یا علی لافتی الّا علی سید و مولا علی
سّر اکبر علی ساقی کوثر علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۷/۲۸. ۲۴ربیع الاول
💢بخش اول خطبه ۱۵۲💢
این خطبه ،خطبه ی توحیدی می باشد
و از دو بخش .اول صفات الهی .دوم صفات ایمه علیهمالسلام به عنوان رهبران جامعه تشکیل گردیده است .
حضرت در زمانی که حکومت را به دست گرفتند خطبه توحیدی ایراد فرمودند و بیان داشتند که امامت حق حکومت است و بقیه به ناحق بوده اند
دلایل وجود داشتن خدا :
💠الْحَمْدُ لِلَّهِ الدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ
حمد مخصوص خدایی است که به سبب همین مخلوقات ،به وجود خودش دلالت و راهنمایی کرده است و خود را نشان داده است .
در آیات آفاقی (هر آنچه می بینیم ) و آیات انفسی (پیچیدگی های خلقت خود)
💠 وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَى أَزَلِیَّتِهِ،
و به سبب حدوث مخلوقات دلالت کرد که من ازلی هستم .
شیئی که سابقه عدم دارد ،روزی حادث شده .اگر هم همه ی عالم حادث باشد تسلسل به وجود می آید باید موجودی باشد که حادثه نباشد ،ازلی است .
💠 وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ
حمد مخصوص خدایی است که به سبب شباهت داشتن مخلوقات نشان داد هیچ مثل و مانند ی ندارد.
ابن میثم بحرانی می گوید این جمله حضرت دلالت بر فقروجدی مردم دارد .همه ی ما تفاوت و شباهت داریم با همه ی تفاوت یک اشتراکی داریم ،همه ما فقر وجودی داریم
اگر خدا نمیخواست ما خلق نمی شدم
آیه ۱۵سوره فاطر
«یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
وقتی همه موجودات فقیر باشند باید کسی باشد که اینها را اداره کند و آن خداست .
حضرت آیت الله مکارم شیرازی همین جمله رابه شکل دیگری ترجمه فرموده اند .
همه موجودات جنس و فصل دارند. ما موجودات وقتی به هم نگاه می کنیم ما به الاشتراک ،ما به الافتراق (اشتراک و افتراق در برخی امور داریم) در انسانیت و دست و پا و ...داشتن مشترک ولی در قد و وزن و زن و مرد بودن و.. متفاوت هستیم وقتی موجودات مرکز از تشبیه و تفاوت هستند این نشان می دهد خدا مثل ما نیست که
ترکیب باشد (ترکیب یک اصطلاح کلام است )
خدا بسیط است یعنی مرکب نیست چون لازمه مرکب بودن احتیاج است .خدا اگر چشم و گوش و ..داشته باشد لازمه آن محتاج بودن به این ها است و وقتی ما ترکیب را می بینیم مدام نقص را می بینیم و تنها کسی که نقص ندارد خداست .
در علم کلام ثابت شد که خدا است حال سراغ صفات و افعال خدا می رویم.
صفات خدا :
💠 لَا تَسْتَلِمُهُ الْمَشَاعِرُ
خدا را با حواس پنجگانه نمی توان لمس کرد چون خدا جسم نیست . وقتی جسم را بیاورید هزاران عیب کنار آن می آید .
بعضی اهل سنت قایل به جسم داشتن خدا هستند به عنوان مثال اینکه خدا را در قیامت میتوان دید
💠ولاتَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ
هیچ چیزی نمی تواند برای خدا پوشش باشد . این به همان جسمی نبودن و محدود نبودن خدا بر می گردد.وقتی چیزی جسم داشت چیز بزرگتر در مقابل آن گذاشتن ،آن را پنهان می کند که نمیتوان آن را دید.آثار وجود خدا ،عالم را گرفته .
چرا خدا قابل لمس نیست؟ چرا نمیتوان آن را پنهان کرد ؟
💠 ، لِافْتِرَاقِ الصَّانِعِ وَ الْمَصْنُوعِ وَ الْحَادِّ وَ الْمَحْدُودِ وَ الرَّبِّ وَ الْمَرْبُوبِ
چون تفاوت بین سازنده و ساخته شده است .تفاوت بین خالق و مخلوق است و تفاوت بین خدایی که رب و ما که تحت تربیت هستیم است .
صفات خدا
💠الْأَحَدِ بِلَا تَأْوِیلِ عَدَدٍ،
۱_خدا احد است ولی احد بودن خدا از باب اعداد نیست
بعضی می گویند خدا یک است که دو برای او نیست ولی این جمله غلط است چون پس دو هم برای او قابل تصور است که شاید بعد از دو سال یا ...صد سال خدای دویی باشد
بلکه خدا یک است که دو برای او تصور نمی شود
💠وَ الْخَالِقِ لَا بِمَعْنَى حَرَکَةٍ وَ نَصَبٍ،
۲_خدا خالق است ولی تفاوت او با ما این است که تولیدات ما با حرکت و رنج هم آه است ولی خدا کاری نمی کند همین که اراده کند تمام می شود .
💠وَ السَّمِیعِ لَا بِأَدَاةٍ
۳_خدا می شنود ولی نه به واسطه ی ابزار .ما به واسطه گوش ،سمعک یا ... می شنویم .شنیدن خدا زیرمجموعه ی علم خداست چون علم دارد می شنود
💠وَ الْبَصِیرِ لَا بِتَفْرِیقِ آلَةٍ،
۴_خدا می بیند ولی نه با باز و بسته شدن پلک یا گرداندن مردمک بلکه به واسطه ی علمش می بیند .
💠وَ الشَّاهِدِ لَا بِمُمَاسَّةٍ،
۵_خدا شاهد و حاضر در همه جا است نه اینکه برای مشاهده مماس یا کنار چیزی باشد
💠 وَ الْبَائِنِ لَا بِتَرَاخِی مَسَافَةٍ،
۶_خدا از همه چیز جداست ولی جدایی خدا به معنای فاصله مند بودن خدا نیست اگر خدا دور باشد یعنی در آن فاصله نیست مسافتی است که خدا آنجا نیست و این با خدا بودن و محیط به همه چیز بودن او سازگار نیست
💠 وَ الظَّاهِرِ لَا بِرُؤْیَةٍ، وَ الْبَاطِنِ لَا بِلَطَافَةٍ
۷_خدا ظاهر است ولی این ظاهر بودن او به معنای دیده شدن او نیست و پنهان است ولی به معنای شناخته نشدن یا ریز بودنش( بِلَطَافَةٍ)نیست
💠بَانَ مِنَ الْأَشْیَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا وَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهَا،
وقتی می گوییم خدا جدا و دور است به دلیل آن این که قهر (سلطنت)دارد .خدا مالک یوم الدین است لذا این دور بودن و جدا بودن از نظر مسافت نیست. دوری مقام و قدرت
می باشد .
💠، وَ بَانَتِ الْأَشْیَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَ الرُّجُوعِ إِلَیْهِ
و موجودات هم از خدا خیلی دور هستند چون باید در مقابل خدا خاضع باشند و چه هنگام مرگ چه هنگامی که گرفتار شدند به سوی خدا رجوع می کنند .و این دوری و نزدیکی عظمت است و نه مسافت
💠مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ
هر کس خدا را توصیف کند او را محدود کرده .
وصف کردن که حضرت می فرمایند به این معنا نیست که ما خدا توصیف نکنیم بلکه خدا را نباید توصیف ناشایست و نابه جا کرد
ما فکر می کنیم چون ما آزمون و خطا داریم خدا هم عالم را به آزمون و خطا خلق کرد که هر چه جلوتر رفته خلقتش به سبب تجربه اندوزی اش بهتر شده این اشتباه است علم تو تجربی است ولی اگر همین وصف را برای خدا به کار ببری خدا را به گذشته و آینده و دانستن کمتر و بیشتر در آنها محدود کرده ای .
💠وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ
کسی که خدا را محدود کند خدا شمارش کرده .هر محدودی در کنارش محدود دیگری است اگر قدرت خدا به نصف آسمان تعلق گرفت خدای دیگر باید باشد که نصف دیگر را اداره کند .
💠وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ
خدا عدد بردار نیست که اگر باشد محدود است و ازلی نیست .
وقتی بیان حضرت در جریان خلقت را می بینیم حضرت فرمودند یکگوی آتشین که خدا باران فرستاد و خنک شد .این کره زمین بود .
آن وقتی که خورشید و ابر و باد و... نبود چطور باران فرستاد ؟پس نباید خدا را محدود کرد خدا از اینکه امور را از غیر مسیر آن اداره کند به جز مواردی ابا و امتناع دارد ولی نباید خدا را محدود کرد.
💠 وَ مَنْ قَالَ کَیْفَ؟ فَقَدِ اسْتَوْصَفَهُ
و اگر کسی گفت خدا چگونه است؟ یعنی خواست خدا را توصیف کنی
در جملات بالا گفتم که که هر کس خدا توصیف کند محدودش کرده .لذا نمیتوان خدا را با توصیفات مخلوقات وصف کرد .وقتی صحبت از توصیف خدا است نباید از نظر جسمی و عقلی توصیف بیاوریم و خدا را محدود به اجزا کنیم
💠وَ مَنْ قَالَ أَیْنَ فَقَدْ حَیَّزَهُ.
و اگر کسی بگوید خدا کجاست پسمکان برای خدا در نظر گرفته و منظور او این است که خدا در مکانی است و جایی دیگر نیست .
در مکان بودن از لوازم جسم داشتن است
همین برخی ارکان وجود انسان محتاج زمان و مکان نیست به عنوان مثال روح انسان هنگام خوابیدن در عین کنار انسان بودن در عالم رویا به جاهایی می رود و محدود به زمان گذشته یا آینده نیست .حال روح ما مجرد محدود و کوچک است ولی خدا مجرد تام است .
آیه ۴سوره حدید «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»
💠عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومٌ
خدا عالم بود قبل از آنکه چیزی بود که بعد به آن علم پیدا کند. و با خبر شود
اولین نفر که روی زمین می آید خدا میدانست که خواهد بود و سرانجامش چه می شود .سرانجام همه را قبل از آنکه عالم خلقت شده باشد تا قیامت را می داند .خدا به بینهایت زمان علم دارد . ولی ما اتفاقی باید بیفتد بعد با خبر شویم
💠وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبٌ
رب بود ربوبیت داشت قبل از آنکه انسانی باشد تا بخواهد او را هدایت کند
انسان نمیتواند جایی برود که خدا به آن علم نداشته باشدو ربوبیت او را نکند .حتی اگر فرعون هم باشد خدا ربوبیت بر او دارد
💠 وَ قَادِرٌ إِذْ لَا مَقْدُورٌ.
خدا توانا بود قبل از آنکه چیزی باشد که روی آن اعمال قدرت کند
چون علم و ربوبیت و قدرت ذات خود خداست .صفات ذاتی اوست چیزی نبوده اینها را خدا داشته و اعمال می کرده
البته در مورد صفات افعالی خدا فرق دارد مثلا باید مرزوقی باشد که خدا به او رزق دهد
آیت الله جوادی آملی در مورد این سه جمله آخر این خطبه فرمودند امثال امام هشتم با علم لدنی متوجه این سخنان می شوند و درک می کنند .
علم ما محجوب است .محجوب مادیات، و..
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
۶۶۷۶خ۶۷
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ها
۱۴۰۱/۸/۲ . ۲۷ربیع الاول
💢بخش دوم خطبه ۱۵۲💢
عظمت امامان دوازدگانه و قرآن
🔷قد طلع طالع، ولمع لامع ولا لائح
به راستی که طلوع کرد طلوع کنندهای و شروع به درخشیدن کرد درخشنده ای و آشکار و واضح شد اشکار شوند ه ای.
خورشید در ابتدا از پشت افق طلوع میکند بعدازینکه طلوع گسترش پیدا میکند تا به جایی برسد که ظهر شرعی است و به حد اعلای خودش رسیده و بعداز آن آرام آرام رو به غروب میرود. افتاب امامت و ولایت و حکومت اسلامی اولا طلوع کرد و بعد از آن به درخشیدن رسید و در مرتبه آخر به اوج خودش یعنی به ظهر نزدیک شده. بعد از رحلت پیامبر تا رسیدن به حکومت حضرت علی علیه السلام سراسر تاریکی و انحراف و ظلمات بود و حکومت حضرت علی مثل آفتاب طلوع و شروع به درخشیدن کرد.
🔷واعتدل مائل
و آنکه از جاده حق منحرف شد به راه راست بازگشت.
جاده اسلام توسط خلفاء به انحراف کشیده و اسلام به پادشاهی تبدیل شده بود من آمدم تا به اعتدال برگردانم این مسیر انحرافی را.
هنوز روز اول حکومت امیرالمومنین است تغییر استاندار و فرماندار نکرده ولی صرف روی کار آمدن حضرت ،برکت دارد. و بسیاری از انحرافات اصلاح شد .
🔷واستبدل الله بقوم قوما و بیوم
خدای متعال گروهی را به گروهی تبدیل و روزی را برابر روزی قرار داد.
بجای دار ودسته سقیفه قوم دیگری را عوض کرد. چون محبین علی و خود حضرت به روزی که امروز است و ان روز روشنایست، تبدیل شده .
اینکه خداوند میفرماید هیچ گروهی تا نخواهند هیچ تغییری برایشان رخ نخواهد داد. پس تا شما حرکت نکنید تغییری پیش نخواهد آمد. شما باید راه افتاده دنبال امام حرکت کنید این حرکت که صورت گرفت خداوند برکت میدهد. لطف و عنایت خدا شامل میشود .
🔷وانتظرنا الغیر انتظار المجدب المطر
میفرماید بدانید ما انتظار تغییر میکشیدیم. ما(همه آگاهان)انتظار تغییر
وتبدیل را میکشیدیم مانند انتظارمجدب (کسی که خیلی دچار خشکسالی شده و قحطی زده شده) که در انتظار باران هستند. انتظار تغییر می کشیدیم.
جریان علم غیب نیست صحبت از کارکرد حکومت است حکومت بقدری فاسد شده بود که هرکسی آگاه باشد وچشم باز و بینایی داشته باشد میبیند . مردم حکومت سرتاسر فساد اقتصادی و باندبازی و قوم و خویش گرایی آنها را دیده بودند. هر انسان بصیر که به این صحنه نگاه کند قطعا و یقیناً میبیند مردم جایی صبرشان لبریز میشود. پس صحنه برای امیرالمومنین خیلی آشکار بود و بسیار عثمان را نصیحت کرد که مواظب باشد اولین خلیفه ای نباشد که در این امت کشته میشود ولی زیر بار حرف امیرالمومنین نرفت.
سوال پیش می آید که حضرت انتظار مردن کسی را میکشید؟ خیر! حضرت در مقابل اعتصاب کنندگان ایستاد که عثمان کشته نشود و چنین انتظاری جز اصلاح شدنش نداشت. چون حضرت جایی فرمودند آنقدر از عثمان طرفداری کردم ترسیدم گناهکار شوم.
🔷و انما الائمة قوام الله علی خلقه و عرفاؤه علی عباده
(امام شناسی از منظر امیرالمومنین)
همانا امامان دین از طرف خدا تدبیر کنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگانند. بدانید اهل بیت کسانی هستند که همیشه قیام میکنند و قیامشان اجرای احکام الهی است و کارشان این است که در جامعه دین و شریعت اسلام را جاری کنند و (عرفاء رییس قبیله) شناخته شدگان و رؤسای خدا بر مردم همین ائمه هستند و دیگران حق ندارند خود را رییس و صاحب اختیار مردم قلمداد کنند. کسانی میتوانند رییس مردم باشند که عصمت داشته باشند و شرط عصمت، باید معصوم باشد وفقط و فقط خدا ،معصوم را میشناسد ولا غیر.
آیه ۴۸سوره اعراف میفرماید که دو نکته بسیار مهمی دارد این است یک عده ای هستند که در فردای روز قیامت که اصحاب اعرافن، همه را میشناسند و وقتیکه همه را شناختند به اهل جهنم میگویند دیدید هرچی پول جمع کردید به دردتان نخورد ، هرچه استکبار ورزیدید و برتر از دیگران دیدید امروز دردتان را دوا نکرد. اصحاب اعراف چه کسانی هستند به گفته پیغمبر حضرت علی و اولاد علی اصحاب اعراف هستند همانهایی که در جایگاه بلند ایستاده و به گناهکار سرزنش میکند که دیدید آنهایی که از علی و اولاد علی حمایت کردند امروز حالشان خوب است.
🔷ولا یدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه
هیچکسی وارد بهشت نمیشود مگر اینکه بشناسد أهل بیت را و اهل بیت نیز آنها را بشناسد.
راه ورود به بهشت اینست ، باید شما ائمه را بشناسید ( باید اعتقاد به أهل بیت باشد و عملکرد موافق با اعتقادات بوده باشد) و ائمه هم شما را بشناسند. و مهر تایید زده و عملکرد شما را تصدیق کنند.
چه کسی بهشتی میشود کسی که اعتقاد و ایمان و عملکرد و رفتار و اخلاقش در راه أهل بیت و ائمه باشد.
نکته، خیلیها در دنیا فکر میکردند معتقد به ائمه هستند و اعمالشان مورد تایید اهل بیت است ولی وقتی آنطرف رفتند امیرالمومنین میفرماید من تایید نمیکنم و جایی در بهشت ندارد.
چون ما باید اعتقاد و عملکرد را درست کنیم و خوف و رجاء هم داشته باشیم و همین باعث رهایی ما از جهنم میشود پس شرط ورود به بهشت این است که مهر قبولی اصحاب اعراف را بگیریم.
🔷ولا یدخل النار الا من انکرهم وانکروه
و کسی در جهنم سرنگون نگردد جز آنکه منکر آنان باشد و امامان دین هم وی را نپذیرند.
کسانی که أهل بیت را انکار و قبول ندارند. ایمان و اعتقاد ندارند قطعا عملکردشان هم مثل اعتقادشان است. علی را رها کرده و به دیگران چسبیدند، انکار أهل بیت و عدم تأییدیه أهل بیت جهنم در پی دارد.
اما اهل بیت میگویند تو منکر و مخالف ما نبودی جهنم نرو. تو ضمیر پاک داشتی اگرچه در راه درست قرار نگرفتی و فقر فرهنگی داشتی ولی همین ضمیر پاکت نجاتت داد.چون تو فکر میکردی مخالف مایی ولی عملکردت موافق ما بود.
🔷ان الله تعالی خصکم بالاسلام
آی مومنین که آمدید با علی بیعت کردید به مقامی رسیده اید که خداوندشما را به اسلام اختصاص داد و برگزید. وقتی برگزیده شدید باید از اسلام حمایت کرده و در راه محبوب مبارزه کرد
🔷و ذلک لانه ٱسم سلامه
زیرا اسلام نامی از سلامت است. (اسم یعنی نشانه) سلامت از تمام آفات دینی و دنیایی.
یعنی اسلام. در این دنیا مثل اصطراب ، عدم آرامش و افسردگی ندارد.
(گمشدگی در دنیای امروز و اینهمه خودکشیها) زمانی رخ میدهد که اسلام در میان نباشد.
🔷و جماع کرامة
و فراهم کننده کرامت جامعه و محل اجتماع تمام کرامتها اسلام است.
🔷ٱصطفی الله تعالی منهجة و بین حجتة
خدای متعال راه اسلام را برگزید بقیه راهها دیگر برگزیده خدا نیستند امروز راه برگزیده اسلام است.
وبطور واضح و آشکار حجت های آنان را روشن گردانید.یک جوری دلایل را روشن کرد که برای هیچ دینی عذر باقی نماند و همه انها بیایند و مسلمان شوند.
🔷 من ظاهر علم و باطن
قران ، علم ظاهر یعنی برهان عقلی
حکم باطنی یعنی وحی و مباحث عرفانی و فطری و....
یعنی این دلایل و حجتها چیست؟یکی ظاهرعلم است یعنی علم ظاهری و ادله عقلی و یکی باطن حکم است از جهت اسرار وحیانی و عرفانی چه وحیانی چه عقلانی نگاه کنید چون پیغمبر افضل پیامبران است پس دین و شریعتش هم افضل ادیان است
🔷ولا تفنی غرائبه
نو آوریهای آن پیام نگیرد. صفات بارز اسلام هیچگاه فانی شدنی نیست، اسلام انقدر قوت و قدرت دارد که هزاران سال هم بگذرد چیزی از ان کم نشده، کهنه و مندرس هم نمیشود.
این جملات عیناً در خطبه ۱۸ هم امده اینجا مقصود اسلام و خطبه ۱۸ مربوط به قران است.
🔷ولا تنقضی عجائبه
و شگفتیهایش تمام نمیشود، انقدر عمق و مطالب ژرف دارد که هزار سال است مفسرین بزرگ نشسته اند تا این را تفسیر کنند هیچکدام مطالب مثل هم تفسیر نکردند هرکسی مطلبی برداشت کرده غیر از مطلب دیگریست.
🔷فیه مرابیع النعم
بهترین مطالب در اسلام است.در قران برکات و خیرات چونان سرزمینهای پر گیاه وعلفهای سبزی که در اول بهار در مراتع (مرابیع)میروید ، وجود دارد.
🔷و مصابیح الظلم لا تفتح
و چراغهای روشنی بخش تاریکیهای فراوان دارد.
🔷 لا تفتح الخیرات الا بمفاتیحه
که در نیکیها جز با کلیدهای قرآن باز نشود.
اگر خیرات در خانه ای باشد انها کلیدی ندارند جز به سبب اسلام، که خیر را به ان خانه گشوده است.
🔷ولا تکشف الظلمات الا بمصابیحة
و تاریکیها را جز با چراغهای ان روشنایی نمیتوان بخشید .کشف و برطرف نمیشود ظلمتها مگر با چراغ اسلام
🔷 قد احمی حماه وارعی مرعاه فیه شفاء المستشفی و کفایة المکتفی
اسلام مشخص کرده است تمامی مرزها و قرقها و محرمات و خطوط قرمزها را .
و از آنطرف هم تمام چراگاه هایش را خودش نگهبان است.
حضرت ورود ممنوعها و محرمات و گناهان را تعبیر میکند به مرزها و تمام مجوزهای حرکت را به چراگاه تعبیر میکند.
در این اسلام شفاء هست برای طالبان شفاء و کسانی که شفاء را طلب میکنند(نه کسانی که قرآن میخوانند تا شبهه کنند)هر درمان خواهی را درمان و هر بی نیازی را در طلب کافی است.
اگر کسی دنبال بی نیازی در دین باشد یعنی در فقر قناعت پیشه باشد و محتاج به کس نباشد ، باید مسلمان باشد.
اللهم طهر بطوننا بالقران
غفرالله ربی لکم الحمدلله رب العالمین