب کند زیرا مدام اتفاقاتی می افتد طالب صبر جدید باشیم لذا می فرماید خدا به من و شما صبر عنایت کند.
✅ آنجا که فرمود ( لایحمل هذالعلمالااهل البصر و الصبر و العلم ) فقط کسانی می توانند از این میدان پیروز بیرون بیایندکه بصیرت وصبروعلم به حق داشته باشند. برای کسب بصیرت باید متقی بود و صبر داشت چنانچه اهل تقوا و اهل صبر باشیم بصیرت نیز به سوی ما می آید. بصیرت یعنی قلب حق مدار باشد و صبرهم داشته باشد که در این صورت بصیرت حاصل میشود.
الحمدلله رب العالمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۹/۲ - ۲۸ربیع الثانی
💢خطبه ۱۷۳💢
ویژگی رهبری الهی ازمنظر حضرت ومحاجه با غاصبان خلافت
بخش اول ۴ صفت از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را بیان میفرماید:
💠اَمینُ وحیهِ وخاتَمُ رُسُلِه
پیامبر، امین وحی الهی وخاتم پیامبران است
با آمدن ایشان جریان نبوت به پایان رسید.
💠وبَشیرُ رَحمتِه ونَذیرُ نِقمتِه
بشارت دهنده رحمت خدا وبیم دهنده ازعذاب خدا ست.
پیامبر آمد تا بشارت دهد که چنانچه اهل دینداری واستقامت باشید خدا لطفش را شامل حال شما میکندودرعین حال درمقابل خطا وگناهان تان شماراازکیفر وعذاب الهی بیم وانذارمیدهد.
💠ایهاالناسُ اِنَ اَحقَّ الناسَ بهِ هذَاالاَمرِ اَقواهُم علیه واَعلمَهُم باَمرِاللهِ فیِه
ای مردم، مستحق ترین فرد در امر (حکومت) تواناترین وداناترین افراد است .
کسی ازبقیه شایسته تر است برای احراز مقام خلافت پیامبر، که از بقیه مردم برای این مقام بیشترین قوت و قدرت مدیریت جامعه را داشته باشد ودرعملکرد قوی ترین افراد باشد ونیز باید آگاهترین فرد به دین و اوامر و نواهی خدا باشد.
چنانچه یک زن نمیتواند خلیفه باشد هرچند مقام وفضیلتش بالا باشد مانند حضرت زهرا سلام الله علیها، چون نبوت وامامت یک مقام اجرایی ست .
از جهت اندیشه وتوانایی اجرای دستورات دینی درحد اعلم واقوی باشد .این صفت تفضیل است یعنی عالم ترین وقوی ترین فرد در مدیریت جامعه و احکام دین باشد .
همانطور که درقران کریم درمورد جناب جالوت هم فرمود که درجسم وعلم سرآمد دیگران بود نه برخلاف عقیده مردم آن زمان که ثروت و مکنت را شرط رهبری جامعه میدانستند.
در بررسی ادله امامت که باید این امرازجانب خداباشد ، اما این نیز بدون حساب وکتاب نیست بلکه خداوند افضل را برمی گزیند وچون ما نمیشناسیم باید دراین امر تسلیم فرمان الهی باشیم. قاعده رعایت افضلیت ، یک قاعده عقلی مسلم ست که حتی درکوچکترین کارها رعایت باید کرد مانند انتخاب نماینده برای یک کلاس کوچک وخدا خلاف این قاعده عمل نمیکند .
اما متاسفانه اهل سنت دراینجا منکر این اصل عقلی میشوند مانند ابن ابی الحدید که میگفت چنین نیست که هرافضلی را رئیس کنیم چنانچه خدا گاهی مفضول را حاکم میکند .در شرح نهج البلاغه خود میگوید : 《الحمدلله الذی قدَّمَ المفضول علی الفاضل》
اما حضرت امیر در نامه به معاویه ودرخطبه سوم میفرماید من کجا واینها کجا ؟! قابل مقایسه نیستم تفاوت از زمین تا آسمان است. اما شخصی مانند ابن ابی الحدید این قاعده انتخاب افضل را زیرپا میگذارد چون نمیتواند بگوید که فلانی و فلانی ازراه غصب وظلم ؛حکومت رابدست گرفتند!!! میگوید خدا ، علی را کنارگذاشت تاخلیفه اول بحکومت برسد ؛ فعل و ظلم وغصب خود را بخدا نسبت میدهند.
این یک بحث عمومی ست که در مدیریت باید شجاعت وعلم وتوانایی ملاک باشد وگرنه کسانی که بعنوان خلیفه انتخاب شدند افضلیت شان کجابود؟؟!!
عدم شجاعت وعلمی که خود اهل سنت به آن اقرارمیکنند ودرکتب خودشان آمده که خلیفه اول خودرا چون بزکوهی ترسو در جنگها فرار می کند. وآنجا که میگوید« لولا علی لهلک عمر » ولی علی علیه السلام تاپای جان دردفاع ازپیامبر میایستد و لیله المبیت ها گواه صدق براین مطلب هستند .
متن نویسی : موسوی
💠فاِن شَغِبَ شاغِبُُ اِستُعتِب
اگر شروری [شاغب] آمدو شری را[شغِب] ایجاد کرد ؛ به حق بازگردانده شود.
خلیفه اعلم واقوی باشد فرد شرور هم شری بپاکرد ازاو میخواهد که ازاشتباهش برگردد.
💠فاِن أبی قُوتِلَ
اگر ( ازپذیرش حرف امام عادل )ابا وسرپیچی کرد بااو مبارزه و کشته میشود.
💠ولِعَمرِی لَئِن کانتِ الِامامَةُ لاتَنعَقِدُحتّی تَحضُرَها عامَةُ الناسِ فما اِلی ذلِک سَبیلُُ
بجانم سوگند ، اینطور نیست امامت امام محقق نمیشود مگرهمه مردم حاضر شوند وبیعت کنند در اینصورت راهی برای تحقق آن نخواهد بود.
حضرت به یکی ازشبهات معاویه پاسخ میدهد که می گفت ما حکومت علی رانمیپذیریم چون موقع بیعت با او حاضر نبودیم . لذا می فرماید:
چنین چیزی ممکن نیست که برای بیعت بایدهمه آحاد جامعه حاضر باشند وبا خلیفه وامام بیعت کنند، خاصه آن زمان که امکاناتی رسانه ای نبود و برای افراد دوردست امکان بیعت حضوری نبود مدتهای بسیاری طول میکشد که همه بیایند وبیعت کنند.وقتی مردم مکه و مدینه ومناطق در دسترس آمدند وباچه شور واستقبالی با حضرت بیعت کردند دیگر حضور بقیه مردم لازم نیست و همه جامعه باید تابع این بیعت باشند وحق مخالفت ندارند.
مگر هنگام خلافت خلیفه اول ، همه مردم با او دست بیعت دادند ازجمله خودحضرت امیر وچقدر ازمردم با زور واجبار بیعت کردند وخلیفه دوم که بوصیت خلیفه اول بخلافت رسید مگرهمه مردم بااو دست بیعت دادند ؟ چرامعاویه آن زمان اعتراض نکرد و تازه ازطرف آنها فرمانداری شام راهم قبول کرد ؟ حال که نوبت بحضرت علی علیه السلام رسید شرط و شروط میگذارد؟؟!!
💠ولکِن اهلَها یَحکُمُونَ عَلی مَن غابَ عَنها
ولی اهل حکومت ( که اهلیت برای انتخاب دارند)برافراد غائب از بیعت هم حکم میکنند.
زمانی کهافراد دارای رای وصلاحیت انتخاب دارند فردی را برمیگزینند بردیگرانی هم که نبودند حجت تمام است و حرف عامه مردم راباید بپذیرند. همه مردم سوی امام آمدند نه اینکه امام بسوی مردم رفته باشد آنچنانچه که میفرماید جان حسن و حسین من ( علیهمالسلام) از ازدحام جمعیت بخطر افتاد. حال شما در شام بودید وبیعت نکردید باید تابع مردم باشید ومخالفت نکنید.
💠ثُم لیسَ لِلشاهدِ آن یَرجِع
سپس شاهد بیعت نمیتواند بازگردد.
💠ولالِلغائِبِ آن یَختارَ
وبه غائبان اختیار داده نمیشود
وقتی حاکم بحکومت رسید دیگر برای آنهایی که بیعت کردند راه بازگشتی نیست حتی برای کسی هم که دور بود ونیامد .وقتی حکومت وقانون برداشت دیگر مهم نیست که کسانی مخالف بودند یا نیامدند همه ملزم به تبعیت هستند وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود .
💠اَلا واِنِّی اُقاتِلُ رَجُلَین
بدانید که من با دوکس میجنگم.
💠رَجُلاً اَدَّعِی مالیسَ لَه
کسی که ادعای چیزی میکند که از آن اونیست (معاویه)
معاویه خونخواهی عثمان میکرد درحالیکه این قضیه به او مربوط نمیشد زیرا نه ولی دم ونه ازورثه او بود.
عده ای براین هستند که شاید منظور حضرت ، حکومت طلبی معاویه بوده ست .
💠وآخَرَ مَنَعَ الذَی عَلیهِ
دوم با کسی که، از آنچه براوست امتناع میکند(طلحه وزبیر)
حضرت با دو کس مبارزه میکند کسی که زیاده طلب ست وکسی که بیعت کرده ولی از بیعت سربازمیزند ومخالفت میکند .
بخش سوم
💠اوصیکم عبادالله بتقوی الله فانها خیر ماتواصی العباد به
شمارا توصیه میکنم به تقوای الهی چرا که آن بهترین چیزی ست که بندگان همدیگررا به آن توصیه میکنند.[تَواصِی]
با یکدیگر هرچه سخن بگوییم اگر حرام نباشد کم ارزش هستند اما بهترین چیزی که دونفر بهم میرسند ودرمورد آن باید حرف بزنند ودعوت وتوصیه کنند تقواست.
(تواصا: گفتگوی دوطرفه )
💠 وخیر عواقب الامور عندالله
(تقوا ) بهترین سرانجام نزد خداوند میباشد.
اگر طلب عاقبت بخیر هستید همدیگر رابه تقوا توصیه کنید و به آن عمل کنید
جریان صفین را بازگو میکند.
💠 وقدفَتحَ بابُ الحربِ بینَکم وبَینَ اَهلِ القِبلَة
امروز درب جهاد برروی شمابازشده بین شما و اهل قبله
ای برادران ایمانی میدانید امروز تقوا درچیست ؟
تقوا مثل ایمان یک عنوان کلی ست چنانچه درقران وروایات مصادیق ایمان مطرح شده ، تقوا هم دارای مصادیقی هست وبیان شده ،
یکی ازمصادیق تقوا اینست،
امروز باید با مسلمان بجنگیم .درزمان پیامبر باکافرومشرک حربی میجنگیدیم .
تقوا یعنی گول دین واسلام و محاسن آنها را نخورید .شمارا به تقوا دعوت میکنم ؛ تقوا همین جنگ با برادر مسلمانی ست که ازاسلام فقط ظاهر ولفظش را دارند .
💠ولایَحمِلُ هذَاالعَلَمِ اِلا اهلُ البَصَرِ والصَّبرِ والعِلمِ بمَواضِعِ الحقِ
پرچم را جز اهل بصیرت وصبر و علم به جایگاه های حق حمل نمی کند.
((این جمله در جامعه ما درسال ۸۸ معروف شد ، زمانی که مقام معظم رهبری حفظه الله درجریان فتنه این کلام حضرت را فرمودند ))
این یک پرچم وعلم عادی نیست وقتی جنگ با برادر منافق شد ، یک جنگ پیچیده ای میشود آنوقت علمدار این جنگ بر دست کسی خواهدبودکه سه ویژگی دارد بصیرت ، صبر ،علم به مواضع حق.
جایگاه حق را باید شناخت .ملاک شناخت دین وحق ؛ شخص نیست .
«علی مع الحق و الحق مع علی »
اهل بصیرت ، اهل دیدن حق وباطن حقایق هستند ودربرابرسختی ها وتلخی ها صابرند.
💠فَامضُوا لِما تُؤمَرونَ بِه
پس حرکت کنید به آنچه که به آن امرشده اید
💠وقِفُوا عندَ ما تُنهَونَ عَنهُ
وبایستید آنجا که ازآن نهی شده اید
آنجا که امر شدید بدون چون وچرا عمل کنید وحرکت کنید و آنجایی که نهی شدید متوقف شوید
💠ولاتعجلوا فی امرِ حَتی تَبَیَنُوا
وعجله نکنید در کاری تا روشن و تبیین شود
بمحض شنیدن حرفی یا دیدن مطلب وپیام وفیلمی شتاب نکنید ، خوب تحقیق باید کرد تا زوایای پنهان این امر آشکار شودو سریع درموضع تقابل قرار نگیرید .عجله درقضاوت ونشر از امور مهلکه جامعه امروز ماست .
💠فاِنَّ لَنا معَ کلِ اَمرِِ تُنکِرونَهُ غِیَرا
پس برماست اگر امری را شما راضی نیستید تغییر دهیم .
البته منظور حضرت قطعا احکام وحدود شرعی نیست که حکم الهی قابل تغییر نیست مثلا درامور حرام ربا وشراب ویا امور حلال و واجب مانند نماز وقانون حجاب هرچند عده قلیلی مخالف آن باشند، تغییر مجاز نیست.
.امادرقوانین انسانی وغیر قانون خدا اگر مردم نارضایتی یا اکراه داشتند قابلیت تغییر توسط حکومت هست .
آیت الله مکارم شیرازی براین نظر هستنداما
علامه مجلسی ره نظرشان براین ست که درچنین مواردی حکومت کاری کند وباآنها حرف بزند که مردم تغییر کنند چون حرف امام ،حرف خدا ودین ست .چنانچه در نامه ۵۳ به مالک اشتر فرموده برای مردم روشنگری کن تاشبهات ازبین برود .
متن نویسی : موسوی
💠الا وان هذه الدنیا آلتی اصبحتم تتمنونهاوترغبون فیهاواصبحت تغضبکم وترضیکم
آگاه باشید دنیایی که آنرا آرزو می کنید[تتَمَنَوها] و تمنا دارید و تمام وجودتان رغبت به آن است گاهی شما را خوشحال و راضی می کند[تُرضیکم] وگاهی شما را غضبناک می کند
💠لیست بدارکم ولامنزلکم الذی خلقتم له ولا الذی دعیتم به
این دنیا خانه شما نیست و منزلی نیست که برای آن خلق شدید .و برای آن دعوت نشده اید .
دنیا گذرگاهی است که باید از آن رد شده به اندرون خانه برسید. اندرونی خانه آنجاست که« حب الوطن من الایمان » وطن؛ شام ؛عراق و مصر نیست. وطن قیامت، بهشت، است خود را ارزان نفروشید.
( اَلا )که میفرماید برای آگاهی دادنست. همه میدانند مرگ درانتظارشان است ولی رفتارو کردارشان آنچنان است که گویا مرگی در کار نیست و برای این دنیا خلق شده اند.
آگاه باشید علمی نیست بلکه آگاه باشید عملی است میخواهد باورمندی را زیاد کند.
💠الا وانهالیست بباقیة لکم ولاتبقون علیها
بدانید دنیا برای شما باقی نیست و شما هم بر زمین باقی نمی مانید
هم دنیا و هم شما هر دو فانی هستید پس چرا اینقدربه دنیا وابسته اید.
آیت الله جوادی آملی در شرح جامعه کبیره بیانی دارد وقتی که حضرت ابراهیم به ماه و خورشید و ستارگان توجه کردو گفت من هرچه را که افول کند دوست ندارم .
پس دنیا که فانی ست دوست داشتنی نیست بلکه خدا و اهل بیت و شهدا که باقی هستند را باید دوست داشت .
💠وهی وان غرتکم منها حذرتکم شرعا فدعوا غرورها لتحذیرها
اگر دنیا گاهی شما را فریب داد ، شُرور این دنیا به شما هشدار داد پس رها کنید فریب خوردن دنیا را..
مرگ و بیماری هشدار دنیا است چرا فریب های دنیا را می بینید اما اندرزها و هشدارهای دنیا را نمی بینید.
پادشاهی که مست قدرت است و دیگران از دیدن آن بیخود می شوند آیا سرنوشت پادشاه قبلی را ندید. این خود بزرگترین درس است که به دنیا دل نبندید.
هشدارهای دنیا را باید قبل از تشویق ها و دلبری های آن دید همانند مجنونی که معایب دنیا را نمی بیند اما اگر بی طرفانه بدان نگاه کنید به قدری دنیا معایب دارد و هرکدام را که نشان دهد دیگر دلزده شده و دنبال دنیا نمی روید .
💠واطماعها لتخویفها
طمع های دنیا را به خاطر خوف هایی که دارد، رها کنید.
وزیری آرزوی پادشاهی داشت روزی پادشاه به او گفت امروز تو پادشاه باش هر چه بگویی من فرمان میبرم.وزیر بر تخت پادشاهی نشست اما دید بالای سرش خنجری تیز به مویی آویزان است ترسید و از تخت به زیر آمد. پادشاه گفت بله حکومت چنین است هر آن در معرض خطر و نابودی هستی .
اگرکسی حریص دنیا باشد خطر های عجیب و غریب و بلا های کوبنده سراغش می آید و کارش تمام است.
💠وسابقوا الی الدارالتی دعیتم الیها
در همین دنیا سبقت بگیرید به سوی وطنی که شما را به آن فرا خوانده اند.
💠وانصرفوا بقلوبکم عنها
با قلب خود از دنیا منصرف شوید
باید نسبت به دنیا زهد داشت اما زهد پوشیدن لباس پارینه نیست بلکه دل به دنیا ندادن ست.
کسی که ادعای زهدمی کرد روزی به خانه مرحوم نراقی وارد شد و از دیدن خانه و مکنت او تعجب کرد مرحوم نراقی به او گفت آیا فردا با هم به کربلا برویم پذیرفت فردا در ابتدای راه زاهد گفت باید برگردم زیرا چوب دستی را که داشتم با خودم نیاوردم مرحوم نراقی گفت من این همه امکانات را گذاشته و به راه افتادم ولی تو دلبسته یک چوب دستی هستی .
💠ولایخنن احدکم خنین الامة علی ما روی عنه منها
همچون کنیزی[اَمَه] به خاطر چیزی که از دست داده گریه شدید نکنید.[ولا یَختَنَّ]
خنین صدای ناله ای که از بینی خارج میشود ولی حنین صدای گریه ای ست که ازدهان خارج میشود.درگریه شدید دهان بسته شده وصدای ناله ازبینی خارج میشود.
اشارهی به کنیز که حقارت بیشتری در اوست نسبت به عبد( خدمتگزار)
و اینکه کنیز به کوچکترین چیزی که به او داده شده شود خوشحال و با کمترین چیزی که از او گرفته شود ناراحت می شود.
امام با این تعبیر لطیف می فرماید مبادا برای از دست دادن چیزی از دنیا همانند یک کنیزناله بزنید.
💠واستتموا نعمة الله علیکم بالصبر علی طاعة الله
تمام و کامل کنید نعمت های خدا را بر خودتان با صبر در طاعت الهی
عبادت تکلیف است و سختی دارد اما خود را باید به صبوری تسلی دهید سختی نماز و روزه و عبادات را تحمل کنید تا نعمت خدا بر شما کامل شود.
💠والمحافظة علی ما استحفظکم من کتابه
محافظت کنید از همه آنچه که خداوند در کتابش محافظت از آن را از شما طلب کرده است.
خداوند در قرآن کریم محافظت از اموری را از بندگان خواسته است مانند: حافظوا علی الصلوات که بر نمازها به خصوص نماز وسطی محافظت کنید .محافظت بر این امور که قرآن از ما خواسته است موجب اتمام نعمت الهی بر ما می شود.
حضرت در حکمت ها فرموده نعمت های الهی همانند قطاری به سوی شما در حرکت است اگر با رسیدن اولین نعمت شکرگزاری کردهاید نعمت بعدی به شما خواهد رسید واگرشکرش رابجا آوردی همینطور نعمت بعدی میاد اما اگر شکر نعمت اول را به جا نیاوریم نعمت قطع شده و نعمت های بعدی بر شما نمی رسد.
صبر بر طاعت و محافظت بر آنچه که قرآن فرموده باعث ادامه و تکمیل نعمت های الهی بر ماست
💠الاوانه لایضرکم تضییع شیئ من دنیاکم بعد حفظکم قائمة دینکم
آگاه باشید و بدانید اگر قائمه و اصول ارکان دین را حفظ کنید ولی هرچه از دنیای شما از دست برود به شما ضرری نمی رسد
اگر طبق فرمایش حضرت به دین خدا بچسبیم؛ هرچه که از دنیا از ما گرفته شود مقام و مسئولیت و.... ضرری متوجه ما نخواهد بود.
خدایی که روزی ده همه پرندگان و حیوانات و... است بنده که کمتر از آنها نیست وقتی که اصول دین را رعایت کند و سختی طاعت و بندگی را به خود بدهد آیا خداوند آبرو و روزی او را حفظ نمیکند ؟!
حتماً چنین میکند و تمام قد برای او می ایستد. همچنان که امام حسین علیه السلام با تمام قامت برای دین خدا ایستاد خدا هم با تمام هستی آمد تا جبران کند.
💠الاوانه باینفعکم بعدتضییع دینکم شئ حافظتم علیه من امردنیاکم
بدانید اگر اصول دین را رعایت نکردید همه دنیا را هم که به شما بدهند برای شما منفعتی نخواهد داشت
اینجا سخن از سود و زیان حقیقی است. ضرر و منفعت به تعداد صفرهای حساب بانکی نیست.
چنانچه اصول دین را حفظ کنیم اگر همه دنیا را هم از دست بدهیم ضرر نکرده ایم و اگر اصول و قواعد دین را رها کنیم همه دنیا را هم که به ما بدهند منفعتی برای ما نخواهد داشت.
💠 اخذالله بقلوبکم الی الحق والهمنا وایاکم الصبر
خداوند قلوب شما را به سمت حق هدایت کند و به من و شما صبر عنایت کند.
از آنجایی که حضرت امیر خود معیار حق است( الحق مع العلی و علی مع الحق) و فرمود از روزی که حق به من داده شد دیگر در حق شک نکردم لذا نمیفرماید خدا قلب من را بسوی حق هدایت کند.
اما صبر امری است که مدام انسان باید طلب کند زیرا مدام اتفاقاتی می افتد طالب صبر جدید باشیم لذا می فرماید خدا به من و شما صبر عنایت کند.
✅ آنجا که فرمود
( لایحمل هذالعلمالااهل البصر و الصبر و العلم ) فقط کسانی می توانند از این میدان پیروز بیرون بیایندکه بصیرت وصبروعلم به حق داشته باشند. برای کسب بصیرت باید متقی بود و صبر داشت چنانچه اهل تقوا و اهل صبر باشیم بصیرت نیز به سوی ما می آید. بصیرت یعنی قلب حق مدار باشد و صبرهم داشته باشد که در این صورت بصیرت حاصل میشود.
الحمدلله رب العالمین