🔸مَن اَبدیٰ صَفحَتَهُ للحقِّ هلَکَ عندَ جَهَلَةِ الناس اگر کسی گستاخ شد و در مقابل حق سینه سپر کرد هیچ سرانجامی جز هلاکت ندارد. [ اَبدی کنایه از قلدری و قد علم کردن]
نکته : حق معنای وسیعی دارد صرفا فقط برای خدا نیست. هرچه را در عالم خدا وضع کرده حق است .چیزی را جز حق خلق نکرده. منظور اینست که در مقابل حقایق عالم قد علم کند. در مقابل حقیقت مرگ بایستد. « و انَ الموت حق » در مقابل عوامل طبیعی خود داری و بایستد شکست و هلاکت او حتمی ست.
خود را در مقابل حقایق و باطن عالم قرار ندهید. در مقابل با علی « علیٌ مع الحق » گرچه چند صباح بتواند مقاومت کند و خود را نشان بدهد. حق که از بین رفتنی نیست از بین رفتن نصیب کسی میشود که در مقابل بایستد.
این تذکر و توجه را در عمل پایبند باشید که ضرر باشماست. حق ضرر نمی کند.
💢 حکمت ۱۸۹ 💢
🔸مَن لَم یُنجِهِ الصَبرُ اَهلَکَهُ الجَزَع کسی که نجات پیدا نکند به سبب صبر ، جزع او را به هلاکت خواهد انداخت.
حوادث تلخ در طول عمر بوجود می آید دلخوشی هم به آن ندارد.ولی هیچگاه از انسان سوال هم نمیشود آماده مصیبت هست یا نه !! عالم کارخود را میکند و انسان هم جزئی از این عالم است.
اتفاقات در سر راه همه هست و می افتد. در این دو راهی یا باید صبر کرد یا جزع و فزع. راه دیگری وجود ندارد. حضرت با این حکمت سرانجام این دو راه را بازگو میکند.
کسی که صبر اورا نجات ندهد حتما دچار هلاکت دنیا و آخرت میشود. هلاکت دنیای او ، مدام دچار گرفتاری روحی و پریشانی ، که نمیتواند خود را بازیابی کند. مابقی عمر هم در مرض و مشکلات می چرخد.
امام صادق علیه السلام : هلاکت یعنی ، در عارض شدن مصیبت آجر را هم از بین میبرد. مصیبت تحمل میکند زجر را میکشد آجر راهم از دست میدهد. ودر انتها دست او خالی می ماند چون جزع کرده.
صبر خمودگی ویاس نیست، که باعث تضییع عمر و پیری جسم شود. صبر پویایی و برداشتن موانع است و از نو شروع کردن است.
امام صادق علیه السلام: اگر برای شیعه ابتلا بی حاصل شد وبرای آن صبر کرد آجر هزار شهید در پروندهٔ او ثبت میشود. ویژگی مهم شهید صبر است.صبر بر گناه ، برسختی ، بر جهاد و صبر بر شهادت.
امام هادی علیه السلام : بر مصیبت وارده صبور باشد فقط یک مصیبت را تحمل کرده اما انسان صاحب جزع دو مصیبت متحمل شده. یک، خود مصیبت و دو ، مصیبت فکر و خیال ، کابوس و درگیری ذهن براو تحمیل شده.
💢 حکمت ۱۹۰ 💢
🔸واعجبا اَتکونُ الخلافةُ بالصَحابةِ ولا تکونُ بالصَحابةِ و القَرابة چه تعجب آور است اینکه کسی صحابی پیامبر باشد شأنیت خلیفه شدن را بیابد. اما کسی که هم اعظم صحابی و هم قرابت دارد و تربیت یافتهٔ دامان پیامبر باشد از خلافت طرد باشد
اشاره به بحث شورای که عمر تشکیل داد در بحث خلیفه دوم. قرابت معنوی و روحی با پیامبر و جایگاه من برای خلافت اولیٰ بود اما طرد کردند.
سید رضی رحمه الله : دوبیتی شعر از خود حضرت در قضیه سقیفه خوانده شد.خطاب به خلیفه اول. اگر توانستی با شورای سقیفه خود را بر مردم مسلط کنی . این چه شورایی ست ، شورا یعنی هم اندیشی و مشورت . کسی جز شما در شورا نبود.بنی هاشم و از بزرگان قوم همه غایب بودند. اگر دلیل تو برای خلافت قرابت است ،من علی از جهت روحی ،معنوی ، فامیلی نزدیکترینم.
💢 حکمت ۱۹۱ 💢
🔸انماَ المَرءُ فی الدنیا غَرَضٌ تَنتَضِلُ فیهِ المَنایا شما تا زمانیکه در دنیایید هدفی هستید که مرگ شما را با تیرهای مختلف نشانه گرفته شلیک میکند. مرگ چونان تیراندازی هست که مدام بدنبال شماست برای از بین بردن.
🔸و نَهبٌ تُبادِرُهُ المصائب شما مانند ثروتمندی که راهزنان بر مسیر او قرار گرفته واز هم سبقت میگیرند تا مال شما را غارت کنند.
عمر شما ثروت کثیری ست که راهزن بپای آن نشسته تا این سرمایه و گنج را برباید.
🔸و معَ کلِ جرعةٕ شَرَقٌ و فی کلِ اَکلَةٕ غُصَص با هر جرعه آب گوارا یی که نوشیدی بایدپشت آن یک سختی را تحمل کنی. دنیا محل راحتی و خوشی نیست. و هر لقمهٔ لذیذ با لحظات خوشی که استفاده میکنید یک رنج در مقابل آن خواهد بود باید متحمل شوی. راحتی در دار مقام و دارسلامت است.
🔸ولا یَنالُ العبدُ نعمةً الا بفراقِ اُخریٰ هیچ بنده ای به نعمتی نمیرسد مگر اینکه نعمت دیگری از او گرفته میشود.
میدان معاملهٔ کالا به کالا ست، ممکن نیست که به همه خواسته ها برسید.
[ گرفتن نعمت در مادیات است نه امور معنوی ]
🔸ولا یَستقبلُ یوماً مِن عُمُرهِ الا بفراقِ اٰخرَ مِن اَجَلهِ به استقبال روز جدید نمیروید مگر اینکه دیروز را تمام واز مجموعهٔ عمر شما کاسته میشود.
هر روز جدید که شروع میشود یک روزی به عمر اضافه شده اما از طرف دیگر از مجموع عمر یک روز کم میگردد.
🔸فنحنُ اَعوانُ المَنون و انفسَنا نصبُ الحُتُوف ما همه کمک کار مرگ هستیم ، ما هستیم که مرگ را بخود جلب می کنیم. زنده بودن کمک به مرگ است.خود را آماده می کنید برای مرگ. شما دشمنان مرگ نیستید بلکه اعوان و دوستان مرگ ،که او را بسمت خود می کشانید.
🔸فمِن اینَ نَرجو البقاءَ ؟ از کجا بدنبال بقا هستی ؟ دنیایی که ذات او اینچنین است، چطور انتظار جاودانگی از دنیا دارید. دنیا ذات جاودانگی ندارد. دنیا خود متغیر و نابود شونده است چه برسد به اهل دنیا.
🔸وهذَ اللیلُ و النهار لم یَرفَعا من شئٕ شرَفاً الا اَسرعا فی هَدَمِ ما بَنَیا این شب و روز و روزگار به هیچ چیز عظمت و شرافت نمیدهد و بالا نمیبرد مگر بسرعت و تلاش مکرر که منهدم کند آنچه را که بنا کرده.
تورا بالا میبرد و میبرد برای اینکه زیر پای تو را خالی و یکباره پایین کشد. به کسی عظمت نمیدهد مگر اینکه حمله میکند تا ستون شرافت را بشکند.
🔸و تفریقِ ما جَمَعا آنچه را جمع کرده ای متفرق میکند [ با تقسیم ارث میخورند و تمام میشود] دنیا هر موجود جدید را فرتوت و فرسوده میکند و شما از این مجموعه بیرون نیستید. دنیا روز بروز بر تو ضعف ، شکستگی ، پیری عارض می کنداز آن عبرت گیر. و یاد مرگ در زندگی شما پر رونق باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۱۸۸ 💢
🔸مَن اَبدیٰ صَفحَتَهُ للحقِّ هلَکَ عندَ جَهَلَةِ الناس
اگر کسی گستاخ شد و در مقابل حق سینه سپر کرد هیچ سرانجامی جز هلاکت ندارد.
[ اَبدی کنایه از قلدری و قد علم کردن]
نکته : حق معنای وسیعی دارد صرفا فقط برای خدا نیست.
هرچه را در عالم خدا وضع کرده حق است .چیزی را جز حق خلق نکرده.
منظور اینست که در مقابل حقایق عالم قد علم کند. در مقابل حقیقت مرگ بایستد. « و انَ الموت حق »
در مقابل عوامل طبیعی خود داری و بایستد شکست و هلاکت او حتمی ست.
خود را در مقابل حقایق و باطن عالم قرار ندهید. در مقابل با علی « علیٌ مع الحق »
گرچه چند صباح بتواند مقاومت کند و خود را نشان بدهد.
حق که از بین رفتنی نیست از بین رفتن نصیب کسی میشود که در مقابل بایستد.
این تذکر و توجه را در عمل پایبند باشید که ضرر باشماست. حق ضرر نمی کند.
💢 حکمت ۱۸۹ 💢
🔸مَن لَم یُنجِهِ الصَبرُ اَهلَکَهُ الجَزَع
کسی که نجات پیدا نکند به سبب صبر ، جزع او را به هلاکت خواهد انداخت.
حوادث تلخ در طول عمر بوجود می آید دلخوشی هم به آن ندارد.ولی هیچگاه از انسان سوال هم نمیشود آماده مصیبت هست یا نه !!
عالم کارخود را میکند و انسان هم جزئی از این عالم است.
اتفاقات در سر راه همه هست و می افتد.
در این دو راهی یا باید صبر کرد یا جزع و فزع. راه دیگری وجود ندارد.
حضرت با این حکمت سرانجام این دو راه را بازگو میکند.
کسی که صبر اورا نجات ندهد حتما دچار هلاکت دنیا و آخرت میشود.
هلاکت دنیای او ، مدام دچار گرفتاری روحی و پریشانی ، که نمیتواند خود را بازیابی کند. مابقی عمر هم در مرض و مشکلات می چرخد.
امام صادق علیه السلام :
هلاکت یعنی ، در عارض شدن مصیبت آجر را هم از بین میبرد. مصیبت تحمل میکند زجر را میکشد آجر راهم از دست میدهد.
ودر انتها دست او خالی می ماند چون جزع کرده.
صبر خمودگی ویاس نیست، که باعث تضییع عمر و پیری جسم شود.
صبر پویایی و برداشتن موانع است و از نو شروع کردن است.
امام صادق علیه السلام:
اگر برای شیعه ابتلا بی حاصل شد وبرای آن صبر کرد آجر هزار شهید در پروندهٔ او ثبت میشود.
ویژگی مهم شهید صبر است.صبر بر گناه ، برسختی ، بر جهاد و صبر بر شهادت.
امام هادی علیه السلام :
بر مصیبت وارده صبور باشد فقط یک مصیبت را تحمل کرده اما انسان صاحب جزع دو مصیبت متحمل شده.
یک، خود مصیبت و دو ، مصیبت فکر و خیال ، کابوس و درگیری ذهن براو تحمیل شده.
💢 حکمت ۱۹۰ 💢
🔸واعجبا اَتکونُ الخلافةُ بالصَحابةِ ولا تکونُ بالصَحابةِ و القَرابة
چه تعجب آور است اینکه کسی صحابی پیامبر باشد شأنیت خلیفه شدن را بیابد.
اما کسی که هم اعظم صحابی و هم قرابت دارد و تربیت یافتهٔ دامان پیامبر باشد از خلافت طرد باشد
اشاره به بحث شورای که عمر تشکیل داد در بحث خلیفه دوم.
قرابت معنوی و روحی با پیامبر و جایگاه من برای خلافت اولیٰ بود اما طرد کردند.
سید رضی رحمه الله : دوبیتی شعر از خود حضرت در قضیه سقیفه خوانده شد.خطاب به خلیفه اول.
اگر توانستی با شورای سقیفه خود را بر مردم مسلط کنی .
این چه شورایی ست ، شورا یعنی هم اندیشی و مشورت .
کسی جز شما در شورا نبود.بنی هاشم و از بزرگان قوم همه غایب بودند.
اگر دلیل تو برای خلافت قرابت است ،من علی از جهت روحی ،معنوی ، فامیلی نزدیکترینم.
💢 حکمت ۱۹۱ 💢
🔸انماَ المَرءُ فی الدنیا غَرَضٌ تَنتَضِلُ فیهِ المَنایا
شما تا زمانیکه در دنیایید هدفی هستید که مرگ شما را با تیرهای مختلف نشانه گرفته شلیک میکند.
مرگ چونان تیراندازی هست که مدام بدنبال شماست برای از بین بردن.
🔸و نَهبٌ تُبادِرُهُ المصائب
شما مانند ثروتمندی که راهزنان بر مسیر او قرار گرفته واز هم سبقت میگیرند تا مال شما را غارت کنند.
عمر شما ثروت کثیری ست که راهزن بپای آن نشسته تا این سرمایه و گنج را برباید.
🔸و معَ کلِ جرعةٕ شَرَقٌ و فی کلِ اَکلَةٕ غُصَص
با هر جرعه آب گوارا یی که نوشیدی بایدپشت آن یک سختی را تحمل کنی.
دنیا محل راحتی و خوشی نیست.
و هر لقمهٔ لذیذ با لحظات خوشی که استفاده میکنید یک رنج در مقابل آن خواهد بود باید متحمل شوی.
راحتی در دار مقام و دارسلامت است.
🔸ولا یَنالُ العبدُ نعمةً الا بفراقِ اُخریٰ
هیچ بنده ای به نعمتی نمیرسد مگر اینکه نعمت دیگری از او گرفته میشود.
میدان معاملهٔ کالا به کالا ست، ممکن نیست که به همه خواسته ها برسید.
[ گرفتن نعمت در مادیات است نه امور معنوی ]
🔸ولا یَستقبلُ یوماً مِن عُمُرهِ الا بفراقِ اٰخرَ مِن اَجَلهِ
به استقبال روز جدید نمیروید مگر اینکه دیروز را تمام واز مجموعهٔ عمر شما کاسته میشود.
هر روز جدید که شروع میشود یک روزی به عمر اضافه شده اما از طرف دیگر از مجموع عمر یک روز کم میگردد.
🔸فنحنُ اَعوانُ المَنون و انفسَنا نصبُ الحُتُوف
ما همه کمک کار مرگ هستیم ، ما هستیم که مرگ را بخود جلب می کنیم.
زنده بودن کمک به مرگ است.خود را آماده می کنید برای مرگ.
شما دشمنان مرگ نیستید بلکه اعوان و دوستان مرگ ،که او را بسمت خود می کشانید.
🔸فمِن اینَ نَرجو البقاءَ ؟
از کجا بدنبال بقا هستی ؟
دنیایی که ذات او اینچنین است، چطور انتظار جاودانگی از دنیا دارید.
دنیا ذات جاودانگی ندارد. دنیا خود متغیر و نابود شونده است چه برسد به اهل دنیا.
🔸وهذَ اللیلُ و النهار لم یَرفَعا من شئٕ شرَفاً الا اَسرعا فی هَدَمِ ما بَنَیا
این شب و روز و روزگار به هیچ چیز عظمت و شرافت نمیدهد و بالا نمیبرد مگر بسرعت و تلاش مکرر که منهدم کند آنچه را که بنا کرده.
تورا بالا میبرد و میبرد برای اینکه زیر پای تو را خالی و یکباره پایین کشد.
به کسی عظمت نمیدهد مگر اینکه حمله میکند تا ستون شرافت را بشکند.
🔸و تفریقِ ما جَمَعا
آنچه را جمع کرده ای متفرق میکند [ با تقسیم ارث میخورند و تمام میشود]
دنیا هر موجود جدید را فرتوت و فرسوده میکند و شما از این مجموعه بیرون نیستید.
دنیا روز بروز بر تو ضعف ، شکستگی ، پیری عارض می کنداز آن عبرت گیر.
و یاد مرگ در زندگی شما پر رونق باشد.
اللهم اَمتنا ممات محمدٕ وال محمد