بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۲۶۳ 💢
🔸صاحبُ السلطان کراکِبِ الاَسَد یُغبَطُ بمَوقِعِهِ وهو اَعلمُ بمَوضِعِه
همنشین شدن با سلاطین مانند کسی است که بر شیر درنده سوار شده است.
مردمانی که او را می بینند از جایگاه او غبطه می خورند ،در حالیکه بر جای خطرناکی تکیه زده ،هر لحظه امکان هست مورد حمله قرار بگیرد و این شیر درنده از حالت رام بودن خود خارج شود.
در این درگیری شیر و انسان طبیعتاً انسان شکست خواهد خورد.
حضرت با یک تشبیه جالب انذار میدهد همنشینی با حکام و بزرگان ستمگر ، هیچ مقام و منزلتی نیست گرچه دیگران حسرت آن داشته باشند.
منزلت آنجایی ست که بتواند حلاّل مشکل باشد و حاکم را از ظلم به مردم باز بدارد.
مصاحبت با سلاطین چندین آفت دارد.
۱- حکام خوش پسند هستند تعریف ، خود سنایی ، تملق را دوست دارند.
مصاحب پیوسته خطا ، نقص و ضعف حاکم را باید بپوشاند خلاف میل حاکم عمل کند سربدار است.
۲- حسودانی در اطراف حاکم هستند به همنشین سلطان غبطه دارند دائم با سخن چینی در صدد به خطر انداختن جایگاه همنشین سلطان هستند.
۳- حکام پیوسته ترس زوال حکومت خود دارند ،میترسند مبادا، مشاور ، وزیر ، محبوب قلوب مردم شود و ادعای جانشینی داشته باشد.
به هر شخصی احساس کند با او هماوردی دارد او را نابود میکند.
همنشینی با حاکم این معایب را دارد. در عین حال مردم به جابگاه او حسرت دارند.
در حالیکه از باطن امور او خبر ندارند.
ابن آبی الحدید :
این جمله گویا در تمام حکومتها و تمام ادوار نمود داشته و مردم آنرا لمس کرده اند، لذا ضرب المثلهایی در این باب معروف است.
در عرب ، همنشین با حاکم مانند حمام است .
مردم خارج از حمام اشتیاق ورود دارند.
مردم داخل حمام از گرما و بخار شوق خروج دارند.
این جمله امام نکته مهم دارد.
هر کس در هر موقعیت و هر امری که از دور دیده میشود ،با یک نگاه حسرت زده می نگرد.
این ظاهر کار است ، وقتی به همان کار ورود پیدا کرد پر ازمصیبت و دردسر است.
هیچگاه نباید ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود قیاس کرد.
به آنچه دارید راضی و خوشنود باشید .ظاهر زندگی دیگران یک پوسته بیشتر نیست. حتی اگر وزیر پادشاه باشد. درد سر خاص خود را دارد شاید که در تصور فکر شما هم نباشد.
💢 حکمت ۲۶۴ 💢
🔸اَحسِنوا فی عَقِبِ غیرِکم تَحفَظوا فی عَقِبِکم
به بازماندگان و اولاد یتیم دیگران احسان و نیکی کنید تا دیگران هم در نبود شما به ایتام و بازماندگان نیکی داشته باشند.
این خوبی کردن حتما نباید فقیر باشد بلکه نیاز عاطفی هم، بگونه ای آن را محتاجند.
« ولیَخشَ الذین لو تَرَکو مِن خَلفِهِم ذریَّةً ضِعافاً خافوا علیهم نساء - ۹»
عده ای که از فرزندان خود بیم دارند نگران فرزندان خود هستند برای رفع این نگرانی بازماندگان غیر را دستگیری کنند.
خدا هم کاری میکند مردم به ایتام شما توجه کرده و دلها بسمت آنان سوق داده شود.
[ضرب المثل ، با هر دست که دادی با همان دست پس می گیری ]
تاثیر اعمال است در سرنوشت آدمی .
نیکی تمام شدنی نیست دنبال آدمی هست تا یک روزی در جایی مناسب نمود پیدا کند.
💢 حکمت ۲۶۵ 💢
🔸اِنَ کلامَ الحُحماءِ اذا کانَ صواباً کانَ دواءً و اذا کانَ خَطاَ کان داءً
بدرستیکه اگر کلام دانشمندان درست، وبر مبنای علم و متقن باشد داروی اثر بخش است..
اگر سخن او اشتباه ، دروغ ، بدون علم باشد بمنزلهٔ نوشاندن زهر است
یک عالم و دانشمند مورد اطمینان جایگاه کلام او ، توانایی اصلاح جامعه را دارد و برعکس آن با گفتارغلط میتواند جامعه را به فساد بکشاند.
« و قالوا ربَنا آنا اَطَعنا سادَتَنا و کُبَرائنا فَاَضَلونَا السبیلا احزاب - ۶۷ »
گویند خدایا ما از خود درک و فهم نداشتیم از بزرگان خود تبعیت کردیم آنها اشتباه رفتند و ما پیروی کردیم
آنها را الگوی خود قرار دادند و در برابر تک تک کلام خود باید پاسخگو باشند.گرچه این جمله هم از آنان پذیرفته نمیشود.
حکمت اشاره به الگوهای جامعه دارد .مردم سراغ الگو میروند اما هر کسی شأنیت اسوه بودن را ندارد.
روایت علوی : فساد عالِم مثَل شکستن کشتی است. سکاندار کشتی دانشمندان هستند.همه غرق میشوند.
انحراف عالِم عالَمی را به انحراف میبرد.
حکمت یک هشدار شدید است برای مراقبت از کلام که متقن ، محکم و بر مبنای علم باشد.
💢 حکمت ۲۶۶ 💢
🔸رجلٌ اَن یُعَرِ فَهُ مَا الایمانُ
شخصی از حضرت سوال کرد ایمان چیست.!!
جواب این سوال در «حکمت ۳۱ » ایمان بر چهار رکن است آمده.
🔸فقال، اذا کانَ غداً فَاتِنی حتیٰ اُخبرُکَ علیٰ اَسماعِ الناس ...
فرمود، فردا بیا در مجلسی در بین جمعیت بیان کنم نه تنها تو، بلکه دیگران هم بشنوند.
واگر تو فراموش کردی چند نفر دیگر آنرا
شنیده و مسطور کرده باشند.
🔸فاِنَ آلکلام کالشارِدَه یَنقُفُها هذا و یُخطِنُها هذا
علم و کلام فرار است فراموش میشود.
برای عده ای عمق آن مشخص نمیشود.
همه نمیتوانند در یک سطح فهم کنند.سطح فهم ها متفاوت است.
اگرچه همه فهمیده باشند ، اما یکی ظاهر آن می فهمد و دیگری عمق آن را فهمیده.
حائز نکات مهم است .باید مسائل دین بطور خصوص مطرح نشود در بین جمع و عموم مبانی توحیدی دین گفته شود.
هرکس بقدر فهم خود استفاده میبرد.
در یک جمع خصوص، جمله ضایع میشود.
توجه اهل بیت به کتابت بود. به نوشتن نقل احادیث تشویق می کردند.
امام صادق علیه السلام به مفضّل فرمود:
علم خود را کتابت کن و در بین برادر و دوستان گسترش بده .
بعد از مرگ بجای اموال از خود منبع علمی به ارث بگذار.
💢 حکمت ۲۶۷ 💢
🔸یابن آدم لا تَحمِل همَّ یومِکَ الذی لَم یاتِک علیٰ یومِک الذی قد اَتاک
ای فرزندان آدم ، هم و غم روزی را که هنوز نیامده، برای امروز خود تحمیل نکنید.
غصه فردا را امروز نخور.
🔸فاِنه اِن یَکُ مِن عُمُرِک یَاتِ اللهُ فیهِ برِزقِک
اگر فردا جزو عمر تو بود رزق آن خواهد رسید،
واگر فردا جزو عمر نباشد، رزقی که لازم نیست و غصه ندارد.
اینگونه استنباط هم غلط است که فقط بفکر امروز و بفکر فردا نباش.
اهل بیت برنامه ریزی آموزش داده اند مخصوصا برای حکومتها که رزق دو سال مردم را باید در نظر داشته باشند.
آینده نگری مهم است.
این حکمت از حرص و طمع نهی می کند.
از جمع کردن بیش از کفاف دوری میدهد.
سلمان خرید معاش یکسالهٔ خود را داشت ،به او معترض میشدند که طمع داری پاسخ میداد
تدبیر جای خود ولی حرص نباشد.
وقتی انسان چیزی را ندارد چند برابر حرص میزند ،وقتی آنرا داشت آرام و مطمئن میشود.
خیال راحت از معاش یکساله خود هست.
فرد دل مشغولی و نگرانی ندارد.
روایت علوی :
در دنیا بگونه ای زندگی کن گویا که همیشه هستی.
با این حکمت در تعارض نیست.
منظور اینست: در امور دنیوی هر چیزی بدست نیاوردی ، طوری نیست با خود بگو، حالا که زنده هستم ، آینده در پیش هست شاید روزی بدست آوردیم.
طوری نفس را تربیت کن که هر چه را بدست نیاورد غصه ناک نشود.
گویا تا ابد هستی و آن روزی بنو خواهد رسید ،نفس را آرام کن.
اما در مقابل امور آخرت طوری زندگی کن گویا فردا کوچ خواهی کرد.
در مورد عبادات و اطاعت از دست رفته شاید فردا برای فراهم شدن آن فرصتی نباشد.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا
الحمدلله رب العالمین