پخش و دانلود فایل pdf (عجایی از زندگی پرندگان همراه با تصاویر)
پخش و دانلود فایل pdf (روایاتی در باب سخن گفتن حیوانات + معنای صدای حیوانات مختلف)
پخش و دانلود فایل pdf (عجایی از زندگی پرندگان همراه با تصاویر)
پخش و دانلود فایل pdf (روایاتی در باب سخن گفتن حیوانات + معنای صدای حیوانات مختلف)
الحمدلله رب العالمین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۸/۲۲ - ۱۸ ربیع الثانی
💢 بخش دوم خطبه ۱۶۵💢
در ادامه شگفتی و زیبایی خلقت طاووس
میفرماید .
♦️تَخالُ قَصَبَهُ مَداوِیَ مِن فِضَهِِ
وقتی طاووس را نگاه میکنی به ذهن اینطور میرسد : نی هایی که پر هارا به خود گرفته ومحکم کرده وکار کرد استخوان را دارد. چون سفید است انرامثل یک شاخه نقره می بینید.
♦️ و ما اُنبِتَ علیها مِن عجیبِ داراتِهِ و شُموسِهِ خالصَ العِقیانِ و فِلَذَ الزَبَرجَد
آنچه بر این نی ها می روید می بینی یک هاله ای مثل ماه، و یک دایره ای مثل خورشید[شموس]روی پر و بال است که جنس آن مثل طلای[عقیان] خالص و تکه های از زبرجد است.
در نگاه به طاووس دو رنگ بسیار خود نمایی میکند.زرد و سبز ،
پر و بال حالت دایره ای دارد و این دو رنگ را تشبیه به هاله ماه و خورشید، که گاه زرد و گاه سبز است.
در واقع ، طاووس رابه زیباترین عناصر عالم تشبیه میکند.(سنگهای قیمتی )
♦️فاِن شَبَهتَهُ مما اَنَبتتِ الارضُ قلتَ : جَنِیُُّ جُنِیَ مِن زَهرَهِ کلِ ربیع
اگر طاووس را به طبیعت و روییدنی های زمین تشبیه کنی .
مانند دسته گلی از گلهای بهاری را دست چین کرده و دسته گلی باشد که هرکدام طراوت ،رنگ و شکل خاصی دارند طاووس به این شباهت دارد.(تشبیه به گل و گیاه)
♦️و اِن ضاهَیتَهُ بالمَلابِسَ فهو کَمَوشِیِ الحُلَل
اگر طاووس را به لباس زر و زیور و فاخر تشبیه کنی مثل یک پارچه گرانقیمت که روی آن نقش و نگار زیبایی کار شده است( لباس)
♦️ اَو کمُونِقِ عَصبِ الیَمَن
یا به پرده های[مونق] یمن ،خوش رنگ و نگار ، طاووس را تشبیه کنید .
(تشبیه به پارچه)
♦️ و اِن شاکَلتَهُ بالحُلِیِّ فهو کفُصُوصِ ذاتِ الوانِِ قد نُطِقَت بِاللَجَینِ المُکَلَل
اگر شاکله او را به زر و زیور[حلّی] تشبیه کنی مثل یک نگین انگشتر با رنگ بندی و نگینهای مختلف که با نواری از نقره ، دور تا دور نگین قرار میگیرد.واین نگین بر روی تاج پر زرق و برق باشد.( تشبیه به تاج)
♦️یَمشی مَشیَ المَرِحِ المُختار
راه میرود راه رفتن مستانه[مرح] و یک موجود متکبر .
♦️و یَتَصضفَحُ ذَنَبَهُ و جَناحَیهِ بَیُقَهقِهُ ضاحِکاً
لِجمالِ سِربالِه و اَسابیغِ و شاحِهِ
برمی گردد به دم ، و بال و پر خود نگاه میکند و قهقهه مستانه سر میدهد.
.بخاطر جمال زیبا و لباس فاخر خود[سربال] ،این پرو بال او گویا یک شال[شاحه] رنگارنگ [اسابیغ]بر دوش انداخته است .
♦️فاذا رمی ببصرِهِ الی قَوائمهِ زَقا مُعوِلاً بصوتِِ یکادُ یُبینُ عن استغاثَتِهِ
اما صدای قهقهه او ناگهان قطع می شود.
نگاه او به پاهای خود می افتد.[قوائمه]
پاهای او نازک ، بمانند خروس زشت و بد رنگ ،که این پاها به هیکل طاووس نمیخورد.نزدیک است این ناله و استغاثهْ او را به همه نشان بدهد. و فریاد خواهی را به همه برساند
که صدای قهقهه تبدیل به ناله عاجزانه شد
♦️و یشهَدُ بصادقِ تَوَجُعِهِ
ناله میزند که گواه است بر درد درونش.
فریاد میزند ناله سر میدهد .
♦️لاَن قوائمهُ حُمشُُ کقوائمِ الدَّیکهِ الخِلاسیَّه
نگاه میکند به پای خود مانند پای خروس سیاه زشت. (یک نوع خروس زشت هندی )
♦️وقد نَجَمَت مِن ظُنبُوبِ ساقهِ صِیصیَهُُ خفیفه
روئیده است [نجمت] از کنار ساق پا [ظنبوب]
یک ناخن ریز [صیصیه]و این هم نقص است برای طاووس..
✳️در روایات آمده که صدای هر حیوان معنای خاصی دارد.
ممکن است صدای طاووس ، خنده ای ، ناله ای باشد و امکان دارد تشبیه باشد.
اما نکته آموزنده دارد :
هر کس به زیبایی خود مغرور نشود.خداوند در وجود هر کس نقصی قرار داده.
نقص در وجود ، مانع می شود که کسی ادعای بهترین بودن نکند.
بی نقص و انتهای کمال و زیبایی خداست
بدانید که نقائصی دارید.
شاید زبان حال طاووس باشد ، گویا طاووس اینگونه میگوید.شاید هم زبان قال باشد. اینگونه، طاووس میگوید و ما نمی شنویم.
دوباره حضرت بر میگردند به زیبایی طاووس می فرماید:
♦️ولهُ فی موضِعِ العُرف قُنزُعَهُُ خَضراءُ مُوَشات و مخرَجُ عُنُقِهِ کالاِبریق و مَغرِزُها الی حبثُ بطنهِ کصِبغِ الوَسمَهذ الیَمانیه
طاووس در جایگاه یال خود [عُرف]یک کاکل[مُوَشاه] سبزی دارد بسیار پر نقش و نگار ، در انتهای گردن مثل ابریق (حالت انحنا )هم گردن باریک و هم آن انحنا را دارد.
از گلوگاه[مغرِز] او ادامه پیدا میکند تا روی شکم، به رنگ [صبغ] سبز خوشرنگ یمنی.
♦️اَو کحَریرهِِ مُلبِسَهً مِراتاً ذات صِقال
زیبایی رنگ جلوی سینه را ، تشبیه میکند.
مثل یک پارچهْ زیبا و حریر که از شدت زیبایی نگاه کنی بمانند آیینهْ [مرات]صیقلی[صقال] است و برق آن به چشم ناظر بر میگردد.
♦️و کَاَنَهُ مُتَلَفِعُ بمَعجَرِ اَسجَمَ اِلا اَنهُ یُخَیَلُ لکًَثرَتِ مائِهِ و شِدَتِ بَریقِهِ اَنَ الخُضرَهَ الناضرَه ممتَزِجَتُُ به
مثل اینست طاووس یک لباس ، یک روسری[معجر] توری سیاهرنگ [اَسجَم] بر خود پوشانده باشد[متلَفع]ازبس مشکی بودن آن براق است[بریقه]
شدت سیاه بودن آن ، بحدی ست که سبز پررنگ[خضراء] نشان داده میشود.
♦️و معَ فَتقِ سَمعِهِ خطُُ کمُستَدَقِ القلم فی لونِ الاُقحُوان اَبیَضُ یَقَق
زیبایی بعدی طاووس ، کنار شکاف[فتق] گوش ،یک خط ظریف و دقیق [مستدق] با رنگ بشدت سفید [یَقق]بابونه [اُقحوان]نقاشی شده .
♦️فهو بِبَیاضِهِ فی سَوادِ ما هُنا لِکِ یَاتَلِق
اطراف سیاه و سبز رنگ ، این سفیدی؛ چشم نوازی و خودنمایی کرده میدرخشد [یاتلق]
♦️و قَلَّ صِبغُُ اِلا و قد اَخذَ منه بقِسطِِ
رنگ همه جا هست. اما رنگ در وجود طاووس متفاوت است. کمتر رنگی هست که طاووس بهره نبرده باشد.
♦️و عَلاهُ بکثرَتِ صیقالِهِ و بَریقِهِ و بَصِیصِ دیبانِهِ و رونقِهِ
بجهت بسیار صیقلی و برلقی [بریقه]درخشیدن و زیبایی ان رنگ بهتر جلوه داده است.
درخشش[بصیص] لباس و دیباج طاووس سبب رونق او میشود.
♦️فهو کالاَزاهیرِ المبثُوثَه لم تُرَبِها اَمطلرُ ربیعِِ ولا شُموسُ قَیظِِ
لباس طاووس بهترین شکوفه های گل[ازاهیر]پراکنده [مبثوثه] دست چین شده از تمام عالم است که باران بهاری[امطار] و شدت گرما[قیظ] انرا تربیت نکرده است.[لم تُربِها]
گلها به دو عامل نیاز دارند .
باران بهاری ، و آفتاب ،
ولی طاووس ،بدون باران و آفتاب گرفتن ،خدا اورا اینگونه آفرید.
آنها عاملی دارند برای زیبایی
ولی طاووس زیبایی ذاتی خودش هست ،
به هیچ جا ، جز حق متعال وابسته نیست .
در این عالم کمتر رنگی پیدا می شود که در وجود طاووس بکار نرفته باشد
رنگهایی که در او بکار رفته اعلی از همه رنگهاست .بنفشی که در طاووس بکار رفته متفاوت از دیگر رنگ بنفش است .
رنگ همه جا هست و اگر رنگ در وجود طاووس بکار رفت متفاوت می شود.
✳️خیلی صفات خوب ، در اشخاص مختلف هست ولی اگر روح انسان ، پاک و صیقلی ، جلا داشته باشد.همان صفت خوب ، وقتی در چنین شخصی آمد چیز دیگری خواهد شد.
♦️و قد یَتَحَسَرُ مِن ریشِهِ و یَعری مِن لباسِهِ ، فیَسقُطُ تَتری ، و یَنبُتُ تِباعا
پرها [ریشِهِ] پشت سرهم[تتری]
از بدن برهنه میشود[یتحسر]و از لباس عریان میشود[یعری]
سپس رشد و نمو می کند در تبع هم [تباعا] و به همان هیئت و شکل قبل برمیگردد.
♦️فیَنخحتُ مِن قَصَبهِ اِنحِتاتَ اَوراقِ الاَغصان
پرها از نی استخوان مانند ، مثل برگ شاخه [اَغثان]درختان پاییزی فرو می ریزد[یسخت]
✅چرا در طاووس دقت نمیکنید ؟؟
♦️ثم یَتَلاحَقُ نامیاً حتی یَعُودَ کهیئَتِ قبلَ سقوطِ ، لا یُخالِفُ سالِفَ اَلوانِه
هیچ رنگی با رنگ پر دیگر عوض نمیشود .دقیقا همان رنگ ، در همانجا رشد میکند.[نامیاً] در بهار دوباره پرها رسد مز کنند.کناری با رنگ دیگر ، در جای خود با همان رنگ قبلی [سالف]رشد میکند..
♦️ولا یَقَعُ لَونُُ فی غیرِ مکانه
هیچ رنگی در عیر مکان دیگری رشد نمی کند.
بدن همان بدن است .غذا همان غذاست .
اما چه میشود که از هر پر و بالی رنگ خاصی ساطع می شود
در مورد میوه درختان و گیاهان هم اینگونه است.
یک زمین و خاک ، یک کود و یک آفتاب ، همه با یک تغذیه ،اما یکطرف سیب ، یک طرف گلابی ، هر کدام یک رنگ ، یک طعم ،یکی سفت یک نرم ،
چه کسی به این خاک وبذر قوت داد.یک غذا بخورد ولی رشد خاصی داشته باشد.
با اینکه دو درخت با تفاوت یک متری از هم ، با یک غذا ، ولی هر کدام میوه دیگر ، با طعم و رنگ دیگر ی ، چه کسی این را قرار داد ؟!!!
چه کسی آنرا متفاوت قرار داد؟؟! آنرا بشناسید!!!.
این نشانهْ بزرگی هست ، آیت خداست ، چگونه یک قصب ، یک نی که غضروب است، و تو خالی با پنج رنگ هر سال با همان رنگ و در همانجا به همان شکل رشد می کند. . این همان معجزه است.
اینهمه توضیح حضرت در مورد طاووس برای چیست ؟؟!!
چرا یکی یکی ،این ویژگیهارا با شرح و تفصیل بیان کرد ؟؟!!
آیا نمیشد با دو صفت وصف طاووس را جمع کرد؟؟!!
چگونه فکرها می تواند بوصف این طاووس برسد!!!
چطور با عقل خود می توانید به فهم و درک حیوان برسید و خیال آنرا درک کند.!!!
کدامین وصف کنندکان توانستند این زیبایی نهفته در طاووس را بوصف درآورند !!!
کوچکترین اجزاء حیوان ؛ عقل ، زبان ، وهم را بسته است.
شما نمی توانید اقل اجزاءاو را وصف کنید.
《 فسُبحانَ الذَّی بَهَرَ العقُولَ عن وصفِ خلقٕ جلاهُ لِلعُیُونِ》
پاک و منزه است آن خدایی که عقول بندگان ،حیوانی را که می بینند نمیتوانند وصف کنند.
پس ؛چه کس می تواند تو را وصف کند.
هر کس آمد در وصف اجزاء این حیوان ،
از حقایق او، کیفیت کارکرد دستگاههای درونی او ، از کیفیت دستگاه رنگ سازی او عاجز ماند
.
فرو نشانده عقلها را از وصف این طاووس.
پس ،چگونه خواهد توانست وصف تورا.
غرض توحید است !!!
وصف زیبای طاووس برای اینست که بگوید:
شما از توصیف یک حیوان عاجزید
چه برسد به وصف خدا .
پس ، در برابر خدا ،سر فرود آورید.
در مقابل عظمت او تعظیم و کرنش کنید.
متواضع و تسلیم او باشید .
《فسبحان اللهِ حینَ تُمْسُونَ و حینَ تُصبِحُون
ولهُ الحمدُ فِی السَّمواتِ والاَرضِ وعَشیّاً وحینَ تُظْهِرون》
♦️و اذا تَصَفَحَت شَعرهً شَعَراتِِ قَصَبهِ اَرَتکَ حُمرَتاً وَردِیَه و تارهً خُضرَهً زَبَرجَدیه ، و احیاناً صُفرهً عَسجدِیَه
هرگاه بدقت و تامل کنی [تصفحت] به مویی از موهای[شعرات] پر بنگری رنگ آمیزی یکبار بتو سرخ[حُمره] مانند گل سرخ و باردیگر سبز زبرجد رنگ نشان می دهد.
و گاهی بشکل زرد طلایی [عسجدیه]. همزمان سه رنگ مختلف دارد وقتی باد روزد از هر زاویه که دیده شود رنگ خاص تبلور می کند.
اللهم حقّق قلوبنا بحقایق الامور
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دلم برای تو تنگ است یا علی مددی
کمیت ما همه لنگ است یا علی مددی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۸/۲۳ - ۲۰ربیع الثانی
💢بخش سوم خطبه ۱۶۵💢
♦️فَکَیْفَ تَصِلُ إِلَى صِفَةِ هذَا عَمَائِقُ الْفِطَنِ،
برای شما ویژگیهای طاووس را بیان کردیم .حالا چگونه کسی می تواند به باطن و عمق این صفات عجیب دست یابد ؟!
♦️ أَوْ تَبْلُغُهُ قَرَائِحُ الْعُقُولِ
آیا آنچه به عقل خطور می کند می تواند از باطن طاووس و همه مخلوقات آگاه شود ؟!
♦️اَوْ تَسْتَنْظِمُ وَصْفَهُ أَقْوَالُ الْوَاصِفِینَ!
آیا سخنرانان و وصف کنندگان می توانند آن را به رشته سخن در آورند ؟!
♦️وَ أَقَلُّ أَجْزَائِهِ قَدْ أَعْجَزَ الاَْوْهَامَ أَنْ تُدْرِکَهُ
عقل و وهم از وصف کوچکترین اجزاءاو هم درمانده و ناتوان است .
♦️وَ الاَْلْسِنَةَ أَنْ تَصِفَهُ
وزبان قاصر از توصیف آنست
♦️فَسُبْحَانَ الَّذِی بَهَرَ الْعُقُولَ عَنْ وَصْفِ خَلْق جَلاَّهُ لِلْعُیُونِ،
پس پاک و منزه است خدا (که به کنه دانش پی برند ) آن خدایی که عقول را از وصف مخلوقی که آشکار به همه نشان داد ،ناتوان کرد
♦️ فَأَدْرَکَتْهُ مَحْدُوداً مُکَوَّناً، وَ مُؤَلَّفاً مُلَوَّناً
به همین دلیل مردم طاووس را یک موجود محدود خلق شده و ترکیب شده رنگارنگ، توصیف می کنند
♦️وَاَعْجَزَ الاَْلْسُنَ عَنْ تَلْخِیصِ صِفَتِهِ وَقَعَدَ بِهَا عَنْ تَأْدِیَةِ نَعْتِهِ!
و زبان ها را از ادای وصف کامل طاووس زمین گیر گردانید و هیچکس نمیتواند حق وصف او را به جا آورد
♦️سُبْحَانَ مَنْ أَدْمَجَ قَوَائِمَ الذَّرَّةِ وَ الْهَمَجَةِ
پاک و منزه است خدایی که ستونهای بدن مورچه را محکم گردانید که در برابر بار سنگین دوام می آورد و همان پشه ای را هم که گاهی نمیتوانیم ببینیم در اوج استحکام قرار داد
♦️إِلَى مَا فَوْقَهُمَا مِنْ خَلْقِ الْحِیتَانِ وَ الْفِیَلَةِ
از کوچکترین حیوان تا بزرگترین که نهنگ [حیتان]و فیل می باشد ،مگر می توان وصفشان کرد؟!
《قالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى طه -۵۰ 》
✅نهنگ موجودی است که شیر خود را در دریا برای تغذیه بچه نهنگ می ریزد و او شیر و آب را می خورد و أب را بیرون می ریزد !!
♦️وَأَى عَلَى نَفْسِهِ أَلَّا یَضْطَرِبَ شَبَحٌ مِمَّا أَوْلَجَ فِیهِ الرُّوحَ
خداوند وعده داده و مقرر فرموده که هیچ موجودی از موجودات روح دار به حرکت در نیایند[یضطرب] مگر !!
♦️ إِلَّا وَ جَعَلَ الْحِمَامَ مَوْعِدَهُ وَ الْفَنَاءَ غَایَتَهُ
مگر آنکه مرگ [حمام]را سرانجام او قرار داد و غایت او فنا خواهد شد
حال که مرگ در خدا راه ندارد شما می توانید به وصف خدا دست یابید؟؛
امیرالمومنین (ع) بعد از بیان مظاهر جمال الهی ، ونمونهْ طاووس ، زیبایی جنت را بیان میدارد.
♦️فَلَوْ رَمَیْتَ بِبَصَرِ قَلْبِکَ نَحْوَ مَا یُوصَفُ لَکَ مِنْهَا
ای انسان اگر چشم بازیگوش ظاهری را کنار بگذارید و با چشم دل و عقل ببینید (در روایت داریم مومن چهار چشم دارد دو چشم سر و دو چشم دل )آنچه که برای انسان از بهشت وصف شده را ببینید.
♦️عَزَفَتْ نَفْسُکَ عَنْ بَدَائِعِ مَا أُخْرِجَ إِلَى الدُّنْیَا مِنْ شَهَوَاتِهَا وَ لَذَّاتِهَا وَ زَخَارِفِ مَنَاظِرِهَا
نفس انسان از تمام امور عجیب که از دنیا یافته و تمام شهوات و لذائذ ، زیورهای بکر دنیا رویگردان میشود و اصلا حاضر به فروش آن به ثمن دنیا نمیشود .
♦️قَوْمٌ لَمْ تَزَلِ الْکَرَامَةُ تَتَمَادَى بِهِمْ حَتَّى حَلُّوا دَارَ الْقَرَارِ وَ أَمِنُوا نُقْلَةَ الْأَسْفَارِ
اهل بهشت قومی هستند که همیشه اهل کرامت بودند. تا آنکه به بهشت دارالقرآن رسیدند. .کرامتشان علی الدوام بوده اس
و از نقل و انتقال ها [نُقلَه]ایمن شدند.
«و لَقد کَرَّمنا بَنِی آدَم»
خدا به انسانها کرامت داده قرار نیست کرامت به دست آورند بلکه وظیفه شأن نگه داشتن و حفظ کرامت است .
✅این است که توهین به خود و دیگران جایز نیست چون کرامت او را از بین میبرد لذا در مورد خود ، هم نباید تواضع با هتک حرمت اشتباه شود.
سفر مرگ اتمام سفر نیست در پیش سفر برزخ داریم ..لذا برخی در این سفرها آرام برخی ناآرام هستند آنکه کرامت دارد آرام می باشد .اهل بهشت کرامت را تا قیامت رساندند .
🔺در کتاب برهان و مرات العقول نقل شده که حضرت عیسی دعا کرد خداوند پسرخاله اش یحیی بن زکریا را زنده گرداند پس خدا اجابت فرمود یحیی از قبر بیرون آمده فرمود چرا مرا دعوت کردی حضرت عیسی علیه السلام فرمود می خواهم با تو مونس باشم .یحیی علیه السلام فرمود هنوز گرمی مرگ از تن من بیرون نرفته(شدت مرگ) تو میخواهی دوباره به این حرارت برگردم پس یه داخل قبر برگشت .
♦️فَلَوْ شَغَلْتَ قَلْبَکَ أَیُّهَا الْمُسْتَمِعُ بِالْوُصُولِ إِلَى مَا یَهْجُمُ عَلَیْکَ مِنْ تِلْکَ الْمَنَاظِرِ الْمُونِقَةِ لَزَهِقَتْ نَفْسُکَ شَوْقاً إِلَیْهَا
ای کسی که سخنان مرا می شنوی من با چشم ظاهری انسان کاری ندارم اگر قلب را مشغول کنید، به آنچه گفتم و بهشتی که وصف کردم برسید،جان از تن بیرون می رود و کسی حاضر نیست به خاطر شوق بهشت در تن بماند .
✳️حضرت در خطبه متقین هم در وصف متقین فرمود :آنهاجان از تنشان می خواهربیرون رود اگر مقدر خدا نبود آنها می خواستند روحشان پرواز نماید .
♦️وَ لَتَحَمَّلْتَ مِنْ مَجْلِسِی هَذَا إِلَى مُجَاوَرَةِ أَهْلِ الْقُبُورِ اسْتِعْجَالًا بِهَا
و هم اکنون از همین مجلس به مجاورت اهل قبور می روید چون خیلی عجله و شوق بهشت دارید .
🔺در نگاه حضرت قبر، فتح الباب رسیدن به بهشت است .کسی که کلام حضرت را با عمق جان شنید هر لحظه می خواهد برود و با کسی که قبر را عذاب می بیند فرق دارد .
اگر کسی خواست از دنیا مستقیم بهشت رود باید در مجلس امیر المومنین علی علیه السلام بنشیند
✅تعبیر حضرت در جایی
«از من اطاعت کنید من شما را إن شاءالله به بهشت می رسانم »
♦️جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ یَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ
خدا ما و شما را به رحمت خودبرساند و از کسانی قرار بدهدکه با تمام وجود و قلب سعی می کنند به منازل ابرار برسند.
🔺 بهشت درجاتی دارد که اعمال امروز ما درجات فردا را می سازد .
در قرآن لفظ «لهم درجات »به معنای اینکه در درجات بهشت ،فرد بهشتی را جا میدهند
و لفظ «هم درجات » به معنای آن است که خود شخص درجه شده دیگران به او راهنمایی می شوند .
♦️وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِکْرِ فِی [اصْطِفَافِ] اصْطِفَاقِ أَشْجَارٍ غُیِّبَتْ عُرُوقُهَا فِی کُثْبَانِ الْمِسْکِ
فکر شما حیران میشود[ذَهلَت] از آن بهشت که شاخه های درختان به هم می خورد. [اصطفاق]درحتانی که ریشه هایشان در تپه ای شنی [کثبان]مشک هستند .
♦️عَلَى سَوَاحِلِ أَنْهَارِهَا
در کنار رودخانه های از رودهای بهشتی .
اگر وصف کنم برای شما شاخ و برگ درختان بهشت را ، وقتی که بهم میخورند چه لذتی دارد . شما اصلا بدنیا نگاه نمی کنید.
فکر واله و حیران می شود
ریشه این درختان در تلی از مشک ،مخفی شده اند.از بالا ، بهم خوردن شاخ و برگ با یک نسیم ملایم ، و صدر وساقه ی آن تنومند، ریشه آن نه در خاک ، بلکه تپه ای از مشک و عطر معطر، وهمه این صحنه زیبا ، بر ساحل یکی از رودخانه و نهر های بهشت است
♦️وَ فِی تَعْلِیقِ کَبَائِسِ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ فِی عَسَالِیجِهَا وَ أَفْنَانِهَا
و خوشه های تازه از شاخه های آن که برخی نرم برخی پهن است آویزان می باشند
اگر وصف کنم خوشه های معلق از لؤ لؤ،
ترو تازه با طراوت ، در حالیکه همه مروارید ها از یک شاخهْ نازک آویزان ، و آن شاخه نازک به شاخه محکمی وصل است.
ذهن متحیر می شود .عقل واله و سرگردان می گردد و از تمام زیبایی ظاهری دل می کنید
♦️طُلُوعِ تِلْکَ الثِّمَارِ مُخْتَلِفَةً فِی غُلُفِ أَکْمَامِهَا
میوه های مختلف در پوشش شکوفه هایشان نمایان می باشند (در نگاه باطن میوه را می بینید )
♦️تُجْنَى مِنْ غَیْرِ تَکَلُّفٍ فَتَأْتِی عَلَى مُنْیَةِ مُجْتَنِیهَا
میوه ها بدون زحمت چیده می شوند و
همیشه در دسترس هستند دو معنی:
۱- میوه به سمت بهشتی جلو می آید ،
۲- هر میوه ای اراده کنی همان میوه میشود.
وصف کنم میوه های بهشت ،در حالیکه از نظر جنس و رنگ و تمام جهات مختلفند.در محفظه ای از شکوفه ها هستند .
شما برای خوردن نیاز به انتظار تغییر فصل ،
و زحمت بدست آوردن ندارید بمحض اراده آنرا می چینید .
«فٖی جَنةٕ عالیه قُطُوفُها دانیه الحاقه -۲۳ »
بهشتیان در جنت عالی رتبه هستند که میوه ها بهم نزدیکند.
میوه ای را که اراده کنید ،همان میوه بمحض اراده به میوه ی دیگر تبدیل می شود.
《فَتَأتی علی مُنیَّةٕ مُجَّتَنٖیهٰا 》
بر اساس میل و اراده چیننده ْمیوه ، میوه می آید. آنجا دار ،دارِ اراده ست. نه ، دار مشقت اراده کنی طبق اراده عمل میکند
لذا از امام هشتم علیه السلام پرسیدند این میوه که حضرت آدم خورد چه بود ؟گندم یا سیب یا ...؟
فرمود : در بهشت بسته به اراده آن میوه تبدیل میشود
حصرت واقعیتی را در قالب الفاظ اینچنینی بیان میدارد. به یکی دیگر از ویژگی جنت غیر از میوه ها اشاره می کند.
♦️یُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِی أَفْنِیَةِ قُصُورِهَا بِالْأَعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِ الْمُرَوَّقَةِ
ماموران بهشتی بر آنها در حیاط قصرهای بهشت با عسل های پاک و تسویه شده طواف می کنند.
این گردش دورتا دوری ،یا بصورت جوی رونده از عسل ، ویا بدست حوریان که ساکنان را طواف میکنند .صورت میگیرد
✳️در زیارت عاشورا آمده «حلت بفنائک ». منظور سلام بر کسانی است که دور و بر و اطراف سیدالشهدا علیه السلام بودند
🔺شبهه:چرا شرابی که در دنیا حرام است در بهشت حلال است و به عنوان پاداش مقرر شده ؟
پاسخ :این آن شراب نیست همانطور که در سوره واقعه داریم
《وکأسِِ مِن مَعینِِ لایَصَّدَعُونَ عَنهاوَلاُیَنزَفُون شراب بهشتی نه سر درد دارد نه عقل را صایع می کند. در حالیکه مسکرات هم عقل و هم جسم را از بین میبرد.
شراب دنیا با ان شراب تباین کلی دارد.
هیچ شباهت و تناسبی بین انها نیست.
دو روایت از مرحوم خویی (رحمت الله ) در منهاج البرایه آمده که :
۱- در جنگ جمل در بحبوبه جنگ، عرق از سر و صورت حضرت میریخت تقاضای آب نمود شخصی گفت به عوض آب، عسل مناسب تر است با توجه به وضعیت شما. به محض آنکه لب و دهان حضرت به عسل رسید حضرت فرمود: نوع عسل طایفی ست. تشخیص دادند.
فرد گفت آقا شما در این وضعیت که از اضطراب جانها به لب رسیده چطور تشخیص نوع عسل دادید؟!
فرمود :برادر بدان و آگاه باش به خدا قسم من کسی هستم که سینه من هرگز پر نمی شود آنقدر سعه صدر دارم که هزاران مثل این اتفاق هم بیفتد توجه نمی کنم
۲- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود در شب معراج در آسمان ششم به درختی با عظمت رسیدم که مانند آن ندیده بودم از جبرییل راجع به آن پرسیدم
گفت :نام این درخت طوبی است دیدم صدای همهمه بم از آن می آید گفتم صدای چیست؟ جبرییل فرمود این درخت صحبت می کند و می گوید ای علی جان چقدرمشتاقم تو را ببینم .
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین علیهم السلام
الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۸/۲۱ - ۱۷ ربیع الثانی
💢بخش اول خطبه ۱۶۵💢
خلقت عجیب طاووس
یکی از موضوعاتی که در نهج البلاغه قابل توجه است بحث حیوان در نهج البلاغه است گاهی فقط اشاره به حیوان گاهی اشاره به ویژگی های خاص از آنها می کند و در چند خط به طور تفصیلی در مورد حیوانات حرف میزند در جهان بینی توحیدی امیرالمومنین اشاره به هر کدام از این موجودات اشاره به عظمت ، قدرت و وجود خداوند متعال است این خطبه راجع به طاووس ومورچه است
♦️اِبتَدَعُتم خلقاً عجیباً گِن حَیوانِِ و مواتِِ ،و ساکنِِ و ذی حرَکات
خداوند متعال خلق نمود موجودات را که البته هر کدام از موجودات یک موجود عجیبی است و خلقت هرکدام بدون نمونه و ابتدایی است و هیچ کم و کسری ندارد آزمون و خطا نشده .خداوند موجودات را ابتدئا خلق کرد در حالی که هیچ نقصی ندارند بعضی مخلوقات متحرک [حَیَوان]و بعضی جماد[موات] هستند حیوان شامل حیوانات و انسان و گیاه است و موات موجوداتی ذی روح نیستند مثل سنگ و چوب واین موجودات ساکن وذی حرکات بعضی ساکن هستند وبعضی حرکاتی دارند .کوه از یک طرف ثابت و از جهت دیگر دارای حرکات است موجودات عالم بعضی ساکن و بعضی دارای حرکت بعضی رشد و نمو میکنند و بعضی جامدند همه را خدا خلق کرد وخلق او نیز عجیب بود
♦️فاَقامَ مِن شَواهدِ البیناتِ علز لطیفِ صنعتِهِ و عظیمِ قدرتِه
خدا اقامه کرد شواهد آشکاری(بینات) برای صنعت لطیف و دقیق . و قدرت عظیم خود را برای صنعت لطیف و قدرت نشان داد.
اقامه شواهد کرد وقتی خدا موجودات را آفرید هرکدام شاهد و گواهی بر وجود خدا هستند خدا به انها استشهاد و استناد کرد.
♦️مَا نقادَت لهُ العقولُ معترفهًَ بهِ و مسَلِمهًَ لهُ
آنچنان که مطیع شدند [انقادت] در مقابل خدا تمام عقول در حالی که اعتراف می کردند به وجود خدا و تسلیم شده بودند.
♦️و نقَعَت فی اسماعِنا دلائلُهُ علی وحدانیتِه
خدا فریاد زد[نقَعت] در گوش ما دلایل یگانه بودنش را ، خدا عالم را خلق کرده این عالم لطیف ، دقیق ، نظم دارد که نشانه قدرت است وقتی کنسان به انها نگاه کرد عقل باید خاضع شود. عقل در مقابل این عظمت خاضع میشود . انسان عاقل با نگاه به این موجودات در مقابل خدا تسلیم و تعظیم می کند نه تنها بر اصل وجود خدا شهادت می دهند بلکه وحدانیت خدا را ثابت میکند.
اصل وجود خدا یک حرف و یگانه بودن او حرف دیگری است اثبات یگانگی خدا
《 لو کان فیهما الهه الاالله لفسدتا 》اگر دو خدا در عالم بود فساد کل عالم را می گرفت موجودات به این نظم و لطافت و پیوستگی نبودند عالم یک زنجیره ای است که هر موجود به دیگری وابسته است اگر چند خدایی بود این زنجیر پاره میشد پس تمام این عالم اولاً خدا را نشان می دهد ثانیاً یگانه بودن خدا را برای ما اثبات میکند
♦️و ما ذرَاَ من مختلفِ صُوَرِ الاَطیارِ التی اَکَنَها اَخادیدَ الارض و خُروقَ فِجاجِها و رواسِیَ اَعلامِها
آنچه که خدا خلق کرد از صورتهای مختلف پرندگان. پرندگان را از چند جهت تقسیم بندی کرده ، یک تقسیم بندی از جهت مکان زندگی خداخلق کرد صورت ها و شکل های مختلفی از پرندگان را که سکنا داد این پرندگان را در جاهای مختلف :
۱-بعضی پرندگان در شکاف ها و در دره ها زندگی می کند [اخادید الارض] در زمینهای پایین و اعماق زمین زندگی می کنند.
۲-عدهای در جاهای وسیع بسیاری از پرندگان بیابانی ودر دشت و بیابانها [خروق فجاجها] کویر و در جاهای وسیع زندگی می کنند.
۳-عدهای هم در کوه های بلند[رواسی اعلام] زندگی می کنند بعضی در اوج قله ها زندگی می کنند
♦️مِن ذاتِ اَجنِحهَِِ مختلِفه ، هَیَئاتِِ مُتبایِنَه
تقسیم بندی دوم پرندگان از جهت بال و پرمختلف آنها ست. بعضی بال وپرکم بعضی زیاد، پر بزرگ یاکوچک، پرپشت و کم پشت دارند . اینها هیئات متباینه هستند که هرکدام متناسب با نیاز و کیفیت زندگی دارای بال های مختلف و شکل مجزا [متباین]دارند.
۰
♦️مُصَرَفَهَِِ فی زِمامِ التسخیر
یک اصل کلی در مورد پرندگان صادق است و آن این است که همه در ید قدرت الهی هستند و تسخیر این بال ها به دست خداست خدا انها را خلق کرده روزی می دهد و گوش به فرمان خدا هستند مخلوق هستند و از خالق دستور میگیرند
متن نویسی : محی الدین
♦️و مُرَفرَفَهَِِ باَجنِحَتِها فی مَخارِقذ الجَوِ المُنفَسِحِ و القضاءِ المُنفَرِج
انها بالهای خودگشوده اند [مرفرفه] درهوای باز و در فضای وسیع[منفسح] بالها را باز کرده و حرکت می کنند.
به تعبیر قرآن کریم در آیه ۷۹ سوره نحل ( الم یروا الی الطیر مسخرات فی جوالسماء ما یمسکهن الا الله ان فی ذلک لآیات لقوم یومنون) آیا نمی بینید پرندگان را در آسمان ، خداست که آنها را در آسمان نگه داشته این نشانه هایی است برای اهل ایمان.
حضرت در این خطبه فرمودند. عاقل میفهمد قرآن می فرماید یومنون معلوم است مومن ها عاقل هستند.
♦️کَوَنَها بادَ اذ لم تکن فی عجائبِ صُوَرِِ ظاهره
خدا پرنده را آفرید بعد از این خبری در عالم نبود هیچ چیز نبود ولی هر کدام را با صورت و شکل عجیبی خلق کرد. عجیب از نظر زیبایی و وحشت .
بعضی پرندگان وحشتناک هستند بعضی زیبا هر کدام در نوع خود عجیبند و ضعف و نقصی ندارند
♦️و رَکَبَها فی حِقاقِ مفاصِل مُحتَجِبَهَِِ
خدا ترکیب کرد[رکبها] پرندگان را در گودی [حقاق] مفصل که روی آن مفصل ها را گوشت پوشانده [محتجبه]مفصل باید در گوشت باشد تا خشک نشود.
♦️و مَنعَ بعضَها بعَبالَهَِ خلقِهِ اَن یَسمُوَ فی الهَواءِ خُفوفاً
سومین تقسیم بندی پرندگان در مورد پر و پرواز انهاست.
بعضی را منع از پرواز کرد چون سنگین بودند [عَباله] و خلقت آنها درشت بود منع شدند از اینکه بلند شوند [یسمو]و پرواز کنند در هوا به سرعت[خفوف]
♦️و جَعلَهُ یَدِفُ دَفیفاً
و قرارداد بال زدن را نزدیک به زمین و نزدیک سطح زمین پرواز میکند.
♦️و نَسَقَها علیَ اختِلافِها فی الاَصابیغِ بلیفِ قدرتِه، و دقیقِ صنعتِه
خدا منظم کرد[نسق] پرندگان را با تمام اختلاف در رنگ های [اصابیغ] مختلف با قدرت و صنعت دقیقی که داشت
♦️فمنها مَغموسُُ فز بالبِ لونِِ لا یَشُوبُهُ غیرُ لَونِ ما عُمِسَ فیه
بعضی از این پرندگان یک رنگ سرتا پا سفید یا سیاه گویا این پرنده در قالب رنگ رفته[مغموس] و هیچ رنگی با آن مخلوط نشده[لایشوبُه]
♦️و منها مَغموسُُ فی لَونِ صِبغِِ قد طُوِقَ بخلاف ما صبغ به
برخی دیگر را گویا در ظرف رنگ فرو کردهاند تنها جایی که رنگش متفاوت است گردنبندی[طوق] که دور گردن آنهارنگ متفاوت است.
✳️ نگاه حضرت به آفرینش نگاه توحیدی
- عالم نظم دارد
- عالم خلقت را لطیف خلق کرد.
- نگاه به خلقت کافی نیست ، حضرت زیبایی ها و لطایف خلقت را هم می بیند. پرنده ایست خدایی دارد حضرت زیبایی ها را دیده و می گوید هر چیز که این پرنده نیاز دارد خدا به او داده امیرالمومنین ما را عاشق مخلوقات خدا می کند وقتی عاشق مخلوقات شدیم عاشق خدا هم می شویم .همه اینها جمال خدا هستند به عالم نگاه کنید.
یک : خالق را ببینید.
دو : یگانگی خدا را ببینید.
سه: زیبایی خدا را ببینید.
♦️و مِن اَعجَبِها خلقاً الطاووس الذی اَقامَهُ فی اَحکَمِ تعدیل
از عجیب ترین پرندگان طاووس است همان طاووسی که خدا او را در معتدل ترین حالت محکم خلق کرد.
♦️و نَضَدَ اَلوانُهُ فی اَحسنِ تَنضید
رنگ های او را در بهترین نظم[تنضید] همه رنگ ها با زیبایی و در کنار هم نظم و ترتیب داد.[نضدَ]
♦️بِجَناحِِ اَشرَجَ یَقصَبَهُ ، و ذَنبِ اَطالَ مَسنَبَهُ
از جمله نظم در خلقت طاووس بالهایی که از این نی ها[قصب] به هم تنیده است از هر کدام این نی ها دهها پر بیرون آمده و دم طولانی[ذنب] دارد که روی زمین کشیده می شود
♦️اذا دَرَجَ الی الاُنثی نَشَرَهُ مِن طَیّهِِ ، و سما بهِ مُظِلاً علی راسِه
وقتی طاووس نر حرکت می کند و به سمت طاووس ماده میرود باز می کند پیچیدگی [طیه] دم را . دم را مانند چتری [مظلاً]بالای سر خود باز می کند
♦️کاَنَهُ قِلعُ دارِیِِ عَنَجَهُ نُوتیُّهُ
مانند بادبانی[قلع] که کشتی ها در شهر داریِّ (شهری در بحرین )این شهر از دو جهت معروف بوده
۱- عطر ۲-بادبان هایی که می ساختند )
چون مردم با شهر داری و بادبان ان اشنا بودند حضرت دم را به ان تشبیه می کند. و ناخدا این بادبان را مرتب در جای خود می گرداند
♦️یَختالُ باَلوانِه ، و یَمیسُ بِزَبَفانِه
متکبر میشود با رنگ های رنگارنگ خود.
خرامان خرامان[زیفانه] راه میرود نگاهی به خود می کند و مغرور میشود
♦️یُقضی کاِفضاءِ الدَّیکهِ
نزدیکی میکند ( یفضی)مثل نزدیکی کردن خروس[دیکه]
♦️و یَوُرُّ بمُلاقَحَهِ اَرَّ الفُحُولِ المُغتَلِمَهِ للضِراب
طاووس نر نزدیکی می کند مانند حیوانات نر که به اوج شهوت[فخول] رسیدهاند
متن نویسی: محی الدین
♦️اُحِیلُکَ مِن ذالک علی مُعایَنَهِِ
من شما را به دیدن حواله می دهم.[اُحیلک]
این اشتباهات و افکار نادست را از کسی نپذیرید و خود به مشاهده ان اقدام کنید.
♦️لا کمَن تُحِیلُ علی ضعیفِ اِسنادِهِ
نه مثل کسانی که بدون دلیل و سند حرف میزنند و حواله میدهند.
♦️ولو کانَ کزَعمِ مَن یَزعَمُ اَنهُ یُلحِقُ بدمعَتِِ تَسفَحُها مَدامِعُهُ فتَقِفُ فی ضَفَتی جُفُونِهِ
اگر کسی گمان کند که به اینکه طاووس با خوردن اشک چشم نر آمیزش میکند.
اشکی[دمع] که جاری می شود(تسفَح) در گوشه[ضَفت] چشم طاووس نر
♦️و اَنَ اُنثاهُ تَطعمُ ذاک ثم تَبیضُ لا مِن لَقاحِ فَحلرِ سِوَی الدَمعِ المُنبَجِس
و ماده هم این اشک را می خورد. سپس تخم میگذارد [تبیَض]تخم نطفه دار بدون اینکه نزدیکی کرده باشد با حیوان نر، از طریق اشک نطفه دار میشود
♦️لَما کانَ ذالک باَعجَبَ مِن مُطاعَمَهِ الغُراب
اگر کسی این گمان را کند این قصه عجیب تر نیست که می گویند کلاغ از راه آب دهان باردار می شود .
✳️ نکته۱ : چرا حضرت به این موضوع لقاح طاووس پرداختند؟و در اثنای زیبایی حیوان به این موضوع اشاره می کند ، تا یک افسانه علط را از باورها دور کند. ما نمی توانیم از راه باطل حق را اثبات کنیم طاووس مثل بقیه و از عجیب ترین موجودات است باید نسبت به شبهات و افسانه های دروغین حساس بود باید طبق حق و عقل رفتار کرد از طریق باطل به حق نمی شود رسید.
✳️ نکته ۲: حضرت فرمود شما باید با سند دقیق صحبت کنید فرمود من شما را به دیدن حواله می کنم انسان باید در همه امور عالمانه فکر کند ،حرف بزند، ببیند و عمل کند عقل میگوید عاقلانه فکر کن، حرف بزن و عاقلانه عمل کن حرف باید عقلی و علمی باشد و با استناد به قرآن و روایات باشد.
✳️نکته۳ : حضرت کجا طاووس دیده ؟در حجاز طاووس بوده ؟ حچاز منطقه خشک بی آبو علف و طاووس در مناطق لطیف، سرسبز جنگلی زندگی می کند.
به این شبهه چند جور پاسخ داده شده .
ابن ابی الحدید گفته این خطبه در کوفه خوانده شده کوفه دارای هوای معتدل وسرسبز ، بازارتجاری داشته، ترانزیت بوده و بعید نیست حضرت در بازار دیده باشند یا برای حضرت هدیه آورده شده
ابرخی قائلند دیدن فقط صرف چشم نیست. حضرت علم دارد و آگاه بوده خواه از نظر بصری یا علمی .
کلاًحضرت ما را با توحید و زیبایی های خلقت آشنا و عاشق زیبایی می کند.
اللهم عجل لولیک الفرج