💢 حکمت ۱۰۲ 💢 این حکمت جزو ملاحم [پیشگویی] و به علم غیب بیان فرمودند. این حکمت را بخشی از خطبه ۱۴۷ میدانند. آن خطبه هم پیشگویی ست.
🔸یَاتی علیَ الناسِ زمانٌ روزگاری در آینده بر جامعه اسلامی خواهد آمد و در آن زمان اتفاقاتی خواهد افتاد . آن زمان ویژگیهایی دارد :
🔸لا یُقَرَبُّ فیه الاَ الماحِل ۱- افراد با حیله گری سنجیده میشوند. هرچه حیله و حقه بیشتر باشد قرابت آنها بیشترخواهد بود. در آن زمان معیار انتخاب ، تخصص، فهم و ایمان نیست ،بیشتر با زبان خود مردم را خام میکنند و پست می گیرند.
🔸و لا یُظَرَفُّ فیه الاَ الفاجِر ۲- در آن دوران زیرکی و فهیم بودن در گناه محدود میشود. هر کس فاجرتر است او را زیرک می شناسند. با اختلاس و چپاول او را هوش اقتصادی می دانند.
🔸ولا یُضَعَّفُ فیه الاَ المُنصِف ۳- انسانهای عادل و منصف که حق خوری نمی کنند کوچک و بی عرضه شمرده می شوند. چون نتوانست با دزدی رشد کند. قوی را در آن می بینند که چپاول کند.
اصول و ارزشهای مکتب تغییر پیدا کرده تبدیل به بی ارزشی میشود. رعایت حق و ناحق میشود ضعف و ناتوانی. خیانت سبب بالا رفتن رتبه و هوشمندی میشود.
🔸یَعُودونَ صدقةً فیه غُرمَاً چنین جامعه ای که ارزش آن بی ارزش شد مصداق اعمال هم اینچنین میشود. ۱- پرداخت صدقات را خسران ، و حل مشکل دیگران را ضرر مالی می دانند. در حالیکه همین مال در تفرجگاهها و سفرها هزینه شود ضرر حساب نمی کنند.
« ومنَ الاَعرابِ مَن یَتَخِذُ ما یُنفِقُ مغرَمَاً و یَتَرَبَصُ بکمَ الدَوائِر توبه - ۹۸ » از اعراب بادیه نشین کسانی هستند که انفاق را خسارت می دانند . این فکر را قرآن مذمت میکند. به ضرر دیدن کار خیر و صدقه از افکار جاهلیت است فرقی هم ندارد در عصر تکنو لوزی هم باشد فکر او فکر جاهلی ست.
🔸وصِلةَ الرَحِمَ مَنّاً ۲- صله ی ارحام واجبه را با منت گذاری انجام می دهند.در حالیکه بر آنان واجب است پدر و مادر را سرکشی کنند ،اما منت دارند.
🔸والعبادةَ اسْتِطالةَ علیَ الناس عبادت را پله ی ترقی دنیا و عوامل برتری جویی می دانند. روزی خواهد رسید که افراد مباهات به عبادت دارند بدون قصد قربت ، که از آن شهرت ، محبوبیت ،مال برای خود دست و پا کنند.
در آن دوران که ارزش فرو افتاد مصادیق دینی هم تغییر کرد.در چنین شرایطی :
🔸فعِندَ ذالک یکونُ السلطان بمَشورة الاِماء ( النساء) ۱- کار بجایی میکشد که حکومت از کنیزان و زنان مشورت می گیرد.
زن در نگاه حضرت جایگاه مقدسی دارد ولی باید حد و مرز آن مشخص باشد. زنان جزئی نگر و دقیق ،اما نسبت به امور کلی و حکومتداری ضعیف هستند. جامعه وقتی دچار اخلال گردید مشورت حکومت با زنان صورت گرفت با شکست روبرو خواهد شد.
زنان برای این امور آفریده نشدند اموری از او خواسته میشود که در توان او نیست. (مشورت با اماء)حتی از زنان هم پایین تر . فهیم را رها کرده سراغ انسان دون و فرومایه میروند.
( مشورة الاماء)این جملات نباید به تضعیف بانوان معنا شود. مشورت با زنان در اموری که در حد و اندازه خود زنان باشد خوب است. کما اینکه مردان در نظرات جزئی تخصص ندارند و نظرشان مسموع نیست. لذا مردان مسئول امور معاش ،اما کیفیت اداره داخل خانه به زنان واگذار شده. امور مصداقی ریز را مرد نمیتواند تشخیص دهد. این امر بهیچ وجه تضعیف زنان شمرده نمیشود.
🔸و اِمارةِ الصِبیه ۲- دوران به جایی میر سد که کودکان به حکومت میرسند. کنایه از بیفکری و کم خردی ست. یا سن و سال کم که فهم ندارد. کسی که پخته نیست و معیاری بر فهم و درک ندارد در رأس حکومت قرار می گیرد.
🔸و تدبیرِ الخِصیان بجایی میرسد که تدبیر امور بجای دلاوران و سلحشوران به خواجه گان که عمری را در حرمسرا سپری کردند واگذار میشود. خواجه گان میشوند قانون نویس.
این پیشگویی حضرت زمان آن رسیده یا نه ، قبلا بوده یا بعد ها می آید مشخص نیست این خصوصیات متعلق به کدام برهه از زمان است. معلوم نیست اما مصادیق در هر دوره معلوم است.
💢 حکمت ۱۰۳ 💢
🔸و قد رُئِیَ علیه اِزارٌ خَلَقٌ مرقوعٌ فقیلَ به فی ذالک امیرالمومنین علیه السلام با یک لباسی که دو ویژگی، مندرس و وصله دار بود، دیده شد. شخصی تعجب کرد و گفت این لباس در حد شما نیست.
🔸فقال: یخشَعُ له القلب و تَذِلُ بیِ النفس و یَقتدی بهِ المومنون امام در پاسخ او فرمود، قلب ، فطرت و باطن من با این لباس خاشع میشود. خشوع یک هدفیست که خدا برای قلب ما قرار داده با این لباس تامین میشود. کبر و غرور به من وارد نمیشود. قلب من با زهد خوشنود میشود
دوم اینکه ، دشمنی بنام نفس دارم که با پوشیدن چنین لباسی آن را مغلوب می کنم. با این لباس نفس را ذلیل می کنم.
مرتبه بعد، مردم می بینند حاکم آنها ساده پوش ، همردیف و همراه فقراست هم فقیر دل قرص میشود و هم مومنین جامعه یک الگوی زهد داشته باشند.
🔸انَ الدنیا والاخرةَ عُدوان متفاوِتان و سبیلانِ مختلفان دنیا و آخرت از هم متفاوتند و دو دشمن نسبت به هم هستند . و دو راه از هم جدا ،و از یکدیگر فراری اند.
🔸فمن اَحبَ الدنیا و تَوَلاها ابغَضَ الاخرة و عاداها اگر کسی دنیا طلب و محبوب او دنیا شد از آخرت بغض دارد .با آخرت دشمنی میکند. یکی را آباد کند دیگری ویرانه است و هیچ عاقلی آبادی را رها نمیکند بخرابه رود. و کسی که آخرت را آباد کند دنیای او ویرانه است علقه ای به ماندن در آن خرابه ندارد.
🔸و هما بمنزلةِ المشرقِ و المغرب یکی از آن دو بمنزله شرق عالم ، نورانی ، روشن و قیامت است. و دنیا بمنزله مغرب عالم با سیاهی و تاریکی شب است.
🔸و ماشٕ بینَهما کلما قَرُبَ من واحدٕ بَعُدَ منَ الاخَر و هر کس بین این دو عالم در حرکت است. یا از دنیا به آخرت ، ویا از آخرت بسمت دنیا، در چنین حرکتی ، هر چه از دنیا رها ، به آخرت نزدیکتر میگردد. این دو با هم جمع نمیشوند ، با هم سازش ندارند مانند دو هوویی هستند که مدام با هم در حال جنگ و ستیزند.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۱۰۲ 💢
این حکمت جزو ملاحم [پیشگویی] و به علم غیب بیان فرمودند.
این حکمت را بخشی از خطبه ۱۴۷ میدانند. آن خطبه هم پیشگویی ست.
🔸یَاتی علیَ الناسِ زمانٌ
روزگاری در آینده بر جامعه اسلامی خواهد آمد و در آن زمان اتفاقاتی خواهد افتاد .
آن زمان ویژگیهایی دارد :
🔸لا یُقَرَبُّ فیه الاَ الماحِل
۱- افراد با حیله گری سنجیده میشوند.
هرچه حیله و حقه بیشتر باشد قرابت آنها بیشترخواهد بود.
در آن زمان معیار انتخاب ، تخصص، فهم و ایمان نیست ،بیشتر با زبان خود مردم را خام میکنند و پست می گیرند.
🔸و لا یُظَرَفُّ فیه الاَ الفاجِر
۲- در آن دوران زیرکی و فهیم بودن در گناه محدود میشود.
هر کس فاجرتر است او را زیرک می شناسند.
با اختلاس و چپاول او را هوش اقتصادی می دانند.
🔸ولا یُضَعَّفُ فیه الاَ المُنصِف
۳- انسانهای عادل و منصف که حق خوری نمی کنند کوچک و بی عرضه شمرده می شوند.
چون نتوانست با دزدی رشد کند.
قوی را در آن می بینند که چپاول کند.
اصول و ارزشهای مکتب تغییر پیدا کرده تبدیل به بی ارزشی میشود.
رعایت حق و ناحق میشود ضعف و ناتوانی.
خیانت سبب بالا رفتن رتبه و هوشمندی میشود.
🔸یَعُودونَ صدقةً فیه غُرمَاً
چنین جامعه ای که ارزش آن بی ارزش شد مصداق اعمال هم اینچنین میشود.
۱- پرداخت صدقات را خسران ،
و حل مشکل دیگران را ضرر مالی می دانند.
در حالیکه همین مال در تفرجگاهها و سفرها هزینه شود ضرر حساب نمی کنند.
« ومنَ الاَعرابِ مَن یَتَخِذُ ما یُنفِقُ مغرَمَاً و یَتَرَبَصُ بکمَ الدَوائِر توبه - ۹۸ »
از اعراب بادیه نشین کسانی هستند که انفاق را خسارت می دانند .
این فکر را قرآن مذمت میکند. به ضرر دیدن کار خیر و صدقه از افکار جاهلیت است فرقی هم ندارد در عصر تکنو لوزی هم باشد فکر او فکر جاهلی ست.
🔸وصِلةَ الرَحِمَ مَنّاً
۲- صله ی ارحام واجبه را با منت گذاری انجام می دهند.در حالیکه بر آنان واجب است پدر و مادر را سرکشی کنند ،اما منت دارند.
🔸والعبادةَ اسْتِطالةَ علیَ الناس
عبادت را پله ی ترقی دنیا و عوامل برتری جویی می دانند.
روزی خواهد رسید که افراد مباهات به عبادت دارند بدون قصد قربت ، که از آن شهرت ، محبوبیت ،مال برای خود دست و پا کنند.
در آن دوران که ارزش فرو افتاد مصادیق دینی هم تغییر کرد.در چنین شرایطی :
🔸فعِندَ ذالک یکونُ السلطان بمَشورة الاِماء ( النساء)
۱- کار بجایی میکشد که حکومت از کنیزان و زنان مشورت می گیرد.
زن در نگاه حضرت جایگاه مقدسی دارد ولی باید حد و مرز آن مشخص باشد.
زنان جزئی نگر و دقیق ،اما نسبت به امور کلی و حکومتداری ضعیف هستند.
جامعه وقتی دچار اخلال گردید مشورت حکومت با زنان صورت گرفت با شکست روبرو خواهد شد.
زنان برای این امور آفریده نشدند اموری از او خواسته میشود که در توان او نیست.
(مشورت با اماء)حتی از زنان هم پایین تر . فهیم را رها کرده سراغ انسان دون و فرومایه میروند.
( مشورة الاماء)این جملات نباید به تضعیف بانوان معنا شود.
مشورت با زنان در اموری که در حد و اندازه خود زنان باشد خوب است.
کما اینکه مردان در نظرات جزئی تخصص ندارند و نظرشان مسموع نیست.
لذا مردان مسئول امور معاش ،اما کیفیت اداره داخل خانه به زنان واگذار شده.
امور مصداقی ریز را مرد نمیتواند تشخیص دهد.
این امر بهیچ وجه تضعیف زنان شمرده نمیشود.
🔸و اِمارةِ الصِبیه
۲- دوران به جایی میر سد که کودکان به حکومت میرسند.
کنایه از بیفکری و کم خردی ست.
یا سن و سال کم که فهم ندارد.
کسی که پخته نیست و معیاری بر فهم و درک ندارد در رأس حکومت قرار می گیرد.
🔸و تدبیرِ الخِصیان
بجایی میرسد که تدبیر امور بجای دلاوران و سلحشوران به خواجه گان که عمری را در حرمسرا سپری کردند واگذار میشود.
خواجه گان میشوند قانون نویس.
این پیشگویی حضرت زمان آن رسیده یا نه ، قبلا بوده یا بعد ها می آید مشخص نیست
این خصوصیات متعلق به کدام برهه از زمان است. معلوم نیست اما مصادیق در هر دوره معلوم است.
💢 حکمت ۱۰۳ 💢
🔸و قد رُئِیَ علیه اِزارٌ خَلَقٌ مرقوعٌ فقیلَ به فی ذالک
امیرالمومنین علیه السلام با یک لباسی که دو ویژگی، مندرس و وصله دار بود، دیده شد. شخصی تعجب کرد و گفت این لباس در حد شما نیست.
🔸فقال: یخشَعُ له القلب و تَذِلُ بیِ النفس و یَقتدی بهِ المومنون
امام در پاسخ او فرمود، قلب ، فطرت و باطن من با این لباس خاشع میشود.
خشوع یک هدفیست که خدا برای قلب ما قرار داده با این لباس تامین میشود.
کبر و غرور به من وارد نمیشود. قلب من با زهد خوشنود میشود
دوم اینکه ، دشمنی بنام نفس دارم که با پوشیدن چنین لباسی آن را مغلوب می کنم.
با این لباس نفس را ذلیل می کنم.
مرتبه بعد، مردم می بینند حاکم آنها ساده پوش ، همردیف و همراه فقراست
هم فقیر دل قرص میشود و هم مومنین جامعه یک الگوی زهد داشته باشند.
🔸انَ الدنیا والاخرةَ عُدوان متفاوِتان و سبیلانِ مختلفان
دنیا و آخرت از هم متفاوتند و دو دشمن نسبت به هم هستند . و دو راه از هم جدا ،و از یکدیگر فراری اند.
🔸فمن اَحبَ الدنیا و تَوَلاها ابغَضَ الاخرة و عاداها
اگر کسی دنیا طلب و محبوب او دنیا شد از آخرت بغض دارد .با آخرت دشمنی میکند.
یکی را آباد کند دیگری ویرانه است
و هیچ عاقلی آبادی را رها نمیکند بخرابه رود.
و کسی که آخرت را آباد کند دنیای او ویرانه است علقه ای به ماندن در آن خرابه ندارد.
🔸و هما بمنزلةِ المشرقِ و المغرب
یکی از آن دو بمنزله شرق عالم ، نورانی ، روشن و قیامت است.
و دنیا بمنزله مغرب عالم با سیاهی و تاریکی شب است.
🔸و ماشٕ بینَهما کلما قَرُبَ من واحدٕ بَعُدَ منَ الاخَر
و هر کس بین این دو عالم در حرکت است.
یا از دنیا به آخرت ،
ویا از آخرت بسمت دنیا،
در چنین حرکتی ، هر چه از دنیا رها ، به آخرت نزدیکتر میگردد.
این دو با هم جمع نمیشوند ، با هم سازش ندارند مانند دو هوویی هستند که مدام با هم در حال جنگ و ستیزند.
اللهم اخرج حب الدنیا من قلو بنا