بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۲۰۱/۷/۴ - ۲۹صفر
💢 خطبه ۱۳۱ 💢 در وصف حاکم حق معروف به خطبه منبریه
ظاهر آنست که امیرالمومنین صلواة الله علیه در روزهای ابتدایی ورود به کوفه خطبه را ایراد کردند. برای جنگ جمل که به کوفه آمدند ، بعد از جمل تصمیم گرفتند مرکز خلافت از مدینه به کوفه منتقل شود و در کوفه ماندگار باشند.
علت قیام و پذیرش حکومت را بیان میدارد که برای مطامع دنیا و پادشاهی نبوده . اگر حکومت را پذیرفته ، بخاطر هدف والای الهی بوده و بدنبال کسب مقام و شهرت نبوده.
💠ایتها النفوسُ المختلفه ، والقلوبُ المُتَشَتِّتَه خطاب به مردم : ای مردمی که نفسهای شما مختلف است ، تفاوت در نفوس شما، موج میزند. و صاحب دلهای پراکنده [متشتت]هستید.
💠الشاهدةُ اَبدانُهُم ، والغائِبَةُ عنهم عقولُهُم جسم شما در محضر من هست اما عقل شما غائب و پنهان است. (به پراکندگی اهداف اشاره می کند.) اگر اهداف مردم واحد نباشد به پیروزی رسیدن و سرانجام نیک داشتن خیلی بعید است. همه هدف واحد داشته و عقول خود را بکار بگیرند. اگر اندیشه و عقل در گرو و در مسیر هدف نباشد شکست قطعی ست.
این مطلب در خطب ۲۹ و ۹۷ هم اشاره فرموده: افراد نظر و آراء عجیبی داشتند. همه مطیع حضرت نبودند، هر کسی برای خود رای و نظری داشت. این پراکندگی هدفها بود که معاویه توانست سوء استفاده کند و حکومت را بدست بگیرد.
💠اَظأَرُکُم علیَ الحقِ شما را مانند یک دایه مهربان [اَظأرُکم]مراقب بودم که از حق عدول نکنید. مراقب بودم ، تا حق را دیده و آنرا بشناسید.
در جنگ صفین حضرت مدتی تعلل و صبر کرد در پاسخ سوال عده ای از این صبر کردن فرمود: « اَنا اَطمعُ اَن تَلحقَ بی طائفه» من طمع دارم عده ای از گمراهان هوشیار شده و بما ملحق شوند.
با این حال نقاط ضعف آنان را بیان میکرد تا بخود آمده ضعفها را تبدیل به قوت کنند . وگرنه اینطور نبود که بدی آنان را به رخ آنها بکشد. که این امر اصلا اثر تربیتی ندارد.
💠وانتم تَنفِرونَ عنهُ نُفورَ المَعزِیَّ مِن وَعوَعَةِ الاَسد (برای شما بمانند دایه بودم ) اما شما از حق نفرت دارید [تنفرون ] یا بمعنای کوچ هم هست . شما مسیر را کج کرده کوچ[نفر] می کنید مبادا با حق ملاقات کنید. علی حق است و شما آنرا میدانید اما فراری هستید مانند بزی [مَعزی] که از صدای همهمه [وَعوَعَه]شیر فرار میکند.
معاویه آنقدر قوی نیست که ما را شکست دهد ، یک نعره ای میزند اما شما از این نعره میترسید ، در حالیکه ما قویتر هستیم. سرو صدای رسانه های بیگانه امروزی وعوَعةُ الاسد است ، انسان که نباید از صدا بترسد ، باید بایستد با خود شیر مقابله کند. یا لااقل از صدای او فرار نکند. او بزرگنمایی و ابراز قدرت می کند. یک وعوعه و همهمه ی تو خالی ست.
💠هیهاتَ اَن اُطلِعَ بکم سَرارَ العدل هرگز نمیتوانم به واسطه ضعف شما عدل را آشکار کنم واز دل تاریکی [سِرار]حق را بیرون بکشم . حق جو و حق طلب نیستید ، جانفشانی نمی کنید.
💠اَو اُقیمَ اِعوِجاجَ الحقِ یا به سبب تعلل شما ، اعوجاجی که در مسیر حق ایجاد شده نمیتوانم مستقیم کنم.
✅ امام معصوم باید بوسیله مردم ، کار خود را انجام دهد . روش و سنت خدا بر این نیست که یک نفر تنها عالم را آباد کند. ظهور هم همین است. به سبب ارادتمندان و سپاهیان کار را انجام میدهند. خدا اراده نکرده است حق و عقل را با معجزه برپا کند. مردم باید پای کار باشند. دشمنان در صحنه هستند دوستان هم باید باشند.
سه مشکل اساسی جوامعی که شکست میخورند. ۱- اختلاف و پراکندگی اهداف ۲- بکار نگرفتن عقل و اندیشه ۳- فرار از حقانیت و واقعیت
✅ تنها نمیتوان حق و عدل را اقامه کرد پس همیشه ظلم خواهد بود. عقل باید در خدمت اهداف ، و واقع بین و واقع گرا باشیم
بخش دوم خطبه : دعا
💠اللهم اِنکَ تَعلَمُ اَنهُ لم یَکنِ الذی کانَ منّا مُنافَسَةَ فی سلطان خدایا تو میدانی حکومت را بدست نگرفتم ، که برای نفس زدن در مسابقه [مُنافسه] و برای رسیدن به سلطنت نبود. (شاید مردم تصور کنند حکومت برای رسیدن به قدرت ،لذت ، عیش و نوش ،برای من باشد. اما برای آن دست و پا نزدیم)
💠ولا التماسَ شَئٕ مِن فُضولِ الحُطام خدایا برای رسیدن به مطامع دنیا حکومت بدست نگرفتم، پذیرش حکومت برای یک شی بی ارزش شکسته [حُطام] نبوده است .
💠ولکن لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِن دینِک ۱- پذیرش حکومت برای بازگرداندن[نَردَّ] نماد و نشانه های دین [معالِم] در جامعه بود. گوشه گوشه های شهر باید نماد ظاهری و باطنی دین آشکار باشد. هیچ نشانه ی دین در شهر موجود نبود.
💠و تُظهِرَ الاِصلاحَ فی بلادِک ۲- پذیرش حکومت برای این بود که در شهر ها اصلاح را ظاهر کنیم. آبادانی در تمام سطوح سیاسی، اقتصادی ، بهداشتی ، آموزشی ، اجتماعی فرهنگی آبادانی باشد. حکومت وظیفه دارد که آباد کند
💠فَیَأمَنَ المظلومونَ مِن عبادِک ۳- پذیرش حکومت ، ایجاد یک پناهگاه امن برای مظلومان جامعه باشد. حق آنها گرفته شود. در زمان خلفا به مظلومان ظلم فراوانی روا شد. آیا در حکومت ما هم به مظلوم ظلم شود!!
💠و تُقامُ المُعَطَّلَةُ مِن حدودِک ۴- منظور از پذیرش حکومت اقامهٔ تعطیل شده ی حدود الهی باشد.(تعطیلی حد شراب ، حد سرقت و....)
💠اللهم اِنی اولَ مَن اَناب و سَمِعَ و اَجاب خدایا تو میدانی اولین کسی بودم که بازگشت بسوی تو داشتم، حق سخن پیامبر شنیده و اجابت کردم ، ایمان آوردم.
💠لم یَسبِقَنی اِلّا رسولُ الله صلی الله علیه وآله بالصلاةِ هیچکس در نماز بر من سبقت نگرفت مگر رسول مکرم. دومین مردی که نماز خواند من بودم.
✳️ اگر امروز حکومت بدست ما رسیده از روی ناحقی نبوده بلکه یک امر مسلم و حتمی و حق ما بوده که بدینجا رسیده . در اوج غربت اسلام با اسلام بودم و دیگران در وقت فتوحات ، در وقت قدرت اسلام ، پا پیش گذاشته و اسلام آوردند. در روزهای سخت اسلام پایبند بودیم.
بخش سوم : ویژگی حاکمان جامعه حاکم تراز از نگاه امام علی کیست!! چه کسی لیاقت و شأنیت حکومت بر جامعه اسلامی را دارد.
💠و قد عَلِمتُم اَنهُ لا یَنبَغی اَن یکونَ الوالیَ علیَ الفُروجِ ، والدماءِ ،والمَغانِمِ ، والاَحکامِ، والاِمامةِ المسلمین البخیل شما بخوبی میدانید (علم غیب نیست.آگاهید) سزاوار نیست حاکم نسبت به نوامیس ، خون ، اموال [مغانِم] اجرای دستورات دینی ، رهبری مسلمانان ، بخیل باشد.
💠البخیلُ فتَکونَ فی اَموالِهِم نَهمَتُهُ ۱- حاکم بخیل باشد ، در اموال مردم حرص شدید [نُهمته] و طمع میکند. اگر حاکم گرایش شدید به زر اندوزی داشته باشد برای رسیدن به منفعت خود حاضر است نوامیس را زیر پا گذارد، احکام را نادیده بگیرد. امامت بر مسلمین را رها کرده، فقط او به مطامع و اموال برسد. دنیا طلب، دنیا گرا ، حریص و بخیل را حاکم نکنید .براحتی قسم دروغ هم میخورد.
💠ولا الجاهِلُ فَیُضِلَّهُم بجَهلِهِ ۲- حاکم نباید جاهل باشد، جهل او مردم را به گمراهی می کشاند.
✅ ویژگی و شرایط حکومتداری ، عقل مداری ، اندیشمندی ، مدیر و مدبر بودن است. فرمود: آدم احمق و جاهل بخواهد بتو سود هم برساند ضرر میزند. حاکم جاهل از روی جهل، دلسوزی او به ضرر تمام میشود.
💠ولَا الجافِی فَیَقطَعُهم بِجَفائِهِ ۳- حاکم نباید خشک [جاف] و خشن باشد. حاکم خشن غیر منعطف باعث میشود مردم از هم بریده شوند. شکاف ، فاصله ، و اختلافات زیاد میشود.
در خطبه شقشقیه فرمود: بعد از خلیفه اول حکومت بسمت خشونت رفت [مرکز الخشناء] عمر اهل خشونت بود. ودر حکومت خود با مردم بشدت با خشونت رفتار میکرد.
«فَبما رحمةٕ منَ اللهِ لِنتَ لَهم ولو کُنتَ فَظاً غَلیظَ القلبِ لَانفَضُّوا مِن حَولِک ال عمران - ۱۵۹» از رحمت الهی ست خوش خلقی و نرم خویی با دیگران . اگر اخلاق غلیظ القلب باشد ، همه از اطراف پراکنده میشوند. هر چه محبت بیشتر باشد جامعه حول محور محبت یکدست میگردد.
💠ولَا الخائِفُ لِلدُوَلِ فیَتَخِذَ قوماً دونَ قومٕ ۴- حاکم جامعه در تقسیم اموال بیت المال[لِلدُوَل] نباید اهل اجحاف باشد. حاکم اهل حیف و میل باشد باعث تبعیض میشود عدهای بالا نشین به خلیفه تقرب پیدا کرده و عده ای هو از او دور میشوند. (خلفای قبلی شما اینگونه بودند.)
💠ولَا المُرتَشیِ فی الحُکمِ فیَذهَبُ بالحقوقِ ۵- حاکم اهل رشوه [مُرتشی] نباشد. که باعث ضایع شدن. حقوق دیگران میشود. چیزی بنام حق باقی نمی ماند. هر کسی بیشتر رشوه داد حکم بنفع او صادر میشود.
💠و یَقِفَها دونَ المَقاطِع حاکم رشوه خوار بعد از صدور حکم براحتی حکم رانقض و انرا تغییر میدهد. لحظهٔ آخر، حکم اعدام را عوض میکند. یا اجرای حکم را بقدری طولانی میکند و بتاخیر می اندازد که مظلوم خسته شده از حق خود بگذرد.
اهل تجارت راحت رشوه میدهند و احکام هم بنفع آنان صادر میشود. یکی از مفاسد حاکمان در حکومت، بخش رشوه گیری هست که امام انگشت اشاره بر آن گذاشته.
💠ولَا المُعَطِلُّ السِّنةِ فیُهلِکُ الاُمَّةِ ۶- حاکم جامعه نباید اهل تعطیل کردن سنت نبوی باشد ، تعطیلی سنت باعث هلاکت مردم است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۲۰۱/۷/۴ - ۲۹صفر
💢 خطبه ۱۳۱ 💢
در وصف حاکم حق
معروف به خطبه منبریه
ظاهر آنست که امیرالمومنین صلواة الله علیه در روزهای ابتدایی ورود به کوفه خطبه را ایراد کردند.
برای جنگ جمل که به کوفه آمدند ، بعد از جمل تصمیم گرفتند مرکز خلافت از مدینه به کوفه منتقل شود و در کوفه ماندگار باشند.
علت قیام و پذیرش حکومت را بیان میدارد که برای مطامع دنیا و پادشاهی نبوده .
اگر حکومت را پذیرفته ، بخاطر هدف والای الهی بوده و بدنبال کسب مقام و شهرت نبوده.
💠ایتها النفوسُ المختلفه ، والقلوبُ المُتَشَتِّتَه
خطاب به مردم : ای مردمی که نفسهای شما مختلف است ، تفاوت در نفوس شما، موج میزند. و صاحب دلهای پراکنده [متشتت]هستید.
💠الشاهدةُ اَبدانُهُم ، والغائِبَةُ عنهم عقولُهُم
جسم شما در محضر من هست اما عقل شما غائب و پنهان است.
(به پراکندگی اهداف اشاره می کند.)
اگر اهداف مردم واحد نباشد به پیروزی رسیدن و سرانجام نیک داشتن خیلی بعید است.
همه هدف واحد داشته و عقول خود را بکار بگیرند. اگر اندیشه و عقل در گرو و در مسیر هدف نباشد شکست قطعی ست.
این مطلب در خطب ۲۹ و ۹۷ هم اشاره فرموده:
افراد نظر و آراء عجیبی داشتند. همه مطیع حضرت نبودند، هر کسی برای خود رای و نظری داشت. این پراکندگی هدفها بود که معاویه توانست سوء استفاده کند و حکومت را بدست بگیرد.
💠اَظأَرُکُم علیَ الحقِ
شما را مانند یک دایه مهربان [اَظأرُکم]مراقب بودم که از حق عدول نکنید. مراقب بودم ، تا حق را دیده و آنرا بشناسید.
در جنگ صفین حضرت مدتی تعلل و صبر کرد در پاسخ سوال عده ای از این صبر کردن فرمود: « اَنا اَطمعُ اَن تَلحقَ بی طائفه»
من طمع دارم عده ای از گمراهان هوشیار شده و بما ملحق شوند.
با این حال نقاط ضعف آنان را بیان میکرد تا بخود آمده ضعفها را تبدیل به قوت کنند . وگرنه اینطور نبود که بدی آنان را به رخ آنها بکشد. که این امر اصلا اثر تربیتی ندارد.
💠وانتم تَنفِرونَ عنهُ نُفورَ المَعزِیَّ مِن وَعوَعَةِ الاَسد
(برای شما بمانند دایه بودم ) اما شما از حق نفرت دارید [تنفرون ]
یا بمعنای کوچ هم هست . شما مسیر را کج کرده کوچ[نفر] می کنید مبادا با حق ملاقات کنید.
علی حق است و شما آنرا میدانید اما فراری هستید مانند بزی [مَعزی] که از صدای همهمه [وَعوَعَه]شیر فرار میکند.
معاویه آنقدر قوی نیست که ما را شکست دهد ، یک نعره ای میزند اما شما از این نعره میترسید ، در حالیکه ما قویتر هستیم.
سرو صدای رسانه های بیگانه امروزی وعوَعةُ الاسد است ، انسان که نباید از صدا بترسد ، باید بایستد با خود شیر مقابله کند.
یا لااقل از صدای او فرار نکند.
او بزرگنمایی و ابراز قدرت می کند. یک وعوعه و همهمه ی تو خالی ست.
💠هیهاتَ اَن اُطلِعَ بکم سَرارَ العدل
هرگز نمیتوانم به واسطه ضعف شما عدل را آشکار کنم واز دل تاریکی [سِرار]حق را بیرون بکشم . حق جو و حق طلب نیستید ، جانفشانی نمی کنید.
💠اَو اُقیمَ اِعوِجاجَ الحقِ
یا به سبب تعلل شما ، اعوجاجی که در مسیر حق ایجاد شده نمیتوانم مستقیم کنم.
✅ امام معصوم باید بوسیله مردم ، کار خود را انجام دهد . روش و سنت خدا بر این نیست که یک نفر تنها عالم را آباد کند.
ظهور هم همین است. به سبب ارادتمندان و سپاهیان کار را انجام میدهند.
خدا اراده نکرده است حق و عقل را با معجزه برپا کند. مردم باید پای کار باشند.
دشمنان در صحنه هستند دوستان هم باید باشند.
سه مشکل اساسی جوامعی که شکست میخورند.
۱- اختلاف و پراکندگی اهداف
۲- بکار نگرفتن عقل و اندیشه
۳- فرار از حقانیت و واقعیت
✅ تنها نمیتوان حق و عدل را اقامه کرد پس همیشه ظلم خواهد بود.
عقل باید در خدمت اهداف ، و واقع بین و واقع گرا باشیم
بخش دوم خطبه : دعا
💠اللهم اِنکَ تَعلَمُ اَنهُ لم یَکنِ الذی کانَ منّا مُنافَسَةَ فی سلطان
خدایا تو میدانی حکومت را بدست نگرفتم ، که برای نفس زدن در مسابقه [مُنافسه] و برای رسیدن به سلطنت نبود.
(شاید مردم تصور کنند حکومت برای رسیدن به قدرت ،لذت ، عیش و نوش ،برای من باشد. اما برای آن دست و پا نزدیم)
💠ولا التماسَ شَئٕ مِن فُضولِ الحُطام
خدایا برای رسیدن به مطامع دنیا حکومت بدست نگرفتم، پذیرش حکومت برای یک شی بی ارزش شکسته [حُطام] نبوده است .
💠ولکن لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِن دینِک
۱- پذیرش حکومت برای بازگرداندن[نَردَّ] نماد و نشانه های دین [معالِم] در جامعه بود.
گوشه گوشه های شهر باید نماد ظاهری و باطنی دین آشکار باشد.
هیچ نشانه ی دین در شهر موجود نبود.
💠و تُظهِرَ الاِصلاحَ فی بلادِک
۲- پذیرش حکومت برای این بود که در شهر ها اصلاح را ظاهر کنیم.
آبادانی در تمام سطوح سیاسی، اقتصادی ، بهداشتی ، آموزشی ، اجتماعی فرهنگی آبادانی باشد. حکومت وظیفه دارد که آباد کند
💠فَیَأمَنَ المظلومونَ مِن عبادِک
۳- پذیرش حکومت ، ایجاد یک پناهگاه امن برای مظلومان جامعه باشد. حق آنها گرفته شود. در زمان خلفا به مظلومان ظلم فراوانی روا شد.
آیا در حکومت ما هم به مظلوم ظلم شود!!
💠و تُقامُ المُعَطَّلَةُ مِن حدودِک
۴- منظور از پذیرش حکومت اقامهٔ تعطیل شده ی حدود الهی باشد.(تعطیلی حد شراب ، حد سرقت و....)
💠اللهم اِنی اولَ مَن اَناب و سَمِعَ و اَجاب
خدایا تو میدانی اولین کسی بودم که بازگشت بسوی تو داشتم، حق سخن پیامبر شنیده و اجابت کردم ، ایمان آوردم.
💠لم یَسبِقَنی اِلّا رسولُ الله صلی الله علیه وآله بالصلاةِ
هیچکس در نماز بر من سبقت نگرفت مگر رسول مکرم. دومین مردی که نماز خواند من بودم.
✳️ اگر امروز حکومت بدست ما رسیده از روی ناحقی نبوده بلکه یک امر مسلم و حتمی و حق ما بوده که بدینجا رسیده .
در اوج غربت اسلام با اسلام بودم و دیگران در وقت فتوحات ، در وقت قدرت اسلام ، پا پیش گذاشته و اسلام آوردند.
در روزهای سخت اسلام پایبند بودیم.
بخش سوم : ویژگی حاکمان جامعه
حاکم تراز از نگاه امام علی کیست!!
چه کسی لیاقت و شأنیت حکومت بر جامعه اسلامی را دارد.
💠و قد عَلِمتُم اَنهُ لا یَنبَغی اَن یکونَ الوالیَ علیَ الفُروجِ ، والدماءِ ،والمَغانِمِ ، والاَحکامِ، والاِمامةِ المسلمین البخیل
شما بخوبی میدانید (علم غیب نیست.آگاهید)
سزاوار نیست حاکم نسبت به نوامیس ، خون ، اموال [مغانِم] اجرای دستورات دینی ، رهبری مسلمانان ، بخیل باشد.
💠البخیلُ فتَکونَ فی اَموالِهِم نَهمَتُهُ
۱- حاکم بخیل باشد ، در اموال مردم حرص شدید [نُهمته] و طمع میکند.
اگر حاکم گرایش شدید به زر اندوزی داشته باشد برای رسیدن به منفعت خود حاضر است نوامیس را زیر پا گذارد، احکام را نادیده بگیرد. امامت بر مسلمین را رها کرده، فقط او به مطامع و اموال برسد.
دنیا طلب، دنیا گرا ، حریص و بخیل را حاکم نکنید .براحتی قسم دروغ هم میخورد.
💠ولا الجاهِلُ فَیُضِلَّهُم بجَهلِهِ
۲- حاکم نباید جاهل باشد، جهل او مردم را به گمراهی می کشاند.
✅ ویژگی و شرایط حکومتداری ، عقل مداری ، اندیشمندی ، مدیر و مدبر بودن است.
فرمود: آدم احمق و جاهل بخواهد بتو سود هم برساند ضرر میزند. حاکم جاهل از روی جهل، دلسوزی او به ضرر تمام میشود.
💠ولَا الجافِی فَیَقطَعُهم بِجَفائِهِ
۳- حاکم نباید خشک [جاف] و خشن باشد.
حاکم خشن غیر منعطف باعث میشود مردم از هم بریده شوند.
شکاف ، فاصله ، و اختلافات زیاد میشود.
در خطبه شقشقیه فرمود: بعد از خلیفه اول حکومت بسمت خشونت رفت [مرکز الخشناء]
عمر اهل خشونت بود. ودر حکومت خود با مردم بشدت با خشونت رفتار میکرد.
«فَبما رحمةٕ منَ اللهِ لِنتَ لَهم ولو کُنتَ فَظاً غَلیظَ القلبِ لَانفَضُّوا مِن حَولِک ال عمران - ۱۵۹»
از رحمت الهی ست خوش خلقی و نرم خویی با دیگران . اگر اخلاق غلیظ القلب باشد ، همه از اطراف پراکنده میشوند.
هر چه محبت بیشتر باشد جامعه حول محور محبت یکدست میگردد.
💠ولَا الخائِفُ لِلدُوَلِ فیَتَخِذَ قوماً دونَ قومٕ
۴- حاکم جامعه در تقسیم اموال بیت المال[لِلدُوَل] نباید اهل اجحاف باشد.
حاکم اهل حیف و میل باشد باعث تبعیض میشود عدهای بالا نشین به خلیفه تقرب پیدا کرده و عده ای هو از او دور میشوند.
(خلفای قبلی شما اینگونه بودند.)
💠ولَا المُرتَشیِ فی الحُکمِ فیَذهَبُ بالحقوقِ
۵- حاکم اهل رشوه [مُرتشی] نباشد.
که باعث ضایع شدن. حقوق دیگران میشود.
چیزی بنام حق باقی نمی ماند.
هر کسی بیشتر رشوه داد حکم بنفع او صادر میشود.
💠و یَقِفَها دونَ المَقاطِع
حاکم رشوه خوار بعد از صدور حکم براحتی حکم رانقض و انرا تغییر میدهد.
لحظهٔ آخر، حکم اعدام را عوض میکند. یا اجرای حکم را بقدری طولانی میکند و بتاخیر می اندازد که مظلوم خسته شده از حق خود بگذرد.
اهل تجارت راحت رشوه میدهند و احکام هم بنفع آنان صادر میشود.
یکی از مفاسد حاکمان در حکومت، بخش رشوه گیری هست که امام انگشت اشاره بر آن گذاشته.
💠ولَا المُعَطِلُّ السِّنةِ فیُهلِکُ الاُمَّةِ
۶- حاکم جامعه نباید اهل تعطیل کردن سنت نبوی باشد ، تعطیلی سنت باعث هلاکت مردم است.