بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
1401/2/6 - 24رمضان المبارک
💢 بخش دوم خطبه ۱۶ 💢
🔸اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها
آگاه باشید، انحراف و گناه مرکب چموشی است (خیلٌ شُمُسٌ )
مدام تکانهای تند دارد که انسان رابه زمین بزند. اهل گناه بر این مرکب حمل می شود
اینگونه نیست که نخواهد و نرود. اهل گناه را به زور برآن مرکب سوار می کنند.
🔸وخُلِعَتْ لُجُمُها،
افسار و لجام اسب را هم از دست انسان گنهکار گرفته اند ( چه ترسی در وجود انسان است که اسب او را بر زمین نزند)
انسان سواره امید دارد به افسار اسب، که در دست خود محکم نگه دارد.
مدام در حال اضطراب، و آرام و قرارندارد.
🔺نکته🔺:
اگر میبینی در زندگی اضطراب داری اثر همان گناه است.
🔸فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ
این مرکب ، اسب چموش با سرعت زیاد حرکت می کند و ناگهان با همان سرعت می ایستد و سوار خود را( گناهکار ) با حقارت در آتش جهنم پرت میکند(فتقحمت)
این ذلت جهنم از آتش آنجا سوزناک تر است.
اسب اگر از سوار کار خوش نداشته باشد با سرعت میدود و آرام نمی گیرد، در حال سرعت یکباره ترمز کرده می ایستد. بمحض ایستادن سرو گردن خود را پایین می آورد سوار کار یکباره پرت میشود.
«حضرت تشبیه میکند، گناه را به اسب و گنهکار به سوار کاری که چنین به جهنم پرتاب میشود.»
🔺نکته🔺 چرا خیل و اسب؟!
خیل از خیال است ، خیال پردازی ، بافته های ذهنی .
زیرا، زمانیکه انسان سوار اسب می شود خیال پرداز می شود غرور و کبر اورا میگیرد..
نه فقط اسب هر مرکبی میتواند باشد
به گونه ای نگاه او از بالا به پایین است .
سواره پیاده را با نگاه حقارت می بیند. گناه انسان را خیال زده میکند.
🔸اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطایا ذُلُلٌ ..
بدانید تقوا ،ایمان ، عمل صالح، مانند اسب رام( مطایا) است که افسار آن در اختیار سوارکارمی باشد.با قید ذلُل رام و مطیع سوارکارخود.
🔸حمل عَلَیْها اَهْلُها
اهل تقوا بر این اسب حمل می شود و سوار کار نگرانی و اضطراب ندارد و صاحب تقوا را وارد بهشت می کند.
اینطور نیست که اهل تقوا در مسیر خیر باشد و اثر آن معلوم نباشد.
کسی که در کار خیر قرار گرفت ،نخواهد هم او را میبرند.
🔸حَقٌّ وَ باطِلٌ وَ لِکُلٍّ اَهْلٌ،
عالم از دو قسمت تشکیل شده حق و باطل ،خدا و شیطان، علی و خلفا،
پای هر یک از این دو هم عده ای سینه چاک پا در رکاب هستند.
🔸فَلَئِنْ اَمِرَ الْباطِلُ لَقَدیماً فَعَلَ،
۱- اگر دیدید گروه منحرف تعدادشان بیشتر است
باطل حاکم و حق کنار زده شده و دشمن غالب شد.به خود ترس راه ندهید
حاکمان ظلم همیشه قدرت و زور آنها بیشتر بوده و طرفدار بیشتر داشته اند. (مردم به زور یا تطمیع و ترس به سویشان می آیندچون مورد آزار و اذیت قرار میگیرند )
اما در مکتب حق اجبار نیست ، دین ،قانون و مقرارت وجود دارد که حاکمان به آن پایبند هستند.و براحتی حق کسی را نمیتوانند بگیرند.اگر بپای دفاع از مکتب هم نیامدند باز هم مصونیت دارند.
🔸وَلَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّماولعل
۲- اگر دیدید احیاناً حق ضعف دارد نگران نباشید .چه بسا (ربما) باطل از بین برود و حق پیروز گردد.
سرانجام و نهایت کار پیروزی حق است.هر چند در میانه شکست ، ضعف ، دارد اما نتیجه نهایی برد حق است.
🔆 آیه مرتبط :«قُلْ لَا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ» ۱۰۰ مائده 🔆
از زیاد بودن خبیث تعجب نکنید.
عالم طوری چیده شده که سرانجام پیروزی با مستضعفین است.
🔸 وَ لَقَلَّما اَدْبَرَ شَىْءٌ فَاَقْبَلَ.
کم اتفاق میافتد چیزی که از دست انسان رفت، مجدد به دست انسان برگردد.«آب رفته دوباره بر نمی گردد»
⚜حکمت مرتبط :«إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصه از دست دادن فرصت مایه غم و اندوه است.حکمت۱۱۸»⚜
این از جملات حکیمانه است که هم مصداق عام دارد هم مصداق خاص
مصداق خاص: حضرت می فرماید نگذارید حکومت از دست برود که اگر این حکومت از دست برود بعید است دوباره برگردد ،
عمر ، توفیقات ، انقلاب اسلامی اگر از دست برود برگشت آن بعید است.
🔸شُغُلَ منَ الجنةُ و النارُ اَمامَه
آن کسی که بهشت و جهنم مقابل چشم اوست، عمر رابه بیهودگی و بطالت نمی گذراند به جدیت خود را مشغول می سازد.
مهلت ابطال وقت و فرصت بیکاری ندارد.
مشغول است.میداند بهشت را به بها میدهند.
اگر یقین به بهشت و جهنم پیش رو باشد ،هرگز خود را به بی عاری نمی زند.
مردم در مواجهه با این پدیده سه دسته هستند.
🔸ساعٕ سریعٕ نجا
۱- گروهی که بهشت و جهنم را فهمیدند .
سعی و تلاش آنها در کار سرعت میگیرد.
« یومَ یتَذَکرُ الانسانُ ما سَعیٰ - ۳۵ نازعات »
عمر را به بازیچه ولغو نمی گذرانند.
🔸و طالبٌ بَطیّ رَجا
۲- عده ای از دینداران و شیعیان طالب هستند،علاقه دارند، ولی کند[ بطئ] هستند وتنبلی میکنند.
متناسب با ان علاقه، کاری انجام نمیدهند.
امید است که خداوند دست آنها را بگیرد.
کار خوب و بد را باهم مخلوط دارند
« خَلَطوا عملاً صالحاً و اخرَ سیئاً عَسیَ الله اَن یَتوبَ علیهِم توبه - ۱۰۲ »
امید است که به سعادت برسند اما مانند گروه اول نجات یافته گان نیستند.
🔸و مقصِّرُ فی النارِ هَویٰ
۳- گروهی که کوتاهی کرده و مقصرند.
هوای نفس آنها را در آتش سقوط میدهد.
در این میدان کارزار، سه گروه تکلیف آنها مشخص است.
حضرت راه درست را معرفی و تشریح میکند.
کدام راه را باید طی کنیم؟!
🔸الیمینُ والشمالُ مَضلَّةٌ والطریقُ الوسطیٰ هیَ الجادَّه
چپ و راست [ افراط و تفریط]هر دو گمراهیست ، هر کدام از افراط و تفریط بنوبه خود ذلت و گمراهی دارد.
و مسیر مستقیم ، جادهْ اصلی ، همان راه میانه و اعتدال است.
« کذالک جعلناکم اُمةً وسطاً لتکونوا شهداءَ علیَ الناس بقره - ۱۴۳ »
شما را امت میانه قرار دادیم تا بر دیگران شاهد و گواه باشید.
کسی که سعی و تلاش فراوان دارد و بهشت و دوزخ را مقابل خود می بیند، از جاده میانه بیرون نمیرود.
🔸مُقَصِّرٌ فِى النّارِ هَوى
دسته سوم کوتاهی می کنند می دانند گناه است ولی انجام می دهند آنها در آتش سقوط(هوی)می کنند.
❓جاده وسط کدام است؟
پاسخ حضرت در خطبه ۱۹۷آمده : «...فَوَالَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّی لَعَلَى جَادَّةِ الْحَقِّ...من علی نماد جاده حق هستم بر سر جاده حق ایستادم»
جاده حق علی و اهل بیت علیهم السلام هستند
چهار نشانه ی راه درست:
🔸عَلَیْها باقِى الْکِتابِ
۱- راه درست راهی است که قرآن (کتاب باقی) به آن شهادت میدهد و آن را جلوی پای انسان میگذارد (آیه ولایت، آیه تطهیر، آیه مباهله )
در این مسیر وسطی پاها بیت است که قرآن کارکرد خود را دارد اگر از دست اهل بیت خارج شود هرآنچه که خواهند عمل میکنند.
🔸و آثارُ النُبُوه
۲- راه درست راهی است که سنت پیامبر آن را نشان می دهد (حدیث غدیر ،حدیث منزلت،حدیث یوم الدار...همه علی علیه السلام را تایید میکند)
در این مسیر وسطی میشود از سنت پیامبر سر درآورد.
🔸وَ مِنْها مَنْفَذُ السُّنَّةِ
۳- راه درست راهی است که فقط از آن مسیر میتوان به اسلام ناب نبوی دست پیدا کرد
مسیر وسطی فقط از راه علی و دیگران جایی ندارند. و راه ورود [ منفذ]به سنت پیامبر از همین مسیر می باشد.
🔸 وَ اِلَیْها مَصیرُ الْعاقِبَةِ
۴- فقط با این مسیر می توان به عاقبت به خیری رسید.
مسیر وسطی بمرتبه درست بهشت میرساند.
نکته: تعبیر به الیمین و الشمال هم میتواند معنای خاص داشته باشد یعنی دشمنان علی علیه السلام.
هم میتواند به هر نوع افراط و تفریط معنا شود چه درامور اعتقادی چه اخلاقی:
– افراط در توحید سر از مشبهه در می اورد[خدا را شبیه سازی میکنند]
– تفریط در توحید سر از معطله در می اورد ([نسان هیچ راهی برای شناخت خدا ندارد]
– افراط در ولایت امیرالمومنین سر ازغلات درمی آورد[کسانی که علی را خدا میدانند]
– تفریط در ولایت سر از همسان قرار دادن علی با شورای شش نفره یا شک در نماز خواندن علی توسط مردم شام.
– افراط در اخلاق، موجب شهوت پرستی میشود.
– تفریط دراخلاق سر از تعطیلی قوای غریزی در می آورد [شهوت و غضب باید مطلقا از بین بروند]
در کنار این افراط و تفریط ها، راه حق *اعتدال* است:
خدا را میتوان شناخت مگر کنه ذات او را، علی از همه مخلوقات بالاتر است ولی خدا نیست، شهوت و غضب و... لازمه حیات مادی انسان است ولی شهوت پرستی و شکم بارگی باید ترک شود
🔸هَلَکَ مَنِ ادَّعى،
هلاک گردید آنکه ادعا کرد.
مصداق عام، در مقابل دیگران ادعای نابه جا داشتن.
مصداق خاص، در مورد خلفا که ادعای خلافت کردند و رسواشدند.
بارها خلیفه دوم ادعا کرد زنان پرده نشین از من آگاهتر هستند. چون جانشینی پیامبر در شأن آنها نبود.
🔸وَ خَابَ مَنِ افْتَرى
هر کس حرف ناحق بیان کرد، به خسران رسید. مصداق عام، به دیگران حرف ناحق گفتن.
مصداق خاص ،خلفا که به خدا و پیامبر حرف نادرست نسبت دادند.
🔸مَنْ اَبْدى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ
کسی که صورت خود را [ صفحة]مقابل خدا قرار داد،حتما هلاک میشود.
در مقابل خدا سینه سپر کند خدا او را زمین میزند.
⚜حدیث قدسی : کبریایی و عظمت ردای من است هر کس لباس من بپوشد هلاکش می کنم ⚜
🔸کَفى بِالْمَرْءِ جَهْلاً اَنْ لایَعْرِفَ قَدْرَهُ
در جهالت و نادانی انسان اینکه قدر و اندازه خود را نشناسد و پا از گلیم خود دراز کند.
شارحین دو مطلب در مورد این گفته اند :
۱_در نادانی انسان همین بس که قدر خود را نشناسد.
« قدر »اندازه خود را بدانید.
و مصداق خاص ، «در نادانی شما همین بس که حکومتی را انتخاب کردید که اصلا نمی دانستند اسلام چیست»
۲_شما فقط جسم نیستید که خلافت دست بگیرید و فقط و فقط شکمبارگی کنید.
شما روح هم دارید اگر فقط به جسم برسید پس روح چه می شود.
« قدر» حقیقت خود را بشناسید.
🔸لایَهْلِکُ عَلَى التَّقْوى سِنْخُ اَصْل، وَلایَظْمَأُ
عَلَیْها زَرْعُ قَوْم
درختی که در زمین تقوا ریشه بدواند هرگز خشک نمی شود و هیچ زراعتی نیست که در زمین تقوا کاشته شده باشد، تشنه نمیشود
🔆آیه مرتبط :«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ.۲۴ابراهیم »🔆
عملی که در زمین تقوا باشد ثبات و استقرار دارد ،ریشه های آن در اعماق زمین از سفره های زیر زمینی آب را گرفته به شاخ و برگ میرساند.
🔸فَاسْتَتِرُوا بِبُیُوتِکُمْ
در خانه هایتان پنهان شوید خانه نشین شوید .من می بینم که جمل، صفین ، نهروان در پیش است مبادا به جرگه فتنه گران بپیوندید.
در زمان فتنه در خانه ها بمانید
و من هم کسی نیستم که با فتنه گران بر خورد نکنم، و نمیگذارم حکومت راحت از چنگ خارج شود.
🔸وَاَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ،
به گرفتاری خود برسید امور خود را اصلاح کنید سراغ طلحه و زبیر و... نروید
🔸وَالتَّوْبَةُ مِنْ وَرائِکُمْ
توبه پیش پای شماست . یک بخشی از همه اتفاقات در زمان خلفا تقصیر شماست که مطالبه حق نکردید .توبه کنید از سر کار آوردن خلفا
🔸 وَلایَحْمَدْ حامِدٌ اِلاّ رَبَّهُ، وَلایَلُمْ لائِمٌ اِلاّ نَفْسَهُ.
این را بدانید هر کس حمد کند حمد او به خدا باز میگردد و هر کس گناه و اشتباه کند هیچ کس را جز خود ملامت نکند.
اگر علی به خلافت رسید منت سر علی نگذارید مثل طلحه و زبیر که منت گذاشتند ،حمد مخصوص خداست که حکومت به علی رسید بروید از گناهتان و ظلمتان که خلفا را سرکار گذاشتید توبه کنید .
غفر الله لی و لکم الحمدلله رب العالمین .
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 بخش اول خطبه ۱۶ 💢
بیعت در مدینه
این خطبه در دومین روز حکومت ایراد شده
🔻 ذِمَتی بما اَقولُ رهینه و اَنا بهِ زَعیم
ای مردم من از اهداف و آرمانهای خود می گویم و با هم قول و قراری می گذاریم.
ذمهٔ من در گرو این وعده هاست.
من ضمانت می دهم وعده های خود را عملیاتی کنم. و علی خود ،ضمانت این حرفهاست.
مسئولیت و کفالت حرفها و وعده ها را بعهده می گیرم .
یا قول نمی دهم و اگر قول دادم مردانه پای آن می ایستم.
در شورای شش نفره خلیفه ، عبدالرحمن به امیرالمومنین گفت بتو رای می دهم بشرطی که به سنت خدا ، پیامبر و شیخین عمل میکنی؟! سه مرتبه تکرار کرد.
هر سه بار فرمود؛ به سنت شیخین عمل نمیکنم.
من خلاف نمیکنم تا به حکومت برسم.
حتی اگر حکومت از من سلب شود ، دروغ نمیگویم.
اگر دیگران بودند تصور می کردند ابتدا وعده عمل به سنت شیخین را بدهند بعد که حکومت را بدست گرفتند سنت آنان را عمل نمیکنند.
اما حضرت فرمود ؛ من در گرو حرف خود هستم.
🔻 اِنَّ مَن صَرَّحَت بهِ العِبَر عمّا بینَ یدیهِ منَ المَثُلات
کسی که عبرتها برای او آشکار شود [ صرّحت]
صحنه حوادث برای او روشن گردد، نگاه به عبرتهای تاریخ وحوادث تلخ گذشتگان [ مثُلات]درس می گیرد. و نتیجه آن درس به خود او بر می گردد.
اگر اقوام خوب یا بد گذشتگان و نتیجه کردار آنان را عبرت بین بود و درس گرفت می فهمد به هر مسیری قدم گذارد همان نتیجه برای او هم خواهد بود.
🔻حَجَزتَُهُ التقویٰ عن تَقَحُمِ الشبهات
دیده ی عبرت بین باعث تقوایی میشود که او را از فرو رفتن در شبهات باز میدارد.[ حجزتُه]
تقوای حاصل از عبرت مانع میشود تا در همان اتفاقات فرو بیفتد.[ تقحّم]
هیچگاه به گناه قوم عاد ، ثمود ،لوط گرفتار نمیشود.عمل شبیه آنها نمیکند[ شبهات]
دیدن عبرتها تقوا به ارمغان می آورد
عبرت یعنی به گذشته نگاه کند و برای آینده راه ، برنامه ، هدایت بگیرد. چه در امور مثبت ،چه در امور منفی.
🔻اَلا و اِنَّ بلیَّتَکم قد عادَت کهَیاَتِها یوم بعثَ الله نبیَّکم
آگاه باشید تمام امتحان و ابتلائات به همان شکل و هیات قبل از بعثت بر می گردد.[عادَت]
امروز که علی به حکومت رسیده گویا پیغمبر مبعوث شده. باید با همهٔ انحرافات بجنگد.
هرچه انحراف و مشکلات قبل از بعثت در جاهلیت بود ، دقیقا همان انحرافات در دوران حکومت علی شکل گرفته.
خلفا با سنت پیامبر چه کردند!!
دوران را به عصر جاهلیت برگرداندند!!
که امیرالمومنین دوباره از ابتدا باید همه را اصلاح کند.
اصلاح کرد ولی معاویه آمد دوباره آنرا منحرف کرد.ابا عبدالله آمد آباد کرد اما یزید دوباره منحرف کرد و دائم در کش و قوس...
باید کاری کند که پیغمبر میکرد تا جاهلیت را دوباره به عقب براند.
🔻والذی بعَثَهُ بالحقِّ لَتُبَلبَلُّنَّ بَلبَلَةً
پیامبر را که به حق سزاوار نبوت بود برانگیخت.
و من هم شما را میچرخانم و بهم مخلوط میکنم.[ تُبَلبلَنَ ]خوب که بهم مخلوط شدید.
دینداری های ظاهری شما فرو ریخته میشود.
🔻ولَتُغَربَلَّنَّ غَربلَةً
شما را غربال میکنم تا درشت از ریز مشخص بشوند.
🔻ولَتُساطُنَّ سَوطَ القِدرِ
شما را زیر و رو می کنم همانگونه که غذا در دیگ [ قِدر] بالا و پایین میشود.
شما را در دیگه های جوش امتحانات قرار می دهم.تا از هم جدا شوید.
🔻حتیٰ یعُدَ اَسفَلَکم اَعلاکم ،و اَعلاکم اَسفلَکم
و هدفم از اینکار :
تا اینکه باز گردند، کسانی که پایین ماندند و دیده نشدند ،بالا آورده شوند[ اعلاکم]
و آنان که بدون دلیل منصب گرفته بالا آمده و بر اریکه قدرت نشستند پایین بکشم [ اَسفلکم]
وقتی پیامبر مبعوث شد ابوسفیان همه کاره بود، پیغمبر او را به زیر کشاند و بلال پایین مانده را بر بالای مأذنه رساند.
هرکس شأنیت و تخصص دارد بالا آورده شود گرچه مانند بلال ، دارای لهجه باشد.
🔻ولَیَسبِقَنَّ سابقونَ کانوا قَصُرُوا
سابقان در اسلام را بالا می آورم.
در زمان غربت و مظلومیت اسلام آنها بودند که بپای سختی اسلام ایستادند.
و حق آنان خورده شد[ قصُروا] .
🔻ولَیَقصُرَنَّ سیّاقونَ کانوا سَبقُوا
پایین می کشم کسانی را که بدون حساب و تلاش بالا رفتند.
بر چه اساسی طلحه در دربار عثمانی اینهمه مال کسب کرد. در دربار چکاره بود!!
هر کسی که شأنیت ، شخصیت ، لیاقت فهم و تخصص دارد منصب بگیرد .
🔻واللهِ ما کَتَمتُ وَشمَةً ولا کَذبتُ کذبَةً
بخدا قسم من برشما چیز اندکی [وشمه] کتمان نکردم و دروغ نگفته و نمی گویم.
🔻ولقد نُبِئتُ بهذاَ المقام و هذالیوم
قطعا با خبر بودم از اتفاقات امروز و ..
مبادا تصور کنید من این روزها را نمی دانستم ، قبل از آن پیامبر همه را بمن خبر داده بود.
روزی حکومت بدست تو میرسد با چنین ویژگیهایی از انحراف ،
تا پایان کار من و شهادت در محراب را بمن خبر داده بود ، همه را می دانستم. بیخبر نبوده و بر همه چیز آگاه بودم.
با شما رو راست هستم و پنهان کاری ندارم مگر در امور عملیاتی که باید مخفی باشد
بغیرِ از این موارد اقناع عمومی خواهم داشت.
جملات امیرالمومنین به چرخش در آمده.
کلمات وقتی جاری میشود سیلابی
میگردد مانند این کلمات.
چونان چرخش شمشیر است در میدان رزم .
شمشیری که دائم در دست چرخانده میشود و مبارز می طلبد.
اللهم اجعلنا من المتقین بالقران
الحمدلله رب العالمین