🔻السلطانُ وَزَعَةُ اللهِ فی اَرضِه سلطان مومن و عادل پاسدار دین خدا در روی زمین است. دین و نام خدا را در زمین نگهبانی میکند.
روایت از امام باقر ع: اگر محمد بن مسلم و زراره و ...نبودنداز دین چیزی باقی نمی ماند.
اگر عالمان نبودند بمعنای واقعی کلمه نامی از تشیع نبود اگر هم بود مسمایی بدون محتوا وجود داشت.
نکته : ۱- اینگونه نیست هرکس حاکم شد پاسدار دین خدا باشد. حکومتی که آلوده به قدرت و فساد باشد نمی تواند نمایندهٔ خدا باشد و قادر به حراست نیست.
۲- صرف وجود قوانین کفایت نمیکند، هر چه قانون دقیق ، خوب و بدون ضعف باشد. مهمترین اصل قانون اجرای قانون است. و آنرا حاکم میتواند اجرا کند.
روایت نبوی: حاکم عادل متواضع، سایهٔ خدا بر زمین و نیزهٔ قدرتمند خدا در روی زمین است.
حکومت موضوعیت دارد.بدون حکومت حدود دو سوم دین معطل است. احکام و قانون هست اجرای حدود مهم است که با سلطان مومن اجرا میشود.
💢 حکمت ۳۳۳💢
🔻فی صفتِ المومن : ترازوی صفات امیرالمومنین برای مومنان، دو اثر دارد. ۱- وزن و مقیاس کردن خود چقدر صاحب ایمان هستیم ۲- اهداف پیش رو را مشخص میکند بر چه مداری باید حرکت کرد تا به آن شیعه ای برسد که امام دوست دارد.
♦️المومنُ بُشرُهُ فی وجهِه و حُزنهُ فی قلبِه شادابی مومن در صورت او ظاهر، و غم وحزن او در قلب پنهان است. میداند آشکار کردن حزن اثری ندارد دوستان را ناراحت دشمن را خوشحال میکند.
♦️اَوسعُ شیٕ صدراً و اَذَلُّ شئٕ نفساً مومن سینه اش از هر چیزی وسیع تر است. و هیچ کس در نزد او ذلیل تر از نفس خود نیست.
دارای شرح صدر است که با غم عالم از پا در نمی آید. و نفس خود را در نزد خدا خوارتر میداند.
♦️یَکرَهُ الرَّفعَه و یَشنَاُ السُمعَه مومن از ادعای بزرگی کردن، و برتری جویی کراهت دارد و از سمعه و ریا بیزار است. ریا: هنگام عمل, خالص و لله یی نباشد. سمعه: بعد از عمل با اخلاص ، برای فهماندن به دیگران بیان کند.
رابطهٔ برتری جویی و ریا!! ریا برای عزیز شدن در نگاه دیگران صورت می گیرد. مومن می داند عزت و ذلت ، بالا و پایین رفتن ها به دست مردم نیست. و مردم قادر به ان نیستند. وقتی دانست مردم در این مورد کاره ای نیستند برتری نمی جوید. ادعای برتری گاه با مال، گاه با فرزند، با علم ، گاهی با اخلاص خود این ادعا را مطرح میکند.
♦️ طویلٌ غَمُهُ و بعیدٌ هَمّهُ مومن غم او طولانی و همت بلندی دارد.
طولانی بودن غم مومن ،اگر خطایی سرزد غم و غصه آن را در دل دارد، زود بیخیال نمیشود و فراموش کند. دغدغه مندی دارد. غم فرصت از دست رفته ، غم طاعتی که نتوانسته، در مقابل مسئولیت دغدغه دارد. و همت او برای کسب رضای الهی بلند است. « همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلندبجایی رسیدند» دغدغه مسئولیت پذیری دارد و همین امر او را بکار وادار می کند.
♦️کثیرٌ صَمتُهُ مشغولٌ وقتُهُ نشانهٔ مومن سکوت اوست. و تمام وقت او پر ، به بیکاری و بطالت نمی گذرد. رابطهٔ سکوت و اشتغال : زیاد حرف زدن خواه ناخواه وقت خود و دیگران را هدر میدهد. با هدر رفتن وقت به کار مهم و وظایف اصلی نمیرسد. با سکوت فراغت بال میسر میشود و به همهٔ امور میرسد. پیامبر خداص : کسی حرف زدن را جزو اعمال حساب نکند بی مهابا سخن بگوید گناه او بالا میرود. سخنی که میگوید برای او کنتور می اندازد باید پاسخگو باشد.
♦️شکورٌ صبورٌ هر دو ، دو روی زندگی انسان است. در فراز و نشیب ، در شدائد گاهی به طرف صبر و گاه به طرف شکر. در اوج مصائب وبلا مومن شاکر نیست شکور است.در نعمت صبور است. هر دو صیغهٔ مبالغه است.
روایت: در رسیدن نعمت به شما سجده کنید حتی اگر سواره بودید پیاده شده سجده کنید. شرایط مناسب نبود در مرکب، سجده کنید. باز شرایط نامناسب بود کف دست بر پیشانی گذاشته شکر کنید. نماد و نشانهٔ ایمان شکر است.
♦️مَغمورٌ بفکرَتِه ضَنینٌ بِخَلَّتِه مومن تفکرات عمیق و ژرف دارد. ظاهر نگر نیست.توجهات او دقیق و عمیق است. مومن در درخواست از دیگران بخیل است.بقدری رو انداختن به دیگران برای او سخت است که بخل می ورزد سختی را تحمل میکند ولی به کسی رو نمی اندازد.
رابطه این دو: چون در تفکرات خود ژرف اندیش و در توحید عمیق است ،میداند خدا هم میتواند هم خبر دارد و هم بخیل نیست و مهربانی خدا را می بیند رو زدن به دیگران در او کم میشود.
امام حسن علیه السلام: فکر کردن پدر و مادر هر کار خوبی است.
امام رضا علیه السلام: ابراهیم به مقام خلیلی رسید به سبب دو صفت بود، هرگز کسی را دست خالی رد نکرد. وهیچگاه به غیر خدا رو نزد.
♦️سهلُ الخَلیقَه لیِّنُ العَریکَه مومن خلق و خوی سهل دارد ، به رنج و تعب نمی اندازد .آسان می گیرد. دو جمله با هم مترادفند.
سهل آلخلیقه ،در مواجهه با خود و خانواده سخت گیر نیست. لیّن العریکه ، در مواجهه با دیگران و جامعه آسان می گیرد.
وجود او رحمت است همه از او احساس آرامش می کنند. از حد وحدود شرع خارج نمیشود در مدار شرع آسان میگیرد.
♦️نفسُهُ اَصلَبُ منَ الصَّلد و هو اَذَلُ منَ العَبد مومن در مواجهه با دشمن ، نفس ، از سنگ خارا سخت تر است.هیچ نفوذی در او راه ندارد. اما در مقابل خدا برده و بندگان خدا ذلیل است.
اللهم اجعلنا من المتقین و الحقنا بالصالحین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
💢 حکمت ۳۳۲ 💢
🔻السلطانُ وَزَعَةُ اللهِ فی اَرضِه
سلطان مومن و عادل پاسدار دین خدا در روی زمین است.
دین و نام خدا را در زمین نگهبانی میکند.
روایت از امام باقر ع:
اگر محمد بن مسلم و زراره و ...نبودنداز دین چیزی باقی نمی ماند.
اگر عالمان نبودند بمعنای واقعی کلمه نامی از تشیع نبود اگر هم بود مسمایی بدون محتوا وجود داشت.
نکته :
۱- اینگونه نیست هرکس حاکم شد پاسدار دین خدا باشد.
حکومتی که آلوده به قدرت و فساد باشد نمی تواند نمایندهٔ خدا باشد و قادر به حراست نیست.
۲- صرف وجود قوانین کفایت نمیکند، هر چه قانون دقیق ، خوب و بدون ضعف باشد. مهمترین اصل قانون اجرای قانون است. و آنرا حاکم میتواند اجرا کند.
روایت نبوی:
حاکم عادل متواضع، سایهٔ خدا بر زمین و نیزهٔ قدرتمند خدا در روی زمین است.
حکومت موضوعیت دارد.بدون حکومت حدود دو سوم دین معطل است.
احکام و قانون هست اجرای حدود مهم است که با سلطان مومن اجرا میشود.
💢 حکمت ۳۳۳💢
🔻فی صفتِ المومن :
ترازوی صفات امیرالمومنین برای مومنان،
دو اثر دارد.
۱- وزن و مقیاس کردن خود چقدر صاحب ایمان هستیم
۲- اهداف پیش رو را مشخص میکند بر چه مداری باید حرکت کرد تا به آن شیعه ای برسد که امام دوست دارد.
♦️المومنُ بُشرُهُ فی وجهِه و حُزنهُ فی قلبِه
شادابی مومن در صورت او ظاهر، و غم وحزن او در قلب پنهان است.
میداند آشکار کردن حزن اثری ندارد دوستان را ناراحت دشمن را خوشحال میکند.
♦️اَوسعُ شیٕ صدراً و اَذَلُّ شئٕ نفساً
مومن سینه اش از هر چیزی وسیع تر است.
و هیچ کس در نزد او ذلیل تر از نفس خود نیست.
دارای شرح صدر است که با غم عالم از پا در نمی آید.
و نفس خود را در نزد خدا خوارتر میداند.
♦️یَکرَهُ الرَّفعَه و یَشنَاُ السُمعَه
مومن از ادعای بزرگی کردن، و برتری جویی کراهت دارد و از سمعه و ریا بیزار است.
ریا: هنگام عمل, خالص و لله یی نباشد.
سمعه: بعد از عمل با اخلاص ، برای فهماندن به دیگران بیان کند.
رابطهٔ برتری جویی و ریا!!
ریا برای عزیز شدن در نگاه دیگران صورت می گیرد.
مومن می داند عزت و ذلت ، بالا و پایین رفتن ها به دست مردم نیست. و مردم قادر به ان نیستند.
وقتی دانست مردم در این مورد کاره ای نیستند برتری نمی جوید.
ادعای برتری گاه با مال، گاه با فرزند، با علم ، گاهی با اخلاص خود این ادعا را مطرح میکند.
♦️ طویلٌ غَمُهُ و بعیدٌ هَمّهُ
مومن غم او طولانی و همت بلندی دارد.
طولانی بودن غم مومن ،اگر خطایی سرزد غم و غصه آن را در دل دارد، زود بیخیال نمیشود و فراموش کند.
دغدغه مندی دارد. غم فرصت از دست رفته ، غم طاعتی که نتوانسته،
در مقابل مسئولیت دغدغه دارد.
و همت او برای کسب رضای الهی بلند است.
« همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلندبجایی رسیدند»
دغدغه مسئولیت پذیری دارد و همین امر او را بکار وادار می کند.
♦️کثیرٌ صَمتُهُ مشغولٌ وقتُهُ
نشانهٔ مومن سکوت اوست.
و تمام وقت او پر ، به بیکاری و بطالت نمی گذرد.
رابطهٔ سکوت و اشتغال :
زیاد حرف زدن خواه ناخواه وقت خود و دیگران را هدر میدهد.
با هدر رفتن وقت به کار مهم و وظایف اصلی نمیرسد.
با سکوت فراغت بال میسر میشود و به همهٔ امور میرسد.
پیامبر خداص :
کسی حرف زدن را جزو اعمال حساب نکند بی مهابا سخن بگوید گناه او بالا میرود.
سخنی که میگوید برای او کنتور می اندازد باید پاسخگو باشد.
♦️شکورٌ صبورٌ
هر دو ، دو روی زندگی انسان است.
در فراز و نشیب ، در شدائد گاهی به طرف صبر و گاه به طرف شکر.
در اوج مصائب وبلا مومن شاکر نیست شکور است.در نعمت صبور است.
هر دو صیغهٔ مبالغه است.
روایت:
در رسیدن نعمت به شما سجده کنید حتی اگر سواره بودید پیاده شده سجده کنید.
شرایط مناسب نبود در مرکب، سجده کنید.
باز شرایط نامناسب بود کف دست بر پیشانی گذاشته شکر کنید.
نماد و نشانهٔ ایمان شکر است.
♦️مَغمورٌ بفکرَتِه ضَنینٌ بِخَلَّتِه
مومن تفکرات عمیق و ژرف دارد. ظاهر نگر نیست.توجهات او دقیق و عمیق است.
مومن در درخواست از دیگران بخیل است.بقدری رو انداختن به دیگران برای او سخت است که بخل می ورزد سختی را تحمل میکند ولی به کسی رو نمی اندازد.
رابطه این دو:
چون در تفکرات خود ژرف اندیش و در توحید عمیق است ،میداند خدا هم میتواند هم خبر دارد و هم بخیل نیست و مهربانی خدا را می بیند رو زدن به دیگران در او کم میشود.
امام حسن علیه السلام:
فکر کردن پدر و مادر هر کار خوبی است.
امام رضا علیه السلام:
ابراهیم به مقام خلیلی رسید به سبب دو صفت بود، هرگز کسی را دست خالی رد نکرد.
وهیچگاه به غیر خدا رو نزد.
♦️سهلُ الخَلیقَه لیِّنُ العَریکَه
مومن خلق و خوی سهل دارد ، به رنج و تعب نمی اندازد .آسان می گیرد.
دو جمله با هم مترادفند.
سهل آلخلیقه ،در مواجهه با خود و خانواده سخت گیر نیست.
لیّن العریکه ، در مواجهه با دیگران و جامعه آسان می گیرد.
وجود او رحمت است همه از او احساس آرامش می کنند.
از حد وحدود شرع خارج نمیشود در مدار شرع آسان میگیرد.
♦️نفسُهُ اَصلَبُ منَ الصَّلد و هو اَذَلُ منَ العَبد
مومن در مواجهه با دشمن ، نفس ، از سنگ خارا سخت تر است.هیچ نفوذی در او راه ندارد.
اما در مقابل خدا برده و بندگان خدا ذلیل است.
اللهم اجعلنا من المتقین و الحقنا بالصالحین