بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۷/۱۶ - ۱۱ ربیع الاول
💢 خطبه ۱۴۴ 💢
این خطبه طعنه ای است به خلفا وپیروان آنها؛ از طرفی فضایل حضرت علی واهل بیت بیان میشود ودر بخشی از این خطبه یک پیشگویی بیان میکند
بخش اول: نبوت و امتحان الهی
🔶بَعثَ رُسُلهُ بما خَصَّهم بهِ مِن وحیِه
خدای متعال انبیا را با ابزار پر قدرت برای هدایت بنام وحی فرستاد واین وحی مختص انبیاست وحی تشریعی که دین وشریعت را می گوید وحی های دیگر، تشریعی نیست ، به اهل بیت وحی میشود خدا با اهل بیت از طریق ملائکه حرف میزند ولی وحی تشریعی مختص انبیاست
🔶و جَعَلَهم حجةً لَه علیٰ خلقِه
خدا انبیا را حجت بر خلق قرار داد به همه فرمود انها حجتهای من هستند.
چه نیازی است خدا حجت بفرستد ؟
🔶لِئَلّا تَجِبَ الحجةَ لهم بِترکِ الاَعذارِ الیهِم
خدا حجت ها را فرستاد تا راه عذر آوری را بر مردم ببندد اگر خدا انبیا را نفرستدومردم را حساب وکتاب کند عقاب بلا بیان است مثل معلمی که دانش آموزان را بدون در خواست وبیان چیزی باز خواست کند خدا انبیا را فرستاد تا مردم عذر نداشته باشند عذر اینکه اعمال چطور باشد ؟ چگونه عبادت کنم ؟ جزای گناه جهنم است ؟خدا انبیا را مجهز به وحی کرد تا راه عذر را بر مردم ببندد.
«وما کُنا مُعَذِبینَ حَتیٰ نَبعَثَ رسولاً اسرا - ۱۵»
ما هیچ قومی را عذاب نمیکنیم مگر اینکه حجت را بر آنها تمام کنیم وپیامبر حق را به آنهابرساند پیامبر آمد حرف حق رارساند وحجت را تمام کرد اگر عمل نکنند عذاب می شوند.
🔶فَدَعاهُم بلِسانِ الصدقِ الیٰ سبیلِ الحقِ
انبیا آمدند ولی با لسان صدق وبا زبان راستی ودرستی. انبیا هم حرف وهم کردار راست داشتند لسان صدق یعنی هم زبان آنها هم عمل آنها صادقانه بود .
هر کسی می خواهد الی سبیل الحق دعوت کند باید با لسان صدق باشد هم خوب حرف بزندهم حرف خوب بزند.
🔶اَلا اِنَ اللهَ قد کشَفَ الخَلقَ کشفَةً لا اَنَهُ جَهِلَ ما اَخفَوهُ مِن مَصونِ اَسرارِهِم
یکی از سوالات این است خدا که عالم است چه نیازی دارد که ما را امتحان کند؟ آیا امتحان برای فهمیدن است یا هدف دیگری منظور است؟ کشف، پرده از اسرار مردم برداشتن است با امتحان عیار مردم سنجیده می شود خدا پرده از اسرار مردم برداشت و امتحاناتی گرفت.چه امتحانی؟
🔶 لا انه جهل ما اخفوه من مصون اسرارهم
نه به آن معنی که خدا جاهل است نسبت به چیزی که انسان مخفی می کند. به خاطر آن اسراری که محفوظ[مصون]داشته بخاطر ضمیری که مکنون داشته .
خدا اگر ما را امتحان می کند برای بدست آوردن علم نیست در دنیا معلم امتحان می کند تا علم پیدا کند وبفهمد ولی خدا قبل امتحان ما را می شناسد چرا امتحان میکند؟ " قد کشف الخلق کشفه لا انه جهل " خدا امتحان برای عالم شدن نمی گیرد بلکه برای آشکار شدن [کشفةً] در نزد تو می گیرد پیش او همه چیز آشکار است خدا امتحان می گیرد تا در امتحان شکست خوردی خود هم بدانی برای چه جهنم یا بهشت می روی.
امتحان خدا برای کشف حال خود ما در نزد خود ماست.
🔶 لیبلُوهم آیُکم اَحسنُ عملا ، فیکونَ الثوابُ والعقابُ بَواءً
خدا امتحان میکند تا معلوم شود چه کسی اعمالش بهتر است واگر کسی را ثواب می دهد معلوم گردد که جزای عمل خود است و عقاب هم برای کیفر عمل[بَوأءً] خود است
متن نویسی: محی الدین
بخش دوم : غصب خلافت
از اینجا خطاب حضرت به کسانی است که غصب خلافت ودر حق آل الله ظلم کردند. پیامبر آمد بشارت وانذار داد وحجت را بر شما تمام کرد و همه می دانستید در طول عمرامتحاناتی دارید که ثواب وعقاب دارد امتحان شما ولایت وامامت اهل بیت بود که سربلند بیرون نیامدید.
🔶اَین الذین زَعموا اَنهمُ الراسخونَ فی العلمِ دونَنا، کذباً و بغیاً علینا
کجا هستند کسانی که گمان کردند راسخون در علم هستند جز ما اهل بیت؟
همه می دانند راسخون در علم ما اهل بیت هستیم کجا هستند کسانی که ادعا داشتند از اهل بیت بیشتر می دانند ما رسوخ در علم می کنیم .
عبدالله بن عباس خود اذعان میدارد که شاگرد علی است. هر چه از تفسیر میداند از علی میداند. عده ای از اهل سنت عبدالله بن عباس را مقابل علی قرار داده گفتند در علم تفسیر عبد الله بن عباس بالاتر است.
در حالیکه پیامبر فرمود" اقضیکم علی "
قضاوت در دین مختص علی است.
در قضاوت باید آگاه ترین باشد ولی عده ای گفتند ما بیشتر از علی می دانیم.
خدا در مورد عاصف بن برخیا با آن همه علم فرمود:« الذی عِندهُ علمٌ منَ الکتاب»
عاصف جزیی از علم را داشت. ودر آیه «وماعندَهُ عِلمُ الکتاب» تمام علم نزد علی بود. تمام عرب از علم علی آگاه هستند حتی خلفا بارها گفته اند خدا ما را نگه ندارد در واقعه ای که علی در آنجا نباشد وگره از کار ما باز کند.
🔶اَن رَفَعَنَا اللهُ و وَضَعَهُم ، واَعطانا وحَرَمَهم
ببینید که خدا چگونه ما را بالا برد ودیگران را پایین آورد ، و چه نعمت هایی به ما عطا کرد وآنها رامحروم کرد
🔶 واَدخَلنا و اَخرَجَهم
مارا در چه نعمت هایی داخل و دیگران را از آن نعمت ها بیرون کرد
🔶بنا یُستَعطَی الهُدیٰ و یُستَجلَی العَمیٰ
ما هستیم ، اگر کسی طالب رشدو هدایت باشد [یُستعطی] فقط به سبب ماست که شما میتوانید هدایت شوید. ( بنا مقدم شده که نشانه حصر وتخصیص است یعنی فقط وفقط به سبب ما هدایت می شوید)
و هر کوری که طالب روشنایی ست[یستجلی] باید سوی ما بیاید. در هرجای دیگر هدایت وروشنایی در کار نیست.
🔶اِنَ الائمةَ مِن قریشٕ غُرِسوا فی هذاَ البطنِ مِن هاشِم
بدانید ائمه باید از قریش باشند. تمام قریش هم نه ،آن عده ای که کاشته شده اند [غُرسو]در بخشی از قبیله[بطن] یعنی قبیله هاشمی ها.
🔶لا تَصلُحُ علیٰ سِواهُم ولا تَصلُحُ الوَلاةُ مِن غیرِهِم
این مقام امامت سزاوار کسی جز هاشمی ها نیست وحاکمانی که غیر بنی هاشم باشند صلاحیت[لا تُصلح] امامت و ولایت ندارند این مقامی است که خدا به ما داده وکسی حق غصب آن را ندارد .
جابر بن سمره می گوید پیامبر در خطبه ای فرمود: اسلام همیشه سر بلند وعزیز خواهد بود و فرزندان امام برای اسلام وجود خواهد داشت و کل اهل بیت ائمه از قریش هستند.
✳️شبهه ای در بین جوانان سوال میشود:
ائمه را قبول داریم اگر موروثی بودن چیز خوبی نیست پس چرا جریان امامت موروثی است؟
پاسخ: جریان امامت جریان فرزند وپدر نیست نه داماد بودن ملاک است نه پدر زن بودن آنچه مهم است افضلیت است هر جا افضلیت باشد امامت هست. در روایتی از رسول مکرم آمده جبرییل با من خبر داد. شرق وغرب گذشته وآینده را گشتم کسی جز شما لیاقت امامت وولایت را ندارد این خاندان افضل هستند. موروثی یعنی فلانی ارث ببرد.
نکته دوم: داشتن معجزه است خدا به آنها معجزه داد در موروثی بودن غالبا فرزند اول وارث تاج وتخت می شود در حالیکه ائمه همیشه فرزند بزرگشان امام نشدند. در موروثی بودن امامت صحبت از علم ومعجزه وافضلیت است .
🔶اثَروا عاجِلاً ، واَخَرّوا أجِلا
گروهی از طرفداران خلفا دنیا را بر آخرت مقدم داشتند[آثروا] و قیامت[آجل] را به تاخیر انداختند. گفتند نه قیامت ونه حساب وکتابی هست«لَعِبَت الهاشم بِلمُلک فلاخَبَرٌ فلا وحیٌ فلا نَذَر »
🔶وتَرَکوا صافیا ، و شَرِبوا أجِنا
عده ای آب صاف را ترک ، (منظور علی ع) و آب کثیف وگندیده را ترجیح وبه آن متوسل شدند
پیشگویی:
🔶کاَنّی اَنظُرُ الیٰ فاسِقِهِم و قد صَحِبَ المنکَر فاَلِفَهُ
پیش گویی حضرت : من می بینم فاسق انها ( قوم خطا کار )در بین فاسدان لاابالی آنها حاکم شده .
🔶و بَسِِئَ به و وافَقَهُ حتیٰ شابَت علیهِ مَفارِقُهُ
انس گرفته[بَسئ] با گناه ومنکر ، موافق وهماهنگ با گناه شده . آنقدر در مسیر گناه وانحراف مانده که موی سر سپید شد[شابت]
🔶و صُبِغَت بهِ خَلائِقُهُ
خلق وخوی او رنگ گناه گرفت[صبغت]
معاویه یا حجاج یا عبدالملک مروان را توصیف میکند. می فرماید؛ کسی که همنشین گناه شد با آن الفت پیدا می کند ، موافق وهماهنگ با آن شده ، عمرش را در این راه گذرانده و رنگ او عوض میشود ، اثر هم نشین وطولانی مدت بودن در کاری این است که رنگ اخلاق عوض می شود. از یک انس والفت رنگ اخلاق عوض می شود همنشینی رنگ خدایی را به رنگ شیطانی بدل می کند. از ابتدا باید جلوی انحراف را گرفت
🔶ثم اَقبلَ مُزبِداً کالتَّیّارِ لا یُبالی ما غَرَّقَ
این جمله دو گونه معناشده: این شخص فاسد، مانند موج شدیدی[ تیّار] از کف[مُزبِد] حرکت میکند واصلا مهم نیست چه اتفاقی برای دیگران می افتد مثل موج خروشان ، همه را زیر پا می گذارد تا خود حکومت کند -
معنای دوم : فیض الاسلام میگوید مثل انسان مستی که از شدت شرابخواری حالت مستی دست می دهد وشراب زیاد خورده کف میکند ، مست چیزی نمی فهمد ودر اوج مستی است. هم اشاره به شراب خواری وهم غرق در تخیل بودن دارد که عقل وعقلانیت کار نمی کند.
🔶اَو کوَقعِ النارِ فی الهَشیمِ لا یَحفِلُ ما جَرَق
جمعیت را زیر ورو می کند مثل آتشی که در انبار کاه خشک [هشیم] افتاده ومهم نیست چه کسی می سوزد.
حضرت می گوید امروز علی برحکومت است برای کوچکترین کار حسابرسی می کند ولی روزی کسی برشما حاکم میشود که مانند موج خروشان شمارا له ومثل آتشی که بر انبار کاه افتاده شما را میسوزاند واصلا برای او مهم هم نیستید. قرار شد امتحان بدهید ثمره گناه شما آنروز به شما نشان داده خواهد شد
🔶اَینَ العقولُ المُستَصحِبَةُ بمَصابیحِ الهُدیٰ
کجا هستند عقلهایی که طالب نور هدایت هستند ، چه کسانی طالب نور هدایت هستند. ما معدن نور هستیم
🔶و الاَبصارُ اللامِحَةُ الیٰ مَنارِ التقویٰ
کجا هستند چشمهایی که به ستونهای تقوی[منار التقوی] دوخته شده اند
🔶اَین القلوبُ آلتی وُهِبَت للهِ وعُوقِدَت علیٰ طاعةِ الله
کجا هستند قلبهایی که بخشیده شده اند به خدا ،( قلب ما هبه به شیطان ودنیا شده) قلبی که وقف خدا شده را حضرت می خواهد که هّم وغم آنها خدا باشد .
کجا هستند برادرانی که عقدبسته وجان در گرو عقد گذاشته اند بر اطاعت از خدا باهم عهد بسته اند.
🔶اَزدَحَموا علیَ الحُطامِ و تَشاحُوا علی الحرام
وقتی خوبان نباشند دیگران ازدحام کرده اند بر چیزهای بی ارزش[حطام] دیگران جمع شده اند بر کسب دنیا و بخل دو طرفه [تشاحوا] دارند بر حرام ،
کسانی که دنبال هدایت نیستند اجتماع واتفاق بر دنیا کرده واز هم دورند هر کدام می خواهند نسبت با مال بخل بورزد و بیشتر داشته باشد. انان در دنیا اتفاق دارنداما سرانجام ان نفاق است .مومنین اگر اتحاد داشته باشند هیچ گاه به تفرقه نمی رسند
🔶و رُفِعَ بهم علَمُ الجَنةِ والنارِ فصَرَفوا عنِ الجنةِ وجوهَهم و اَفبَلوا الیَ النارِ باَعمالِهِم
عده ای ازدحام بر متاع دنیا وبخل بر حرام..
در مقابل آنها پرچم جهنم وبهشت افراشته شده از راه بهشت روی گرداندند[صرفو] وبا اعمال خود راه جهنم را در پیش می گیرند.[اقبلو]
مرحله اول جهنمی شدن رویگردانی از حق است وظیفه شما :
۱- همه باید رو به حق باشید مثل روبرنگرداندن از قبله در نماز
۲- عمل هم بایدمتناسب با حق باشد. مانند نماز فراوان ولی رو به بیت المقدس.
متناسب هست !!
🔶و دَعاهُم ربُهُم فتَفَروا وَ وَلّوا
خدا آنها را دعوت به حق می کند آنها ادبار وپشت به خدا میکنند از خدا کوچ میکنند [نفروا] واز خدا رو بر می گردانند[ولوا]
🔶و دَعاهمُ الشیطانُ فاستَجابوا و اَقبَلوا
شیطان آنها را دعوت می کند زود استجابت میکنند حرف شیطان را، و به او اقبال نشان می دهند
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
الحمد لله رب العالمین