بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۰/۱۲/۱۶ - ۴ شعبان
💢 حکمت ۴۰۲💢
♦️لبعضِ مخاطبیهِ: وقد تکلَّمَ بکلمةٕ یُستَصغَرُ مثلُه عن قولِ مثلِها
در جمعی که حضرت حاضر بود یک نفر حرفی زد که کوچکتر از آن حرف بود که بر دهان جاری کرد.جمله ی سنگینی که در حد او نبود.
حضرت یک جواب سراسر ادبی و بلاغی در لفافه ای و در قالب کلام زیبا بی ادبی او را متوجه او میکند که حرف تو درست نبود.
♦️لقد طِرتَ شَکیراً
فرمود: تو پرواز کردی بالهای خود گشودی در حالیکه شکیرا هستی.
[شکیرا به پرهای پرنده ای که تازه درآمده و استحکام نیافته و قدرت پرواز ندارد]
تو هنوز بحد بلوغ کافی نرسیده بودی
حرف در مقام تو نبودبال تو رشد نکرده بود، پرواز کردی
♦️ و هَدَرتَ سَقباً
وصدای تو مانند سقب بچه ای که بالغ نشده صدای بزرگان را در می آورد.
[ سقبا ، صدایی که ازبچه شتری بلندمیشود و یک آوا و صوتی دارد ،ادعای بلوغ میکند]
فرمود: خدا رحمت کند کسی که از حد و حدود خود تجاوز نکند و در جای خود بنشیند.و حرفی نزند.
برای خود جایگاه تخیلی فرض نکند.
💢 حکمت ۴۰۳ 💢
♦️مَن اَومَأَ الیٰ مُتفاوتٕ خَذَلَتهُ الحِیَل
اگر کسی اراده کند به چند امور مختلف و متضاد که قابل جمع نیستند. تمام چاره ها او را رها میکنند.
کارها ، و شغلهای متنوع و متعدد که در یک مسیر هم نیستند.
در خواسته های متنوع مدیریت احسن نخواهد داشت و تمام امور با هم مخلوط و تشطط ذهن ایجاد میکند. هدف او نامقصد میماند.
یک امر بدیهی و روشن است ولی، گویا در تمام جوامع چنین مسئله ای رونق داشته.
مشغولیت فقط شغل نیست ، درس خواندن و هر امری که باشد، در صورت چند کار بودن باید همه در یک مسیر باشد.
اکثر قریب به اتفاق نمی توانند ،صحیح به هدف برسند.
همه همّ و تلاش واحد و هدف کلی یکی باشد چه فردی و چه در جامعه سریعتر به اهداف خود میرسند.
امام صادق به فضیل یسّار فرمود:
هر انسانی در زندگی به هدف خاصی فکر کرد ، حرکت و تلاش کرد خدا او را به مقصد میرساند.
به مسلمان و غیر مسلمان ارتباط ندارد. یک دل باشد و پافشاری کند میرسد.
هدف و مقاصد متعارض داشته باشدخدا او را رها می کند، دست او از خدا جدا شود، هلاکت او به مقصد نرسیدن است.
به همان اندازه تشطط از هدف دور خواهد شد.
وچاره اندیشی او به نتیجه نخواهد رسید.
کسی شبهه نکند چرا ما مسلمانیم عقب ماندیم و دیگران به هسته ای و آسمان دست یافته اند.
این سنت خدا ست ،یاری کردن کسی که بر یک هدف پافشاری و زحمت میکشد، خدا اورا به نتیجه میرساند.
💢 حکمت ۴۰۴ 💢
♦️وقد سُئِلَ عن معنیٰ قولِهِم لا حولَ ولا قوةَ الاّ باللّه
یک نفر از امام سوال کرد معنای کلمه « لا حول ولا قوه» چیست!!!
از پاسخ امام معلوم میشود او دچار شبهه «جبر» شده ، هرچه از انسان سرمیزند چون خدا خواسته.
با این غرض امام در دو مرحله پاسخ او را می دهد.
♦️انّا لا نَملِکُ معَ اللهِ شیئا
ما در هیچ شی یی [ علم ، حیات ، مال ، فرزند ملک ] با خدا شراکتی نداریم.
هرچه هست برای خداست.
ما در مقابل خدا چیزی نداریم.
♦️ولا نَملِکُ الاّ ما مَلَّکنا
اگر چیزی داریم ، نعمتی دست ماهست، ظاهرا مالک آن هستیم ، انرا خدا داده.
رابطه ی مالکیت خدا و ما رابطهٔ طولی ست نه عرضی .
اینطور نیست که من مالی و خدا هم مالی داشته در کنار هم شانه به شانه هم باشیم.
هر چه داریم از اوست که بما رسیده. و اگر هم بگیرد هیچ نداریم.
۱- بطور مطلق نفی کرد مالکیت را برای انسان.
۲- مالکیت عَرَضی است، تو مالک چیزی هستی که او داده .
مانند پدری که پول به فرزند می دهد خرید کند،
هر جا برود با پول پدر به او وسیله می دهند.
اصالتا پول از آن پدر بوده .خود او که پولی نداشته.
♦️فمَتیٰ مَلَّکنا ما (هو اَملَکُ بهِ منّا) کَلَّفنا
هر گاه خدا ما را مالک چیزی کرد، تکلیف بر دوش ما نهاد.
مستطیع شدی حج ، خمس، زکات تکلیف میشود.
سلامتی داد روزه تلکیف میشود.
اگر خدا نعمتی داد، خود خداوند به مالکیت آن سزاوارتر است [ هو اَملکَ به منّا]
اکنون که سلامتی در اختیار تو قرار داده ، باید آداب آنرا رعایت کنی، وظایف را انجام دهی. باز هم سلامتی و پول تو از آن خداست.
اگر تکلیف رعایت کردی و خمس دادی باز از مال خداست ،از خدا طلبکار نباش.
وظیفه را انجام دادی به مابقی آن هم حواس جمع باش مال خداست.
تکلیف تمام نشده.
♦️و متیٰ اَخذَهُ منّا وَضَعَ تکلیفَهُ عنّا
هر زمان خداوند از ما داده ها را گرفت ، تکلیف هم گرفته میشود.وظایف هم تمام میشود.
سلامتی رفت تکلیف روزه گرفته خواهد شد.
واما معنای حول :
۱- تغییر ، تحول ،حرکت،
هیچ جابجایی و تغییری نیست مگر خدا بخواهد.
همه تبدیل ها و حرکتها به ارادهٔ خداست.
۲- حول : حائل شدن ، فاصله انداختن،
« لا یحولُ بینَها و بینَ المعاصی الاّ الله »
هیچ فاصله ای، مانعی ، بین انسان و گناه نیست مگر خدا کمک و دستگیری کند.
💢 حکمت ۴۰۵ 💢
♦️قال لعمار یاسر، و قد سَمِعهُ یُراجِعُ المُغیرَةِ بن شُعبه
عمار یاسر گاهی با مغیرة بن شعبه بزرگترین چهرهٔ نفاق اسلام به مناظره می نشستند.
تا باطل بودن مغیره را حداقل به دیگران نشان بدهد.
روزی در حال بگو مگو کردن حضرت شنید به عمار فرمود:
♦️دَعهُ یا عمار ، فاِنهُ لم یَاخُذُ منَ الدینِ الا ما قارَبَهُ منَ الدنیا
عمار این شخص را رها کن.
او هیچ سهمی از دین ندارد مگر آن قسمت از دین که دنیای او را تامین کند.
تنها به بخشی از دین عمل می کند از حکم ،ایه ، روایت دنبال چیزی می گردد که یک سود دنیایی برای او داشته باشد.
♦️وعلیٰ عمدٕ لَبَّسَ علیٰ نفسِهِ لیَجعَلَ الشبهاتِ عاذِراً لِسَقَطاتِه
او جاهل نیست با اختیار و عمد امور را برای خود مشابه می کند.
این شبهات را ایجاد میکند تا عذر و بهانه ای برای سرپوش لغزش خود داشته باشد.
از قبل خیال تراشی، در ذهن خود بهانه میتراشد تا در وقت لزوم و بازخواست عذری داشته باشد.
نکته:
عده ای به دین تمسک میکنند که نفع داشته باشد.
« و یقولونَ نُؤمنُ ببعضِ و نَکفُرُ ببعض و یریدونَ اَن یَتخِذُوا بینَ ذالک سبیلا نساء - ۱۵۰»
نشانه نفاق و یهود بر این بوده ،دین را گزینشی ،بعضی را انتخاب و بخشی را رد می کند. تا بین این دو راهی پر سود برای خود پیدا کند.
۲- عده ای برای خود شبهاتی بدون پشتوانه درست می کنند تا از مباحث اصلی فرار کنند.
« بل یُریدُ الانسانُ لِیَفجُرَ اَمامَه قیامت - ۵»
انسان مایل است که محدودیت ، ممنوعیت ،قانون ، شرع مقابل او نباشد ، آزاد و جلوی کار او باز باشد.
از یک طرف نمیتواند معاد را انکار کند بلاخره حق است و بدیهی و روشن.
از طرفی نمی تواند دست از گناه بکشد. بهانه تراشی میکند که گناه را انجام بدهد و این مورد در جامعه زیاد است.
توجیه کم کاری اداری را بحساب کم بودن حق و مزایا حساب میکند.
اللهم الرزقنا قلباّ تقیاً نقیا و من الشرک بریّاً
💢 حکمت ۴۰۶ 💢
♦️ما اَحسَنَ تواضُعَ الاغنیاءِ للفقراءِ طلَباً عندَ الله
چه خوب است تواضع ثروتمندان برابر فقرا.
در مقابل فقر تکبر نمیکند.
درد آنها را می فهمد.
برای رفع مشکل آنها دست و پا میزند.
در سطح افراد پایین جامعه تواضع عملی دارد.مهربانی میکند.
♦️و اَحسَنَ منه تیٖهُ الفقرا علیَ الاغنیاء اِتِّکالاً علیَ الله
وزیباتر از آن، تکبر [ مثبت] است که فقرا در برابر اغنیا دارند.
تکبر خوب دارد ،بزرگ منشی ، عزت نفس،
بهترین امر اینست که فقیر در مقابل اغنیا کرنش و اظهار عجز نکند و اتکا او به خدا باشد.
تواضع اغنیا به فقرا
و تکبر فقرا نسبت به اغنیا
چه نیکوست!!!
فرمود : فقیر در برابر غنی تواضع کند، دو سوم دین او، عزت نفس او از بین رفته.
الحمدلله رب العالمین