💠و کان یقول ، اَحلِفوا الظالمِ اذا اَرَدتُم بانَهُ بَرئٌ مِن حولِ اللهِ و قوَتِهِ [ در بحث قضاوت و قسم دادن طرف دعوی ] در دعاوی وقتی هیچ دلیل محکی برای ارائه نداشته باشد اورا قسم می دهند. هر قسمی هم آن اثر را ندارد باید با اسامی خاص خدا را قسم داد که عذاب بطور سریع بر او نازل شود.
حضرت پیوسته به قضات یادآور میشد که این قسم را بکار ببرند. اگر بخواهند انسان ظالم را قسم بدهند باید قسم او اینگونه باشد . قسمی ، که از حول و قوهٔ الهی برائت می جویم و من ذیل قوهٔ الهی نیستم و ارادهٔ خدا با من کاری نمیتواند کند. من هر کاری بخواهم میکنم.
💠فانه اذا حَلَفَ بها کاذِباً عُوجِلَ العقوبةَ اگر قسم دروغ خورده باشد بسرعت از عواقب قسم عذاب به او خواهد رسید.
💠و اذا حَلَفَ باللهِ الذی لا الهَ الّا هو لَم یُعاجَل لاَنهُ قد وَحَّدَاللهَ سبحانه واگر قسم او به خدایی که جز او خدایی نیست [ بالله الذی لا اله الا هو]در حالیکه دروغ می گوید در اینحالت عذاب بر او نازل نمیشود. کار او حرام است ولی در دنیا کسی نمیفهمد دروغ گفته، زیرا او در واقع خدا را اثبات کرده
قسم خورده به خدایی که قبول دارد و صفات خوب خدا را بیان کرده و خود را از حول و قوه ی الهی بیرون ندانسته ، گرچه ظاهر سازی کرده اما عواقب اورا در دنیا زمینگیر نمی کند.
نکته : بین صفات و اسما الهی تفاوت هست بعضی اسما جمال خدایند، بر مهر و عطوفت دلالت دارند. بعضی اسما جلالند بر غضب ، انتقام ، و سخط خدا دلالت دارند. کارکرد آنها متفاوت است.
همه اسما مقدس هستند اما هر اسمی اثر خاص خود را دارد مانند داروهای داروخانه ، که هر دارو بر نوعی بیماری اثر دارد. بعضی اسما مخصوص شکات و دادگاه است.
💢 حکمت ۲۵۴ 💢
💠 یابن آدم کن وصیَّ نفسِک مالِک واعمَل فی ما تُؤثِرُ .... ای فرزند آدم ، بجای وصی قرار دادن دیگران ، که ماترک تو را در راه خدا انفاق کند . خود وصی خود باش. در حیات خود که قدرت داری مایملک خود را در هر راهی که دوست داری صرف کن.
آنگونه در اموال خود دخالت کن و خرج کن که دوست داری بعد از نبود تو وصی خرج کند. خرج بدست خود اثر والایی دارد.
دو نوع وصیت : وصیت عهدی ، توصیه دارد در فلان مکان ، فلان کس غسال باشد ، فلان کفن باشد. وصیت عهدی را خود نمیتواند انجام دهد ، دیگری باید اقدام کند.
وصیت تملیکی: مربوط به مال انسان است که چگونه خرج شود. عاقلان فقط وصیت عهدی دارند، وصیت تملیکی را در حیات خود انجام داده و بخشیده آند. و اما چرا شخص وصی خود باشد با ارزش است!!! «لَن تنالُو البِرَّ حتّیٰ تُنفِقوا نما تُحِبُون مائده ۹۲» هرگز به جایگاه نیکی نمیرسد مگر اینکه آنچه را که دوست دارد انفاق کند. اثر بالای آن در انقطاع از این دلبستگی و دل کندن از اموال است.
💢 حکمت ۲۵۵ 💢
💠الحِدَّةُ ضَربٌ منَ الجنون لاَنَّ صاحبَها یَندَم فاِن لم یَندَم مجنُونُه مستَحکَم بسیاری دچار تند خویی و طغیان غضب هستند ،این حالت یک قسمی از جنون است .جنون دیوانگی ست. چون انسان عصبانی ساعتی بعد از آن از کار خود پشیمان میشود. معلوم است در آن لحظه دیوانه بودو ساعتی بعد عاقل شده می فهمد چه کرده !!!
و تا سف بر حال کسانی که بعد از خاموشی عصبانیت از عمل خود پشیمان نشده ،او دیوانهٔ دائمی است.
وجه تشبیه عصبانی به دیوانه: جنون یعنی بی عقلی، دیوانه به هر کار شنیع دست بزند کسی متعجب نمیشود.از او انتظاری نیست. عصبانیت که آمد هر کار خلافی راحت از او صادر میگردد.
امام صادق علیه السلام: شخص عصبی لحظه نون به قتل دست میزند ، به پاکدامن تهمت میزند، تا غضب ظاهر نشود دست به گناه نمیزند. غضب کلید گناهان است، غضب مانند حسد جسم را در معرض نابودی قرار میدهد.
نظر پزشکان: بسیاری از زخم معده ها از عصبانیت است اسید معده ترشح کرده معده را نابود میکند. معده زخم خورده درد ناشی از آن، دوباره عامل عصبانیت است که بر روی هم تاثیر متقابل دارند.
💢 حکمت ۲۵۶ 💢
💠صِحةُ الجَسَد مِن قِلَةِ لحسد هرچه حسادت کمتر باشد سلامت جسم بیشتر است ،اسودگی روح و روان بیشتر خواهد بود.
در حکمت ۲۲۵ ، طرف دیگر حسد بیان شده بود.تعجب میکنم چرا انسان حسود بفکر سلامت خود نیست.
حدیث قدسی: یابن عمران به نعمت دیگران حسادت نورزید. آنچه دیگری بدست آورده است، از خود او نیست من به او دادهام. حسادت حاسد و خشم او به طرف نعمت نیست، بلکه به من خدا خشم می گیرد. حسادت شرک است. اگر کسی به درجه حسادت رسید و به نعمت من حسادت کرد ،نه او از من است و نه من از او. رابطه ای بین ما نیست. وقتی موحد نیست حکمت خدا را نمی پذیرد چه ارتباطی بین خدا و بنده برقرار باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت۲۵۳ 💢
💠و کان یقول ، اَحلِفوا الظالمِ اذا اَرَدتُم بانَهُ بَرئٌ مِن حولِ اللهِ و قوَتِهِ
[ در بحث قضاوت و قسم دادن طرف دعوی ]
در دعاوی وقتی هیچ دلیل محکی برای ارائه نداشته باشد اورا قسم می دهند.
هر قسمی هم آن اثر را ندارد باید با اسامی خاص خدا را قسم داد که عذاب بطور سریع بر او نازل شود.
حضرت پیوسته به قضات یادآور میشد که این قسم را بکار ببرند.
اگر بخواهند انسان ظالم را قسم بدهند باید قسم او اینگونه باشد .
قسمی ، که از حول و قوهٔ الهی برائت می جویم و من ذیل قوهٔ الهی نیستم و ارادهٔ خدا با من کاری نمیتواند کند. من هر کاری بخواهم میکنم.
💠فانه اذا حَلَفَ بها کاذِباً عُوجِلَ العقوبةَ
اگر قسم دروغ خورده باشد بسرعت از عواقب قسم عذاب به او خواهد رسید.
💠و اذا حَلَفَ باللهِ الذی لا الهَ الّا هو لَم یُعاجَل
لاَنهُ قد وَحَّدَاللهَ سبحانه
واگر قسم او به خدایی که جز او خدایی نیست
[ بالله الذی لا اله الا هو]در حالیکه دروغ می گوید در اینحالت عذاب بر او نازل نمیشود.
کار او حرام است ولی در دنیا کسی نمیفهمد دروغ گفته، زیرا او در واقع خدا را اثبات کرده
قسم خورده به خدایی که قبول دارد و صفات خوب خدا را بیان کرده و خود را از حول و قوه ی الهی بیرون ندانسته ، گرچه ظاهر سازی کرده اما عواقب اورا در دنیا زمینگیر نمی کند.
نکته : بین صفات و اسما الهی تفاوت هست
بعضی اسما جمال خدایند، بر مهر و عطوفت دلالت دارند.
بعضی اسما جلالند بر غضب ، انتقام ، و سخط خدا دلالت دارند. کارکرد آنها متفاوت است.
همه اسما مقدس هستند اما هر اسمی اثر خاص خود را دارد مانند داروهای داروخانه ، که هر دارو بر نوعی بیماری اثر دارد.
بعضی اسما مخصوص شکات و دادگاه است.
💢 حکمت ۲۵۴ 💢
💠 یابن آدم کن وصیَّ نفسِک مالِک
واعمَل فی ما تُؤثِرُ ....
ای فرزند آدم ، بجای وصی قرار دادن دیگران ، که ماترک تو را در راه خدا انفاق کند . خود وصی خود باش.
در حیات خود که قدرت داری مایملک خود را در هر راهی که دوست داری صرف کن.
آنگونه در اموال خود دخالت کن و خرج کن که دوست داری بعد از نبود تو وصی خرج کند. خرج بدست خود اثر والایی دارد.
دو نوع وصیت :
وصیت عهدی ، توصیه دارد در فلان مکان ، فلان کس غسال باشد ، فلان کفن باشد.
وصیت عهدی را خود نمیتواند انجام دهد ، دیگری باید اقدام کند.
وصیت تملیکی: مربوط به مال انسان است که چگونه خرج شود.
عاقلان فقط وصیت عهدی دارند، وصیت تملیکی را در حیات خود انجام داده و بخشیده آند.
و اما چرا شخص وصی خود باشد با ارزش است!!!
«لَن تنالُو البِرَّ حتّیٰ تُنفِقوا نما تُحِبُون مائده ۹۲»
هرگز به جایگاه نیکی نمیرسد مگر اینکه آنچه را که دوست دارد انفاق کند.
اثر بالای آن در انقطاع از این دلبستگی و دل کندن از اموال است.
💢 حکمت ۲۵۵ 💢
💠الحِدَّةُ ضَربٌ منَ الجنون لاَنَّ صاحبَها یَندَم
فاِن لم یَندَم مجنُونُه مستَحکَم
بسیاری دچار تند خویی و طغیان غضب هستند ،این حالت یک قسمی از جنون است .جنون دیوانگی ست.
چون انسان عصبانی ساعتی بعد از آن از کار خود پشیمان میشود.
معلوم است در آن لحظه دیوانه بودو ساعتی بعد عاقل شده می فهمد چه کرده !!!
و تا سف بر حال کسانی که بعد از خاموشی عصبانیت از عمل خود پشیمان نشده ،او دیوانهٔ دائمی است.
وجه تشبیه عصبانی به دیوانه:
جنون یعنی بی عقلی، دیوانه به هر کار شنیع دست بزند کسی متعجب نمیشود.از او انتظاری نیست.
عصبانیت که آمد هر کار خلافی راحت از او صادر میگردد.
امام صادق علیه السلام: شخص عصبی لحظه نون به قتل دست میزند ، به پاکدامن تهمت میزند، تا غضب ظاهر نشود دست به گناه نمیزند.
غضب کلید گناهان است، غضب مانند حسد جسم را در معرض نابودی قرار میدهد.
نظر پزشکان: بسیاری از زخم معده ها از عصبانیت است اسید معده ترشح کرده معده را نابود میکند.
معده زخم خورده درد ناشی از آن، دوباره عامل عصبانیت است که بر روی هم تاثیر متقابل دارند.
💢 حکمت ۲۵۶ 💢
💠صِحةُ الجَسَد مِن قِلَةِ لحسد
هرچه حسادت کمتر باشد سلامت جسم بیشتر است ،اسودگی روح و روان بیشتر خواهد بود.
در حکمت ۲۲۵ ، طرف دیگر حسد بیان شده بود.تعجب میکنم چرا انسان حسود بفکر سلامت خود نیست.
حدیث قدسی: یابن عمران به نعمت دیگران حسادت نورزید.
آنچه دیگری بدست آورده است، از خود او نیست من به او دادهام.
حسادت حاسد و خشم او به طرف نعمت نیست، بلکه به من خدا خشم می گیرد.
حسادت شرک است.
اگر کسی به درجه حسادت رسید و به نعمت من حسادت کرد ،نه او از من است و نه من از او.
رابطه ای بین ما نیست.
وقتی موحد نیست حکمت خدا را نمی پذیرد چه ارتباطی بین خدا و بنده برقرار باشد.
اللهم نعوذ بک من شرور انفسنا
و اعوذ بک اَن یحضرون
ه