بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۳/۸ - ۲۸شوال
💢خطبه ۵۶ 💢 مقایسه مسلمان صدر اسلام و مسلمان صفین
✳️ در شأن صدور این خطبه دو نظر وجود دارد. ۱- بعد از فتح مصر و شهادت محمد بن آبی بکر و چیره شدن عمرو عاص بر مصر معاویه طمع کرد ،بقیه شهرهای حکومت امیرالمومنین را بچنگ آورد.از جمله بصره.
او شخصی بنام ابن خضرمی را فرستاد تا بصره را فتح کند. طبق قولی حضرت این خطبه را خواند و مردم را بسیج کرد بسمت بصره و در نهایت از لوث وجود یاران معاویه شهر را پاکسازی کردند.
✳️۲- نظر دیگر آنست: در جریان صفین بعد از حکمیت امیرالمومنین خواست مردم را تهییج کند ، که شما با این ضعف هرگز نمیتوانید اسلام را حفظ کنید . مقایسه ای کردند اوضاع زمان حاضر صفین و اوضاع مسلمانهای صدر اسلامرا . و در این مقایسه مسلمانها می توانند جایگاه واقعی و ضعف خود را ببینند و برای آن قدمی بردارند. ماشیعیان در صدر که اسلام تازه آمده بود برای دفاع و اعتلای اسلام چنین میکردیم .
🔷ولقد کنّا معَ رسولِ الله صلی الله علیه وآله نقتُلُ اباءَنا وابناءَنا و اِخوانَنا و اَعمامَنا ما همیشه با پیغمبر بودیم و همراه او با فرزندان ، پدران ، برادران و عموهای خود می جنگیدبم.
در جریان دین آنچه که مهم است قوم و خویشی ، قرابت فامیلی نیست اصل آیین و مذهب است. اگر اقوام و عموزاده مقابل پیغمبر و اسلام می ایستادند آن قوم و خویش هیچ برتری نداشتند. اگر دین مدار بودند خیلی عالی ولی اگر دین مدار نبودند.جنگ بود.
چهار ثمره از جنگهای صدر اسلام با اقوام :
🔷ما یَزیدُ ذالک الّا ایماناً و تسلیماً ۱- این جنگ بر ما هیچ اضافه نکرد مگربر ایمان و تسلیم ما افزوده شد. بر خلاف آنچه شما فکر میکنید، جنگ و تقابل با دوستان و اقوامی که دشمن باشند در ظاهر بد باشد اما برای ما ایمان و تسلیم را افزود.
مسلمانان برای ثبات دین و برپایی پرچم با اقوام خود ، اگر سر براه نمیشدند. باید می جنگیدند.
معلوم است که انسان باید گاهی با اقوام خود محاجه و اشتباهات آنان را برطرف کند. تقابل با کسی که مخالف و سربراه نیست ، ظاهراً شاید بد باشد اما باطن آن ایمان است. اگر کسی از شرک دفاع کرد در مقابل آن باید از توحید دفاع داشت گرچه خانواده باشند. واین تقابل در امور سیاسی و حزبی نیست بلکه صحبت سر ایمان و کفر ، توحید و شرک است.
🔷و مُضیّاً علیَ اللَّقَمِ ۲- برای عبور از جاده های مستقیم و جادهٔ واضح حق [ اللقم]خوب تشخیص می دادیم و در آن راه درست ثابت می ماندیم.
🔷وصبراً علیٰ مَضَضِ الاَلَم ۳- ما صبر می کردیم بر سوزش [ مَضَض] دردها، جایگاهی که در آینده برای ما پیش می آمد. مسیر اسلام یک مسیری هست که سختی و رنجهایی دارد و از ابتدا آموختیم که با عزیز ترین اقوام بجنگیم و این جنگیدن بما ضرر نزد و مارا برای آیندهٔ اسلام مقاوم و مستحکم کرد.
🔷و جِدّاً فی الجِهادِ العَدُوّ ۴- مبارزه با اقوام و دوستانی که دشمن ما بودند ، ما را جدیت بخشید.و تقویت کرد. و برای مبارزه با دیگر دشمنان که قوم و خویشی با ما نداشتند با صلابت و قدرت بیشتر جنگیدبم.
اصحاب من، شما اکنون در صفین اطراف من هستید و اعلام خستگی می کنید.و مرا به پذیرش صلح و حکمیت پیشنهاد می دهید. ما با اقوام خود چنین می جنگیدبم. و جنگیدن شما اینگونه است.
🔷و لقد کانَ الرجلُ منّا والاخَرُ مِن عدوِّنا یَتَصاوَلانِ تَصاوُلَ الفَخلَینِ در ابتدای اسلام جنگی پیش میامد یک نفر از ما و یک نفر از کافر می جنگیدند بهم حمله ور میشدند [ یتصاولان] مانند دو حیوان نر[فخلین] دو پهلوان سرسخت با هم گلاویز میشدند . (حیوان نر نماد جنگجویی و قدرت است.)
🔷یَتَخالَسانِ انفسَهما ایُّهما یَسقی صاحبَهُ کَاسَ المَنون هرکدام از دو گروه تلاش میکرد جان دیگری را برباید [ یتخالسان] با تمام قوا میجنگیدند که جام مرگ [ کاس المنون] بر دیگری بنوشاند. [ یسقی]
تمام اسلام در مقابل تمام کفر قرار می گرفت، مانند جریان تقابل علی با عبدود. اما شما مانند مسلمانهای صدر اسلام نیستید در هر دعوت بهانهٔ گرما ، سرما ، محصول، خانواده ، دارید.
–در صدر معلوم نبود اسلام پیروز شود یانه! –صاحب قدرت و شوکت بشود یا نه! –پست و مقامی در میان نبود! –ولی با تمام قدرت دفاع بود.! گاهی برای دشمن پیروزی بود و گاهی برای پیامبر پیروزی بود.
✳️ یکی از مهمترین اصول در جبههٔ حق را آموزش میدهد. بطور قطع پیروزی از آن مسلمانان است سرانجام، مومنین وارث زمین خواهند شد. این وعده ای ست که داده شده، اما تا رسیدن به آن مقصد نهایی ، هیچگاه خداوند حتی به پیامبر تضمین پیروزی همیشگی نداده ، – گاهی شکست هست. –گاهی از دوستان ضربه خوردن هست. – گاهی از دشمن ناگهانی حیله میرسد. در این زد و خوردهاست که خدا یاری میکند.
فکر نکنید فلان دولت آمد بسرعت همه مشکلات باید مرتفع شود. مخالف امر صریح عقاید ماست. فقط دولت حقه ی امام عصر « روحی فداه» بصورت تمام، بر طرف میکند.
با یک تقابل سنگین شرک و الحاد روبرو هستیم.و در این تقابل گاهی زد است گاهی زد و خورد ، گاهی هم خورد است. هر سه حالت وجود دارد.
ابتدای انقلاب فقط از دشمن می خوردیم اکنون زد و خورد است ، بامید خدا روزی هم زدن مابر دشمن باشد که از دست او کاری بر نیاید. به صرف شهادت دادن بر اسلام پیروزی نهایی و همیشگی برای کسی تضمین نشده.
🔷فمَرَّةً لنا مِن عدوِّنا و مرَّةً لعَدوِّنا منّا گاهی پیروزی ما بر دشمن است و گاهی پیروزی دشمنبرما. اینطور نیست شکست در کار نباشد ، اشرف مخلوقات و امیرالمومنین گاهی شکست می خورد. خدا تضمین پیروزی نداده ، هر گروهی باید خود زحمت بکشد.
🔷فلما رَاَی اللهُ صِدقَنا اَنزلَ بعَدوِّنَا الکَبتَ و انزلَ علینَا النصر زمانیکه خداوند جانفشانی ، صداقت و اخلاص ما را دید بر دشمنان ما خواری و ذلت[ کبَت] نازل کرد. بعد از انهمه تلاش ، شکست ، شهادت، جراحت ، نصر و پیروزی را برما نوشت.
🔷حتَّی استَقَرَّ الاسلامُ مُلقیَاً جِرانَهُ تا اینکه اسلام مستقر شد. جرانه ؛ سینه شتر تا به استراحت و بخواب نرود سینه و گردن خود را بر زمین نمیزند. شتر نشسته هست اما گردن او میچرخد تا وقت خواب گردن و سینه را بر زمین می چسباند « ملقیاً جرانه » کنایه از استقرار است.
🔷ومُتَبَوِئَاً اَوطانَه تا اینکه اسلام برگشت [ متبوء]و بوطن اصلی خود رسید.
وطن اسلام کجاست؟! وطن اسلام قلوب مردم است. تا وقتی محبت اهل بیت ، دین ، توحید ، به دلها وارد نشده هنوز نتوانستیم اسلام را به جایگاه و موطن اصلی خود بر گردانیم.
🔷و لعمری لو کنّا نأتی ما اتیتُم قسم بجان خودم ( شما بمن پیشنهاد صلح میدهید)اگر ما می خواستیم در صدر اسلام مثل شما با سستی برخورد کنیم ، تامل کرده طفره برویم، اگر رفتیم زود بفکر برگشت باشیم،
🔷ما قامَ الدینِ عمودٌ از دین هیچ ستونی باقی نمی ماند. حضرت دین را به خیمه ای تشبیه میکند خیمه که با ستون برافراشته میشود. با سستی نمودن در جنگ ، هرگز این ستون خیمه اسلام افراشته نمیشد.
🔷ولَا اخضَرَّ للایمانِ عُودٌ یک شاخهٔ درختی سرسبز از دین نمی ماند. دین را به درخت سبز تشبیه میکند.که بایدیک درخت مثمربوده و سایه داشته باشد. وگرنه یک درخت خشک بی روح که با دو تبر می شکند ما با تلاش باعث شدیم آن مکتب ریشه بدواند و ثمر بدهد.
🔷وَایمُ اللهِ لَتَحتَلِبُنَّها دماً بخدا قسم اگر جهاد و مبارزهٔ ما نبود، شما بجای دوشیدن شیر [ تحتلبنَ ]از شتر اسلام باید خون می دوشیدید.
تشبیه سوم؛ اسلام مانند شتری که شیر خالص می دهد و حیات شما وابسته به آنست. اگر مجاهدت دیروز و امروز نبود ، اسلام بود، اما اسلام معیوب ، و شتر معیوبی که بجای شیر از آن خون جاری میشد.
🔷و لَتُتبِعُنَّها ندَماً اگر مجاهدت نکنید برای شما جز پشیمانی و ندامت باقی نمی ماند.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۳/۸ - ۲۸شوال
💢خطبه ۵۶ 💢
مقایسه مسلمان صدر اسلام و مسلمان صفین
✳️ در شأن صدور این خطبه دو نظر وجود دارد.
۱- بعد از فتح مصر و شهادت محمد بن آبی بکر و چیره شدن عمرو عاص بر مصر معاویه طمع کرد ،بقیه شهرهای حکومت امیرالمومنین را بچنگ آورد.از جمله بصره.
او شخصی بنام ابن خضرمی را فرستاد تا بصره را فتح کند. طبق قولی حضرت این خطبه را خواند و مردم را بسیج کرد بسمت بصره و در نهایت از لوث وجود یاران معاویه شهر را پاکسازی کردند.
✳️۲- نظر دیگر آنست: در جریان صفین بعد از حکمیت امیرالمومنین خواست مردم را تهییج کند ، که شما با این ضعف هرگز نمیتوانید اسلام را حفظ کنید .
مقایسه ای کردند اوضاع زمان حاضر صفین و
اوضاع مسلمانهای صدر اسلامرا .
و در این مقایسه مسلمانها می توانند جایگاه واقعی و ضعف خود را ببینند و برای آن قدمی بردارند.
ماشیعیان در صدر که اسلام تازه آمده بود برای دفاع و اعتلای اسلام چنین میکردیم .
🔷ولقد کنّا معَ رسولِ الله صلی الله علیه وآله
نقتُلُ اباءَنا وابناءَنا و اِخوانَنا و اَعمامَنا
ما همیشه با پیغمبر بودیم و همراه او با فرزندان ، پدران ، برادران و عموهای خود می جنگیدبم.
در جریان دین آنچه که مهم است قوم و خویشی ، قرابت فامیلی نیست اصل آیین و مذهب است.
اگر اقوام و عموزاده مقابل پیغمبر و اسلام می ایستادند آن قوم و خویش هیچ برتری نداشتند.
اگر دین مدار بودند خیلی عالی ولی اگر دین مدار نبودند.جنگ بود.
چهار ثمره از جنگهای صدر اسلام با اقوام :
🔷ما یَزیدُ ذالک الّا ایماناً و تسلیماً
۱- این جنگ بر ما هیچ اضافه نکرد مگربر ایمان و تسلیم ما افزوده شد.
بر خلاف آنچه شما فکر میکنید، جنگ و تقابل با دوستان و اقوامی که دشمن باشند در ظاهر بد باشد اما برای ما ایمان و تسلیم را افزود.
مسلمانان برای ثبات دین و برپایی پرچم با اقوام خود ، اگر سر براه نمیشدند. باید می جنگیدند.
معلوم است که انسان باید گاهی با اقوام خود محاجه و اشتباهات آنان را برطرف کند.
تقابل با کسی که مخالف و سربراه نیست ، ظاهراً شاید بد باشد اما باطن آن ایمان است.
اگر کسی از شرک دفاع کرد در مقابل آن باید از توحید دفاع داشت گرچه خانواده باشند.
واین تقابل در امور سیاسی و حزبی نیست بلکه صحبت سر ایمان و کفر ، توحید و شرک است.
🔷و مُضیّاً علیَ اللَّقَمِ
۲- برای عبور از جاده های مستقیم و جادهٔ واضح حق [ اللقم]خوب تشخیص می دادیم و در آن راه درست ثابت می ماندیم.
🔷وصبراً علیٰ مَضَضِ الاَلَم
۳- ما صبر می کردیم بر سوزش [ مَضَض] دردها، جایگاهی که در آینده برای ما پیش می آمد.
مسیر اسلام یک مسیری هست که سختی و رنجهایی دارد و از ابتدا آموختیم که با عزیز ترین اقوام بجنگیم و این جنگیدن بما ضرر نزد و مارا برای آیندهٔ اسلام مقاوم و مستحکم کرد.
🔷و جِدّاً فی الجِهادِ العَدُوّ
۴- مبارزه با اقوام و دوستانی که دشمن ما بودند ، ما را جدیت بخشید.و تقویت کرد.
و برای مبارزه با دیگر دشمنان که قوم و خویشی با ما نداشتند با صلابت و قدرت بیشتر جنگیدبم.
اصحاب من، شما اکنون در صفین اطراف من هستید و اعلام خستگی می کنید.و مرا به پذیرش صلح و حکمیت پیشنهاد می دهید.
ما با اقوام خود چنین می جنگیدبم. و جنگیدن شما اینگونه است.
🔷و لقد کانَ الرجلُ منّا والاخَرُ مِن عدوِّنا یَتَصاوَلانِ تَصاوُلَ الفَخلَینِ
در ابتدای اسلام جنگی پیش میامد یک نفر از ما و یک نفر از کافر می جنگیدند بهم حمله ور میشدند [ یتصاولان] مانند دو حیوان نر[فخلین] دو پهلوان سرسخت با هم گلاویز میشدند .
(حیوان نر نماد جنگجویی و قدرت است.)
🔷یَتَخالَسانِ انفسَهما ایُّهما یَسقی صاحبَهُ کَاسَ المَنون
هرکدام از دو گروه تلاش میکرد جان دیگری را برباید [ یتخالسان]
با تمام قوا میجنگیدند که جام مرگ
[ کاس المنون] بر دیگری بنوشاند. [ یسقی]
تمام اسلام در مقابل تمام کفر قرار می گرفت، مانند جریان تقابل علی با عبدود.
اما شما مانند مسلمانهای صدر اسلام نیستید در هر دعوت بهانهٔ گرما ، سرما ، محصول، خانواده ، دارید.
–در صدر معلوم نبود اسلام پیروز شود یانه!
–صاحب قدرت و شوکت بشود یا نه!
–پست و مقامی در میان نبود!
–ولی با تمام قدرت دفاع بود.!
گاهی برای دشمن پیروزی بود و گاهی برای پیامبر پیروزی بود.
✳️ یکی از مهمترین اصول در جبههٔ حق را آموزش میدهد.
بطور قطع پیروزی از آن مسلمانان است سرانجام، مومنین وارث زمین خواهند شد. این وعده ای ست که داده شده، اما تا رسیدن به آن مقصد نهایی ، هیچگاه خداوند حتی به پیامبر تضمین پیروزی همیشگی نداده ،
– گاهی شکست هست.
–گاهی از دوستان ضربه خوردن هست.
– گاهی از دشمن ناگهانی حیله میرسد.
در این زد و خوردهاست که خدا یاری میکند.
فکر نکنید فلان دولت آمد بسرعت همه مشکلات باید مرتفع شود. مخالف امر صریح عقاید ماست. فقط دولت حقه ی امام عصر
« روحی فداه» بصورت تمام، بر طرف میکند.
با یک تقابل سنگین شرک و الحاد روبرو هستیم.و در این تقابل گاهی زد است گاهی زد و خورد ، گاهی هم خورد است. هر سه حالت وجود دارد.
ابتدای انقلاب فقط از دشمن می خوردیم اکنون زد و خورد است ، بامید خدا روزی هم زدن مابر دشمن باشد که از دست او کاری بر نیاید.
به صرف شهادت دادن بر اسلام پیروزی نهایی و همیشگی برای کسی تضمین نشده.
🔷فمَرَّةً لنا مِن عدوِّنا و مرَّةً لعَدوِّنا منّا
گاهی پیروزی ما بر دشمن است و گاهی پیروزی دشمنبرما.
اینطور نیست شکست در کار نباشد ، اشرف مخلوقات و امیرالمومنین گاهی شکست می خورد. خدا تضمین پیروزی نداده ، هر گروهی باید خود زحمت بکشد.
🔷فلما رَاَی اللهُ صِدقَنا اَنزلَ بعَدوِّنَا الکَبتَ و انزلَ علینَا النصر
زمانیکه خداوند جانفشانی ، صداقت و اخلاص ما را دید بر دشمنان ما خواری و ذلت[ کبَت] نازل کرد.
بعد از انهمه تلاش ، شکست ، شهادت، جراحت ، نصر و پیروزی را برما نوشت.
🔷حتَّی استَقَرَّ الاسلامُ مُلقیَاً جِرانَهُ
تا اینکه اسلام مستقر شد.
جرانه ؛ سینه شتر تا به استراحت و بخواب نرود سینه و گردن خود را بر زمین نمیزند. شتر نشسته هست اما گردن او میچرخد تا وقت خواب گردن و سینه را بر زمین می چسباند
« ملقیاً جرانه » کنایه از استقرار است.
🔷ومُتَبَوِئَاً اَوطانَه
تا اینکه اسلام برگشت [ متبوء]و بوطن اصلی خود رسید.
وطن اسلام کجاست؟!
وطن اسلام قلوب مردم است. تا وقتی محبت اهل بیت ، دین ، توحید ، به دلها وارد نشده هنوز نتوانستیم اسلام را به جایگاه و موطن اصلی خود بر گردانیم.
🔷و لعمری لو کنّا نأتی ما اتیتُم
قسم بجان خودم ( شما بمن پیشنهاد صلح میدهید)اگر ما می خواستیم در صدر اسلام مثل شما با سستی برخورد کنیم ،
تامل کرده طفره برویم،
اگر رفتیم زود بفکر برگشت باشیم،
🔷ما قامَ الدینِ عمودٌ
از دین هیچ ستونی باقی نمی ماند.
حضرت دین را به خیمه ای تشبیه میکند خیمه که با ستون برافراشته میشود.
با سستی نمودن در جنگ ، هرگز این ستون خیمه اسلام افراشته نمیشد.
🔷ولَا اخضَرَّ للایمانِ عُودٌ
یک شاخهٔ درختی سرسبز از دین نمی ماند.
دین را به درخت سبز تشبیه میکند.که بایدیک درخت مثمربوده و سایه داشته باشد. وگرنه
یک درخت خشک بی روح که با دو تبر می شکند
ما با تلاش باعث شدیم آن مکتب ریشه بدواند و ثمر بدهد.
🔷وَایمُ اللهِ لَتَحتَلِبُنَّها دماً
بخدا قسم اگر جهاد و مبارزهٔ ما نبود، شما بجای دوشیدن شیر [ تحتلبنَ ]از شتر اسلام باید خون می دوشیدید.
تشبیه سوم؛ اسلام مانند شتری که شیر خالص می دهد و حیات شما وابسته به آنست.
اگر مجاهدت دیروز و امروز نبود ، اسلام بود، اما اسلام معیوب ، و شتر معیوبی که بجای شیر از آن خون جاری میشد.
🔷و لَتُتبِعُنَّها ندَماً
اگر مجاهدت نکنید برای شما جز پشیمانی و ندامت باقی نمی ماند.