بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۰/۱۲/۲۲ - ۱۰ شعبان
💢 حکمت ۴۳۱ 💢
🔹الرزقُ رزقان: طالبٌ و مطلوبٌ رزق دو گونه است. ۱- طالب ، رزق به دنبال انسان می آید طالب انسان است. ۲- مطلوب ، رزقی که انسان باید بدنبال آن تلاش کند.
🔹فمَن طلَبَ الدنیا طلبَهُ الموتُ حتّیٰ یُخرجَهُ عنها کسی که طالب دنیا شد [ رزق مطلوب] پیوسته بدنبال دنیا بدود ،مرگ بدنبال او میدود. این تعقیب و گریز[ انسان دنبال دنیا مرگ دنبال انسان]ادامه دارد ،تا اینکه باحسرت و افسوس ،دست خالی از دنیا خارج شود.
🔹و مَن طلَبَ الاخرةَ طلَبَتهُ الدنیاحتّیٰ یَستَوفیَ رزقَهُ منها کسی طالب آخرت باشد.دنیا بسمت او می رود.[ رزق طالب]آنچه از دنیا برای او مقدر شده ،دنیا خود را به او میرساند.
آنهایی که سرشار از امکانات دنیایی هستند.، هرچه داشته باشد باز راضی و قانع نیست، وقت خروج از دنیا افسوس دارد کاش فلان قدر و فلان چیز راهم داشتم.و چرا ندارم.
دسته دوم بی اعتنا و آخرت گرا، بحد کفاف قانع هستند، رزق مقدر شده و قطعی آنان در دنیا خود را به آنها میرساند.
💢 حکمت ۴۳۲ 💢
🔹آن اولیاءَ اللهِ همُ الذین نَظروا الیٰ باطنِ الدنیا اذا نظرَ الناسُ الیٰ ظاهرِها دوستان الهی به حقیقت دنیا نگاه می کنند ، آن هنگام که مردم به ظاهر دنیا خیره شده اند. آنان از ظاهر فریبنده عبور کرده بطن دنیا می نگرند. تاکسی اهل باطن نشود به باطن دنیا دست پیدا نمی کند.
🔹واشْتَغَلوا باجِلِها اذَ اشتَغَلَ الناسُ بعاجلِها اولیا الهی به آینده [ آخرت] اشتغال دارند.هنکامیکه مردم امروز دنیا[ عاجل] را می بینند.
بحث اشتغلوا: اراده همراه با تلاش و عمل میشود اشتغال. ذهن مشغول آخرت ،عمل هم مشغول به آخرت
🔹فاَماتوا منها ما خَشُوا اَن یُمیتَهُم دوستان خدا ،می میرانند از دنیا آنچه را که ترس از آن دارند مبادا آنان را بکشد.
کشتن جسم نیست، منظور باطن و قلب است.نفس ، شیطان ، حرص ،غضب ، طمع، قبل از افتادن به دام، آنان را سر می بُرند. دنبال دشمن خود می گردند ،سر او میزنند.
🔹و ترَکُوا منها ما عَملوا اَنهُ سَیَترُکَهُم ترک میکنند از دنیا ،هر چه را که آنها را ترک می کند.دنبال به زانو درآوردن دشمنان درونی خود هستند.
بعضی از امور دنیا انسان را ترک میکند، انسان هم باید آنرا ترک کند.مانند اضافات ، تشریفات. اما بعضی امور انسان را ترک میکند ولی انسان نباید آنان را ترک کند مانند خانواده.
🔹و رَاَوُا استِکثارَ غیرِهِم منهاَ استِقلالاً اولیای الهی زیادتی غیر را کم می بینند. کم دیدن آنها دلیل بر : چون همه چیز را با آخرت محاسبه می کنند. نگاه آخرتی دارند ، دل بدنبال نمی بندد.
🔹و دَرَکهُم لها فَوتا دوستان خدا به محض اینکه از دنیا چیزی را درک کردند، به آنان شی یی رسید آنرا فوت شده حساب می کنند. چیزی که از دست انسان رفتنی ست گویا اصلا نیست.امروز هم از دست نرود فردا میرود.
🔹اَعداءُ ما سالَمَ الناسُ و سِلمُ ما عادیَ الناسُ مبارزه میکنند با آنچه که دشمن آنان را دوست دارد.[ هوای نفس ،استعمار ، تبعیض] و دوست دارند آنچه را که دشمن با آن مخالف است و دشمنی میکند.[ عدالت ،صداقت] مانند دزد سر گردنه به امور بی ارزش نظر نمیکنند دنبال گوهر با ارزش هستند.
🔹بهِم عُلِمَ الکتابُ روابط آنان با قرآن ، به سبب این دوستان خدا قرآن بمردم شناسانده میشود. احکام و مبانی قرآن را ترویج می دهند.
🔹وبهِ علِموا حقایق علم ، علم توحید را از همین قرآن از نشستن بر سفرهٔ قرآن فهمیدند و به دیگران منتقل کردند. همراه با طهارت باطنی و انس دائم در محضر قرآن حاضر شدن، خود قرآن مدرس و مبیّن میشودو حقایق خود نشان می دهد.
🔹و بهِم قامَ الکتابُ وبهِ قاموا قیام قرآن به آنهاست. [قیام هرچیز عمل به احکام و فرامین آنست] قام، ایستادن دلیل بر زنده بودن است. زنده بودن قرآن و اسلام به زنده بودن احکام آنست.به پیاده شدن اصول و مبانی آنست. در جامعه حدود و حکم آن به اجرا در آمدن است. این اولیا سبب قیام قرآن هستند. قیام خود را از قرآن گرفته اند.و قرآن هم به قیام اولیا استقامت می دهد.
🔹لا یَرَونَ مَرجُوّاً فوقَ ما یَرجون نمی بینند و نمی شناسند کسی را که به او امیدوار و دلگرم باشند.جز دلگرمی بخدا. اولیا هیچکس را امیدوار کننده تر از خدا نمی دانند.
🔹ولا مَخوفاً ما یَخافون دوستان خدا از هیچکس ترس به اندازه خدا ندارند. از غضب و عذاب الهی خوف دارند.
مصداق تام این اولیای الهی وجود مطهر اهل بیت علیهم السلام هستند. ولی همه انسانها میتوانند رشد کنند و به درصدی از ان صفات برسند. هر کس به حد و توان تلاش کند به همان میزان میرسد.
💢 حکمت ۴۳۳💢
🔹اُذکرُوا انقِطاعَ اللذّاتِ و بقاءَ التبِعات یاد کنید، بخود یاد آور شوید. هر لذتی انقضا و محدودیت دارد. لذتها زودگذرند، اما آثار و تبعات آن باقی و پشت سر انسان قرار دارد و رها کردنی نیست.
تبعات فقط در قیامت نیست در دنیا هم رها کردنی نیست. آثار قتل ،حبس ،اعدام و ... « لا خیرَ فی لذةٕ من بعدِها الناز » هیچ خیری نیست در لذتی که حال، شیرینی دارد اما تبعات آن آتش است.
امام سید الساجدین سلام الله علیه: طلب بخشش میکنم از گناهی که لذت آن رفته اما آثار آن باقی مانده.
امام علی علیه السلام : کسی از تقوا بی بهره باشد، گول شهوات و لذات میخورد و در بیابان گناهان سرگردان میماند. در صحرای گناهی که پیدا کردن راه خروج بسیار دشوار است.
💢 حکمت ۴۳۴ 💢
🔹اُخبُر تَقلِه امتحان و آزمایش کن تا دیگران را دشمن بدانی. در انتخاب دوست باید امتحان و اختبار باشد تا مشخص شود شأنیت دوستی و رفاقت را دارد یا نه!!! با امتحان، دوست از دشمن جدا میشود.
معنای دومی هم دارد بالعکس : در سطح جامعه همه گونه افراد هستند که شناختی نسبت به همه نیست ، با همه افراد هم کاری نداریم که بشناسیم ، وقتی امتحان کنی باطن افراد را باخبر میشوی، بغض و کینه ایجاد میشود. پس امتحان نکن تا اخلاق افراد بر تو آشکار نشود. و کینه ای هم در میان نباشد.
این لفظ کنایی را در مورد کودکان هم بکار میبریم . « یکبار دیگه این عمل انجام بدی شیطونی کنی میزنم» یعنی این عمل را انجام نده.
💢 حکمت ۴۳۵ 💢
🔹ماکانَ اللهُ علیٰ عبدٕ بابِ الشکرِ ویُغلقَ عنهُ بابَ الزیاده خدای متعال چنین نمیکند ،درب شکر و سپاسگزاری را به روی مردم باز کند، بعد روی مردم درب زیاده دهی را ببندد. وقتی خدا توفیق شکر گذاری داد ، بر وسعت شکر و بر وسعت وجودی او می افزاید. « لئِن شکرتُم لاَزیدنَّکم اسری - ۵ » از مرام خدا بدور است که توفیق شکر بدهد و وظیفه را انجام ندهد.
🔹ولا لِیَفتَحَ علیٰ عبدٕ بابَ الدعاءِ و یُغلِقَ عنهُ بابَ الاِجابه چنین نیست که خدا باب دعارا باز کند ،اما استجابت نکند. توفیق دعا داد حتما اجابت در پی دارد. کی رسیدن و چگونه بودن آن به حکمت بستگی دارد.
🔹ولا لِیَفتحَ علیٰ عبدٕ بابَ التوبةِ و یُغلِقَ عنهُ بابَ المغفره در قاموس خداوند نیست که باب توبه را بگشاید ،اما بخشش نباشد. اگر نخواهد بیامرزد اصلا اجازهٔ توبه نمیدهد. توفیق توبه داد باید یقین حاصل شود که بخشش صورت می گیرد.
💢 حکمت ۴۳۶ 💢
🔹اَولَی الناسِ بالکَرَم مَن عرَّقَت ( عُرِفَت) فیهِ الکرام سزاوارترین شخص به کرامت ، جوانمردی ، بخشندگی ، کسی است که کرامت را معرفی میکند.
مانند مداحی که احسان و گذشت را مدح و به دیگران معرفی میکند یعنی او دوستدار احسان است. پس او که دوستدار است سزاوار است که به همان شبیه تر باشد.
کرامت و جوانمردی در نسل و خانوادهٔ کسی باشد. مردم هم از او چنین انتظاری دارند. پس سزاوار است ،چنین روحیه کرامت و شجاعت ، بخشندگی در او باشد.
اگر دوستدار اهل بیتیم ، معّرِف اهل بیت معصومین هستیم سزاوارترین افراد هستیم که شبیه ترین به اهل بیت باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۰/۱۲/۲۲ - ۱۰ شعبان
💢 حکمت ۴۳۱ 💢
🔹الرزقُ رزقان: طالبٌ و مطلوبٌ
رزق دو گونه است.
۱- طالب ، رزق به دنبال انسان می آید طالب انسان است.
۲- مطلوب ، رزقی که انسان باید بدنبال آن تلاش کند.
🔹فمَن طلَبَ الدنیا طلبَهُ الموتُ حتّیٰ یُخرجَهُ عنها
کسی که طالب دنیا شد [ رزق مطلوب] پیوسته بدنبال دنیا بدود ،مرگ بدنبال او میدود.
این تعقیب و گریز[ انسان دنبال دنیا مرگ دنبال انسان]ادامه دارد ،تا اینکه باحسرت و افسوس ،دست خالی از دنیا خارج شود.
🔹و مَن طلَبَ الاخرةَ طلَبَتهُ الدنیاحتّیٰ یَستَوفیَ رزقَهُ منها
کسی طالب آخرت باشد.دنیا بسمت او می رود.[ رزق طالب]آنچه از دنیا برای او مقدر شده ،دنیا خود را به او میرساند.
آنهایی که سرشار از امکانات دنیایی هستند.،
هرچه داشته باشد باز راضی و قانع نیست، وقت خروج از دنیا افسوس دارد کاش فلان قدر و فلان چیز راهم داشتم.و چرا ندارم.
دسته دوم بی اعتنا و آخرت گرا، بحد کفاف قانع هستند، رزق مقدر شده و قطعی آنان در دنیا خود را به آنها میرساند.
💢 حکمت ۴۳۲ 💢
🔹آن اولیاءَ اللهِ همُ الذین نَظروا الیٰ باطنِ الدنیا اذا نظرَ الناسُ الیٰ ظاهرِها
دوستان الهی به حقیقت دنیا نگاه می کنند ، آن هنگام که مردم به ظاهر دنیا خیره شده اند.
آنان از ظاهر فریبنده عبور کرده بطن دنیا می نگرند.
تاکسی اهل باطن نشود به باطن دنیا دست پیدا نمی کند.
🔹واشْتَغَلوا باجِلِها اذَ اشتَغَلَ الناسُ بعاجلِها
اولیا الهی به آینده [ آخرت] اشتغال دارند.هنکامیکه مردم امروز دنیا[ عاجل] را می بینند.
بحث اشتغلوا: اراده همراه با تلاش و عمل میشود اشتغال.
ذهن مشغول آخرت ،عمل هم مشغول به آخرت
🔹فاَماتوا منها ما خَشُوا اَن یُمیتَهُم
دوستان خدا ،می میرانند از دنیا آنچه را که ترس از آن دارند مبادا آنان را بکشد.
کشتن جسم نیست، منظور باطن و قلب است.نفس ، شیطان ، حرص ،غضب ، طمع، قبل از افتادن به دام، آنان را سر می بُرند.
دنبال دشمن خود می گردند ،سر او میزنند.
🔹و ترَکُوا منها ما عَملوا اَنهُ سَیَترُکَهُم
ترک میکنند از دنیا ،هر چه را که آنها را ترک می کند.دنبال به زانو درآوردن دشمنان درونی خود هستند.
بعضی از امور دنیا انسان را ترک میکند، انسان هم باید آنرا ترک کند.مانند اضافات ، تشریفات.
اما بعضی امور انسان را ترک میکند ولی انسان نباید آنان را ترک کند مانند خانواده.
🔹و رَاَوُا استِکثارَ غیرِهِم منهاَ استِقلالاً
اولیای الهی زیادتی غیر را کم می بینند.
کم دیدن آنها دلیل بر : چون همه چیز را با آخرت محاسبه می کنند.
نگاه آخرتی دارند ، دل بدنبال نمی بندد.
🔹و دَرَکهُم لها فَوتا
دوستان خدا به محض اینکه از دنیا چیزی را درک کردند، به آنان شی یی رسید آنرا فوت شده حساب می کنند.
چیزی که از دست انسان رفتنی ست گویا اصلا نیست.امروز هم از دست نرود فردا میرود.
🔹اَعداءُ ما سالَمَ الناسُ و سِلمُ ما عادیَ الناسُ
مبارزه میکنند با آنچه که دشمن آنان را دوست دارد.[ هوای نفس ،استعمار ، تبعیض]
و دوست دارند آنچه را که دشمن با آن مخالف است و دشمنی میکند.[ عدالت ،صداقت]
مانند دزد سر گردنه به امور بی ارزش نظر نمیکنند دنبال گوهر با ارزش هستند.
🔹بهِم عُلِمَ الکتابُ
روابط آنان با قرآن ، به سبب این دوستان خدا قرآن بمردم شناسانده میشود.
احکام و مبانی قرآن را ترویج می دهند.
🔹وبهِ علِموا
حقایق علم ، علم توحید را از همین قرآن از نشستن بر سفرهٔ قرآن فهمیدند و به دیگران منتقل کردند.
همراه با طهارت باطنی و انس دائم در محضر قرآن حاضر شدن، خود قرآن مدرس و مبیّن میشودو حقایق خود نشان می دهد.
🔹و بهِم قامَ الکتابُ وبهِ قاموا
قیام قرآن به آنهاست.
[قیام هرچیز عمل به احکام و فرامین آنست]
قام، ایستادن دلیل بر زنده بودن است.
زنده بودن قرآن و اسلام به زنده بودن احکام آنست.به پیاده شدن اصول و مبانی آنست.
در جامعه حدود و حکم آن به اجرا در آمدن است.
این اولیا سبب قیام قرآن هستند.
قیام خود را از قرآن گرفته اند.و قرآن هم به قیام اولیا استقامت می دهد.
🔹لا یَرَونَ مَرجُوّاً فوقَ ما یَرجون
نمی بینند و نمی شناسند کسی را که به او امیدوار و دلگرم باشند.جز دلگرمی بخدا.
اولیا هیچکس را امیدوار کننده تر از خدا نمی دانند.
🔹ولا مَخوفاً ما یَخافون
دوستان خدا از هیچکس ترس به اندازه خدا ندارند.
از غضب و عذاب الهی خوف دارند.
مصداق تام این اولیای الهی وجود مطهر اهل بیت علیهم السلام هستند.
ولی همه انسانها میتوانند رشد کنند و به درصدی از ان صفات برسند.
هر کس به حد و توان تلاش کند به همان میزان میرسد.
💢 حکمت ۴۳۳💢
🔹اُذکرُوا انقِطاعَ اللذّاتِ و بقاءَ التبِعات
یاد کنید، بخود یاد آور شوید.
هر لذتی انقضا و محدودیت دارد.
لذتها زودگذرند، اما آثار و تبعات آن باقی و پشت سر انسان قرار دارد و رها کردنی نیست.
تبعات فقط در قیامت نیست در دنیا هم رها کردنی نیست.
آثار قتل ،حبس ،اعدام و ...
« لا خیرَ فی لذةٕ من بعدِها الناز »
هیچ خیری نیست در لذتی که حال،
شیرینی دارد اما تبعات آن آتش است.
امام سید الساجدین سلام الله علیه:
طلب بخشش میکنم از گناهی که لذت آن رفته اما آثار آن باقی مانده.
امام علی علیه السلام :
کسی از تقوا بی بهره باشد، گول شهوات و لذات میخورد و در بیابان گناهان سرگردان میماند.
در صحرای گناهی که پیدا کردن راه خروج بسیار دشوار است.
💢 حکمت ۴۳۴ 💢
🔹اُخبُر تَقلِه
امتحان و آزمایش کن تا دیگران را دشمن بدانی.
در انتخاب دوست باید امتحان و اختبار باشد تا مشخص شود شأنیت دوستی و رفاقت را دارد یا نه!!!
با امتحان، دوست از دشمن جدا میشود.
معنای دومی هم دارد بالعکس :
در سطح جامعه همه گونه افراد هستند که شناختی نسبت به همه نیست ،
با همه افراد هم کاری نداریم که بشناسیم ، وقتی امتحان کنی باطن افراد را باخبر میشوی، بغض و کینه ایجاد میشود.
پس امتحان نکن تا اخلاق افراد بر تو آشکار نشود. و کینه ای هم در میان نباشد.
این لفظ کنایی را در مورد کودکان هم بکار میبریم .
« یکبار دیگه این عمل انجام بدی شیطونی کنی میزنم»
یعنی این عمل را انجام نده.
💢 حکمت ۴۳۵ 💢
🔹ماکانَ اللهُ علیٰ عبدٕ بابِ الشکرِ ویُغلقَ عنهُ بابَ الزیاده
خدای متعال چنین نمیکند ،درب شکر و سپاسگزاری را به روی مردم باز کند، بعد روی مردم درب زیاده دهی را ببندد.
وقتی خدا توفیق شکر گذاری داد ، بر وسعت شکر و بر وسعت وجودی او می افزاید.
« لئِن شکرتُم لاَزیدنَّکم اسری - ۵ »
از مرام خدا بدور است که توفیق شکر بدهد و وظیفه را انجام ندهد.
🔹ولا لِیَفتَحَ علیٰ عبدٕ بابَ الدعاءِ و یُغلِقَ عنهُ بابَ الاِجابه
چنین نیست که خدا باب دعارا باز کند ،اما استجابت نکند.
توفیق دعا داد حتما اجابت در پی دارد.
کی رسیدن و چگونه بودن آن به حکمت بستگی دارد.
🔹ولا لِیَفتحَ علیٰ عبدٕ بابَ التوبةِ و یُغلِقَ عنهُ بابَ المغفره
در قاموس خداوند نیست که باب توبه را بگشاید ،اما بخشش نباشد.
اگر نخواهد بیامرزد اصلا اجازهٔ توبه نمیدهد.
توفیق توبه داد باید یقین حاصل شود که بخشش صورت می گیرد.
💢 حکمت ۴۳۶ 💢
🔹اَولَی الناسِ بالکَرَم مَن عرَّقَت ( عُرِفَت) فیهِ الکرام
سزاوارترین شخص به کرامت ، جوانمردی ، بخشندگی ، کسی است که کرامت را معرفی میکند.
مانند مداحی که احسان و گذشت را مدح و به دیگران معرفی میکند یعنی او دوستدار احسان است.
پس او که دوستدار است سزاوار است که به همان شبیه تر باشد.
کرامت و جوانمردی در نسل و خانوادهٔ کسی باشد. مردم هم از او چنین انتظاری دارند.
پس سزاوار است ،چنین روحیه کرامت و شجاعت ، بخشندگی در او باشد.
اگر دوستدار اهل بیتیم ، معّرِف اهل بیت معصومین هستیم سزاوارترین افراد هستیم که شبیه ترین به اهل بیت باشیم.
اللهم اجعلنا ممّن یُسارع فی الخیرات