در جنگهای دوران حکومت امیر المومنین صلواة الله علیه که بپاشد خاصه در جنگ صفین، هیجده ماه بطول انجامید . بعلت طولانی بودن پیوسته امام در منطقه حاضر نبودند رفت و آمد هایی به مرکز خلافت داشتند.
در مسیر این رفت و آمدها شهر الانبار در ۶۰ کیلومتری بغداد قرار داشت . امام در حرکت از کوفه به شام از مسیر الانبار می گذشت.
مردم شهر عرض ارادتی به امام کرده و بک مدل خاصی ارادت خود را انجام می دادند.حضرت این ارادت را نپسندید و یک درس اخلاقی به آنها داد
💠فال علیه السلام لقد لَقیَهُ عندَ مسیرهِ ...دهاقینُ الانبار در مسیر حرکت با عدهای از دهاقین[ دهبان مسئول حفاظت] ملاقات کرد.
💠فَتَرَجَلوا لهُ واشتَدَّوا بینَ بدیه ما هذا الذی صَنَعتُموهُ رؤسا و بزرگان شهر از اسبها پیاده شده و پشت سر امام بشدت می دویدند. امام پرسید ،غرض شما از اینکار چیست؟
💠خُلِقَ منا نُعَظِم به اُمَراءَنا پاسخ دادند، یک اخلاق و عرف ماهست که در بزرگداشت و اکرام امرای خود از اسب پیاده و پشت او پیاده راه می افتیم. [ اینکار برای پادشاهان یک همینه حساب میشد]
💠والله ما یَنتَفِعُ بهذا اُمراءِکم پاسخ داد: قسم بخداوند که این عمل و روش شما هیچ نفعی برای حاکمان ندارد
💠واِنکم لَتُشَقُونَ علیٰ انفسِکم فی دنیاکم و تَشقَونَ بهِ فی اُخریٰکم این کار شما به رنج انداختن خود، در دنیاست . وهیچ ثمری هم برای آخرت شما ندارد. جز اینکه شما را به شقاوت میرساند. باید پاسخگو باشید برای عملی که مبنای شرعی و عقلی نداشت.
💠وما اَخسَرَ المَشقةَ و راءَها العقاب چقدر زیانبار است که انسان در دنیا خود را به مشقت اندازد در حالیکه عاقبت آن چیزی جز سختی دوزخ نیست. وقتی کار متشرع و عاقلانه نباشد زحمت بیهوده. مشقت بعداز مشقت در پی دارد.
💠 واَربَحَ الدَّعَةَ معَهاَ الاَمانُ منَ النار چقدر پر سود است آرامشی که بعد از آن هم آرامش و رهایی از دوزخ است.
میتواند یک معیار زیبا برای تک تک اعمال ما باشد.رنج در یک عمل آیا پر سود است،!! سرانجام آن آسایشی دارد !!
این عمل سه آفت میتواند داشته باشد. ۱- آفت اول برای بزرگان است در چنین شرایطی دچار کبر و غرور میشوند و اخلاق از بین میرود.
۲- خدا شما را آزاد آفریده ،چرا طوق مذلت به گردن و خود را شبیه بردگان کنید.
۳- دچار پادشاه زدگی نشوید و گرنه پشت سر عالِم راه رفتن خیلی هم خوب است کاملا با توجه وبرای اکرام کسی راه رفتن مستثنای قول این حکمت است.
نکته ای در جریان عرفیات :
آنچه در عرف مطرح است و شرع هم عرف را حجت میداند.اما نه هر عرفی را.
یکی از راههای درست یا اشتباه بودن آن در جامعه عرف متدینین است. عرف می تواند حکم شرعی را استنباط کند. مانند فاصله بین دو نماز گذار در مسجد ، آنچه مردم میگویند فاصله مناسب است یا نه! همان ملاک است.باید در عرف متشرعین باشد.
اما اگر عرف تمایل و هوی پرستی باشد مورد قبول نیست. قول امام: شما برای آداب و رسوم پدران خود رگ غیرت باد می کنید اما در مقابل رسوم الهی و عهد و پیمان مراعات نمی کنید. اینگونه عرف که ربا یا موسیقی را بپذیرد ملاک نیست.
مبنای کلی در مورد عرف ، عرفی که عقلانی باشد .گذشتگان چنین می کردند هم منطقی نیست.
💢 حکمت ۳۸ 💢
💠قال علیه السلام لبنهِ الحسن علیه السلام به فرزند خود امام مجتبی فرمود ،چهار توصیه برای خود ،حفظ کن و بکار ببند. و چهار توصیه هم در رابطه با دیگران ،چگونه ارتباط برقرار کن.
💠لا یَضُرُک ما عَمِلتَ مَعَهُنَ اگر به توصیه ها عمل کنی چیزی بتو ضرر نمیرساند. دانستن تنها کافی نیست ، دردی را دوا نمیکند ،عمل کردن به آن گره کار را باز می کند
💠.اِنَ اَغنیَ الغِنیٰ العَقل ۱- بی نیاز کننده ترین بی نیازی عقل است . انسان عقل داشته باشد به چیزی نیاز ندارد. به غنیٰ دست یافته. اغنیا که نشده .
اغنیا سرمایه را از بیرون کسب کردند . ولی عقل سرمایه درونی ست.تمام شدنی نیست.مانند دریا ،که در درون خود مروارید و صدف پرورش میدهد. هر قدر استخرا ج شود دوباره می سازد. بر خلاف موزه ،که وابسته است دستبرد بزنند تمام شده است. دریا هزاران موزه را بوجود می آورد. عقل است که شما را دریا صفت می کند. « چو دریا به سرمایه خویش باش. سعدی »
💠و اَکبرَ الفقرِ الحُمُق ۲- فقر مال و فقرجسمی قابل جبران است. فقر حماقت راه و جبران ندارد. هیچ فقری باندازه حماقت نمیتواند انسان را زمینگیر کند.
عیسی بن مریم ع : همه بیماری درمان کردم مرده زنده شد اما یک بیماری نتوانستم و آن انسان احمق بود علاج نشد و عاقل نشد.
💠و اَوحَشَ الوحشةَ العُجب ۳- وحشتناکترین وحشت عجب است. انسان دارای عجب با اثبات منیت خود، توجه اطرافیان را بخود جلب میکند. دوست دارد خود را محور کند همه به دور او جمع شوند.
خدا هم دور او را خلوت می کند .عجب بجایی میرساند که هیچکس دور او نمی ماند جز تنهایی . تنهایی مساوی با وحشت است.
💠واکرَمَ الحسَبِ حسنُ الخُلق ۴- بالاترین نسب انسان آنست که منصف به خوش خلقی باشد. هیچ حسب و نسبی به اندازه اخلاق خوش تو ارزش ندارد. مردم تورا تکریم میکنند حتی اگر حسب تو معلوم نباشد اما خوش خلق باشی. فرزند زاده امام فردی خوش اخلاق نباشد مردم او را کنار میزنند.
چهار توصیه در مواجهه با دیگران
💠یا بنیَّ ایاکَ و مُصادِقَةَ الاحمق فانهُ یریدُ .... ۱- از مصاحبت و رفاقت با انسان احمق بپرهیز. در توصیه قبل ،خود احمق نباش، این توصیه با احمق رفیق نباش.
احمق کار عاقلانه نمیکند. روزی بخواهد کمک کند چون از روی حماقت است بتو ضرر میرساند.
💠ایاکَ و المُصادِقةَ البخیل فانهُ یَقعُدُعنک ... ۲- با بخیل مصاحبت نداشته باش. روزی که بشدت محتاج او هستی از تو باز میدارد.همان لحظه بخل او گل می کند و پشت تو را خالی می کند.
💠ایاک و المُصادقَةَ الفاجر فاِنهُ یَبیعُکَ بِالتافِهِ ۳- با شخص فاجر گنهکار دوستی نکن چرا که تو را به اندکی می فروشد. خدا را برای چند لحظه گناه ،حرمت خدا را به هیچ فروخت ،تو را هم می فروشد.
💠ایاک و المُصادِقةَ الکذاب فانه کالسَرابِ یُقَربُ الیکَ البعید ... ۴- برحذر باش از رفاقت با انسان دروغگو.او مانند سراب است. دور را برای تو نزدیک و نزدیک را برای تو دور جلوه میدهد.
کذاب بسیار دروغگو ست. گاهی یک دروغ میگوید ولی آنقدر بزرگ است گویا همیشگی در عمر خود دروغ گفته . مانند جعفر کذاب با یک دروغ ادعای امامت ،چنین لقبی گرفت.
اللهم نعوذُ بک من شرور انفسِنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢حکمت ۳۷ 💢
در جنگهای دوران حکومت امیر المومنین صلواة الله علیه که بپاشد خاصه در جنگ صفین، هیجده ماه بطول انجامید .
بعلت طولانی بودن پیوسته امام در منطقه حاضر نبودند رفت و آمد هایی به مرکز خلافت داشتند.
در مسیر این رفت و آمدها شهر الانبار در ۶۰ کیلومتری بغداد قرار داشت .
امام در حرکت از کوفه به شام از مسیر الانبار می گذشت.
مردم شهر عرض ارادتی به امام کرده و بک مدل خاصی ارادت خود را انجام می دادند.حضرت این ارادت را نپسندید و یک درس اخلاقی به آنها داد
💠فال علیه السلام لقد لَقیَهُ عندَ مسیرهِ ...دهاقینُ الانبار
در مسیر حرکت با عدهای از دهاقین[ دهبان مسئول حفاظت] ملاقات کرد.
💠فَتَرَجَلوا لهُ واشتَدَّوا بینَ بدیه ما هذا الذی صَنَعتُموهُ
رؤسا و بزرگان شهر از اسبها پیاده شده و پشت سر امام بشدت می دویدند.
امام پرسید ،غرض شما از اینکار چیست؟
💠خُلِقَ منا نُعَظِم به اُمَراءَنا
پاسخ دادند، یک اخلاق و عرف ماهست که در بزرگداشت و اکرام امرای خود از اسب پیاده و پشت او پیاده راه می افتیم.
[ اینکار برای پادشاهان یک همینه حساب میشد]
💠والله ما یَنتَفِعُ بهذا اُمراءِکم
پاسخ داد: قسم بخداوند که این عمل و روش شما هیچ نفعی برای حاکمان ندارد
💠واِنکم لَتُشَقُونَ علیٰ انفسِکم فی دنیاکم و تَشقَونَ بهِ فی اُخریٰکم
این کار شما به رنج انداختن خود، در دنیاست .
وهیچ ثمری هم برای آخرت شما ندارد.
جز اینکه شما را به شقاوت میرساند.
باید پاسخگو باشید برای عملی که مبنای شرعی و عقلی نداشت.
💠وما اَخسَرَ المَشقةَ و راءَها العقاب
چقدر زیانبار است که انسان در دنیا خود را به مشقت اندازد در حالیکه عاقبت آن چیزی جز سختی دوزخ نیست.
وقتی کار متشرع و عاقلانه نباشد زحمت بیهوده. مشقت بعداز مشقت در پی دارد.
💠 واَربَحَ الدَّعَةَ معَهاَ الاَمانُ منَ النار
چقدر پر سود است آرامشی که بعد از آن هم آرامش و رهایی از دوزخ است.
میتواند یک معیار زیبا برای تک تک اعمال ما باشد.رنج در یک عمل آیا پر سود است،!! سرانجام آن آسایشی دارد !!
این عمل سه آفت میتواند داشته باشد.
۱- آفت اول برای بزرگان است در چنین شرایطی دچار کبر و غرور میشوند و اخلاق از بین میرود.
۲- خدا شما را آزاد آفریده ،چرا طوق مذلت به گردن و خود را شبیه بردگان کنید.
۳- دچار پادشاه زدگی نشوید و گرنه پشت سر عالِم راه رفتن خیلی هم خوب است
کاملا با توجه وبرای اکرام کسی راه رفتن مستثنای قول این حکمت است.
نکته ای در جریان عرفیات :
آنچه در عرف مطرح است و شرع هم عرف را حجت میداند.اما نه هر عرفی را.
یکی از راههای درست یا اشتباه بودن آن در جامعه عرف متدینین است.
عرف می تواند حکم شرعی را استنباط کند.
مانند فاصله بین دو نماز گذار در مسجد ، آنچه مردم میگویند فاصله مناسب است یا نه! همان ملاک است.باید در عرف متشرعین باشد.
اما اگر عرف تمایل و هوی پرستی باشد مورد قبول نیست.
قول امام: شما برای آداب و رسوم پدران خود رگ غیرت باد می کنید اما در مقابل رسوم الهی و عهد و پیمان مراعات نمی کنید.
اینگونه عرف که ربا یا موسیقی را بپذیرد ملاک نیست.
مبنای کلی در مورد عرف ، عرفی که عقلانی باشد .گذشتگان چنین می کردند هم منطقی نیست.
💢 حکمت ۳۸ 💢
💠قال علیه السلام لبنهِ الحسن علیه السلام
به فرزند خود امام مجتبی فرمود ،چهار توصیه برای خود ،حفظ کن و بکار ببند.
و چهار توصیه هم در رابطه با دیگران ،چگونه ارتباط برقرار کن.
💠لا یَضُرُک ما عَمِلتَ مَعَهُنَ
اگر به توصیه ها عمل کنی چیزی بتو ضرر نمیرساند.
دانستن تنها کافی نیست ، دردی را دوا نمیکند ،عمل کردن به آن گره کار را باز می کند
💠.اِنَ اَغنیَ الغِنیٰ العَقل
۱- بی نیاز کننده ترین بی نیازی عقل است .
انسان عقل داشته باشد به چیزی نیاز ندارد.
به غنیٰ دست یافته.
اغنیا که نشده .
اغنیا سرمایه را از بیرون کسب کردند .
ولی عقل سرمایه درونی ست.تمام شدنی نیست.مانند دریا ،که در درون خود مروارید و صدف پرورش میدهد.
هر قدر استخرا ج شود دوباره می سازد.
بر خلاف موزه ،که وابسته است دستبرد بزنند تمام شده است.
دریا هزاران موزه را بوجود می آورد.
عقل است که شما را دریا صفت می کند.
« چو دریا به سرمایه خویش باش. سعدی »
💠و اَکبرَ الفقرِ الحُمُق
۲- فقر مال و فقرجسمی قابل جبران است.
فقر حماقت راه و جبران ندارد.
هیچ فقری باندازه حماقت نمیتواند انسان را زمینگیر کند.
عیسی بن مریم ع : همه بیماری درمان کردم مرده زنده شد اما یک بیماری نتوانستم و آن انسان احمق بود علاج نشد و عاقل نشد.
💠و اَوحَشَ الوحشةَ العُجب
۳- وحشتناکترین وحشت عجب است.
انسان دارای عجب با اثبات منیت خود، توجه اطرافیان را بخود جلب میکند.
دوست دارد خود را محور کند همه به دور او جمع شوند.
خدا هم دور او را خلوت می کند .عجب بجایی میرساند که هیچکس دور او نمی ماند جز تنهایی .
تنهایی مساوی با وحشت است.
💠واکرَمَ الحسَبِ حسنُ الخُلق
۴- بالاترین نسب انسان آنست که منصف به خوش خلقی باشد.
هیچ حسب و نسبی به اندازه اخلاق خوش تو ارزش ندارد.
مردم تورا تکریم میکنند حتی اگر حسب تو معلوم نباشد اما خوش خلق باشی.
فرزند زاده امام فردی خوش اخلاق نباشد مردم او را کنار میزنند.
چهار توصیه در مواجهه با دیگران
💠یا بنیَّ ایاکَ و مُصادِقَةَ الاحمق فانهُ یریدُ ....
۱- از مصاحبت و رفاقت با انسان احمق بپرهیز.
در توصیه قبل ،خود احمق نباش،
این توصیه با احمق رفیق نباش.
احمق کار عاقلانه نمیکند. روزی بخواهد کمک کند چون از روی حماقت است بتو ضرر میرساند.
💠ایاکَ و المُصادِقةَ البخیل فانهُ یَقعُدُعنک ...
۲- با بخیل مصاحبت نداشته باش.
روزی که بشدت محتاج او هستی از تو باز میدارد.همان لحظه بخل او گل می کند و پشت تو را خالی می کند.
💠ایاک و المُصادقَةَ الفاجر فاِنهُ یَبیعُکَ بِالتافِهِ
۳- با شخص فاجر گنهکار دوستی نکن چرا که تو را به اندکی می فروشد.
خدا را برای چند لحظه گناه ،حرمت خدا را به هیچ فروخت ،تو را هم می فروشد.
💠ایاک و المُصادِقةَ الکذاب فانه کالسَرابِ
یُقَربُ الیکَ البعید ...
۴- برحذر باش از رفاقت با انسان دروغگو.او مانند سراب است.
دور را برای تو نزدیک و نزدیک را برای تو دور جلوه میدهد.
کذاب بسیار دروغگو ست.
گاهی یک دروغ میگوید ولی آنقدر بزرگ است گویا همیشگی در عمر خود دروغ گفته .
مانند جعفر کذاب با یک دروغ ادعای امامت ،چنین لقبی گرفت.
اللهم نعوذُ بک من شرور انفسِنا