بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۲۱۷ 💢
♦️فی تَقَلُبِ الاَحوالِ عِلمُ جَواهِرِ الرجالِ
در تحولات و دگرگونی حالات گوهر وجود هر شخص نمایان میشود.
هر انسانی یک ظاهر و پوسته ای دارد که حقیقت وجود خود را زیر آن پنهان میکند، وآن خیانت است و گاه نفاق.
در حالت عادی انسان مراقب است اما در حوادث و موقعیت خاص [خوشی یا ناخوشی] آن مراقبت از بین رفته و خود واقعی بروز پیدا می کند.
روایت علوی : گاهی غنا، سبب بروز حقیقت وجود میشود وگاهی فقر ....
مانند حکمت ۱۱۶ « من نالَ استَطال»
هر که به نوایی رسید عوض شد.
قال الحسین علیه السلام : عده ای دیندار هستند ولی تا زمانیکه دین منفعت آنها را از بین نبرد.
دین باعث رفع منفعت شود از دایره دینداری خارج میشوند.
نکته :
گذر زمان یکی از اموریست که حقیقت را آشکار می کند.
ویژگی زمان آشکار کردن حقیقت است.
تا فضای مبهم و غبار آلود آرام نگیرد و تحولات سکون نیابد گوهر حقیقت آشکار نمیشود.
💢 حکمت ۲۱۸ 💢
♦️حَسَدُ الصَدیقِ مِن سُقمِ المَودة
حسادت کردن نسبت به دوست از بیماری مودت است. محبت او لنگان و بیمار است.
امید زوال نعمت از دیگران حسادت است.
مودت در رفاقت، کمترین حق رفاقت نسبت به رفیق ، آنچه برای خود دوست دارد برای رفیق خود بخواهد و آنچه را خود بد میدارد بر رفیق بد بداند.
حسادت با مودت سازگاری ندارد و هرگز در یک جا جمع نمیشوند.
تفاوت محبت با مودت:
صرف دوست داشتن و محبت، مودت بحساب نمی آید.
مودت مرحلهٔ عملیاتی شدن محبت است.
در دل دوست داشتن محبت است ظهور آن در عمل نشان دادن مودت است.
در مورد اهل بیت محبت باید به درجهٔ اطاعت برسد تا مودت نایل شود.
اجر رسالت مودت است نه محبت.
« قل لا اسئلُکم علیهِ اجراً الاَ المودةَ فیِ القربیٰ »
در مقابل رسالت اجرو مزدی طلب نشده الا مودت که باید در عمل نشان داده شود.
محبت خوب است اما مشکل گشا نیست و مزد رسالت هم نیست.
محبت مقدمه است اما مرتبه بالاتر مودت ذی القربی ست.
💢 حکمت ۲۱۹ 💢
♦️اَکثَرُ مَصارعَ العقولِ تَحتَ بُروقِ المَطامِع
بیشترین جایی که عقول بر زمین خورده و سر بریده میشود به هنگام بروز مطامع است.
در جایی که طمع برق بزند عقل به مسلح برده میشود. اگر طمع درخشندگی آن بروز کرد همانجا قتلگاه عقل است.
دوتشبیه دارد :
۱- اگر در بیابانی عقل چراغ راه باشد حرکت آسان میشود ،نور چراغ مقابل دیدگان را روشن میکند و دائمی هست.از پشت هم دیگران نور را استفاده میکنند.
ولی اگر طمع برق بزند نور زیاد آن چونان رعد و برق کل منطقه را روشن میکند اما لحظه ای.
همین که برق زد تا فاصله های دور دیده میشود در حالیکه پیش رو دره ، سقوط هم هست. طمع او را به راه میکشاند اما لحظاتی بعد مجدد تاریک میشود. و طماع سقوط میکند.
تشبیه ۲- : برق شمشیر کنایه از تیزی شمشیر است.وقتی برق شمشیر طمع درخشید مانند جنگجویی که شمشیر از غلاف کشیده و با عقل می جنگد و در این مصاف عقل است که زمینگیر میشود.
طماع یا نمیرسد چون آنچه که دور از دسترس است و دست نیافتنی دنبال میکند [ آمال و آرزوهای طولانی].
یا دور نیست دست یافتنی ست اما اگر برسد حق او نیست.
هر دو حالت طمع است،و طماع در ذلت است دلهره و قیامت هم در ذلت خواهد بود.
💢 حکمت ۲۲۰ 💢
♦️لیسَ منَ العملِ القَضاءُ علیَ الثِقةِ بالظَنِّ
از عدل و انصاف بدور است قضاوت سوء شود، باظن و گمان حکم شود در مورد کسی که سبقه وثوق دارد و از او بدی صادر نشده .
به صرف شنیدن جمله ای و ظن نباید او را مورد هجمه قرار داد.
نکته:
در مورد کسانی که سوء سابقه دارند ظنی بوجود آمد نباید از آن ظن عبور کرد و به او اعتماد کرد ، جای احتیاط دارد.
امام علی علیه السلام : سوء ظن پیدا کردن به محسن بدترین گناه و ظلم قبیح است.
روایت علوی : اگر از کسی خیانتی دیده نشد و به تأیید دیگران هم رسید ، اتهام تو او را لکه دار نمی کند، بلکه نشانه پستی تو میشود.
اللهم الهمنی بالتقویٰ
از علی اموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل