بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۲/۲۱ – ۹ سوال
💢 خطبه ۳۰ 💢 در قتل عثمان
خطبه کوتاهی است که به تعبیر خود حضرت «جامع الکلام» و بخش عمده آن در قتل عثمان ایراد شده است. قتل عثمان بخاطر فضایی که داشت سه بازخورد داشت؛ ۱.برخی معتقد بودند که او باید کشته می شد و سزاوارش بود. ۲.گروهی معتقد به زنده ماندن و قصاص وی در خصوص اعمالش بودند. ۳.گروهی داعیه ی خونخواهی عثمان را داشتند.(امثال معاویه)
لذا در موقعیت های مختلف مردم نظر حضرت را در این موضوع جویا می شدند که آیا مخالف قتل او بودند یا مخالف؟
بالاخره تبعات این اتفاق هنوز جریان داشت، وقایعی چون جنگ جمل و... حضرت فرمودند:
🔶لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَکُنْتُ قَاتِلاً واژه «لو»نشان از امتناع حضرت از این امر است. یعنی من جنین کاری نکردم و اگر امر به این کار کرده بودم، قاتل بودم.
نکته در احکام دو نوع قاتل داریم: ۱– *قتل بالمباشره* که خود فرد مستقیماً با شمشیر یا سلاح دیگری اقدام به قتل فردی می کند ۲– * قتل تسبیبی* که فرد با تهیه سلاح و اجیر کردن دیگری اقدام به قتل می کند. حضرت هر دو وجه فرمودند:
وجه اول: لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَکُنْتُ قَاتِلاً اگر من امر به قتل عثمان داده بودم جا داشت با من برخورد کنید و مرا اعدام کنید در صورتی که در هیچ کس چنین چیزی نبوده. و نه، تاریخ چنین چیزی می گوید. قاتلان وی چنین ادعایی داشته اند که من قاتل عثمانم الا معاویه،چرا؟ تا حکومت را در دست گیرد، هدف او حکومت است ولو اینکه تخریب علی هم در آن باشد.
وجه دوم: 🔶أَوْ نَهَیْتُ عَنْهُ لَکُنْتُ نَاصِراً من مدافع عثمان هم نبودم که اگر مردم را نهی از کشتن او می کردم در ظلمش شریک بودم.
نکته : این نهی، منظور نهی عملی است. یعنی من جلوی معترضان مصر و کوفه و بصره در دفاع از عثمان شمشیر نکشیدم در حالی که من مخالف قتل او بودم.
حضرت در خطبه ۳فرمودند هر بلایی سر عثمان آمد تقصیر خود او بود و واسطه بین او و مخالفان عثمان شدم او قول داد تغییر رویه دهد، اما بواسطه یکی از مشاوران، بمحض اینکه مخالفان قصد وطن خویش کردند نامه ای به فرمانداران آن شهر ها نوشت و قتل شورشیان را امضا کرد که در میان راه به دست شورشیان افتاد و آنان با عصبانیت بازگشتند.
اما شما مردم هم مقصرید اگر کسی خطایی کرد نباید او را کشت باید محاکمه می شد و به اعمالش اعتراف می کرد و حقوقی که ضایع کرده بود به بیت المال باز گردانده می شد. اما حالا چه شد؟! جای جلاد و شهید عوض شد پیراهن عثمان شد پرچم قیام بر علیه علی و کسی که همه از او ناراحت بودند تبدیل به یک قدیس شد!
حال وراث او، مال پدرشان را نتیجه زحمت او می دانند و دیگر کسی جرات نمی کند آن را به جای اصلیش بیت المال بازگرداند.
🔶غَیْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَیْرٌ مِنْه اما کسانی مثل مروان بن حکم، ولیدبن عقبه و حکم بن عاص که طرفدار سر سخت عثمان بودند حق ندارند خود را با گروه مخالفان _ که تاریخ صریحا از گروهی از مردم عادی و برخی از صحابی بزرگ امیرالمومنین چون محمد بن ابی بکر، مالک اشتر و عماریاسر و... نام می برد_مقایسه کنند. و بگویند ما خوار کنندگان عثمان بهترین، شما اصلا قابل قیاس با آنان نیستید!!!
مثلا ولید بن عقبه فرماندار کوفه در خلافت عثمان بود و دائم الخمر حتی با حالت مستی مسجد می رفت در محراب می ایستاد و نماز صبح را چهاررکعتی می خواند.
عثمان هیچگاه حق نبود ، تا شما راحت قضاوت کنید که هر کس طرفدا رعثمان است باحق است. و هر کس مخالف اوست ناحق! شما نباید به اشخاص نگاه کنید.
🔶وَ مَنْ خَذَلَهُ لاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنی کسانی که در جبهه مخالفان عثمان بودند (محمد بن ابی بکر، مالک و عمار) که در جریان محاصره و شورش بودند هم خودشان را دست کم نگیرند و نگویند کاش مدافع عثمان بودیم خیر کار درست را شما انجام دادید. آنهایی کار اشتباه کردند که افراط گر بودند و او را به قتل رساندند. شما که مطالبگری به حق داشتید و کسی را نکشتید.(جایگاه این گروه را حضرت بالاتر دانستند.)
🔶وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ اِسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ اَلْأَثَرَةَ اِسْتَأْثَرَ ضد ایثاراست. ایثار:خودت را فدای دیگران کن تا سالم بمانند.ا ستاثر:یعنی همه را فدای خود کردن برای بدست آوردن هر چیزی پست و مقام، مال و...
حضرت فرمودند:مشکل عمده عثمان این بود که او مستبد و خودرأی بود و این امر چقدر به ضررش تمام شد.
🔶وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ اَلْجَزَعَ شما مردم هم جزع و فزع کردید، و با افراط از حد، تجاوز کردید. در تاریخ مفصل آمده که فردی که عثمان را کشت نحوه قتل را شرح داده که ۹ضربه خنجر بر او زدم در حالی که هنوز زنده بود ۳تا به نیت رضای خدا و۶تا بخاطر عقده ای که از بلاهایی که بر سرمان آورده بود.
🔶وَ لِلَّهِ حُکْمٌ وَاقِ
عٌ فِی اَلْمُسْتَأْثِرِ وَ اَلْجَازِعِ خدا حکم نهایی را در مورد مستاثر (عثمان) وجازع (افراط گران) که بیش از احکام الهی کار انجام دادند را صادر میکند. فردای قیامت هر دو باید جوابگوی اعمال خود باشند.
دو نکته: ۱– افراط به حدی بالا گرفت که حتی دو غلام عثمان را کشتند و بدن آنها را بدون غسل و نماز در بیابان انداختند تا خوراک سگ های بیابان شدند. ۲–تا سه روز هیچ کس حاضر نشد بدن عثمان را کفن و دفن کند تا نزد حضرت آمدند و چاره را پرسیدند ایشان فرمودند:حتی شده بظاهر مسلمان بوده باید آداب اسلامی برایش انجام شود.
کسی در غسل و نماز او شرکت نکرد و حتی نماز هم بر او خوانده نشد. بالاخره چند نفر از اقوام نزدیکش او را تجهیز کردند و خواستند در بقیع دفنش کنند مسلمانان اجازه ندادند بناچار او را به بخشی از بقیع که با دیوار از قبرستان مسلمانان جدا شده بود و یهود مدینه را آنجا دفن می کردند بخاک سپردند.
بعد که معاویه سرکار آمد دید اوضاع خراب است بالاخره او بواسطه خونخواهی عثمان بر سر کار آمده، دستور داد آن دیوار را خراب کردند تا بگویند که عثمان در قبرستان مسلمانان دفن شده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۲/۲۱ – ۹ سوال
💢 خطبه ۳۰ 💢
در قتل عثمان
خطبه کوتاهی است که به تعبیر خود حضرت «جامع الکلام» و بخش عمده آن در قتل عثمان ایراد شده است.
قتل عثمان بخاطر فضایی که داشت سه بازخورد داشت؛
۱.برخی معتقد بودند که او باید کشته می شد و سزاوارش بود.
۲.گروهی معتقد به زنده ماندن و قصاص وی در خصوص اعمالش بودند.
۳.گروهی داعیه ی خونخواهی عثمان را داشتند.(امثال معاویه)
لذا در موقعیت های مختلف مردم نظر حضرت را در این موضوع جویا می شدند که آیا مخالف قتل او بودند یا مخالف؟
بالاخره تبعات این اتفاق هنوز جریان داشت، وقایعی چون جنگ جمل و... حضرت فرمودند:
🔶لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَکُنْتُ قَاتِلاً
واژه «لو»نشان از امتناع حضرت از این امر است. یعنی من جنین کاری نکردم و اگر امر به این کار کرده بودم، قاتل بودم.
نکته در احکام دو نوع قاتل داریم:
۱– *قتل بالمباشره* که خود فرد مستقیماً با شمشیر یا سلاح دیگری اقدام به قتل فردی می کند
۲– * قتل تسبیبی* که فرد با تهیه سلاح و اجیر کردن دیگری اقدام به قتل می کند.
حضرت هر دو وجه فرمودند:
وجه اول:
لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَکُنْتُ قَاتِلاً
اگر من امر به قتل عثمان داده بودم جا داشت با من برخورد کنید و مرا اعدام کنید در صورتی که در هیچ کس چنین چیزی نبوده.
و نه، تاریخ چنین چیزی می گوید.
قاتلان وی چنین ادعایی داشته اند که من قاتل عثمانم الا معاویه،چرا؟
تا حکومت را در دست گیرد، هدف او حکومت است ولو اینکه تخریب علی هم در آن باشد.
وجه دوم:
🔶أَوْ نَهَیْتُ عَنْهُ لَکُنْتُ نَاصِراً
من مدافع عثمان هم نبودم که اگر مردم را نهی از کشتن او می کردم در ظلمش شریک بودم.
نکته :
این نهی، منظور نهی عملی است.
یعنی من جلوی معترضان مصر و کوفه و بصره در دفاع از عثمان شمشیر نکشیدم در حالی که من مخالف قتل او بودم.
حضرت در خطبه ۳فرمودند هر بلایی سر عثمان آمد تقصیر خود او بود و واسطه بین او و مخالفان عثمان شدم او قول داد تغییر رویه دهد، اما بواسطه یکی از مشاوران،
بمحض اینکه مخالفان قصد وطن خویش کردند نامه ای به فرمانداران آن شهر ها نوشت و قتل شورشیان را امضا کرد که در میان راه به دست شورشیان افتاد و آنان با عصبانیت بازگشتند.
اما شما مردم هم مقصرید اگر کسی خطایی کرد نباید او را کشت باید محاکمه می شد و به اعمالش اعتراف می کرد و حقوقی که ضایع کرده بود به بیت المال باز گردانده می شد.
اما حالا چه شد؟! جای جلاد و شهید عوض شد پیراهن عثمان شد پرچم قیام بر علیه علی و کسی که همه از او ناراحت بودند تبدیل به یک قدیس شد!
حال وراث او، مال پدرشان را نتیجه زحمت او می دانند و دیگر کسی جرات نمی کند آن را به جای اصلیش بیت المال بازگرداند.
🔶غَیْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَیْرٌ مِنْه
اما کسانی مثل مروان بن حکم، ولیدبن عقبه و حکم بن عاص که طرفدار سر سخت عثمان بودند حق ندارند خود را با گروه مخالفان _ که تاریخ صریحا از گروهی از مردم عادی و برخی از صحابی بزرگ امیرالمومنین چون محمد بن ابی بکر، مالک اشتر و عماریاسر و... نام می برد_مقایسه کنند.
و بگویند ما خوار کنندگان عثمان بهترین،
شما اصلا قابل قیاس با آنان نیستید!!!
مثلا ولید بن عقبه فرماندار کوفه در خلافت عثمان بود و دائم الخمر حتی با حالت مستی مسجد می رفت در محراب می ایستاد و نماز صبح را چهاررکعتی می خواند.
عثمان هیچگاه حق نبود ، تا شما راحت قضاوت کنید که هر کس طرفدا رعثمان است باحق است.
و هر کس مخالف اوست ناحق!
شما نباید به اشخاص نگاه کنید.
🔶وَ مَنْ خَذَلَهُ لاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنی
کسانی که در جبهه مخالفان عثمان بودند (محمد بن ابی بکر، مالک و عمار) که در جریان محاصره و شورش بودند هم خودشان را دست کم نگیرند و نگویند کاش مدافع عثمان بودیم خیر کار درست را شما انجام دادید. آنهایی کار اشتباه کردند که افراط گر بودند و او را به قتل رساندند.
شما که مطالبگری به حق داشتید و کسی را نکشتید.(جایگاه این گروه را حضرت بالاتر دانستند.)
🔶وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ اِسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ اَلْأَثَرَةَ
اِسْتَأْثَرَ ضد ایثاراست.
ایثار:خودت را فدای دیگران کن تا سالم بمانند.ا
ستاثر:یعنی همه را فدای خود کردن برای بدست آوردن هر چیزی پست و مقام، مال و...
حضرت فرمودند:مشکل عمده عثمان این بود که او مستبد و خودرأی بود و این امر چقدر به ضررش تمام شد.
🔶وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ اَلْجَزَعَ
شما مردم هم جزع و فزع کردید، و با افراط از حد، تجاوز کردید.
در تاریخ مفصل آمده که فردی که عثمان را کشت نحوه قتل را شرح داده که ۹ضربه خنجر بر او زدم در حالی که هنوز زنده بود ۳تا به نیت رضای خدا و۶تا بخاطر عقده ای که از بلاهایی که بر سرمان آورده بود.
🔶وَ لِلَّهِ حُکْمٌ وَاقِ
عٌ فِی اَلْمُسْتَأْثِرِ وَ اَلْجَازِعِ
خدا حکم نهایی را در مورد مستاثر (عثمان) وجازع (افراط گران) که بیش از احکام الهی کار انجام دادند را صادر میکند.
فردای قیامت هر دو باید جوابگوی اعمال خود باشند.
دو نکته:
۱– افراط به حدی بالا گرفت که حتی دو غلام عثمان را کشتند و بدن آنها را بدون غسل و نماز در بیابان انداختند تا خوراک سگ های بیابان شدند.
۲–تا سه روز هیچ کس حاضر نشد بدن عثمان را کفن و دفن کند تا نزد حضرت آمدند و چاره را پرسیدند ایشان فرمودند:حتی شده بظاهر مسلمان بوده باید آداب اسلامی برایش انجام شود.
کسی در غسل و نماز او شرکت نکرد و حتی نماز هم بر او خوانده نشد. بالاخره چند نفر از اقوام نزدیکش او را تجهیز کردند و خواستند در بقیع دفنش کنند مسلمانان اجازه ندادند بناچار او را به بخشی از بقیع که با دیوار از قبرستان مسلمانان جدا شده بود و یهود مدینه را آنجا دفن می کردند بخاک سپردند.
بعد که معاویه سرکار آمد دید اوضاع خراب است بالاخره او بواسطه خونخواهی عثمان بر سر کار آمده، دستور داد آن دیوار را خراب کردند تا بگویند که عثمان در قبرستان مسلمانان دفن شده است.