بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۰/۱۲/۲۱ - ۹ شعبان
💢 حکمت ۴۲۵ 💢 وظیفه اهل ثروت در قبال نعمت ثروت
🔹اِنٌَ للهِ عباداً یَختَصُّهمُ اللهُ بالنِعَم لمنافعِ العبادِ خداوند بندگانی دارد که آنها را به نعمتهایی اختصاص داد. [ علم ،ثروت، اعتبار و ابرو] اندوختهٔ خاصی دارند. در قبال عنایت ویژه ، خدا هم انتظار دارد منفعت آن به دیگران برسد. برای رفع نیاز و گرفتاری مردم دریک نفع عمومی بهره برداری شود.
🔹فیُقِرًُها فی ایدیهِم ما بَذَلوها نعمت در دست آنان را خدا ثابت نگه میدارد ،بشرطی که بذل و بخشش کنند. اگر نعمت را با دیگران به اشترک گذاردند خدا به آن نعمت استقرار میدهد.
🔹فاذا مَنَعوها نَزَعَها منهم ثمَّ حَوَّلَها الیٰ غَیرهِم اگر از دیگران منع کردند.به تصور اینکه فقط از آنِ آنهاست، خدا نعمت را از آنان گرفته و به اشخاص دیگر حواله می دهد که ظرفیت آنرا داشته باشند.
حدیث قدسی : اموال عالم مال من است و مردم هم عیال و جیره خوار من هستند. اغنیا مال برای خودشان نیست، وکیل من انتخاب شدند که مستمندان را تامین کنند. اگر کسی بخل بورزد و مال مرا به فقرا و مستحق نرساند، از کسی ابایی ندارم او را وارد بر جهنم میکنم. هرکسی هر نعمتی دارد در راه منافع مردم بکار گیرد.
💢 حکمت ۴۲۶ 💢
🔹لا یَنبَغی للعبدِ اَن یَثِقَ بخِصلتینِ العافیه و الغنیٰ برای بنده ی خدا سزاوار نیست که بر دو شی اعتماد و اتکا کند. دو نعمتی که اگر اطمینان به آن کند مغرور میشود عافیت و ثروت،
🔹بَینا تَراهُ مُعافیً ترا سَقِمَ قاعده بر اینست : در همان لحظه ای که در حال عافیت است واو را مسرور می بینید، ،ناگهان یکباره بیمار میشود.
🔹و بَینا تَراهُ غنیاً اذِ افْتَقَرَ چه بسا در همان بین که اورا غنی می پندارید ناگهان فقیر میشود. اموال او با آتش سوزی ، دزد ، ورشکستگی از بین میرود.
بجای مال و سلامت باید برخدا اتکا داشت. معمولا مردم روی این دو نعمت حساب ویژه ای باز می کنند.
💢 حکمت ۴۲۷ 💢
🔹مَن شَکَا الحاجةَ الیٰ مومنٕ فَکَاَنَّهُ شَکاها الیَ الله در گرفتاری اگر عرض حاجتی داشتید ،برای بیان آن نزد شخص مومن رفته، باز گویید. با مومن در میان گذاشتن گویا که با خدا در میان گذاشته.
🔹ومَن شَکاها الیٰ کافرٕ فکانّما شَکَا اللهَ وکسی که مشکلات خود را در نزد غیر مومن[ کافر] بیان کند گویا از خدا شکایت کرده است. هرگز شکایت و گله مندی از خدا را در نزد اغیار نبرید.
اصل شکایت در محضر دیگران صحیح نیست. روحیه گلایه مندی خوب نیست. باید با مناعت طبع امور خود را بگذراند.
در حالت ناچاری که مجبور به اظهار مشکلات هست نزد مومن بازگو کردن دو وجه دارد. ۱- در صدد حل مشکل بر می آید.زیرا به ثواب و پاداش معتقد است. ۲- حدود الهی را رعایت میکند.هر حرفی را نمیزند.
امام صادق سلام الله علیه: عرض حاجت نزد مومن چهار حالت دارد. ۱- با مال خود برطرف میکند. ۲- یا آبرو میگذارد. ۳- در دو حالت نتوانست دست به دعا برمیدارد. ۴- از جهت فکری مشورت می دهد.
💢 حکمت ۴۲۸ 💢
🔹فی بعضی الاعیاد: انما هو عیدٌ لِمَن قَبلَ اللهُ صیامَهُ در بعضی از اعیاد مانند عید فطر فرمود: این روز عید است برای کسی که خدا روزه ی او را قبول کرده باشد. جشن پیروزی و جشن جوایز برای قبولی روزه است.
🔹و شَکرَ قیامَهُ عید فطر برای کسی ست که خداوند برای قیام او به عبادت و نماز تشکر می کند. نماز و روزه ی آنان را مهر قبولی زده باشد.
🔹و کلُّ یومٕ لا یَعصَی اللّهُ فهو یومٌ عیدٕ یک جمله ی عمومی تر که اختصاص به عید ندارد.فرمود: هر روزی که به طاعت صرف شود و عصیان خدا در آنروز نباشد عید بندگی است.
نکته: شادی ، سرور و نشاط اصول اولیه جامعه است. حیات زندگی از نشاط خالی باشد ضررهای بسیار دارد و عبادت و کار تحت تاثیر قرار میگیرد.
عید جزو ارکان زندگی ست ،هر جایی که حول محور اطاعت و بندگی باشد. بندگی خدا لذت و شادی حقیقی دارد. صرف خنده و شادی ظاهری نیست ، از درون و وجود باید شادی باشد.
اسلام برای نماد سازی ، جشن و اعیاد، جشنی برگذار میشود که بتوانیم ازسفرهٔ عبادت و بندگی آن بهره برداری کنیم. عید اکبر غدیر ، امامت وقتی ثابت شد و دین را کامل کرد.جشن گرفته میشود. اسلام اعیاد را هویت بخشید، به معنای معنوی آن به جامعه عرضه کرد.
💢 حکمت ۴۲۹ 💢
🔹اِنَّ اعظمَ الحسَراتِ یومَ القیٰمةِ حسرَةُ رُلٕ کسبَ مالاً فی غیرِ طاعتِ الله در قیامت انسان خوب و بد حسرت دارد. اما، بالاترین حسرت در روز قیامت ،شامل کسی میشود که بدون موازین شرع اموال نامشروع جمع کرده و برای وراث گذاشته.
🔹فورِثَهُ رجلٌ فاَنفَقَهُ فی طاعةِ اللهِ فدخَلَ بهِ الحنِّةَ و دخَلَ الاَولُ بهِ النّارَ اموال جمع شده را ورثه در راه اطاعت و عبادت خدا هزینه میکند. وارث بواسطه مال پدر وارد بهشت ، پدر به سبب مال خود وارد در دوزخ میشود.
نکته: اموال نا مشروع پدر زمانیست که فرزندان راه کسب حرام آنرا ندانند. با دانستن کسب حرام حق استفاده از آن ارث را ندارند. باید به صاحبان حق برگردانده شود.
روایت نبوی شبیه این حکمت برای عالمان بی عمل هست. شدیدترین حسرت اهل جهنم برای عالمی ست که مردم او را اجابت و عمل می کنند، وارد در بهشت شده ،اما خود عالم عامل نبوده. و بخاطر ترک عمل جهنمی می گردد.
💢 حکمت ۴۳۰ 💢
🔹انَّ اَخسَرَ الناسِ صَفقَةً و اَخیَبَهُم سعیاً بدرستی که خاسر ترین ونا امید ترین افراد در معامله کسی ست که سعی و کوشش فراوان در تجارت داشت اما ضرر کرد.
🔹رجلٌ اَخلَقَ بدَنَهُ فی طلَبِ امالِهِ ولم تُساعِدهُ المقادیرُ علیٰ ارادته مردی که جسم خود را در راه رسیدن به مال فرسوده و پیر کرد. و مقدرات الهی اورا کمک و مساعدت نکردند، تا به آن اراده خاص خود برسد. تلاش کرد به نتیجه ای از دنیا برسد اما نرسید و زیانکار واقعی شد.
🔹فخَرجَ منَ الدنیا بحسرَتِه و قَدِمَ علیَ الاخرةِ بِنَبِعَتِه از دنیا میرود با حسرت بدست نیاوردن آمال و آرزوهای دنیا. تبعات گناه ، فرسوده کردن جسم ، تباه کردن جوانی او را می گیرد. در پرونده عمل او خیر و طاعت آنچنانی هم نیست. فقط برای او خسران و حسرت میماند.
نکته: انسان دنیا طلب مانند کاسب می ماند. یا سود میکند یا ضرر. کاسب سود نکرد ممکن است ضرر هم ندهد مساوی باشد. اما گروهی تجارت کرده ، زحمت کشیده، اصل سرمایه از دست رفته باشد [ اخسر] شدیدترین زیان را متحمل می شود.
ولم تساعد مقادیر: مقدرات مساعدت نکرد از این باب است. دنیا طلب اهداف بلند بالا و طول امل دارد هر چه حرکت کند و بدود به تمام آن نمیرسد. از طرفی سنت و قضا و قدر بر اینست که تمامی دست یافتنی نیست. باندازهٔ تخیل نمیتواند بدست آورد. چون دایرهٔ تخیل وسیع است. هر چه داشته باشد راضی نیست. و قاعده سنت بر اینست دست نیابد. پس مقدرات او را یاری نکردند.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۰/۱۲/۲۱ - ۹ شعبان
💢 حکمت ۴۲۵ 💢
وظیفه اهل ثروت در قبال نعمت ثروت
🔹اِنٌَ للهِ عباداً یَختَصُّهمُ اللهُ بالنِعَم لمنافعِ العبادِ
خداوند بندگانی دارد که آنها را به نعمتهایی اختصاص داد.
[ علم ،ثروت، اعتبار و ابرو] اندوختهٔ خاصی دارند.
در قبال عنایت ویژه ، خدا هم انتظار دارد منفعت آن به دیگران برسد.
برای رفع نیاز و گرفتاری مردم دریک نفع عمومی بهره برداری شود.
🔹فیُقِرًُها فی ایدیهِم ما بَذَلوها
نعمت در دست آنان را خدا ثابت نگه میدارد ،بشرطی که بذل و بخشش کنند.
اگر نعمت را با دیگران به اشترک گذاردند خدا به آن نعمت استقرار میدهد.
🔹فاذا مَنَعوها نَزَعَها منهم ثمَّ حَوَّلَها الیٰ غَیرهِم
اگر از دیگران منع کردند.به تصور اینکه فقط از آنِ آنهاست، خدا نعمت را از آنان گرفته و به اشخاص دیگر حواله می دهد که ظرفیت آنرا داشته باشند.
حدیث قدسی :
اموال عالم مال من است و مردم هم عیال و جیره خوار من هستند.
اغنیا مال برای خودشان نیست، وکیل من انتخاب شدند که مستمندان را تامین کنند.
اگر کسی بخل بورزد و مال مرا به فقرا و مستحق نرساند، از کسی ابایی ندارم او را وارد بر جهنم میکنم.
هرکسی هر نعمتی دارد در راه منافع مردم بکار گیرد.
💢 حکمت ۴۲۶ 💢
🔹لا یَنبَغی للعبدِ اَن یَثِقَ بخِصلتینِ العافیه و الغنیٰ
برای بنده ی خدا سزاوار نیست که بر دو شی اعتماد و اتکا کند.
دو نعمتی که اگر اطمینان به آن کند مغرور میشود
عافیت و ثروت،
🔹بَینا تَراهُ مُعافیً ترا سَقِمَ
قاعده بر اینست : در همان لحظه ای که در حال عافیت است واو را مسرور می بینید، ،ناگهان یکباره بیمار میشود.
🔹و بَینا تَراهُ غنیاً اذِ افْتَقَرَ
چه بسا در همان بین که اورا غنی می پندارید ناگهان فقیر میشود.
اموال او با آتش سوزی ، دزد ، ورشکستگی از بین میرود.
بجای مال و سلامت باید برخدا اتکا داشت.
معمولا مردم روی این دو نعمت حساب ویژه ای باز می کنند.
💢 حکمت ۴۲۷ 💢
🔹مَن شَکَا الحاجةَ الیٰ مومنٕ فَکَاَنَّهُ شَکاها الیَ الله
در گرفتاری اگر عرض حاجتی داشتید ،برای بیان آن نزد شخص مومن رفته، باز گویید.
با مومن در میان گذاشتن گویا که با خدا در میان گذاشته.
🔹ومَن شَکاها الیٰ کافرٕ فکانّما شَکَا اللهَ
وکسی که مشکلات خود را در نزد غیر مومن[ کافر] بیان کند گویا از خدا شکایت کرده است.
هرگز شکایت و گله مندی از خدا را در نزد اغیار نبرید.
اصل شکایت در محضر دیگران صحیح نیست.
روحیه گلایه مندی خوب نیست. باید با مناعت طبع امور خود را بگذراند.
در حالت ناچاری که مجبور به اظهار مشکلات هست نزد مومن بازگو کردن دو وجه دارد.
۱- در صدد حل مشکل بر می آید.زیرا به ثواب و پاداش معتقد است.
۲- حدود الهی را رعایت میکند.هر حرفی را نمیزند.
امام صادق سلام الله علیه:
عرض حاجت نزد مومن چهار حالت دارد.
۱- با مال خود برطرف میکند.
۲- یا آبرو میگذارد.
۳- در دو حالت نتوانست دست به دعا برمیدارد.
۴- از جهت فکری مشورت می دهد.
💢 حکمت ۴۲۸ 💢
🔹فی بعضی الاعیاد: انما هو عیدٌ لِمَن قَبلَ اللهُ صیامَهُ
در بعضی از اعیاد مانند عید فطر فرمود:
این روز عید است برای کسی که خدا روزه ی او را قبول کرده باشد.
جشن پیروزی و جشن جوایز برای قبولی روزه است.
🔹و شَکرَ قیامَهُ
عید فطر برای کسی ست که خداوند برای قیام او به عبادت و نماز تشکر می کند.
نماز و روزه ی آنان را مهر قبولی زده باشد.
🔹و کلُّ یومٕ لا یَعصَی اللّهُ فهو یومٌ عیدٕ
یک جمله ی عمومی تر که اختصاص به عید ندارد.فرمود:
هر روزی که به طاعت صرف شود و عصیان خدا در آنروز نباشد عید بندگی است.
نکته: شادی ، سرور و نشاط اصول اولیه جامعه است. حیات زندگی از نشاط خالی باشد ضررهای بسیار دارد و عبادت و کار تحت تاثیر قرار میگیرد.
عید جزو ارکان زندگی ست ،هر جایی که حول محور اطاعت و بندگی باشد.
بندگی خدا لذت و شادی حقیقی دارد.
صرف خنده و شادی ظاهری نیست ، از درون و وجود باید شادی باشد.
اسلام برای نماد سازی ، جشن و اعیاد، جشنی برگذار میشود که بتوانیم ازسفرهٔ عبادت و بندگی آن بهره برداری کنیم.
عید اکبر غدیر ، امامت وقتی ثابت شد و دین را کامل کرد.جشن گرفته میشود.
اسلام اعیاد را هویت بخشید، به معنای معنوی آن به جامعه عرضه کرد.
💢 حکمت ۴۲۹ 💢
🔹اِنَّ اعظمَ الحسَراتِ یومَ القیٰمةِ حسرَةُ رُلٕ کسبَ مالاً فی غیرِ طاعتِ الله
در قیامت انسان خوب و بد حسرت دارد.
اما، بالاترین حسرت در روز قیامت ،شامل کسی میشود که بدون موازین شرع اموال نامشروع جمع کرده و برای وراث گذاشته.
🔹فورِثَهُ رجلٌ فاَنفَقَهُ فی طاعةِ اللهِ
فدخَلَ بهِ الحنِّةَ و دخَلَ الاَولُ بهِ النّارَ
اموال جمع شده را ورثه در راه اطاعت و عبادت خدا هزینه میکند.
وارث بواسطه مال پدر وارد بهشت ،
پدر به سبب مال خود وارد در دوزخ میشود.
نکته:
اموال نا مشروع پدر زمانیست که فرزندان راه کسب حرام آنرا ندانند.
با دانستن کسب حرام حق استفاده از آن ارث را ندارند. باید به صاحبان حق برگردانده شود.
روایت نبوی شبیه این حکمت برای عالمان بی عمل هست.
شدیدترین حسرت اهل جهنم برای عالمی ست که مردم او را اجابت و عمل می کنند، وارد در بهشت شده ،اما خود عالم عامل نبوده. و بخاطر ترک عمل جهنمی می گردد.
💢 حکمت ۴۳۰ 💢
🔹انَّ اَخسَرَ الناسِ صَفقَةً و اَخیَبَهُم سعیاً
بدرستی که خاسر ترین ونا امید ترین افراد در معامله کسی ست که سعی و کوشش فراوان در تجارت داشت اما ضرر کرد.
🔹رجلٌ اَخلَقَ بدَنَهُ فی طلَبِ امالِهِ ولم تُساعِدهُ المقادیرُ علیٰ ارادته
مردی که جسم خود را در راه رسیدن به مال فرسوده و پیر کرد. و مقدرات الهی اورا کمک و مساعدت نکردند، تا به آن اراده خاص خود برسد.
تلاش کرد به نتیجه ای از دنیا برسد اما نرسید و زیانکار واقعی شد.
🔹فخَرجَ منَ الدنیا بحسرَتِه و قَدِمَ علیَ الاخرةِ بِنَبِعَتِه
از دنیا میرود با حسرت بدست نیاوردن آمال و آرزوهای دنیا.
تبعات گناه ، فرسوده کردن جسم ، تباه کردن جوانی او را می گیرد.
در پرونده عمل او خیر و طاعت آنچنانی هم نیست. فقط برای او خسران و حسرت میماند.
نکته:
انسان دنیا طلب مانند کاسب می ماند.
یا سود میکند یا ضرر.
کاسب سود نکرد ممکن است ضرر هم ندهد مساوی باشد.
اما گروهی تجارت کرده ، زحمت کشیده، اصل سرمایه از دست رفته باشد [ اخسر] شدیدترین زیان را متحمل می شود.
ولم تساعد مقادیر: مقدرات مساعدت نکرد از این باب است.
دنیا طلب اهداف بلند بالا و طول امل دارد هر چه حرکت کند و بدود به تمام آن نمیرسد.
از طرفی سنت و قضا و قدر بر اینست که تمامی دست یافتنی نیست.
باندازهٔ تخیل نمیتواند بدست آورد. چون دایرهٔ تخیل وسیع است.
هر چه داشته باشد راضی نیست.
و قاعده سنت بر اینست دست نیابد.
پس مقدرات او را یاری نکردند.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا