معاویه استواری حکومت خود را بر این میدید که امیرالمومنین را متهم به دخالت در قتل عثمان کند و مکرر این بحث را تکرار میکرد. معاویه چیزی نداشت مسلمانها به او گرایش داشته باشند ، نه سوابق دین و ایمان ، نه سابقه خوب و جهادی هیچ نداشت . فقط دستاویز او خون عثمان بود، وبرای همین موضوع دروغ و شایعه می ساخت خرج می کرد اطرافیان را تشویق میکرد. پیراهن عثمان را به دروازهٔ شهر آویزان کرده خود را خونخواه عثمان معرفی میکرد. برای اینکه به حکومت برسد و از راه عثمان بتواند خود را بالا بکشد.
بحضرت گفتند لااقل قاتلین عثمان را تحویل بده تا شما را متهم نکنند. فرمود: آنان خود شریک جرمند ، مجرم را به مجرم تحویل نمی دهند . آنها خود جرم دارند و باید برایشان حکم صادر شود.
🔷اَوَلم یَنهَ بنی اُمیَّة علمُها بی عن قَرفی آیا علم بنی امیه بمن ، انان را باز نداشته[ لم ینه] است از اینکه مرا قرف کنند.
(عرب وقتی پوست درخت تازه و سبز کنده شود قرف میگوید ، تشبیه سازی با بدن انسان شود بسیار دردناک است. از طرف دیگر عیب جویی و اتهام از دیگری هم قرف گویند.تهمت زدن مانند پوست کندن از یک بدن زنده درد آور است.) شما مرا خوب می شناسند آیا این امر باعث نشد که به من اتهام نزنید.
✳️ روایت اهل سنت: روزی معاویه در مجلس دوستان گفت: کریم ترین و بالاترین افراد چه کسی است که پدر و مادر ، جد و جدات ، عمه ، خاله و دایی ، همه خاندان او خوب باشد؟! دیگران پاسخ دادند خود بهتر میدانید.
معاویه دست حسن بن علی را گرفته گفت: هذا ابوهُ علیبن ابیطالب و اُمهُ فاطمه و جدُه رسول الله و جدَّتهِ خدیجه و عمُّه جعفر ، بالاترین افراد همین آقاست. اینقدر خوب این خاندان را می شناختند.
🔷اَوَما وَزَعَ الجُهال سابقَتی عن تُهمَتی آیا باز نداشت [ وزعَ] جهال را سابقه دیرینه من از اینکه برمن تهمت نزنند. جمله اول اتهام زنی از بنی امیه بود جمله دوم اتهام از جهال و مردم شام که فریب معاویه خورده اند.
سابقه من دامادی پیغمبر ، اینهمه حدیث و روایات در موردمن، مورد اعتماد و وثوق انصار و مهاجرین که پشت علی نماز می خواندند ، اینهمه فضایل از سابقه من شما را از اتهام زنی جلوگیری نکرد!!
اگر معرفت واقعی و باطنی مثل بنی امیه ندارید چشم خود باز کنید و خوب بنگرید که من چنین خطایی نمیکنم که بخواهم عثمان بقتل برسانم.
🔷ولَّما وَضعَهُمُ الله بهِ اَبلَغُ مِن لِسانی قطعا آنچه را که خدا در قرآن به بنی امیه و جهال پند داده حتما از من بلیغ تر است. قرآن دو گونه بیان کرده:
« یا ایها الذین امنوا اِجتنِبوا کثیراً منَ الظَن اِن بعضَ الظنَ اِثمٌ حجرات - ۱۲ » نمیتوان بدون دلیل و بدون اقامهٔ حجت دیگران را متهم کرد. همه شواهد نشانگر اینست که جلوگیری و مانع از این قتل بوده و تلاش کردم. سخن قرآن بلیغ تر از سخن من است و قرآن بجز مدح علی آیه ندارد.
🔷انَا حَجیجُ المارقین من حجت اقامه میکنم بر علیه مارقین. تا روز قیامت حجت من بر علیه شما هست. هیچ دلیلی بر علیه من ندارید فقط سرو صدا و هیاهو میکنید باطل پیوسته بخاطر ضعف خود غوغا و همهمه داردبدون اینکه دلیلی را اقامه کند.
🔷و خَصیمُ المُرتابین من دشمن آشتی ناپذیر و تا ابد با عهد شکنان صلح ندارم . با شک کنندگان [ مرتاب] در حقانیت علی سر صلح و آشتی ندارم. حجت در آخرت هم ؛ ما وشما در یک جایی جمع میشویم که مکان دروغ و تهمت نیست و جای حجتهای واقعی ست و فقط دلیل حقانی پذیرفته ست. ومن حق را اقامه می کنم و شما یکی یکی رد میشوید.
🔷و علی کتابِ اللهِ تُعرَضُ الاَمثال اگر در یک قضیه ای شک و ابهام داشتید راه اینست: موضوع را به قرآن ارجاع دهید. که نظر قرآن در آن مورد چیست!!
قرآن میگوید : نتوانستید نسبت به قتل را در کسی ثابت کنید چه برخوردی باید کرد!!. آیا ثابت نشد باید ناسزا گفت!! آیا باید او را لعن کرد!! آیا باید غصب کرد!!
🔷و بما فی الصُّدورِ تُجازَی العِباد شما خوب می دانید حق با من است و خود را به نادانی میزنید. خدا قلوب شما را محاسبه می کند.به قلب شما آگاه است و جزا میدهد [ تجازی] خوب میدانستید حق کدام است وبا حقانیت من مخالفت کردید.خدا این امر پنهانی قلب شما را بخوبی میداند.
💢 خطبه ۷۵ 💢
معاویه استواری حکومت خود را بر این میدید که امیرالمومنین را متهم به دخالت در قتل عثمان کند و مکرر این بحث را تکرار میکرد.
معاویه چیزی نداشت مسلمانها به او گرایش داشته باشند ،
نه سوابق دین و ایمان ، نه سابقه خوب و جهادی هیچ نداشت . فقط دستاویز او خون عثمان بود، وبرای همین موضوع دروغ و شایعه می ساخت خرج می کرد اطرافیان را تشویق میکرد.
پیراهن عثمان را به دروازهٔ شهر آویزان کرده خود را خونخواه عثمان معرفی میکرد. برای اینکه به حکومت برسد و از راه عثمان بتواند خود را بالا بکشد.
بحضرت گفتند لااقل قاتلین عثمان را تحویل بده تا شما را متهم نکنند. فرمود:
آنان خود شریک جرمند ، مجرم را به مجرم تحویل نمی دهند . آنها خود جرم دارند و باید برایشان حکم صادر شود.
🔷اَوَلم یَنهَ بنی اُمیَّة علمُها بی عن قَرفی
آیا علم بنی امیه بمن ، انان را باز نداشته[ لم ینه] است از اینکه مرا قرف کنند.
(عرب وقتی پوست درخت تازه و سبز کنده شود قرف میگوید ، تشبیه سازی با بدن انسان شود بسیار دردناک است.
از طرف دیگر عیب جویی و اتهام از دیگری هم قرف گویند.تهمت زدن مانند پوست کندن از یک بدن زنده درد آور است.)
شما مرا خوب می شناسند آیا این امر باعث نشد که به من اتهام نزنید.
✳️ روایت اهل سنت:
روزی معاویه در مجلس دوستان گفت: کریم ترین و بالاترین افراد چه کسی است که پدر و مادر ، جد و جدات ، عمه ، خاله و دایی ، همه خاندان او خوب باشد؟!
دیگران پاسخ دادند خود بهتر میدانید.
معاویه دست حسن بن علی را گرفته گفت:
هذا ابوهُ علیبن ابیطالب و اُمهُ فاطمه و جدُه رسول الله و جدَّتهِ خدیجه و عمُّه جعفر ، بالاترین افراد همین آقاست.
اینقدر خوب این خاندان را می شناختند.
🔷اَوَما وَزَعَ الجُهال سابقَتی عن تُهمَتی
آیا باز نداشت [ وزعَ] جهال را سابقه دیرینه من از اینکه برمن تهمت نزنند.
جمله اول اتهام زنی از بنی امیه بود
جمله دوم اتهام از جهال و مردم شام که فریب معاویه خورده اند.
سابقه من دامادی پیغمبر ، اینهمه حدیث و روایات در موردمن، مورد اعتماد و وثوق انصار و مهاجرین که پشت علی نماز می خواندند ، اینهمه فضایل از سابقه من شما را از اتهام زنی جلوگیری نکرد!!
اگر معرفت واقعی و باطنی مثل بنی امیه ندارید چشم خود باز کنید و خوب بنگرید که من چنین خطایی نمیکنم که بخواهم عثمان بقتل برسانم.
🔷ولَّما وَضعَهُمُ الله بهِ اَبلَغُ مِن لِسانی
قطعا آنچه را که خدا در قرآن به بنی امیه و جهال پند داده حتما از من بلیغ تر است.
قرآن دو گونه بیان کرده:
« یا ایها الذین امنوا اِجتنِبوا کثیراً منَ الظَن اِن بعضَ الظنَ اِثمٌ حجرات - ۱۲ »
نمیتوان بدون دلیل و بدون اقامهٔ حجت دیگران را متهم کرد.
همه شواهد نشانگر اینست که جلوگیری و مانع از این قتل بوده و تلاش کردم.
سخن قرآن بلیغ تر از سخن من است و قرآن بجز مدح علی آیه ندارد.
🔷انَا حَجیجُ المارقین
من حجت اقامه میکنم بر علیه مارقین.
تا روز قیامت حجت من بر علیه شما هست.
هیچ دلیلی بر علیه من ندارید فقط سرو صدا و هیاهو میکنید
باطل پیوسته بخاطر ضعف خود غوغا و همهمه داردبدون اینکه دلیلی را اقامه کند.
🔷و خَصیمُ المُرتابین
من دشمن آشتی ناپذیر و تا ابد با عهد شکنان صلح ندارم . با شک کنندگان [ مرتاب] در حقانیت علی سر صلح و آشتی ندارم.
حجت در آخرت هم ؛ ما وشما در یک جایی جمع میشویم که مکان دروغ و تهمت نیست و جای حجتهای واقعی ست و فقط دلیل حقانی پذیرفته ست.
ومن حق را اقامه می کنم و شما یکی یکی رد میشوید.
🔷و علی کتابِ اللهِ تُعرَضُ الاَمثال
اگر در یک قضیه ای شک و ابهام داشتید راه اینست: موضوع را به قرآن ارجاع دهید. که نظر قرآن در آن مورد چیست!!
قرآن میگوید : نتوانستید نسبت به قتل را در کسی ثابت کنید چه برخوردی باید کرد!!.
آیا ثابت نشد باید ناسزا گفت!!
آیا باید او را لعن کرد!!
آیا باید غصب کرد!!
🔷و بما فی الصُّدورِ تُجازَی العِباد
شما خوب می دانید حق با من است و خود را به نادانی میزنید.
خدا قلوب شما را محاسبه می کند.به قلب شما آگاه است و جزا میدهد [ تجازی]
خوب میدانستید حق کدام است وبا حقانیت من مخالفت کردید.خدا این امر پنهانی قلب شما را بخوبی میداند.
اللهم حقّقنا بحقایق الایمان