غریب الحدیث 1 تا 4
غربب الحدیث 5 تا 9
زمانی می رسد که نام و یاد خدا ترک می گردد و اعتقادات راسخ دینی از بین می رود آن زمان حضرت بقیه الله (عج )ظهور می کنند و یاران حضرت سبکبار و سریع همچون ابر های متراکم که به هم می پیوندند و ابر واحدی تشکیل می شود گرد حضرت جمع می شوند
زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی
مدد زغیر تو ننگ است یا علی مددی/
دلم برای تو تنگ است یا علی مددی
کمیت ما همه لنگ است یا علی مددی /
گشود کار دو عالم به یک اشارت توست
به کار ما چه درنگ است یا علی مددی /
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح احادیث غرایب
در میانه حکمتها سید رضی [ رحمة الله]چند حدیث آورده که بنظر او این کلمات غرایب هستند و نیاز به تحلیل و تفسیر و دقت بیشتری دارند.چون این کلمات از فصاحت بیشتری برخوردار و دور از ذهن هستند لذا آنها را با تفسیر بیان کرده.
💢 غرایب حدیث ۱ 💢
♦️فاذا کانَ ذالک ضرَبَ یَعسُوبُ الدین بذَنبِهِ
هنگامیکه آن زمان برسد یعسوب دین ذنبش را می زند.
دقیقا جایی ست که سید رضی ترس داشته که به اشتباه افتاده و ذنب گنا ه معنا شود.
♦️فَیَجتَمِعُونَ الیهِ کما یَجتَمعُ قُزَعُ الخَریف
مردم جمع میشوند دور یعسوب دین همانگونه که ابرها بهم پیوسته متراکم شده و ابر مستحکمی تشکیل می دهند.
شخص، سردمدار یک حرکتی ست و مردم اطراف او را گرفته و چونان ابرهای مستحکم و فشرده نیروی قدری را برای آن شخص تامین میکنند.
صدر و ذیل این جمله مشخص نیست که مقصود حضرت کیست!!!
مرحوم شیخ طوسی [ رحمة الله] در کتاب خود متن کاملتری از این حدیث دارد که قبل و بعدی دارد.
جملهٔ قبل این حدیث: مردم همیشه دینشان رو به نقص میرود از دوران پیامبر تا امام عسکری علیهم السلام
تا جائیکه نام خدا در جامعه گم میشود.
این ویژگی را که سید رضی نقل نکرده و شیخ طوسی آورده متعلق است به عصر ظهور.
که اعتقادات راسخ دینی [ عموم جامعه بشریت] رو به کاهش میرود.طوریکه یادو نام خدا ترک میگردد.
آن زمان یعسوب دین می آید.وگروهی دور او حلقه میزنند.
یعسوب به ملکه زنبور گفته میشود که هر جا حرکت میکند بقیه بدنبال او حرکت میکنند.
رئیس و رهبر که دین را هدایت میکند و یاران او مانند ابر تابستانی سبکبار حرکت کرده و سریع خود را میرسانند.
یعسوب از نامهای امیرالمومنین نیز هست.
ذنب چیست!! دنباله ی هر چیزی مانند دم حیوان ، گناه را هم از این باب ذنب گویند که اثر او تا قیامت دنبال او هست.
معنای ذنب الزاماً گناه نیست.
یعسوب ملکه زنبورها وقتی بجایی رسید که برای زاد و ولد و....
مناسب بود دم خود را بر روی زمین می کشد، کنایه از استقرار است.
شیخ طوسی در ادامه حدیث آورده که فرمود : یاران فرزندم مهدی ، سیصد و سیزده نفر به تعداد مجاهدان روز بدر هستند.
💢 حدیث ۲💢
♦️هذَا الخَطیبُ الشَحشَحُ
یک نفر بر منبر خطبه میخواند در پایان سخنان او حضرت فرمود:
این خطیب چنین صفتی دارد [ شحشح]کسی که چیره دست و در سخنوری وارد است.
بر منبر نشسته سحر آلکلام دارد.
و همه را متوجه خود می کند.
سید رضی [رحمة الله ]
شحشح را در اصطلاح به سریع السیر گویند.در غیر از این مورد [ خطیب و خطابه] به کسی شح گفته شود معنای بخل است همانگونه که قرآن فرموده،
« ومَن یُوقَ شُحَّ نفسِهِ فاولئک همُ المفلحون حشر - ۹ »
هرکس به نفس خود بخل بورزد جزو رستگاران است
چه کسی سخنران بوده ؟
شارحین تصریح کردند به صعصعة بن صوحان از یاران خالص و با وفا ی حضرت که از فصاحت و بلاغت عجیبی برخوردار بود.
در نجف کنار مسجد سهله مسجدی بنام صعصعه و برادرش زید محل عبادت و نماز و زیارت است.
ابن ابی الحدید:
برای صعصعه همین افتخار بس که علی خود امیر بیان است و «فصاحت در خانه علی شاگردی میکند.»
«پای کلام علی باید سجدهٔ واجب کرد.»
برای صعصعه چه افتخاری بالاتر که
از مهارت و چیره دستی صوحان تعریف و او را انتخاب و مدح میکند.
💢غرایب الحدیث ۳ 💢
♦️اِنَّ لِلخصومةِ قُمَحَا
بدرستیکه دشمنی و درگیری پیامد سویی در پی دارد.
خصومت برای هر دو طرف آثار سویی دارد که باید تلاش بر این باشد که باکسی گلاویز نشد.
ابن ابی الحدید: در زمان عثمان یک نفر فرو مایه از علی ع در دادگاه شکایت میکند.
حضرت حاضر ولی از خود دفاع نمیکند و عبد الله بن جعفر را وکیل خود میکند که او دفاع کند.
بعد امیرالمومنین این حدیث را می فرماید [قُمحا] این شخص فرو مایه است که با او کلام بکلام نمیشوم.
مرحوم فیض الاسلام [ رحمة الله]:
خصومت، بازی دو سر ضرر است.انسان در مخاصمه یا باید کوتاه بیاید که در اینصورت در نگاه مردم محکوم میشود.[ اگر حق بود چراسکوت کرد!!]
و اگر اصرار بر مخاصمه ، دادگاه ، وکیل بنماید ضررهایی برای او دارد.
هر دو حالت ، حالت ضرر است.
و بهترین راه ترک مشاجره است.
امام صادق علیه السلام :
کمترین ضرر و اثر سوء خصومت غیر از آبروریزی و هزینه ،یکی از آفت آن اینست که قلب مشغول ، فکر درگیر، اعصاب بهم ریخته و پرخاشگر میشود.
آرامش فکری از او سلب میگردد.
💢 غرایب حدیث ۴💢
♦️اذا بَلغَ النساءُ نَصَّ الحِقاق فالعَصَبَةُ اَولیٰ
وقتی که زنان به درجهٔ نص الحقاق رسیدند خاندان پدری اولویت دارند.
وقتی دختری به حد درک ، فهم ازدواج رسید ، برای سرپرستی ، آماده سازی ازدواج ، خاندان پدری بر چنین مسئولیت اولویت دارند
سید رضی :
نص ، آخر هر کاری هست.
فلانی در حرکت به نص رسید ، یعنی به هدف و مقصد خود رسید.
حقاق، کسانی که «حق من» میکنند ، خانواده مادر دختر بگوید «حق من» ، خانواده پدری دختر بگوید «حق من» این حقاق است.
هر دختری اختیار او دست پدر و اگر نبود جد پدری او ، و هیچکدام نبود اختیار بدست حاکم است.
اختیار دختر بدست عمو و عمو زادگان نیست.گرچه خاندان پدری هستند.
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره
والمستشهدین بین یدیه
عالی بود استاد ممنون یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح غرائب الحدیث
💢 حدیث ۵ 💢
♦️اِنَ الایمانَ یَبدَُو لُمظَةً فی القلبِ کلما ازدادَ الایمانُ اَزدادَتِ اللُمظَةُ
بدرستیکه ایمان مانند نقطه ی روشن در قلب است.
عمل صالح سبب ازدیاد ایمان و هر چه ایمان بیشتر شود به همان اندازه حجم بیشتری از سفیدی و نورا نیت قلب را در بر می گیرد.
توجه سید بر کلمه «لُمظه - نقطه» است.
ایمان قابل افزایش است بر خلاف گفتار اهل سنت که ایمان را یک حقیقت واحد و یک شی بسیط میدانند و قابل کم و زیاد نیست. یا ایمان هست یا نیست.
در حالیکه بفرمودهْ امام، ایمان قابلیت گستردگی ومراحل بالاتر دارد.
عمل صالح ایمان را تقویت و سبب افزایش میشود.
تا ایمان نباشد کسی عمل صالح ندارد.
با ایمان، عمل صورت میگیرد و هر چه کیفیت، کمیت ، توجه ، تقرب بیشتر شود ایمان بیشتر می گردد.
اعمال صالح نشأت گرفته از ایمان است و اضافه کننده ایمان هم هست.
« الیه یَصعَدُ الکَلِمُ الطیبُ و العملُ الصالح ُ یَرفَعَهُ قاطر - ۱۰ »
اعتقاد راسخ ، ایمان و توحید بسمت بالا صعود میکند و عمل صالح بالا برنده آنهاست.
مداومت بر عمل صالح نورانیت قلب را استحکام می بخشد.
در مقابل نقطه روشن ، هر گناه یک نقطه سیاه در قلب است با توبهٔ سریع ، پاک میشود گرچه اثر کمی از آن بماند ،اما با تاخیر توبه سیاهی گناه مانند جوهر می چسبد.
💢 غرایب الحدیث ۶ 💢
♦️انَّ الرجلَ اذا کانَ لهُ الدَین الظَنون یَجبُ علیهِ اَن یُزَکیَهُ لما مضیٰ اذا قَبَضَه
شخصی که پول یا اموال خود را قرض و امانت می دهد ولی در زمان برگشت آن امانت در حال تردید است آیا پس میدهد یا نه !!
این حالت دین الظنون است.
توجه سید رضی بر کلمه« دین الظنون - تردید» است.
زمان خمس و زکات او رسیده اما هنوز امانت به او عودت داده نشده .
اگر کسی چنین دینی داشت واجب است زمان برگشت پول و حیوانات امانتی خمس و زکات آنرا پرداخت کند.
طبق مشهور مراجع شیعه اگر مال بعد از دو یا سه سال بدست صاحبش رسید واجب نیست خمس هر سه سال را حساب کند فقط همان سال را که بدست او رسیده پرداخت کند.
نکته: «جمله یجب علیه آن یزکیه »
واجب، منظور مستحب موکّد است نه واجب.
واجب در احکام همان واجب است.
اما در احادیث وقتی واجب گفته میشود گاهی بمعنای واجب و گاهی اهمیت موضوع را میرساند.همان مستحب موکّد.
و حضرت در این حدیث با کلمه واجب اهمیت موضوع را بیان میکند که اگر خمس سه سال حساب شود بهتر است.
💢 حدیث ۷ 💢
اَنَهُ شَیَّعَ یُغزٖیهِ فقال: اَعذِبوا عنِ النساءِ مَااسْتَطَعتُم
امیرالمومنین صلوة الله علیه ،لشکری را آماده کرد برای اعزام به جنگ.
زمانیکه بدرقه آنها رفت یک توصیه و نصیحتی فرمود:
ای سربازان سپاه اسلام آگاه باشید که مشکلات زیادی پیش رو هست برای قوت و قدرت خود در مقابل دشمن. بخاطر داشته باشید این نکته را.
«اعذِبوا » از زنان و همسران خود دوری کنید.
توجه سید در این حدیث به کلمه «اعذب - دوری کردن» هست.
سید رضی رحمة الله :
منظور حضرت اینست، در میدان جنگ دل شما در گرو همسر نباشد شجاعت شما را می گیرد.
اگر شرایطی ایجاد شد به همسر نزدیک نشوید که قدرت جسمانی شما تهلیل میرود.
تصمیم گیری و عزم شما تحت تاثیر قرار گرفته پویایی در جنگ کمتر میشود.
امام سید الساجدین علیه اسلام :
در صحیفه دعای ۲۷ باب مرزداران دعا میکند.
خدایا مرزبانان را آنگونه برخورد کن که شوق و رغبت شهر و دیار خود نداشته باشند.
دلهای مجاهدان را در پست خود، آرام و قرار بده گویا که خانه خود اوست.
مرزبانان را از وحشت باز بدار ترس تنهایی نداشته باشند. و یاد زن و فرزند نیفتند.
محبت و عاطفه او را در مقابل دشمن می لرزاند.قهرمانانه مقابله نمیکند.
💢 غریب الحدیث ۸ 💢
♦️کَالیاسِرِ الفالِج یَنتَظِرُ اولَ فَوزَةٕ مِن قِداحهِ
قبل از این حدیث جملاتی بوده که سید رضی نیاورده.
توجه سید به کلمه« یاسرون - تیرهای قمار » بوده.
در میان عرب جاهلیت مرسوم بود ده نفر در مسابقه شرکت کرده شتری را نحر میکردند و گوشت آن بطور مساوی به ده قسمت.
و ده تا چوبه تیر که هر کدام اسم خاص داشت هفت تیر لفظ پیروز داشت و سه تیر چیزی بر آن ثبت نبود.
چوبه هاارا در کیسه ای ریخته ، هریک تیری بر می داشتند و قسم گوشت شتر هر کس بر روی آن حک بود.
سه نفری که تیرهای بدون اسم برمیداشتند بازنده بوده قسم گوشت خود برداشته ولی باید یک سوم پول شتر را پرداخت میکرد.
هفت نفری که تیر برنده حک شده را برمیداشتند گوشت را نخورده انفاق میکردند.
این ماجرایی ست در مورد یاسرون.
حضرت فرمود: شخصی که توصیف میکنم مانند تیرانداز که از داخل کیسه چوبه تیر بیرون آورده و تیر او فالج و تیر پیروزی است.
اولین لحظهٔ او پیروزی است.
حضرت در خطبه ۲۳ در مورد همین حدیث :
مسلمان تا اشتباه و گناه ظاهر نکرده که شخص فرو مایه از اشتباه عیان او سوء استفاده کند و سبب بی آبرویی او شود.
این مسلمان مانند کسی ست که اولین تیر بیرون آوردهٔ او مساوی با پیروزی است.
نه گناه کرده که خدا غضب کند و نه دیگران بتوانند سوء استفاده کنند.
💢 حدیث ۹ 💢
♦️کنّا اذا اَحمَرَ البَاسُ اَتَّقینا برسول اللهِ ص
هنگامیکه آتش جنگ شدت میگرفت [ سرخ میشد]رسولخدا ص اول خاندان خود را سپر بلای دیگران قرار میداد.
سید رضی [ ره] بر لفظ «احمر - قرمز» دقت داشته.
وقتی جنگ وضعیت اضطرار ، قرمز ، و آتش آن شعله ور میشد به پیامبر پناه می بردیم.
♦️فلم یَکن احدٌ مِنّا اَقرَبَ الیَ العَدوِ منه
هیچیک از سپاهیان اسلام به دشمن نزدیک نبود.
نزدیکترین مسلمان به دشمن خود پیامبر بود.
پیامبر در راس و همه پشت او بودیم.
نکته: والله والله لو تَظاهَرتِ العرب
بخدا قسم اگر عرب پشت به پشت ، دست بدست هم دهند ،همه اعراب مقابل علی صف بکشند و علی تنها باشد هر گز به دشمن پشت نمی کنم.و یک تنه ایستاده و می جنگم.
عظمت و شجاعت پیامبر از این معلوم میشود که امیرالمومنین با این اوصاف در شدت آتش جنگ فرمود ما به پیامبر پناه می بردیم.
پیامبر در پیکار با دشمن وجهه رحمانی نداشت در خط اول پیکار بود و بلکه خط شکن بود.
نوک پیکان لشکر پیامبر علیهما السلام بود.
اللهم اجعلنا من خیر انصاره
در درس امروز از استاد شنیدم نشستن پای درس نهج البلاغه همچون نشستن پای منبر علیست.
، الحمدلله که من چون ذره های گرد و غبار پراکنده در هوا در چنین محفل باعظمتی سرگردانم.
و الحمدالله که خدا اجازه داد به لطف بینهایتش که روزی من ناچیز پرسه زدن در مجلسی شود که نوای دلنشین علی از شیپور حقگوی زمان به گوش ناشنوایان و نااهلان هم بنشیند
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود وکار آفتاب کند
رهروان مست ولای تو علی
جان عالم بفدای تو علی
یا علی مددی