بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۵/۲۴ - ۱۷محرم
💢 خطبه ۱۰۴ 💢 قبل از حرکت بسمت جنگ جمل و در دو بخش خطبه ایراد فرموده.
🔷اما بعد فانَ اللهَ سبحانهُ بعثَ محمداً صلی الله علیه وآله ولیسَ احدٌ منَ العربِ یَقرَاُ کتاباً: خدای متعال پیغمبر را برای هدایت مردم مبعوث کرد در حالیکه هیچکدام از اعراب نمیتوانستند کتاب بخوانند.
🔷ولا یَدَّعی نبوةً ولا وحیاً و هیچ عربی ادعای نبوت و دریافت وحی نداشت سوال؟ چطور حضرت فرموند (لَیسَ احدٌ به) نفی میکند مطلق علم و سواد را قبل از بعثت (هیچ یک از اعراب نمی توانست کتاب بخواند) در صورتیکه قبل بعثت عده ای بودند که اشعاری گفته و می نوشند و بر پرده کعبه آویزان میکردند.
✳️چندقول مطرح است: قول اول : منظور حضرت اغلب بوده نه صددرصد. مثل اینکه بگوییم امروز هوا از همیشه گرمتر است و نمی گوییم تمام طول سال گرم است پس، گفتن همیشه یعنی اغلب هوا گرم است. فرمود اکثریت اعراب بوئی از علم و فهم و سواد نداشتند.
قول دوم : چرا فرمود هیچکدام از اعراب نمی توانستند کتاب بخوانند در صورتیکه عده ای از اعراب سوادداشتند. پاسخ این است ، منظور هرکتابی نیست، کتاب آسمانی ست. منظور این نیست که عربها بلد نبودند الفبا را بخوانند یا نه؟ شاهد مثال بلافاصله جمله ولایدَّعی.... آمده و صحبت از نبوت ، وحی و کتاب آسمانی است. دوران فترت بود، مردم ارتباطی با کتابهای آسمانی نداشتند مشکل جامعه ی قبل بعثت و جاهلیت این بود که با وحی و کتاب آسمانی سر وکار نداشت که به این روز افتادند.
پاسخ دوم این است اگر کسانی در زمان جاهلیت سوادداشتند افرادی بودند مهاجر، یهودیانی از شام و مسیحیانی از یمن لذا هیچکدام از اینها عرب حجازی نبودند. حضرت فرمود عرب حجازی سواد نداشتند کاملاً درست است. انهایی که سواد داشتند مهاجرانی بودند که درکتابهای مقدسشان نوشته شده بود پیامبر آخرالزمان در این سرزمین ظهور خواهدکرد، آمده بودند تا پیامبر موعود را ببینند و عرب حجازی نبودند.
فرمود: زمان جاهلیت زمانی بود که وحی و نبوت و اتصال با کتب و حقایق ملکوتی نبود، مردمی که از وحی دور باشند دچار جاهلیت میشوند. جاهلیت زمان و زمین نیست یک فرهنگ است. امروزه اگرهرجامعه ای از کتاب آسمانی و اهل بیت دور شود جاهلی است. جاهلیت فرهنگ دور شدن از وحی است مردم اگر به کتابهای فلاسفه غرب و شرق بیش از قرآن اعتماد و اعتقاد داشته باشند و حشر و نشرشان با ماهواره و فضای مجازی و کتابهای ضددینی بیشتر از قرآن و کتابهای دینی باشد فرهنگ جاهلیت است، در چنین فضایی بود که پیغمبر مبعوث شد، تا جامعه را از انحطاط فرهنگی و اعتقادی میان بردارد و توحید و اعتقاد و اخلاق را به جامعه برگرداند.
🔷 فقاتَلَ بمَن اَطاعَهُ مَن عَصاهُ بعثت پیامبر در گرو همکاری و پای کار بودن مردم است و بدون این امر مهم کار پیش نمیرود اگر مردم پای کار نیایند خودشان خسارت می بینند حضرت سه دسته افراد را ذکر میکند که در جامعه بودند.آنهایی که همراه شدند و چه آنهایی که همراه نبودند.
گروه اول : جزء انصار و مطیعان محض پیغمبر بودند (فقاتل... پیغمبر جنگید بواسطه یاری دوستان و اصحاب باکسانیکه مخالفت میکردند.
در جامعه اسلامی آنروز عده ای صددرصد مخالف پیغمبر بودند. در مقابل این جبهه ایستاد با کمک یاران مطیع خود، قتال در هر دو دوره جنگ نرم و جنگ سخت ، سالهای اول بعثت و بعداز هجرت است درهر دو موقعیت دوستان واقعی پیغمبر بودند که در پیشبرد اهداف پیغمبر تاثیرگذار بودند.
درهرانقلابی هرچه دوستان ، یاران ، اطاعت کنندگان واقعی بیشتر ، عمیق تر و قویتر باشند آن حکومت و انقلاب و بعثت پیشرفت بیشتری دارد، پیغمبر اسلام دربین بقیه انبیاء بیشترین پیشرفت را داشت چون بهترین دوستان همچون حضرت علی علیه السلام داشته.
همه درخواست ما در دعای عهد و زیارت آل یاسین این است ، خدایا مارا از انصار حجةبن الحسن قراربده، از کسانی که با علم و قوّت و قدرت جسمی و مالی مطیع بوده و دفاع کنیم و گَرد مهجوریت رااز چهره مبارکشان پاک کنیم و مکتب حضرت را پیش ببریم. این موهبت نیازمند آن است که خودمان را قوی کنیم آنگونه که هروقت ان شاء الله ظهور اتفاق افتاد درصحنه باشیم.
ظهور به سبب همین مومنین است که پیش میرود، در ظهور اعجاز حداقل است وبقیه مردم اند که باید اطاعت، پایمردی و رشادت کنند تا دشمنان زمین بخورند و حکومت مهدوی در جهان مستقر شود و هرچه ما قویتر و عمیق تر. ظهور و حکومت عدل مهدوی نزدیکتر خواهد بود.
🔷یَسُومُهُم الیٰ مَنجاتِهِم پیغمبر حرکت داد آنها را به جایگاه نجاتی که داشتند منظور این است که نجات افراد در دنیا و آخرت منوط به اطاعت از امام و پیغمبر است. فرمود چون اطاعت کردند پیغمبر هم دست آنها را گرفت و به ساحل امن و نجات و سرمنزل مقصود رساند حالا اگر کسی مطیع نباشد بواسطه غرق شدن یا طوفانها به این ساحل نمیرسد یاخیلی سخت میرسد.
🔷و یُبادِرُ بهمُ الساعَةَ اَن تَنزِلَ بهِم گروه دوم : عده ای که مخلوط با اطاعت پیغمبر و گاهی اطاعت دشمن داشتند. گروهی که گاهی حرف پیغمبر بر رویشان تاثیرگذار بود و.گاهی از ترس دشمن که مال و جانشان بخطر بیفتد رویه دشمن را درپیش میگرفتند، گاهی بودند گاهی نبودند، گروهی که بُن مایه از هدایت داشتند عمق جانشان باپیغمبر بود ولی در عمل می لنگیدند، یک مقدار آرام حرکت میکردند مثل گروه اول نبودند ولی دلشان با این مکتب بود اکثریت جامعه آنروز و امروز همین ها هستند کسانیکه صددرصد مقداد و سلمان و اباذر و قاسم سلیمانی نیستند ولی دلشان بااین جریان و عزاداری امام حسین هست، اعتقادات اصیل رادارند وگاهی هم شل و بی حال و آرامند. در قبال این دسته افراد فرمود:
🔷یَحسِرُ الحَسیر و یَقِفُ الکسیر به برکت وجود پیغمبر ناتوانی،خستگی[حسیر] وازکارافتادگی ایشان برطرف شد. ضعفشان برطرف شد و شکسته بالان [کسیر]قوی شدند و ایستادند همانهایی که احساس نمیکردند بتوانند روی پای خود بایستند و ازاین منجلاب جاهلیت بیرون بیایند اما ترمیم پیدا کردند.
پیامبر آنها را پیش برد تااز مرگ جلو بزنند، مرگ بر ایشان نازل نشود وقتی ایمان راسخ نیست و اعتقادشان کمرنگ است. قبل ازاینکه مرگ بر ایشان فرا برسد اعتقاد و اعمالشان را کامل کنند و بار خود را ببندند یک عده از انها ضعیف و ناتوان بودند. در گیر و دار اختلافات جاهلیت و سختیهایی که پیش رویشان میدیدند خسته بودند که تعب و خستگی ایشان برطرف شد تعبیر بسیار لطیف است یعنی آنها صددرصد نیامدند ولی پیغمبر صددرصد به طرفشان رفت
🔷فَیُقیمُ علیه حتی یُلحِقَهُ غایَتَهُ *از عجایب سخنان حضرت است* این گروه دوم کسانی بودند که پیغمبر بالای سرشان ایستاد و دست به دست و قدم به قدم همراه ایشان شد (حَتی یُلحقه غایته )تا انها را به مقصد نرسانده دست نکشید و دست بردار نبود. این از رحمت واسعه پیغمبر است اهل بیت هم همین گونه اند این وظیفه پیامبران است که ماراپیش ببرند پیغمبر فقط دنبال انسانهای مستعد نمیگردد دنبال انسانهایی مثل سلمان که حتی اگر دین او اسلام نبود و از مکاتب دیگر بود وقتی نور ایمان را می بینند دست از همه تعلّقات می کشد و به دنبال پیامبر کشیده میشود.
پیغمبر در سطح عوام مردم اعم ازثوابکار و گنهکار، با اعتقاد درست یا باطل، خرافی و جاهل، تلاش میکرد تا آنها را به مقصد برساند و کار راتمام کند.دست نمیکشید. زحمت و رنج پیغمبر خیلی شدید بود که از حد تصوّر ماخارج است ولی زحمت را کشید و به نتیجه رسید .
✅ کار فرهنگی و دینی یعنی این جمله امیرالمومنین که همه باید در دانشگاه ومدارس و جامعه مان که از لحاظ اعتقاد و فرهنگ بسیار ضعیف اند، حتی در اَوّلیات اسلام نمره منفی است چراکه بجای آموزش درست از طریق سایتها و ماهواره وفضای مجازی همه را دچار شُبهه کردیم و اعتقاد و فرهنگ آنها را بطرف رشد منفی رساندیم، چنین جامعه ای دلسوزی پیغمبرگونه میخواهد که دست ایشان را بگیرد و به مقصد نجات برساند .
اگر کسی بگوید من حرفم را زدم هرکسی خواست می شنود یا نمی شنود برعهده و وظیفه مانیست، چنین جمله وتفکر اشتباه است، وظیفه است . به گفته حضرت، پیامبر طبیبٌ دوّارٌ بطبه یعنی نباید پیغمبر طبابت خود را محصور در مطب کند باید برای درمان ومعالجه فرهنگی و اعتقادی به بازار رفت و محصور دریک مکان نباشد ،نباید دست از تلاش کشید تا یک نفر هدایت شود. وظیفه است.
✅ دردنیایی که دشمن باتمام توان هجمه و شبهه پراکنی میکند باید پیغمبرگونه مبعوث شد و زحمت کشید تامردم هدایت شوند گروه دومی که پیغمبر باآنها مواجه شد شبهات و خرافاتی داشتند و دشمن آنها راتحریک میکرد و گاهی آنها برای دشمن کار میکردند و خبرچینی میکردند ولی پیغمبر پای کارانها ایستاد و حرکتشان داد و رساند به مقصدی که داشتند و از ایشان دست برنداشت.
🔷الا هالکاً لا خیرَ فیهِ گروه سوم : کسانی که هیچ خیری در ایشان نبود و انها هلاک شدگان واقعی اند. این جمله مهم است اگرکسی نخواهد هدایت شود حتی پیغمبر هم برای او خطبه بخواند ،معجزه را باچشم ببیند دراو تاثیر نمی گذارد. درهر جامعه ای چنین گروهی هست صد درصد مخالف و عصیانگر و صد درصد موافق هست، انان راباید باقانونهای سختگیرانه برجای خود نشاند حکومت اسلامی درمقابل مخالفین و موافقین و معارضین نمیتواند بی طرف باشد،قوانینی که تنبیه ،زندان ، اعدام داشته باشد و بتواند ایشان را برجای خود بنشاند باید درحکومت اسلامی باشد .
هالکا لاخیر در مکتب امیرالمومنین این نیست که بگویند فلانی آدم خیّری است چونچند تا کارخیر داشته . درسته که کار خیر هست ولی خیر هدایت است. خیّر کسی است که به فکر خود، خانواده ، اطرافیان باشد و آنها را هدایت کند. خیّر فرهنگی به مراتب جایگاهی بهتر از خیّر اقتصادی است کسی که بتواند بایک سخنرانی، نوشته، محفل چندنفر راهدایت کند این خیّر حقیقی است و بی خیری در هلاکت است .
🔷حتیٰ اَراهُم مَنجاتَهُم پیغمبر دست همه را گرفت و رساند به جایی که آسیاب زندگی آنان به چرخش درآمد و به ساحل نجات رسیدند. باید نشان دهیم که جایگاه نجات و سعادت درچیست و جایگاه شقاوت و بدبختی درچیست؟ هلاکت ونجات چیست؟ باید نشان دهیم و بفهمانیم همانطور که پیامبر نشان داد [آراهم]
🔷و بَوَاَهم مَحَلَّتَهُم و نشان داد به آنها اسکان و محل و مأوای آرامش و دینداری و خداباوری را
🔷فاسْتَدارَت رَحاهُم این زحمتها و خون دلها به برکت و رحمت واسعه پیغمبر شامل حال جامعه شد همانطور که پیغمبر برای نجات گروه اول و دوم با گروه سوم دست به شمشیر شد و به مبارزه برخاست.
نمیشود در دنیای امروز فضای مجازی را کنار گذاشت باید دراین جبهه دست به دست هم داد و گروه اول و دوم را نجات داد چون گروه سوم با تمام امکانات بسیج شده برای ازبین بردن هردو گروه . باید مدیریت کرد تا آنها دیگر نتوانند اذیت کنند بعداز اینهمه سختی، نزاع و کشمکشها چه اتفاقی افتاد ثمره و ره آورد بعثت پیغمبر چه بود؟؟
🔷فاسْتَدارَت رَحاهُم پیغمبر آمد تاآسیاب [رحا] و چرخ اقتصادی آنان را بچرخاند [استدارت]
🔷واسْتَقامَت قَناتُهُم قناة یعنی نیزه، شاخه صاف و پشت سرهم کشیده شده پیغمبر راه را به آنان نشان داد و از کجی درآورد نیزه های[قناتهم] آنان را، گروه نظامی و مرزبانان زمینی ، دینی و اقتصادی به آنها بخشید و از آنطرف شرافت و حریّت و آزادگی جامعه را هم حفظ کرد و کسی نتوانست حمله کند (چون فرمود با مسلم و خودی جنگ نداریم و حرام است)
دو بخش ره آورد بعثت پیامبر، علاوه بر هدایت بر دو امر پابر جابود. ۱- جریان مهم و اساسی اقتصاد . ۲- و امنیت .
✳️ پیغمبر فرمود : خدایا به نان ما برکت بده، مبادا بین ما و معیشت، اقتصاد و نان ما فاصله و دوری اندازی. خدایا اگر این معیشت نباشد ما نه نماز داریم نه روزه نه فرائض، همه وابسته به تامین اقتصاد جامعه است، حکومت وظیفه تامین اقتصاد و معیشت جامعه را دارد.
بخش دوم خطبه :
🔷وایْمُ اللهِ لقد کنتُ مِن ساقَتِها حتیٰ تَوَلَّت بِحَذافیرِها بخدا قسم منِ کسی بودم که در ساقه لشکر پیغمبر بودم . لشکرها یک جلو دار داشتند بنام قاده و پیغمبر گرامی جلودار لشکر بودند ، یمین و یسار (سمت چپ و راست) و عقبه لشکر، که بسیار مهم بود تا کسی از پشت لشکر حمله نکند و نیروهای خودی سست و ضعیف نشوندو عقب نشینی نکنند
منِ کسی بودم که در ساقه و عقبه لشکرحرکت میکردم و لشکر عظیم را به طرف جلو سوق میدادم، کسی که از پشت ایستاده نمیگذارد مردم خسته و وامانده شوند و آرام آرام از لشکر فاصله بگیرند او باید مردم را به سمت جلو حرکت دهد آنقدر خوب لشگر را هدایت کردم دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد
🔷واسْتَوسَقَت فی قیادِها من کسی هستم که لشکر را به گونه ای هدایت کردم که همه دشمنان حکومت اسلام را پذیرفتند و تحت رهبری اسلام درآمدند، مادیگر دشمن شخصی نداشتیم اگرهم کسی بود سربه زیر شد و.مجبور به اطاعت شد و علنا به دشمنی بااسلام نایستاد.
اگرکسی خواست دشمن اسلام را عقب بزند و اسلام رایاری کند و جزء یاران اصلی پیغمبر باشد باید چهار ویژگی را داشته باشد .
🔷ما ضَعُفتُ ، ولا جَبُنتُ کسی بودم که هیچگاه احساس ضعف و ناتوانی نکردم و هیچگاه نترسیدم [جبُنت]
🔷ولا خُنتُ ، ولا وَهَنتُ هیچگاه خیانت نکردم و هیچگاه سستی و رخوت در من ایجاد نشد،
جامعه ای خواست به پیروزی برسد باید این چهار ویژگی را داشته باشد اگر این اوصاف کم شدند شکست قطعی است تفاوت : ضعفتُ (سستی جسم) طرف واقعا از لحاظ بدنی کم می آورد خسته میشود و می بُرد وهنتُ(سستی اراده) گاهی اوقات صحبت از ضعف نیست طرف تامین است، جراحتی هم برنداشته ولی اراده ندارد که پیش برود این وهن است. فرمود: نه درجسم و نه در اراده ضعف بر من غالب نشد هیچگاه نترسیدم و خیانت نکردم *ترس در قاموس امیرالمومنین راه ندارد* اگرسرتاسر زمین را دشمن فرابگیرد ذره ای در وجود من ترس راه ندارد. شجاعت امیرالمومنین این است هیچگاه سود شخصی را بر سود جامعه ترجیح نداده چون خیانت است
🔷وایمُ اللّهِ لاَبقُرَنَّ الباطلَ حتیٰ اُخرجَ الحقَّ مِن خاصِرَتِهِ ابقرنَّ یعنی شکافت، خاصره یعنی پهلو قسم به خداوند می شکافم[ابقرن] پهلوی[خاصرت] باطل را تا حق را از ان خارج کنم . همیشه دشمن و باطل خود را در لباس حق جلوه میدهد
شبهه را از انجهت شبهه گویند چون مخلوط با حق شده، گرگی است که پوست گوسفند و میش پوشیده تا عده ای اشتباه کنند و فریب بخورند، فرمود چنان بصیرتی دارم که باطن امور را میبینم اما دیدن کافی نیست ،گاهی باید پهلوی باطل را شکافت و پرده را از روی او برانداخت تا باطن او آشکار شود، حق جدا و باطل جدا شود.و اینگونه کار آسان ومبارزه راحت میگردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۵/۲۴ - ۱۷محرم
💢 خطبه ۱۰۴ 💢
قبل از حرکت بسمت جنگ جمل و در دو بخش خطبه ایراد فرموده.
🔷اما بعد فانَ اللهَ سبحانهُ بعثَ محمداً صلی الله علیه وآله ولیسَ احدٌ منَ العربِ یَقرَاُ کتاباً:
خدای متعال پیغمبر را برای هدایت مردم مبعوث کرد در حالیکه هیچکدام از اعراب نمیتوانستند کتاب بخوانند.
🔷ولا یَدَّعی نبوةً ولا وحیاً
و هیچ عربی ادعای نبوت و دریافت وحی نداشت
سوال؟ چطور حضرت فرموند (لَیسَ احدٌ به) نفی میکند مطلق علم و سواد را قبل از بعثت (هیچ یک از اعراب نمی توانست کتاب بخواند) در صورتیکه قبل بعثت عده ای بودند که اشعاری گفته و می نوشند و بر پرده کعبه آویزان میکردند.
✳️چندقول مطرح است:
قول اول : منظور حضرت اغلب بوده نه صددرصد. مثل اینکه بگوییم امروز هوا از همیشه گرمتر است و نمی گوییم تمام طول سال گرم است پس، گفتن همیشه یعنی اغلب هوا گرم است. فرمود اکثریت اعراب بوئی از علم و فهم و سواد نداشتند.
قول دوم : چرا فرمود هیچکدام از اعراب نمی توانستند کتاب بخوانند در صورتیکه عده ای از اعراب سوادداشتند. پاسخ این است ، منظور هرکتابی نیست، کتاب آسمانی ست.
منظور این نیست که عربها بلد نبودند الفبا را بخوانند یا نه؟ شاهد مثال بلافاصله جمله ولایدَّعی.... آمده و صحبت از نبوت ، وحی و کتاب آسمانی است.
دوران فترت بود، مردم ارتباطی با کتابهای آسمانی نداشتند مشکل جامعه ی قبل بعثت و جاهلیت این بود که با وحی و کتاب آسمانی سر وکار نداشت که به این روز افتادند.
پاسخ دوم این است اگر کسانی در زمان جاهلیت سوادداشتند افرادی بودند مهاجر، یهودیانی از شام و مسیحیانی از یمن لذا هیچکدام از اینها عرب حجازی نبودند.
حضرت فرمود عرب حجازی سواد نداشتند کاملاً درست است. انهایی که سواد داشتند مهاجرانی بودند که درکتابهای مقدسشان نوشته شده بود پیامبر آخرالزمان در این سرزمین ظهور خواهدکرد، آمده بودند تا پیامبر موعود را ببینند و عرب حجازی نبودند.
فرمود: زمان جاهلیت زمانی بود که وحی و نبوت و اتصال با کتب و حقایق ملکوتی نبود، مردمی که از وحی دور باشند دچار جاهلیت میشوند. جاهلیت زمان و زمین نیست یک فرهنگ است.
امروزه اگرهرجامعه ای از کتاب آسمانی و اهل بیت دور شود جاهلی است. جاهلیت فرهنگ دور شدن از وحی است مردم اگر به کتابهای فلاسفه غرب و شرق بیش از قرآن اعتماد و اعتقاد داشته باشند و حشر و نشرشان با ماهواره و فضای مجازی و کتابهای ضددینی بیشتر از قرآن و کتابهای دینی باشد فرهنگ جاهلیت است، در چنین فضایی بود که پیغمبر مبعوث شد، تا جامعه را از انحطاط فرهنگی و اعتقادی میان بردارد و توحید و اعتقاد و اخلاق را به جامعه برگرداند.
🔷 فقاتَلَ بمَن اَطاعَهُ مَن عَصاهُ
بعثت پیامبر در گرو همکاری و پای کار بودن مردم است و بدون این امر مهم کار پیش نمیرود اگر مردم پای کار نیایند خودشان خسارت می بینند
حضرت سه دسته افراد را ذکر میکند که در جامعه بودند.آنهایی که همراه شدند و چه آنهایی که همراه نبودند.
گروه اول : جزء انصار و مطیعان محض پیغمبر بودند (فقاتل... پیغمبر جنگید بواسطه یاری دوستان و اصحاب باکسانیکه مخالفت میکردند.
در جامعه اسلامی آنروز عده ای صددرصد مخالف پیغمبر بودند. در مقابل این جبهه ایستاد با کمک یاران مطیع خود، قتال در هر دو دوره جنگ نرم و جنگ سخت ، سالهای اول بعثت و بعداز هجرت است درهر دو موقعیت دوستان واقعی پیغمبر بودند که در پیشبرد اهداف پیغمبر تاثیرگذار بودند.
درهرانقلابی هرچه دوستان ، یاران ، اطاعت کنندگان واقعی بیشتر ، عمیق تر و قویتر باشند آن حکومت و انقلاب و بعثت پیشرفت بیشتری دارد، پیغمبر اسلام دربین بقیه انبیاء بیشترین پیشرفت را داشت چون بهترین دوستان همچون حضرت علی علیه السلام داشته.
همه درخواست ما در دعای عهد و زیارت آل یاسین این است ، خدایا مارا از انصار حجةبن الحسن قراربده، از کسانی که با علم و قوّت و قدرت جسمی و مالی مطیع بوده و دفاع کنیم و گَرد مهجوریت رااز چهره مبارکشان پاک کنیم و مکتب حضرت را پیش ببریم.
این موهبت نیازمند آن است که خودمان را قوی کنیم آنگونه که هروقت ان شاء الله ظهور اتفاق افتاد درصحنه باشیم.
ظهور به سبب همین مومنین است که پیش میرود، در ظهور اعجاز حداقل است وبقیه مردم اند که باید اطاعت، پایمردی و رشادت کنند تا دشمنان زمین بخورند و حکومت مهدوی در جهان مستقر شود و هرچه ما قویتر و عمیق تر. ظهور و حکومت عدل مهدوی نزدیکتر خواهد بود.
🔷یَسُومُهُم الیٰ مَنجاتِهِم
پیغمبر حرکت داد آنها را به جایگاه نجاتی که داشتند منظور این است که نجات افراد در دنیا و آخرت منوط به اطاعت از امام و پیغمبر است. فرمود چون اطاعت کردند پیغمبر هم دست آنها را گرفت و به ساحل امن و نجات و سرمنزل مقصود رساند حالا اگر کسی مطیع نباشد بواسطه غرق شدن یا طوفانها به این ساحل نمیرسد یاخیلی سخت میرسد.
🔷و یُبادِرُ بهمُ الساعَةَ اَن تَنزِلَ بهِم
گروه دوم : عده ای که مخلوط با اطاعت پیغمبر و گاهی اطاعت دشمن داشتند.
گروهی که گاهی حرف پیغمبر بر رویشان تاثیرگذار بود و.گاهی از ترس دشمن که مال و جانشان بخطر بیفتد رویه دشمن را درپیش میگرفتند، گاهی بودند گاهی نبودند،
گروهی که بُن مایه از هدایت داشتند عمق جانشان باپیغمبر بود ولی در عمل می لنگیدند، یک مقدار آرام حرکت میکردند
مثل گروه اول نبودند ولی دلشان با این مکتب بود اکثریت جامعه آنروز و امروز همین ها هستند کسانیکه صددرصد مقداد و سلمان و اباذر و قاسم سلیمانی نیستند ولی دلشان بااین جریان و عزاداری امام حسین هست،
اعتقادات اصیل رادارند وگاهی هم شل و بی حال و آرامند. در قبال این دسته افراد فرمود:
🔷یَحسِرُ الحَسیر و یَقِفُ الکسیر
به برکت وجود پیغمبر ناتوانی،خستگی[حسیر] وازکارافتادگی ایشان برطرف شد.
ضعفشان برطرف شد و شکسته بالان [کسیر]قوی شدند و ایستادند همانهایی که احساس نمیکردند بتوانند روی پای خود بایستند و ازاین منجلاب جاهلیت بیرون بیایند اما ترمیم پیدا کردند.
پیامبر آنها را پیش برد تااز مرگ جلو بزنند، مرگ بر ایشان نازل نشود وقتی ایمان راسخ نیست و اعتقادشان کمرنگ است. قبل ازاینکه مرگ بر ایشان فرا برسد اعتقاد و اعمالشان را کامل کنند و بار خود را ببندند یک عده از انها ضعیف و ناتوان بودند.
در گیر و دار اختلافات جاهلیت و سختیهایی که پیش رویشان میدیدند خسته بودند که تعب و خستگی ایشان برطرف شد
تعبیر بسیار لطیف است یعنی آنها صددرصد نیامدند ولی پیغمبر صددرصد به طرفشان رفت
🔷فَیُقیمُ علیه حتی یُلحِقَهُ غایَتَهُ
*از عجایب سخنان حضرت است*
این گروه دوم کسانی بودند که پیغمبر بالای سرشان ایستاد و دست به دست و قدم به قدم همراه ایشان شد
(حَتی یُلحقه غایته )تا انها را به مقصد نرسانده دست نکشید و دست بردار نبود. این از رحمت واسعه پیغمبر است اهل بیت هم همین گونه اند
این وظیفه پیامبران است که ماراپیش ببرند پیغمبر فقط دنبال انسانهای مستعد نمیگردد دنبال انسانهایی مثل سلمان که حتی اگر دین او اسلام نبود و از مکاتب دیگر بود وقتی نور ایمان را می بینند دست از همه تعلّقات می کشد و به دنبال پیامبر کشیده میشود.
پیغمبر در سطح عوام مردم اعم ازثوابکار و گنهکار، با اعتقاد درست یا باطل، خرافی و جاهل، تلاش میکرد تا آنها را به مقصد برساند و کار راتمام کند.دست نمیکشید.
زحمت و رنج پیغمبر خیلی شدید بود که از حد تصوّر ماخارج است ولی زحمت را کشید و به نتیجه رسید .
✅ کار فرهنگی و دینی یعنی این جمله امیرالمومنین که همه باید در دانشگاه ومدارس و جامعه مان که از لحاظ اعتقاد و فرهنگ بسیار ضعیف اند، حتی در اَوّلیات اسلام نمره منفی است چراکه بجای آموزش درست از طریق سایتها و ماهواره وفضای مجازی همه را دچار شُبهه کردیم و اعتقاد و فرهنگ آنها را بطرف رشد منفی رساندیم، چنین جامعه ای دلسوزی پیغمبرگونه میخواهد که دست ایشان را بگیرد و به مقصد نجات برساند .
اگر کسی بگوید من حرفم را زدم هرکسی خواست می شنود یا نمی شنود برعهده و وظیفه مانیست، چنین جمله وتفکر اشتباه است، وظیفه است .
به گفته حضرت، پیامبر طبیبٌ دوّارٌ بطبه
یعنی نباید پیغمبر طبابت خود را محصور در مطب کند باید برای درمان ومعالجه فرهنگی و اعتقادی به بازار رفت و محصور دریک مکان نباشد ،نباید دست از تلاش کشید تا یک نفر هدایت شود. وظیفه است.
✅ دردنیایی که دشمن باتمام توان هجمه و شبهه پراکنی میکند باید پیغمبرگونه مبعوث شد و زحمت کشید تامردم هدایت شوند گروه دومی که پیغمبر باآنها مواجه شد شبهات و خرافاتی داشتند و دشمن آنها راتحریک میکرد و گاهی آنها برای دشمن کار میکردند و خبرچینی میکردند ولی پیغمبر پای کارانها ایستاد و حرکتشان داد و رساند به مقصدی که داشتند و از ایشان دست برنداشت.
🔷الا هالکاً لا خیرَ فیهِ
گروه سوم : کسانی که هیچ خیری در ایشان نبود و انها هلاک شدگان واقعی اند. این جمله مهم است اگرکسی نخواهد هدایت شود حتی پیغمبر هم برای او خطبه بخواند ،معجزه را باچشم ببیند دراو تاثیر نمی گذارد.
درهر جامعه ای چنین گروهی هست صد درصد مخالف و عصیانگر و صد درصد موافق هست، انان راباید باقانونهای سختگیرانه برجای خود نشاند حکومت اسلامی درمقابل مخالفین و موافقین و معارضین نمیتواند بی طرف باشد،قوانینی که تنبیه ،زندان ، اعدام داشته باشد و بتواند ایشان را برجای خود بنشاند باید درحکومت اسلامی باشد .
هالکا لاخیر در مکتب امیرالمومنین این نیست که بگویند فلانی آدم خیّری است چونچند تا کارخیر داشته . درسته که کار خیر هست ولی خیر هدایت است. خیّر کسی است که به فکر خود، خانواده ، اطرافیان باشد و آنها را هدایت کند. خیّر فرهنگی به مراتب جایگاهی بهتر از خیّر اقتصادی است کسی که بتواند بایک سخنرانی، نوشته، محفل چندنفر راهدایت کند این خیّر حقیقی است و بی خیری در هلاکت است .
🔷حتیٰ اَراهُم مَنجاتَهُم
پیغمبر دست همه را گرفت و رساند به جایی که آسیاب زندگی آنان به چرخش درآمد و به ساحل نجات رسیدند. باید نشان دهیم که جایگاه نجات و سعادت درچیست و جایگاه شقاوت و بدبختی درچیست؟ هلاکت ونجات چیست؟ باید نشان دهیم و بفهمانیم همانطور که پیامبر نشان داد [آراهم]
🔷و بَوَاَهم مَحَلَّتَهُم
و نشان داد به آنها اسکان و محل و مأوای آرامش و دینداری و خداباوری را
🔷فاسْتَدارَت رَحاهُم
این زحمتها و خون دلها به برکت و رحمت واسعه پیغمبر شامل حال جامعه شد همانطور که پیغمبر برای نجات گروه اول و دوم با گروه سوم دست به شمشیر شد و به مبارزه برخاست.
نمیشود در دنیای امروز فضای مجازی را کنار گذاشت باید دراین جبهه دست به دست هم داد و گروه اول و دوم را نجات داد چون گروه سوم با تمام امکانات بسیج شده برای ازبین بردن هردو گروه . باید مدیریت کرد تا آنها دیگر نتوانند اذیت کنند بعداز اینهمه سختی، نزاع و کشمکشها چه اتفاقی افتاد ثمره و ره آورد بعثت پیغمبر چه بود؟؟
🔷فاسْتَدارَت رَحاهُم
پیغمبر آمد تاآسیاب [رحا] و چرخ اقتصادی آنان را بچرخاند [استدارت]
🔷واسْتَقامَت قَناتُهُم
قناة یعنی نیزه، شاخه صاف و پشت سرهم کشیده شده
پیغمبر راه را به آنان نشان داد و از کجی درآورد نیزه های[قناتهم] آنان را، گروه نظامی و مرزبانان زمینی ، دینی و اقتصادی به آنها بخشید و از آنطرف شرافت و حریّت و آزادگی جامعه را هم حفظ کرد و کسی نتوانست حمله کند (چون فرمود با مسلم و خودی جنگ نداریم و حرام است)
دو بخش ره آورد بعثت پیامبر، علاوه بر هدایت بر دو امر پابر جابود.
۱- جریان مهم و اساسی اقتصاد .
۲- و امنیت .
✳️ پیغمبر فرمود : خدایا به نان ما برکت بده،
مبادا بین ما و معیشت، اقتصاد و نان ما فاصله و دوری اندازی.
خدایا اگر این معیشت نباشد ما نه نماز داریم نه روزه نه فرائض، همه وابسته به تامین اقتصاد جامعه است،
حکومت وظیفه تامین اقتصاد و معیشت جامعه را دارد.
بخش دوم خطبه :
🔷وایْمُ اللهِ لقد کنتُ مِن ساقَتِها حتیٰ تَوَلَّت بِحَذافیرِها
بخدا قسم منِ کسی بودم که در ساقه لشکر پیغمبر بودم .
لشکرها یک جلو دار داشتند بنام قاده و پیغمبر گرامی جلودار لشکر بودند ، یمین و یسار (سمت چپ و راست) و عقبه لشکر، که بسیار مهم بود تا کسی از پشت لشکر حمله نکند و نیروهای خودی سست و ضعیف نشوندو عقب نشینی نکنند
منِ کسی بودم که در ساقه و عقبه لشکرحرکت میکردم و لشکر عظیم را به طرف جلو سوق میدادم، کسی که از پشت ایستاده نمیگذارد مردم خسته و وامانده شوند و آرام آرام از لشکر فاصله بگیرند او باید مردم را به سمت جلو حرکت دهد آنقدر خوب لشگر را هدایت کردم دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد
🔷واسْتَوسَقَت فی قیادِها
من کسی هستم که لشکر را به گونه ای هدایت کردم که همه دشمنان حکومت اسلام را پذیرفتند و تحت رهبری اسلام درآمدند، مادیگر دشمن شخصی نداشتیم اگرهم کسی بود سربه زیر شد و.مجبور به اطاعت شد و علنا به دشمنی بااسلام نایستاد.
اگرکسی خواست دشمن اسلام را عقب بزند و اسلام رایاری کند و جزء یاران اصلی پیغمبر باشد باید چهار ویژگی را داشته باشد .
🔷ما ضَعُفتُ ، ولا جَبُنتُ
کسی بودم که هیچگاه احساس ضعف و ناتوانی نکردم و هیچگاه نترسیدم [جبُنت]
🔷ولا خُنتُ ، ولا وَهَنتُ
هیچگاه خیانت نکردم و هیچگاه سستی و رخوت در من ایجاد نشد،
جامعه ای خواست به پیروزی برسد باید این چهار ویژگی را داشته باشد اگر این اوصاف کم شدند شکست قطعی است
تفاوت :
ضعفتُ (سستی جسم) طرف واقعا از لحاظ بدنی کم می آورد خسته میشود و می بُرد
وهنتُ(سستی اراده) گاهی اوقات صحبت از ضعف نیست طرف تامین است، جراحتی هم برنداشته ولی اراده ندارد که پیش برود این وهن است.
فرمود: نه درجسم و نه در اراده ضعف بر من غالب نشد هیچگاه نترسیدم و خیانت نکردم
*ترس در قاموس امیرالمومنین راه ندارد*
اگرسرتاسر زمین را دشمن فرابگیرد ذره ای در وجود من ترس راه ندارد.
شجاعت امیرالمومنین این است هیچگاه سود شخصی را بر سود جامعه ترجیح نداده چون خیانت است
🔷وایمُ اللّهِ لاَبقُرَنَّ الباطلَ حتیٰ اُخرجَ الحقَّ مِن خاصِرَتِهِ
ابقرنَّ یعنی شکافت، خاصره یعنی پهلو
قسم به خداوند می شکافم[ابقرن] پهلوی[خاصرت] باطل را تا حق را از ان خارج کنم . همیشه دشمن و باطل خود را در لباس حق جلوه میدهد
شبهه را از انجهت شبهه گویند چون مخلوط با حق شده، گرگی است که پوست گوسفند و میش پوشیده تا عده ای اشتباه کنند و فریب بخورند،
فرمود چنان بصیرتی دارم که باطن امور را میبینم اما دیدن کافی نیست ،گاهی باید پهلوی باطل را شکافت و پرده را از روی او برانداخت تا باطن او آشکار شود، حق جدا و باطل جدا شود.و اینگونه کار آسان ومبارزه راحت میگردد.
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره