🔻اِحذَروا صَولَةُ الکریم اذا جاعَ واللَئیم اذا شَبِع از حمله انسان کریم زمانیکه گرسنه میشود.بپرهیز. وبپرهیز از حمله شخص لئیم هنگامیکه سیر باشد. نکته :
۱- صولة کریم ، آتشین شدن انسان کریم و بزرگوار در یک حالت است تا کارد به استخوان نرسد تکان نمیخورد. . تا قبل از آن با مشکلات عادی و روزمره که با کمی صبر وتحمل برطرف میشود دست و پا نمیزند.مانند دریا می ماند. دریا در مقابل یک ذره نور خورشید تبخیر نمیشود.در مقابل کمی باد مواج نمیشود. طوفان عظیمی میخواهد تا سطح دریا را مواج کند. انسانهای کریم اینگونه اند ، کریم باشید.
۲- کریم که به هیچ چیز شکسته نمیشود با فقر و گرسنگی شکسته میشود.فقر مصیبت بزرگیست.جامعه ای که دچار فقر است قیام آن جامعه هم امکان پذیر نیست. فقر و گرسنگی عامل شدیدی ،که کریم را به جوش و خروش می آورد.
۳- قرآن: « لا تَقتُلوا اَولادَکم خَشیَةَ اِملاقٕ اسریٰ - ۳۱ » املاق در عرب چاپلوسی . فقر انسان را به صفت رذیله چاپلوسی گرفتار میکند برای رفع احتیاج گرسنگی . تعبیر قرآن ،فرزندان خود را از ترس فقر چاپلوسانه نکشید.
انسان کریم وقتی رنج، فقر ، تحریم ، بر او فشار آورد به املاق کشیده نمیشود ، به صولة رو میکند. برای گرفتن حق خودو ریشه کن شدن ظلم قیام می کند .جامعه کریم به تحریم و فقر افتاد زانو نمیزند ،از پا نمی افتد ،حمله ای دارد که گردن تحریم را بشکند. کریم در مصائب یخ زده و خموده نیست ،تحت تاثیر قرار نمی گیرد و فعال و اثر گذار است.
۴- انسان لئیم و پست استدلال خود را در برابر پست بودن خود، فقر میداند. اقرار میکند که ،عامل فقر او را به دزدی و تملق کشانده. لئیم حتی دست او پر پیمانه هم باشد دست از لئامت خود برنمیدارد. مشکل او فقر نیست ،مشکل خود اوست.
۵- جامعه همیشه از طرف تازه به دوران رسیده ها مورد حمله است. [صولة هم بر کریم است هم بر لئیم ] کریم بر ظلم قیام می کند، لئیم دست پر هم که باشد در مقابل حق قیام می کند، طلب حق خواهی و زیاده خواهی می کند.
💢 حکمت ۵۰ 💢
🔻قلوبُ الرجالِ وحشیَةٌ فمَن تَاَلَفَها اَقبَلَت علیهِ قلب مردم بطور معمول از هم متفرق وفراری هستند . دست دوستی و احوالپرسی با هم ندارند مگر با کسانیکه رفاقت و آشنایی دارند.. برای تألیف قلوب مردم متفرق ، با محبت و خوشرویی ، دور هم الفت می گیرند.
نکته :
۱- وحشی بمعنای سبوعیت و درنده نیست. این معنا با فطرت انسان منافات دارد. « فِطرَةَ اللهِ التَی فَطَرَ الناسَ علیها روم - ۳۰» همه مردم با فطرت خدایی امدند، نمیشود گفت همه مردم وحشی هستند. در دنیا با دست خود راه کج و ضلالت را در پیش گرفتند. وحشیةٌ بمعنای متفرق و گریز پا است.
۲- « ولقد کَرَمنا بنی آدم اعراف - ۷۰ » « و نَفَختُ فیهِ مِن روحیِ حجر - ۲۹ » این آیات اشاره دارد بر اصل وجود و فطرت شما که رنگ و بوی خدایی دارد . فطرت بسیار پر قدرت است ،آن قوه را دارد که شما را به اعلا برساند. اما با دست خود فطرت را می کشید. وگرنه خلقت اولیه کریمانه بوده.
۳- از شارحین ابن میثم بحرانی از این جمله شبهه کرده. اسلام گفته انسان مدنیٌ بالطبع است موجودی که بدون اجتماع و ارتباط با دیگران ادامه حیات او سخت است. باطن انسان بر اجتماعی بودن است و با این جمله قلوبٌ وحشیه جور در نمی آید.مردم یا از هم در حال رمیدن و فرارند یا به هم وابسته اند کدامیک درست است؟
پاسخ : انسان گرچه بدون اجتماع بدون حیات خواهد بود ولی اینگونه هم نیست که به تک تک افراد اجتماع نیاز مند باشد. از یک طرف مدنیٌ بالطبع هست ، باید با عده ای ارتباط داشته باشد و از طرف دیگر ، به همه آحاد تک به تک نیاز ندارد.لذا شبهه ایشان وارد نیست.
۴- راه جذب قلوب اقبال ، محبت ، دلسوزی ، همراهی و دستگیری، قلوب را بهم نزدیک می کند. روایت نبوی: اسلام در دوره جاهلیت برده داری را از بین برد و برده ها را تبدیل به آقایی کرد. تعجب میکنم از کسی که با مال خود برده را می خرد و آزاد میکند ،چگونه نمیتواند با اخلاف آزاده ها را بخرد. برده با پول بدست می آید، احرار با حسن خلق و خوشرویی.
« صائب تبریزی » در تیغ نیست چو هر اقبال مردمی / کاری که چشم می کند آبرو نمی کند/
💢 حکمت ۵۱ 💢
🔻عیبُکَ مستورٌ ما اَسعَدَکَ جَدُکَ عیب مستور است تا زمانیکه اقبال به سمت تو روی آورده. نکته:
۱- تاوقتی دنیا بتو اقبال دارد عیوب تو را پوشانده ،اما اگر دنیا بر کسی پشت کند عیوب را برملا و عیب دیگران راهم به بخت برگشته نسبت می دهد.
شبیه حکمت ۹ می باشد. ذات دنیا اینگونه است با اقبال محاسن را زیاد، و با ادبار بدیها را آشکار می کند.
مرحوم دولابی : باغچه زندگی کسی را زیر و رو نکنید. باغچه هر چقدر گل و ریحان ، خوشرنگی و خوشبویی دارد با شخم زدن چهار تا کرم هم پیدا میشود.
۲-انسان نباید در مقابل اقبال دنیا مغرور شود. از چپ و راست بارش محاسن و تمجید را باور نکند ، درون خود را بهتر می شناسد. چند صباح دیگر همه این القاب و تعاریف گرفته میشود. وقتی امام می فرماید مردم و جامعه فلان گونه اند یعنی شما فریب نخورید و مراقب و حواس جمع باشید. « حافظ» نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستر دارند/ جوانان سعادتمند پند پیر دانا را /
۳- اقبال دنیا شانس نیست یک قاعده است روزی بنفع و روزی به ضرر است. محبوبیت و مسئولیت در نزد مردم اقبال دارد. به کنار رفت همین مردم عیوب او را اظهار میکنند.
💢 حکمت ۵۲ 💢
🔻اَولَی الناسِ بالعفوِ اَقدَرُهُم بالعُقوبة سزاوار ترین فرد که انتظار میرود عفو کند همان کسی هست که بر عقوبت و انتقام گرفتن توانایی دارد اما در اوج قدرت می بخشد.
شبیه حکمت ۱۱ می باشد. عفو وگذشت شکری هست بر نعمت قدرت. « حافظ» ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت / روزی تفقدی کن درویش بینوارا /
نکته : بخشش فقط در حق الناس است .حق افراد هست که میتوانند با میل عفو کنند . اما در حق الله کسی حق بخشش ندارد. جاری شدن حد شرابخوار را حق بخشش نیست. رعایت کردن موازین شرعی عین عدالت و عین حق است. از اصول نباید دست کشید.
خداوند عفو را زکات قدرت قرار داده. یک پنجم حداقل خمس است.شکر و خمس قدرت و توانمندی گذشت و بخشش است.
در انتقام هیچ رشدی نیست اما در عفو رشد لانه کرده. سبب ارتقا میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت۴۹ 💢
🔻اِحذَروا صَولَةُ الکریم اذا جاعَ واللَئیم اذا شَبِع
از حمله انسان کریم زمانیکه گرسنه میشود.بپرهیز.
وبپرهیز از حمله شخص لئیم هنگامیکه سیر باشد.
نکته :
۱- صولة کریم ، آتشین شدن انسان کریم و بزرگوار در یک حالت است تا کارد به استخوان نرسد تکان نمیخورد.
.
تا قبل از آن با مشکلات عادی و روزمره که با کمی صبر وتحمل برطرف میشود دست و پا نمیزند.مانند دریا می ماند.
دریا در مقابل یک ذره نور خورشید تبخیر نمیشود.در مقابل کمی باد مواج نمیشود.
طوفان عظیمی میخواهد تا سطح دریا را مواج کند.
انسانهای کریم اینگونه اند ، کریم باشید.
۲- کریم که به هیچ چیز شکسته نمیشود با فقر و گرسنگی شکسته میشود.فقر مصیبت بزرگیست.جامعه ای که دچار فقر است قیام آن جامعه هم امکان پذیر نیست.
فقر و گرسنگی عامل شدیدی ،که کریم را به جوش و خروش می آورد.
۳- قرآن: « لا تَقتُلوا اَولادَکم خَشیَةَ اِملاقٕ اسریٰ - ۳۱ » املاق در عرب چاپلوسی .
فقر انسان را به صفت رذیله چاپلوسی گرفتار میکند برای رفع احتیاج گرسنگی .
تعبیر قرآن ،فرزندان خود را از ترس فقر چاپلوسانه نکشید.
انسان کریم وقتی رنج، فقر ، تحریم ، بر او فشار آورد به املاق کشیده نمیشود ، به صولة رو میکند.
برای گرفتن حق خودو ریشه کن شدن ظلم قیام می کند .جامعه کریم به تحریم و فقر افتاد زانو نمیزند ،از پا نمی افتد ،حمله ای دارد که گردن تحریم را بشکند.
کریم در مصائب یخ زده و خموده نیست ،تحت تاثیر قرار نمی گیرد و فعال و اثر گذار است.
۴- انسان لئیم و پست استدلال خود را در برابر پست بودن خود، فقر میداند. اقرار میکند که ،عامل فقر او را به دزدی و تملق کشانده.
لئیم حتی دست او پر پیمانه هم باشد دست از لئامت خود برنمیدارد.
مشکل او فقر نیست ،مشکل خود اوست.
۵- جامعه همیشه از طرف تازه به دوران رسیده ها مورد حمله است.
[صولة هم بر کریم است هم بر لئیم ]
کریم بر ظلم قیام می کند، لئیم دست پر هم که باشد در مقابل حق قیام می کند، طلب حق خواهی و زیاده خواهی می کند.
💢 حکمت ۵۰ 💢
🔻قلوبُ الرجالِ وحشیَةٌ فمَن تَاَلَفَها اَقبَلَت علیهِ
قلب مردم بطور معمول از هم متفرق وفراری هستند .
دست دوستی و احوالپرسی با هم ندارند مگر با کسانیکه رفاقت و آشنایی دارند..
برای تألیف قلوب مردم متفرق ، با محبت و خوشرویی ، دور هم الفت می گیرند.
نکته :
۱- وحشی بمعنای سبوعیت و درنده نیست.
این معنا با فطرت انسان منافات دارد.
« فِطرَةَ اللهِ التَی فَطَرَ الناسَ علیها روم - ۳۰» همه مردم با فطرت خدایی امدند، نمیشود گفت همه مردم وحشی هستند. در دنیا با دست خود راه کج و ضلالت را در پیش گرفتند. وحشیةٌ بمعنای متفرق و گریز پا است.
۲- « ولقد کَرَمنا بنی آدم اعراف - ۷۰ »
« و نَفَختُ فیهِ مِن روحیِ حجر - ۲۹ »
این آیات اشاره دارد بر اصل وجود و فطرت شما که رنگ و بوی خدایی دارد .
فطرت بسیار پر قدرت است ،آن قوه را دارد که شما را به اعلا برساند. اما با دست خود فطرت را می کشید. وگرنه خلقت اولیه کریمانه بوده.
۳- از شارحین ابن میثم بحرانی از این جمله شبهه کرده.
اسلام گفته انسان مدنیٌ بالطبع است موجودی که بدون اجتماع و ارتباط با دیگران ادامه حیات او سخت است.
باطن انسان بر اجتماعی بودن است و با این جمله قلوبٌ وحشیه جور در نمی آید.مردم یا از هم در حال رمیدن و فرارند یا به هم وابسته اند کدامیک درست است؟
پاسخ : انسان گرچه بدون اجتماع بدون حیات خواهد بود ولی اینگونه هم نیست که به تک تک افراد اجتماع نیاز مند باشد.
از یک طرف مدنیٌ بالطبع هست ، باید با عده ای ارتباط داشته باشد و از طرف دیگر ، به همه آحاد تک به تک نیاز ندارد.لذا شبهه ایشان وارد نیست.
۴- راه جذب قلوب اقبال ، محبت ، دلسوزی ، همراهی و دستگیری، قلوب را بهم نزدیک می کند.
روایت نبوی: اسلام در دوره جاهلیت برده داری را از بین برد و برده ها را تبدیل به آقایی کرد.
تعجب میکنم از کسی که با مال خود برده را می خرد و آزاد میکند ،چگونه نمیتواند با اخلاف آزاده ها را بخرد.
برده با پول بدست می آید، احرار با حسن خلق و خوشرویی.
« صائب تبریزی »
در تیغ نیست چو هر اقبال مردمی /
کاری که چشم می کند آبرو نمی کند/
💢 حکمت ۵۱ 💢
🔻عیبُکَ مستورٌ ما اَسعَدَکَ جَدُکَ
عیب مستور است تا زمانیکه اقبال به سمت تو روی آورده.
نکته:
۱- تاوقتی دنیا بتو اقبال دارد عیوب تو را پوشانده ،اما اگر دنیا بر کسی پشت کند عیوب را برملا و عیب دیگران راهم به بخت برگشته نسبت می دهد.
شبیه حکمت ۹ می باشد.
ذات دنیا اینگونه است با اقبال محاسن را زیاد، و با ادبار بدیها را آشکار می کند.
مرحوم دولابی : باغچه زندگی کسی را زیر و رو نکنید. باغچه هر چقدر گل و ریحان ، خوشرنگی و خوشبویی دارد با شخم زدن چهار تا کرم هم پیدا میشود.
۲-انسان نباید در مقابل اقبال دنیا مغرور شود.
از چپ و راست بارش محاسن و تمجید را باور نکند ، درون خود را بهتر می شناسد.
چند صباح دیگر همه این القاب و تعاریف گرفته میشود.
وقتی امام می فرماید مردم و جامعه فلان گونه اند یعنی شما فریب نخورید و مراقب و حواس جمع باشید.
« حافظ»
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستر دارند/
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را /
۳- اقبال دنیا شانس نیست یک قاعده است
روزی بنفع و روزی به ضرر است.
محبوبیت و مسئولیت در نزد مردم اقبال دارد.
به کنار رفت همین مردم عیوب او را اظهار میکنند.
💢 حکمت ۵۲ 💢
🔻اَولَی الناسِ بالعفوِ اَقدَرُهُم بالعُقوبة
سزاوار ترین فرد که انتظار میرود عفو کند همان کسی هست که بر عقوبت و انتقام گرفتن توانایی دارد اما در اوج قدرت می بخشد.
شبیه حکمت ۱۱ می باشد.
عفو وگذشت شکری هست بر نعمت قدرت.
« حافظ»
ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت /
روزی تفقدی کن درویش بینوارا /
نکته :
بخشش فقط در حق الناس است .حق افراد هست که میتوانند با میل عفو کنند .
اما در حق الله کسی حق بخشش ندارد.
جاری شدن حد شرابخوار را حق بخشش نیست.
رعایت کردن موازین شرعی عین عدالت و عین حق است. از اصول نباید دست کشید.
خداوند عفو را زکات قدرت قرار داده.
یک پنجم حداقل خمس است.شکر و خمس قدرت و توانمندی گذشت و بخشش است.
در انتقام هیچ رشدی نیست اما در عفو رشد لانه کرده. سبب ارتقا میشود.
اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم
واکرمنا بنور الفهم