بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۳/۷ - ۲۷ شوال
💢 خطبه ۵۴ 💢 شرحی از واقعه بیعت
✳️ عده ای از شارحان این خطبه را مربوط به زمان بیعت میدانند و گروهی به زمان شروع جنگ صفین می دانند. در ابتدای جنگ صفین علاقه ، آمادگی و نشاط جنگ بالا بود. اشتیاق فراوان داشتند که حضرت اعلام جهاد دهد تا به جنگ بروند.
اما چیزی نگذشت که همین شور به ضعف و سستی تبدیل شد و هرچه حضرت دعوت کرد، وسرانجام قبل از شهادت هرچه مردم را تهییج کرد برای بار دوم بسمت معاویه قیام کنند، اما مردم اجابت نکردند.
🔷فتََداکوا علی تَداک الابلِ الهِیم یومَ وِردِها «چه در زمان بیعت و چه درجنگ صفین» مردم بسمت من هجوم آوردند. مانند ازدحام [ تداکوا] شتران تشنه [ هیم] در روزی که وارد آبشخور می شوند. اینگونه مردم اجتماع کرده بودند. که ما آمادهٔ جهاد هستیم.
🔷قد ارسلها راعیها ارسل دو معنی دارد ١- ارسال وفرستادن ٢-رها کرردن مردم به سمت من هجوم آوردند مانند گله شتران به آب رسیده که ساربانی[ راعی] هم بالای سر آنها نیست. که آنها را هدایت و به نظم در آورد.
🔷وخُلعت مَثانِیها هجوم گله شترتشنه ای که بعد از مدتی به آبشخور میرسد وساربان مراقب نیست وافسار وعقالی[ مثانی] هم ندارند.
عقال : زانوبندی ست که زانوی شتر را با آن می بندند تا شتر آرام بگیرد.کنترل شتر در حال قیام که قدرت زیادی دارد، سخت است. عقل هم همان عقال ، قوه ای أست در وجود انسان که زانوی انسان را از افتادن وبرخاستن به سمت گناه وحرام میگیرد. زانو بند عقل است که در مقابل شهوات ،شک ، انحراف ، بازدارندگی دارد. چون شهوات قیام کند نگهداری آن سخت است . این جملات نشاندهنده اوج ازدحام أست.
🔷حتی ظننت انهم قاتلی آنقدر فشار وازدحام جمعیت زیاد بود که گمان کردم فشار جمعیت مراخواهد کشت .
🔷او بعضهم قاتل بعض لدی یا اگر من کشته نشوم عده ای تحت فشار قرار بگیرند. زیر دست وپا مانده، در حضورم تعدادی کشته شوند.
علاوه بر شرح ما وقع، درس مهمی هم دارد. مردمی هستند که چند صباح دیگر حضرت را رها کرده و سخن او را گوش نمی کنند. اینکه انسان ابتدا انقلابی دو آتشه باشد. زمانی نگذشته چگونه سرد می شوند ؟! بریده و در راه ثابت نمی مانند؟! انقلابی ماندن مهم تر أست تا انقلابی بودن. آنان مبانی درستی نداشتند، کم آورده سرد شدند.
🔷وقد قَلَّبتُ هذاَ الامر بَطنه وظَهرَه من در مورد این امر ( جنگ صفین ویا امر حکومت) تفحص ودقت کردم[ قلّبتُ] در مورد این جنگ ، بدقت بررسی کردم که جنگیدن چه محاسنی دارد! نجنگیدن با معاویه چه آفت و بلایی بر سر جامعه اسلامی می آورد!
🔷حتی منعنی النوم آنقدر این فکر عمیق بود که خواب رااز چشم من ربود. بقدری نگرانی این امر و دغدغه آن زیاد بود که خواب را برمن حرام کرد.
حاکم و رهبران الهی کسانی هستند. بادرایت وتحت تاثیر جو قرار نمی گیرند.. جمع کثیری یکباره فشار می آورند فی آلفور جنگ آغاز بشود. حاکم تامل میکند مصالح را در نظر می گیرد، آینده نگر است و از روی احساس عمل نمی کند. احساسات بر او غلبه نمیکند.
امروزه فضای مجازی هست که افراد را حساس میکند.در کدام امور خاموش باشد.! در چه امور واکنش نشان بدهد! در چه مورد موضع بگیرد!
حاکم یک جامعه بر اساس این احساسات آنهم احساس واقعی نه ! بلکه ، ناشی از فضای مجازی تصمیم بگیرد!! با این روش نمیشود حکومتداری کرد!! باید آینده نگری کند ،گرچه عده ای از مردم ناراحت بشوند.
فرمود من بدقت این امور را بررسی و کنکاش کردم آنقدری که خواب را از دیدگان من ربود.
گاهی بعضی اتفاقات خواب را از چشم بعضی میگیرد ، حاکمان دغدغه مند هستند دغدغه مند بودن یک نشانه أست برعکس بعضی که بی خیال هستند، وقتی به چیزی میرسد دغدغه ندارد . قصد دست یافتن خود بود. حاکم واقعی نسبت به اتفاقات جامعه دغدغه دارد.
🔷فما وجدتنی یسعنی الا قتالهم او الجحود بما جاء به محمد صلی الله علیه وآله (این جمله در خطبه ٤٣ در مورد معاویه گفته شده. همین جمله خود یک موید است بر اینکه این خطبه در مورد صفین بوده )
هیچ راه چاره ای نیافتم جز اینکه با معاویه بجنگم. و یا نسبت به دین ، پیامبر ، توحید، احکام جحد وکفر داشته باشم .
هر چه اندیشیدم معاویه کسی نیست که اگر بااو نجنگم و اگر حکومت را بدست بگیرد راه عدالت و پیامبر را پیش برود.، قصدی جز مخالفت با پیامبر وسنت ندارد او میخواهد نام پیامبر را از مناره ها پایین بکشد .
✳️معاویه بارها به مغیرة بن شعبه[ قاتل صدیق کبری] هنگام اذان ، وقتی اذان به اشهد ان محمد رسول الله رسید گفته: دست از مقابله بر نمیدارم تا نام پیامبر را از ماذنه ها پایین بکشم او آمده بودتا اسلام را از بین ببرد .
(بعضی جملات اصل وقانون هستند بعنوان یک اصل کلی و همیشگی میتوان استفاده کرد. در گوشه گوشه زندگی و وعمر آدمی بکار میرود)
مانند این جمله : 🔷 فکانت معالجة القتال اهون علی من معالجة العقاب معالجه کردن وتن دادن به جنگ برای من آسانتر أست از معالجه عذاب وعقاب الهی. میدانم جنگ با معاویه سخت وبرای من هزینه دارد ، جنگ جمل در مقابل همسر پیامبر ایستادن هزینه دارد،
جنگ با خوارج ، با عده ای مفسر ، قاری ، و پیشانی پینه بسته از سجده، اما تهی مغز سخت و هزینه دارد. حضرت زیر بار آن رفت که هزینه دنیایی را بپردازد نه هزینهٔ آخرتی را!
شما اگر سر دوراهی بودید که باید به مجلسی بروید، دقت کنید این کار سبب خشنودی صاحبخانه است یا عقاب خدا را در پی دارد!! عقاب الهی را بجان نخرید باید رضای خدا را در نظر گرفت هیچ کاری ارزش جهنمی شدن را ندارد.
من به این نتیجه رسیدم که جنگ با معاویه بهتر وقابل تحمل تر از عذاب الهی أست . 🔷 وموتات الدنیا اهون علی من موتات الاخرة موتات دو معنا دارد: ١- مرگ ، مرگ برای من در دنیا لذت بخش تر أست از اینکه هلاکت قیامت داشته باشم ،
اگر بمعنای مرگ باشد یک پیش بینی است. میدانم اگر مقابله با معاویه داشته باشم، باعث میشود هزینه ای مانند شهادت حسن وحسین بشود.( فرزندان من هم دچار بلیه می شوند) معاویه و فرزنداو آرام نمی نشیند. این هزینه را میدهم تا هلاکت قیامت گرفتار نشوم. چون خدا به آن راضیست.
٢- از دست رفتن ، بعضی از امور دنیا از دستم برود، برای من هزینه دارد. باعث میشود عده ای از دوستان ویاران هم به علی نگاه شکاک داشته و سخن او را به گوش جان نسپارند. از دست رفتن بعضی امور دنیا آسانتر أست ، تا ازدست دادن امور آخرت. ورضایت و خوشنودی خدا وپیامبر از دست برود. هرگز حاضر نیستم ناراحتی و غضب خدا و رسول را ببینم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۳/۷ - ۲۷ شوال
💢 خطبه ۵۴ 💢
شرحی از واقعه بیعت
✳️ عده ای از شارحان این خطبه را مربوط به زمان بیعت میدانند
و گروهی به زمان شروع جنگ صفین می دانند.
در ابتدای جنگ صفین علاقه ، آمادگی و نشاط جنگ بالا بود. اشتیاق فراوان داشتند که حضرت اعلام جهاد دهد تا به جنگ بروند.
اما چیزی نگذشت که همین شور به ضعف و سستی تبدیل شد و هرچه حضرت دعوت کرد، وسرانجام قبل از شهادت هرچه مردم را تهییج کرد برای بار دوم بسمت معاویه قیام کنند، اما مردم اجابت نکردند.
🔷فتََداکوا علی تَداک الابلِ الهِیم یومَ وِردِها
«چه در زمان بیعت و چه درجنگ صفین»
مردم بسمت من هجوم آوردند. مانند ازدحام [ تداکوا] شتران تشنه [ هیم] در روزی که وارد آبشخور می شوند.
اینگونه مردم اجتماع کرده بودند. که ما آمادهٔ جهاد هستیم.
🔷قد ارسلها راعیها
ارسل دو معنی دارد
١- ارسال وفرستادن ٢-رها کرردن
مردم به سمت من هجوم آوردند مانند گله شتران به آب رسیده که ساربانی[ راعی] هم بالای سر آنها نیست. که آنها را هدایت و به نظم در آورد.
🔷وخُلعت مَثانِیها
هجوم گله شترتشنه ای که بعد از مدتی به
آبشخور میرسد وساربان مراقب نیست وافسار
وعقالی[ مثانی] هم ندارند.
عقال : زانوبندی ست که زانوی شتر را با آن می بندند تا شتر آرام بگیرد.کنترل شتر در حال قیام که قدرت زیادی دارد، سخت است.
عقل هم همان عقال ، قوه ای أست در وجود انسان که زانوی انسان را از افتادن وبرخاستن به سمت گناه وحرام میگیرد.
زانو بند عقل است که در مقابل شهوات ،شک ، انحراف ، بازدارندگی دارد. چون شهوات قیام کند نگهداری آن سخت است .
این جملات نشاندهنده اوج ازدحام أست.
🔷حتی ظننت انهم قاتلی
آنقدر فشار وازدحام جمعیت زیاد بود که گمان کردم فشار جمعیت مراخواهد کشت .
🔷او بعضهم قاتل بعض لدی
یا اگر من کشته نشوم عده ای تحت فشار قرار بگیرند. زیر دست وپا مانده، در حضورم تعدادی کشته شوند.
علاوه بر شرح ما وقع، درس مهمی هم دارد.
مردمی هستند که چند صباح دیگر حضرت را رها کرده و سخن او را گوش نمی کنند.
اینکه انسان ابتدا انقلابی دو آتشه باشد. زمانی نگذشته چگونه سرد می شوند ؟!
بریده و در راه ثابت نمی مانند؟!
انقلابی ماندن مهم تر أست تا انقلابی بودن.
آنان مبانی درستی نداشتند، کم آورده سرد شدند.
🔷وقد قَلَّبتُ هذاَ الامر بَطنه وظَهرَه
من در مورد این امر ( جنگ صفین ویا امر حکومت) تفحص ودقت کردم[ قلّبتُ] در مورد این جنگ ، بدقت بررسی کردم که جنگیدن چه محاسنی دارد!
نجنگیدن با معاویه چه آفت و بلایی بر سر جامعه اسلامی می آورد!
🔷حتی منعنی النوم
آنقدر این فکر عمیق بود که خواب رااز چشم من ربود. بقدری نگرانی این امر و دغدغه آن زیاد بود که خواب را برمن حرام کرد.
حاکم و رهبران الهی کسانی هستند. بادرایت وتحت تاثیر جو قرار نمی گیرند..
جمع کثیری یکباره فشار می آورند فی آلفور جنگ آغاز بشود.
حاکم تامل میکند مصالح را در نظر می گیرد، آینده نگر است و از روی احساس عمل نمی کند. احساسات بر او غلبه نمیکند.
امروزه فضای مجازی هست که افراد را حساس میکند.در کدام امور خاموش باشد.!
در چه امور واکنش نشان بدهد!
در چه مورد موضع بگیرد!
حاکم یک جامعه بر اساس این احساسات آنهم احساس واقعی نه !
بلکه ، ناشی از فضای مجازی تصمیم بگیرد!!
با این روش نمیشود حکومتداری کرد!!
باید آینده نگری کند ،گرچه عده ای از مردم ناراحت بشوند.
فرمود من بدقت این امور را بررسی و کنکاش کردم آنقدری که خواب را از دیدگان من ربود.
گاهی بعضی اتفاقات خواب را از چشم بعضی میگیرد ، حاکمان دغدغه مند هستند دغدغه مند بودن یک نشانه أست برعکس بعضی که بی خیال هستند، وقتی به چیزی میرسد دغدغه ندارد . قصد دست یافتن خود بود. حاکم واقعی نسبت به اتفاقات جامعه دغدغه دارد.
🔷فما وجدتنی یسعنی الا قتالهم او الجحود بما جاء به محمد صلی الله علیه وآله
(این جمله در خطبه ٤٣ در مورد معاویه گفته شده. همین جمله خود یک موید است بر اینکه این خطبه در مورد صفین بوده )
هیچ راه چاره ای نیافتم جز اینکه با معاویه بجنگم. و یا نسبت به دین ، پیامبر ، توحید، احکام جحد وکفر داشته باشم .
هر چه اندیشیدم معاویه کسی نیست که اگر بااو نجنگم و اگر حکومت را بدست بگیرد راه عدالت و پیامبر را پیش برود.،
قصدی جز مخالفت با پیامبر وسنت ندارد او میخواهد نام پیامبر را از مناره ها پایین بکشد .
✳️معاویه بارها به مغیرة بن شعبه[ قاتل صدیق کبری] هنگام اذان ، وقتی اذان به اشهد ان محمد رسول الله رسید گفته:
دست از مقابله بر نمیدارم تا نام پیامبر را از ماذنه ها پایین بکشم او آمده بودتا اسلام را از بین ببرد .
(بعضی جملات اصل وقانون هستند بعنوان یک اصل کلی و همیشگی میتوان استفاده کرد. در گوشه گوشه زندگی و وعمر آدمی بکار میرود)
مانند این جمله :
🔷 فکانت معالجة القتال اهون علی من
معالجة العقاب
معالجه کردن وتن دادن به جنگ برای من آسانتر أست از معالجه عذاب وعقاب الهی. میدانم جنگ با معاویه سخت وبرای من هزینه دارد ، جنگ جمل در مقابل همسر پیامبر ایستادن هزینه دارد،
جنگ با خوارج ، با عده ای مفسر ، قاری ، و پیشانی پینه بسته از سجده، اما تهی مغز سخت و هزینه دارد.
حضرت زیر بار آن رفت که هزینه دنیایی را بپردازد نه هزینهٔ آخرتی را!
شما اگر سر دوراهی بودید که باید به مجلسی بروید، دقت کنید این کار سبب خشنودی صاحبخانه است یا عقاب خدا را در پی دارد!!
عقاب الهی را بجان نخرید باید رضای خدا را در نظر گرفت هیچ کاری ارزش جهنمی شدن را ندارد.
من به این نتیجه رسیدم که جنگ با معاویه بهتر وقابل تحمل تر از عذاب الهی أست
.
🔷 وموتات الدنیا اهون علی من موتات الاخرة
موتات دو معنا دارد:
١- مرگ ، مرگ برای من در دنیا لذت بخش تر أست از اینکه هلاکت قیامت داشته باشم ،
اگر بمعنای مرگ باشد یک پیش بینی است.
میدانم اگر مقابله با معاویه داشته باشم، باعث میشود هزینه ای مانند شهادت حسن وحسین بشود.( فرزندان من هم دچار بلیه می شوند) معاویه و فرزنداو آرام نمی نشیند.
این هزینه را میدهم تا هلاکت قیامت گرفتار نشوم. چون خدا به آن راضیست.
٢- از دست رفتن ، بعضی از امور دنیا از دستم برود، برای من هزینه دارد.
باعث میشود عده ای از دوستان ویاران هم به علی نگاه شکاک داشته و سخن او را به گوش جان نسپارند.
از دست رفتن بعضی امور دنیا آسانتر أست ، تا ازدست دادن امور آخرت. ورضایت و خوشنودی خدا وپیامبر از دست برود.
هرگز حاضر نیستم ناراحتی و غضب خدا و رسول را ببینم.