بسم الله الرّحمن الرّحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۲/۲۹ - ۱۸شوال
💢 خطبه ۴۰ 💢
تفسیر شعار خوارج
حضرت امیرالمؤمنین (ع) زمانی که شنید، خوارج شعار «لا حکم الّا لله» سر داده اند، این خطبه را بیان فرمودند.
این خطبه در واقع مواجهه ی از حضرت با جمعیت به ظاهر مقدّس، ولی کم فهم و نادان خوارج است.
خوارج در واقع از دل صفّین بیرون آمدند. وقتی که معاویه شکست را برای خود قطعی دید، از حکمیت و نیزه بر سر قرآن کردن استفاده کرد. اینجا عده ای ظاهر بین فریب خوردند و حضرت را مجبور به پذیرش حکمیت کردند. پس از مدتی هم پشیمان شدند و گروه جدیدی تشکیل دادند که اعتقادات خاصّی داشتند.
از جمله اینکه: حکمیت جزء دین نیست. هر کس به حکمیت قائل باشد، مرتکب حرام شده است. هر کس مرتکب حرام شود، کافر و از دین خارج است. همه باید توبه کنیم و از ابتدا به دین وارد شویم. که حضرت زیر بار این حرف نرفت و فرمود:
اولاً حکمیت را شما انتخاب کردید.
ثانیاً حکمیت گناه نیست و قرآن آن را تأیید می کند.
ثالثاً اگر کسی گناه کرد، از دین خارج نمی شود. اگر من امروز به خاطر شما توبه کنم، در حقیقت عصمت و امامت خود را زیر سؤال برده ام.
امام امت باید معصوم باشد و کسی که معصوم است، مرتکب خطا نمی شود، چه برسد به کفر و خروج از دین.
خوارج در منطقه ی حروراء (نزدیکی نهروان) گرد هم آمدند و حکومتی درست کردند و شعار آنها این آیه بود: «لا حکم الّا لله»
این آیه به عنوان پرچم و نماد انها بود.
حضرت در این خطبه به محتوای آیه اشاره می کند.
از دو جهت این خطبه مهم است:
• تفسیری که حضرت از این آیه دارد.
• حضرت به یک اصل مهم در دین اشاره می کند که اصل حکومت داری است. مسلمانان باید همه ی تلاش خودرا بر برپایی حکومت داشته باشند. متأسفانه گاهی این فکر تقویت می شود که مسلمانی، گوشه نشینی است. اسلام را چه به اقتصاد و سیاست و نظم و امورات اجتماعی؟
🔶کلِمَةُ حَقٌّ یُرَادُ بِهَا البَاطِلُ ، نَعَم، أِنَّهُ لَا حُکمَ ألّالِلّهِ وَ لَکِنَّ هؤُلَاءِ یَقوُلوُنَ: لَا أِمرَأَةَ أِلّا لِلّهِ
فرمود: این آیه کلمه ی حقّی است و اصل آیه درست است. ولی شما از آن برداشت اشتباه و تفسیر به رأی کرده اید. بلی قطعا حکم، فرمان و قانون گذاری برای خداست، چون خالق ماست و همه ی ابعاد شخصیتی ما را می داند. پس خدا باید برای ما برنامه بنویسد و زندگی شخصی و اجتماعی ما را مشخص کند.
اما خوارج می خواهند این آیه را این گونه تفسیر کنند که خدا باید حکومت کند.
خدا باید رئیس جمهور باشد.
خدا باید فرماندار و بخشدار باشد. خدا باید اجرای حدود کند. در حالی که معنای «لا حکم الّا لله» این نیست.
خدا قانون می نویسد. خدا می گوید کار درست است ویا اشتباه. ثواب و جزای عمل را خدا مشخص می کند.
اما خدا بر ما حکومت نمی کند. این حرف، باطل است. زیرا قرآن، روایات و سیره ی پیامبر اکرم (ص) همه بر تشکیل حکومت دلالت دارند. عقل هم به ما می گوید که باید حکومت داشته باشید.
حضرت با خوارج از در عقل سخن می گویند؛ چون حضرت احتمال می دهد انها آیات و روایات را تفسیر به رأی کنند.
🔶وَ أِنَّهُ لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِن أَمیِرٍ بَرٍّ أَو فَاجِرٍ یَعمَلُ فِی أِمرَأَتِهِ المُؤمِنُ و یَستَمتِعُ فیِهَا الکَافِرُ
در حالی که مردم به یک زمامدار نیک یا بد،نیازمندند تا مؤمنان در سایه ی حکومت به کار خود مشغول و کافران هم بهره مند شوند.
و مردم در استقرار حکومت، زندگی کنند
اصل عقلی چیست؟ مردم ناچارند که حاکم داشته باشند. خواه خوب و نیکوکار باشد، خواه فاسق و فاجر.
جامعه ی اسلامی نیازمند حاکم است. عقل حکم میکند. انسان موجود مدنیٌ بالطّبع است. هر کسی باید زندگی دیگری را تکمیل کند تا جامعه پیشرفت کند. هیچ جامعه ای بدون حاکم نمی تواند پیشرفت کند.
✅اصل اول: همه ی مردم طبع شان این است که اجتماعی زندگی کنند.
✅اصل دوم: اجتماع اگر حاکم نداشته باشد، به بن بست می خورد. بالأخره باید کسی باشد که حرف او فصل الخطاب باشد. نتیجه این که هیچ جامعه ای نمی تواند بدون حاکم باشد. حال این حاکم خوب باشد یا بد ، امر دیگری است. ولی اصل حکومت داشتن یک امر عقلی است.
خوارج به حضرت می گویند از حکومت کنار برو. خدا باید حاکم باشد.
نادان ها نمیدانند ، خدا که حکومت نمی کند. خدا جسم نیست که در زمین امده، امر و نهی کند. لیکن خدا قانون می دهد. هر کس اندک عقلی داشته باشد، می فهمد، جامعه ی انسانی نیاز به یک حاکم دارد.
حاکم داشتن ،حرفی است که خوارج هم قبول دارند، گرچه به زبان سخن دیگری می گفتند. همین خوارج وقتی لشکری تشکیل دادند، در منطقه ی حروراء برای خود فرمانروا انتخاب کردند و عبدالله وهب را به عنوان رئیس خوارج قرار دادند.
پس غرض انها مقابله با حضرت بود و در پازلی که معاویه برای انها تدارک دیده بود، بازی می کردند.
چطور برای چند هزار نفر حاکم تعیین می کنند؛ ولی حضرت حکومت به این بزرگی را رها کند و هر کس هر طوری می خواهد زندگی کند⁉️
🔻ویژگی های حاکمان خوب و بد را بر می شمارند:
اگر انسان خوبی حاکم باشد، خیر و برکت ، صلاح و فلاح او، حکومتداری او فقط به مؤمنین نمی رسد.
عکس آن صادق نیست؛
اگر انسان گنهکار و فاسقی روی کار آمد، فقط حکومت به نفع فسّاق و فُجّار است و انسان های مؤمن و معتقد در این حکومت هیچ سود و منفعتی ندارند. پس اگر می خواهید زندگی دنیایی راحتی داشته باشید ، حاکمان نیکوکار را انتخاب کنید.
ویژگی های حکومت صالحان :
🔶یَعملُ فی اِمراَتِهِ المومن
1-اگر انسان نیکوکاری حاکم باشد، مؤمنین می توانند به وظایف دینی، الهی و اخلاقی خود برسند.
🔶و یَستمِعُ فیهاَ الکافِر
2-حتی فرد کافر هم بهره اش را می برد. چون حکومت دینداران به اقلّیت های مذهبی ظلم نمی کند؛ در حالی که اگر فرد فاسقی روی کار بیاید، همه چیز را ممنوع می کند.
🔶ویُبلِغُ اللهُ فیهَا الاجَل
3-خدای متعال در حکومت صالحان، عمر انسان ها را کامل می کند. مرگ های زودرس و غیر مترقبه مشکلی است که جوامع مختلف به آن دچار هستند. اگر حکومت صالح باشد، بهداشت، آموزش و امنیت را تقویت و تأمین می کند و لذا انسان ها عمر طبیعی خود را دارند.
در آمارهای سازمان های بین المللی، جمهوری اسلامی ایران با تمام ضعف ها و نقص ها، امید مردم به زندگی را 20 سال نسبت به زمان حاکمیت طاغوت بیشتر کرده است. حاکم مسلمان صرفاً برای این نیست که شما را به مسجد دعوت کند. حاکم اگر اسلامی شد، عمر شما را هم زیاد می کند. پس کافر هم در حکومت او بهره مند می شود.
🔶ویَجمعُ بهِ الفَئُ
4-درآمدهای حکومت (بیت المال) را جمع می کند و بین اقصی نقاط جامعه تقسیم می کند. بذل و بخشش نمی کند و اجتماع سرمایه پدید می آید.
🔶ویُقاتَلُ بهِ العَدوّ
5-لشکر و سپاه نیرومند و قوی تشکیل می شود که می تواند از کیان مملکت دفاع کند.
🔶و تَأمَنُ بهِ السُبُل
6-امنیت راه ها برقرار می شود، امنیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برقرار می شود، در حالی که حکومت داری فاسق بر اساس ناپایداری اجتماعی، ظلم، تهدید و .... است.
🔶و یُؤخَذُ بهِ للضعیفِ منَ القوی
7- حکومت حق مظلوم و ضعیف را از قوی می گیرد. پس حکومت مؤمنان را تشکیل دهید.
هدف نهایی از این ویژگی ها این است که:
🔶حتیٰ یَستَریحَ برٌّ و یُستَراحٌ مِن فاجِر
نیکوکاران به آرامش مطلق می رسند و مظلوم هم از شرّ فاسق و فاجر نجات پیدا می کند.
چقدر نگاه حضرت علی (ع) نگاه زیبایی است.
سید رضی (ره) می فرماید: من در روایت دیگری این خطبه را دیدم که یکی دو جمله ی آن فرق می کرد.
🔶حُکمَ اللهِ أَنتَظِرُ فِیکُم . أمَّا الأِمرَأَةُ البَرَّةُ فَیَعمَلُ فِیهَا التَّقِیُّ
منتظر حکم خدا در باره ی شما هستم. اما در حکومت پاکان، پرهیزکار به خوبی انجام وظیفه می کند؛ ولی در حکومت بدکاران، ناپاک از آن بهره مند می شود تا مدتش سرآید و مرگ فرا رسد.
فرمود: من منتظر حکم و مجازات خدا برای خوارج هستم. من باطن حرف شما را می دانم. شما اگر آیه ی قرآن هم بخوانید، برای ضربه زدن، خیانت و بر هم زدن صفوف متحد جامعه است. لذا منتظرم تا عذاب الهی شامل حال شما شود.
در جای دیگری فرمودند:
🔶 وَ أَمَّا الأِمرَأَةُ الفَاجِرَةُ فَیَتَمَتَّعُ فِهَا الشَّقِیُّ أِلَی أَن تَنقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدرِکَهُ مَنِیَّتُهُ.
یکی از ویژگی های حکومت خوبان و صالحان این است که می توانند در آن کار خیر کنند. حالا اگر حکومت دینداران نباشد و حکومت انسان های فاسق باشد، اشقیاء و اوباش مسئولیت می گیرند و به بهره می رسند. حکومتی که اراذل و اوباش مسئولیت بگیرند، تکلیف مردم روشن است. حکومت بد، افراد پست را مسئولیت می دهد و جامعه را به فساد می کشاند. پس حکومت را به دست نیکوکاران بدهید.
اگر حکومت به دست انسان های فاسد بیفتد، ظلم همیشگی، فساد مستمر و خیانت فراوان است، تا زمانی که خدای متعال سفره ی این حکومت ظالم را بپیچد و مرگ آنها را برساند.
الحمدلله رب العالمین
تو مگو ما را به دان شه راه نیست
با کریمان کار ها دشوار نیست