بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۰/۱۲/۲۶ - ۱۴ شعبان
💢 حکمت ۴۶۹ 💢
🔹یَهلکُ فیَّ رجلانِ : دو گروه در مورد من علی به انحراف رفتند، مسیر را اشتباه طی کرده و مورد رضایت من نیست و هلاکت قطعی را کسب کردند.
🔹مُحبٌّ مُفرِطٌ ۱- دوستداری که در دوستی خود افراط و جزو غالیان است. علی را بالاتر از آنچه هست قرار می دهند و غلو می کنند.
🔹 و باهِتٌ مُفتَر ۲- کسانیکه سخن ناروا که در شأن امام نیست و منزلت امام را پایین می آورد بر زبان جاری می کنند. هر دو گروه جزو هلاک افتادگانند.
در حکمت ۱۱۷ هم آمده با الفاظ دیگر: « مُحبٌ غال و مفرطٌ مٌبغض » معنای هر دو یکی و الفاظ متفاوت است.
ابن ابی الحدید: الحمدلله ما نه جزو غالیان هستیم و نه جزو آن دسته که کوتاهی کردند. ما اهل سنت و خلفا حق علی را آنگونه که بود اداد کردیم. خلفای راشدین و صحابی در حق علی هیچ ظلمی نکردند.
دوستان علی ترس داشتند که در مدح علی چیزی بگویند و و دشمنان علی، ناصبی ها هم تا سالها او را لعن و سب و علنا ابراز برائت می کردند. با این وجود فضایل علی عالم را پر کرده، همین از اعجاز حضرت است.
💢 حکمت ۴۷۰ 💢
🔹سُئِلَ عنِ التوحیدِ و العدل از حضرت سوال شد در مورد توحید و عدل صحبت کند.
توحید بحث پر دامنه و گسترده ای که بسیار سخت و گاهی قابل فهم و درک نیست. منطقهٔ ممنوعه دارد که وارد شدن بر آن منع شده و آن ذات خداوند است.
🔹فقال : التوحیدُ اَن لا تَتَوَهَّمَه فرمود: توحید آنست که خدا را وهم نکنی. وهم ،خیال کردن ، تصور، در محدودهٔ فکر در آوردن ، برای خدا معنا ندارد. حد برای خدا بی معناست، هرچه در فکر، خدا بزرگ و بزرگتر تصور شود آخر آن یک حد و حدودی فرض میشود. مانند آب لیوان ، بزرگتر پارچ ، بزرگتر رود، بزرگتر چشمه ، بزرگتر رودخانه ، دریا ، اقیانوس ، تمام آب روی کرات ، در پایان باز هم محدود است. هرچند که بسیار آب باشد.
جا دادن در فکر و خیال، پرستش خدای خیالی است. خدای واقعی نیست. خدای مخلوق ذهن را پرستیدن است. خداوند توهم شدنی نیست چون نامحدود است.
ای برتر از خیال و گمان و قیاس و وهم ، اگر بخواهد در اینها جای بگیرد آن مخلوق است نه خدا.
ابن ابی الحدید : خدایا تو همان کسی هستی تا فکر و اندیشه آدمی بسمت تو نزدیک میشود.کیلومترها از تو دور میشود. جلو آمدن و عقب ماندن ، بُعد و قرب ، بخاطر اینست که خدا را با ذهن نمیشود سنجید.
🔹والعدلُ اَن لا تَتَهَّمَهُ عدل خدا اینست ،وفتی به عدالت خدا قائلید با تمام وجود خدا را عادل بدانید و او را متهم نکنید. چرا و چرا هایی که انسانها در مقابل کمبود، نقصان ، بیماری ، دارند یعنی خدا عادل نیست. در حالیکه اگر خدا عادل نباشد ،بقیه صفات خدا هم زیر سوال میرود.
خطیب بغدادی میگوید: اگر علی هیچ کلامی در توحید و عدل نداشت، جز همین دو کلمه ، کافی بود. عظمت توحید و علم علی ثابت میشد. و تمام علوم توحیدی از این جملهٔ حضرت بیرون می آمد.
💢 حکمت ۴۷۱ 💢 در حکمت ۱۸۲ هم تکرار شده
🔹لا خیرَ فی الصَّمتِ عنِ الحکمِ کما اَنَهُ لا خیرَ فی القولِ بالجَهل هیچ خیری نیست در سکوتی که، باید سخن حکیمانه ای گفته شود، سکوت کردن معنا ندارد. و هیچ خیری نیست در سخن گفتنی که جاهلانه باشد و هیچ پشتوانه علمی نداشته باشد.سکوت آن بهتر از سخن گفتن است.
حتی در جایگاه سخن گفتن هرگاه کلام را موثر نمیدانی سکوت پیشه کن. اما در فضای غبار. آلود و شکل گیری بدعتها باید سخن گفت و سکوت جایز نیست.
یک بیسواد بهرهٔ علمی او ،تجربه ی اوست سخن گفتن او از تجربیات، عبرت است باید سخن بگوید. اما یک تحصیلکرده با مغز تو خالی، سخن گفتن او عامل انحراف میشود، حتماو باید سکوت کند.
قال الرسول صلی الله علیه وآله: سکوت طلا و کلام نقره است. در گپ و گفتگوی عادی و روزمرگی سکوت طلاست. در بین امر مشکوک سکوت اختیار کنید که با ارزش تر از کلام شبهه دار است. سکوت یکی از راههای رسیدن به کمال است. حرف زدن دلیل میخواهد اما سکوت دلیل لازم ندارد. اصل بر سکوت است مگر دلایل لازمی وجود داشته باشد برای سخن گفتن.
امام سید الساجدین علیه السلام : سوال شد کلام بهتر است یا سکوت!!! فرمود: حرف زدن آفاتی دارد سکوت هم آفاتی. اگر هیچ آفتی بین حرف و سکوت نبود ، ومردد بودید بین سخن و سکوت. کلام افضل است بر سکوت. زیرا خداوند انبیا و اولیا را با حرف زدن مبعوث کرد نه با سکوت. مشکلات با حرف زدن حل میشود. همین که خواسته باشی در مورد فضیلت سکوت سخنی بیان کنی، این فضل باید با کلمات ادا شود.
💢 حکمت ۴۷۲ 💢
🔹فی دعاء استَسقیٰ به : دعا در طلب باران است. نماز باران ، خطبه باران ، و دعای باران جزو آداب اسلام و یقیناً تاثیر گذار است.
در خطبه ۱۵ و ۱۴۳ نماز باران هم فرمود:
🔹اللهم اسقِنا ذُلَلَ السَّحائب خدایا مارا از باران سیراب کن. باران رحمت نازل کن،اما بارانی که از ابرهای رام و[ فرمانبردار ] باشد باران آرام ، ملایم ، و طولانی مدت که در اعماق زمین، سفرههای زیر زمینی بنشیند. و هیچ آفت و بلایی همراه آن نباشد.
🔹دونَ صِعابِها بارانی که پشت آن آفت و زحمت نباشد. وحشت از رعد و برق پشت آن نباشد.
سید رضی رحمت الله : بعضی از باران را به شتر بد غلق و نا آرام تشبیه کرده. شتر نا آرام در دوشیدن شیر گاز میگیرد و لگد میزند. اجازه نمیدهد و لی بعضی شترها رامند. ابرهای آسمان را به شتر آرام و وحشی تشبیه می کند.
سید رضی: در همه کلمات امیرالمومنین فصاحت موج میزند.اما این کلام بلاغت عجیبی دارد.
💢 حکمت ۴۷۳ 💢
🔹لو غَیَرتَ شَیبَکَ یا امیرالمومنین یک نفر به امیرالمومنین ع گفت : ما از پیامبر شنیدیم خضاب کردن مستحب و برکاتی دارد. [چشم تقویت و شادابی دارد] چرا شما محاسن خود را خضاب نمی کنید؟!
🔹فقال: الخَضاب زینةٌ و نحنُ قومٌ فی مصیبةٕ فرمود: خضاب، زینت و زیبایی ست در حالیکه ما گروهی هستیم که مصیبت زده ایم. مصیبت زده زینت و زیبایی ندارد. [ مانند زن شوهر مرده زینت کردن براو حرام است تا چهل روز]
عدهای از شارحان: منظور وفات پیامبر است. یکی از مصیبات حضرت رحلت پیامبر است ، در جایی فرمود: بعد از رحلت از بس سنگین بود، هیچ مصیبتی بر ما تاثیر نمی گذارد.
اقوال دیگری هم هست: داغ فاطمه از دل او نرفته، در دفن او فرمود بعد از تو جان علی هم دفن شد.غقط یک پیکری مانده.
قولی : منظور از مصیبت فقط مرگ و میر نیست. مصیبتی بالاتر از غصب خلافت نیست ، و اسلام نبوی تبدیل به اسلام عثمانی و اموی شد. همهٔ انواع مصیبت را شامل میشود ،ما قوم مصیبت زده ایم.
در حکمت ۱۷ شبیه به این فرمود: باید ببینید علت حکم چیست؟ پیامبر امر را مستحب نامید ،چون اسلام تازه ظهور کرده ، مردم مسلمان کم و غالبا پیر بودند. دشمنان احساس غلبه بر پیرمردان در سر می پروراندند ، پیامبر فرمود: خضاب کنید، ۱- اعلام مسلمانی و موضع گرفتن در مقابل دشمن است. ۳- جوانتر می شوید و عامل نشاط است.
💢 حکمت ۴۷۴ 💢
🔹مَا المُجاهدُ الشهید فی سبیل الله باَعظَمَ اجراً ممّن قَدَرَ فَعَفَّ مجاهد فی سبیل الله که در میدان مجاهدت زخم و جراحت برمیدارد و به شهادت میرسد. پاداش این مجاهد شهید بالاتر نیست از ، جوانی که قدرت بر گناه داشت اما مرتکب نشد.
جوانی که شرایط معصیت برای او فراهم باشد و برآن چشم فرو بندد همطراز با شهید است.
🔹تَکادَ العفیفُ اَن یکونَ ملکاً منَ الملائِکه نزدیک است جوان عفیف ملکی از ملائکة الله باشد. ملکی که به عصمت معروفند، غفلت ندارند، جایگاه قرب دارند. جوانی که بر گناه چشم می بندد معصوم میشود، از غفلت بیرون آمده ، و جایگاه پیدا میکند، که ملکی از ملائکة الله باشد.
امام باقر علیه السلام : شهادت همطراز با عفت است. خدای متعال با نماز و روزه ، حج و زکات ، عبادت نشد ،مگر به اندازهٔ جوانی که شکم و شهوت خودرا کنترل می کند. میرسد به مقام عصمت.
رسولخدا صلی الله علیه وآله: هر کار خیری انجام دهید، بالای آن خیر دیگری هست . دست بالای دست بسیار است. الا شهادت حد اعلایی که فوق آن نیست. جوان عفیف کمتر از آن نیست.
اللهم رزقنا شهادة فی سبیلک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۰/۱۲/۲۶ - ۱۴ شعبان
💢 حکمت ۴۶۹ 💢
🔹یَهلکُ فیَّ رجلانِ :
دو گروه در مورد من علی به انحراف رفتند،
مسیر را اشتباه طی کرده و مورد رضایت من نیست و هلاکت قطعی را کسب کردند.
🔹مُحبٌّ مُفرِطٌ
۱- دوستداری که در دوستی خود افراط و جزو غالیان است.
علی را بالاتر از آنچه هست قرار می دهند و غلو می کنند.
🔹 و باهِتٌ مُفتَر
۲- کسانیکه سخن ناروا که در شأن امام نیست و منزلت امام را پایین می آورد بر زبان جاری می کنند.
هر دو گروه جزو هلاک افتادگانند.
در حکمت ۱۱۷ هم آمده با الفاظ دیگر:
« مُحبٌ غال و مفرطٌ مٌبغض »
معنای هر دو یکی و الفاظ متفاوت است.
ابن ابی الحدید:
الحمدلله ما نه جزو غالیان هستیم و نه جزو آن دسته که کوتاهی کردند.
ما اهل سنت و خلفا حق علی را آنگونه که بود اداد کردیم.
خلفای راشدین و صحابی در حق علی هیچ ظلمی نکردند.
دوستان علی ترس داشتند که در مدح علی چیزی بگویند و و دشمنان علی، ناصبی ها هم تا سالها او را لعن و سب و علنا ابراز برائت می کردند.
با این وجود فضایل علی عالم را پر کرده، همین از اعجاز حضرت است.
💢 حکمت ۴۷۰ 💢
🔹سُئِلَ عنِ التوحیدِ و العدل
از حضرت سوال شد در مورد توحید و عدل صحبت کند.
توحید بحث پر دامنه و گسترده ای که بسیار سخت و گاهی قابل فهم و درک نیست.
منطقهٔ ممنوعه دارد که وارد شدن بر آن منع شده و آن ذات خداوند است.
🔹فقال : التوحیدُ اَن لا تَتَوَهَّمَه
فرمود:
توحید آنست که خدا را وهم نکنی.
وهم ،خیال کردن ، تصور، در محدودهٔ فکر در آوردن ، برای خدا معنا ندارد.
حد برای خدا بی معناست،
هرچه در فکر، خدا بزرگ و بزرگتر تصور شود آخر آن یک حد و حدودی فرض میشود.
مانند آب لیوان ، بزرگتر پارچ ، بزرگتر رود، بزرگتر چشمه ، بزرگتر رودخانه ، دریا ، اقیانوس ، تمام آب روی کرات ، در پایان باز هم محدود است. هرچند که بسیار آب باشد.
جا دادن در فکر و خیال، پرستش خدای خیالی است. خدای واقعی نیست.
خدای مخلوق ذهن را پرستیدن است.
خداوند توهم شدنی نیست چون نامحدود است.
ای برتر از خیال و گمان و قیاس و وهم ، اگر بخواهد در اینها جای بگیرد آن مخلوق است نه خدا.
ابن ابی الحدید :
خدایا تو همان کسی هستی تا فکر و اندیشه آدمی بسمت تو نزدیک میشود.کیلومترها از تو دور میشود.
جلو آمدن و عقب ماندن ، بُعد و قرب ، بخاطر اینست که خدا را با ذهن نمیشود سنجید.
🔹والعدلُ اَن لا تَتَهَّمَهُ
عدل خدا اینست ،وفتی به عدالت خدا قائلید با تمام وجود خدا را عادل بدانید و او را متهم نکنید.
چرا و چرا هایی که انسانها در مقابل کمبود، نقصان ، بیماری ، دارند یعنی خدا عادل نیست.
در حالیکه اگر خدا عادل نباشد ،بقیه صفات خدا هم زیر سوال میرود.
خطیب بغدادی میگوید:
اگر علی هیچ کلامی در توحید و عدل نداشت، جز همین دو کلمه ، کافی بود.
عظمت توحید و علم علی ثابت میشد.
و تمام علوم توحیدی از این جملهٔ حضرت بیرون می آمد.
💢 حکمت ۴۷۱ 💢
در حکمت ۱۸۲ هم تکرار شده
🔹لا خیرَ فی الصَّمتِ عنِ الحکمِ کما اَنَهُ لا خیرَ فی القولِ بالجَهل
هیچ خیری نیست در سکوتی که، باید سخن حکیمانه ای گفته شود، سکوت کردن معنا ندارد.
و هیچ خیری نیست در سخن گفتنی که جاهلانه باشد و هیچ پشتوانه علمی نداشته باشد.سکوت آن بهتر از سخن گفتن است.
حتی در جایگاه سخن گفتن هرگاه کلام را موثر نمیدانی سکوت پیشه کن.
اما در فضای غبار. آلود و شکل گیری بدعتها باید سخن گفت و سکوت جایز نیست.
یک بیسواد بهرهٔ علمی او ،تجربه ی اوست سخن گفتن او از تجربیات، عبرت است باید سخن بگوید.
اما یک تحصیلکرده با مغز تو خالی، سخن گفتن او عامل انحراف میشود، حتماو باید سکوت کند.
قال الرسول صلی الله علیه وآله:
سکوت طلا و کلام نقره است.
در گپ و گفتگوی عادی و روزمرگی سکوت طلاست.
در بین امر مشکوک سکوت اختیار کنید که با ارزش تر از کلام شبهه دار است.
سکوت یکی از راههای رسیدن به کمال است.
حرف زدن دلیل میخواهد اما سکوت دلیل لازم ندارد.
اصل بر سکوت است مگر دلایل لازمی وجود داشته باشد برای سخن گفتن.
امام سید الساجدین علیه السلام :
سوال شد کلام بهتر است یا سکوت!!!
فرمود: حرف زدن آفاتی دارد سکوت هم آفاتی.
اگر هیچ آفتی بین حرف و سکوت نبود ، ومردد بودید بین سخن و سکوت.
کلام افضل است بر سکوت.
زیرا خداوند انبیا و اولیا را با حرف زدن مبعوث کرد نه با سکوت.
مشکلات با حرف زدن حل میشود.
همین که خواسته باشی در مورد فضیلت سکوت سخنی بیان کنی، این فضل باید با کلمات ادا شود.
💢 حکمت ۴۷۲ 💢
🔹فی دعاء استَسقیٰ به :
دعا در طلب باران است.
نماز باران ، خطبه باران ، و دعای باران جزو آداب اسلام و یقیناً تاثیر گذار است.
در خطبه ۱۵ و ۱۴۳ نماز باران هم فرمود:
🔹اللهم اسقِنا ذُلَلَ السَّحائب
خدایا مارا از باران سیراب کن.
باران رحمت نازل کن،اما بارانی که از ابرهای رام و[ فرمانبردار ] باشد
باران آرام ، ملایم ، و طولانی مدت که در اعماق زمین، سفرههای زیر زمینی بنشیند.
و هیچ آفت و بلایی همراه آن نباشد.
🔹دونَ صِعابِها
بارانی که پشت آن آفت و زحمت نباشد.
وحشت از رعد و برق پشت آن نباشد.
سید رضی رحمت الله :
بعضی از باران را به شتر بد غلق و نا آرام تشبیه کرده.
شتر نا آرام در دوشیدن شیر گاز میگیرد و لگد میزند. اجازه نمیدهد و لی بعضی شترها رامند.
ابرهای آسمان را به شتر آرام و وحشی تشبیه می کند.
سید رضی:
در همه کلمات امیرالمومنین فصاحت موج میزند.اما این کلام بلاغت عجیبی دارد.
💢 حکمت ۴۷۳ 💢
🔹لو غَیَرتَ شَیبَکَ یا امیرالمومنین
یک نفر به امیرالمومنین ع گفت : ما از پیامبر شنیدیم خضاب کردن مستحب و برکاتی دارد.
[چشم تقویت و شادابی دارد]
چرا شما محاسن خود را خضاب نمی کنید؟!
🔹فقال: الخَضاب زینةٌ و نحنُ قومٌ فی مصیبةٕ
فرمود: خضاب، زینت و زیبایی ست در حالیکه ما گروهی هستیم که مصیبت زده ایم.
مصیبت زده زینت و زیبایی ندارد.
[ مانند زن شوهر مرده زینت کردن براو حرام است تا چهل روز]
عدهای از شارحان:
منظور وفات پیامبر است.
یکی از مصیبات حضرت رحلت پیامبر است ، در جایی فرمود: بعد از رحلت از بس سنگین بود، هیچ مصیبتی بر ما تاثیر نمی گذارد.
اقوال دیگری هم هست:
داغ فاطمه از دل او نرفته،
در دفن او فرمود بعد از تو جان علی هم دفن شد.غقط یک پیکری مانده.
قولی :
منظور از مصیبت فقط مرگ و میر نیست. مصیبتی بالاتر از غصب خلافت نیست ، و اسلام نبوی تبدیل به اسلام عثمانی و اموی شد.
همهٔ انواع مصیبت را شامل میشود ،ما قوم مصیبت زده ایم.
در حکمت ۱۷ شبیه به این فرمود:
باید ببینید علت حکم چیست؟
پیامبر امر را مستحب نامید ،چون اسلام تازه ظهور کرده ، مردم مسلمان کم و غالبا پیر بودند.
دشمنان احساس غلبه بر پیرمردان در سر می پروراندند ، پیامبر فرمود:
خضاب کنید،
۱- اعلام مسلمانی و موضع گرفتن در مقابل دشمن است.
۳- جوانتر می شوید و عامل نشاط است.
💢 حکمت ۴۷۴ 💢
🔹مَا المُجاهدُ الشهید فی سبیل الله باَعظَمَ اجراً ممّن قَدَرَ فَعَفَّ
مجاهد فی سبیل الله که در میدان مجاهدت زخم و جراحت برمیدارد و به شهادت میرسد.
پاداش این مجاهد شهید بالاتر نیست از ،
جوانی که قدرت بر گناه داشت اما مرتکب نشد.
جوانی که شرایط معصیت برای او فراهم باشد و برآن چشم فرو بندد همطراز با شهید است.
🔹تَکادَ العفیفُ اَن یکونَ ملکاً منَ الملائِکه
نزدیک است جوان عفیف ملکی از ملائکة الله باشد.
ملکی که به عصمت معروفند، غفلت ندارند، جایگاه قرب دارند. جوانی که بر گناه چشم می بندد معصوم میشود، از غفلت بیرون آمده ، و جایگاه پیدا میکند، که ملکی از ملائکة الله باشد.
امام باقر علیه السلام :
شهادت همطراز با عفت است.
خدای متعال با نماز و روزه ، حج و زکات ، عبادت نشد ،مگر به اندازهٔ جوانی که شکم و شهوت خودرا کنترل می کند.
میرسد به مقام عصمت.
رسولخدا صلی الله علیه وآله:
هر کار خیری انجام دهید، بالای آن خیر دیگری هست . دست بالای دست بسیار است.
الا شهادت حد اعلایی که فوق آن نیست.
جوان عفیف کمتر از آن نیست.
اللهم رزقنا شهادة فی سبیلک