بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۶/۲۸ - ۲۲ صفر
💢 خطبه ۱۲۶ 💢
این خطبه بیانگر طرز تفکر عده ای از دوستداران وشیعیان امیرالمومنین ست که مخالف سیره وبینش ایشان بودند. جای غصه دارد که اینان عمری باحضرت بوده اند ولی حقیقت وجهان بینی وطرزتفکر حضرت برایشان روشن نیست . مبادا که ماهم نسبت به امام عصرمان چنین باشیم ومعتقدباشیم که فهم وتشخیص ما بهتر از امام مان ست .
عده ای امیرمومنان را موردعتاب قرار میدهند که چرا بیت المال را میان مردم بالسویه تقسیم می کند وچرا مانند خلیفه اول ودوم به عده ای بیشتر و چرب تر نمیدهد؟ مخصوصا دراوایل حکومت مولاعلی که هنوز پایه های حکومت مستحکم نشده و دشمنانی درصدد بزمین زدن این حکومت بودند، این عده به تساوی درتقسیم بیت المال معترض بودند.
بنظر انان حضرت با دادن سهم بیشتربه اشراف ؛ آنها را در کنارخودنگه میداشت وافرادی مانند طلحه وزبیر وعایشه را ناراحت نمیکردد تابااو دشمنی نکنند. این خطبه بسیار مهم درتببین جهان بینی حضرت میباشد.
جناب کلینی در کتاب کافی ج ۷ جملاتی را بیان میکند: عدهای از شیعیان نزد امیر المومنین آمدندوگفتند: اینان مدافع علی وزهرا بودند نمازشان مطابق نمازعلی بود وبرای بحکومت رسیدن امام زحمت کشیده بودند . اموال دراینجا میتواند دومعنا داشته باشد یا بیت المال را به اشراف بدهد ویا اینکه از سهم وازحق خود گذشته اند تاحضرت آنها را به اشراف و رؤسا بدهد . بعدکه حکومت مستقر ومستحکم شد ؛ بحکم الله بیت المال را بطور تساوی تقسیم کند .الان مصلحت درنگهداری اشراف و ذی نفوذان دراطراف خود حکومت حضرت میباشد.
درزمان پیامبر تقسیم بیت المال توسط ایشان وبحکم الهی بطور مساوی بود وخلیفه اول جرأت نکرد از این رویه تخطی کند اما خلیفه دوم وخلیفه سوم درتقسیم بیت المال رعایت مساوات را نمیکردند.خاصه عثمان که بی عدالتی را به اوج رسانده بود وعده ای ازقریش وعربها بیشتر ازعجم ها سهم میگرفتند. درزمان عثمان بیت المال به عده ی خاصی ازخاندانش اختصاص یافته بود حتی اشراف هم به آن معنا نمیخوردند. حضرت امیر این فرهنگ را بهم زد وفرمود که خلیفه دوم وسوم اشتباه کردند و حکم اسلام و پیامبر مشخص است وباید طبق آن بیت المال بالسویه تقسیم شود .اشراف ؛ قریش؛ عرب ؛عجم ؛ حر وبنده ؛ رئیس قبیله ؛ فرماندارو فرمانده هرکدام یک سهم مساوی میبرند.سهم من علی باسهم پیرزنی در جایی دورافتاده یکی ست .فرقی میان ما نیست .
💠أتامُرونی اَن اَطلُبَ النصر بالجَور فیمَن وُلّیٖتُ علیه آیا مرا امر میکنید که پیروزی را با ظلم به افراد ، که برانان حاکم هستم وولایت دارم طلب کنم ؟ هیچگاه نصرت با ظلم بدست نمی آید ، آیا مرا امرمیکنید که حکومت را مستقر کنم درحالی که برافراد تحت ولایت وحکومتم ظلم کنم!!! اصلا ممکن نیست پایه های حکومت باظلم مستحکم شود. این کاریک مصداق، درحکومت هست ومصادیق دیگری هم دارد مثلا خانه ای آباد شود باحق الناس ویا فرزندی با نان وحق یتیم. تربیت شود این تربیت پدر ، اشتباه است.
✅نصرت وپیروزی درگرو عدالت ست نه درگرو ظلم وستم. اگر ظلم بوجود بیاید باید فاتحه پیروزی راخواند.شاید پیروزی ظاهری و زودگذری حاصل شودولی ما آنرا نصرت نمیدانیم پیروزی حقیقی ، استقرار عدالت ست.
💠والله لا اَطُورُ به ما سَمَرَ سَمیرٌ وما أمَّ نجمٌ فی السماء نَجما بخداسوگند من چنین کاری نمیکنم مادامی که روزگار [سمَّر]باقی ست .و تا وقتی ستارگان پشت هم [اَمّ] می آیند وغروب میکنند. ( یک ضرب المثل است تا وقتی جهان ، جهان است )
حضرت سه مطلب را عرض میکند. اول قسم میخورد ؛ دوم میفرماید نه تنها انجام نمیدهم بلکه نزدیک این کارهم نمیشوم [ما اَطُور] که با ظلم به رعیت ؛ اشراف را بیشتر بهره بدهم . سوم این که تاوقتی شب وروز و ستارگان در رفت وآمد هستند چنین کاری نمی کنم.
این مکتب علی ست که حاضرنیست بخاطر پیروزی ؛ به کسی ظلم کند.همان اصل معروف که هدف ؛ وسیله را توجیه نمیکند. ظلم مساوی ست باسقوط حکومت. هدف از حکومت اجرای عدالت ست.درجایی حضرت فرموده ارزش حکومت در نزد من کمتر است از آب بینی بز.. مگر اینکه حق مظلومی رابگیرم وظالمی را برجا بنشانم .
نه تنها درحکومت بلکه درزندگی شخصی هم آنچه مهم است؛ حق وعدل ست سنت الهی چنین است که هرکس باپول دیگران بالا رود ؛ بزمین بخورد. نردبام دنیا ما و منی ست عاقبت این نردبام افتادنی ست لاجرم هرکس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست شاید چندین سال یا چندنسل طول بکشد اما بالاخره حق پس گرفته میشود و ظالم زمین میخورد وبه مرتبه پایین تر ازقبل سقوط میکند .
💠و لوکان المالُ لیٖ لَسَوَیتُ بینَهم فکیفَ وانمَاالمالُ مالُ الله اگر این مال ؛ متعلق بخودم بود آنرا بالسویه تقسیم نمی کردم درحالیکه این مال ازآن خداوندست . بیت المالی که حق خدا ست وقانون ان ازطرف خدا نوشته شده است
خطاب حضرت به مشرکین و کفارنیست حرف حضرت با گروهی از شیعیان است ( رهط من الشیعة)
✅آنچه مهم است شناخت مکتب و سیره علی ست ، محبتهای ظاهری به اهل بیت، که اصل نیست . روش حضرت درست نقطه مقابل معاویه ست که پول رابرای جذب نیرو وافراد صرف میکرد. اومیگفت بیت المال اگر دستم بیفتد ( که بعدهاهم افتاد) وسیله ای برای استقرار حکومتم قرارخواهم داد. او قسمتی ازبیت المال ومالیاتی که مردم شام میدادند را صرف خرید یاران امیر مومنان میکرد .عده ای به قیمت گزاف از حضرت دل کنده وبه معاویه پیوستند . او میگفت وقتی یاران علی از او دورشوند حکومت شکست خورده وبه دست من میرسد. معاویه درظاهر زیرک تربود. چنانچه به حضرت گفتند اما فرمود به خدا قسم معاویه از من زیرک ترنیست ولی من متقی هست و طب قانون خدا عمل می کنم . معاویه هر طور که می خواهد بیت المال را خرج می کند ولی من آنگونه که خدا میگوید خرج میکنم . در عمل تفاوت بسیار است.
طلحه وزبیر برای اصلاح و حمایت از علی ادعا می کردند که رنج و زحمت فراوانی کشیده اند و حالا که حکومت از آن علی شده باید به ما مقام و منصبی بدهد حضرت فرمود به چه حسابی چنین کنم ؟ اگر زحمت کشیدید نزد خدا محفوظ است و بنا نیست که به شما چیزی اضافه بدهم وقتی دیدند که چنین نشد جنگ جمل را به راه انداختند. فرمود شما آزاد هستید ولی من حاضر نیستم مطابق نظر شما ، حکومت را اداره کنم.
💠ألا واِنَ إعْطاءَ المالِ فی غیرِحقِهِ تَبذیرٌ وإسرافٌ بدانید و آگاه باشید که مصرف کردن مال [إعطا] درغیر خود تبذیر واسراف است . تبذیر و اسراف در بسیاری از موارد به معنی زیاده روی به کار می رود و اکثر شارحان نهج البلاغه به همین معنی گرفته اند اما با دقت میتوان فهمید که این دو لفظ در معنا از هم جدا هستند. تبذیر از بذر به معنای پاشیدن بذر در شوره زار و سنگلاخ است. در چنین زمینی، بذر جواب نمی دهد زیرا چنین بستر و زمینی استعداد پرورش بذر ندارد. تبذیر تلف کردن مال است. طبق فرموده قران: « اِنَّ المُبَذّرینَ کانُوا اِخوانَ الشَّیاطِین» بی حساب و کتاب خرج کردن برادری شیطان است نه برادری سببی بلکه برادری مسلکی ست یعنی روش و مرام با شیطان یکی باشد. اسراف آنست که نعمت را در مسیر خرج میشود ولی بیش از حد. اما تبذیر خرج مال در غیر مسیر آنست.
به عنوان مثال هنگام دعوت مهمان بعنوان صله رحم که کاری پسندیده است ؛ غذایی بیش از حد نیاز و با چند نوع از تعداد مهمانها بیشتر تهیه شود وهمه غذا مصرف شود ؛ اسراف است اما اگر به قدری زیاد غذا تهیه شود که خورده نشده و بیرون ریخته شود میشود تبذیر. به هر جهت هر دو کار اسراف و تبذیر باطل و کار اشتباهی است.
می فرماید اینکه بگویید با پول دادن به اشراف به نتیجه دلخواه میرسیم سخت در اشتباهید.. اشرافی که با ظلم مالی را به دست آورده اند چنین نیست که با دادن پول بیشتری به انان بتوان حکومت را نگه داشت و پا به رکاب باشند .هرچه بیشتر به چنین افرادی پول دهیم طماع تر و گردن کلفت تر می شوند و در بزنگاهها طلبکار می شوند.
اکنون مجموعه های مانند آپارات و دیجی کالا که کارهای نوبنیان بودند و توسط مردم حمایت می شوند به غول هایی تبدیل شده اند که در فتنه ها دخیل هستند و در فتنه۹۸ رسماً چاقو واشیاء ضرب و جرح میفروختند .احسان به اینها باعث درندگی بیشترشان می شود. اشتباه نکنید ، اگر پول را در جایی که نباید ، اما خرج شود. نه تنها صلاح و فلاح به دست نمی آید بلکه بیشتر خود را زیر دین می برید.
💠وهو یَرفعُ صاحِبَه فِی الدنیا ویَضَعُهُ فی الآخرة بخشیدن مال در غیر مسیر صاحب آن را در دنیا بالا میبرد اما در آخرت پست خواهد کرد. اگر امروز اسراف کنیم و به عده ای پول بیشتری بدهیم شاید چند روزی در دنیا حکومت طولانی تر شود ولی صرف مال به ناحق در آخرت (و چه بسا در دنیا هم) مارا به زمین میزند و اثر خاص خود را دارد و باعث تضییع در آخرت می شود.
💠ویُکرِمُه فِی الناسِ و یُهیِنُهُ عندَالله و مردم به او اکرام میکنند ولی در چشم خدا خوار شده و به او اهانت می شود. باید نگاه انسان به خدا باشد نه به چند نفر اراذل و اوباش که با پول انسان به دنبال او آمده وبرای او کف بزنند وازاو تعریف کنند.
✅هنر ؛ تجلیل خدا از انسان است نه این که خدا به او اهانت کند.
💠ولم یَضَضعِ إمرُؤٌ مالَهُ فِی غیرِحَقِه و عندَ غیرِ أهلِهِ إلا حَرَمَهُ اللهُ شُکرَهُم وکانَ لِغیرِهِ وُدُّهُم هیچ کس نیست که مال را به ناحق خرج کند یا برای افرادی که اهلیت ندارند مصرف کند مگر آنکه خداوند او را از شکر وسپاس آنها محروم کند .خداوند کاری میکند که همانها دشمن انسان میشوند. این کلام حضرت از جملات ناب است. کسانی که بر سر سفره ی انسان میخورند اما به دیگران اظهار محبت میکنند. تعبیر عجیبی ست که بارها به چشم خود دیده ایم کسی که پول خودرا برای گروهی خرج می کند، که آنها را دور خود جمع کند وطرفدار باشند ؛ این پول تا یک زمانی باعث جذب می شود ولی سپس مایه درد سر او میشود. و همین به اصطلاح طرفداران به او پشت کرده و به دیگران ارادت میورزند. وقتی او را لعن هم خواهند کرد. این سنت لا یتغیر الهی ست .
در کافی آمده حضرت می فرماید اگر دیدید پول خرج کردی و کسی از اطراف تو کنار نرفت خیلی خوشحال نشو همه تملق و دروغ است. سنت و روش همیشگی خداوند است که اگر کسی مال را در غیر محل و برای غیر اهل خرج کند ازاو متغیر شوند هرچند در ظاهر ارادت داشته باشند ولی به دروغ و تملق و چاپلوسی است اما در دل ازاو متنفرند. شما انتظار دارید من حکومت را چنین اداره کنم. کسی که از بیت المال بیشتر می گیرد بغض او نسبت به من علی بیشتر است و سر سفره معاویه می نشیند. ازاین قانون خدا نباید غافل شد .
💠فإن زَلَّت بهِ النَّعلُ یوماً فَاحْتاجَ إلیٰ مَعُونَتِهِم فَشَرُ خَدینٕ والأمُ خَلیلٕ اگر روزی نعل بلغزد (زمین بخورد )وبه کمک همان افراد طرفدار محتاج شود ؛ آنها بدترین رفیق و پست ترین دوست خواهندبود. اگر روزی ورشکست شده و تمکن خود را ازدست بدهد کسانی که مال را خورده و دست پرورده او بودند دشمن او می شوند زیرا این خرج مال برای غیر خدا بوده است.
تعبیر حضرت از لغزش نعلین گویا این است که تمام هستی این فرد همین کفش ست . کسی که تمام شخصیت او به ظاهر وبه مارک لباس وسایل است ، وازمکارم اخلاقی چیزی ندارد ؛ همین پول ( نعل) اورا زمین میزندو کسانی که ازمال خود خورانده ،حق رفاقت رابجا نمی آورند و کمک نمی کنند.
حال شما ای شیعیان بمن عتاب وسرزنش میکنید که چرا چنین نمی کنم ؟من همه را میدانم و مثل روز نتیجه اش روشن است و اگر شما هم بفهمید رفتار و عملکردتان مثل من می شود.
در کتاب کافی جمله ی دیگری آمده است: « فمن کان منکم له مال فلیصل به القرابة ولیحسن منه الضیاف » حضرت می فرماید: بوسیله مال خود با اقوام صله رحم کرده و مشکل آنها را حل کنید و مهمانی شایسته و حسن بدهید یعنی اشراف و فقرا با هم سر سفره شما باشند.در نامهای به عثمان بن حنیف فرمود: این چه مهمانی بود که رفته بودی که فقط اشراف بودند. این مهمانی نیست بلکه مایه غضب خداست. مهمانی خوب به غذای رنگین ومهمانهای ثروتمند نیست ، مهمانی خوبست که همه اقوام از غنی و فقیر جوان و پیر در آن حاضر شوند. سعادت در گرو این ست که مال در راه صلاح زندگی خود و دیگران خرج شود .
خیال نکنید به چند قلدر بیشتر بدهید همه چیز درست میشود. امروزه هم چنین است هرچه به گردن کشان بیشتر پروبال بدهیم بیشتر خود را ذلیل کرده ایم. به قول صائب شیرین زبان : «اشک کباب موجب طغیان آتش است » هرچه به اشراف بهره وامکانات بیشتری برسد طمع کارتر میشوند و در مقابل حکومت می ایستند چون برایشان حد کفافی وجود ندارد و هرچه بزرگتر می شوند خطر شان برای دیگران و حکومت بیشتر میشود.
بهترین راه برای مقابله با اشراف و گردن کشی صاحبان مناصب؛ برخورد با شدت است و اینکه ذره ای بیش از حق به آنها ندهیم و ذره ای در قانون نسبت به آنها تساهل و تسامح نکنیم . البته نسبت به مردم عادی باید با تساهل و مدارا رفتارکرد اما گردن کشان سیری نداشته و حکومت را بخطر می اندازند.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۶/۲۸ - ۲۲ صفر
💢 خطبه ۱۲۶ 💢
این خطبه بیانگر طرز تفکر عده ای از دوستداران وشیعیان امیرالمومنین ست که مخالف سیره وبینش ایشان بودند.
جای غصه دارد که اینان عمری باحضرت بوده اند ولی حقیقت وجهان بینی وطرزتفکر حضرت برایشان روشن نیست .
مبادا که ماهم نسبت به امام عصرمان چنین باشیم ومعتقدباشیم که فهم وتشخیص ما بهتر از امام مان ست .
عده ای امیرمومنان را موردعتاب قرار میدهند که چرا بیت المال را میان مردم بالسویه تقسیم می کند وچرا مانند خلیفه اول ودوم به عده ای بیشتر و چرب تر نمیدهد؟
مخصوصا دراوایل حکومت مولاعلی که هنوز پایه های حکومت مستحکم نشده و دشمنانی درصدد بزمین زدن این حکومت بودند، این عده به تساوی درتقسیم بیت المال معترض بودند.
بنظر انان حضرت با دادن سهم بیشتربه اشراف ؛ آنها را در کنارخودنگه میداشت وافرادی مانند طلحه وزبیر وعایشه را ناراحت نمیکردد تابااو دشمنی نکنند.
این خطبه بسیار مهم درتببین جهان بینی حضرت میباشد.
جناب کلینی در کتاب کافی ج ۷ جملاتی را بیان میکند:
عدهای از شیعیان نزد امیر المومنین آمدندوگفتند:
اینان مدافع علی وزهرا بودند نمازشان مطابق نمازعلی بود وبرای بحکومت رسیدن امام زحمت کشیده بودند .
اموال دراینجا میتواند دومعنا داشته باشد یا بیت المال را به اشراف بدهد ویا اینکه از سهم وازحق خود گذشته اند تاحضرت آنها را به اشراف و رؤسا بدهد .
بعدکه حکومت مستقر ومستحکم شد ؛ بحکم الله بیت المال را بطور تساوی تقسیم کند .الان مصلحت درنگهداری اشراف و ذی نفوذان دراطراف خود حکومت حضرت میباشد.
درزمان پیامبر تقسیم بیت المال توسط ایشان وبحکم الهی بطور مساوی بود وخلیفه اول جرأت نکرد از این رویه تخطی کند اما خلیفه دوم وخلیفه سوم درتقسیم بیت المال رعایت مساوات را نمیکردند.خاصه عثمان که بی عدالتی را به اوج رسانده بود وعده ای ازقریش وعربها بیشتر ازعجم ها سهم میگرفتند.
درزمان عثمان بیت المال به عده ی خاصی ازخاندانش اختصاص یافته بود حتی اشراف هم به آن معنا نمیخوردند.
حضرت امیر این فرهنگ را بهم زد وفرمود که خلیفه دوم وسوم اشتباه کردند و حکم اسلام و پیامبر مشخص است وباید طبق آن بیت المال بالسویه تقسیم شود .اشراف ؛ قریش؛ عرب ؛عجم ؛ حر وبنده ؛ رئیس قبیله ؛ فرماندارو فرمانده هرکدام یک سهم مساوی میبرند.سهم من علی باسهم پیرزنی در جایی دورافتاده یکی ست .فرقی میان ما نیست .
💠أتامُرونی اَن اَطلُبَ النصر بالجَور فیمَن وُلّیٖتُ علیه
آیا مرا امر میکنید که پیروزی را با ظلم به افراد ، که برانان حاکم هستم وولایت دارم طلب کنم ؟
هیچگاه نصرت با ظلم بدست نمی آید ، آیا مرا امرمیکنید که حکومت را مستقر کنم درحالی که برافراد تحت ولایت وحکومتم ظلم کنم!!!
اصلا ممکن نیست پایه های حکومت باظلم مستحکم شود. این کاریک مصداق، درحکومت هست ومصادیق دیگری هم دارد مثلا خانه ای آباد شود باحق الناس ویا فرزندی با نان وحق یتیم. تربیت شود این تربیت پدر ، اشتباه است.
✅نصرت وپیروزی درگرو عدالت ست نه درگرو ظلم وستم.
اگر ظلم بوجود بیاید باید فاتحه پیروزی راخواند.شاید پیروزی ظاهری و زودگذری حاصل شودولی ما آنرا نصرت نمیدانیم پیروزی حقیقی ، استقرار عدالت ست.
💠والله لا اَطُورُ به ما سَمَرَ سَمیرٌ وما أمَّ نجمٌ فی السماء نَجما
بخداسوگند من چنین کاری نمیکنم مادامی که روزگار [سمَّر]باقی ست .و تا وقتی ستارگان پشت هم [اَمّ] می آیند وغروب میکنند.
( یک ضرب المثل است تا وقتی جهان ، جهان است )
حضرت سه مطلب را عرض میکند. اول قسم میخورد ؛ دوم میفرماید نه تنها انجام نمیدهم بلکه نزدیک این کارهم نمیشوم [ما اَطُور] که با ظلم به رعیت ؛ اشراف را بیشتر بهره بدهم . سوم این که تاوقتی شب وروز و ستارگان در رفت وآمد هستند چنین کاری نمی کنم.
این مکتب علی ست که حاضرنیست بخاطر پیروزی ؛ به کسی ظلم کند.همان اصل معروف که هدف ؛ وسیله را توجیه نمیکند.
ظلم مساوی ست باسقوط حکومت.
هدف از حکومت اجرای عدالت ست.درجایی حضرت فرموده ارزش حکومت در نزد من کمتر است از آب بینی بز.. مگر اینکه حق مظلومی رابگیرم وظالمی را برجا بنشانم .
نه تنها درحکومت بلکه درزندگی شخصی هم آنچه مهم است؛ حق وعدل ست
سنت الهی چنین است که هرکس باپول دیگران بالا رود ؛ بزمین بخورد.
نردبام دنیا ما و منی ست
عاقبت این نردبام افتادنی ست
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
شاید چندین سال یا چندنسل طول بکشد اما بالاخره حق پس گرفته میشود و ظالم زمین میخورد وبه مرتبه پایین تر ازقبل سقوط میکند .
💠و لوکان المالُ لیٖ لَسَوَیتُ بینَهم فکیفَ وانمَاالمالُ مالُ الله
اگر این مال ؛ متعلق بخودم بود آنرا بالسویه تقسیم نمی کردم درحالیکه این مال ازآن خداوندست . بیت المالی که حق خدا ست وقانون ان ازطرف خدا نوشته شده است
خطاب حضرت به مشرکین و کفارنیست حرف حضرت با گروهی از شیعیان است ( رهط من الشیعة)
✅آنچه مهم است شناخت مکتب و سیره علی ست ، محبتهای ظاهری به اهل بیت، که اصل نیست . روش حضرت درست نقطه مقابل معاویه ست که پول رابرای جذب نیرو وافراد صرف میکرد.
اومیگفت بیت المال اگر دستم بیفتد ( که بعدهاهم افتاد) وسیله ای برای استقرار حکومتم قرارخواهم داد.
او قسمتی ازبیت المال ومالیاتی که مردم شام میدادند را صرف خرید یاران امیر مومنان میکرد .عده ای به قیمت گزاف از حضرت دل کنده وبه معاویه پیوستند .
او میگفت وقتی یاران علی از او دورشوند حکومت شکست خورده وبه دست من میرسد.
معاویه درظاهر زیرک تربود. چنانچه به حضرت گفتند اما فرمود به خدا قسم معاویه از من زیرک ترنیست ولی من متقی هست و طب قانون خدا عمل می کنم . معاویه هر طور که می خواهد بیت المال را خرج می کند ولی من آنگونه که خدا میگوید خرج میکنم .
در عمل تفاوت بسیار است.
طلحه وزبیر برای اصلاح و حمایت از علی ادعا می کردند که رنج و زحمت فراوانی کشیده اند و حالا که حکومت از آن علی شده باید به ما مقام و منصبی بدهد حضرت فرمود به چه حسابی چنین کنم ؟ اگر زحمت کشیدید نزد خدا محفوظ است و بنا نیست که به شما چیزی اضافه بدهم وقتی دیدند که چنین نشد جنگ جمل را به راه انداختند.
فرمود شما آزاد هستید ولی من حاضر نیستم مطابق نظر شما ، حکومت را اداره کنم.
💠ألا واِنَ إعْطاءَ المالِ فی غیرِحقِهِ تَبذیرٌ وإسرافٌ
بدانید و آگاه باشید که مصرف کردن مال [إعطا] درغیر خود تبذیر واسراف است .
تبذیر و اسراف در بسیاری از موارد به معنی زیاده روی به کار می رود و اکثر شارحان نهج البلاغه به همین معنی گرفته اند اما با دقت میتوان فهمید که این دو لفظ در معنا از هم جدا هستند. تبذیر از بذر به معنای پاشیدن بذر در شوره زار و سنگلاخ است. در چنین زمینی، بذر جواب نمی دهد زیرا چنین بستر و زمینی استعداد پرورش بذر ندارد.
تبذیر تلف کردن مال است.
طبق فرموده قران:
« اِنَّ المُبَذّرینَ کانُوا اِخوانَ الشَّیاطِین»
بی حساب و کتاب خرج کردن برادری شیطان است نه برادری سببی بلکه برادری مسلکی ست یعنی روش و مرام با شیطان یکی باشد.
اسراف آنست که نعمت را در مسیر خرج میشود ولی بیش از حد. اما تبذیر خرج مال در غیر مسیر آنست.
به عنوان مثال هنگام دعوت مهمان بعنوان صله رحم که کاری پسندیده است ؛ غذایی بیش از حد نیاز و با چند نوع از تعداد مهمانها بیشتر تهیه شود وهمه غذا مصرف شود ؛ اسراف است اما اگر به قدری زیاد غذا تهیه شود که خورده نشده و بیرون ریخته شود میشود تبذیر.
به هر جهت هر دو کار اسراف و تبذیر باطل و کار اشتباهی است.
می فرماید اینکه بگویید با پول دادن به اشراف به نتیجه دلخواه میرسیم سخت در اشتباهید.. اشرافی که با ظلم مالی را به دست آورده اند چنین نیست که با دادن پول بیشتری به انان بتوان حکومت را نگه داشت و پا به رکاب باشند .هرچه بیشتر به چنین افرادی پول دهیم طماع تر و گردن کلفت تر می شوند و در بزنگاهها طلبکار می شوند.
اکنون مجموعه های مانند آپارات و دیجی کالا که کارهای نوبنیان بودند و توسط مردم حمایت می شوند به غول هایی تبدیل شده اند که در فتنه ها دخیل هستند و در فتنه۹۸ رسماً چاقو واشیاء ضرب و جرح میفروختند .احسان به اینها باعث درندگی بیشترشان می شود.
اشتباه نکنید ، اگر پول را در جایی که نباید ، اما خرج شود. نه تنها صلاح و فلاح به دست نمی آید بلکه بیشتر خود را زیر دین می برید.
💠وهو یَرفعُ صاحِبَه فِی الدنیا ویَضَعُهُ فی الآخرة
بخشیدن مال در غیر مسیر صاحب آن را در دنیا بالا میبرد اما در آخرت پست خواهد کرد.
اگر امروز اسراف کنیم و به عده ای پول بیشتری بدهیم شاید چند روزی در دنیا حکومت طولانی تر شود ولی صرف مال به ناحق در آخرت (و چه بسا در دنیا هم) مارا به زمین میزند و اثر خاص خود را دارد و باعث تضییع در آخرت می شود.
💠ویُکرِمُه فِی الناسِ و یُهیِنُهُ عندَالله
و مردم به او اکرام میکنند ولی در چشم خدا خوار شده و به او اهانت می شود.
باید نگاه انسان به خدا باشد نه به چند نفر اراذل و اوباش که با پول انسان به دنبال او آمده وبرای او کف بزنند وازاو تعریف کنند.
✅هنر ؛ تجلیل خدا از انسان است نه این که خدا به او اهانت کند.
💠ولم یَضَضعِ إمرُؤٌ مالَهُ فِی غیرِحَقِه و عندَ غیرِ أهلِهِ إلا حَرَمَهُ اللهُ شُکرَهُم وکانَ لِغیرِهِ وُدُّهُم
هیچ کس نیست که مال را به ناحق خرج کند یا برای افرادی که اهلیت ندارند مصرف کند مگر آنکه خداوند او را از شکر وسپاس آنها محروم کند .خداوند کاری میکند که همانها دشمن انسان میشوند.
این کلام حضرت از جملات ناب است.
کسانی که بر سر سفره ی انسان میخورند اما به دیگران اظهار محبت میکنند.
تعبیر عجیبی ست که بارها به چشم خود دیده ایم کسی که پول خودرا برای گروهی خرج می کند، که آنها را دور خود جمع کند وطرفدار باشند ؛ این پول تا یک زمانی باعث جذب می شود ولی سپس مایه درد سر او میشود. و همین به اصطلاح طرفداران به او پشت کرده و به دیگران ارادت میورزند. وقتی او را لعن هم خواهند کرد. این سنت لا یتغیر الهی ست .
در کافی آمده حضرت می فرماید اگر دیدید پول خرج کردی و کسی از اطراف تو کنار نرفت خیلی خوشحال نشو همه تملق و دروغ است.
سنت و روش همیشگی خداوند است که اگر کسی مال را در غیر محل و برای غیر اهل خرج کند ازاو متغیر شوند هرچند در ظاهر ارادت داشته باشند ولی به دروغ و تملق و چاپلوسی است اما در دل ازاو متنفرند.
شما انتظار دارید من حکومت را چنین اداره کنم. کسی که از بیت المال بیشتر می گیرد بغض او نسبت به من علی بیشتر است و سر سفره معاویه می نشیند.
ازاین قانون خدا نباید غافل شد .
💠فإن زَلَّت بهِ النَّعلُ یوماً فَاحْتاجَ إلیٰ مَعُونَتِهِم فَشَرُ خَدینٕ والأمُ خَلیلٕ
اگر روزی نعل بلغزد (زمین بخورد )وبه کمک همان افراد طرفدار محتاج شود ؛ آنها بدترین رفیق و پست ترین دوست خواهندبود.
اگر روزی ورشکست شده و تمکن خود را ازدست بدهد کسانی که مال را خورده و دست پرورده او بودند دشمن او می شوند زیرا این خرج مال برای غیر خدا بوده است.
تعبیر حضرت از لغزش نعلین گویا این است که تمام هستی این فرد همین کفش ست .
کسی که تمام شخصیت او به ظاهر وبه مارک لباس وسایل است ، وازمکارم اخلاقی چیزی ندارد ؛ همین پول ( نعل) اورا زمین میزندو کسانی که ازمال خود خورانده ،حق رفاقت رابجا نمی آورند و کمک نمی کنند.
حال شما ای شیعیان بمن عتاب وسرزنش میکنید که چرا چنین نمی کنم ؟من همه را میدانم و مثل روز نتیجه اش روشن است و اگر شما هم بفهمید رفتار و عملکردتان مثل من می شود.
در کتاب کافی جمله ی دیگری آمده است:
« فمن کان منکم له مال فلیصل به القرابة ولیحسن منه الضیاف »
حضرت می فرماید: بوسیله مال خود با اقوام صله رحم کرده و مشکل آنها را حل کنید و مهمانی شایسته و حسن بدهید یعنی اشراف و فقرا با هم سر سفره شما باشند.در نامهای به عثمان بن حنیف فرمود: این چه مهمانی بود که رفته بودی که فقط اشراف بودند. این مهمانی نیست بلکه مایه غضب خداست. مهمانی خوب به غذای رنگین ومهمانهای ثروتمند نیست ، مهمانی خوبست که همه اقوام از غنی و فقیر جوان و پیر در آن حاضر شوند.
سعادت در گرو این ست که مال در راه صلاح زندگی خود و دیگران خرج شود .
خیال نکنید به چند قلدر بیشتر بدهید همه چیز درست میشود. امروزه هم چنین است هرچه به گردن کشان بیشتر پروبال بدهیم بیشتر خود را ذلیل کرده ایم.
به قول صائب شیرین زبان :
«اشک کباب موجب طغیان آتش است »
هرچه به اشراف بهره وامکانات بیشتری برسد طمع کارتر میشوند و در مقابل حکومت می ایستند چون برایشان حد کفافی وجود ندارد و هرچه بزرگتر می شوند خطر شان برای دیگران و حکومت بیشتر میشود.
بهترین راه برای مقابله با اشراف و گردن کشی صاحبان مناصب؛ برخورد با شدت است و اینکه ذره ای بیش از حق به آنها ندهیم و ذره ای در قانون نسبت به آنها تساهل و تسامح نکنیم .
البته نسبت به مردم عادی باید با تساهل و مدارا رفتارکرد اما گردن کشان سیری نداشته و حکومت را بخطر می اندازند.
غفراللهُ لی ولکم
الحمدلله رب العالمین