بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۰/۱۲/۱۵ - ۳شعبان
💢حکمت ۳۹۹ 💢
حقوق متقابل والدین و فرزند
♻️ اِنَّ للولَدِ علیَ الوالدِ حقاً و انَّ الوالدِ علیَ الولَدِ حقاً
پدر بر فرزند حقی، و فرزند هم بر والد حقی دارد.
حقوق یک طرفه نیست وقتی سخن از حق شد ،هر دو طرف حقوقی دارند.
همهٔ حقوق در قبال هم معنا پیدا می کند.
♻️فحقُ الوالدِ علیَ الوالدِ اَن یُطیعَهُ فی کلِّ شئٕ الاّ فی معصیةِالله
حق پدر بر فرزند: فرزند در هر چیزی باید از پدر تبعیت کند مگر صحبت از معصیت الهی باشد.
که در اینصورت اطاعت حرام است.
آیت الله مکارم:
فرزند در همه چیز تبعیت کند [ مطلق]
در واقع کلام حضرت ناظر است بر حقوق واجب که اگر ترک شود حرام است.و حقوق مستحب
مانند: اگر امری مربوط به پدر است و خوش ندارد ، فرزند آن امر را نباید انجام دهد که موجب ناراحتی پدر شود.
اما اگر مربوط به پدر نیست، مربوط به شغل و انتخاب رشته فرزند است و پدر خوش ندارد، در این مورد مستحب است. مخالفت کردن با پدر حرام نیست.
ولی باید دل اورا بدست آورد، رنجیده نشود ،بی احترامی و بد خلقی باید رعایت شود در عین اینکه مصلحت خویش را هم باید سنجید.
♻️و حقُّ الوالدِ علیَ الوالدِ اَن یُحَسِنَ اسمَهُ
حق ولد بر پدر:
۱- نام نیکو برای او انتخاب کند.
اسم یک امر ظاهری و بدون اثر نیست.
تاثیر مستقیم در روحیه افراد دارد.
امید است نسبت به مسمای و مفهوم اسم حرکت کند.و در این میان استثنایی هم حتماً هست.
تاثیر اسم از دوجهت فردی و اجتماعی ،
الف) فردی، جهت گیری شخصی بهتر یا بدتر شود.
ب) اجتماعی، فرهنگ و نماد سازی هر کشوری است. مانند پرچم که پارچه ای بیش نیست نماد است و حفظ نماد هر کشوری مهم است.
در صلح و جنگ پرچم یک امر و نماد است.
اسم هم نماد و الگو سازی خوبی میتواند باشد
.
♻️ویُحَسِنَ ادَبَهُ
۲- تربیت : آداب و اخلاق را به فرزند یاد بدهد
اخلاق ، امور ثابت و همیشگی ست مانند: [عدالت ، صداقت ، درستی]
آداب : عرفیات ، در هر قومی و شهری ، یکسری امور که از داشتن آن احساس خوشایندی دارند.
که خلاف شرع و عقل نیست.
♻️ و یعلِمُهُ القران
۳- آموزش قرآن:
[ ذکر خاص بعد از عام است]
بعنوان مثال: دقیقا بعد از ادب و اخلاق، معرفی می کند یکی از راه اخلاق اینست که فرزند را با قرآن آشنا کنید.
دو عامل برای صرفنظر کردن از عذاب شهر:
الف) پیرانی که عصا زنان خود را به نماز جماعت مسجد می رسانند.
ب) کودکانی که در حال آموزش و فهم قرآن هستند.
این دو گروه مایهٔ برکت جامعه هستند و عذاب از آن جامعه برداشته میشود.
رسولخدا صلی الله علیه وآله:
در قیامت مقابل دیدگان اهل بهشت، پدر و مادری که فرزند خود را قرآن آموختند لباسی از نور می پوشانند که چشمها خیره می ماند.
💢 حکمت ۴۰۰ 💢
♻️العَینُ حقٌ
چهار امر به عنوان حق و دو امر را خرافه بیان فرموده.
۱- چشم زخم حق است.انکار نکنید.
در عرف جامعه همان چشم شور و امروزه بعنوان علم پذیرفته شده ،همانطور که سنگ زبرجد یا شرف شمس آثاری دارد.
چشمی هم میتواند انرژی مثبت داشته باشد.
وآن چشم زخم بخاطر مغناطیس منفی اثری دارد.
« واِن یکادُ الذین کفروا لَیُزلِقونَک بابصارِهم قلم - ۵۱ » با چشم زخم می خواستند پیامبر را از پا درآورند.
♻️والرُّقیٰ حقٌ
۲- حرز و نوشته ای که برای مبارزه با أفات ، سحر ، چشم زخم ،ذکر و یا دعایی برای مبتلا می نویسند.
حرز امام جواد بسیار موثر و از آفت حفظ می کند. واقعیت دارد انکار نکنید.
در واقع دعاست و دعا نور است ، نور مانع ورود ظلمت و تاریکی میشود.
قبل از اسلام هم رُقیٰ و سحر و جادو بوده که پیامبر هم از آن نهی نکرده.
اصل دعا و تعویذ اشکال ندارد، بشرطی که آمیخته با شرک نباشد.
اصل دعا درست است ، از خدا طلب میکند نه اینکه جنی را بخواند، یا دعا نویس خود را محور عالم بداند.
و اینکه چه دعایی می نویسد مهم است.
اگر توحید باشد و استمداد و طلب دعا از خدا باشد خوب است اما شرک باشد رد کردنی ست.
♻️والسِّحرُ حقٌّ
۳- در موارد مختلف قرآن مکرر در دوران انبیا سحر را بیان میکند.از جمله سحرهٔ دوران موسی بن عمران.
سحر، چشم بندی سرعت در عمل است.
یا استفاده از ویژگی های پنهان مواد است.
ساحران فرعون که طنابهای آنان مانند کرم حرکت میکرد آغشته به فسفر میشد و در نور خورشید با فعل و انفعالات حرکتی میکرد.
ساحران به یکی از خواص فسفر پی برده بودند که دیگران نمی دانستند.
وانها اصلا سحر نیست.
سحر استفاده از نیروی ماورایی که با علم ماده میسر نیست و در عالم واقع و خارج سحر وجود دارد.
یکی از علومی که آموختن آن حرام است سحر است.مگر برای امور و افراد خاص.
حق بودن سحر یعنی وجود سحر در عالم هست و انکار کردنی نیست.
و نباید از سحر هم ترسید ، همه کارهٔ عالم خداست.و حرز هم تاثیر دارد و خرافه هم نیست.
♻️والفَألُ حقٌ
۴-تفاّل به نیکی و فال به خیر زدن حق است.
مانند: ولادت کودک در روز جشن اهل بیت ،یا وفات کسی را در روزهای خوب ، خوش یُمنی می دانند. که
آن شاء الله شروع خوبی باشد. این فال زدن حق است، خوب است و اثر دارد.
از جهت حالات درونی انسان، از باب تلقین است.و تلقین هم اثر دارد.
انسان با همین تمایلات پیش میرود.
تفاّل به خیر زدن خود یک نوع دعاست.
روایت: برای نجات و پیروز شدن تفال بخیر بزنید.
♻️والطیرَةُ لیسَت بحقٕ
دو موردی که حق نیست و خرافه است.
طائره و تفال به شر زدن خرافه است.
پرواز کلاغ و جغد را نماد شوم می دانستند.
« قالوا اطَّیَّرنا بک و بمَن مَعَک قالَ طایِرُکم عنداللهِ بل انتم قومٌ تُفتَنون نمل - ۴۷ »
به وجود پیامبر صالح و پیروانش فال بد میزدند، و پیامبر خدا نهی می کرد این فال بد شما نزد خدا معلوم است و عمل خود شما موجب این بلا شده.
فال بد زدن درست نیست اما تفال به نیکی درست است چون دعاست و اثر خوب دارد.
در فال بد توحید را کنار میزند و نقش پرنده را مستقیما اثر بخش میداند.
♻️والعَدویٰ لیسَت بحقٕ
سرایت بیماری [واگیر دار ]واقعیت ندارد و خرافه است.
« از طرفی علم بوضوح ثابت کرده که بیماری سرایت می کندو امام هم چنین فرموده !!»
دو قول در این معنا: ۱- در ابتدای اسلام گروهی از مردم مطلق بیماری را واگیر دار می دانستند.
مانند سرشکستن، قند خون واگیردار بوده در حالیکه سرایتی ندارد،
.در مقابل حرف آنها امام این کلام را فرموده.
۲- حضرت در بحث سحر و چشم زخم فرموده؛
اگر شخصی دچار نقصان ، شکست ، مطلقه و ... شد نگویید بد یُمن است ، سیاه بخت است ، مبارکی و میمنت ندارد، اگر با او روابط برقرار کنیم ماهم چنین و چنان می شویم.
این نقصانها سرایت ندارد.
اشخاص را نباید طرد کرد مشکلات آنان بیشتر خواهد شد.
♻️والطّیبُ نُشرَه ،
چهار مورد عامل نشاط انسان است.
۱- هیچ حرز و دعایی مانند بوی خوش استشمام کردن نیست.
دعایی بنام بوی خوش و تفریح عامل نشاط است.
معنای دیگر نُشره انتشار ومنبسط است که روحیه باز میشود.
♻️والعَسلُ نُشرَه
۲- استفاده از عسل بعنوان دارو برای هر بیماری اثر دارد.
نشاط با بوی خوش و عسل، نشاط روح است.
♻️والرُّکوبُ نُشرَه ، والنظَرُ الیَ الخُضرَةِ نُشرَه
۳- سواری عامل نشاط ،
مسافرت رفتن و شاید هم خود اسب سواری مایه نشاط باشد.
۴- نگاه کردن به سرسبزی و طبیعت مایه نشاط روح است.
💢 حکمت ۴۰۱ 💢
♻️مُقارَبةُ الناسِ فی اَخلاقِهِم اَمنٌ مِن غَوائلِهِم
در اخلاق مردم با آنها نزدیک شوید.
در روابط ،و آمد و شدها ،اداب و عرف آنها را رعایت کنید.
اصول ثابت اخلاقی [ صداقت] را حفظ کرده، رسم و رسومات آنان را زیر پا نگذارید.
برای اینکه از کینه و دشمنی در امنیت باشید، با عرفیات مردم که خلاف عقل و شرع نیست در جمع همراهی کنید.
در اموری انعطاف پذیر و همسو باشید نه اینکه تک روی و نظر خود را ظاهر و غالب کنید.
روایت نبوی: همانقدر که خدا مرا به انجام واجبات دستور داد ، با مردم ، عرف مردم ، و اخلاق بد مردم به مدارا کردن دستور داده.
ایمان هیچکس کامل نمیشود مگر اینکه با مردم مدارا کند.
و در روایات همسو شدن با مردم ، کنار آمدن ،مدارا کردن فراوان توصیه شده است.
اللهم کمِّل اخلاقنا بالقران
وبیّض وجوهنا بالقران
ذکر لبم یا حیدر به دلم واهمه نیست
به دلم جز زیارت حسین فاطمه نیست
الحمدلله رب العالمین