قابل توجه :
🔺مادر و پدری که تربیت فرزند را بر عهده دارند ،طبق حکمت۷۳بدون
طهارت نفس خود نمی توان در دیگران تأثیر داشت .
🔺کسانی که به معطر بودن خود و اینکه بوی نا خوش ندهند،اهمیت
می دهند طبق روایتی از حضرت علی علیه السلام در أمالی شیخ طوسی
«با استغفار خود را معطر کنید بوی گناهان شما را رسوا نکند »
🔺کسانی که در گیر دنیا هستند ؛طبق حکمت ۷۲،تا وقتی این درگیری هست
چه به آنچه آرزو داریم برسیم و چه نرسیم خاصیت دنیا این است که در رنج و تعب هستیم
بهترین راه قناعت است .
🔺کسانی که در جایی که سکوت لازم است زبان گشوده و صحبت و صحبت و صحبت ..می کنند ؛طبق حکمت ۷۱چون عقل و خرد به مرتبه کمال برسد گفتار کم گردد.
❗ تذکر یک واقعیت از نفس کشیدن لحظه به لحظه انسان
حکمت ۷۴:«نفس کشیدن مرد گام او به سمت مرگ است .»
یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۷۱ 💢
♦️اذا تَمَ العقل نقَصَ الکلام
هنگامیکه عقل انسان کامل شود بطور غیر ارادی صحبت هم کم میشود.
این دو رابطه مستقیم دارند.
هرچه عقل کاملتر سخن کمتر، و هرچه صحبت بیشتر عقل کمتر باشد.
یک ترازویی ست که از صحبت هر کس به میزان عقل او میشود پی برد.
حضرت در کلامی فرمود، جایی که باید سخن گفت سکوت جایز نیست.جایی که باید سکوت باشد سخن گفتن جایز نیست..
این جمله در جای خود کلام حکیمانه است اما اصل بر حرف نزدن می باشد.
اصل بر ساکت بودن است مگر دلیل برای اینهمه حرف و صحبت باشد.
نکته:
انسان هر چه کامل عقل باشد. در یک اتفاق زود موضع نمیگیرد ، سر و صدا و فریاد ندارد. زوایای مختلف کار را بررسی میکند. که چرا چنین شد و اتفاق افتاد. نتیجه کار از کجا نشأت گرفت .
عواملی دست بدست هم داده تا سبب بروز یک اتفاق میشود، شاید چند تا از عوامل بروز به خود او برگردد .لذا ساکت میماند.
عاقل همه جانبه نگر است امور را در کنار هم می بیند و زود قضاوت نمی کند.
💢 حکمت ۷۲ 💢
♦️الدهرُ یُخلِقُ الاَبدان
ویژگی روزگار اینست که بدن انسان را کهنه و فرسوده می کند .
در مواجهه با طول عمر ، قدرت کمتر ، چشم کم سو، و جسم خمیده و بی توان میشود.
حیات دنیوی لاجرم اینگونه است.
♦️و یُجَدِدُ الامال
در عین فرسودگی بدن هر لحظه آرزو را نو و جدید می کند.
یکی از صفات رذیله در پیری که خود نمایی میکند حرص و طمع است در رسیدن به آرزوهایی که دست نیافته .
رسولخدا ص : فرزندان آدم همینطور که پیر میشوند دو خصلت در آنها جوان میشود.
الحرص و طول الامل
♦️و یُقَرِبُ المنیَه
ویژگی سوم روزگار ، تو را به مرگ نزدیک میکند. گذر یک نفس لحظه به لحظه تقرب به مرگ است.
♦️و یُباعِدُ الاُمنیَّه
روز کار رسیدن به آرزوها را دورتر می کند.
این دو جمله ضد هم هستند.
[ یجدد الامال و یباعد الاُمنیه ].
در درون تکاپو برای رسیدن به آمال، اما روزگار پیوسته آمال را دور میکند.
و در این مصاف روزگار پر قدرت است و غالب میشود. از دست یافتن به آرزوها جلوگیری کرده دست را قطع میکند.
♦️مَن ظَفِرَ بهِ نصب و من فاتَه تَعِب
نتیجه کلی : هر کس به آرزوهای دنیای خود رسید خوش نیست در رنج و عذاب است ،نگران از دست دادن است.
آن کس که آرزوی او فوت شد و به آمال دنیایی خود نرسید او هم در رنج و عذاب است
چه خوش و خرم ، چه در سختی بودن ،
چه رسیدن به آرزو ، چه نرسیدن ،
در پایان هر دو گروه در سختی و رنج هستند.
پس آنچه هستی ، به آنچه داری راضی باش
بهترین آن قناعت است و آرامشی که در قناعت است در ثروت نیست.
💢حکمت ۷۳ 💢
♦️مَن نَصَبَ نفسَهُ اماماً فعلیهِ اَن یَبدَاَ بتعلیم نفسَِهِ قبلَ تعلیمِ غیرهِ
کسی که خود را بعنوان پیشوا و امام برای مردم نصب کند. سزاوار است که ابتدا قبل از تعلیم دیگران ، به تعلیم نفس خویش بپردازد.
لفظ امام هیچ قیدی ندارد که حتما باید امام معصوم باشد.
هرکسی که مسئولیت چندین نفر زیر دست خود را بعهده دارد.میتواند امام باشد.امام جماعت ، امام جمعه ، امام جامعه...
آیت الله جوادی : انسان با درس خواندن حق ندارد در کلاس تعلیم بدهد. تنها کسی میتواند مسئولیت تعلیم بپذیرد که حاق مطلب را بدست آورده و بحث را ارئه داده باشد. باید و شاید بحث را در دست داشته باشد.بعد در کلاس حاضر شود.
« وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ هود- ۸۵ »
برای هیچ کدام از مردم(الناس شامل کفار هم میشود)، در هیچ موردی(داد و ستد، آموزش، عدالت و...) کم نگذارید....
یک معلم اگر بخواهد در کلاس کفار درس بدهد باید چنان آماده باشد که وقت انها هدر نرود،
چه برسد به کلاس درس مسلمانان،
چه برسد به کارمند اداره جامعه اسلامی در مقابل ارباب رجوع و....
♦️ولیَکن تادیبُهُ بسیرَتِه قبلَ تادیبِهِ بلِسانِهِ
این امامی که مسئول تعیلم است تادیب او به سبب اعمال و سیره ی خود باشد .
درس دادن را میتواند با الفاظ ادا کند ولی ادب کردن تنها با عمل امام است.
اگر امام جماعت خواست اهالی مسجد او اخلاقی باشند ابتدا باید خود اخلاق مدار باشد.
جامعه ای مودب به آداب می باشد که حاکمان باید تربیت شده و اعمال آنها از روی آداب باشد.
معلم قبل از اینکه دیگران را با لفظ تادیب کند باید آنها را با عمل ، خوش خلقی ، خوشرویی ، با عمق مطالب هدایت کند ، فقط صرف گفتن نیست.
بخش دوم تادیب مرتبه ی بالاتری از بخش اول تعلیم دارد..
در خطبه ۱۳۵ فرمود: .من شما را به هیچ طاعتی تشویق نکردم مگر قبل از بشما گفتن، خود انجام دادم.
وهیچ کاری از شما نهی نکردم مگر اینکه ابتدا خود آنرا ترک کردم .
سیره ی عملی من مقدم است بر سیره ی اقوالی .
تعلیم آسانتر از تربیت است.
بسیاری میتوانند مطالب عمیق را بدیگران برسانند اما اینگونه نیست که بتوانند بدون طهارت نفس بر دیگران تاثیر گذارند
سهروردی: «مَن لا یَنفعُک لحظُهُ لا یَنفَعُکَ نفسَهُ»
کسی که دیدن و باطن او نتواند تو را به هدایت اورد، الفاظ او هم نمیتواند اثر گذار باشد.
روایت علوی : «تَعَطَروا بالاِستغفار لا تَفضَحِکم رَوائحُ الذُنوب »
در معصیت بوی تعفنی وجود دارد که با توبه و استغفار بوی بد از بین میرود.
مبادا بوی بد گناه شما را رسوا کند.
♦️ومعلمُ نفسِهِ و مؤَدبُها اَحقُ بِالاِجلال مِن معلِمِ الناسِ و مؤَدِبِهِم
آن کس که تعلیم دهنده ی خویش است ، قبل از نصایح دیگران خود را نصیحت کرده.
این امام و معلم سزاوار است به اجلال و اکرام.
قبل از « قُو اهلیکم قُو انفسَکم » را اجرا کرده.
جنگ درون مشکل تر از جنگ بیرون است.
جنگ کلمات راحتر است با چندین سال درس خواندن موفق میشود.
اما مبارزه با نفس و طهارت آن ، لحظه به لحظه در جنگ است.
« اَفضلُ الاَعمال اَحمَزُها »
بهترین عبادتها عبادت سخت و پیوستگی در مبارزه است.
امامی که خود بتنهایی به مقام برسد بهتر است از امامی که هزاران شاگرد تربیت کرده اما خود تربیت نشد و به تطهیر نرسید.
💢 حکمت ۷۴ 💢
♦️نفَسُ المَرءُ خُطاهُ الیٰ اجلِه
با هر نفس کشیدن، انسان یک گام به مرگ نزدیک میشود.
نکته:
۱- مانند باک پر بنزین ماشین، بمحض روشن شدن و حرکت ، راننده هر لحظه توجه دارد که بسمت خالی شدن باک حرکت می کند.
با مصرف زیاد ذخیره کمتر میشود.
قدم : فاصله پاشنه تا پنجه. یک قدم، یک کف پا.
گام : فاصله بین دو قدم.
با دوقدم پا ، یک گام از محدوده ی داده شده در زندگی کسر میشود.
نفسُ المرء فرموده: این ضربان و نفس پیوستگی دارد همیشگی ست.
خواب و بیدار ، غم و شادی، خستگی و راحتی، پیوسته کار خود می کند. پیوسته بسمت مرگ در حرکت است.
نفَس، لفظ لطیف بکار گرفته امام است.
اگر لفظ خواب یا بیداری بکار میرفت در طول روز یک بار خواب رفتن بود، و محاسبهٔ تا مرگ را طولانی می کرد.اما نفَس هر لحظه حرکت به مرگ دارد.
۲- امام رضا ع :
با شروع روز جدید ، روز با انسان حرف میزند. مراقب باش ، کار نیک انجام ده ، خلاف نکن، امروز که هستم وقتی گذشت هرگز بنزد تو برنمی گردم. امروز در عمر تو فقط یکبار تکرار میشود.
در شرح تفسیر فخر رازی :
میگوید « آن آلانسان لفی خسر» این آیه را وقتی فهمیدم که یخ فروش فریاد میزد ،
اِرحموا مَن یَذوبُ رأسُ مالِهِ »
مردم رحم کنید قبل از اینکه سرمایه من آب شود یخ بخرید.
اصل سرمایه ،عمر و یخ وجود انسان هر لحظه آب میشود و هیچگاه هم بر نمی گردد.
۳- در مقابل نفَس و عمر که از دست می دهیم چه بدست می آوریم .معامله دو سویه است.
هر پرداخت دریافتی دارد.
کالای عظیم عمر پرداخت میشود دریافت در قبال آن چیست!!!
ابن ابی الحدید از کلام مولا نقل دارد:
اگر در شروع روز جدید عمر خود بدهم و در آن کسب علم ، معرفت ، معنویت ، کسب نکنم آن روز هیچ برکتی برای من ندارد.
اللهم اجعلنا ممن یسارعُ فی الخیرات
از شعف در جان خود هستی دهم با کلامت عقل را یاری دهم