بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۵/۲۹ - ۲۱ محرم
💢 بخش اول خطبه ١٠٨ 💢
این خطبه از چند بخش تشکیل شده که یکی از آنها ملاحم است ، حضرت در این خطبه توحید ، نبوت واخلاق را بطور تفصیل بیان می کنند :
🔷الحمدلله المُتَجَلی لِخَلقِه بِخلقِه
حمد وسپاس مختص خدایی است که تجلی پیدا کرده است برای خلق خود[لخلقه] به سبب مجموعه خلایق هستی[بخلقه]
یکی از نامهای خدا ظاهر است خدا جسم نیست که جسم او ظاهر باشد ظهور خدا در ظهور آثار اوست ظهور خدا در مخلوقات اوست خدا تجلی دارد در انسانها..
برای انسان ذی فهم وشعور بسبب مخلوقاتش تجلی پیدا کرده است
🔷والظاهرُ لقلوبِهِم بحَُجَتِه
برهان نظم است یعنی عالم نظم دارد وهر نظمی ناظمی ، عالم هم ناظمی دارد.
علامه جعفری می گوید اگر کسی برهان نظم را نپذیرد قانونمندی عالم را زیر پا گذاشته.
برهان نظم یعنی عالم قانون و نظم دارد اگر عالم نظم نداشته باشد حاصل از کشت گندم، یک بار گندم برداشت میشود سال بعد گنجشک ، دوسال بعد دوچرخه هربار یک چیز تحویل میدهد اگر تصادف وتصادم باشد.
اما اگر شرایط رعاییت و نظم حاکم شد گندم از گندم بروید جو زجو ، وقتی از گندم ،گندم برداشت شد یعنی عالم قانون دارد وبرهان نظم جاری است هر نظمی هم ناظمی دارد .
هرکسی برهان نظم را نپذیرد وجود قانون در عالم را زیر پا گذاشته خورشید روزی بر ما آفتاب ، گرما، روشنایی می تابد وروز بعد شهاب سنگ به سمت ما پرتاب میکند که قابل تصور نیست .
خدا ظاهر وآشکار است بر قلوب مخلوقات بسبب حجت وبراهین.
قلب در قرآن وروایات دو معنا دارد :
١-خود قلب، روح وفطرت ٢- عقل
در این جمله هر دوتعبیر قابل برداشت است.
١- خدا ظاهراست برعقل های مردم. اشاره به برهان نظم دارد. اگر قلب را به معنای عقل بگیریم یعنی خدا در این دنیا چنان استدلالهای قوی دارد که هر جا بنگرید وجود خدا را می بینید، برهان امکان وحدوث است.
٢- خدا ظاهر است بر فطرت مردم. اشاره به برهان فطرت میکند.اگر قلب را به معنای عقل بگیریم، یعنی عالم پراز استدلالهای قطعی برای اثبات خداست .
برهان فطرت عمیق ترین برهان خدا شناسی است بین تمام استدلالهای قلبی برای اثبات خدا برهان فطرت از همه دل نشین تر است با جان لمس می شود. خدا را درون خود می یابید.
🔷خلق الخلق من غیر رویة
حمد مخصوص خدایی است که عالم را خلق کرد ولی خلق بدون تفکر وتامل [رویة]
انسانها هر چه دانشمند تر و اهل تفکر باشند. یک ارزش است ،اما برای خدا اندیشه وفکر ، نقص وضعف است علت هم این است .
🔷 اذ کانتِِ الرَّوِیّاتُ لا تَلیِقُ اِلّا بِذویِ الضَّمائِر
فکر واندیشه ، پله به پله جلو رفتن ، نقشه کشیدن مختص کسانی است که ضمائر دارند.
(ضمائر از مضمار لاغر و ظریف شدن اسب برای مسابقه گویند) بذوی الضمائر قوای مدرکه حس ظریف ، باریک ودقیق هستند حضرت فرمود تفکر برای انسان است انسانی که بویایی وچشایی متفاوت دارد ، خطای دید دارد ، ولی برای خدا فکر معنا ندارد فکر یعنی مرحله ای جلو رفتن ،از مجهول به معلوم رسیدن ولی خدا اینگونه نیست با فکر کردن علم بدست نمی آورد علم خدا ذاتی است وهمه چیز را از ازل می دانسته.
اداره وعلم جهان از ازل تا ابد یکی است وبه مرور اضافه نمی شودعلم خداوند قبل وبعد از خلق عالم یکی است.
🔷ولیس بِذیِ ضمیرٕ فی نَفسِه
از این قوای مدرکه که انسان دارد خداوند ندارد که بخواهد فکر کند وتحلیل واشتباه کند .
🔷خَرَقَ عِلمُهُ باطِنَ غَیبِ السُتُراتِ
علم خدا اعماق پرده های غَیبِ. رادریده [خرق] است . آنچه برای شما غیب است می داند عمق هر چیز را که فکر به ان نمی رسد، آنچه را هم که تفکر نمی کنید می داند.
✳️ علم الهی علاوه بر شناخت ومعرفت ،چه تاثیری دارد؟ توجه به اینکه خدا می بیند، توجه به علم در تربیت وتادیب ما موثر است فرموده اند در تنهایی از گناه بپرهیزید چون خدا می داند پس تاثیر علم الهی بر اخلاق موثر است
🔷واَحاطَ بغُموضِ عقائِدِ السَّریِرات
علم خدا به گره ها و علقه های پیچیده [غموض] در باطن انسان احاطه دارد.
عقائد و عقیده، آنچه که با پوست وگوشت ما گره خورده، به ولایت امیرالمومنین عقیده داریم یعنی با پوست وگوشت ما گره خورده و فسخ شدنی نیست .
گاهی انسان علقه هایی دارد که خود نسبت به آن جاهل است مثل حب ریاست جنبه منفی ان، و جنبه مثبت ان، حب سیر وسلوک ،
گاهی در درون انسان حب دنیا گره خورده این حب ها برای دین نیست خدا همه را می داند .
✅ نکته جمله اول «الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه» همه عالم تجلی وجود خداست به هر طرف بنگرید تجلی خداست انسان ، حیوان ، کوه ، درون انسان همه تجلی خداست.،
اما گاهی درون انسان ضد خداست با دیدن بعضی یاد خدا می افتید وآینه خدا نما هستند با دیدن بعضی خدا را فراموش می کنید.
این دو تجلی اول ودوم با هم متفاوت است باید به جایی برسیم که تجلی وآینه خدا شویم.
✳️ حضرت فرمود :«النظرَالیَ البَخیل یُقسِی القَلب» نگاه کردن به فرد بخیل قلب را سنگ و خدا را فراموش می کنید.
انسان بخیل آینه کدری دارد که قلب را نابود میکند در روایت دیگر از پیامبر به حضرت علی (ع) آمده چند چیز قلب را می میراند.
١- موسیقی حرام
٢- دنباله روی حاکمان ظلم و طاغوت ،
انسانی که خدا رانشان نمی دهد، به جسم او نگاه شود خدا را می بینید ولی در روح وباطن خبری از خدا نیست. برعکس بعضی ، همه وجودشان تجلی خداست .
✳️ در روایتی آمده حواریون به عیسی بن مریم گفتند: با چه کسی نشست وبرخاست کنیم؟
فرمود: با کسی مراوده کنید که دیدنش شما را به یاد خدا می اندازد« المراة مراة المؤمن» باشد. ادب ،سخن ، باطن وحقیقت وجود او شمارا به یاد خدا اندازد.
علی « ممسوس فی ذات الله » تجلی اعظم خدا در وجود اوست. علی مع الحق والحق مع العلی حق وعلی جدا شدنی نیستند.
✳️ پیامبر فرمود « یا فاطمه اِنَ اللهَ یَغضِبُ لِغضَبِک ویَرضیٰ لِرِضاک » فاطمه مظهر حب وبغض خداست باید در این مسیر باشیم .
کسی که حسین را زیارت کند گویی خدا را در عرش زیارت کرده تجلی خدادر ابا عبدالله است . تجلی با تجلی متفاوت است کوه ودشت خدا را نشان میدهد ولی انسان باید به جایی برسدکه اندیشه و گفتار ونوع سخن گفتن او مردم را به یاد خدا اندازد
بخش دوم : در باب نبوت
ومنها فی ذکر النبی صلی الله علیه وآله
🔷اِختارَهُ مِن شَجَرةِ الاَنبیاء
خدا پیامبر خاتم راانتخاب کرد ازدرختی که درخت نبوت بود ، پیامبر از دودمان انبیاء گذشته بود .
درخت ، ریشه ، سایه ، میوه واکسیژن دارد وجود انبیاء درخت پر خیر وبرکت است انبیاء ریشه دار هستند وریشه در اصالت های انسانی دارند . منشا خیرات وبرکات هستند .
صنعت به ما آموختند ، نوشتن را حضرت ادریس به آدم آموخت انبیاء خدمات فراوانی به جامعه انسانی دادند کشاورزی ثمره نبوت است .
🔷ومِشکاةُ الضِّیاءِ
پیامبر از چراغدان نور بود یعنی پیامبر هم نور بود وهم مشکاة (شیشه محافظ دور چراغ) وهم حلقه دور نور بود که این نور هرگز خاموش نشود انبیاء از توحید دم زدند ووجود أنبیاء مدافع توحید ونبوت بود
🔷وذَؤابَةِ العُلِیاء
پیامبر از جایگاه بلند وبالایی بود .
🔷وسُرَّةِ البََطحَاءِ
بطحاء ( منطقه ای از مکه که قریش در آن ساکن بود ) قریش بهترین قبیله عرب در منطقه بطحاو پیامبر از ناف [سرة]بطحاء وبهترین قریش بود .
🔷ومصابیح الظُلمة
از دودمان انبیاء که چراغهایی در دل ظلمت بودند.
🔷ویَنابِیع الحِکمة
انبیاء چشمه های جوشان ظلمت هستند ، نور تاریکی ها وچشمه های معارف وحقایق هستند . انبیاء از بهترین خاندان انتخاب شده بودند . اعتقاد شیعه این است که انبیاء از بهترین وپاک ترین خاندانها وبدور از فسق وفجور هستند پیامبری که می خواهد دین را تبلیغ کند باید از بهترین خاندان ها باشد .
🔷طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِه
بین شارحان اختلاف است که آیا این جملات ادامه جملات قبل است یا بحث عوض شده دو قول است.
١-ادامه جملات قبل ودر وصف پیامبر است.
٢- در وصف امیرالمومنین است .
هردو درست است چون این دو باهم یکی هستند و ظاهرا در مورد پیامبر است .
🔷طبیبٌ دَوارٌ بِطِبِه
پیامبر طبیبی است دوار . طبیب مطب نشین نبود در کوچه ها می گشت ومرض درمان می کرد . طبیب روحانی ، طبیب باطن واخلاق است .عالمان دین ودنباله رو پیامبر باید در جامعه باشند ودنبال درد مردم باشند .
✅ نکته مهم ١- ما باید دنبال درد مردم باشیم
٢- علم پیامبر طب است وبا موعظه متفاوت است .
موعظه پند دادن وبرحذر داشتن ونهی کردن است. اما طبیب باید اول بتواند درد را تشخیص دهد وبعد درمان درد کند.
اخلاق نیازمند تشخیص است بر حذر داشتن موعظه است ( دروغ و غیبت نکن) ولی طبیب ریشه مرض رامی داند وراهکار میدهد واز دست رفته های روح را برمی گرداند .
🔷قد اَحکمَ مَراهِمَه
توصیه ها وداروهای[مراهم] پیامبر محکم بود وتا عمق جان را شفا می داد .
🔷واَحمیٰ مَواسِمَه
احمی( گداخته شدن) مواسم ( در زمانهای قبل جراحتهای عفونت دار را می سوزاندند) پیامبر دارو می داد ودرمان می کرد اما گاهی دردها درمان شدنی نبود، اخلاق درمان نشدنی را می سوزانند بعضی افراد جامعه را به فساد می کشانند پیامبر داروی شفا بخشی میداد وجایی که راهی نداشت هدایت پذیر نبودند( داغ می گذاشت ومی سوزاند) جنگ هم بپا میکرد.
🔷یَضَعُ مِن ذٰلکَ حَیثُ الحاجَةِ الَیهِ
جایی که لازم بود از آن آهن داغ استفاده می کرد.
محل استفاده از آهن داغ !!!
🔷مِن قلوبٕ عُمیٕ واذانٌ صُمّٕ واَلسِنَةٕ بُکمٕ
جایی که قلب کور وگوش کر وزبان لال است کسی که راههای ورود را بسته باید با سخت ترین وتلخ ترین دارو برخورد کرد .
امام سجاد(ع) در ابتدای ابو حمزه فرمودند :
« الهی لاتُوَدِبنی بعُقُوبتک »عقوبت برای تادیب ماست گاهی برای تربیت باید ممانعت شود .
وقتی کسی قلب وچشم وگوشش او تعطیل بود وحرف حق رانمی فهمید پیامبر با سخت ترین دارو با آن برخورد میکرد شاید بیدار شود .
🔷مُتَتَبِعُ بِدَوائِه مَواضِعَ الغفلةِ و مَواطنَ الحَیرَةِ
جایی که پیامبر از داروی تلخ استفاده می کرد
١- مواضع الغفلةجاهایی که مردم غرق در غفلت بودند ، ایرادهای خود را نمی دیدند.
٢- مواطن الحیرةجاهایی که حیرت وسرگردانی بود گناه انسان را به وادی حیرت وسرگردانی می کشاند دروغ گویی انسان را دچارسرگردانی وآشفتگی میکند .
تفاوت حیرت وغفلت : وقتی از وجود یک خطر بی خبر باشد این غفلت است ( از وجود مار در بیابان بی خبر بودن)
حیرت:در عین دانستن خطر قدرت تشخیص خطر ندارد ( میداند بیابان مار دارد ولی قدرت تشخیص اینکه مار ازکجا حمله میکند را ندارد )
عده ای عادت به بد اخلاقی دارند این غفلت است ولی گاهی طرف میخواهد خوب باشد تشخیص نمی دهد رشد در کجاست وظیفه راگم میکند در حیرت میداند باید کاری کرد ولی چه کار را نمی داند!!
طاعت وعبودیت انسان را به جایی می رساند که وظیفه را تشخیص می دهد
🔷 یَستَضِیئُوا باَضواءِ الحِکمة
مردم غافل هیچ گاه طلب نور حکمت نکردند . طالب بودن شرط است نیاز به محرک نیست منتظر بقیه نباید بود هروقت فرصت دست داد باید دنبال خیر وطالب خیر بود . انسانهایی که پیامبر با آنها برخورد می کند کسانی هستند که دنبال نور وحکمت نیستند
🔷ولم یَقدَحُوا بِزِنادِ العلومِ الثاقِبَة
هیچ گاه دلهای انان از علوم تابناک[ثاقبه] شعله ور نگشت [لم یقدحوا] علم توحید وکلام امیر روشنی بخش است . کلام امیر جان انسان را روشن میکند از مسجد ومحراب دور بودن دچار تاریکی می کند .
🔷فهُم فِی ذلِکَ کَالاَنعامِ السّائِمَه
این افراد کسانی هستند که در غفلت ، گمراهی وحیرت مانند حیوان بیابان گرد[سائمه] هستند برخی از حیوانات باید به آنها غذا بدهیم( مرغ) برخی بیابان چر هستند.
انسان که فهیم نباشد ودنبال علم نباشد مثل حیوان چرنده ای است که از همه چیز دور است فقط دنبال سیر کردن شکم وامورات دنیایی است از عقل وتدبر خبری نیست
🔷والصُخُورِ القاسِیَة
مانند صخره های محکم ونفوذناپذیر( قاسیه) می شود قلب وچشم وعبرت پذیری از او گرفته می شود وآنقدر در سراشیبی گناه است که هیچ چیز را نمی فهمد پیامبر معجزه آورد ، درخت از جای خود حرکت کرد ولی چون قلب ، سنگ شده هیچ چیز در آن اثر ندارد ونمی خواهد بفهمد .
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۵/۳۰ - ۲۲ محرم الحرام
💢 بخش دوم خطبه ۱۰۸ 💢
خلاصه ای از قبل:
وجود مقدس امیرالمومنین بعداز توحید و نبوّت آشکار است. یکی از وظایف پیغمبر طبابت است اگرکسی بازبان خوش نخواهد حقیقت را دریابد دچار بیماری سهمگین میشود و پیغمبر چه برای مداوای او و چه برای مداوای آسیبهای او برجامعه دست به معالجه سخت و سنگین میزند، البته عواملی که باعث نابینا و کرشدن و قفل شدن قلب انسان میشود غفلت و حیرت است.
🔷قد اِنجابَتِ السَّرائر
جاب:روشن شدن، آشکار شدن
بعد پیغمبر امیرالمومنین حکومت را به دست گرفتند آشکار و واضح شده است پشت پرده ها، پنهانی ها [سرائر]
اگر کسی چشم بصیرداشته باشد خوب میتواند راه را ببیند و خوب را از بد تشخیص دهد،
فرمود: وضوح حق در هر دورانی آشکار است. و حجّت بر همه تمام است.
تجلی حق گاهی در پیغمبر گاهی در امیرالمومنین و گاهی در سایر ائمه است.
🔷و وضَحَت مَهَجَةُ الحقِ لِخابِطِها
واضح و آشکار است راه [مهجه]حتی برای خابط، کسی که تِلو تِلو راه میرود، مسیر را اشتباه انتخاب کرده.
بااینکه در مسیر باطل حرکت کرده اید ولی راه برای شما کاملا واضح و آشکار بود. اگر نمیخواهید پیروی کنید حرفی دیگر است ولی نگویید که نمیدانستیم
🔷واَسفَرَالساعةُ عن وَجهِها
مخاطب اول حضرت کسانی هستند که پای منبر نشسته اند ولی برای امروز ماهم این جملات ملموس است.
فرمود: قیامت پرده از روی خود برداشته و نقاب کنار زده، [اسفَر] قیامت واضح و آشکار است. و علامت آن برای کسانی که میخواهند بفهمند آشکار است نه کسی که خودش را بخواب زده است.
شما دچار یک سری فتنه های سهمگین شده اید و می شوید ولی دراین مسیر باید تکلیف خودتان را بدانید و انجام دهید چون قیامت نزدیک است.و نتیجه خوب یا بد، عقاب یا ثواب اعمالتان را بزودی خواهید دید.
🔷و ظهرت العلامة لمتوسّمها
پیغمبر فرمود بعثت من آغاز قیامت است.یعتی ما مردم آخرالزمانیم، بعد حضرت با دو انگشت سبابه و اشاره که به هم چسبانده بود فرمودند بعثت من و قیامت خیلی به هم نزدیک است حواستان جمع باشد.
نشانه های قیامت و رستاخیز برای زیرکان [متوسم]و خاصان و کسانی که طالب حق هستند آشکار و نمایان و واضح است
🔷ما لیَ اَرایٰکم اَشباحَاً بلا اَرواحٕ
ای یاران علی، شما را چه شده؟
می بینم بعضی از شما جسم هستید[اشباح] اما جان و روح نداریدو برخی ازشماجان هستید جسم ندارید.
در جامعه یک عده اندیشمند، عاقل ،فهیم و متفکرند روح و حقیقت اسلام را دارند (در حالیکه باید در جامعه کار به دست کاردان باشد) ولی انها دستشان به جایی بند نیست و گوشه گیر هستند. وعده ای خام ،نادان، جاهل و توخالی هستند که مسئولیت پذیرفتند.
🔷واَرواحَاً بلا اَشباح
پیکرها و جسمهای بدون روح و روح های بدون پیکر وجسد
وقتی شما تخصص دارید متفکرید باید مسئولیت جامعه را به عهده بگیرید نه کسانی که جاهل و دنیا طلب و دنیاخواه و نادان هستند جای،شما بنشینند و بی فکر جلو بروند.
🔷و نُسّاکَاً بِلا صَلاح
شما را می بینم که عابدان[نُساکا] بدون صلاحیت هستید همه عبادتهایی که انحام میدهید نتوانسته شمارا به جایی از صلاحیت و تقوا برساند، پس این عبادت ذره ای هم ارزش ندارد چون نتوانسته بر روی شما تأثیر گذار باشد.
🔷و تُجارَاً بِلا اَرباحٕ
عبادت شما چه تجارتی است که سود ندارد؟ حضرت در حکمت ۱۳ فرمود: در دنیا بلد هستید گوش همدیگر را بریده و دروغ بگویید و.دنیای خود را آباد کنید ولی بلد نیستید آخرت خود را بسازید.
🔷و اَیقاظَاً نُوَّما
شما افرادی بیدار [ایقاظ] هستید ولی در حال چُرت زدن و خواب. شما در خواب غفلت و شهوت هستید. فرمانپذیری و روح شما در خواب است
🔷وشُهوداً غُیَّبا
شاهدان و حاضرانی که غایب هستید. جسم حاضر است ولی روح و دل غایب است.
🔷و ناظِرَةً عَمیاء ،و سامِعَةً صَمّاءَ
می بینید ولی کور هستید.
می شنوید ولی کر هستید، هرچیز باطل را دیده و می شنوید جز حرف حق و حقیقت را.
🔷و ناطِقَةً بَکماءَ
حرف میزنید ولی لال هستید، از هر دری سخن میگویید جز حرف حق و حقیقت را.
شما یارانی هستید که دور من هستید ولی از باطن صحابی علی چیزی ندارید. هر جایی سخن از حقایق باشد نخواهید که بشنوید نباید اینطور باشد ، باید در هرحالی حق گفت و در هرحالی منتظر شنیدن حقایق بود
فرمود: شما را چه شده؟ چرا به این روز دچار شدید؟ در دنیا و مکتب مادی گراها حیات هرکس به خوردن و نفس کشیدن است ولی در مکتب قرآن و وحی حیات و زنده بودن یعنی اثر گذار بودن است طرف چندین سال است از دنیا رفته ولی هنوز زنده است مثل شیخ طوسی، کسی که میتواند خلق کند، روزی دهد، میتواند تاثیرگذار باشد او نمرده ، اوزنده است.
دنیا طلبان مرده اند.
خطبه ۸۸ : عده ای هستند که حق را نمی بینند پیروی نمی کنند. میت الاحباء هستند.
بخش سوم خطبه : پیشگویی های حضرت
🔷 راَیَةُ ضَلالَةٕ قد قامَت علیٰ قطبِها وتَفَرَقَت بشُعَبِها
پرچم گمراهی را می بینم، که این پرچم برحول محور رییس[قطبها] پابرجا میشود.
افراد این فتنه پراکنده میشوند و همه جا تحت سیطره انها قرار میگیرد و طرفداران آنها[شعبِها] درهمه جا پخش میشوند.
🔷تَکیلُکم بِصاعِها
اگر فرد نابکار فتنه در راس کار قرار بگیرد شما را با کیل خود اندازه گیری [صاع]میکند و با معیار خود می سنجد نه با معیار دین که بگوید هرکسی مُحبّ علی باشد و کار خیر انجام دهد و به احکام دین پایبند باشد خوب است .
اینطور نیست با معیار خود می مسنجد اگر به بنی امیه پایبند باشی و بدیهای حکومت را آشکار نکنی و در قتل و قتال به آنها کمک کنی خوب است.
دشمن همیشه ما را از پیمانه خود می سنجد. امام ره فرمود: بترسید از آمریکا که از شما تعریف کند. پس وقتی از تو تعریف کند یعنی تو با آمریکا همسو شده ای، وای به حال تو اگر با آمریکا همسو شده باشی که ضعیف شده ای.
مواظب باشید دشمن از چه کسی تعریف میکند و با چه کسی مخالف است. تعریف دشمن نقطه ضعف ماست. مواظب باشید فتنه اینگونه بوجود خواهد آمد.
فتنه ها شبیه هم هستند ،زمانی فتنه سقیفه زمانی فتنه بنی امیه و زمانی هم فتنه سفیانی، فتنه ها متفاوت است ولی اصول فتنه ها ثابت است لذا هم بر معاویه و.هم به جریان سفیانی میتوان تطبیق داد.
🔷وتخبطکم بِباعِها
انها با دست باز و قدرتی که از حکومت به دست آوردند[تخبط] شما را می چینند، میوه های درخت امامت را قطع می کنند میثم بدار عمار شهید می کنند، خوبان جامعه را از میان برداشته، به زمین میزنند و نمی گذارند بالانشین باشند، شٱن و منزلت و اعتبار آنها را پایین کشیده، و ازبین میبرند مواظب باشید چنین فتنه ای در راه است.
🔷قائِدُها خارجٌ منَ المِلةِ، قائِمٌ علیَ الضَّلَةِ
می گویند رهبر این فتنه معاویه یا سفیانی است که خارج از ایین اسلامی است.
و همه استواری و پابرجایی او در گمراهی است.[علی الضله]
🔷فلا یَبقیٰ یَومئِذٕ منکم الّا ثُفالَةٌ کثُفالَةِ القِدر
فرمود: فتنه ای به پا میشود که در آنزمان از شما خوبان به اندازه ته مانده [ثفاله]یک دیگ غذا[قِدر] باقی میماند. اصل دیگ و اعظم مسلمین و محبین واقعی علی را همه از دم تیغ می گذرانند همه را خانه نشینو افراد انگشت شمار و معدودی باقی میمانند.
🔷اَو نُفاضَةٌ کَنُفاضَةِ العِکمِ
آنچه از یاران صدیق علی باقی میماند مانند خرده نان[نفاضه] که از کیسه نان [عِکم] بتکانند.
🔷تَعرِکُکُم عَرکَ الاَدیمِ
مثل پوستی که دباغی[ادیم] کنند به شما فشار می آورند.[تعرک]
فشارهای سنگینی از طریق حکومت بنی امیه بر خوبان عالم پیاده خواهد شد.
🔷وتَدرُسُکم دَوسَ الحَصید
شما را درو میکنند. می بینم آنگونه(وقت رسیدن خوشه گندم و جو باشد) در حمله های آنچنانی شما مومنین حقیقی را می ریزند و از بین میبرند.
🔷و تَستَخلِصُ المومنَ مِن بینِکم اِستِخلاصَ الطیرِ الحَبَةَ البَطینَةَ مِن بینِ هَزیلِ الحَبِّ
شما را جدا میکنند، کاردرستها و تاثیرگذارها را انتخاب میکنند [تستخلِص] مانند پرنده یا مرغی که اول دانه های درشت [بطینه]را میخورد بعد دانه های ریز را[هزیل]
وقتی فتنه شروع شد دنبال دانه درشتها هستند، هرچه انسان مومن تر و قویتر باشد دشمن بیشتر شایعه پراکنی و اذیت میکند. بیشتر ترور شخصیت میکند. چون دانه درشت بیشتربه چشم می آید و خاص میشود.
اگر به این درجه رسیدید خودتان را آماده کنید. امام از شما میخواهد به این مرحله برسید که دشمن سراغ شما بیاید و از شما حساب ببرد. در گوشه مسجدنشستن و عبادت کردن هنر نیست .
فتنه ها مصداق جملات حضرت هستند وقتی دشمن، خواص و افراد تاثیرگذار را از بین ببرد مردم دستپاچه و دل نگران میشوند. با چهار تا خبر و شایعه و تهدید و دروغ عوام و عموم مردم دنبال تو می آیند آن خواص هستند که مرعوب هیچ تهدیدی نمیشوند و به هیچ سرمایه و پولی تطمیع نمیشوند. آنها راباید ترور شخصیت کرد خرد کرد و به ایشان حقارت داد تا حرفهایشان شنیده نشود.
امروزه دشمن در کنار کار رسانه ای همین کار را میکند..
🔷اَینَ تَذهبُ بکمُ المَذاهِب و تَتِیَهُ بکمُ الغَیاهِب
مذاهب شما را به کجا میبرند؟
شما را در کجا سرگردان[تتیه] میکنند؟
🔷و تَخدعُکم الکَواذب
چطور با دروغ گفتن سرشما را شیره میمالند. به خودتان بیایید و حواستان جمع باشد، شما دروغ معاویه را میشنوید و بر شما تاثیر میگذارد و شما سرگردان و دستپاچه میشوید ولی حرفِ حقِ من علی را نمی بینید.
چرا حرف حق را نمیشنوید.؟!
🔷و مِن اینَ تُؤتَونَ و اَنٌیٰ تُؤفَکون
از کجا شما را به راه باطل می آورند؟!
شما را چگونه منصرف میکنند.[توفکون]
راه حق واضح بود چطور گول می خورید و بدون مشورت کاری میکنید که پایان ان پشیمانی باشد. چشمتان را باز کنید حق آشکار و واضح است.
🔷فلکلِ اجلٕ کتابٌ و لکلِ غیبةٕ ایاب
در حالیکه برای هر غیبتی یک بازگشتی است[ایاب] وقتی مُردید تمام نشده ، شما را بر می گردانند و حساب و کتاب اعمال پیش روی شماست.
🔷فاستَمِعوا مِن رَبّانیِکم ،و اَحضِرُوهُ قلوبَکم
سخن عالمان ربانی خود را بشنوید.گوش شنوا داشته باشید.
عالم ربانی در صدر اهل بیت هستند، و کسانی که جا پای اهل بیت گذاردند.عالمان ربانی زاهدانی که دل بدنیا ندارند، دین شناس ، شجاع ، و آزاده آند.
دچار شایعات مجازی نباشید حرف عالمان را به گوش جان بسپارید و نزد آنها قلب خود را حاضر کنید.[اِحضروه]
🔷واستَیقِضوا اِن هَتَفَ بکم
به فریاد غضبناک[هتف] عالمان ربانی بیدار شوید. طالب بیداری باشید [استیقضو] در جایی عالمان با تندی و نهیب سخن گفتند دلگیر نشده خود را بیدار کنید. پا پس نکشید.بخاطر سعادت و درمان شما نهیب میزند.
پیامبر هم گاهی راه درمان و چاره را در نهیب میدانست « اَحمیٰ مواسِمَه» بود.
(مواسمه ،برای زخم چرکین که با دارو درمان نشود با سوزاندن گوشت ،عفونت هم میسوزد.)
همیشه با اسلام رحمانی نمیشود همه امور را اداره کرد.
🔷ولیَصدُق رائِدٌ اَهلَهُ
عالمان ربانی هم وظیفه ای دارند.
رهبر [رائد] وعالمان ربانی با مردم باید صادق باشند
🔷ولیَجمَع شَملَهُ،
عالمان دنبال اجتماع هستند. پراکندگی ها را جمع می کنند. بین آحاد مردم صلح و اجتماع برقرار میکنند. حول محور رهبر و عالم اجتماع است.
🔷ولیُحضِر ذِهنَه
تمام فکر و ذهن خود را جمع و حاضر کند ، تا تصمیم عاقلانه بگیرد.
🔷فلقد فلَقَ لکمُ الاَمرَ فَلَقَ الخَرَزَه
بعنوان یک عالم ربانی و رهبر الهی من شکافتم[فلقَ]شکافتن یک مهرهٔ قیمتی[خرزَه] را که داخل آنرا ببینید.
مهره های زینتی (مروارید) برای شناخت اصل و بدل آن راهی نیست جز شکافته شدن و دیدن داخل ان، تا اصل و بدل آن معلوم گردد.
من امور را برای شما شکافتم حقایق را باید و شاید بیان کردم، واز تندی کلام دلگیر نشده بیدار شوید.
🔷و قَرفَهُ قَرفَ الصَّمغَةِ
طوری برای شما شکافته وسخن گفتم که شیرهٔ کلام وجان [صمغه] را در اختیار شما گذاشتم.
راه باطل ، راه درست، روش برخورد در سختی های فتنه را بازگو کردم وظیفه ی شماست که دنباله رو باشید وفرامین را اجرا کنید.
🔷فعندَ ذالک اَخذَ الاطِلُ مَاخِذَه ، و رَکبَ الجهلُ مَراکبَه
در زمان فتنه ها(معاویه، اخرالزمان) باطل مسلط میشود و به جایگاهی که میخواهد میرسد.[مأخذه]
در آن زمان علم ، فقه ، کاره ای نیست.دانشمندان، عالمان را گوشه گیر میکنند.
جهل است که سوار مرکب [مراکبه]میشود.
و تاخت و تاز با جهل است.
🔷و عظُمَتِ الطاغیَه ،و قلَّتِ الذاعیه
انسانهای طواغیت عظمت پیدا کرده و انسانهای دعوت کننده بحق [داعیه] قلیل و انگشت شمار میشوند.
🔷وصالَ الدَهرُ صِیالَ السَّبُعِِ العَقور
مردم روزگار مانند حیوان درندهٔ هار [عقور] حمله میکند.
وقتی حکومت فاسد شد مردم در ذیل همان حکومت فاسد میشوند و کسی هم بخواهد خوب باشد فاسدان به او حمله ور، و مانند درندگان[سبُع] گاز می گیرند.
🔷و هَدَرَ فَنیقُ الباطلٕ بعدَ کظُومٕ
باطل مانند شتر نری که در سکوت فرو رفته بود[کظوم] در زمان فتنه با قدرت رسیدن باطل، شتر نر از بند رها شده نعره می کشد.[هدر] وبه سمت حق خواهان حمله می کند
(نعرهٔ شترنر، درعصبانیت بسیارخطر ناک است)
🔷و تَواخَی الناسُ علیَ الفجور، و تَهاجَروا علیَ الدین
مردم با اخوت و برادری [تواخی] برای فسق و فجور ، تخریب ، ضربه زدن به احکام دین ، دست بدست هم میدهند.
واز دین هجرت میکنند.[تهاجروا] از دین رویگردان هستند.
🔷و تَحابُوا علیَ الکذِب ، وتَباغَضوا علیَ الصّدقِ
مردم دروغ را دوست می دارند [تُحابو]در بین مردم حق خوری ، حقه زدن ، شایع میشود.
نسبت به راستگویی غضب میکنند.[تغاضبو]
یک نفر سخن راست و حقی بگوید همه با او بد رفتاری دارند.
✳️ نکته : کلمات تواخی، تهاجرو، تباغضو، دو طرفه هستند برای یک نفر و یک گروه خاص نیست. فتنه های آخر الزمان ، حکومت فاسد مردم را فاسد میکند
🔷فاذا کانَ ذالک کانَ الولَدُ غَیظا
در آن دوران کار بجایی میرسد که فرزند بجای عصای پدر و مادر بودن، موجب غضب والدین میشود.
✅ این جملات تنها مربوط به بنی امیه ، و سفیانی نیست، ذات فتنه چنین است وقتی آمد، قدرت و رسانه را در اختیار گرفت فرزندان جامعه را میبرد و زنان را به تباهی می کشاند.
🔷والمَطَرُ قَیظا
گرمای تابستان [قیض] باران می بارد.
باران نافع زمستانی در تابستان موجب زحمت و ضرر میشود.
🔷و تَفیضُ اللِئِامِ فَیضا، و تَغیضُ الکِرامُ غَیضا
لئیم و پستهای بی هویت مانند آب رودخانه
جاری میشوند [فیظا]
انسانهای پاک، سالم ، کریم، مانند آب چشمه های خشک شده فرو میروند[غیظا] و نادیده گرفته میشوند.
🔷و کان اهلُ ذالک الزمانِ ذِئابا، وسلاطینُهُ سِباعا
در ذیل حکومت فاسدان و فننه مردم گرگ صفت[ذئب] میشوند. و سلاطین هم حیوان درنده [سباع] میشوند.
🔷واَوساطُهُ اُکّالا ،و فقراوهُ امواتا
و اوسط مردم ، بیچاره ، بینوا، ضعیف ، طعمه [اکّال]شده دین و زندگی آنها از دست میرود.
وفقرا و کم بضاعت جامعه بر اثر چپاول اشراف به مرگ میرسند.
دست آنها بجایی بند نیست.حکومت ظلم به آنها اجازهٔ بهره برداری نمیدهد. در حالیکه حضرت به مالک فرمود: فقرای جامعه را ارج نِه و آنها را از مرتبه فقر بالا بکش.
🔷و غارَ الصِدقُ و فاضَ الکَذِب
انسانهای صدیق کمیاب [غار]و دروغگویی به وفور دیده میشود.
🔷واستُعمِلَتِ الموَّدَةُ باللِسان، و تَشاجَرَ الناسُ بالقلوبِ
زبان مردم به چاپلوسی و ارادت می چرخد اما قلوب آنها یکدیگر را می درند. مشاجره در قلب غوغا میکند.[تشاجر] روی دیدن همدیگر را ندارند و در زبان ابراز نوکری میکنند.
🔷و صارَ الفُسوقُ نَسَبا، والعَفافُ عجبا
فسق و بی دینی سبب مباهات آنها میشود.از فلان طایفه و نسب بد کاره بودن افتخار میکنند.
یا، همه فاسدان در هر نوعی گویا از یک خاندان و از یک نسل هستند. در ازدواج ، مشارکت، رفت و امد، روابط، گویا یک خانواده آند.
در ان دوران عفاف باعث تعجب میشود.[عجبا] اگر کسی پرده ی حیا را ندریده باشد موجب تعجب همگان میگردد.
🔷و لیسَ الاسلامُ لُبسَ الفَروِ مَقلوبا
علت این چنین گرفتاری ، بی دینی ،دروغگویی، یک امر است.
حاکمان لباس و پوستین [فَرو]دین را وارونه پوشیدند، گروهی به اسم دین جلو آمدند چون بانام بی دینی برای خود جایگاهی نداشتند به اسم دین ، بدعت ، دزدی ، و... کرده و همهٔ دینداران را به حاشیه می کشانند.و مردم را نسبت به دین بد بین میکنند.
✅ این جملات حضرت در هر دوره ای مصادیقی دارد، در جامعه کنونی ما هم نمونه های دیده میشود. فتنه است.
در زمان معاویه ، به طریق اولیٰ و در آخر الزمان هست.
فتنه در سرتاسر تاریخ جریان دارد اما اصول کلی فتنه ثابت است ، تغییر پذیر نیست، این اساس، اسامی و حاکمان هستند که عوض میشوند.
اللهم نعوذ بک من مضلاتِ الفتن
الحمدلله رب العالمین