بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۲/۱۰ - ۲۸ رمضان
💢 خطبه ١٩ 💢
این خطبه راجع به شخص منحوس اشعث بن قیس
حضرت بر منبر کلامی گفتند ،گویا به اشعث برخورد.
رو کرد به امام وگفت : این سخت به ضرر شما تمام شد حضرت به این شخص نگاه تند و تیزی کرد.
چه چیزی باعث شد که اشعث اعتراض کند در این که حضرت چه فرمود چند قول تاریخی أست
⬅️ ١- گفته اند حضرت روایتی از پیامبر بیان کردند.
«المسلمون تتکافوا دماؤهم وهم ید علی من سواهم» مردم بدانید خون مسلمانان مثل هم أست، خون، جان و مال ،ابروی مسلمان در امان است و همه مسلمین باید بر ضد دشمنان ید واحدی بشوند
«من احدث حدثا او اوا محدث »
اگر کسی به بدعت گذار پناه داد لعنت خدا ولعن همه لاعنین براو و طرفدار بدعت گذار.
حضرت تا این کلام خواند،
اشعث اعتراض کرد منظورش این بود اگر خون همه ی مسلمانان یکی أست چرا جمل ونهروان را به راه انداختید اگر روایت حق أست تو به آن روایت عمل نکردی.
آیا اشعث نمی داند مسلمان واقعی کسی أست که در تبعیت اسلام باشد و برامام خروج نکند!!
⬅️ روایت دوم : حضرت در مورد حکمیت صحبت میکرد یکی گفت : بالاخره شما با حکمیت موافق هستید یا خیر؟
فرمود: اگر کسی عقل وزیرکی را رها کند بدبختی به سراغش میاید مخالف بودم، شما مرا مجبور به قبول حکمیت کردید.
اکنون هر بلائی به سرتان میاید حقتان أست وقتی از عالمان حرف شنوی ندارید به وادی بدبختی می افتید..
اشعث به حضرت اعتراض کرد که تو حکمیت را قبول کردی و مسبب حوادث تلخ شدی، در حالیکه حضرت را مجبور به قبول حکمیت کردند.
دراینحالت بود که نگاه تند به اشعث انداخت و خطبه را خواند.
🔻ما یدریک ما علی مما لی؟
چه چیزی تورا به این فهم وادراک رساند که بدانی چه چیز به نفع من أست یا ضرر من؟
«ما ینطق عن الهوی ان هو وحی یوحی»
من از روی هوی صحبت نمی کنم.
🔻علیک لعنة الله ولعنة اللا عنین
لعنت خدا ولعنت همه لعنت کنندگان برتو باد خدا از رحمت ولطف خودشتو را دور کند.
🔻حائِک ابنُ حائِک منافقٌ ابنُ کافر!
تو بافنده وپسر بافنده و منافق پسر کافری .
پدر اشعث در کفر متولد ودر کفر از دنیا رفت.پس منافق پسر کافر .
اما حائک دارای سه معناست:
١- لغوی یعنی بافنده ، کسی که چیزی را می بافد اشعث اصالتا یمنی بوده وشغل اکثر یمنی ها بافندگی ، تو شخصی هستی که شغل تو بافندگی بوده ، اهل یمن بود واز آخرین گروه یمنی هابود که اسلام آورد.
تو آخرین کسی هستی که اسلام آوردی به من که اولین کس اسلام آوردم ایراد می گیری.
البته این معنا عده ای مخالف دارد.
٢-حائک کسی که با تبختر وغرور راه میرود لعنت خدا بر توکه انسان مغروری هستی.
٣- معنای سوم که شاید از دو معنای قبل بهتر باشد معنای کنایی، (دروغ بافتن) یعنی کمتر دروغ بباف .
از حضرت امام صادق داریم« الکذب یَحُوک» دروغ گو میبافد
ای کسی که دروغ می بندی و منافقی که پدرتو کافر لعنت خدا بر تو باد .
در ادامه خطبه به دو ماجرای اسارت اشعث در زمان کفر ویک اسارت در زمان اسلام آوردن بیان میدارد.
🔻والله لقد اَسَرکَ الکفر مرةً والاسلام اخری، فما فِداکَ من واحدة منهما مالَکَ ولا حَسَبَک
بخدا قسم یکبار در زمان کفر اسیر شدی ویک بار در زمان اسلام. در هیچ کدام نه مال تو و نه حسب ونسب تو نجات دهنده ی تو نبود.
منظور این بود که به هول و هراس نیفتادند که اشعث اسیر شده و برای آزادی او تلاش کنند.
شخصیت اشعث و ماجرای اسارت:
نام اصلی او مَعدی کَرَب است ، به خاطر موهای پریشان و نامرتب بودن به اشعث معروف شد
شُعث( مو پریشان)
در زمان پیامبر اسلام آورد بعد از پیامبر منکر ضروریات دین (خمس -زکات) شد وجز مرتدین قرار گرفت.
اهل رده مرتد ، یک گروه ٨٠٠ - ٩٠٠ نفری بودند که مدینه را ترک وبه یمن سرزمین اصلی خود رفتند .
خلیفه اول بعد از محکم کردن پایه های حکومت خود، گروهی را برای مقابله با آنها فرستاد.
اسارت اول در زمان کفراو بود ، بهنگام کشته شدن پدر خود برای خونخواهی پدر رفت که اسیر شد.
به التماس افتاد. آزاد شد در عوض در حدود ١٠٠٠ شتر داد.
اسارت دوم او، خلیفه اول عده ای را بسوی مرتدین فرستاد اوبرای نجات جان خودش ٨٠٠ نفر از مرتدین را تحویل داد تا خود با ١٠ نفر از خانواده اش آزاد شوند اشعث به اقوام ودوستان خود خیانت کرد ، نزد خلیفه اول بازگشت ، یک توبه ظاهری کرد خلیفه اورا گرامی داشت.
و خواهر خود ام فروه را به عقد او در آورد.
بنیان خانواده او بر خباثت أست محمد بن اشعث از قاتلان کربلا پسر او و استمرار اشعث ، و دختراو جعده که امام مجتبی را به تحریک معاویه مسموم کرد.
ادامه خطبه :
🔻واِنَّ اِمرَاً دَلَّ علی قومهِ الَسیفَ وساقَ الیهِم الحَتفَ لَحَریٌ اَن یَمقَتُهُ الاَقرَب ولا یَامَنُه الاَبعَد
کسی که بر علیه قوم خود راهنمایی میکند، شمشیرهای مرگ را به سمت قبیله خود سوق میدهد.،
حق وسزاوار [ لحری] توست که دوستانت باتو دشمن باشند بیگانگان از دست تو در امان نباشند.و به تو اعتماد نکنند.
⬅️ بعضی این خطبه برایشان سنگین أست چرا حضرت اشعث را نفرین کرد؟
نگاه به شخصیت اشعث در طول تاریخ نشاندهنده دشمنی او با علی (ع) أست .
⬅️ ابن ابی الحدید سنی در شرح نهج البلاغه، ج٢ ص٢٧٩ می گوید:
هر فتنه وآشوب و هر حوادت تلخی که در زمان امیرالمومنین اتفاق افتاد یکی از ارکان آن اشعث أست.
⬅️ کسی معترض نشود چرا حضرت بد اخلاقی کرد پاسخ تندی داد، توهین بود ؟!
او در مسجد درمیان جمع حاکم اسلامی را بخاطر تصمیمات درست محکوم میکندحاکم را از دید مردم می اندازد ، وباید ساکت بماند و اخلاق رارعایت کند؟؟!
اخلاق اینست که بر سر ظالم باید فریاد کشید.
اخلاق به سکوت و گوشه نشینی اطلاق نمیشود ، هرکس در هرگوشه ای ظلمی کند. و رعایت اخلاق سکوت باشد.
اخلاق اینست بالای منبر ،اخم و لعن میکند، صریح بیان میکند چون ظلم را می داند ، شخص مقابل را می شناسند سخن او را خوب می فهمد. که پایه های بین مردم و حاکم را سست میکند.
اخلاق بمعنای عدم غضب نیست.
خوش اخلاقی این نیست که اصلا غضب نداشته باشد . باچنین تصوری اصلا دین را نفهمیده است.
قرآن میفرماید حاملان تورات مانند حمارهستند. آیا توهین است ؟!
قرآن که توهین ندارد.
حقایق را بیان میکند آن گروه باید حمار بودن خود را کنار بزند، نه اینکه توهین باشد
بلکه او اینگونه هست قرآن شرح ماوقع میکند.
لذا جمله حضرت توهین نیست.
واقعیتی هست که در یک موقعیت مناسب ان را بیان کرده.
الحمدالله رب العالمین