بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۸/۵ - ۱ ربیع الثانی
💢خطبه ۱۵۵💢 در باب خلقت خفاش
یکی از موضوعات که در نهج البلاغه تازگی داشته بحث حیوان است، در جایی مثل روباه ، کفتار ، سوسمار ، بطور مختصر سخن گفته یا در این خطبه بصورت مبسوط بیان داشته است. در بخش اول سخن از توحید است و بخش دوم یکی از مظاهر خلقت خدا بعنوان صنعت عجیب خلقت خفاش را ذکر می کند
🔶الحمدلله الذی اِنحسّرّت الاّوصافَ عن کنهِ معربتِه حمد و سپاس مخصوص خدایی ست که اوصاف ، از کنه معرفت او ناتوان هستند . حمد مخصوص خدایی که صفات نمی توانند کنه معرفت او را بیان کنند . با هیچ الفاظی نمی توانیم به معرفت خدا، و کنه ذات خدا برسیم . این الفاظ ضعیف هستند [انحسرت] که بتوانند خدا را بطور کامل معرفی کنند الفاظ محدود ، خدای نا محدود را چگنه توصیف کند.هر لفظی در مورد خدا بکار ببریم محدود است که بتواند ذات و معرفت خدا را توصیف کند. محدودیت لفظ مانع از آنست که به آسمان حقیقت دست یابد.
🔶و دّعّت عضمتَهَ العقولّ عظمت خداوند دست رد به سینه ی عقل زده و عقل منع شده از اینکه مسیر فرمانروایی خدا را درک کند . عقل نمی تواند به کنه فرمانروایی خدا برسد. آنچه راکه عقل می فهمد صحیح هست . نه اینکه غلط باشد. ولی دست عقل ، به همه ی آن نمیرسد تا همه حقیقت را بفهمد . چون حقیقت بالاتر از عقل است . و هیچ بشری حتی پیامبر به آن نمی رسد . چون خدا نا محدود است .
🔶فلم تجِد مساغاّ الی بلوغِ غایتِ ملکوتهِ بخاطر عظمت خدا عقل آسانی نیافته است برای رسیدن به غایت ملکوت خدا. عقل ، راه همواری [مساغاّّ] پیدا نمی کند که بطور کامل [بلوغ غایه]بر خدا احاطه پیدا کند. خدا مانند یک انگشتر نیست تا بتوانیم تمام ابعاد او را زیر و رو کرده او را شناسایی کنیم.
سوالی پیش می اید که معرفت خدا دست نیافتنی ، پس قائل به تعطیلی باشیم ؟! بلافاصه حصرت پاسخ میدهد.
🔶هو اللهَ الملکَ الحقَ المبین عقل به کنه ذات و به حقیقت عظمت نمیرسد، اما خدا آشکار است . شناخت کامل ممکن نیست ولی ندیدن خدا هم ممکن نیست. تمام آثار او را فریاد میزنند و به خدا اشاره می کنند.
🔶اّحقَ و اّبیّنَ مما ترّی العیون حقانیت او واضح تر است از اینکه چشم او را ببیند.چشم احتمال خطا دارد، ولی خدایی که با تمام وجود انسان درک میشود خطا بردار نیست. این کلمات خود معرفی شناخت خداست اما شناخت کنه نیست.
🔶ولم تبلَغَهَ العقولَ بتّحدیدِِ فیکونّ مشّبّها هیچگاه عقلها نمی توانند برای خدا حدی را مشخص کنند، اگر بتواند چنین کند ، خدا را محدود کرده و او شبیه دارد. خدا لا یتناهی است ، اگر بتوان شی نا محدود را محدود کرد پس او، مانند دارد و خدا نیست. چون محدودیت مساوی با شریک شدن است. حد و مرز بندی قائل شدن ، شراکت قائل شدن است.
🔶ولم تّقّع علیهِ الاّوهامَ بتقدیرِِ فیکونّ مَمّثّلا اوهام بر خدا چیره نمی شود و نمیتواند برای خدا اندازه تعیین کند. وهم بالاتر از عقل است .عقل یک قید و بندها ، یک پایبندی دارد ولی وهم وخیال حد ومرزی را قائل نیست قیودی ندارد و آزاد است پس وهم بر خدا چیره نمیشود . که بخواهد اندازه گیری کند ، جا و مکان معین کند ،جنس و فصل تعیین کند .
اگر موجودی یک از ویژگی های تقدیر را داشت یعنی اندازه ، حجم ، بَعد ، کیفیت ، سال ، را داشت. اگر یکی از این تقدیرات باشد میتواند شبیه داشته باشد در حالیکه خدا هیچکدام از این تقدیرات و اندازه ها را نداردو عقول بر خدا احاطه ندارند . اگر احاطه کند خدا محاط می شود . یعنی ذیل یک عقل و یک فهم قرار میگیرد . اگر چنین محدود شود . مثل و مانند دارد آنکه نا محدود باشد مثل و مانند ندارد . و آن نا محدود مطلق فقط یکی ست و ان فقط خداست
🔶خلقّ الخلقّ علی غیرِ تمثیل حمد مخصوص خدایی که عالم را بدون مثل ، سابقه ، نمونه قبلی ، خلق کرد.
🔶ولا مشورتِِ مَشیرِِ ولا مّعَونتِِ مَعین خدا در خلقت عالم از هیچ مشاوری مشورت نگرفت .از کسی کمک نخواست . 《ما اشهدتُهم خلٰقَ السمواتِ والارضِ ولا خَلقَ انفسِهِم وما کنتُ مُتَخذَ المضلینَ عضداً کهف - ۵۱ 》 در خلق آسمان و زمین ونه در خلق انسانکسی رو شاهد نگرفت و هر گز گمراهان را به مدد کاری نگرفت. حمد مخصوص خدایی که عالم را بدون مثل و مانند خلق کرد کسی که فهم ، علم ، خلق او ناقص باشد از دیگران مشورت و کمک می گیرد.و در خدا نقص راه ندارد.
🔶فتّمّ خلقَهَ باّمرهِ نظام عالم را کامل با یک امر آفرید ، نباز به مهندسی ، برنامه ، تجربه ، نبود بمحض اراده کار تمام شد. نظام عالم احسن است. یعنی بهتر از این که هست اصلاً نمیشود تصورکرد . نمی شود عالم را طوری تصور کرد که بهتر از این که هست باشد «الذی اَحسَنَ کُلً شیً خَلقهُ و بداخلق الانسان سجده - ۷» خدایی که هر چیزی را به نیکو ترین وجه خلق کرد .
🔶واّذعّنّ لطاعّتِه فاّجابّ و لم یَدافِع وقتی خلق کامل وتمام شد مخلوقات همه اعتراف و اذعان کردند به اطاعت از امرخدا. و این اجابت را دفع نکردند.[لم یدافع] در خود هیچ نقص و کم و کاستی نمی بینند جان عالم در مقابل خدا سر تعظیم و تکریم فرود می آورند .
🔶وانقادّ ولم یَنازِع همه تسلیم و کسی منازعه و حرف خلافی برای خدا نزد.
اول این که: عالم را توحید فرا گرفته دوم این که: خلقت او تام و کامل است سوم این که: کسی که به اصل خلقت توجه کند لاجرم باید سر بزیر باشد لاجرم باید خدا پرست باشد 《وعَنَتِ الوجُوهُ للحیِ القیوم مریم - ۶۴》
حضرت به یکی از مظهر خلق عجیب خدا، در مورد خفاش اشاره می فرماید . اعجاز علمی با توجه به ۱۴ قرن پیش که علم به این گستردگی نبود علم جانور و حیوان شناسی ، علوم آزمایشگاهی ، تحقیقات ، اینگونه کارها نبود تعابیر حضرت در مورد خفاش ، نه از علوم تجربی ، بلکه بیانگر اینست که از علوم وحیانی بیان می دارند.
خدا که هیچ قابل شناسایی نیست ، و شما حتی یکی از مخلوقات او را بنام ملک الموت نمی شناسید که چگونه جان یک نوزاد را در بطن می گیرد. شماچگونه میتوانید خدا را بشناسید؟! اشاره به خلقت خفاش میکند که او را هم نمی شناسید.
🔶ومِن لطائفِ صنعّته و عجائبِ حکمتِه ما اّرانا من غّوامضِ الحکمتِ فی هذهِ الخفافیش از لطیف ترین ساخته دست خدا و از عجیب ترین مخلوق چیزی که بما نشان داد[ارانا] و آن در دور دستها و در عرش نبود . بلکه جلو دست، مقابل دیدگان بشر است حکمت پیچیده ای [غوامض]در وجود خفاش نهفته است .
🔶التی یقبِضَها الضیاءَ الباسطَ لکلِ شی نور خورشید در اول صبح که طلیعه و زنگ بیدار باش هست برای همه موجودات که انها را به حرکت و تکاپو در می اورد همان نور تحرک دهنده ، خفاش را به درون غار و استراحت می کشاند .
🔶ویبسَطَهّا الظلامَ القابض لکلِ حی و از آنطرف تاریکی شب همه موجودات را به خواب و خانه می برد، خفاش را به حرکت در می آورد. تاریکی که باعث بخواب رفتن همه موجودات زنده میشود، همان تاریکی چشم خفاش را باز و او را هوشیار می کند.
🔶و کیف عّشیّت اّعیَنّها عن اّن تّستّمذ منّ الشمسِ المَضسئه به این مطلب فکر و دقت کنید چگونه چشم خفاش ناتوان شده [عشِیّت]از خورشید نورانی که موجب رشد همه است ، اما او ضعیف است از این نور مدد بگیرد [تستمد] ولی خدا این موجود را طوری آفرید نیازی به استمداد نور خورشید ندارد.
🔶نوراّّ تهتّدی به فی مذاهِبِها همان نوری که به سبب او راهها [مذاهب]هدایت میشود. تشعشع نور دست رد به سینه خفاش می زند از اینکه در طبقات نور بدنبالکسب روزی باشد.و اینگونه گوشه گیر می شود . تحمل لحظه ای از شعاع خورشید را ندارد .
🔶و تصِلّ بعلانیتِ برهانِ الشمسِ الی مّعارِفا همه موجودات برای رسیدن به مقصد [معارف] باید بنور متوسل شوند. ودر طرف مقابل خفاش در روز زمینگیر و شب را چراغ و خورشید خود قرار می دهد . به سبب تاریکی شب در طلب رزق خود حرکت میکند .
🔶و رّدّعّها بتلّآلَوَِ ضیائِها عنِ المَضیء فی سَبَحاتِ اِشراقِها صبح که شد خورشید نقاب از چهره بر می اندازد خورشید طبقی از نور در عالم پراکنده می کند. اما این روشنایی خفاش را پس زده از حرکت[مضئ] او مانع میشود.[ردع]
🔶واّکّنّها فی مکامِنِها عن الذهاب فی یّلجِ اِئتِلاقِها چگونه است خفاش را در لانه [مکامِن]محل اختفا.در نخستین درخشش ظهور [یلج]نور خورشید.پنهان می کند.
🔶فهی مَسدِلِتَ الجَفون بالنهارِ علی آحداقِها نور اندک صبحگاهی باعث میشود پلکهای [جفون] خفاش بسته شود[مَسدله]
🔶و جاعله اللیل سراچاّّ تّستّدِلَ به بی التماس ارزاقِها چه کسی تاریکی را چراغ خفاش قرار داده است. تاریکی، نور راه خفاش است. چشم او شب را نور می بیند. ظلمت چراع دست اوست نه اینکه از عاملی غیر از چشم استفاده کند. همان چشم است ولی ویژگی خاص دارد. در تاریکی چشم باز کرده در طلب روزی [التماس] حرکت می کند.
🔶ولا تّمنعَ منّ المضئِ فیه لِغّسّقِ دَجَنّتِهِ هوای ابری تاریک [دجنته] در شب ظلمانی [غسق] مانع از حرکت خفاش نمیشود.
🔶فاذا اّلقّتِ الشمسَ قِناعِها و بّدّت دّرضاحَ نّهارها وقتی خورشید نقاب [قناع] از چهره برداشت[القت] و اول روشنایی صبح آشکار شد.
🔶دخلّ من اِشراقِ نورها للیّ الضِبابِ فی ِجارِها در اولین اشراق و روشنی خورشید یک شعاع نوری به داخل لانه[وجار] سوسمار [ضباب]میزند، وسوسمار خود را بیرون کشیده و آفتاب را تماشا میکند . دو موجود مقابل هم را ذکر میکند . سوسمار بشدت علاقه مند به طلوع خورشید و دیدن نور آنست. فرمود. چه کسی با خفاش اینگونه برخورد کرد.این سیستم دقیق و ظریف خفاش را چه کسی قرار داد ؟ یک نیرویی به او داد که محتاج رزق نباشد به سبب روشنایی که در آن پنهان است و حرکت ندارد و بخواب رفته است . پاک و منزه است خدایی که چشم او را شب بین قرار داد و راه کسب معاش او را تاریکی شب قرار داد و ابزار استفاده از تاریکی را به او داد .
🔶اّطبقّتِ الاّجفانّ علی ماقیها و تبّلّغّت بمّا اکتّسّبّتهَ منّ المعاشِ فی ظَلّمِ لیالیها در روز پلکها را بر هم قرار می دهد چشم کامل بسته میشود [ماقیها] ودر شب تاریک انچه از معاش کسب کرده ، بیش از ان دنبال چیزی نیست. «رَبُنا الذی اَعطیٰ کلَ شیٍ خَلْقَهُ ثم هَدیٰ. طه - ۵۰ » خدایی که هر چیزی را خلق کرد همه نیاز او را هم تامین کرد سپس او را رهنمایی کرد .
✳️ امام صادق علیه السلام در توحید مفضل فرمود: عده ای گمان می کنند خفاش نسیم هوا را میخورد.در حالیکه حرف درستی نیست به دو دلیل: - خفاش فضولات دارد اگر غذای او هوا بود فضولات نداشت. - بر خلاف سایر پرندگان که منقار دارند خفاش دندان دارد، اگر غذای او هوا بود ، دندان برای او کار عبثی بود و خدا کار عبث نمیکند.
🔶فسبحان من جعل اللیل لها نهارا و معاشا و النهار سکناّّ و قرارا پاک و منزه است خدایی که شب را برای خفاش روز و محل کسب معاش قرار داد. و روز روشن را برای او ارامش و خواب قرار داد.
🔶و جعلّ لها آجنِحتاّّ من لحمِها تعرَجَ بها عندّ الحاجت الی الطّیّرانِ کاِنها شّظایّا الآذان ویژگی خاص دیگر خفاش دو بال او، که از جنس گوشت است. آن هم نه گوشت معمولی، بالی که سبب حرکت خفاش است از جنس غضروف[شظایا] گوش انسان که هم استحکام دارد و هم استخوان ندارد.
🔶غیرّ ذواتِ ریشِِ ولا قّصّب بال او پر ندارد از مو تشکیل شده بر خلاف پرندگان که بال انها هم پر دارند و هم در بال خود استخوان دارند.
🔶الا اّنکّ تّری مواضع العروق بینتاّّ اّعلاما بالهای این پرنده نازک است و رقیق ، طوری که تمام رگهای داخل پر دیده میشود.
🔶لها جناحانِ لم یّرِقا فّیّنشّقا ، ولم یّغلَظا فّیّثقَلا دو بال خفاش ظریف و رقیق است آنقدر که شکافته و پاره نشود . و ضخیم است، نه ان ضخامتی که او را سنگین و زمینگیر کند . بال خفاش وقتی در مقابل نور باز شود رگها ی خون و عروق نمایان است آنقدر که شفاف است .
🔶تطیروا ولّدِها لاصِقُ بها لاجِئُ الیها خفاش در آسمان پرواز میکند بچه های خود را با خود حرکت می دهد . بچه ها به مادر پناه اورده اند.
🔶یقعَ اذا وّقعّت ، و یررتفِعَ اذا ارتّفّعِت هنگامی که مادر می نشبند بچه ها می نشبنند هنگامی که بلند می شود بچه ها بلند می شوند .
🔶لا یَفارِقَها نتی تّشتّدّ اّرکانه و یحمِلّه للنَهَوضِ جناحّهَ مادر، بچه ها را رها نمیکند تا استحکام و قوت گرفته و بالهای آنها قوی شده باشد . عجایب صنعت خدا خفاش، تخم گذار نیست و بار دار می شود . یکی از حیوانات سریع السیر است اورا جزو پرندگان نمی دانند جزو پستانداران می دانند و تنها پستانداری که پرواز می کند . خفاش دندان دارد در حالیکه پرندگان منقار دارند .
🔶و یعرّفّ مذاهِبّ عیشِهِ و مّصالِحِ نفسِه چهار بچه خود را با خود حمل و پرواز میکند.(پرندگان دیگر بچا را در لانه میگذارند و دنبال غذا میروند ) تا وقتی راه کسب معیشت و راه نفع و ضرر [مصالح] خود را بفهمند بچه رااز خود جدا نمی کند.
بر خلاف حیوانات دو دست و دو پا دارد در موقع خواب سر خود بر زمین و دو پای خود را آویزان میکند . بالهای او پر ندارد مو دارد و استخوان هم ندارد 《 الم یَروا الی الطیرِ مسخراتٍ فی جَوِ السماءِ ما یُمسِکهُنَ الا الله انَ فی ذالک لایاتٍ لقومٍ یومنون نحل -۷۹ 》 آیا پرندگان در آسمان را نمی بینند که در جو آسمان بفرمان اویند و چه کسی جز خدا نگهدار آنهاست در این امر برای اهل ایمان قدرت حق نمایان است .
🔶فسبحان البارئَ لکل شئِِ للی غیرِ مثالِِ تلو من غیرِهِ پاک و منزه است خدایی که هر موجودی را که می بایست باشد همانطور خلق کرد. و عالم را با این ظرافت و بدون نمونه قبلی خلق کرد. 《فتبارک اللهُ احسنُ الخالقین مومنون ۱۰》
✳️مرحوم مجلسی در بحار ج۶ اورده : روایات ذیل این ایه : حضرت عیسی پرنده ای از گل درست کرد و در او دمید باذن خدا پرنده زنده شد ، ان پرنده خفاش بوده. گویا مردم خواستند معجزه ، پرنده ای باشد که با همه پرندگان دیگر متفاوت باشد. 《 انی اّخلقّ لکم منّ الطین کهّیئّته الطیرِ فاّنفَخَ فیه فتّکونّ طیراّّ باذن الله 》
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۸/۵ - ۱ ربیع الثانی
💢خطبه ۱۵۵💢
در باب خلقت خفاش
یکی از موضوعات که در نهج البلاغه تازگی داشته بحث حیوان است، در جایی مثل روباه ، کفتار ، سوسمار ، بطور مختصر سخن گفته یا در این خطبه بصورت مبسوط بیان داشته است.
در بخش اول سخن از توحید است و بخش دوم یکی از مظاهر خلقت خدا بعنوان صنعت عجیب خلقت خفاش را ذکر می کند
🔶الحمدلله الذی اِنحسّرّت الاّوصافَ عن کنهِ معربتِه
حمد و سپاس مخصوص خدایی ست که اوصاف ، از کنه معرفت او ناتوان هستند .
حمد مخصوص خدایی که صفات نمی توانند کنه معرفت او را بیان کنند .
با هیچ الفاظی نمی توانیم به معرفت خدا، و کنه ذات خدا برسیم .
این الفاظ ضعیف هستند [انحسرت] که بتوانند خدا را بطور کامل معرفی کنند الفاظ محدود ، خدای نا محدود را چگنه توصیف کند.هر لفظی در مورد خدا بکار ببریم محدود است که بتواند ذات و معرفت خدا را توصیف کند. محدودیت لفظ مانع از آنست که به آسمان حقیقت دست یابد.
🔶و دّعّت عضمتَهَ العقولّ
عظمت خداوند دست رد به سینه ی عقل زده و عقل منع شده از اینکه مسیر فرمانروایی خدا را درک کند .
عقل نمی تواند به کنه فرمانروایی خدا برسد.
آنچه راکه عقل می فهمد صحیح هست .
نه اینکه غلط باشد.
ولی دست عقل ، به همه ی آن نمیرسد تا همه حقیقت را بفهمد .
چون حقیقت بالاتر از عقل است . و هیچ بشری حتی پیامبر به آن نمی رسد . چون خدا نا محدود است .
🔶فلم تجِد مساغاّ الی بلوغِ غایتِ ملکوتهِ
بخاطر عظمت خدا عقل آسانی نیافته است برای رسیدن به غایت ملکوت خدا.
عقل ، راه همواری [مساغاّّ] پیدا نمی کند که بطور کامل [بلوغ غایه]بر خدا احاطه پیدا کند. خدا مانند یک انگشتر نیست تا بتوانیم تمام ابعاد او را زیر و رو کرده او را شناسایی کنیم.
سوالی پیش می اید که معرفت خدا دست نیافتنی ، پس قائل به تعطیلی باشیم ؟!
بلافاصه حصرت پاسخ میدهد.
🔶هو اللهَ الملکَ الحقَ المبین
عقل به کنه ذات و به حقیقت عظمت نمیرسد، اما خدا آشکار است . شناخت کامل ممکن نیست ولی ندیدن خدا هم ممکن نیست.
تمام آثار او را فریاد میزنند و به خدا اشاره می کنند.
🔶اّحقَ و اّبیّنَ مما ترّی العیون
حقانیت او واضح تر است از اینکه چشم او را ببیند.چشم احتمال خطا دارد، ولی خدایی که با تمام وجود انسان درک میشود خطا بردار نیست. این کلمات خود معرفی شناخت خداست اما شناخت کنه نیست.
🔶ولم تبلَغَهَ العقولَ بتّحدیدِِ فیکونّ مشّبّها
هیچگاه عقلها نمی توانند برای خدا حدی را مشخص کنند، اگر بتواند چنین کند ، خدا را محدود کرده و او شبیه دارد.
خدا لا یتناهی است ، اگر بتوان شی نا محدود را محدود کرد پس او، مانند دارد و خدا نیست. چون محدودیت مساوی با شریک شدن است. حد و مرز بندی قائل شدن ، شراکت قائل شدن است.
🔶ولم تّقّع علیهِ الاّوهامَ بتقدیرِِ فیکونّ مَمّثّلا
اوهام بر خدا چیره نمی شود و نمیتواند برای خدا اندازه تعیین کند.
وهم بالاتر از عقل است .عقل یک قید و بندها ، یک پایبندی دارد
ولی وهم وخیال حد ومرزی را قائل نیست قیودی ندارد و آزاد است
پس وهم بر خدا چیره نمیشود . که بخواهد اندازه گیری کند ، جا و مکان معین کند ،جنس و فصل تعیین کند .
اگر موجودی یک از ویژگی های تقدیر را داشت یعنی اندازه ، حجم ، بَعد ، کیفیت ، سال ، را داشت. اگر یکی از این تقدیرات باشد میتواند شبیه داشته باشد
در حالیکه خدا هیچکدام از این تقدیرات و اندازه ها را نداردو عقول بر خدا احاطه ندارند . اگر احاطه کند خدا محاط می شود .
یعنی ذیل یک عقل و یک فهم قرار میگیرد .
اگر چنین محدود شود . مثل و مانند دارد
آنکه نا محدود باشد مثل و مانند ندارد .
و آن نا محدود مطلق فقط یکی ست و ان فقط خداست
🔶خلقّ الخلقّ علی غیرِ تمثیل
حمد مخصوص خدایی که عالم را بدون مثل ، سابقه ، نمونه قبلی ، خلق کرد.
🔶ولا مشورتِِ مَشیرِِ ولا مّعَونتِِ مَعین
خدا در خلقت عالم از هیچ مشاوری مشورت نگرفت .از کسی کمک نخواست .
《ما اشهدتُهم خلٰقَ السمواتِ والارضِ ولا خَلقَ انفسِهِم وما کنتُ مُتَخذَ المضلینَ عضداً کهف - ۵۱ 》
در خلق آسمان و زمین ونه در خلق انسانکسی رو شاهد نگرفت
و هر گز گمراهان را به مدد کاری نگرفت.
حمد مخصوص خدایی که عالم را بدون مثل و مانند خلق کرد
کسی که فهم ، علم ، خلق او ناقص باشد از دیگران مشورت و کمک می گیرد.و در خدا نقص راه ندارد.
🔶فتّمّ خلقَهَ باّمرهِ
نظام عالم را کامل با یک امر آفرید ، نباز به مهندسی ، برنامه ، تجربه ، نبود بمحض اراده کار تمام شد.
نظام عالم احسن است. یعنی بهتر از این که هست اصلاً نمیشود تصورکرد .
نمی شود عالم را طوری تصور کرد که بهتر از این که هست باشد
«الذی اَحسَنَ کُلً شیً خَلقهُ و بداخلق الانسان سجده - ۷»
خدایی که هر چیزی را به نیکو ترین وجه خلق کرد .
🔶واّذعّنّ لطاعّتِه فاّجابّ و لم یَدافِع
وقتی خلق کامل وتمام شد مخلوقات همه اعتراف و اذعان کردند به اطاعت از امرخدا. و این اجابت را دفع نکردند.[لم یدافع]
در خود هیچ نقص و کم و کاستی نمی بینند
جان عالم در مقابل خدا سر تعظیم و تکریم فرود می آورند .
🔶وانقادّ ولم یَنازِع
همه تسلیم و کسی منازعه و حرف خلافی برای خدا نزد.
اول این که: عالم را توحید فرا گرفته
دوم این که: خلقت او تام و کامل است
سوم این که: کسی که به اصل خلقت توجه کند لاجرم باید سر بزیر باشد
لاجرم باید خدا پرست باشد
《وعَنَتِ الوجُوهُ للحیِ القیوم مریم - ۶۴》
حضرت به یکی از مظهر خلق عجیب خدا، در مورد خفاش اشاره می فرماید .
اعجاز علمی با توجه به ۱۴ قرن پیش که علم به این گستردگی نبود
علم جانور و حیوان شناسی ، علوم آزمایشگاهی ، تحقیقات ، اینگونه کارها نبود
تعابیر حضرت در مورد خفاش ، نه از علوم تجربی ، بلکه بیانگر اینست که از علوم وحیانی بیان می دارند.
خدا که هیچ قابل شناسایی نیست ، و شما حتی یکی از مخلوقات او را بنام ملک الموت نمی شناسید که چگونه جان یک نوزاد را در بطن می گیرد. شماچگونه میتوانید خدا را بشناسید؟!
اشاره به خلقت خفاش میکند که او را هم نمی شناسید.
🔶ومِن لطائفِ صنعّته و عجائبِ حکمتِه ما اّرانا من غّوامضِ الحکمتِ فی هذهِ الخفافیش
از لطیف ترین ساخته دست خدا و از عجیب ترین مخلوق چیزی که بما نشان داد[ارانا] و آن در دور دستها و در عرش نبود .
بلکه جلو دست، مقابل دیدگان بشر است
حکمت پیچیده ای [غوامض]در وجود خفاش نهفته است .
🔶التی یقبِضَها الضیاءَ الباسطَ لکلِ شی
نور خورشید در اول صبح که طلیعه و زنگ بیدار باش هست برای همه موجودات که انها را به حرکت و تکاپو در می اورد
همان نور تحرک دهنده ، خفاش را به درون غار و استراحت می کشاند .
🔶ویبسَطَهّا الظلامَ القابض لکلِ حی
و از آنطرف تاریکی شب همه موجودات را به خواب و خانه می برد، خفاش را به حرکت در می آورد. تاریکی که باعث بخواب رفتن همه موجودات زنده میشود، همان تاریکی چشم خفاش را باز و او را هوشیار می کند.
🔶و کیف عّشیّت اّعیَنّها عن اّن تّستّمذ منّ الشمسِ المَضسئه
به این مطلب فکر و دقت کنید
چگونه چشم خفاش ناتوان شده [عشِیّت]از خورشید نورانی که موجب رشد همه است ، اما او ضعیف است از این نور مدد بگیرد [تستمد]
ولی خدا این موجود را طوری آفرید نیازی به استمداد نور خورشید ندارد.
🔶نوراّّ تهتّدی به فی مذاهِبِها
همان نوری که به سبب او راهها [مذاهب]هدایت میشود.
تشعشع نور دست رد به سینه خفاش می زند از اینکه در طبقات نور بدنبالکسب روزی باشد.و اینگونه گوشه گیر می شود .
تحمل لحظه ای از شعاع خورشید را ندارد .
🔶و تصِلّ بعلانیتِ برهانِ الشمسِ الی مّعارِفا
همه موجودات برای رسیدن به مقصد [معارف] باید بنور متوسل شوند.
ودر طرف مقابل خفاش در روز زمینگیر و شب را چراغ و خورشید خود قرار می دهد .
به سبب تاریکی شب در طلب رزق خود حرکت میکند .
🔶و رّدّعّها بتلّآلَوَِ ضیائِها عنِ المَضیء فی سَبَحاتِ اِشراقِها
صبح که شد خورشید نقاب از چهره بر می اندازد خورشید طبقی از نور در عالم پراکنده می کند. اما این روشنایی خفاش را پس زده از حرکت[مضئ] او مانع میشود.[ردع]
🔶واّکّنّها فی مکامِنِها عن الذهاب فی یّلجِ اِئتِلاقِها
چگونه است خفاش را در لانه [مکامِن]محل اختفا.در نخستین درخشش ظهور [یلج]نور خورشید.پنهان می کند.
🔶فهی مَسدِلِتَ الجَفون بالنهارِ علی آحداقِها
نور اندک صبحگاهی باعث میشود پلکهای [جفون] خفاش بسته شود[مَسدله]
🔶و جاعله اللیل سراچاّّ تّستّدِلَ به بی التماس ارزاقِها
چه کسی تاریکی را چراغ خفاش قرار داده است. تاریکی، نور راه خفاش است.
چشم او شب را نور می بیند.
ظلمت چراع دست اوست
نه اینکه از عاملی غیر از چشم استفاده کند. همان چشم است ولی ویژگی خاص دارد.
در تاریکی چشم باز کرده در طلب روزی [التماس] حرکت می کند.
🔶فلایّرَدَ ابصارّها اِسدافَ ظلمتِه
تاریکی شدید شب چشم خفاش را مانع نمیشود.
🔶ولا تّمنعَ منّ المضئِ فیه لِغّسّقِ دَجَنّتِهِ هوای ابری تاریک [دجنته] در شب ظلمانی [غسق] مانع از حرکت خفاش نمیشود.
🔶فاذا اّلقّتِ الشمسَ قِناعِها و بّدّت دّرضاحَ نّهارها
وقتی خورشید نقاب [قناع] از چهره برداشت[القت] و اول روشنایی صبح آشکار شد.
🔶دخلّ من اِشراقِ نورها للیّ الضِبابِ فی ِجارِها
در اولین اشراق و روشنی خورشید یک شعاع نوری به داخل لانه[وجار] سوسمار [ضباب]میزند، وسوسمار خود را بیرون کشیده و آفتاب را تماشا میکند .
دو موجود مقابل هم را ذکر میکند .
سوسمار بشدت علاقه مند به طلوع خورشید و دیدن نور آنست.
فرمود. چه کسی با خفاش اینگونه برخورد کرد.این سیستم دقیق و ظریف خفاش را چه کسی قرار داد ؟
یک نیرویی به او داد که محتاج رزق نباشد به سبب روشنایی که در آن پنهان است و حرکت ندارد و بخواب رفته است .
پاک و منزه است خدایی که چشم او را شب بین قرار داد و راه کسب معاش او را تاریکی شب قرار داد و ابزار استفاده از تاریکی را به او داد .
🔶اّطبقّتِ الاّجفانّ علی ماقیها و تبّلّغّت بمّا اکتّسّبّتهَ منّ المعاشِ فی ظَلّمِ لیالیها
در روز پلکها را بر هم قرار می دهد چشم کامل بسته میشود [ماقیها]
ودر شب تاریک انچه از معاش کسب کرده ، بیش از ان دنبال چیزی نیست.
«رَبُنا الذی اَعطیٰ کلَ شیٍ خَلْقَهُ ثم هَدیٰ. طه - ۵۰ »
خدایی که هر چیزی را خلق کرد همه نیاز او را هم تامین کرد سپس او را رهنمایی کرد .
✳️ امام صادق علیه السلام در توحید مفضل فرمود: عده ای گمان می کنند خفاش نسیم هوا را میخورد.در حالیکه حرف درستی نیست به دو دلیل:
- خفاش فضولات دارد اگر غذای او هوا بود فضولات نداشت.
- بر خلاف سایر پرندگان که منقار دارند خفاش دندان دارد، اگر غذای او هوا بود ، دندان برای او کار عبثی بود و خدا کار عبث نمیکند.
🔶فسبحان من جعل اللیل لها نهارا و معاشا و النهار سکناّّ و قرارا
پاک و منزه است خدایی که شب را برای خفاش روز و محل کسب معاش قرار داد. و روز روشن را برای او ارامش و خواب قرار داد.
🔶و جعلّ لها آجنِحتاّّ من لحمِها تعرَجَ بها عندّ الحاجت الی الطّیّرانِ کاِنها شّظایّا الآذان
ویژگی خاص دیگر خفاش دو بال او، که از جنس گوشت است. آن هم نه گوشت معمولی، بالی که سبب حرکت خفاش است از جنس غضروف[شظایا] گوش انسان که هم استحکام دارد و هم استخوان ندارد.
🔶غیرّ ذواتِ ریشِِ ولا قّصّب
بال او پر ندارد از مو تشکیل شده بر خلاف پرندگان که بال انها هم پر دارند و هم در بال خود استخوان دارند.
🔶الا اّنکّ تّری مواضع العروق بینتاّّ اّعلاما
بالهای این پرنده نازک است و رقیق ، طوری که تمام رگهای داخل پر دیده میشود.
🔶لها جناحانِ لم یّرِقا فّیّنشّقا ، ولم یّغلَظا فّیّثقَلا
دو بال خفاش ظریف و رقیق است آنقدر که شکافته و پاره نشود .
و ضخیم است، نه ان ضخامتی که او را سنگین و زمینگیر کند .
بال خفاش وقتی در مقابل نور باز شود رگها ی خون و عروق نمایان است آنقدر که شفاف است .
🔶تطیروا ولّدِها لاصِقُ بها لاجِئُ الیها
خفاش در آسمان پرواز میکند بچه های خود را با خود حرکت می دهد . بچه ها به مادر پناه اورده اند.
🔶یقعَ اذا وّقعّت ، و یررتفِعَ اذا ارتّفّعِت
هنگامی که مادر می نشبند بچه ها می نشبنند هنگامی که بلند می شود بچه ها بلند می شوند .
🔶لا یَفارِقَها نتی تّشتّدّ اّرکانه و یحمِلّه للنَهَوضِ جناحّهَ
مادر، بچه ها را رها نمیکند تا استحکام و قوت گرفته و بالهای آنها قوی شده باشد .
عجایب صنعت خدا خفاش، تخم گذار نیست و بار دار می شود .
یکی از حیوانات سریع السیر است
اورا جزو پرندگان نمی دانند جزو پستانداران می دانند و تنها پستانداری که پرواز می کند .
خفاش دندان دارد در حالیکه پرندگان منقار دارند .
🔶و یعرّفّ مذاهِبّ عیشِهِ و مّصالِحِ نفسِه
چهار بچه خود را با خود حمل و پرواز میکند.(پرندگان دیگر بچا را در لانه میگذارند و دنبال غذا میروند ) تا وقتی راه کسب معیشت و راه نفع و ضرر [مصالح] خود را بفهمند بچه رااز خود جدا نمی کند.
بر خلاف حیوانات دو دست و دو پا دارد
در موقع خواب سر خود بر زمین و دو پای خود را آویزان میکند .
بالهای او پر ندارد مو دارد و استخوان هم ندارد
《 الم یَروا الی الطیرِ مسخراتٍ فی جَوِ السماءِ ما یُمسِکهُنَ الا الله انَ فی ذالک لایاتٍ لقومٍ یومنون نحل -۷۹ 》
آیا پرندگان در آسمان را نمی بینند
که در جو آسمان بفرمان اویند و چه کسی جز خدا نگهدار آنهاست
در این امر برای اهل ایمان قدرت حق نمایان است .
🔶فسبحان البارئَ لکل شئِِ للی غیرِ مثالِِ تلو من غیرِهِ
پاک و منزه است خدایی که هر موجودی را که می بایست باشد همانطور خلق کرد.
و عالم را با این ظرافت و بدون نمونه قبلی خلق کرد.
《فتبارک اللهُ احسنُ الخالقین مومنون ۱۰》
✳️مرحوم مجلسی در بحار ج۶ اورده : روایات ذیل این ایه :
حضرت عیسی پرنده ای از گل درست کرد و در او دمید باذن خدا پرنده زنده شد ، ان پرنده خفاش بوده. گویا مردم خواستند معجزه ، پرنده ای باشد که با همه پرندگان دیگر متفاوت باشد.
《 انی اّخلقّ لکم منّ الطین کهّیئّته الطیرِ فاّنفَخَ فیه فتّکونّ طیراّّ باذن الله 》