پخش و دانلود pdf (تلاش معاویه برای تحریف شان نزول آیات قرآن + ممانعت معاویه از تبیین صحیح قرآن + مناظره عبدالله ابن عباس با معاویه در مورد آیات فضائل امیرالمومنین)
یار علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۷/۱۹ - ۱۴ ربیع الاول
💢 بخش اول خطبه ۱۴۷💢
هدف بعثت و قرآن
💠فبعث الله محمداً صلی الله علیه وآله بالحقِّ لیُخرجَ عبادَهُ مِن عبادةِ الاَثان الیٰ عبادتِه
خدای متعال رسول مکرم را به‌حق مبعوث کرد تا مردم را از بت پرستی خارج کند و به عبادت الله برساند. مردم را از ولایت بندگان خارج کند و بسمت ولایت الله ببرد .
💠و مِن طاعةِ الشیطانُ تلیٰ طاعتِه
مردم را از اطاعت شیطان خارج و بسمت اطاعت الله ببرد .
خضوع در مقابل شیاطین شکسته و روحیه خضوع و انقیاد در برابر خداوند صورت بگیرد
تفاوت بین عبادت و طاعت :
عبادت : مجموع مناسک
ظاهر نماز ، روزه ، حج و چگونگی انجام آن و در چه زمان می شود عبادت.
روح عبادت می شود طاعت.
✳️« فبعث بالحق » این حق در قران به پنج معنا بیان می شود .
۱- حق نام خداست
« ذالک بِاَنَ الله هو الحقُ و اَنه یُحییِ المَوتیٰ حج - ۶ »
۲-حق به حقوق معنا شده است
«فَاٰتِ ذَی القُربیٰ حقَهُ والمسکین وابن السبیل روم - ۳۸ » ادا کردن حقوقی که بر ذمه و عهده کسی ست .
۳- حق بمعنای هدفمند
«ما خلقَ اللهُ ذالک الا بالحقِ یونس - ۵»
زمین و آسمان و ما فیه روی نظم و هدفی خلق شده است .
۴- حق بمعنای سزاوار بودن و شانیت داشتن
« کذالک حقَتْ کلمةُ ربِکَ علی الذین
فسقوا یونس - ۳۲» سزاوار است عذاب بر فاسقین
۵- حق در مقابل باطل که در خطبه هم به همین معنا آمده «لمَ تَلبِسُونَ الحقَ بالباطل و تکتمونَ الحق آل عمران ۷۱ »
چرا حق را با باطل می پوشانید
💠 بقرانٕ قد بیَّنَهُ و اَحَکمَهُ
آن وسیله ای که رسول مکرم توانست بواسطه ی آن مردم را از شرک و بت خارج کند جامعه توحیدی بنا کند و روح عبادت در جامعه ایجاد کند قران بود .
اگر جامعه را از جهل و شرک و بت پرستی تهی کرد . بواسطه عنصر و دست آویزی بنام قران هم تبیین کرد و هم استحکام بخشید .
حق چه عنصری هست که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و علی اله وجاهت و شرعیت میدهد.
در بعثت نبی مکرم فرمود:
عنصر محوری در بعثت پیامبر هدایت است و هدایت جامعه را به سبب قران انجام می داد.
سمتی که جامعه باید با قران حرکت و خود سازی کند سه مرحله دارد .
این سه مرحله سه وظیفه بر عهده ی مسلمان میگذارد .
💠لیَعلمَ العباد ربهم اِذ جَهَلوا
۱- مردمی که در توحید جهل و شرک دارند
خدا را بشناسند آگاه بشوند.
( علم در مقابل جهل )
💠و لِیَقِروا بهِ بعدَ اذ جَحَدوا
۲- الحاد شرک بی دینی ، سکولار را نفی کنند .
( اقرار در مقابل انکار )
💠لیُثبتوهُ بعدَ اذ اَنکروهُ
۳- نه تنها بداند نه تنها غیر را نفی کند بلکه توحید را اثبات کند.
( اثبات خدا در مقابل انکار )
هر سه مطلب را از قران هم بفهمیم هم رعایت کنیم . این جایگاه هدایتی قران ست ولی شما از قران و سنت فاصله گرفته بگونه ای که در هر عصر و قوم و زمانی مردم با قران به درستی رفتار نمی کنند .
💠فتَجلّیٰ بهم سبحانه فی کتابهِ مِن غیرِ اَن یکونوا راَوهُ بما اَریٰهم مِن قدرتِه
خدای متعالی با تمام عظمت ، تمام صفات و اسما در قرآن برای مردم تجلی پیدا کرد. اینگونه نیست که مردم بتوانند خدا را ببینند [من غیر آن یکون]ولی میتوان قدرت خدا را دید. خدایی که جسم ندارد و دیدنی نیست اما عظمت و قدرت او در قرآن بیان شده و قابل دیدن است.
💠و خَوَفَهم مِن سَطوَتِهِ
قدرت خدا در جایی ست که نافرمانی باشد. مردم را از عذاب می‌ترساند.
مسیر الهی را تغییر دهید با عذاب الهی روبرو هستید.عذاب الهی نمود قدرت خداست.
خدا مقتدرانه از قدرت خود ظالم را عذاب میکند، نه اینکه از کسی بترسد.
💠وکیفَ مَحَقَ مَن مَحَقَ بِالمَثُلات
دومین جایی که قرآن تجلی خداست،و به بمردم نشان داده که ،چگونه به هلاکت انداخت[مَحق] آن کسانی را که سزاوار هلاکت بودند.انچنان که ضرب المثل عذاب شدند[مثلات] داستان اقوام گذشته به سخت ترین عذاب گرفتار شدند. (قوم لوط و ثمود)
💠واحتَصَدَ مَنِ احتَصَد بالنَقِمات
خدا در قران شرح حال اقوام گذشته را بیان کرد در جایی که ، درو کرد آنها را که دروکردنی بودند[احتصد] آنها را با عذاب ریشه کن کرد.
✅ تجلی خدا در قرآن است . تجلی خدا در قدرت خداست، و تجلی قدرت خدا در انتقام اوست.
بخش دوم : پیشگویی آینده پس از خود
💠اِنهُ سیَأتی علیکم مِن بعدی زمانٌ لیسَ فیهِ شئٌ اَخفیٰ منَ الحق
بدانید بزودی بعد از من اتفاقی خواهد افتاد.
زمانی پیش می آید که در آنزمان هیچ چیز مخفی تر از حق نیست.
حق واضح است ،ولی آنقدر کار تبلیغاتی و رسانه ای انجام می گیرد که مردم حق را می بینند ولی باور نمی کنند تصور باطل می کنند.
حق پوشانده میشود اما خاموش شدنی نیست.
💠ولا اَظهرَ منَ الباطل
هیچ چیز آشکارتر از باطل نیست.
در حالیکه باید برعکس باشد. جامعه ای که پیامبر رقم زد حق آشکار و باطل مخفی بود. بعد از حضرت در جریان بنی امیه کار بجایی کشید که حق مستور و باطل آشکار شد.
💠ولا اکثَرَ منَ الَکَذِب علیَ اللهِ و رسولِه
سومین ویژگی دوران بنی امیه، هیچ چیزی در جامعه بیشتر از دروغ بستن به خدا و رسول نیست. راحت قرآن تحریف و راحت احادیث جعلی به پیامبر نسبت داده میشود.
💠و لیس عندَ اهلَ ذالکَ الزمانِ سِلعةٌ اَبوَرَ منَ الکتابِ اذا تُلِیَ حق تلاوتِه
در آن زمان هیچ کالایی[سِلعه] کسادتر [ابوَر]وبی رونق تر از قرآن نیست. آن هنگامیکه قرآن صحیح تلاوت و تفسیر شود [ تُلیَ] قرآن درست تاویل شود مهجور و گوشه گیر میشود. چون حقایق را بیان میکند کسی را با آن کاری نیست.
💠ولا اَنفقَ کنه اذا حُرِفَّ عن مَواضِعِه
هیچ چیزی پر رونق و سودمند تر [انفقَ] نیست وقتی قرآن تحریف شود.
وقتی آیات بنفع حاکمان تفسیر میشود، وجههٔ دینی به حرف و عملکرد خود میدهند.ظلم بنی امیه ظلم قلمداد نشود. بگویند از جبر است ، خدا اینطور خواسته. چنین قرآنی بازار آن سکه میشود. طرفدار زیاد دارد.
💠ولا فی البلاد شئٌ اَنکرَ منَ المعروفِ ولا اَعرَفَ منَ المنکَر
ویژگی ششم دوران بنی امیه : در جامعه هیچ چیز تا شناخته تر از معروف نیست.
دینداری، ولایت ، امر بمعروف ، همه منکر حساب میشود.
و هیچ چیزی شناخته تر از منکر نیست. آنقدر گناه رواج دارد که انواع و اقسام گناه راخوب می شناسند.
حضرت اعتراض به جامعه اسلامی در خصوص بی مهری به قران فرمودند :
💠فقد نَبَذَ الکتابُ حَمَلَتهُ و تَناساهُ حَفَظَتهُ
حاملان کتاب، حافظان قرآن ، که بنا بود همراهان قرآن باشند آنرا به گوشه ای پرتاب کردند [نبذَ] و قرآن را به فراموشی سپردند.[تَناساه]
💠فالکتابُ یومئذٕ واهلُه طَریدانِ مَنقیان
طرفداران واقعی قرآن ، دینداران طرد شده و هر گوشه ای تبعید میشوند [منفیان]
💠وصاخبان مُصطَحِبان فی طریقٕ واحدٕ لا یُؤوِیهِما مُؤوٕ
قرآن و همراهان قرآن که با هم مصاحبت دارند، در یک طریق واحد با هم هستند. ولی پناه دهنده ای آنها را پناه نمی‌دهد.[لا یؤوِیه]
قرآنی که علی در آن باشد، قرآنی که ضد ظلم باشد مطرود و پناهگاه ندارد.
💠فالکتابُ و اهلهُ فی ذالک الزمانِ فی الناسِ و لَیسا فیهِم، ومعهم لیسَ معهم
طرفداران قرآن در آنزمان ، ظاهرا بین مردم هستند ولی حقیقت آنها در بین مردم نیست.
اطراف آنها خلوت ، مجلس درس آنها بی رونق است. روزی می‌رسد قرآنی که پیامبرآورد و تجلی خدا بود،کسی به دوستان آن پناه نمی‌دهد. قرآن با مردم هست ولی نیست.
در ختم و عروسی و مسافرت تشریفاتی هست اما عمل به قرآن نیست.
💠لاَنَ الضلالةَ لا تُوافقُ الهدیٰ و اِنِ اجتَمَعا
دلیل آن هم واضح است.
مردم در زمان بنی امیه انسانهای گمراهی هستند. مردم اهل ضلالتند. قرآن هدایت است. و این دو در یک جا جمع نمی‌شوند.
یا باید آنها به قرآن نزدیک شوند که نمی شوند!
یا باید قرآن دست از هدایت بکشد و گمراه شود که نمی کشد! هر دو در یک جا هستند ولی جمع نمی‌شوند. با هم کاری ندارند.
✅ این جملات حضرت منحصر در بنی امیه نیست در هر زمان این جملات مصداق دارد.در عصر کنونی ماهم اگر قرآن اشتباه و بنفع عده ای تفسیر شود اطراف آن شلوغ است.
اگر فقط آیات رحمت بزرگنمایی شود طرفدار زیاد دارد.
💠فاجتمعَ القومُ علیَ الفُرقَةِ واقتَرَفوا علیَ الجماعه
مردم اگر از قرآن دور شوند اجتماع آنها بر تفرقه است. در یک اصلی با هم همسو هستندو آن اصل تفرّق است.
و متفرق میشوند از هر اجتماعی .
💠کانهم ائمةَ الکتابِ و لیسَ الکتابُ اِمامَهم
طوری رفتار می کنید گویا شما پیشوایان قرآن هستید. در حالیکه بنا بود قرآن پیشوای شما باشد.[امامهم]
💠فلم یَبقَ عندهم کنه الا اسمُهُ ، ولا یَعرفونَ الا خَطَه و زَبره
زمانی می‌رسد که از قرآن جز اسم باقی نمی ماند. و مردم از قرآن جز خط ونوشته[زبرَه] نمی شناسند قرآن‌ها با انواع خطوط تزیینی ، جلد طلا کوب ، نفیس و قیمتی اما دریغ از آیه ای که عمل شود.
چه اتفاقی افتاد که قرآن به این مرحله رسید !!
💠و مِن قبلُ ما مَثَلوا بالصالحینَ کلَ مُثلةٕ
قبل از وقوع حوادث سهمگین ،همهٔ قاریان و حافظان واقعی قرآن ،برای صالحان قوانین سختگیرانه وضع کردند. انهارا گوشه گیر، و مجازاتی کردند که ضرب المثل شد،صدای آنها را خفه کردند.
✅کار فرهنگی دشمن اینست : اول خواص را ترور شخصیت ، ترور فیزیکی میکند صدا که خاموش شد ، بعدهر طور که بخواهند با قرآن رفتار کنند.
💠و سَمُّوا صِدقَهم علی اللهِ فِریَه
تمام عملکرد انسانهای صادق را دروغ می انگارند، تبلیغات بر علیه رفتار و گفتارآنها میکنند که سخنانشان دروغ است [فریَه]
با یک سخن و یک انتقاد دهها نفر معترض میشوند و او در اقل قرار میگیرد . و اکثر او را رد میکنند. نفوذی ها به او انگ میزنند ، و او چگونه باید اثبات کند که لایق چنین برچسب و انگ نیست.
💠و جعلوا فی الحسنةِ عقوبةَ السَیئَه
با تفسیر درست قرآن به او اتهام مشرک بودن میزنند. در مقابل کار حسنهٔ او بجای تشویق ، جزای گناه را در نظر می گیرند.
چون نباید اینکار میکرد.
نباید صحیح تفسیر میکرد.
چون آنان نمیخواهند اینگونه تفسیر شود.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
N Kazemi
الحمدلله رب العالمین
یار علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۷/۲۰ - ۱۵ربیع الاول
💢بخش دوم خطبه ۱۴۷ 💢
مردم ، از اقوام گذشته که اطاعت قرآن نکردند عبرت بگیرید. بی اطاعتی انان منجر به عقوبتهای سخت شد.
💠إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَیُّبِ آجَالِهِمْ
قطعا دلیل به هلاکت رسیدن امتهای گذشته دو مورد بوده است.
۱- آرزوهای طول و دراز ، مشغول به دنیا پرستی ، بفکر کسب در دنیا نبودند ، بفکر چسب بدنیا بودند.
۲-فراموشی مرگ [تَغَیُّبِ] چنان فراموش کرده بودند گویا اصلا مرگی در کار نیست
یکی از نتایج آرزوهای طولانی ،از یاد بردن مرگ است .
در خطبه ۴۲ فرمودند طول آرزو سبب فراموشی مرگ می شود .
انسان یا باید با آرزوهای دراز زندگی کند یا با هدف . در خدمت زندگی بودن به انسان نظم می دهد ولی با آرزو های طولانی زندگی کردن هیچ سودی برای انسان ندارد . با غرق شدن در آرزوها ،انسان اصلا نمی خواهد بمیرد .
✳️روایت : فرزند أدم پیر می شود ولی دو صفت در او جوان می شود.حرص وآرزوهای دراز
💠حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ
تا اینکه مرگ بر آنها نازل می شود. کدام مرگ ؟
همان مرگی که معذرت را کنار می زند و هیچ عذری پذیرفته نیست و توبه ی انسان در آن حالت پذیرفته نمی شود .
علت آن است که توبه اجباری است چون نمی‌تواند آن دنیا را ببیند و اهل توبه نباشد .
💠تَحُلُّ مَعَهُ الْقَارِعَةُ وَ النِّقْمَةُ
و در آن لحظه حوادث کوبنده و عذاب سختی برای شخص حلول می کند .
💠أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِیلًا هُدِیَ لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
ای مردم بدانید اگر کسی طلب نصیحت از خدا نماید [اسْتَنْصَحَ] یعنی عمل به فرمایشات خدا نماید حتما موفق می شود و اگر کسی قول و فرمایش خدا ،قرآن را دلیل و راهنمای خود بگیرد درهدابت به مسیر مستحکم می شود.
«إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ اسری - ۹»
موفقیت در طلب کردن نصیحت از خداست، پذیرفتن کلام خدا و حرف شنوی از دستورات موفقیت است.
💠فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ
بدانید که همسایه خدا در امنیت است و دشمن خدا همیشه در ترس است . همه حقوقی که برای همسایه توصیه شده در مورد خدا که همسایه دیوار به دیوار است[جارِیَ اللصیق] مصداق دارد .
طالب خیر خواهی ، خدا راهنمای او میشود.
راهنما بودن خدا سبب همسایگی میشود.
همسایه خدا در آرامش است.
همسایه خدا نشد دشمن او میشود.
💠إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ یَتَعَظَّمَ
سزاوار نیست برای کسی که عظمت خدا را شناخته ،خود را بزرگ پندارد .اهل معرفت هر چه خدا را بیشتر بشناسند ،خود را بیشتر فراموش می کنند .
کسی که خدا راهنما و همسایه او شد ، در مقابل عظمت ، شکوه و جلال الهی بزرگ بین و خود محور نمیشود.
درک عظمت تواضع به ارمغان میآورد.
💠فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یَتَوَاضَعُوا لَهُ
رفعت و بزرگی‌کسانی که خدا را می شناسند ،تواضع آنها نزد خدا است .
اگر در مقابل خدا غرور داشته باشید شما را حقیر می کند ولی اگر در پیشگاه خدا افتاده، متواضع بودید شما را بلند می کند .
✳️ امام پنجم علیه السلام فرمودند:
خدا به موسی علیه السلام فر مود می دانی چه شد که به این مقام رسیدی؟ موسی علیه السلام گفت نمیدانم.
خدا فرمود در تمام دنیا خاضع تر و خاشع تر از تو ندیدم چون سر به زیر بودی به تو مقام کلیم الله شدن دادم .
💠سَلَامَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا قُدْرَتُهُ أَنْ یَسْتَسْلِمُوا لَهُ
سلامت و صحت روحی کسانی که قدرت خدا را بشناسند این است که در مقابل او تسلیم شوند .
مقام تسلیم از شناخت قدرت خدا ناشی می شود . اگر دیدیم که جز در مقابل خدا تسلیم نیستیم بدانیم که قدرت خدا را نشناختیم .
بالا نرفت هر آنکه برای تو، تا نشد/
آقا نشد هر آنکه برای تو، پانشد /
تواضع در برابر شکوه خداسبب تسلیم شدن میشود. تسلیم بودن ، پی بردن به قدرت خدا را در بر دارد.
💠فَلَا تَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفَارَ الصَّحِیحِ مِنَ الْأَجْرَبِ وَ الْبَارِئِ مِنْ ذِی السَّقَمِ
ای مردم از حق فرار نکنید مانند فرار کردن انسان سالم از بیماری واگیر دار پوستی[اَجرب] و مانند فرار انسان سالم از یک بیمار [سُقم]
از حقیقت (خدا،قرآن ،راه مستقیم )فرار نکنید.
در مرتبه اول بیماری را در یک نوع خاص ،
ودر مرتبه دوم بیماری عام را بیان فرمود.
💠وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی تَرَکَهُ
بدانید که هیچگاه به رشد نمی رسید ، رشد را نمی شناسند ،مگر آنکه منحرفان از راه حق را بشناسید
🔺در علم اصول داریم که «تعریف الاشیاء بإضداد» هر چیزی با ضد خود شناخته می شود
💠وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِیثَاقِ الْکِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّکُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَبَذَهُ
حضرت مثال برای مطلب بالا می آورند که؛
هیچگاه به عهد و پیمان قرآن وفا نمی کنید مگر آنکه کسانی که عهد وقرآن را نقض کردند، آنان را بشناسید و به قرآن تمسک نمی کنید مگر بشناسید کسانی که قرآن را ترک کردند ،پرت کردند و از قرآن دل بریدند.
💠فَالْتَمِسُوا ذَلِکَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ
معارف قرآن را از اهل قرآن (اهل بیت )بخواهید و طلب کنید .
پیامبر فرمود من دو‌گوهر گرانبها در میان شما می گذارم .قرآن و اهل بیت .
💠فَإِنَّهُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ
ما اهل بیت حیات علم و سبب مرگ جهالت هستیم .
اهل بیت حاکمانی هستند که مردم را رشد میدهند ولی حاکمان جور مردم را درجهل و نادانی نگه می دارند
در خطبه ۵۱فرمود :معاویه عده ای کم خرد ها را دور خود جمع کرده و اخبار ومعارف را از آنها مخفی میکند.
💠همُ الذینَ یُخبرُکم حکمُهُم عن علمِهم
اهل بیت وقتی حکم میکنند ،حکم آنها دلالت بر علم آنها میکند که عالم هستند.
حکم= سخن گفتن
حکم= قضاوت کردن
حکم= حکومت کردن
در هر سه معنا که باشد نشان دهندهٔ علم اهل بیت در عملکرد است.
💠و صَمتُهُم عن منطِقِهِم
سکوت آنها از منطق بلیغ آنها خبر میدهد.
سخن بگویند نشان علم و سکوت ، نشان منطق آنهاست.
هر جایی هر سخنی نباید گفته شود.با هرکسی نباید هر استدلالی آورده شود.
آنچه را نمی‌دانید نگویید و آنچه را که میدانید تماما گفتنی نیست.(حکمت)
💠و ظاهرُهُم عن باطِنِهم
طاهر و باطن آل الله یکی ست.
همان اعمال خالصانه، علم ، انفاق ، که در ظاهر جلوه میکند در باطن هم همانست.
💠لا یُخالفونَ الدین، ولا یَختَلفون فیهِ
اهل بیت هیچگاه با احکام دین مخالفت نمی کنند.[لایخالفون]
وخود آنها هم با هم در احکام دین اختلاف ندارند.[لایختلفون]
«کلهم نورٌ واحد» دو گانگی ندارند کلامشان نور واحد است.
💠فهو بینَهم شاهدٌ صادقٌ
قرآن در میان اهل بیت گواه صادق است.
قرآن شاهد صادقی هست که در قیامت اهل بیت را تأیید میکند و هم بر علیه دشمن خود محاجّه می کند.
💠وصامتٌ ناطقٌ
قرآن ساکت سخنگویی ست در بین اهل بیت علیهم السلام.
قرآن ظاهراً ساکت اما در میان اهلبیت ناطق میشود ، تمام اسرار ، علم و معارف خود را بر اهل بیت ارزانی میدارد.
اللهم افتح خزائن علومک
الحمدلله رب العالمین