💠المَرءُ مَخبوءٌ تحتَ لِسانه هر انسانی در زیر زبان خود پنهان است. تا مرد سخن نگفته نباشد. عیب و هنرش نهفته باشد.« سعدی »
هر گاه زبان باز کرده چیزی گفته شود فهم ، دقت ، شعور و هستی شناسی فرد مشخص میشود.
حکمت ۲۶ آمده ، ما اضمَرَ احدٌ شیئاًالا ظَهرَ فی فلَتاتَ لسانهِ هیچکس نمیتواند داشته های درون خود را پنهان کند حتی اگر منافق باشد با سخن گفتن آشکار میگردد.
💢 حکمت ۱۴۹ 💢
💠هلَکَ امروُءٌ لَم یَعرِفْ قدرَهُ هلاک شد آن انسانی که قدر و ارزش خودرا نشناخت. ذیل این حکمت ترجمه به دو صورت میتواند باشد.
الف) هرکس خود را بیش از آنچه که هست بالا ببرد. شانیت در کاری را ندارد در آن اظهار نظر می کند ،برای دیگران نسخه می پیچد. بیش از آنچه که هست خود را نشان میدهد هلاک خواهد شد.
ب) استعداد فراوان دارد. قوت و قدرت خود را نشناسد او هم بهلاکت خواهد افتاد. در مدیریت انسان متبهر است، در جایی باید مسئولیت را به دوش بکشد اما صرف «سخت بودن » پا پس کشیده کوتاهی میکند. هر دو گروه هلاکت دارند.
💢 حکمت ۱۵۰ 💢
[مردی از امام درخواست اندرز کرد] درود خدا بر او فرمود:
💠لا نکن ممن یرجو الاخرةبغیر عملٕ و یَرَجیِ التوبةَبطولِ الامل از کسانی مباش که بدون داشتن عمل صالح ، به آخرت امیدوار است و توبه را به خاطر آرزوهای دراز به تاخیر می اندازد.
💠یقول فی الدنیا بقولِ الزاهدین و یعملُ فیها بعملِ الراغبین در دنیا مانند زاهدان سخن می گوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان شیفته دنیا است.
💠آن اُعطیَ منها لم یَشبَع و اِن مُنِع منها لم یَقنَع اگر نعمتهای به او برسد سیر نمی شود و در محرومیت از نعمت قناعت ندارد.
💠یُعجزُ عن شکرٕ ما اُوتی و یَبتَغی الزیادةَ فیما بقی از کسانی نباش ، از آنچه به او میرسد شکرگزار نیست و از آنچه نرسیده وباقی مانده زیاده طلب است.
💠ینهیٰ ولا ینتَهی و یأمرُ بما لا یأتیٖ همه را نهی میکند و پرهیز می دهد اما خود پروا ندارد، نفس خودرا نهی نمیدهد. به فرمانبرداری امر می کند اما خود فرمان نمی برد.
💠یحبُ الصالحین و لا یَعملُ عملَهم و یُبغِضُ المذنبین و هو احدُهم نیکوکاران ، صالحان را دوست دارد، اما عمل و رفتار آنان را سرمشق خود قرار نمیدهد، به گنهکاران بغض دارد اما خود یکی از گناهکاران است.
💠یَکرهُ الموت َ لکثرةِ ذنوبیِ و یُقیمُ علیٰ ما یَکرَهُ الموتَ لهُ به سبب گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه که مرگ را برای او ناخوشایند و کریه کرده [ گناه ] پافشاری میکند.
💠اِن سَقِمَ ظلَّ نادماً و اِن صَحَّ اَمنَ لاهیاً اگر بیمار گردداز کردهٔ خود پشیمان می شود و اگر تندرست ودر عافیت قرار گرفت احساس امنیت کردفراموش کرده ، سرگرم خوشگذرانی و لهو و لعب است.
💠یُعجبُ بنفسهِ اذا عُوفیَ ویَقنطُ اذاَ ابتُلیَ در سلامتی و عافیت بخود مغرور و در گرفتاری زود نا امید میشود.
💠اِن اصابَهُ بلاءٌ دعا مضطراً و اِن نالَهُ رخاءٌ اعرضَ مُغتَرا اگر مصیبتی به او برسد به زاری و التجا خدا را می خواند اما اگر به گشایشی دست یافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند.
💠تَغلِبُهُ نفسُهُ علیٰ ما یَظُن ولا یَغلِبُها علیٰ ما یَستَیقِن نفس با یک ظن و گمان ضعیف بر او غلبه دارد، ولی او با یک قدرت یقین بر نفس خود غالب نمی گردد.
💠یَخافُ علیٰ غیرهِ باَدنی مِن ذنبهِ و یرجوا لنفسِهِ باَکثرَ مِن عملِهِ برای دیگران که خطای کمتری از او دارند نگران است ولی برای خود بیشتر از آنچه که عمل کرده امیدوار است، عملهای خود را بزرگتر میبیند.
💠آنِ استَغنیٰ بَطِرَ و فُتِن و اِنِ افتَقَرَ قنَطَ و وهَن
از این گروه افراد نباش اگر غنی شود مست و مغرور میشود و اگر تهیدست و فقیر گردد، مایوس و سست میشود.
💠یُقَصِرُّ اذا عَمِل و یُبالِغُ اذا سَاَل وقتی خود کاری می کند در کارها کوتاهی دارد و چون چیزی می خواهد در آن مبالغه و زیاده روی می نماید.
💠اَن عَرَضََت له شهوةٌ اَسلَفَ المعصیة و سَوَفَّ التوبة چون در برابر شهوات قرار گرفت و لذات بر او عارض شد گناه را بر می گزیند، اما در برابر توبه که قرار گرفت انرا به تاخیر می اندازد.
💠واِن عَرَتهُ مِحنةً اِنفَرَجَ عن شرائطِ الملة وقتی به او محنت و رنجی برسد از راه دین و ائین اسلام دوری میکند نماز را ترک میکند.
💠یصفُ العبرةَ ولا یَعتَبِر و یُبالِغُ فی الموعظةِ و لا یَتَّعِظ عبرت آموزی را برای دیگران طرح و توصیف می کند اما برای خود عبرت و موعظه نمی گیرد.در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد.
💠فهو بالقولِ مُدلّ و منَ العملِ مُقِلّ سخن بسیار می گوید، و در سخن گفتن ناز میکند اما کردار و رفتار خوب او اندک است.
💠یُنافِسُ فیما یَفنیٰ و یُسامِحُ فیما یَبقیٰ برای مسابقات و دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاودان مسامحه میکند واز امور آخرتی آسان میگذرد.
💠یَریَ الغَنَمُ مغرماً و الغُرمَ مَغنَماً سود را زیان و [نعمت عبادت را تاوان و غرامت] میداند و زیان را سود[ لذت دنیا را سود] می پندارد.
💠یَخشیَ الموتَ و لا یُبادرُ الفوت از مرگ هراسناک است خوف ترک دنیا را دارد اما فرصت زمان که توشه مرگ را میتواند ذخیره کند را از دست می دهد.
💠یَستَعظِمُ من معصیةِ غیرهِ ما یَستَقِلُ اکثر خطای دیگری را بزرگ می بیند ، اما همان خطا را خود مرتکب شود کوچک می پندارد.
💠و یَستکثرُ من طاعتِه ما یَحقِرُهُ ومن طاعةِ غیرهِ طاعت و کار خیر دیگران را کوچک می بیند، هر چند بزرگ باشد. طاعت و عمل خود را هر چه کوچک باشد بزرگ می انگارد.
💠فهو علیَ الناسِ طاعِنٌ و لنفسهِ مُداهِن مردم را سرزنش و طعنه میزند، اما خود را نکوهش نکرده کارهای خود را روغنمالی [ ماسمالی] میکند ، برای خود ارزش قائل است.
💠اللغوُ معَ الاغنیاءِ احبُ الیهِ منَ الذکرِ معَ الفقراء خوشگذرانی و کارهای بیهوده در کنار اغنیا را بیشتر از یاد خدا در کنار مستمندان دوست دارد. با فقرا بودن را بیزار است.
💠یحکمُ علیٰ غیرهِ لنفسِهِ و لا یحکمُ علیها لغیرِهِ از کسانی نباش که به نفع خود و بر زیان دیگران حکم می کند اما هرگز به نفع دیگران و بر ضرر خود حکم نخواهد کرد.
💠و یُرشِدُ غیرَهُ و یُغوی نفسَهُ فهو یُطاعُ و یَعصیٖ برای دیگران هدایت و راهنمایی دارد. اما این هدایت را برای خود نخواسته خود را گمراه می کند. دیگران از او اطاعت می کنند و او اهل اطاعت نیست و مخالفت می ورزد.
💠ویَستَوفی ولا یُوفِی در گرفتن حق، حق خود را بطور تمام و کمال می گیرد اما حق دیگران را کامل نمی دهد.
💠و یَخشیَ الخلقَ فی غیرِ ربهِ و لا یَخشیٰ ربهُ فی خلقِهِ از غیر خدا می ترسد مبادا مردم اورا ملامت کنند اما از پروردگار خود نمی ترسد، حرف خدا را بر خلق ترجیح نمیدهد.
قول سید رضی رحمة الله: [ اگر در نهج البلاغه بجز این حکمت چیزی نبود ، برای پند و اندرز. همین یک حکمت کافی و سودمند بود. این سخن حکمتی رسا، و عامل بصیرت برای یک انسان آگاه، و عبرت آموز است برای صاحب اندیشه.]
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
عامر شعبی : ✅ ۹ جمله از سخنان حضرت هست که حکمت را شرافت و ادب را عظمت بخشیده و چشم بلاغت از این جملات خیره مانده.
🔻سه جمله در باب مناجات: ۱- کفی بی عِزاً آن اکونَ لک عبداً عزت برای من بس که بنده تو باشم ۲- و کفی بی فخراً آن تکونَ لی رباً فخر برای من بس که تو رب من باشی ۳- انت کما اُحِب فاجعلنی کما تُحب تو آنگونه هستی که دوست دارد مرا هم چنان کن که تو دوست داری.
🔻سه جمله در باب حکمت : «حکمت ۸۱» ۱- قیمةُ کلُ امرئٕ ما یُحسنُه قیمت هر انسانی به آن چیزی هست که آنرا نیکو می پندارد. ۲- ما هلَک امرُوٌُ عَرفَ قدَرَه « شبیه ۱۴۹» هلاک نمیشود کسی که ارزش خودرا بشناسد. ۳- المرءُ مخبوءٌ تحت لسانه «حکمت ۱۴۸» انسان در زیر زبان خود پنهان است.
🔻سه جمله در ادب : ۱- وامنُن علیٰ مَن شئتَ تکن امیرَه گر خواهی بر کسی امیری کنی خیر برسان . ۲- احتََج الیٰ مَن شئتَ تکن اسیراً گر خواهی اسیر و عبد کسی شوی ابراز حاجت کن. با ابراز حاجت گرفتار اویی. ۳- استغنِ عن مَن شئتَ تکن نظیرُه گر خواهی در قدرت ، ثروت ، نظیر کسی بزرگ شوی ابراز بی نیازی کن.به او رو نینداز.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت۱۴۸ 💢
💠المَرءُ مَخبوءٌ تحتَ لِسانه
هر انسانی در زیر زبان خود پنهان است.
تا مرد سخن نگفته نباشد.
عیب و هنرش نهفته باشد.« سعدی »
هر گاه زبان باز کرده چیزی گفته شود فهم ، دقت ، شعور و هستی شناسی فرد مشخص میشود.
حکمت ۲۶ آمده ، ما اضمَرَ احدٌ شیئاًالا ظَهرَ فی فلَتاتَ لسانهِ
هیچکس نمیتواند داشته های درون خود را پنهان کند حتی اگر منافق باشد با سخن گفتن آشکار میگردد.
💢 حکمت ۱۴۹ 💢
💠هلَکَ امروُءٌ لَم یَعرِفْ قدرَهُ
هلاک شد آن انسانی که قدر و ارزش خودرا نشناخت.
ذیل این حکمت ترجمه به دو صورت میتواند باشد.
الف) هرکس خود را بیش از آنچه که هست بالا ببرد. شانیت در کاری را ندارد در آن اظهار نظر می کند ،برای دیگران نسخه می پیچد.
بیش از آنچه که هست خود را نشان میدهد هلاک خواهد شد.
ب) استعداد فراوان دارد. قوت و قدرت خود را نشناسد او هم بهلاکت خواهد افتاد.
در مدیریت انسان متبهر است، در جایی باید مسئولیت را به دوش بکشد اما صرف «سخت بودن » پا پس کشیده کوتاهی میکند.
هر دو گروه هلاکت دارند.
💢 حکمت ۱۵۰ 💢
[مردی از امام درخواست اندرز کرد] درود خدا بر او فرمود:
💠لا نکن ممن یرجو الاخرةبغیر عملٕ و یَرَجیِ التوبةَبطولِ الامل
از کسانی مباش که بدون داشتن عمل صالح ، به آخرت امیدوار است و توبه را به خاطر آرزوهای دراز به تاخیر می اندازد.
💠یقول فی الدنیا بقولِ الزاهدین و یعملُ فیها بعملِ الراغبین
در دنیا مانند زاهدان سخن می گوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان شیفته دنیا است.
💠آن اُعطیَ منها لم یَشبَع و اِن مُنِع منها لم یَقنَع
اگر نعمتهای به او برسد سیر نمی شود و در محرومیت از نعمت قناعت ندارد.
💠یُعجزُ عن شکرٕ ما اُوتی و یَبتَغی الزیادةَ فیما بقی
از کسانی نباش ، از آنچه به او میرسد شکرگزار نیست و از آنچه نرسیده وباقی مانده زیاده طلب است.
💠ینهیٰ ولا ینتَهی و یأمرُ بما لا یأتیٖ
همه را نهی میکند و پرهیز می دهد اما خود پروا ندارد، نفس خودرا نهی نمیدهد.
به فرمانبرداری امر می کند اما خود فرمان نمی برد.
💠یحبُ الصالحین و لا یَعملُ عملَهم و یُبغِضُ المذنبین و هو احدُهم
نیکوکاران ، صالحان را دوست دارد، اما عمل و رفتار آنان را سرمشق خود قرار نمیدهد، به گنهکاران بغض دارد اما خود یکی از گناهکاران است.
💠یَکرهُ الموت َ لکثرةِ ذنوبیِ و یُقیمُ علیٰ ما یَکرَهُ الموتَ لهُ
به سبب گناهان فراوان مرگ را دوست نمی دارد، اما در آنچه که مرگ را برای او ناخوشایند و کریه کرده [ گناه ] پافشاری میکند.
💠اِن سَقِمَ ظلَّ نادماً و اِن صَحَّ اَمنَ لاهیاً
اگر بیمار گردداز کردهٔ خود پشیمان می شود و اگر تندرست ودر عافیت قرار گرفت احساس امنیت کردفراموش کرده ، سرگرم خوشگذرانی و لهو و لعب است.
💠یُعجبُ بنفسهِ اذا عُوفیَ ویَقنطُ اذاَ ابتُلیَ
در سلامتی و عافیت بخود مغرور و در گرفتاری زود نا امید میشود.
💠اِن اصابَهُ بلاءٌ دعا مضطراً و اِن نالَهُ رخاءٌ اعرضَ مُغتَرا
اگر مصیبتی به او برسد به زاری و التجا خدا را می خواند اما اگر به گشایشی دست یافت مغرورانه از خدا روی برمی گرداند.
💠تَغلِبُهُ نفسُهُ علیٰ ما یَظُن ولا یَغلِبُها علیٰ ما یَستَیقِن
نفس با یک ظن و گمان ضعیف بر او غلبه دارد، ولی او با یک قدرت یقین بر نفس خود غالب نمی گردد.
💠یَخافُ علیٰ غیرهِ باَدنی مِن ذنبهِ و یرجوا لنفسِهِ باَکثرَ مِن عملِهِ
برای دیگران که خطای کمتری از او دارند نگران است ولی برای خود بیشتر از آنچه که عمل کرده امیدوار است، عملهای خود را بزرگتر میبیند.
💠آنِ استَغنیٰ بَطِرَ و فُتِن و اِنِ افتَقَرَ قنَطَ و وهَن
از این گروه افراد نباش اگر غنی شود مست و مغرور میشود و اگر تهیدست و فقیر گردد، مایوس و سست میشود.
💠یُقَصِرُّ اذا عَمِل و یُبالِغُ اذا سَاَل
وقتی خود کاری می کند در کارها کوتاهی دارد و چون چیزی می خواهد در آن مبالغه و زیاده روی می نماید.
💠اَن عَرَضََت له شهوةٌ اَسلَفَ المعصیة و سَوَفَّ التوبة
چون در برابر شهوات قرار گرفت و لذات بر او عارض شد گناه را بر می گزیند، اما در برابر توبه که قرار گرفت انرا به تاخیر می اندازد.
💠واِن عَرَتهُ مِحنةً اِنفَرَجَ عن شرائطِ الملة
وقتی به او محنت و رنجی برسد از راه دین و ائین اسلام دوری میکند نماز را ترک میکند.
💠یصفُ العبرةَ ولا یَعتَبِر و یُبالِغُ فی الموعظةِ و لا یَتَّعِظ
عبرت آموزی را برای دیگران طرح و توصیف می کند اما برای خود عبرت و موعظه نمی گیرد.در پند دادن مبالغه می کند اما خود پندپذیر نمی باشد.
💠فهو بالقولِ مُدلّ و منَ العملِ مُقِلّ
سخن بسیار می گوید، و در سخن گفتن ناز میکند اما کردار و رفتار خوب او اندک است.
💠یُنافِسُ فیما یَفنیٰ و یُسامِحُ فیما یَبقیٰ
برای مسابقات و دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاودان مسامحه میکند واز امور آخرتی آسان میگذرد.
💠یَریَ الغَنَمُ مغرماً و الغُرمَ مَغنَماً
سود را زیان و [نعمت عبادت را تاوان و غرامت] میداند و زیان را سود[ لذت دنیا را سود] می پندارد.
💠یَخشیَ الموتَ و لا یُبادرُ الفوت
از مرگ هراسناک است خوف ترک دنیا را دارد اما فرصت زمان که توشه مرگ را میتواند ذخیره کند را از دست می دهد.
💠یَستَعظِمُ من معصیةِ غیرهِ ما یَستَقِلُ اکثر
خطای دیگری را بزرگ می بیند ، اما همان خطا را خود مرتکب شود کوچک می پندارد.
💠و یَستکثرُ من طاعتِه ما یَحقِرُهُ ومن طاعةِ غیرهِ
طاعت و کار خیر دیگران را کوچک می بیند، هر چند بزرگ باشد. طاعت و عمل خود را هر چه کوچک باشد بزرگ می انگارد.
💠فهو علیَ الناسِ طاعِنٌ و لنفسهِ مُداهِن
مردم را سرزنش و طعنه میزند، اما خود را نکوهش نکرده کارهای خود را روغنمالی [ ماسمالی] میکند ، برای خود ارزش قائل است.
💠اللغوُ معَ الاغنیاءِ احبُ الیهِ منَ الذکرِ معَ الفقراء
خوشگذرانی و کارهای بیهوده در کنار اغنیا را بیشتر از یاد خدا در کنار مستمندان دوست دارد. با فقرا بودن را بیزار است.
💠یحکمُ علیٰ غیرهِ لنفسِهِ و لا یحکمُ علیها لغیرِهِ
از کسانی نباش که به نفع خود و بر زیان دیگران حکم می کند اما هرگز به نفع دیگران و بر ضرر
خود حکم نخواهد کرد.
💠و یُرشِدُ غیرَهُ و یُغوی نفسَهُ فهو یُطاعُ و یَعصیٖ
برای دیگران هدایت و راهنمایی دارد. اما این هدایت را برای خود نخواسته خود را گمراه می کند.
دیگران از او اطاعت می کنند و او اهل اطاعت نیست و مخالفت می ورزد.
💠ویَستَوفی ولا یُوفِی
در گرفتن حق، حق خود را بطور تمام و کمال می گیرد اما حق دیگران را کامل نمی دهد.
💠و یَخشیَ الخلقَ فی غیرِ ربهِ و لا یَخشیٰ ربهُ فی خلقِهِ
از غیر خدا می ترسد مبادا مردم اورا ملامت کنند اما از پروردگار خود نمی ترسد، حرف خدا را بر خلق ترجیح نمیدهد.
قول سید رضی رحمة الله:
[ اگر در نهج البلاغه بجز این حکمت چیزی نبود ، برای پند و اندرز. همین یک حکمت کافی و سودمند بود. این سخن حکمتی رسا، و عامل بصیرت برای یک انسان آگاه، و عبرت آموز است برای صاحب اندیشه.]
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
عامر شعبی :
✅ ۹ جمله از سخنان حضرت هست که حکمت را شرافت و ادب را عظمت بخشیده و چشم بلاغت از این جملات خیره مانده.
🔻سه جمله در باب مناجات:
۱- کفی بی عِزاً آن اکونَ لک عبداً
عزت برای من بس که بنده تو باشم
۲- و کفی بی فخراً آن تکونَ لی رباً
فخر برای من بس که تو رب من باشی
۳- انت کما اُحِب فاجعلنی کما تُحب
تو آنگونه هستی که دوست دارد مرا هم چنان کن که تو دوست داری.
🔻سه جمله در باب حکمت : «حکمت ۸۱»
۱- قیمةُ کلُ امرئٕ ما یُحسنُه
قیمت هر انسانی به آن چیزی هست که آنرا نیکو می پندارد.
۲- ما هلَک امرُوٌُ عَرفَ قدَرَه « شبیه ۱۴۹»
هلاک نمیشود کسی که ارزش خودرا بشناسد.
۳- المرءُ مخبوءٌ تحت لسانه «حکمت ۱۴۸»
انسان در زیر زبان خود پنهان است.
🔻سه جمله در ادب :
۱- وامنُن علیٰ مَن شئتَ تکن امیرَه
گر خواهی بر کسی امیری کنی خیر برسان .
۲- احتََج الیٰ مَن شئتَ تکن اسیراً
گر خواهی اسیر و عبد کسی شوی ابراز حاجت کن. با ابراز حاجت گرفتار اویی.
۳- استغنِ عن مَن شئتَ تکن نظیرُه
گر خواهی در قدرت ، ثروت ، نظیر کسی بزرگ شوی ابراز بی نیازی کن.به او رو نینداز.