بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۵۸ 💢
🔸اَلمالُ مادةُ الشهَوات
پول ریشه و اساس همه تمایلات و خواسته هااست.
ماده یعنی اصل تشکیل دهنده هر شی یی.
یکی از علل شهوات را متوجه ثروت و مال ذکر میکند که میتواند زمینه ساز گناهان باشد.
نکته:
۱- «اِنَ الانسانَ لَیطغیٰ اَن رَاهُ اسْتَغنیٰ علق - ۷»
انسان زمانی سر به طغیان گذاشته و از اعتدال بیرون میرود که ادعای استغنا کند.
غنای مطلق در عالم فقط خداوند است و مابقی وابسته ی به اویند.
انسان خیال می کند غنی شده ، طبع او اینگونه است خصوصا از جهت مالی زود احساس غنا میکند سر به طغیان می گذارد.
این مال است که انسان را به گرایش منفی سوق می دهد.راه را برای ظلم ، غرور ، فساد اجتماعی باز میکند. مال تاثیر بسزایی در انحراف افراد دارد.
۲- برخی از گناهان بنوعی نیاز مند پول و سرمایه است.و بدون پول انجام گناه میسر نیست. انسان بدون پول توان ظلم ندارد.
ظلم اجتماعی متوقف است بر ثروت ، گردن کلفتی ، اعوان و انصار، رسانه، اگر نداشته باشد کاری پیش نمی برد.
بهم ریختن فضای امنیتی و اقتصادی بر اساس پول است. رابطه بین مال ، تمایلات و انحراف .
۳- این حکمت گرچه کلی مال را منشأ انحراف مطرح کرده ،اما در روایات اهل بیت و خود امیر المومنین صلوات الله علیهم و آیات قرآن ،مال را ریشه های موفقیت قلمداد می کنند.
این حکمت حضرت را نباید بصورت کل گرفت ،
[ مال همیشه موجب انحراف است.] چنین تصوری نباید داشت اینرا عرض نمیکند.
نباید فقط نگاه جمله ای باشد بلکه قائل به مجموعه روایات باشیم.
هم مدح دنیا آمده هم مذمت دنیا.
هم مدح مال آمده و هم ذم مال .
این حکمت در مذمت مال است.
« لن تَنالُو البِرَّ حتی تُنفِقُوا ممّا تُحِبون آل عمران - ۹۲ »
هر چیزی که تمایل و محبوب انسان است [ پول و مال ]از آن بگذرد تا صعود کند
پس باید مال باشدتا انفاق کند ،چنین مالی سبب صعود و اوج انسان میشود.
خود اهل بیت از نظر اجتماعی مالدار بودند ، از نظر شخصی در زندگی زهد داشته بر خود سخت می گرفتند.
خود امام در وصیت نامه های مختلف اموال خود را به موقوفات توصیه میکند.
توصیه قران به انفاق از داشته هاست ،نداشته که انفاق نمیکند.
نهج البلاغه هم مخالف مال و ثروت نیست.
💢 حکمت ۵۹ 💢
🔸مَن حَذَرَکَ کمَن بَشَرَکَ
کسی که تو را از کاری برحذر داشته و هشدار میدهد مانند کسی هست که بشارت میدهد.
از خشم و تذکر او دلگیر نشوید.
نکته:
۱- وقتی اعلام خطر میکند دوستدار و خیر خواه توست وگرنه اخطار نمیداد.
برای نجات تو خود را جلو می اندازد و آدم بد میشود . از سر دلسوزی از گناه تحذیر و تذکر میدهد.دلسوزی او را بپذیر.
۲-:چگونه انذار تبشیر است !!
نرفتن در چاله بمعنای نجات است .
نجات از سقوط یعنی صعود و رشد.
انذار او را چه پذیرا باشد و چه نباشد ،خدمت او رشد و پرورش است گر چه در قالب تندی و اخم بیان شود.
دیدن نتیجه مهم است.دیدن اخم اهمیتی ندارد.
۳- امام باقر سلام الله علیه: « اِتَبِع ما یُبکیَکَ و هو لکَ ناصحٌ»
از کسی تبعیت کن که اشک تو را در می آورد.
در واقع او ناصح توست. خیلی سریع اشتباه تو را مواخذه می کند.
و پیروی نکن از کسیکه تو را می خنداند حواس تو را پرت می کند مبادا متذکر گناه شوی .
می خنداند ولی به انحراف می کشاند.
امام صادق سلام الله علیه : محبوب ترین دوستان من کسی ست که عیوب مرا بمن هدیه کند.
چنین دوستی مشکل و عیب را به دیگری نمی گوید و یا سکوت نمی کند که صلاح کار دوست را نگوید.
اَهدیٰ عیوبی اِلیَّ ، عیوب ظاهر آن تلخ و حذرک بود اما باطن آن شیرین و بشرّک بود.
💢 حکمت ۶۰ 💢
🔸اَللِسانُ سَبُوعٌ اِن خُلِیَ عنهُ عَقَر
زبان در دهان یک حیوان درنده است اگر محکم افسار نشود نیش میزند ،در بند نباشد هر کس را مجروح می کند.
« مایَلفِظُ مِن قولٕ الاّ لدیهِ رقیبٌ عتیدٌ ق - ۱۸»
از انسان لفظی صادر نمیشود مگر رقیب و عتید ثبت می کنند.
نمود افکار و خلقیات هر کس بر زبان او جاری میشود.
زبان را باید با عقل قفل کرد، چشم و گوش و فکر و زبان باید تحت تصرف عقل باشد.
نکته:
۱- اصل نطق یکی از نعمتهای بزرگ الهی ست.
علّمهُ البیان ؛ بعد از خلقت ، نعمت بیان و نطق است .
اگر این نعمت مهم نطق، بجایی رسید که به او نسبت لسان سبوع داده شده تقصیر موجودی بنام انسان است.
اصل خلقت زبان و جسم در نهایت لطافت خلق و تنظیم شده. اصل خلقت حکیمانه است، نظام احسن است.
« الذی اَحسَنَ کلَ شیئٕ خَلَقَهُ سجده - ۷»
این نظام احسن خلق را انسان میتواند به یک درنده تبدیل کند.
زبان از مسیر اصلی منحرف شده و گرنه نطق یک نعمت بسیار بزرگی هست.
۲- روایت نبوی : یکی از سخت ترین عذابها برای زبان است.
« خرَجَ مِنکَ کلمةِ فبَلَغَت مشارفَ الارضِ و مَغارِبها »
حرفی که از زبان خارج شد مشارق و مغارب را در نوردیده و سالهای سال می ماند و کار می کند.
زبان وسعت آن بسیار زیاد است.با یک سخن جاری شده میتواند خون محترمی ریخته ، مال محترم غصب شود.از این جهت به شدت عذابی گرفتار میشود که اعضا و جوارح آن عذاب نداشته باشند.
💢حکمت ۶۱ 💢
🔸اَلمَرأةُ عقربٌ حُلوَةٌ اللَّسیَه
زن عقرب است اما نیش او شیرین وحلواست.
نکته :
۱- قرآن و روایات ، خاصه خود حضرت جملات زیادی در باره زنان مطرح کردند.
آیا حضرت بر ضد زنان بوده یا این جمله معنای خاص داشته.
« وضربَ اللهُ مثلاً للذینَ امنوا اِمرَأتَ فرعون
تحریم - ۱۱ »
نه فقط برای زنان و نه مردان بلکه برای تمام مردمان برای اصناف بشریت، خدا مثال میزند.
همسر فرعون یک زن است چنان جایگاهی دارد که میتواند اسوه ی مردان و زنان باشد.
مردو زن ملاک نیست تقوا معیار است.
« اِن اکرمکم عندالله اتقیکم»
« خلقَ لکم مِن انفسِکم ازواجاً لِتَسکُنُوا الیها
روم - ۲۱ »
تسکین دهنده خانه به وجود زن می باشد.
اصل و اساس و نظام جامعه به خانواده است و خانواده بدون زن سکونت و تسکین را ندارد.
وگرنه مسکن که از چوب و خشت است.
در مقام و منزلت زن همیشه صحبت از صله ارحام است نه صله اصلاب.
خداوند این هنر دور هم جمع کردن ، اجتماع ، محبت و عواطف را در ارحام گذاشته ،اصلاب این هنر را ندارد.
جمله خود حضرت : المَرأة ریحانه لیسَت بقهرمانه
پس امام علیه السلام ضد زنان نیست و در جای خود تمجید کرده.
اما اینکه زن عقرب است چند توجیه دارد.
۱- میفرماید زنان بخاطر طبع احساسی گاهی تصمیمات اشتباه می گیرند چون بین احساس و عقل تضاد هست.
در تشکیل خانواده با موجودی همراه هستید بنام زن که احساس و عواطف او بر عقل غالب است. پس انتظار نداشته باشید که تصمیمات زن عاقلانه باشد از روی منطق باشد. احساس او غلبه دارد.
اگر جایی تصمیم گرفت وبا اصول منطق مرد جور در نیامد و اشتباه شد.باید مدارا کنید.
این نیش است که شیرین است .هر نیش نوشی دارد.
بفرض مشکلات تصمیم گیری، شیرینی دیگری هم دارد که آن اشتباه را می پوشاند.
جذابیتی دارد که ضعفها را کنار میزند.
روایت صادقی : از حقوق مرد و زن نسبت بهم؛ در مقابل منطقی بودن مرد .اگر زن جاهلانه برخورد کرد با غلبه احساس تصمیم اشتباه گرفت ،وظیفه ی مرد بخشش است.
۲- شهید مطهری : در پاسخ به شبهه عقرب بودن زن ،اورده که آیا توهین به زن است یا نکته ای را بیان می کند.
عقرب کنایه از نیش و سمی بودن است.
امام به جوان می گوید وقتی به ظاهر کار نگاه می کنی بخاطر جلوه و جمال کشش و علاقه پیدا می کنی
اگر احساس و عواطف بیش از حد باشد و بصورت زن پرستی اوج بگیرد و تو را مطیع محض کند .
مراقب باش این شیرینی ظاهری دارد لذت و زیبایی و باطنی دارد سمی و خطر ناک.
مانند دنیا که بمنزله مار خوش خط و خالی هست که ظاهری نرم و لطیف و باطن آن سم هست.
اگر در موازین دین حرکت باشد ازدواج بهترین عامل معصومیت ،ولی اگر در قالب ازدواج فقط جلوه جمال باشد ،بخاطر زیبایی وجوبی ترک شود ،حق پدر و مادر قربانی جلوه زیبایی و فدای همسر شود بسمت آن باطنی حرکت میکند که همان سم عقرب است.
شیرینی همسر بگیر ، تلخی آنرا کنار بزن و مراقب سم باطن باش .
بیش از حد تحت تاثیر قرار گرفتن سبب نیش خوردن از زهر عقرب میشودو زهر عقرب هم کشنده است.
اللهم کمّل دیننا و جمِل وجوهنا بالقران
خدا خیرتان دهد .یا علی
یا علی