🔹فی صِفةِ الغَوغا ، همُ الذین اذا اجْتمَعوا غلَبوا و اذا لم تفرقوا لم یُعرَفوا ویژگی افراد اراذل : این افراد وقتی اجتماع کرده دست بدست هم دهند غالب شده به هدف خود میرسند. بنیه علمی و اعتقادی ندارند قدرت و دولت هم با آنها نیست فاسدند اما با یکدست شدن، اوباش غلبه پیدا می کنند.و فتنه بپا میشود.
و هنگامیکه پراکنده باشنداصلا شناخته نمیشوند ،ویژگی مثبتی ندارند که معروف باشند.تا ظهور و بروز دعوایی نباشد ظاهر نمیشوند. مراقب باشید مبادا توسط بیگانگان به هم گره خورده متحد شوند.
🔹همُ الذین اذَ اجْتمَعوا ضَروا و اذا تفرَقوا نَفَعوا همین انسانهای اوباش آفت فراوان دارند به ضرر جامعه هستند اما اگر متفرق باشند برای جامعه سود دارند گویا کسی سوال میکند به ضرر آنها علم داریم اما سود این افراد چیست؟
🔹یَرجِعُ اصحابِ المِهَن الیٰ مهَنِهِم ...کرجوعِ البنّاء الی بنائِه ....و الخَباز الیٰ مَخبَزِه نفع در پراکندگی اوباش اینست که برمیگردند به صنعت و شغل خود. در شغل خود به مردم خدمت می کنند. رجوع میکنند به شغل بنایی ، نساجی و نانوایی خود ،مشغول به کسب کار خود باشند شرارت پیدا نمی کنند.
نکته : شرط سود رسانی اشرار اینست که صاحب شغل باشند بیکاری آنها را به این روز می کشاند.نظم اجتماعی را بهم میزنند. با ایجاد مشغله کاری و فکری کنترل میشوند.
مطالب این حکمت راجب اوباش است اما نکتهٔ مهم ایجاد اشتغال زایی را مطرح می کند.
امام در نهج البلاغه جامعه را به سه بخش کلی تقسیم کردند. ۱-گروه خواص که بخش دینی ، علمی ، اعتقادی ،ذی نفوذ و تاثیر گذارند.
۲- عماد الدین هستند عموم مردم که در علوم جامعه سر رشته ندارند. انسانهای معمولی خوبی هستند.تعبیر به عماد دین میکند. مانند نماز که ستون دین است این گروه مردم هم عمود دین هستند.باید ارج نهاده شوند.
۳- گروه اشرار که نوعاً برهم زنندهٔ نظم عمومی جامعه هستند با هر باد و صدایی به آن سمت حرکت می کنند.از خود فکر و اراده ندارند.
گروه اول برنامه ریز وهدایت جامعه را عهده دارند. گروه دوم پیرو هستند. گروه سوم باید از طرف حکومت و مردم تحت نظارت باشند .
💢 حکمت ۲۰۰ 💢
🔹و قداُوتِیَ بجانٕ و معُهُ غَوغا ، لا مرحَبَاً بوُجوهٕ لا تُریٰ عندَ کلِ سَواَةٕ یک جایتکاری را نزد حضرت آوردند برای جاری شدن حد او که عده زیادی هم از اشرار [ نوچه ها]بدنبال او آمده بودند. فرمود ،خوش نباشد آمدن شما ای اشخاصی که دیده نمی شوید مگر در حوادث ناگوار ، دریک حالت بد ظاهر می شوید. در مسجد و منبر حاضر نیستید فقط در فتنه و آشوب هستید. و دستور داد آنان را از آنجا بیرون کنند.
نکته : قرآن در ذیل آیه قصاص در جاری شدن حد زنا فرموده. « ولیَشهَد عذابَهُما طائفَةٌ منَ المومنین نور - ۴» در اجرای حدود طایفه ای از مومنین حاضر باشند و شهادت بدهند.و حدود را ببینند.
اما حضرت در جاری کردن حد جنایتکار نوچه های اورا بیرون کرد که نبینند.
در بعضی موارد، احکام قضایی در ملاء عام است. هم مأمور به ملاء عام و هم بیرون کردن آنها جمع بین این دو کار اینست.
۱- آیه «ولیشهد » وجوب نیست امر مستحب است. ۲- « طائفه باشند» در ملاء عام چند نفر بودن هم کفایت می کند. ۳- « طایفه ای از مومنین باشد » جای اوباش نیست چند نفر مومن نگاه کنند.
وجه جمع این دو : اسلام در برخی از احکام، مانند [ زنا] برای عبرت گیری ناظر باشند. اما اشرار از دیدن صحنه مجازات نه تنها عبرت نمی گیرند بلکه جسورتر شده برای خود مدال افتخار میدانند که تحمل ضربه های شلاق دارند. عده ای از مومنین باشند که گواهی بدهند و نظارت بر صحیح بودن حکم داشته باشند.
💢 حکمت ۲۰۱ 💢
🔹اِنَ معَ کلِ انسانٕ ملکینِ یَحفَظانهِ به همراه هر انسانی دو ملک وجود دارد که او را حفظ می کند.
عده ای دو ملک را ملک رقیب و عتید میدانند که ثبت و حفظ اعمال میکنند.
عده ای دیگر قائلند قرآن به این موضوع اشاره کرده منظور در این حکمت دو ملکی که مأمور حفاظت از حوادث طبیعی ، چشم زخم ، حسادت ، اجنه و شیاطین ، از آفات حفظ میکنند. با توجه به جملات بعدی قول دوم اصحّ است.
🔹فاذا جاء القَدَر ُ خَلَیا بینَهُ و بینَهُ هنگامیکه قدَر آمد تاریخ انقضاء عمر رسید ،این دو ملک ترک میکنند بین آن شخص و وآن تقدیر را. دست از حفاظت می کشند و حتماً تقدیر اجرا خواهد شد.
🔹و انَّ الاَجلَ جُنَّةً حَصینة قطعاً مدت زندگی، و ایام مقرر و معین [ اجل] یک سپر غیر قابل نفوذ است.
خداوند مرگی را تقدیر کرده و تا زمان موعود نرسد هیچکس نمیتواند حیات عمر را از شما بگیرد.
هیچ دژ مستحکمی برای حیات انسان، از خود این تقدیری که خدا ثبت و مشخص کرده نیست. همین اجل برای حیات انسان حافظ ترین است.
« لهُ مُعَقباتٌ من بینَ یدیهِ ومن خلفهِ یَحفَظونَه مِن امرِ الله رعد - ۱۲ » خداوند تعقیب کننده هایی قرار داده که از پیش و پشت حفاظت را بعهده دارند.
محافظانی قرار داده ولی اینگونه نیست که خود را در معرض تهلکه قرار دهد. بلافاصله فرموده، « انَ الله لا یُغَیروا ما بقومٕ حتیٰ یُغَیروا ما باَنفُسِهِم رعد » خدا سرنوشتی را تغییر نمی دهد مگر اینکه شخص بخواهد مسئولیت و حفاظت ملائک بشرط آنست که شخص مراقبت و خودهم حفاظت کند. بی مبالاتی و جلو انداختن اجل معلق نباشد. اجل حتمی که رسید دو ملک مسئولیت حفاظتی خود را ترک میکنند.
💢 حکمت ۲۰۲ 💢
🔹 قال له طلحة وزبیر نُبایعُکَ علیٰ اَنا شُرکاؤکَ فی هٰذَ الاَمر :. « لا» طلحه و زبیر به حضور حضرت آمدند زمانیکه بعد از بیست و پنج سال غصب خلافت میخواست به حکومت برسد. یا علی ما بیعت میکنیم بیعت از جانب ما و مسئولیت دادن از شما..
فرمود اگر بیعت بنا بر شرط و شروط باشد بروید بیعت نمی خواهد. اگر بیعت می کنید کمک حال من باشید در قوت و قدرت دادن به حکومت. شما پیرو هستید سهم خواهی نکنید.
🔹ولکنَّکما شریکانِ فی القوة و الاستعانه و عَونانِ علیَ العَجزِ و الاَوَد کمر همت ببندید یاور علی باشید برای ازبین برد سختی ، کاستی و درد و رنج حکومت. جریان خود جوش جهادی باشید.
طبق نقل تاریخ: طلحه و زبیر حکومت بصره و کوفه را میخواستند که حکومت مستقل تشکیل بدهند. جمله «انا شرکاء فی الامر »بصره و کوفه ایالت خود مختار باشد تحت اختیار طلحه و زبیر . نه اینکه استاندار حضرت باشند و مالیات روانه کنند و تحت امر حکومت مرکز ی امیرالمومنین باشند.
فرمود دریک جمله بهیچ وجه امکان پذیر نیست.در مقابل زیاده خواهی آنان پاسخ « لا»بود. نکته : مردم در مقابل حکومت وظیفه دارند همانطور که حکومت نسبت به مردم وظیفه دارد مردم باید تقویت کننده و کمک حال حکومت باشند. اگر عده ای از بیگانه حکومت را تضعیف میکنند این مردم هستند که باید حامی و کمک حال حکومت باشند.
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۱۹۹ 💢
🔹فی صِفةِ الغَوغا ، همُ الذین اذا اجْتمَعوا غلَبوا و اذا لم تفرقوا لم یُعرَفوا
ویژگی افراد اراذل :
این افراد وقتی اجتماع کرده دست بدست هم دهند غالب شده به هدف خود میرسند.
بنیه علمی و اعتقادی ندارند قدرت و دولت هم با آنها نیست فاسدند اما با یکدست شدن، اوباش غلبه پیدا می کنند.و فتنه بپا میشود.
و هنگامیکه پراکنده باشنداصلا شناخته نمیشوند ،ویژگی مثبتی ندارند که معروف باشند.تا ظهور و بروز دعوایی نباشد ظاهر نمیشوند.
مراقب باشید مبادا توسط بیگانگان به هم گره خورده متحد شوند.
🔹همُ الذین اذَ اجْتمَعوا ضَروا و اذا تفرَقوا نَفَعوا
همین انسانهای اوباش آفت فراوان دارند به ضرر جامعه هستند اما اگر متفرق باشند برای جامعه سود دارند
گویا کسی سوال میکند به ضرر آنها علم داریم اما سود این افراد چیست؟
🔹یَرجِعُ اصحابِ المِهَن الیٰ مهَنِهِم ...کرجوعِ البنّاء الی بنائِه ....و الخَباز الیٰ مَخبَزِه
نفع در پراکندگی اوباش اینست که برمیگردند به صنعت و شغل خود. در شغل خود به مردم خدمت می کنند.
رجوع میکنند به شغل بنایی ، نساجی و نانوایی خود ،مشغول به کسب کار خود باشند شرارت پیدا نمی کنند.
نکته : شرط سود رسانی اشرار اینست که صاحب شغل باشند بیکاری آنها را به این روز می کشاند.نظم اجتماعی را بهم میزنند.
با ایجاد مشغله کاری و فکری کنترل میشوند.
مطالب این حکمت راجب اوباش است اما نکتهٔ مهم ایجاد اشتغال زایی را مطرح می کند.
امام در نهج البلاغه جامعه را به سه بخش کلی تقسیم کردند.
۱-گروه خواص که بخش دینی ، علمی ، اعتقادی ،ذی نفوذ و تاثیر گذارند.
۲- عماد الدین هستند عموم مردم که در علوم جامعه سر رشته ندارند. انسانهای معمولی خوبی هستند.تعبیر به عماد دین میکند.
مانند نماز که ستون دین است این گروه مردم هم عمود دین هستند.باید ارج نهاده شوند.
۳- گروه اشرار که نوعاً برهم زنندهٔ نظم عمومی جامعه هستند
با هر باد و صدایی به آن سمت حرکت می کنند.از خود فکر و اراده ندارند.
گروه اول برنامه ریز وهدایت جامعه را عهده دارند.
گروه دوم پیرو هستند.
گروه سوم باید از طرف حکومت و مردم تحت نظارت باشند .
💢 حکمت ۲۰۰ 💢
🔹و قداُوتِیَ بجانٕ و معُهُ غَوغا ، لا مرحَبَاً بوُجوهٕ لا تُریٰ عندَ کلِ سَواَةٕ
یک جایتکاری را نزد حضرت آوردند برای جاری شدن حد او که عده زیادی هم از اشرار [ نوچه ها]بدنبال او آمده بودند.
فرمود ،خوش نباشد آمدن شما ای اشخاصی که دیده نمی شوید مگر در حوادث ناگوار ، دریک حالت بد ظاهر می شوید.
در مسجد و منبر حاضر نیستید فقط در فتنه و آشوب هستید.
و دستور داد آنان را از آنجا بیرون کنند.
نکته :
قرآن در ذیل آیه قصاص در جاری شدن حد زنا فرموده.
« ولیَشهَد عذابَهُما طائفَةٌ منَ المومنین نور - ۴»
در اجرای حدود طایفه ای از مومنین حاضر باشند و شهادت بدهند.و حدود را ببینند.
اما حضرت در جاری کردن حد جنایتکار نوچه های اورا بیرون کرد که نبینند.
در بعضی موارد، احکام قضایی در ملاء عام است.
هم مأمور به ملاء عام و هم بیرون کردن آنها جمع بین این دو کار اینست.
۱- آیه «ولیشهد » وجوب نیست امر مستحب است.
۲- « طائفه باشند» در ملاء عام چند نفر بودن هم کفایت می کند.
۳- « طایفه ای از مومنین باشد » جای اوباش نیست چند نفر مومن نگاه کنند.
وجه جمع این دو : اسلام در برخی از احکام، مانند [ زنا] برای عبرت گیری ناظر باشند.
اما اشرار از دیدن صحنه مجازات نه تنها عبرت نمی گیرند بلکه جسورتر شده برای خود مدال افتخار میدانند که تحمل ضربه های شلاق دارند.
عده ای از مومنین باشند که گواهی بدهند و نظارت بر صحیح بودن حکم داشته باشند.
💢 حکمت ۲۰۱ 💢
🔹اِنَ معَ کلِ انسانٕ ملکینِ یَحفَظانهِ
به همراه هر انسانی دو ملک وجود دارد که او را حفظ می کند.
عده ای دو ملک را ملک رقیب و عتید میدانند که ثبت و حفظ اعمال میکنند.
عده ای دیگر قائلند قرآن به این موضوع اشاره کرده منظور در این حکمت دو ملکی که مأمور حفاظت از حوادث طبیعی ، چشم زخم ، حسادت ، اجنه و شیاطین ، از آفات حفظ میکنند.
با توجه به جملات بعدی قول دوم اصحّ است.
🔹فاذا جاء القَدَر ُ خَلَیا بینَهُ و بینَهُ
هنگامیکه قدَر آمد تاریخ انقضاء عمر رسید ،این دو ملک ترک میکنند بین آن شخص و وآن تقدیر را.
دست از حفاظت می کشند و حتماً تقدیر اجرا خواهد شد.
🔹و انَّ الاَجلَ جُنَّةً حَصینة
قطعاً مدت زندگی، و ایام مقرر و معین [ اجل]
یک سپر غیر قابل نفوذ است.
خداوند مرگی را تقدیر کرده و تا زمان موعود نرسد هیچکس نمیتواند حیات عمر را از شما بگیرد.
هیچ دژ مستحکمی برای حیات انسان، از خود این تقدیری که خدا ثبت و مشخص کرده نیست.
همین اجل برای حیات انسان حافظ ترین است.
« لهُ مُعَقباتٌ من بینَ یدیهِ ومن خلفهِ یَحفَظونَه مِن امرِ الله رعد - ۱۲ »
خداوند تعقیب کننده هایی قرار داده که از پیش و پشت حفاظت را بعهده دارند.
محافظانی قرار داده ولی اینگونه نیست که خود را در معرض تهلکه قرار دهد.
بلافاصله فرموده،
« انَ الله لا یُغَیروا ما بقومٕ حتیٰ یُغَیروا ما باَنفُسِهِم رعد »
خدا سرنوشتی را تغییر نمی دهد مگر اینکه شخص بخواهد
مسئولیت و حفاظت ملائک بشرط آنست که شخص مراقبت و خودهم حفاظت کند.
بی مبالاتی و جلو انداختن اجل معلق نباشد.
اجل حتمی که رسید دو ملک مسئولیت حفاظتی خود را ترک میکنند.
💢 حکمت ۲۰۲ 💢
🔹 قال له طلحة وزبیر نُبایعُکَ علیٰ اَنا شُرکاؤکَ فی هٰذَ الاَمر :. « لا»
طلحه و زبیر به حضور حضرت آمدند زمانیکه بعد از بیست و پنج سال غصب خلافت میخواست به حکومت برسد.
یا علی ما بیعت میکنیم بیعت از جانب ما و مسئولیت دادن از شما..
فرمود اگر بیعت بنا بر شرط و شروط باشد بروید بیعت نمی خواهد.
اگر بیعت می کنید کمک حال من باشید در قوت و قدرت دادن به حکومت.
شما پیرو هستید سهم خواهی نکنید.
🔹ولکنَّکما شریکانِ فی القوة و الاستعانه و عَونانِ علیَ العَجزِ و الاَوَد
کمر همت ببندید یاور علی باشید برای ازبین برد سختی ، کاستی و درد و رنج حکومت.
جریان خود جوش جهادی باشید.
طبق نقل تاریخ: طلحه و زبیر حکومت بصره و کوفه را میخواستند که حکومت مستقل تشکیل بدهند.
جمله «انا شرکاء فی الامر »بصره و کوفه ایالت خود مختار باشد تحت اختیار طلحه و زبیر .
نه اینکه استاندار حضرت باشند و مالیات روانه کنند و تحت امر حکومت مرکز ی امیرالمومنین باشند.
فرمود دریک جمله بهیچ وجه امکان پذیر نیست.در مقابل زیاده خواهی آنان پاسخ
« لا»بود.
نکته :
مردم در مقابل حکومت وظیفه دارند همانطور که حکومت نسبت به مردم وظیفه دارد
مردم باید تقویت کننده و کمک حال حکومت باشند.
اگر عده ای از بیگانه حکومت را تضعیف میکنند این مردم هستند که باید حامی و کمک حال حکومت باشند.
اللهم اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره