الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۳۳۴ 💢
🔻لو راَیَ العبدُ الاَجَل و مَسیرَهُ لاَبغَضَ الاَمل و غُرورَهُ
اگر کسی عاقبت کار خود را توجه و تامل کند ،به فریبهای دنیا و آرزوهای فریبنده زندگی بغض و انزجار پیدا می کنند.
غالبا برای همه اینگونه وانمود شده که صحبت از مرگ نباشد غم و حزن می آورد.
مرگ یک شی مذموم تلقی شده.که میمنت را می برد.
در حالیکه،. اگر در سرانجام کار آدمی تامل و بازنگری نشود.مسیر را هم اشتباه میرود.
در گذشته قبرستان های کوچک در داخل شهر و محل عبور و مرور و مقابل دیدگان مردم بود.
و همراه شدن با تشییع میت کلاس تربیت در وسط شهر و محله ها بود.
روایتی از امام صادق صلواة الله علیه:
برعکس این حکمت رابه مفضّل بیان میدارد.
اگر انسان تاریخ دقیق مرگ و کیفیت مرگ خود می دانست امر بدی بود.
لحظه به لحظه تصور مرگ ،دانستن نوع و کیفیت آن زندگی را از گذشته تلخ میکرد تا مرگ فرا برسد.
این از الطاف خدا بشما هست که ساعت دقیق مرگ را مشخص نکرده.
و اگر کسی مطلقا به سرانجام کار و مرگ خود ننگرد و نیندیشد آنهم بد است.
اندیشهٔ مرگ از غرور و آمال دنیا دور میکند.
💢 حکمت ۳۳۵ 💢
🔻لِکلِ امْرِئٕ فی مالهِ شریکان : الوارث ، و الحوادث
برای هر انسانی در مال او دو شریک وجود دارد.
۱- وارث. ۲- حوادث، اتفاقاتی که مال را کم و یا از بین میبرد.
مضمون کلام برای تشویق افراد به انفاق است.
ثمرهٔ این حکمت: قبل از اینکه مال بدست وراث و حوادث بیفتد مال خود را با انفاق نگهداری کن.
« ما عندَکم یَنفَد و ما عنداللهِ باقٕ نحل - ۹۶»
هرچه در نزد شما بماند فنا شدنی ست و آنچه نزد خدا برود باقی میماند.
مقصود حضرت اهل گذشت و انفاق باشید تا مال شما حفظ شود.
یکی از ویژگی صدقه اینست که حفظ جان و مال میکند. بلای کمتری بوجود و مال میرسد.
به دلبستگان دنیا تلنگر میزند، اگر خود بهره نگیرید دیگرانی هستند که استفاده کنند و تو پاسخگو باشی.
💢 حکمت ۳۳۶ 💢
🔻المسوُلُ حرٌّ حتّیٰ یَعِد
تا زمانیکه به کسی وعده نداده باشی آزاد هستی با درخواست دیگری که مورد مسئلت قرار گرفتی ،وعده انجام دادی.
حرّ نیستی در گرو آن وعده هستی تا آن را به ثمر برسانی و آزاد شوی.
وفای بعهده یکی از امور مهم اخلاقی دین که باید بر وعده ها پایبند بود.
« فَقاتلُوا اَئمة الکفر اِنَّهم لا اَیمانَ لهم لعلًهم ینتهون توبه - ۱۲»
با سران کفر بجنگید و بکشید ،نه بخاطر کفرشان ،بلکه آنان پایبند به عهد و پیمان نیستند.
مرحوم مجلسی رضوان الله :
مسئولی که از او درخواست شد ،وعده داد ،عهد و پیمان بست.
بردهٔ او شده تا بوعدهٔ خود عمل نکرده از آن آزاد نمی شود.
« اِنَّ العهدَ کان مسئولا اسری - ۳۴ »
روایت علوی:
اگر با کسی وعده قرار داشته باشم شب قرار تا فردا موعد برسد بیقرارم چون من در گرو او هستم ،ازادی من سلب شده، وعده را ادا کنم تا آزاد شوم.
💢 حکمت ۳۳۷ 💢
🔻الدّاعی بلا عملٕ کالرّامیّ بلا وَتَر
کسی که مردم را به عمل وکار خیر دعوت میکند، اما خود بی عمل است.مانند تیراندازی می ماند که کمان او زه ندارد.
همانطور که کمان بدون زه اثر ندارد.تیری پرتاب نمیشود.دعوت او هم ثمر ندارد و کسی بدان توجه نمی کند.
عالمی که خود عامل نیست فقط موعظه میکند، مانند آبی میماند که روی سنگ ریخته شود، هرگز در سنگ فرو نمیرود
،از طرف دیگر سنگ سرازیر و هدر میشود.
داعی بمعنای دعوت کننده ،
معنای دوم داعی دعا کردن،
اگر کسی دعا کند و متناسب با دعا تلاش و زحمت نکشد مانند تیرانداز یست که تیر او پرتاب شدنی نیست.
صرف اهل دعا بودن کافی نیست و مستجاب نمیشود.باید حرکت تا حد توان و نهایی، رفع موانع آنرا هم بخدا سپردن است.
روایت: گروهی که دعای آنان اجابت نمیشود،
بیکاران
و کسی که بی تحرک بر زمین نشسته و از خدا طلب رساندن می کند.
💢 حکمت ۳۳۸ 💢
🔻العلمُ علمان: مطبوعٌ و مسموعٌ
ولا یَنفعُ المَسموعُ اذا لَم یَکن المطبوع
علم بر دو نوع است.
علم مطبوع؛ که موافق با طبع باشد.
علم مسموع ؛ شنیداری و علم اکتسابی که همسو و موافق با علم مطبوع باشد.
نظرات متفاوتی در مورد دو علم ، که مقصود حضرت چه بوده!
قولی: علم مطبوع علوم وجدانی و فطری ، بدون درس خواندن می فهمیم.
در کودکی دانستن رنگ ،( سفید است یا سیاه)
دانستن( شی بالا ارتفاع آن بیشتر است تا پایین )
علوم مسموع اکتسابی است.
اگر علوم اکتسابی در خدمت علوم فطری بود خوب است.
اخلاق امر فطری است.
بداند به والدین باید کرنش داشت.
احترام استاد حفظ شود.
پا بر روی نفس گذارد.
اگر علم اکتسابی در خدمت علوم فطری اخلاقی نباشد هیچ فایده ای ندارد.
قولی :
علم مطبوع علم توحید ، عقاید ، معاد شناسی است.اصول دین
و مسموع فروغ دین است.
اگر اعتقاد درست نبود فروغ هم بدرد نمیخورد.
امام باقرع : ارکان دین بر۵ ستون، نماز ، زکات ،حج ، جهاد ، ولایت استوار است.
مهمترین آن ولایت است اگر نباشد ما بقی هم صحیح و پذیرفته نیست.
اعمالی به درد میخورد که در خدمت اعتقاد باشد.
قول سوم:
علوم مطبوع ،علمی که تبدیل به ملکه شده باشد
علم مسموع، صرفا شنیده شده و در حد شنیدن باقی مانده تبدیل به ملکه و به عمق جان رسوخ نکرده باشد.
میداند خدا هست اما قلب را به تصرف در نیاورده ، زمانی که بجایی رسید که باید خدا را ببیند ،نمی بیند.
توحید در جان وجود نفوذ نکرده است.
علومی که در باطن جای گرفته مطابق با طبع و فطرت شده علم مطبوع است.
اللهم اجعل الیقین فی قلبنا
خدا خیرتان دهد و ثابت قدم باشید که علوم مطبوع رو انتقال می دهید
👏