💠ما اَکثرُ العِبَر و اَقَلَّ الاِعتبار چه بسیار است عبرتها و چه کم است پند گیرنده.
اگر کسی بخواهد عبرت و درس بگیرد در اطراف و اکناف امور فراوان است که سرلوحه کار خود قرار بدهد.
به یک ایراد انسانها اشاره دارد. انسان وقایع و حوادث را فقط بعنوان یک رخداد می بیند. نه بعنوان درس و سرلوحه زندگی. باید با تمثیل و تشبیه ، تجسم آنچه که دیده با زندگی خود مقایسه کند و یک نتیجه ای را از آن دریافت کند.
بشر گذشته را می بیند، اموات و رفتن آنها را در جوانی می شنود، برای دیگران هم بیان میکند. این دیدن بتنهایی دردی را دوا نمی کند. مداوا آنجایی ست که با دیدن اعلامیه ، جوانی ، مرگ ، آنرا با خود قیاس کند. اشکال اینجاست که مجسم کردن آن را با زندگی خود نمیپذیرد.
چه بسیار عبرت در عالم وجود دارد ولی افراد کمی از آن پند پذیری دارند.
فرمود: در این دگرگونی عالم ، حوادث ، زاد و ولد، مرگ و میر ، رفت و آمد بهار و زمستان، در تمام حوادث، تبدیل و تغییر عبرت است برای کسی که اولو الالباب باشد.
ابوذر غفاری شخصیتی که در تاریخ اسلام کم نظیر و بی مانند است عاملی که باعث شد به این جایگاه برسد . دو عبادت ویژهٔ او بوده. ۱- اهل تفکر ،تامل، و دقت نظر بود. ۲- عبرت گیری از تاریخ زیاد داشت. وهردو، بعنوان عبادت اباذر حساب شده.
بهشت مشتاق تر است به اباذر تا اباذر به بهشت مشتاق باشد.
💢 حکمت ۲۹۸ 💢
💠مَن بالَغَ فی الخُصومةِ اَثِم کسی که در خصومت و نزاع زیاده روی کند دچار عصیان شده است.
در دشمنی هم باید انصاف رعایت شود. از حد و حدود مشخص شده تجاوز کند دچار گناه شده.
💠و مَن قَصَّرَ فیها ظُلِم و کسی که در حق خود کوتاهی کند حق خود پایمال شود ظلم کرده است. حق خود رها کرده و کاری کند تو سری خور باشد به خود ستم کرده.
آنگونه که خدا آزاد آفریده باید از حریت ،شخصیت ، حقوق خود دفاع کند.مانند امانتی هست که باید دفاع شود نه لگد مال. « لا تَظلِمونَ ولا تُظلَمون » نه ظلم کنید و نه اجازهٔ ظلم بخود دهید. نه راه بر کسی بندید و نه بیراهه روید.
💠ولا یَستَطیعُ اَن یتَقیَ اللهَ مَن خَصَم کسی که توانایی و شرایط تقوا را ندارد ،پیوسته دچار نزاع می گردد.
بهترین کار آنست که از ابتدا وارد نزاع نشد گرچه مقدار کمی از حق خود ضایع شود. وارد بر خصومت شود براحتی بیرون آمدن میسر نمی شود.
هر دو حالت گناه است.در نزاع تقوا رعایت نمی شود.قبل از نزاع خود را از این خطر نجات دهید.
رسولخدا ص: هربار جبرئیل پیام می آورد از او موعظه میخواستم بعد از هر توصیه مکرراً سفارش می کرد مراقب باش در درگیری وارد نشوی.
💢 حکمت ۲۹۹ 💢
💠ما اَهَمَّنی ذَنبٌ اُمهِلتُ مِن بعدهُ حتیٰ اُصلیَ رکعتیْن و اَسئلُ اللهَ العافیه هیچگاه مرا به غصه نیانداخت امری و خطایی که بعد از آن بمن مهلت داده شد تا دو رکعت نماز بخوانم و از خدا طلب توبه و عافیت داشته باشم.
در صدور اشتباه و فرصت یافتن برای نماز و طلب عافیت ، گویا آن گناه را بخشیده شده میدانم. گناه مغفوری خواهد بود.
نکته: ۱- در تمام روایات که مارا به توبه دعوت میکند ، توبه مساوی با جرات پیداکردن بر گناه نیست. اینگونه نیست که خدا از طرفی تواب باشد و از طرفی تجری بر گناه بیشتر شود. توصیه روایات به توبه دقیقا ضد گناه کردن است. هر جا صحبت از توبه است ، یعنی خطای گذشته را می بخشد اما ، توبه عاملی نباشد که تشویق به گناه شکل بگیرد. صد در صد ترغیب به گناه نیست و ترغیب به توبه است.
۳- این حکمت به اهمیت نماز هم اشاره دارد. نماز است که می بخشد و سیئات را تبدیل به حسنات میکند.با نماز راه بن بستی وجود ندارد. « اِنَ الحسنات یُذهِبنَ تاسیسات »
برای نماز قید واجب و مستحب ندارد.،با خواندن نماز از یک طرف خطای گذشته را پوشانده و از طرف دیگر پلی هست برای حرکت به جلو و نماز سکوی پرواز میگردد بشرطی که نماز با توجه و شرمندگی باشد
۳- عجله کردن و سرعت بخشیدن به توبه است نه تسویف ، وتوبه را موکول کردن به آینده. قدر دانستن در اولین فرصت برای توبه.
۴- مگر علی علیه السلام گناه میکند که فرمود بعد نماز غصه ای ندارم!!! اهل بیت گناه نمیکنند.ولی توبه فقط برای گناه نیست. امام صادق علیه السلام : توبه ریسمانی ست که انسان را به حبل الله میرساند. آن ریسمان توبه است.
توبهٔ هر گروهی متناسب با خودشان است. توبه اصفیاء توبهٔ از تنفس ، یک نفس کشیدن بدون یاد تو استغفار می کنم.
توبة الخاص منَ الاشتغال بغیر الله لحظه ای یاد تو فراموش و بیاد دیگری مشغول باشم توبه میکنم.
یک لحظه نفس کشیدن بدون یاد خدا، و آنهم در اهل بیت نیست. توبه هر کدام از انبیا و اصفیا متناسب با جایگاه خودشان است.
💢 حکمت ۳۰۰ 💢
💠سُئلَ: کیفَ یُحاسبُ اللهُ الخلقَ علی کثرتِهِم؟ یک شخصی از امام سوال کرد خدا چگونه محاسبه میکند این کثرت جمعیت را که در قیامت حاضرند.
آیت الله ناصری : جز عالم ما عوالم دیگری هم هست. عالم دنیای ما و این منظومه شمسی و حیات بشریت با یک ماه و خورشید اداره میشود. بعضی از عوالم هفت ماه و هفت خورشید دارد اینقدر وسعت داردو بزرگ است. افرادی دارد حال انسان هستند یا نه! نمیدانیم.
با این حجم از جمعیت بی نهایت ،خدا چگونه همه را با هم محاسبه می کند.!
💠فقال: کما یَرزُقُهم علیٰ کثرَتِهِم فرمود: همانگونه که به جماعت بینهایت روزی می دهد. روزی دادن سخت تر است از حساب و کتاب، و پرونده ای که مشخص است. باید خدا اشیا را خلق کند بعد بعنوان روزی به همه برساند . رزق دادن سختر است.
این شخص گویا ذهنیتی از خدا بمانند انسان برایش متصور بوده.فکر میکرده مثل انسان دفتر و کتاب و قلم دارد بنویسد و بخواند و....
تمام اعمال و افعال خدا با اراده انجام میگیرد. اراده کند کار میسر میشود. و محاسبه صورت می گیرد. خدایی که بدون خستگی از روی قدرت رزق می دهد قیامت هم میتواند بدون خستگی و بدون طول کشیدن محاسبه کند.
شبهه: اگر خدا به این سرعت حسابرسی میکند ،از طرفی هر روز قیامت پنجاه هزار سال طول می کشد آیا با هم تناقض دارد!! « الیهِ فی یومٕ کانَ مقدارُهُ خمسینَ اَلفَ سَنَه معارج - ۴ »
وجه جمع این حکمت با قرآن : هر روز قیامت همین سال هست اما خدا در یک لحظه در چشم بر هم زدنی تکلیف هر کس را مشخص می کند.
در لحظه اول حساب و کتاب ، بهشت ، جهنم هر کس محاسبه میشود.اما یک عده بعنوان عذاب قیامت حیران و سرگردانند. یکی از عذاب آنهاست که باید طی شود ، تا در نهایت بهشت یا جهنم آنها اعلام شود.
💠فقیلَ کیفَ یُحاسِبهُم ولا یَرَونَه دوباره پرسید ،چگونه خدا را نمی بینند محاسبه میشوند. گویا خدا را بصورت یک جسم تصور کرده بود.
💠فقال: کما یَرزُقُهم ولا یَرَونهُ فرمود: در تمام سالهای عمر که بشر بر سفره روزی او نشست و خورد مگر خدا را دید! بدون اینکه جسم از او ببیند روزی او رسید و خورده شد. قیامت هم اثر کار او ، بهشت ، جهنم او را می بینید در حالیکه خدا دیدنی نیست.
💢 حکمت ۳۰۱ 💢
💠رسولُک تَرجُمانِ عقلِک کسی که از طرف تو مأمور میشود ترجمان و نمونه ای از عقل توست. نماینده هر چه فهیم، تیزبین ، با درایت ، مدیریت عالی باشد نشان از عقل توست. وهرچه فرستاده از این صفات کمتر داشته باشد نشان کم عقلی توست.
فرستادگان الهی چگونه افرادی بودند!!! انبیا عظام در تمام روزگار خود بعنوان حداقل ، سرآمد بودند. نشاندهندهٔ عقل صاحب است. مراقب باشید کسی نمایندهٔ شما باشد که آبروی شما و نشان خرد شما باشد.
💠 و کتابُک ابلغُ ما یَنطِقُ عنک آنچه را که می نویسی گویا ترین سخن توست. مکتوبات انسان بهترین راه تشخیص خرد است. سطح فکر ، سواد ، شخصیت ، علم ، با نوشتار عیان میشود.
در روایات مکتوبات اهمیت خاصی دارد. روایت علوی: هرگاه کتابت داشتی ، بار دیگر آنرا با دقت بخوان و آن را مهر بزن. چون مهر پای نوشته مهر است بر عقل تو.
اگر خواستی عقل تو در نگاه آیندگان خوب نمایان شود دقت در نوشتار داشته باش. هر نوشته ای صادر نشود چون آیندگان در آن نظر خواهند داد.
« عقولُ الفضلا فی اطرافِ اَقلامِها» عقل عالمان و خردمندان در اطراف و نوک قلم های آنهاست. هر عاقلی را در نوشته های او جستجو کنید. نوشته ها جایگاه کاتب آنرا نشان میدهد.
اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۲۹۷ 💢
💠ما اَکثرُ العِبَر و اَقَلَّ الاِعتبار
چه بسیار است عبرتها و چه کم است پند گیرنده.
اگر کسی بخواهد عبرت و درس بگیرد در اطراف و اکناف امور فراوان است که سرلوحه کار خود قرار بدهد.
به یک ایراد انسانها اشاره دارد.
انسان وقایع و حوادث را فقط بعنوان یک رخداد می بیند. نه بعنوان درس و سرلوحه زندگی.
باید با تمثیل و تشبیه ، تجسم آنچه که دیده با زندگی خود مقایسه کند و یک نتیجه ای را از آن دریافت کند.
بشر گذشته را می بیند، اموات و رفتن آنها را در جوانی می شنود، برای دیگران هم بیان میکند.
این دیدن بتنهایی دردی را دوا نمی کند.
مداوا آنجایی ست که با دیدن اعلامیه ، جوانی ، مرگ ، آنرا با خود قیاس کند.
اشکال اینجاست که مجسم کردن آن را با زندگی خود نمیپذیرد.
چه بسیار عبرت در عالم وجود دارد ولی افراد کمی از آن پند پذیری دارند.
فرمود: در این دگرگونی عالم ، حوادث ، زاد و ولد، مرگ و میر ، رفت و آمد بهار و زمستان، در تمام حوادث، تبدیل و تغییر عبرت است برای کسی که اولو الالباب باشد.
ابوذر غفاری شخصیتی که در تاریخ اسلام کم نظیر و بی مانند است عاملی که باعث شد به این جایگاه برسد .
دو عبادت ویژهٔ او بوده.
۱- اهل تفکر ،تامل، و دقت نظر بود.
۲- عبرت گیری از تاریخ زیاد داشت.
وهردو، بعنوان عبادت اباذر حساب شده.
بهشت مشتاق تر است به اباذر تا اباذر به بهشت مشتاق باشد.
💢 حکمت ۲۹۸ 💢
💠مَن بالَغَ فی الخُصومةِ اَثِم
کسی که در خصومت و نزاع زیاده روی کند دچار عصیان شده است.
در دشمنی هم باید انصاف رعایت شود.
از حد و حدود مشخص شده تجاوز کند دچار گناه شده.
💠و مَن قَصَّرَ فیها ظُلِم
و کسی که در حق خود کوتاهی کند حق خود پایمال شود ظلم کرده است.
حق خود رها کرده و کاری کند تو سری خور باشد به خود ستم کرده.
آنگونه که خدا آزاد آفریده باید از حریت ،شخصیت ، حقوق خود دفاع کند.مانند امانتی هست که باید دفاع شود نه لگد مال.
« لا تَظلِمونَ ولا تُظلَمون »
نه ظلم کنید و نه اجازهٔ ظلم بخود دهید.
نه راه بر کسی بندید و نه بیراهه روید.
💠ولا یَستَطیعُ اَن یتَقیَ اللهَ مَن خَصَم
کسی که توانایی و شرایط تقوا را ندارد ،پیوسته دچار نزاع می گردد.
بهترین کار آنست که از ابتدا وارد نزاع نشد گرچه مقدار کمی از حق خود ضایع شود.
وارد بر خصومت شود براحتی بیرون آمدن میسر نمی شود.
هر دو حالت گناه است.در نزاع تقوا رعایت نمی شود.قبل از نزاع خود را از این خطر نجات دهید.
رسولخدا ص:
هربار جبرئیل پیام می آورد از او موعظه میخواستم بعد از هر توصیه مکرراً سفارش می کرد مراقب باش در درگیری وارد نشوی.
💢 حکمت ۲۹۹ 💢
💠ما اَهَمَّنی ذَنبٌ اُمهِلتُ مِن بعدهُ حتیٰ اُصلیَ رکعتیْن و اَسئلُ اللهَ العافیه
هیچگاه مرا به غصه نیانداخت امری و خطایی که بعد از آن بمن مهلت داده شد تا دو رکعت نماز بخوانم و از خدا طلب توبه و عافیت داشته باشم.
در صدور اشتباه و فرصت یافتن برای نماز و طلب عافیت ، گویا آن گناه را بخشیده شده میدانم.
گناه مغفوری خواهد بود.
نکته:
۱- در تمام روایات که مارا به توبه دعوت میکند ، توبه مساوی با جرات پیداکردن بر گناه نیست.
اینگونه نیست
که خدا از طرفی تواب باشد و از طرفی تجری بر گناه بیشتر شود.
توصیه روایات به توبه دقیقا ضد گناه کردن است.
هر جا صحبت از توبه است ، یعنی خطای گذشته را می بخشد اما ، توبه عاملی نباشد که تشویق به گناه شکل بگیرد.
صد در صد ترغیب به گناه نیست و ترغیب به توبه است.
۳- این حکمت به اهمیت نماز هم اشاره دارد.
نماز است که می بخشد و سیئات را تبدیل به حسنات میکند.با نماز راه بن بستی وجود ندارد.
« اِنَ الحسنات یُذهِبنَ تاسیسات »
برای نماز قید واجب و مستحب ندارد.،با خواندن نماز از یک طرف خطای گذشته را پوشانده و از طرف دیگر پلی هست برای حرکت به جلو و نماز سکوی پرواز میگردد بشرطی که نماز با توجه و شرمندگی باشد
۳- عجله کردن و سرعت بخشیدن به توبه است نه تسویف ، وتوبه را موکول کردن به آینده.
قدر دانستن در اولین فرصت برای توبه.
۴- مگر علی علیه السلام گناه میکند که فرمود بعد نماز غصه ای ندارم!!!
اهل بیت گناه نمیکنند.ولی توبه فقط برای گناه نیست.
امام صادق علیه السلام :
توبه ریسمانی ست که انسان را به حبل الله میرساند. آن ریسمان توبه است.
توبهٔ هر گروهی متناسب با خودشان است.
توبه اصفیاء توبهٔ از تنفس ، یک نفس کشیدن بدون یاد تو استغفار می کنم.
توبة الخاص منَ الاشتغال بغیر الله
لحظه ای یاد تو فراموش و بیاد دیگری مشغول باشم توبه میکنم.
یک لحظه نفس کشیدن بدون یاد خدا، و آنهم در اهل بیت نیست.
توبه هر کدام از انبیا و اصفیا متناسب با جایگاه خودشان است.
💢 حکمت ۳۰۰ 💢
💠سُئلَ: کیفَ یُحاسبُ اللهُ الخلقَ علی کثرتِهِم؟
یک شخصی از امام سوال کرد
خدا چگونه محاسبه میکند این کثرت جمعیت را که در قیامت حاضرند.
آیت الله ناصری :
جز عالم ما عوالم دیگری هم هست.
عالم دنیای ما و این منظومه شمسی و حیات بشریت با یک ماه و خورشید اداره میشود.
بعضی از عوالم هفت ماه و هفت خورشید دارد
اینقدر وسعت داردو بزرگ است.
افرادی دارد حال انسان هستند یا نه! نمیدانیم.
با این حجم از جمعیت بی نهایت ،خدا چگونه همه را با هم محاسبه می کند.!
💠فقال: کما یَرزُقُهم علیٰ کثرَتِهِم
فرمود: همانگونه که به جماعت بینهایت روزی می دهد.
روزی دادن سخت تر است از حساب و کتاب، و پرونده ای که مشخص است.
باید خدا اشیا را خلق کند بعد بعنوان روزی به همه برساند .
رزق دادن سختر است.
این شخص گویا ذهنیتی از خدا بمانند انسان برایش متصور بوده.فکر میکرده مثل انسان دفتر و کتاب و قلم دارد بنویسد و بخواند و....
تمام اعمال و افعال خدا با اراده انجام میگیرد.
اراده کند کار میسر میشود. و محاسبه صورت می گیرد.
خدایی که بدون خستگی از روی قدرت رزق می دهد قیامت هم میتواند بدون خستگی و بدون طول کشیدن محاسبه کند.
شبهه:
اگر خدا به این سرعت حسابرسی میکند ،از طرفی هر روز قیامت پنجاه هزار سال طول می کشد آیا با هم تناقض دارد!!
« الیهِ فی یومٕ کانَ مقدارُهُ خمسینَ اَلفَ سَنَه معارج - ۴ »
وجه جمع این حکمت با قرآن :
هر روز قیامت همین سال هست اما خدا در یک لحظه در چشم بر هم زدنی تکلیف هر کس را مشخص می کند.
در لحظه اول حساب و کتاب ، بهشت ، جهنم هر کس محاسبه میشود.اما یک عده بعنوان عذاب قیامت حیران و سرگردانند.
یکی از عذاب آنهاست که باید طی شود ، تا در نهایت بهشت یا جهنم آنها اعلام شود.
💠فقیلَ کیفَ یُحاسِبهُم ولا یَرَونَه
دوباره پرسید ،چگونه خدا را نمی بینند محاسبه میشوند.
گویا خدا را بصورت یک جسم تصور کرده بود.
💠فقال: کما یَرزُقُهم ولا یَرَونهُ
فرمود: در تمام سالهای عمر که بشر بر سفره روزی او نشست و خورد مگر خدا را دید!
بدون اینکه جسم از او ببیند روزی او رسید و خورده شد.
قیامت هم اثر کار او ، بهشت ، جهنم او را می بینید در حالیکه خدا دیدنی نیست.
💢 حکمت ۳۰۱ 💢
💠رسولُک تَرجُمانِ عقلِک
کسی که از طرف تو مأمور میشود ترجمان و نمونه ای از عقل توست.
نماینده هر چه فهیم، تیزبین ، با درایت ، مدیریت عالی باشد نشان از عقل توست.
وهرچه فرستاده از این صفات کمتر داشته باشد نشان کم عقلی توست.
فرستادگان الهی چگونه افرادی بودند!!!
انبیا عظام در تمام روزگار خود بعنوان حداقل ، سرآمد بودند. نشاندهندهٔ عقل صاحب است.
مراقب باشید کسی نمایندهٔ شما باشد که آبروی شما و نشان خرد شما باشد.
💠 و کتابُک ابلغُ ما یَنطِقُ عنک
آنچه را که می نویسی گویا ترین سخن توست.
مکتوبات انسان بهترین راه تشخیص خرد است.
سطح فکر ، سواد ، شخصیت ، علم ، با نوشتار عیان میشود.
در روایات مکتوبات اهمیت خاصی دارد.
روایت علوی:
هرگاه کتابت داشتی ، بار دیگر آنرا با دقت بخوان و آن را مهر بزن. چون مهر پای نوشته مهر است بر عقل تو.
اگر خواستی عقل تو در نگاه آیندگان خوب نمایان شود دقت در نوشتار داشته باش.
هر نوشته ای صادر نشود چون آیندگان در آن نظر خواهند داد.
« عقولُ الفضلا فی اطرافِ اَقلامِها»
عقل عالمان و خردمندان در اطراف و نوک قلم های آنهاست.
هر عاقلی را در نوشته های او جستجو کنید.
نوشته ها جایگاه کاتب آنرا نشان میدهد.
اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم
و اکرمنی بنور الفهم