بسم الله الرحمن الرحیم شرح خطبه ها ۱۴۰۱/۲/۱۲ - ۳۰ رمضان
💢 خطبه ۲۳ 💢 فقر و غنا و مسئولیت هرکدام
آنچه از ارزاق و مال میرسد متفاوت است ، عده ای برخوردار ، بعضی کم برخوردار، گروهی فقیر ، گروهی غنی ، همه این گروهها در دو بخش وظیفه دارند.
آنچه در تاریخ هم نقل است این خطبه دوبار توسط امیرالمومنین صلواة الله علیه خوانده شده. الف) در اولین نماز جمعه بعد از حکومت در مدینه خوانده شده. ب) و یکبار هم وقتی به کوفه آمدند در اولین نماز جمعه کوفه خواندند.
♦️اما بعد، فاِنَ الامرَ یَنزلُ السماءِ الیَ الارضِ کقطَراتِ المَطَر الیٰ کلِّ نفسٕ بما قُسِمَ زیادةٕ اَو نقصان بعد از حمد و ثنای الهی ، بدرستیکه رزق و روزی شما [ الامر] از آسمان به زمین نازل میشود مانند قطرات باران .
همانگونه که در آسمان وضع میشود چقدر باران و در کجا ببارد و در چه جایی نبارد، ارزاق برای هر کس [ لکل نفسٕ ] وضع می کند. هرچقدر که مقرر شده خواه کم باشد، خواه زیاد به مردم میرسد.
– چرا روزی را به باران تشبیه کرد؟! الف) رزق مانند باران در جای دیگری مقدر میشود و بسوی مردم می ریزد.
ب) باران کم کم می بارد.، در طول سال با چند ماه بارندگی بمرور می بارد. تشبیه ارزاق به باران ، آرام آرام و در طول زندگی تا وقتی که زنده هست به انسان میرسد. نباید عجله کرد. که همه مال و ثروت یکباره بدست بیاید.
ج) سرزمینها متفاوتند ، منطقه کوهستانی ، بیابانی، نزدیک دریا ،کویر شرایط هرکدام فرق دارد.نشان از تفاوت استعداد انسانهاست . در حیطهٔ علم انسان نیست ، اختلافی بین انسانها هست اما باطن و حقیقت امر برای بشر آشکار نیست ولی اعتماد به حکمت خداوند هست. که زیاد یا کم بودن رزق بر افراد دلیل بر حکمت است وانسان آنرا نمیداند. بنابراین استعدادها متفاوت است و بنا بر استعداد مال میدهد.
وظایف هر یک: ♦️فاذا رَایٰ احدُکم لاخیهِ غَفیرَةً فی اهلِ مالٕ او نفسٕ اگر یکی از برادران خود را در فقر دیدید.
[غفیره - لغوی، پوشش، مال زیاد ، پوشش نقایص زندگی، یا پوشش نقص خود شخص ، در واقع پوشش درونی هم هست.برای پولدار عیوب بر خودش پوشیده میشود. مردم هم نقایص او را نمی بینند.لذا به پولدار و ثروت غفیره گویند]
این ثروت را حضرت در همسر و فرزند میداند، یا در مال که وضعیت مالی خوب است. یا در نفس میداند مانند عمر با جسم صحیح و سالم و یا دارای قوت جسمانی بالایی هست. ویا نفس بمعنای «شخصیت » جایگاه ، معروفیت، مسئولیت، در هر سه مرتبه آن، تعریف ثروت است.
♦️فلا تکونَّنَ به فتنه مبادا برای برادر خود که در این سه تعریف دارای ثروت است برای او فتنه ، بدبختی درست کنید، حسادت ، بخل کرده و اورا اذیت کنید. نکته ۱ : همسر و فرزند خوب ، جایگاه خوب هم یک سرمایه است، سرمایه فقط پول نیست. شخص پول ندارد اما اولاد صالح دارد سرمایه دارد.
نکته ۲ : انسانی که فقر دارد نسبت به بالا دست خود فتنه بپا نکند. مصداقی : مادر بدون فرزند به مادر فرزند دار حسادت و بخل نورزد در برابر او عداوت نکند.خوشی و لذت او را از خدا بخواهد. اگر خدا به او داده نشان از گرامی بودن او نیست بلکه همه برای امتحان است. او که دارد در ورطه ی امتحان است ، آنکه ندارد و نداده هم در بوته ی امتحان است.
مصداق دوم فتنه : میتواند چاپلوسی باشد فقیر برادر خود را در غنا دید چاپلوسی و تملق نکند چیزی که در او نیست براو غالب نکند که او باورش شود. ظاهراً او را تشویق و تعریف کرده ، اما باطنا او را اغوا و پرباد و مغرور کرده است.
♦️فاِنَ المرءَ المسلِمَ ما لم یَغشَ دَناءَةً تَظهرُ فیَخشعُ لها اذا ذُکرَت بدانید انسان مسلم تا زمانیکه پوششی از گناه و پستی [ دنائت]بتن نکرده و گناه او آشکار نشده، وقتی بر او ذکر میشود خاضع و خاشع می گردد. او عزیز است. گرچه فقر داشته باشد.
فقر انسان مسلمان آنست که گناه کند.، فقر در عصیان است. میتواند فقیر عزیز باشد، ذلت و عزت در پول نیست. در مسیری درستی هست که باید انتخاب کرد. عملی که موجب ذلت میشود فقر نیست گناه است.
♦️و تُغریٰ بها لِئامُ الناس کَاَنَ کالفالِجِ الیاسِر ولع گناه [ تُغری ] یک ابزاری میشود در دست انسان لئیم ، که فقیر عزتمند را مورد تمسخر قرار بدهد. مانند پتک بر سرفقیر عزیز می کوبد. در حالیکه انسان فقیر گناه نکرده مانند انسان پیروز است.[ کالفالجِ الیاسر]
در عرب جاهلیت یک بخت آزمایی مشهور بود. ده نفر انتخاب شده ،ده تا چوبه تیر که بر روی هفت تا از چوبه ها نام خاص نوشته و سه چوبه تیر بدون اسم خاص در کیسه انداخته هریک نفر چوبه ای برمی داشتند تا برنده ها مشخص شوند. هر یک از چوبه یک سهم ، چوبه دیگر سه و چهار سهم، یک چوبه، هفت سهم قید شده بود. سه نفری که تیرچوبه بدون نوشته برمی داشتند، بازنده بودند. باید پول یک شتر را میدادند و گوشت آنرا بین این هفت نفر ،بنابه سهمی که مشخص شده بود تقسیم می کردند. این هفت نفر از سهم گوشت خود چشم پوشی کرده و به فقرا میدادند. نفر پیروز میدان آن کسی بود که تیر چوبهٔ هفت سهم به او قرعه میخورد. این شخص پیروز را فالج یاسر میگفتند.
♦️الذی یناَظِرُ اولَ فَوزةٕ مِن قِداحِه تُوجبُ لهُ الغنَم آن کسی که منتظر است.از کیسه اولین تیر پیروزی را بیرون اورد و موجب غنیمت [ مغنَم] او شود. شخص فقیر عزتمند ، گناه نکرده مانند فالج یاسر در بالاترین وجه پیروز میدان است. این پیروزی تا زمانی ست که به سبب فقر خود مرتکب گناه نشده باشد.
♦️و یرفعُ بها عنهُ المَغرَم وضرر وزیان[ مغرم] از اوبرطرف میشود.
♦️و کذالک المَرءُ المُسلمُ البَرئُ منَ الخیانتِ یَنتظرُ منَ الله احدیَ الحسنیین و همچنین پیروز است مسلمانی که خیانت از او صادر نمیشود. فقر داشت اما از دزدی ، چاپلوسی ، تملق برئ بود ، منتظر یکی از دو خوبی هاست [ احدی الحسنیین ] از هر دو جهت پیروز است.
♦️اِما داعیَ اللهِ فما عندَ اللهِ خیرٌ لهُ [یکی از دو خیر و احدی الحسنیین]اینست – یا دعوت الهی را اجابت میکند، در حال تنگدستی و برئ از خیانت میمیرد. ثواب و جزای او در نزدخدا بسیار بهتر از اموال دنیا می باشد.
♦️واِما رزقُ اللهِ دومین خیر او: – یابه پاس طهارت او در دنیا رزق میدهد. از فقر او را خارج کرده و به غنا میرساند.
♦️فاذا هو ذو اهلٕ ومالٕ و معهُ دینُه و حَسبُه در این هنگام ثروت اهل و فرزند را دارد. چه با فقر بمیرد و جزا بگیرد و چه در دنیا به غنا برسد. دین و شرافت خانوادگی وحسب او محفوظ بوده.
مال دو آفت دارد: دین و شرافت انسان در معرض خطر است. تا پول نیست این دو محفوظ است اماوقتی پول بمیان آمد دین و شرافت انسانی را زیر پا می گذارد، خدا را بنده نیست.
مال و اهل سبب نشود که از مسیر اعتدال خارج کند. چه فقر باشد دین و شرف حفظ شود و چه غنا باشد ، دین و حسب باید حفظ شود.
♦️انَ المالَ والبنینَ حرثُ الدنیا والعملُ الصالح حرثُ الاخره در هر دو صورت مال و اهل و عیال کشت و زراعت دنیاست. خود مال و فرزند به آن دنیا راه پیدا نمیکند مگر آثار آنان، و عمل نیک فقیری که در آن حسد، خیانت و طمع نباشد عمل صالح بهشتی است.
♦️یَجمَعُهُماَ اللهُ لاَقوام فاحذروا منَ اللهِ ما حذَّرَکم مِن نفسِه خدای متعال به بعضی دنیا و آخرت را کامل می دهد مانند سلیمان نبی که گروه خاصی هستند.معمولا دنیای خوب آخرت را به فراموشی میبرد. برحذر باشید آنگونه که خدا برحذر کرد.
♦️واخشَوهُ خشیَةً لیسَت بالتَعذیر واز خدا خوف و خشیت داشته باشید ، مخالفتها و عصیان های انسان خوفناک است. بترسید از گناهی که عذاب الهی در پی دارد و عذری [ بالتعذیر ]پذیرفته نیست. گناهان دنیایی عذر عقلی و شرعی ندارد.، عذر محکمه پسند ندارد.و هر دلیلی مردود است.
♦️واعمَلوا فی غیرِ رئاءٕ ولا سُمعَةٕ هر عملی که دارید منهای ریا باشد.[به رؤیت دیگری برسد.] وهر عملی منهای سُمعه باشد.[ عمل خالصی که بعد از انجام به گوش دیگران رسانده شود] عمل بدون در نظر گرفتن دیگران فقط خدا در نظر باشد.
♦️فانهُ مَن یَعمَلُ لغیراللهِ یَکِلُهُ اللهُ لمَن عَمِل له اگر کسی برای غیر خدا کار کند ،خدا ارجاع میدهد به همان شخص تا از او پاداش بگیرد. دو شریک معمولا با هم کشمکش دارند که هرکدام بسمت خود بکشند. اما خدا کششی نداشته سهم خود را به شریک خود واگذار می کند.
♦️ نَسألُ اللهَ منازلَ الشهداءِ و معایَشةَ السُعداءِ و مرافقةِ الانبیاء از خدا طلب میکنیم منزلت و جایگاه شهدا را. و زندگی و معاش ما را با سعیدان قرار بدهد. از خدا می خواهیم ما را رفیق و شفیق انبیا قرار بدهد. «و مَن یُطعِ اللّهَ و الرسولَ فاولئک آنعم الله علیهِم منَ النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسُنَ اولئکَ رفیقا نساء - ۸۵ »
شأن نزول این آیه : شخصی به پیامبرعرضه داشت دردنیا دلتنگ میشویم شما رامی بینیم در بهشت فاصله ی ما از شما دور است از دیدن شما محرومیم و این موضوع مرا غصه ناک کرده. این آیه نازل شد اهل طاعت همنشین انبیا و صالحین میشوند.
وظیفه ثروتمندان:
♦️ایها الناس انهُ لا یَستغنِی الرجُل و اِن کان ذا مالٕ عن عشیرَتهِ و دفاعهِم عنهُ بایدیهِم و السنتِهِم ای مردم بدانید ، انسان را بی نیاز نمی کند اموال زیاد از خانواده و رفیق. انسان هرچه اموال او بیشتر باشد از خانواده و دوستان بی نیاز نمی گردد. باید عده ای بعنوان عشیره اطراف او باشند ، اورا گرامی بدارند، از او حمایت کنند و عزت او را حفظ کنند.
♦️و هم اعظمُ الناسِ حیطةً مِن ورائهِ بزرگترین گروه ، اقوام و عشیره هستند که او را در سخت ترین شرایط درحیطه خود داشته باشند. در پناه خود بگیرند وقلب اقوام و عشیره برای او بتپد.
♦️و اَلَّمُهُمُ لِشَعَثِهِ و اَعطَفُهُم علیه عندَ نازلةٕ اذا نزَلت بهِ پراکندگی های [ شعث] اورا جمع کند. واگر بلایی بر او نازل شد، مهربانترین [ اعطفَ] بر او خانواده باشد. مال جای مهر و عاطفه ی خانواده را نمیگیرد.
♦️و لسانُ الصدقِ یَجعلُهُ اللهُ للمَرءِ فی الناس خیرٌ له منَ المالِ یُورثُهُ غیرَه ونام نیکی که خدای متعال برای انسان باقی بگذارد، از اقوام و عشیره است. « واجعَل لی لِسانَ صدقٕ فی الاخِرین شعرا - ۸۴» نام نیک از طرف خانواده بماند بهتر است تا ماندن ثروت و مالی که چند نفر میخورند و تمام میشود و بعضاً عامل انحراف وارث هم میشود. بهتر است مال و ثروتی بماند که جامعه را اصلاح کند و نام و یاد نیک باقی بگذارد. نام خوب در گرو عمل خوب است ،نه در گرو مال زیاد.
♦️الَا لا یَعدلَّنَّ احدَکم عنِ القرابةِ یَریٰ بهاَ الخَصاصةَ اَ ن یَسدَها ....اِن اَهلَکَهُ مبادا غنی از اقوام و عشیره خود بخاطر دست تنگی [ خصاصه] آنان روی برگرداند.[ لا یعدلَنَّ] مبادا کمک و انفاق به اقوام خود را از آنان منع کند [ یسُدَّ]
کمک و انفاق به اقوام او را بدبخت نمیکند و منع کمک او را پادشاه نمیکند. اما مشکل دیگری حل می شود.
سود انفاق ابتدا به جیب انفاق کننده میریزد ، مرتبه دوم به سود گیرنده است. آنهم نه سود معنوی بلکه سود ظاهری.
♦️و مَن یَقبِض یدَهُ عن عشیرتِهِ فانما تُفیضُ منه عنهم یدٌ واحده کسی که دست خود را از اقوام بکشد. دست رد به سینه بزند و دستگیری نکند. از صدها ها نفر عشیره خود ،در واقع از یک نفر دست کشیده و منع انفاق کرده، اما صدها نفر اقوام از او دست می کشند. زمانیکه گرفتاری به او رسید [تُفیض] صدها نفر از اقوام خود، دست یاری از او می کشند.
♦️و تُقبَضُ منهم عنهُ اَیدٕ کثیر اگر از عشیره خود کمک را منع نکرده بود کل عشیره طرفدار او بودند. وحمایت میکردند.
و اینکه بخشش مال سبب عمر طولانی و عزت و زیادتی و برکت مال میشود آثار معنوی آنست.
♦️و مَن تَلِن حاشیَتُهُ یَستَدِم مِن قومِهِ المَوَدة وکسی که نرم خو [ تلِن] باشد ونسبت به خانواده خوش اخلاقی [ حاشیتَه] کند.همیشه خانواده به او مودت دارند حتی اگر روزی تنگدست شد احترام او را دارند. مردم انتظار اخلاق خوش دارند. تا اطراف دیگران را پر کنند.
معنای دوم برای [ حاشیته] اطرافیان است. یک شخص مالدار برای خود خدم و حشم و محافظ دارد. اگر خادمان و محافظان او در جامعه با مردم بد اخلاقی نشان بدهند همه را از چشم صاحب می بینند. اما اگر با مردم خوش رفتاری نشان بدهند باز از خوش رفتاری صاحب او می دانند.
حاشیه در حالت اول که اخلاق معنا شد رفتار فردی بود. در حالت دوم که اطراف معنا شد ، رفتار اجتماعی را شامل شد. و هر مسئولی باید زیر دستان خود را مدیریت کند که مراقب رفتار خود با مردم باشند، تا محبت صاحب و مسئول در دلها بماند.
اللهم الحقنا بالسعدا و الشهدا و الصالحین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۲/۱۲ - ۳۰ رمضان
💢 خطبه ۲۳ 💢
فقر و غنا و مسئولیت هرکدام
آنچه از ارزاق و مال میرسد متفاوت است ، عده ای برخوردار ، بعضی کم برخوردار، گروهی فقیر ، گروهی غنی ، همه این گروهها در دو بخش وظیفه دارند.
آنچه در تاریخ هم نقل است این خطبه دوبار توسط امیرالمومنین صلواة الله علیه خوانده شده.
الف) در اولین نماز جمعه بعد از حکومت در مدینه خوانده شده.
ب) و یکبار هم وقتی به کوفه آمدند در اولین نماز جمعه کوفه خواندند.
♦️اما بعد، فاِنَ الامرَ یَنزلُ السماءِ الیَ الارضِ کقطَراتِ المَطَر الیٰ کلِّ نفسٕ بما قُسِمَ زیادةٕ اَو نقصان
بعد از حمد و ثنای الهی ، بدرستیکه رزق و روزی شما [ الامر] از آسمان به زمین نازل میشود مانند قطرات باران .
همانگونه که در آسمان وضع میشود چقدر باران و در کجا ببارد و در چه جایی نبارد، ارزاق برای هر کس [ لکل نفسٕ ] وضع می کند.
هرچقدر که مقرر شده خواه کم باشد، خواه زیاد به مردم میرسد.
– چرا روزی را به باران تشبیه کرد؟!
الف) رزق مانند باران در جای دیگری مقدر میشود و بسوی مردم می ریزد.
ب) باران کم کم می بارد.، در طول سال با چند ماه بارندگی بمرور می بارد. تشبیه ارزاق به باران ، آرام آرام و در طول زندگی تا وقتی که زنده هست به انسان میرسد.
نباید عجله کرد. که همه مال و ثروت یکباره بدست بیاید.
ج) سرزمینها متفاوتند ، منطقه کوهستانی ، بیابانی، نزدیک دریا ،کویر شرایط هرکدام فرق دارد.نشان از تفاوت استعداد انسانهاست .
در حیطهٔ علم انسان نیست ، اختلافی بین انسانها هست اما باطن و حقیقت امر برای بشر آشکار نیست ولی اعتماد به حکمت خداوند هست. که زیاد یا کم بودن رزق بر افراد دلیل بر حکمت است وانسان آنرا نمیداند.
بنابراین استعدادها متفاوت است و بنا بر استعداد مال میدهد.
وظایف هر یک:
♦️فاذا رَایٰ احدُکم لاخیهِ غَفیرَةً فی اهلِ مالٕ او نفسٕ
اگر یکی از برادران خود را در فقر دیدید.
[غفیره - لغوی، پوشش، مال زیاد ،
پوشش نقایص زندگی، یا پوشش نقص خود شخص ، در واقع پوشش درونی هم هست.برای پولدار عیوب بر خودش پوشیده میشود. مردم هم نقایص او را نمی بینند.لذا به پولدار و ثروت غفیره گویند]
این ثروت را حضرت در همسر و فرزند میداند،
یا در مال که وضعیت مالی خوب است.
یا در نفس میداند مانند عمر با جسم صحیح و سالم و یا دارای قوت جسمانی بالایی هست.
ویا نفس بمعنای «شخصیت » جایگاه ، معروفیت، مسئولیت،
در هر سه مرتبه آن، تعریف ثروت است.
♦️فلا تکونَّنَ به فتنه
مبادا برای برادر خود که در این سه تعریف دارای ثروت است برای او فتنه ، بدبختی درست کنید، حسادت ، بخل کرده و اورا اذیت کنید.
نکته ۱ :
همسر و فرزند خوب ، جایگاه خوب هم یک سرمایه است، سرمایه فقط پول نیست.
شخص پول ندارد اما اولاد صالح دارد سرمایه دارد.
نکته ۲ :
انسانی که فقر دارد نسبت به بالا دست خود فتنه بپا نکند.
مصداقی : مادر بدون فرزند به مادر فرزند دار حسادت و بخل نورزد در برابر او عداوت نکند.خوشی و لذت او را از خدا بخواهد.
اگر خدا به او داده نشان از گرامی بودن او نیست بلکه همه برای امتحان است.
او که دارد در ورطه ی امتحان است ، آنکه ندارد و نداده هم در بوته ی امتحان است.
مصداق دوم فتنه : میتواند چاپلوسی باشد
فقیر برادر خود را در غنا دید چاپلوسی و تملق نکند چیزی که در او نیست براو غالب نکند که او باورش شود.
ظاهراً او را تشویق و تعریف کرده ، اما باطنا او را اغوا و پرباد و مغرور کرده است.
♦️فاِنَ المرءَ المسلِمَ ما لم یَغشَ دَناءَةً تَظهرُ فیَخشعُ لها اذا ذُکرَت
بدانید انسان مسلم تا زمانیکه پوششی از گناه و پستی [ دنائت]بتن نکرده و گناه او آشکار نشده، وقتی بر او ذکر میشود خاضع و خاشع می گردد. او عزیز است. گرچه فقر داشته باشد.
فقر انسان مسلمان آنست که گناه کند.، فقر در عصیان است. میتواند فقیر عزیز باشد، ذلت و عزت در پول نیست. در مسیری درستی هست که باید انتخاب کرد.
عملی که موجب ذلت میشود فقر نیست گناه است.
♦️و تُغریٰ بها لِئامُ الناس کَاَنَ کالفالِجِ الیاسِر
ولع گناه [ تُغری ] یک ابزاری میشود در دست انسان لئیم ، که فقیر عزتمند را مورد تمسخر قرار بدهد. مانند پتک بر سرفقیر عزیز می کوبد.
در حالیکه انسان فقیر گناه نکرده مانند انسان پیروز است.[ کالفالجِ الیاسر]
در عرب جاهلیت یک بخت آزمایی مشهور بود.
ده نفر انتخاب شده ،ده تا چوبه تیر که بر روی هفت تا از چوبه ها نام خاص نوشته و سه چوبه تیر بدون اسم خاص در کیسه انداخته هریک نفر چوبه ای برمی داشتند
تا برنده ها مشخص شوند.
هر یک از چوبه یک سهم ،
چوبه دیگر سه و چهار سهم،
یک چوبه، هفت سهم قید شده بود.
سه نفری که تیرچوبه بدون نوشته برمی داشتند، بازنده بودند. باید پول یک شتر را میدادند و گوشت آنرا بین این هفت نفر ،بنابه سهمی که مشخص شده بود تقسیم می کردند.
این هفت نفر از سهم گوشت خود چشم پوشی کرده و به فقرا میدادند.
نفر پیروز میدان آن کسی بود که تیر چوبهٔ هفت سهم به او قرعه میخورد.
این شخص پیروز را فالج یاسر میگفتند.
♦️الذی یناَظِرُ اولَ فَوزةٕ مِن قِداحِه تُوجبُ لهُ الغنَم
آن کسی که منتظر است.از کیسه اولین تیر پیروزی را بیرون اورد و موجب غنیمت [ مغنَم] او شود.
شخص فقیر عزتمند ، گناه نکرده مانند فالج یاسر در بالاترین وجه پیروز میدان است. این پیروزی تا زمانی ست که به سبب فقر خود مرتکب گناه نشده باشد.
♦️و یرفعُ بها عنهُ المَغرَم
وضرر وزیان[ مغرم] از اوبرطرف میشود.
♦️و کذالک المَرءُ المُسلمُ البَرئُ منَ الخیانتِ یَنتظرُ منَ الله احدیَ الحسنیین
و همچنین پیروز است مسلمانی که خیانت از او صادر نمیشود. فقر داشت اما از دزدی ، چاپلوسی ، تملق برئ بود ، منتظر یکی از دو خوبی هاست [ احدی الحسنیین ]
از هر دو جهت پیروز است.
♦️اِما داعیَ اللهِ فما عندَ اللهِ خیرٌ لهُ
[یکی از دو خیر و احدی الحسنیین]اینست
– یا دعوت الهی را اجابت میکند، در حال تنگدستی و برئ از خیانت میمیرد.
ثواب و جزای او در نزدخدا بسیار بهتر از اموال دنیا می باشد.
♦️واِما رزقُ اللهِ
دومین خیر او:
– یابه پاس طهارت او در دنیا رزق میدهد.
از فقر او را خارج کرده و به غنا میرساند.
♦️فاذا هو ذو اهلٕ ومالٕ و معهُ دینُه و حَسبُه
در این هنگام ثروت اهل و فرزند را دارد.
چه با فقر بمیرد و جزا بگیرد و چه در دنیا به غنا برسد. دین و شرافت خانوادگی وحسب او محفوظ بوده.
مال دو آفت دارد: دین و شرافت انسان در معرض خطر است. تا پول نیست این دو محفوظ است اماوقتی پول بمیان آمد دین و شرافت انسانی را زیر پا می گذارد، خدا را بنده نیست.
مال و اهل سبب نشود که از مسیر اعتدال خارج کند. چه فقر باشد دین و شرف حفظ شود و چه غنا باشد ، دین و حسب باید حفظ شود.
♦️انَ المالَ والبنینَ حرثُ الدنیا والعملُ الصالح حرثُ الاخره
در هر دو صورت مال و اهل و عیال کشت و زراعت دنیاست. خود مال و فرزند به آن دنیا راه پیدا نمیکند مگر آثار آنان،
و عمل نیک فقیری که در آن حسد، خیانت و طمع نباشد عمل صالح بهشتی است.
♦️یَجمَعُهُماَ اللهُ لاَقوام فاحذروا منَ اللهِ ما حذَّرَکم مِن نفسِه
خدای متعال به بعضی دنیا و آخرت را کامل می دهد مانند سلیمان نبی که گروه خاصی هستند.معمولا دنیای خوب آخرت را به فراموشی میبرد.
برحذر باشید آنگونه که خدا برحذر کرد.
♦️واخشَوهُ خشیَةً لیسَت بالتَعذیر
واز خدا خوف و خشیت داشته باشید ، مخالفتها و عصیان های انسان خوفناک است.
بترسید از گناهی که عذاب الهی در پی دارد و عذری [ بالتعذیر ]پذیرفته نیست.
گناهان دنیایی عذر عقلی و شرعی ندارد.، عذر محکمه پسند ندارد.و هر دلیلی مردود است.
♦️واعمَلوا فی غیرِ رئاءٕ ولا سُمعَةٕ
هر عملی که دارید منهای ریا باشد.[به رؤیت دیگری برسد.]
وهر عملی منهای سُمعه باشد.[ عمل خالصی که بعد از انجام به گوش دیگران رسانده شود]
عمل بدون در نظر گرفتن دیگران فقط خدا در نظر باشد.
♦️فانهُ مَن یَعمَلُ لغیراللهِ یَکِلُهُ اللهُ لمَن عَمِل له
اگر کسی برای غیر خدا کار کند ،خدا ارجاع میدهد به همان شخص تا از او پاداش بگیرد.
دو شریک معمولا با هم کشمکش دارند که هرکدام بسمت خود بکشند.
اما خدا کششی نداشته سهم خود را به شریک خود واگذار می کند.
♦️ نَسألُ اللهَ منازلَ الشهداءِ و معایَشةَ السُعداءِ و مرافقةِ الانبیاء
از خدا طلب میکنیم منزلت و جایگاه شهدا را.
و زندگی و معاش ما را با سعیدان قرار بدهد.
از خدا می خواهیم ما را رفیق و شفیق انبیا قرار بدهد.
«و مَن یُطعِ اللّهَ و الرسولَ فاولئک آنعم الله علیهِم منَ النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسُنَ اولئکَ رفیقا نساء - ۸۵ »
شأن نزول این آیه :
شخصی به پیامبرعرضه داشت دردنیا دلتنگ میشویم شما رامی بینیم در بهشت فاصله ی ما از شما دور است از دیدن شما محرومیم و این موضوع مرا غصه ناک کرده.
این آیه نازل شد اهل طاعت همنشین انبیا و صالحین میشوند.
وظیفه ثروتمندان:
♦️ایها الناس انهُ لا یَستغنِی الرجُل و اِن کان ذا مالٕ عن عشیرَتهِ و دفاعهِم عنهُ بایدیهِم و السنتِهِم
ای مردم بدانید ، انسان را بی نیاز نمی کند اموال زیاد از خانواده و رفیق.
انسان هرچه اموال او بیشتر باشد از خانواده و دوستان بی نیاز نمی گردد.
باید عده ای بعنوان عشیره اطراف او باشند ، اورا گرامی بدارند، از او حمایت کنند و عزت او را حفظ کنند.
♦️و هم اعظمُ الناسِ حیطةً مِن ورائهِ
بزرگترین گروه ، اقوام و عشیره هستند که او را در سخت ترین شرایط درحیطه خود داشته باشند. در پناه خود بگیرند وقلب اقوام و عشیره برای او بتپد.
♦️و اَلَّمُهُمُ لِشَعَثِهِ و اَعطَفُهُم علیه عندَ نازلةٕ اذا نزَلت بهِ
پراکندگی های [ شعث] اورا جمع کند.
واگر بلایی بر او نازل شد، مهربانترین [ اعطفَ] بر او خانواده باشد.
مال جای مهر و عاطفه ی خانواده را نمیگیرد.
♦️و لسانُ الصدقِ یَجعلُهُ اللهُ للمَرءِ فی الناس خیرٌ له منَ المالِ یُورثُهُ غیرَه
ونام نیکی که خدای متعال برای انسان باقی بگذارد، از اقوام و عشیره است.
« واجعَل لی لِسانَ صدقٕ فی الاخِرین شعرا - ۸۴»
نام نیک از طرف خانواده بماند بهتر است تا ماندن ثروت و مالی که چند نفر میخورند و تمام میشود و بعضاً عامل انحراف وارث هم میشود.
بهتر است مال و ثروتی بماند که جامعه را اصلاح کند و نام و یاد نیک باقی بگذارد.
نام خوب در گرو عمل خوب است ،نه در گرو مال زیاد.
♦️الَا لا یَعدلَّنَّ احدَکم عنِ القرابةِ یَریٰ بهاَ الخَصاصةَ اَ ن یَسدَها ....اِن اَهلَکَهُ
مبادا غنی از اقوام و عشیره خود بخاطر دست تنگی [ خصاصه] آنان روی برگرداند.[ لا یعدلَنَّ]
مبادا کمک و انفاق به اقوام خود را از آنان منع کند [ یسُدَّ]
کمک و انفاق به اقوام او را بدبخت نمیکند و منع کمک او را پادشاه نمیکند. اما مشکل دیگری حل می شود.
سود انفاق ابتدا به جیب انفاق کننده میریزد ، مرتبه دوم به سود گیرنده است.
آنهم نه سود معنوی بلکه سود ظاهری.
♦️و مَن یَقبِض یدَهُ عن عشیرتِهِ فانما تُفیضُ منه عنهم یدٌ واحده
کسی که دست خود را از اقوام بکشد. دست رد به سینه بزند و دستگیری نکند.
از صدها ها نفر عشیره خود ،در واقع از یک نفر دست کشیده و منع انفاق کرده، اما صدها نفر اقوام از او دست می کشند.
زمانیکه گرفتاری به او رسید [تُفیض] صدها نفر از اقوام خود، دست یاری از او می کشند.
♦️و تُقبَضُ منهم عنهُ اَیدٕ کثیر
اگر از عشیره خود کمک را منع نکرده بود کل عشیره طرفدار او بودند. وحمایت میکردند.
و اینکه بخشش مال سبب عمر طولانی و عزت و زیادتی و برکت مال میشود آثار معنوی آنست.
♦️و مَن تَلِن حاشیَتُهُ یَستَدِم مِن قومِهِ المَوَدة
وکسی که نرم خو [ تلِن] باشد
ونسبت به خانواده خوش اخلاقی [ حاشیتَه] کند.همیشه خانواده به او مودت دارند حتی اگر روزی تنگدست شد احترام او را دارند.
مردم انتظار اخلاق خوش دارند. تا اطراف دیگران را پر کنند.
معنای دوم برای [ حاشیته] اطرافیان است.
یک شخص مالدار برای خود خدم و حشم و محافظ دارد. اگر خادمان و محافظان او در جامعه با مردم بد اخلاقی نشان بدهند همه را از چشم صاحب می بینند.
اما اگر با مردم خوش رفتاری نشان بدهند باز از خوش رفتاری صاحب او می دانند.
حاشیه در حالت اول که اخلاق معنا شد رفتار فردی بود.
در حالت دوم که اطراف معنا شد ، رفتار اجتماعی را شامل شد.
و هر مسئولی باید زیر دستان خود را مدیریت کند که مراقب رفتار خود با مردم باشند، تا محبت صاحب و مسئول در دلها بماند.
اللهم الحقنا بالسعدا و الشهدا و الصالحین