بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۵/۲۳ - ۱۶ محرم
💢 خطبه ۱۰۳ 💢
زهد در دنیا
خطبه از چهار بخش مجزا تشکیل شده و ارتباط خاصی بین آنها وجود ندارد ، گویا خطبه ی بسیار مفصلی بوده که سید رضی (رحمة الله) قسمتهای خاصی که مد نظرشان بوده جدا کرده و آورده اند.
و بنای او چنین بوده که خطبه ها را با یک تقسیم بندی که در ذهن داشته کنار هم قرار دهد. چند خطبه ی قبل بر اساس پیشگویی بود بخش چهارم این خطبه هم از ملاحم هست.
گرچه بخاطر فاصله افتادن گاهی در موضوع خطبه ها اختلافی پیش آمده و موضوع ها بهم مربوط نیست، اما تلاش ایشان بر این بوده که فضای موضوعی در خطب رعایت شود.
🔷اُنظروا الیَ الدنیا نظرَ الزاهدینَ منها الصادفینَ عنها
بندگان خدا بدنیا نگاه کنید اما نگاه شما زاهدانه باشد. نگاه به دنیا مانند پارسایان و اعراض کنندگان [الصادفین] از دنیا باشد.
آنچه که موجب نابینایی میشود خیره شدن به دنیاست. خیره شدن به خورشید چشم را کور میکند اما با تابش بر اشیای عالم و با واضح کردن اشیا ، قابلیت دیدن و استفاده کردن از انها بسیار خوب است. دلدادگی و توجه عمیق چشم را اذیت و دل را گرفتار میکند.
چنین نگاه زاهدانه ای باید سرلوحه زندگی همه انسانها باشد.
🔷فاِنها واللهِ عمل قلیلٕ تُزیلُ الثاوِیَ الساکِن
بخدا قسم که دنیا بزودی [عماقلیل] اقامت دائم[ثاوی] و ساکنان موقت زود گذر را از بین میبرد [تزیل]
کسی که مرگ را دور میبیند خود را ثاوی ، ساکن دائمی می پندارد. والله قسم که پیر و جوان ، ساکن و موقت را بپای سفره مرگ می نشاند.« کلُ نفسٕ ذائقَةُ الموت »
🔷و تُفَجِعُ المُترَفَ الاٰمِن
دنیا کاری میکند که آه و ناله از نهاد بلند میکند [تفجع] از افراد خوشگذران و عیاشی[مُترف] که خود را در امنیت می بینند. فکر میکنند چون در توانند مرگ راحت بسراغ آنان نمیرود.
ذات دنیا چنین است که کسی در خوشی مطلق نباشد، حتی مترفین ناله را بلند میکنند ( بیماری ، ورشکستگی ، مرگ عزیز، )
اگر در مسیر حرکت کسی آگاهانه و با شناخت وارد بشود آمادگی برخورد با هر سختی را تدبیر کرده ( گرما ، سرما، نقصان، کمبود غذا،)
دنیا را بشناسید زیرا سختی بوجود می آورد و شما را به مرگ می سپارد برای مواجهه با این دو امر باید برنامه و آمادگی داشته باشید.
🔷لا یَرجِعُ ما توَلیّٰ منها فاَدبَر ولا یُدریٰ ما هو أتٕ منها فیُنظَر ( قانون کلی )
آنچه از دنیا رفته[اَدبر] برنمیگردد(جوانی ، قدرت ، مال ، علم ) چشم انتظار از دست رفته ها نباشید که بر نمیگردد.
و آنچه هم که در آینده بدست می آید دانسته نمیشود [لا یُدریٰ] بنفع است یا به ضرر، دلخواه است یا نه ، کسی نمیداند.
پس انتظار بیجا از آینده نداشته باشید.
اکنون و حال را دریابید و خوب استفاده کنید.
« ما فاتَ مضیٰ ...قُم فَغتَنمِ الفرصةِ بینَ العدَمَینِ» آنچه که از دست رفت رفته ، آنچه که نیامده در دسترس نیست . بپاخیزاز فرصتی که بین دو عدم وجود دارد (گذشته و اینده) برای عبادت ، بندگی ، انجام وظیفه و دنیای زاهدانه خوب استفاده کن.
🔷سرورُها مَشُوبٌ بالحُزن
شادی و سرور دنیا با حزن مخلوط شده [مشُوب] خوشی مطلق وجود ندارد ، خوشگذران هم در ظاهر خوش است اما او هم برای خود سختی های دارد.
🔷و جَلَدُ الرجالِ فیها الیَ الضعفِ والوَهنِ
قدرت و زور مردان در دنیا رو به ضعف و سستی[وهن]میرود. همه ی قوا واژگون شده رو به تحلیل میرود.
🔷فلا تَغُرَّنَکم کثرَةُ ما یُعجِبُکم فیها
مبادا تکاثر و کثرتهای دنیا (مال، زیبایی، فرزند، علم، طرفدار،)شما را فریب دهد و به عجب بکشاند.
🔷لِقلَةِ ما یَصحَبُکم منها
زیرا همه کثرتها مدت کوتاهی با شما هستند زود ترک میکنند .
هیچ تضمینی نیست حتی تا پای گور و مرگ همراهی کنند ، چه بسا زودتر هم ترک میکنند.
(یک قانون کلی)هر چیزی که از انسان جدا شدنی و رفتنی ست نباید به آن دل بست.
لا اُحبُ الافلین ابراهیم خلیل فقط ماه و ستاره نیست هر چیزی که قابلیت افول دارد دلبستگی ندارد . آنچه ماندنی ست دلدادگی دارد
بخش دوم خطبه : عبرت گیری
🔷رَحِمَ اللهُ اِمرَاً تَفکرَّ فاعتَبَر ، واعتَبَرَ فاَبصَرَ
خدا رحمت کند انسانی را که فکر میکند و نتیجه ی تفکر او عبرت گرفتن است.
رحمت خدا شامل کسی میشود که فکر منجر به عبرت گیری و عبرت موجب بینایی باشد وگرنه فکر کردن به کشتار مردم که رحمت ندارد.
عبرت، عبور کردن از دل تاریخ، و یک مطلبی را بیرون کشیدن و دیدن نتیجه ی آنست. فلان قوم با فلان گناه به چنان عذابی گرفتار شد . و فلان قوم با عمل شایسته ای به رحمت الهی واصل شد. ا فکر کردن به این سرنوشتها بصیرت می آورد راه از چاه ، بهتر تشخیص داده میشود.
این تفکر یک ساعته از هفت و یا هفتاد سال عبادت بهتر است. زندگی باید حول محور فکری، باشد که آینده را روشن کند. ویژگی نگریستن به تاریخ عبرت گرفتن آنست.
فکری از عبادت بالاتر است که انسان را رو به خدا حرکت بدهد.
🔷فکاَنَّ ما هو کائِنٌ منَ الدنیا عن قلیلٕ لم یَکن
کار انسان متفکر ، عبرت گیر، و بصیر بجایی میرسد که با تمام وجود در می یابد[فکاَنّ] آنچه از دنیا باقی مانده گویا اصلا وجود ندارد.باقیمانده دنیا را صفر می بیند.
باقی دنیا هم با یک چشم بهم زدن مثل قبل و گذشته فی آلفور گذر می کند و تمام میشود.
🔷و کاَنَّ ما هو کائِنٌ منَ الاخرةِ عمّا قلیلٕ لم یَزُل
و میداند قیامت پیش رو، آنقدر زود میرسد که اصلا بیاد نمی آید دنیا کی و کجا بوده !!
بیاد نمی آید که در دنیا بودیم و قیامت غایب بود. مانند مناظری که به اشکال مختلف تغییر کاربری داده شده اند ، منظره قبلی آنچنان از ذهن پاک میشود که چطور و چگونه بوده.
دنیا هم چنین صفتی دارد آنقدر که زود میگذرد و آخرت که زود بسمت انسان می آید.باقی مانده دنیا دیده نمیشود.
🔷وکلُّ معدودٕ مُنقَض
هر چیزی که در قالب اعداد باشد محدود و تمام شدنی ست چون اعداد محدودند.
🔷و کلُّ مُتوَقَّعٕ أتٕ
هرچیزی که انتظار آن کشیده میشود [متوقع] زود میرسد. مرگ انتظار کشیدنی و متوقع است زود از راه میرسد.
🔷و کلُّ أتٕ قریبٌ دانٕ
و هر اتفاقی در اینده نزدیک است.
در مکتب امیرالمومنین نگاه آخرتی چنین است که اینده دور نیست آینده را هم اکنون میداند.
در نگاه دنیا طلب ، آینده ، مرگ ، پیری را بسیار دور می انگارد.
بخش سوم خطبه : منزلت و ارزش انسان
🔷العالِمُ مَن عرَفَ قدرَه
عالِم کسی ست که خود شناس و قدر خود را بداند.
خود شناس باشد خدا شناس میشود.
« مَن عرفَ نفسه فقد عَرفَ ربّه» اگر قدر خود را شناخت جهان شناس ، امام شناس ، آخرت شناس میشود.
فرمود: « اَتزعَمُ اَنَک جرمٌ صغیرٌ و فیکَ انْطَویٰ عالَمٌ کبیرٌ» ای انسان عالم بزرگی در وجود تو پیچیده و ذخیره شده، قدر و ارزش انسان کم نیست.
«لا یکلف اللهُ نفساً الا وُسعَها »
خدا از شما انتظار زیادی ندارد ، انسان ضعیفی که خدا او را تکلیف زیاد نمیدهد.
یک معنای دیگر آن هم اینست : انسان وسعت زیادی دارد خود را دست کم نگیرید. طوری آفریده شده که به کهکشانها احاطه پیدا میکند همه برای تسخیر انسان آفریده شدند. وُسع انسان کم نیست به بسیاری دور از تصورات ، امکان دسترسی دارد.
🔷و کفیٰ بالمَرءِ جهلاً اَن لا یَعرِفَ قدرَهُ
برای جهل انسان همین بس که خود را نشناسد
چه بسا درس خوانده ای که در جهل بسر میبرد و بیسوادی که عالِم است و به آسمان راه پیدا میکند
برای حماقت انسان همین که، قدر خود را نشناسد کفایت میکند ، او چگونه میتواند عالَم را بشناسد!! نتیجه دست کم گرفتن خود، به هیچ چیز دست نمی یابد.
🔷واِنَّ مِن اَبغَضِ الرجالِ الیَ اللهِ تعالیٰ لَعبداً وَکَلَهُ اللهُ الیَ نفسِه
مبغوض ترین افراد در چشم خداوند ،کسی ست که خدا وکالت او را [وکلَه]نپذیرفته و او را رها کند.
خداوند وکالت انسان را می پذیرد و مانند یک وکیل بجای انسان کار میکند ،اما کسی که در وادی جهل و دوری از علم قرار گرفت خداوند وکالت او را نمی پذیرد.افسار به دست خود او واگذار میشود.
بدترین اشخاص را به این بلا گرفتار میکند. وافراد رها شده سه مشکل برایشان پیش می آید.
🔷جائِرَاًعن قصدِ السبیلِ
الف) از راه راست به انحراف متمایل میشود.
🔷سایِراً بغیرِ دلیل
ب) بدون دلیل و راهنما حرکت می کند.
🔷آِن دُعیَ الیٰ حَرثٕ الاخرتِ کَسِل
ج) در کشتزار دنیا بسرعت حرکت میکند اما در زراعت[حرث] آخرت با کسالت برخورد میکند.
🔷کاَنَّ ما عَمِلَ له واجبٌ علیهِ
طوری رفتار میکند که عمل او سخن می گوید:
خدا بر من آباد کردن دنیا را واجب کرده.
🔷و کاَنَّ ما وَنیٰ فیهِ ساقِطٌ عنهُ
گویا در آنچه که سستی [ونیٰ]میکند، کشت و کار آخرت، از او ساقط شده.
تصور میکند کسب خیر و کار نیک را از او انتظار ندارند..
کسی که بحال خود رها شد خوب را تشخیص نمیدهد، درست را نادرست و وبد را خوب می بیند. کسی که واضحات را نفهمید به این گرفتاریها مبتلا میشود .
انسان باید بدنبال سودی باشد که همیشگی باشد.
بخش چهارم خطبه : پیشگویی آخر الزمان
🔷و ذالکَ زمانٌ لا یَنجوا فیهِ الا کلُ مؤمنٕ نُوَمَةٕ
در آخر الزمان کسی نجات پیدا نمی کند مگر مومنانی که بی نام و نشان و اهل گمنامی[نوَمَه] باشند.
در زمان قبل از ظهور ظلم فراگیر میشود و دنبال ریشه کنی مومنین هستند. مومن را تحت فشار قرار میدهند مگر در ایمان بسیار قوی وقدَر باشد تا تحت فشار، ایمان به دنیا نفروشد.
در حکومت ظلم و در شرایط سخت ایمان ، گمنام باشید خود را از شهرهٔ دینداری مخفی کنید.تا مورد اذیت یا مورد اقرار به ظلم قرار نگیرید.
🔷آِن شَهِدَ لم یُعرَف واِن غابَ لم یُفتَقَد
مومن اگر حاضر باشد او را انگشت نما نمیکنند، شناخته نمیشود، چون شهره نیست.اگر هم غایب باشد از او سراغی نمی گیرند.
گمنامی به این معنا نیست که ترک وظیفه و ترک ایمان کند.
🔷اولئٰکَ مصابیحُ الهدیٰ و اَعلامُ السُّریٰ
شرط گمنامی ترک وظیفه نیست بلکه چراغهای هدایت هستند. و در ظلمات فتنه راه را برای روندگان دین [سُریٰ]روشن میکند و نشانه ای هستند که با دیدن آنها راه درست را تشخیص می دهند.
🔷لیسُوا بالمَصابیح
مومنین واقعی آخر الزمان در زمین سیر و سیاحت نمی کنند.
🔷ولَا المَذابیعِ البُذُر
تا بین مردم سخن چنینی و نمامی کنند.
اشاعه فحشا نمیکنند[مذابیع] با ضعف ، نقص ، و اشکال آنرا مستور و سخن بیهوده [بذُر] بر زبان جاری نمی کنند.
🔷اولئِک یَفتَحُ اللهُ اهم اَبوابَ رحمتِهِ و یَکشِفُ عنهم ضَرّاءَ نِقمتِهِ
آنها کسانی هستند که درب رحمت خدا به روی آنان باز و مشکلات و سختی را از آنها دور می گرداند. خدا حافظ آنان میشود.
🔷آبها الناسُ سَیَأتی علیکم زمانٌ یُکفَأُ فیهِ الاسلامُ کما یُکفَأُ الاَنامُ بما فیهِ
ای مردم ؛ بزودی زمانی بر شما میرسد که اسلام بر شما واژگون میشود[یُکفاَ] احکام. معارف ، حقیقت اسلام ، دینداری فرو می ریزد و پوسته ی دین باقی میماند.
🔷انَ اللهَ قد اَعاذَکم مِن اَن یَجُورَ علیکم ولم یُعِذکم مِن اَن یَبتَلیَکم
خدای متعال همه شما را پناه داد و به شما جور روا نمی کند. ولی تضمین نکرده که کسی مورد امتحان قرار نمی گیرد.
مشکلات آخرالزمان امتحانات است تا خوب از بد جدا شده و درجات مشخص شود.ولی در امتحان بشما ظلم نمی شود.
🔷وقد قالَ جَلَّ مِن قائِل: ( اِنَّ فی ذالک لایاتٕ و اِن کُنّا لَمُبتَلین)
این سخن همان خدایی ست که جلیل است از گوینده ی سخن.
سختی و گرفتاری که آمد امتحان است چه پیامبر باشد و چه مردم عادی. امتحان گرفته میشود اما ظلم روا نمیشود.
اللهم لا تکلنا الی انفسنا طرفةعینٕ ابدا
الحمدلله رب العالمین